چرا کودکان به حرف والدین بی اعتنایی می کنند و به اصطلاح "کر" می شوند؟
🔻عوامل سبب ساز:
۱. والدینی که زیاد حرف می زنند! والدینی که مرتب به فرزندانشان امر ونهی می کنند، و بکن! نکن! های مکرر دارند.
👈 برای کاهش این وضعیت تمرین کنید و حرف های خود را در طول روز بشمارید. چند حرف غیرضروری میان شما با فرزندتان رد و بدل می شود؟!
۲. والدینی که حرف می زنند، ولی اگر کودک بی اعتنایی کرد پیامد طبیعی یا منطقی خاصی برای آن وجود ندارد. (منظور تنبیه نیست.)
۳. کودک می داند که والدینش تکرار خواهند کرد، پس لازم نیست او به حرف آنها گوش کند. به یاد داشته باشید: اگر حرف اول مفید نبود، حرف دوم مضر است!
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
#فرزندانه
#سوال: چگونه با فرزند نوجوان خود که به والدین خود بی احترامی می کند رفتار کنیم؟؟
پاسخ👇
🌱 رفتارهای مثبت فرزندتان را تحسین کنید. زمانی که فرزند شما آرام است، به این مساله توجه نشان دهید، به فرزندتان در این مورد اشاره کنید و نشان دهید که چقدر خوب است که او می تواند زمان هایی که ناراحت است، آرام باشد. اگر فرزند شما اوقات تلخی می کند، او را زمانی که آرام است تشویق و تقویت کنید.
🌱 به نوجوانتان کمک کنید مهارت های حل مساله را فرا گیرد. بهترین زمان برای صحبت در مورد رفتار نامناسب نوجوانتان زمانی است که او ناراحت و عصبانی نیست. به او بیاموزید که چگونه باید احساساتش را به زبان بیاورد و چگونه قبل از اینکه مشکلات و کشمکش ها تشدید شوند برای آن ها راه حل بیابد. بدین شیوه احتمال بروز رفتارهای نامناسب در نوجوان شما کاهش می یابد.
🌱 برای نوجوانتان جایزه و تقویت کننده در نظر بگیرید. دادن تقویت کننده های مثبت برای رفتارهای مناسب، مثل دادن جایزه و هدیه، خیلی بیشتر از تنبیه کردن تاثیر گذار است. زمانی که او با لحن خوب و مثبت صحبت می کند و رفتارهای مناسب نشان می دهد، شما می توانید جایزه ای را به عنوان نشانه ای از تایید رفتارش برای او در نظر بگیرید. زمانی که ارتباط بین شما و نوجوانتان بهبود یابد، رفتار نوجوانتان نیز بهبود می یابد.
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ ܫܦ̇ـــߊܦ̇ߺܙ و حـܥܼــߊܥ̣ߺ
#مردےدرآئینہ 💙 #قسمتهفتادوهشتم #رمانمعرفتے :) #قلمشہیدسیدطاهاایمانے 🌱 بازجو برگشتم
﷽
#مردےدرآئینہ 💙
#قسمتهفتادونهم
#رمانمعرفتے :)
#قلمشہیدسیدطاهاایمانے 🌱
پرده هاي ابهام
هر چي مي گذشت سوال هاي ذهنم بيشتر مي شد ... ديگه حتي نمي تونستم اونها رو بنويسم ... شماره
گذاري يا اولويت گذاري كنم ... يا حتي دسته بندي شون كنم ...
هر چي بيشتر پيش مي رفتم و تحقيق مي كردم بيشتر گيج مي شدم ... همه چيز با هم در تضاد بود ...
نمي تونستم يه خط ثابت يا يه مسير صحيح رو ... وسط اون همه ابهام تشخيص بدم ... تا بتونم مطالب
رو باهاش بسنجم ...
خودكارم رو انداختم روي برگه هاي روي ميز و دستم رو گرفتم توي صورتم ... چند روز مي گذشت ... چند
روزِ بي نتيجه ... و مطمئن بودم تا تموم شدن اين تعطيلات اجباري ... امكان نداشت به نتيجه برسم ...
اين همه سوال توي اين دنياي گنگ و مبهم ...
محال بود با اين ذهن درگير بتونم برگردم سر كار ... و روي پرونده هاي پر از رمز و راز و مبهم و بي جواب
كار كنم ...
ليوانم رو از كنار لب تاپ برداشتم و درش رو بستم ... رفتم سمت آشپزخونه و يه قاشق پر، قهوه ريختم
توي قهوه ساز ...
يهو به خودم اومدم ... قاشق به دست همون جا ...
- همه دنبال پيدا كردن اون مرد هستن ... تو هم كه نتونستي حرف بيشتري از دهنت پدرت بكشي ... جریانی که سعي دارن جلوش رو بگيرن ...
چرا وقتي حق باهاشونه همه چيز طبقه بندي شده است ... و دارن روي همه چيز سرپوش ميزارن و
تكذيبش مي كنن؟ ... چرا همه چیز رو علني نمي كنن؟ ...
توي فضاي سرپوش و تكذيب ... تا چه حد این چیزهايي كه آشكار شده مي تونه درست باشه و قابل
اعتماده؟ ...
جواب این سوال ها هر چیزي كه هست ... توي این سايت ها و تحليل ها نيست ... يا نهایتا پر از سرپوشن
اونها حتي از مطرح شدن رسمي اون مرد از طرف خودشون واهمه دارن ... و الا اون كه بین
مسلمون ها شناخته شده است ...
پس قطعا جواب تمام سوال ها و علت تمام این مخفي كاري ها پيش همون مرده ... اون پیدا بشه پرده
هاي ابهام كنار ميره ...
بيخيال قهوه و قهوه ساز شدم ... سريع لباسم رو عوض كردم و از خونه زدم بيرون ... رفتم سراغ ساندرز
...
تعطيلات آخر هفته بود ... اميدوار بودم خونه باشه ...
مي تونستم زنگ بزنم و از قبل مطمئن بشم ... اما يه لحظه به خودم گفتم ...
- اينطوري اگه خونه هم بوده باشه بعد از شنيدن صداي تو پاي تلفن قطعا اونجا رو ترك مي كنه ... خيلي
آدم فوق العاده اي هستي و باهاش عالي برخورد كردي كه براي ديدنت سر و دست بشكنه؟ ...
زنگ رو كه زدم نورا در رو باز كرد ... دختر شيرين كوچيكي كه از ديدنش حالم خراب مي شد ... و تمام
فشار اون شب برمي گشت سراغم ... نگاه كردن بهش هم برام سخت بود چه برسه به حرف زدن
...
كمتر از 30 ثانيه بعد بئاتريس ساندرز هم به ما ملحق شد ...
- سلام كارآگاه منديپ ... چه كمكي از دست من برمياد؟ ...
- آقاي ساندرز خونه هستند؟ ...
- نه ... يكشنبه است رفتن كليسا ...
چشم هام از تحير گرد شد ... كليسا؟! ...
- اون كه مسلمانه ...
لبخند محجوبانه اي چهره اش رو پوشاند ...
- ولي مادرش نه ...
آدرس كليسا رو گرفتم و راه افتادم ... نمي تونستم بيشتر از اون صبر كنم ... هم براي صحبت با ساندرز
... و هم اينكه نورا تمام مدت دم در كنار ما ايستاده بود ... و بودنش اونجا به شدت من رو عصبي مي كرد
...
از خانم ساندرز خداحافظي كردم و به مسيرم ادامه دادم ...
به كليسا كه رسيدم كشيش هنوز در حال موعظه بود ... ساندرز و مادرش رو از دور بين جمعيت پيدا كردم
... رديف چهارم ... از سمت راست محراب ...
آروم يه گوشه نشستم و منتظر تا توي اولين فرصت برم سراغش ...
ادامه دارد.....
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ ܫܦ̇ـــߊܦ̇ߺܙ و حـܥܼــߊܥ̣ߺ
﷽ #مردےدرآئینہ 💙 #قسمتهفتادونهم #رمانمعرفتے :) #قلمشہیدسیدطاهاایمانے 🌱 پرده هاي ابهام
﷽
#مردےدرآئینہ 💙
#قسمتهشتاد
#رمانمعرفتے :)
#قلمشہیدسیدطاهاایمانے 🌱
عزت نفس
خوابم برده بود كه دستي آرام روي شونه ام قرار گرفت ... ناخودآگاه با پشت دست محكم دستش رو
پس زدم ...
چشم هام رو كه باز كردم ساندرز كنارم ايستاده بود ... خيلي آروم داشت انگشت هاش رو باز و بسته مي
كرد ... از شدت ضربه، دست نيمه مشت من درد گرفته بود ... چه برسه به ...
دست هام رو بالا آوردم و براي چند لحظه صورت و چشم هام رو ماليدم ... به سختي باز مي شدن ...
- شرمنده ... نمي دونستم اينقدر عميق خوابيده بوديد ... همسرم پيام داد كه باهام كار داشتيد و احتمالا
اومديد اينجا ...
حالتم رو به خواب عميق ربط داد در حالي كه حتي يه بچه دو ساله هم مي فهميد واكنش من ... پاسخ
ضمير ناخودآگاهم در برابر احساس خطر بود ... و اون جمله اش رو طوري مطرح كرد كه عذرخواهيش با
اهانت نسبت به من همراه نباشه ... ي اهيشب نكه ... "ببخش دي قصد ترسوندنت رو نداشتم" ...
براي چند لحظه حالت نگاهم بهش عوض شد ... و اون هنوز ساكت ايستاده بود ...
دستي لاي موهام كشيدم و همزمان بلند شدن به دستش اشاره كردم ...
- فكر كنم من بايد عذرخواهي مي كردم ...
تا فهميد متوجه شدم كه ضربه بدي به دستش زدم ... سريع انگشت هاش رو توي همون حالت نگه
داشت تا مخفيش كنه ... و اين كار دوباره من رو به وادي سكوت ناخودآگاه كشيد ...
هر كسي غير از اون بود از اين موقعيت براي ايجاد برتري و تسلط استفاده مي كرد ... اما اون ... فقط
لبخند زد ...
- اتفاقي نيوفتاد كه به خاطرش عذرخواهي كنيد ...
بي توجه به حرفي كه زد بي اختيار شروع كردم به توض حي علت رفتارم ...
- بعد از اينكه چاقو خوردم اينطوري شدم ... غير اراديه ... البته الان واكنشم به شدت قبل نيست ...
پريد وسط حرفم ... و موضوع رو عوض كرد ...
شايد ديگران متوجه علت اين رفتارش نمي شدن ... اما براي من فرق داشت ... به وضوح مي تونستم
ببينم نمي خواد بيشتر از اين خودم رو جلوش تحقير كنم ... داشت از شخصيت و نقطه ضعف و شكست
من دفاع مي كرد ...
نمي تونستم نگاهم رو از روش بردارم ... تا به حال در چنين شرايطي قرار نگرفته بودم ...
شرايطي كه در مقابل يك انسان ... حس كوچك بودن با عزت نفس همراه بشه ... طوري با من برخورد
مي كرد كه از درون احساس عزت مي كردم در حالي كه تك تك سلول هام داشت حقارتم رو فرياد مي
كشيد ... و چه تضاد عجيبي بهم آميخته بود ... اون، عز زي ي بود كه به كوچكيِ من، بزرگ م ي ي بخش دي ...
- چه كار مهمي توي روز تعطيل، شما رو به اينجا كشونده؟ ...
صداش من رو به خودم آورد ... لبخند كوچكي صورتم رو پر كرد ...
- چند وقتي هست ديگه زمان براي استراحت و تعطيلات ندارم ... دقيقا از حرف هاي اون شب ...
ذهنم به حدي پر از سوال و آشفته است كه مديريتش از دستم در رفته ...
ساندرز از كليسا خارج شد ... و من دنبالش ...
هنوز تا زمان بردن مادرش، وقت بود ... هر چند در برابر ذهن آشفته و سوال هاي در هم من، به اندازه
چشم بر هم زدني بيشتر نمي شد ...
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
🌹امام خامنه ای :قضیه فلسطین کلید رمزآلود گشوده شدن درهای فرج به روی امت اسلام است...
#سنصلي_في_القدس
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
۱.mp3
7.64M
خدایا ببخش
😭
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
amin-allah-samavati.mp3
1.34M
📝زیارت_امین_الله
🎤حاج مهدی #سماواتی
▪️ویژه شهادت #امام_علی_علیه_السلام
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 با مرگ اگر تورا توان دید
کی میرسد این تولد ما...
#شهادت_امام_علی
#ماه_رمضان
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آبشار پلکانی و فوق زیبای لندی
ایران
چهارمحال و بختیاری
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺️پدیهی نادر آبشار سربالا در آمریکا!
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینجا سوییس نیست. ایران خودمون ییلاق رویایی سوئه چاله شهر ماسال استان گیلان.این ییلاق بعد ییلاق معروف اولسبلنگاه است.بهترین فصل برای رفتن به اینجا بهار و پاییز خصوصا ماه اردیبهشت و آبان خیلی سرسبزه .
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زیباترین شهر برفی جهان در چین 😍
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حرم امیرالمومنین از نگاه ماهوارۀ خیام
این تصویر از ارتفاع حدود ۵۰۰ کیلومتری زمین گرفته شده است.
#شب_قدر
#ماه_رمضان
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
🍃🌺🍂
🍂🍃
🥀
⚠️ موانع ارتباطی زوجین💑
♦️۱- "حق با منه"
زوجین به حرف های هم گوش نمی دهند و بر موضع خود پافشاری میکنند.
♦️۲-" مشکل خودته"
زوجین در کمک به یکدیگر پیش قدم نمی شوند و تمایلی به حل مسائل ندارند.
♦️۳- "تو باید خواسته ها و احساساتم را حدس بزنی"
زوجین صادقانه با هم درباره نیازهایشان صحبت نمی کنند اما انتظار دارند همسرشان نیازهای آنها را برآورده کرده و احساسات شان را درک کند.
♦️" اگر واقعا عاشق یکدیگر هستیم نباید مشکلی پیش بیایید"
زوجین بر این باور هستند که عشق بر همه چیز پیروز می شود و هر مشکل و حرف ناراحت کننده از جانب همسر را نشانه ای از بی توجهی و عشق ناکافی می دانند.
#سبک_زندگی
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
4_6005677251310391335.mp3
4.22M
👩👧👦 راهکار آموزش مسائل جنسیتی به بچهها
👤بشنویید از استاد مهکام
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
🤭چرا نباید وقتی کودک حرف زشت می زند بخندیم؟
وقتی فرزند حرف زشت می زند؛
1⃣ بیشتر والدین تعجب می کنند که فرزند این حرف را از کجا یاد گرفته، چون همه در خانه مراعات می کنن.
2⃣دومین واکنش برای خیلی ها خندیدن یا لبخند زدن است چون بچه با زبان نرم و شیرین خود واژه ای را می گه که مناسب نیست. و یا در حد فهم فرزند نیست.
امااااا....
اگه حتی یه نفر از اعضای خونواده بخنده یا واکنشی نشون بده که انگار از این حرف خوشش اومده، بچه این حرف رپ بارها و بارها تکرار می کنه و...؛
🔴 چون می فهمه تونسته جلب توجه کنه.
بهترین کار اینه که؛
🔺 با شنیدن چنین کلماتی، خودتان را به بی توجهی کامل بزنید. یعنی نه دعوا کنید، نه بخندید و نه عصبانی شوید و نه تذکر دهید.
▫️به مرور وقتی شما واکنش درست نشان دهید، کودک هم از واژه های زشت استفاده نمی کند.
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
══════════•════•••
🍎 لقمه حلال...
✍بعد از نماز مردم در مسجد دور تا دور
پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)
نشسته بودند، پیامبر فرمودند:
فرزندان خود را در رحم مادرانشان تربیت کنید.
همه تعجب کردند،پرسیدند: یا رسول الله!چگونه فرزند به دنیا نیامده را تربیت کنیم؟
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمودند:
با خوراندن غذای حلال و پاک به مادرانشان.
#عفت_بطن
#انعقاد_نطفه
#تربیت_فرزند
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
آن را که حلال زادگی عادت و خوست
عیب همه مردمان به چشمش نیکوست
معیوب، همه عیب دگران مینگرد
"از کوزه همان برون تراود که در اوست"
ابوسعید ابوالخیر
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛