13.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دوتا فوق دکترا دارم، دوتا دکـترا
دوتا ارشد دارم هم از داخـــل کشور و
هم از خــــارج کشور، و... و ... ولـی
افتخار من یک چیز دیگری است...
بسیار عالی و دلنشین،
مخصوصا برای خانم
حتما ببینید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ یک اشتباه بزرگ تربیتی در والدین که خیلی ساده و عادی بنظر میاد!
👦🏻پسرم عاشق بازی های تفنگی
👨🏻 🏫 گاهی رفتار کودکان باعث درماندگی والدین می شود. آنان نمی دانند چگونه با مسائل فرزند خردسالشان روبرو شوند و چه واکنشی داشته باشند که مناسب باشد. پسرتان دائماً با تلفن همراه بازی های خشن و نامناسب سنش انجام می دهد و به صورت کلامی از عدم علاقه به شما می گوید. این سخنان او برای شما بسیار آزار دهنده و ناراحت کننده است.
جهت مشاهده کامل سؤال و جواب به لینک زیر مراجعه فرمایید👇
🌐 http://btid.org/node/273444
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ ܫܦ̇ـــߊܦ̇ߺܙ و حـܥܼــߊܥ̣ߺ
#یادت_باشد #قسمتنودودوم 🌿﷽🌿 🍎موقع خداحافظی گفتم: حالا که با سرویس نمیری حداقل با خودت چتر ب
#یادت_باشد
#قسمتنودوسوم
🌿﷽🌿
🌸.ایام ماه رمضان حمید تا ساعت دو ونیم سرکار بود
بعد که می آمد یکی دو ساعتی می خوابید.
روز های زوج بعد از استراحت می رفت باشگاه روز هایی هم که خانه بود با هم کتاب می خواندیم.
نظر می دادیم و بحث می کردیم گاهی بحث یمان چالشی می شد همیشه موافق نظر هم نبودیم درباره همه چیز صحبت می کردیم از مسائل روز گرفته تا بحث های اعتقادی.
🌹 بعد از خوردن افطار هم کتاب می خواندیم بعضی از اوقات کتاب هایی را می خواند که لغات خیلی سنگینی داشت از این طور کتاب ها لذت می برد.
اگر لغتی هم بود که معنایش را نمی دانست می رفت دنبال لغت نامه.
در حال خواندن یکی از همین کتاب های ثقیل بود که من داخل آشپزخانه مشغول آماده کردن سحری بودم وقتی دید درگیر آشپزی هستم شروع کرد با صدای بلند خواند تا من هم در جریان مطالب کتاب باشم.
یکی دو صفحه که خواند به حمید گفتم:
🌹زحمت نکش عزیزم از چیزی که خوندی دو کلمه هم نفهمیدم چون همش لغاتی داره که معانشو متوجه نمی شم.
جواب داد:
همین که متوجه نمیشیم قشنگه چون باعث میشه بریم دنبال معنی کلمات این طور کتاب ها علاوه بر محتوا واطلاعاتی که به آدم اضافه می کنن باعث میشه دامنه لغاتمون بیشتر بشه.
تقریبا بیشتر خوراک حمید در ماه رمضان هندوانه بود.
نصف یک هندوانه را موقع افطار می خورد نصف دیگرش راموقع سحر .برای همین خیلی هندوانه می خرید.
💐روز دوازدهم ماه رمضان بود در خانه را که برایش باز کردم و به استقبالش رفتم دو تا هندوانه زیر بغلش بود.
سلام داد و از کنارم رد شد رفت سمت آشپزخانه خواستم در را ببندم که گفت:
صبر کن هنوز مونده!
دوباره رفت بیرون باز با دو تا هندوانه دیگر آمد هاج و واج مانده بودم که چه خبر است.
چند باری این کار تکرار شد نه یکی نه دوتا بیشتر از ده تا هندوانه خریده بود با تعجب گفتم:
حمید این همه هندونه می خوایم چکار؟رفتی سر جالیز هر چی توسنتی بار زدی؟
🌻خندید و گفت:
هندونه که خراب نمیشه می ریزیم کف آشپزخونه یکی یکی میذاریم توی یخچال هر وقت خنک شد می خورد.
ادامه دارد....
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ ܫܦ̇ـــߊܦ̇ߺܙ و حـܥܼــߊܥ̣ߺ
#یادت_باشد #قسمتنودوسوم 🌿﷽🌿 🌸.ایام ماه رمضان حمید تا ساعت دو ونیم سرکار بود بعد که می آمد یک
#یادت_باشد
#قسمتنودوچهارم
🌿﷽🌿
🌷حاج خانم من را صدا زد وقتی رفتم سر پله ها گفت:
مامان فرزانه چی شده؟چرا دارین گریه می کنین؟
با شنیدن این حرف از خجالت آب شدم گفتم:
نه حاج خانم خبری نیست داشتیم می خندیدیم ببخشید صدای خنده بلند بود.
❤️حاج خانم هم خنده ای کرد و گفت:
الهی همیشه لبتون خندون باشه مامان!
کلاس آموزش ما با همه خنده هایش تا عصر ادامه داشت شب رفتیم خانه پدرم گفتم:
بابا بشین که دخترت امروز چند تا حرکت یاد گرفته میخوام بهم نمره بدی.
داداشم را صدا زدم و گفتم:
این وسط محکم بایست تا من حرکت ها رو نشون بدم.
💐 همان حرکت اول را با کلی غلط اجرا کردم بابا در حالی که می خندید چند باری با دست به پشت حمید زد وگفت:
دست مریزاد به این استادت که روی همه استادا رو سفیده کرده!
داداش گفت:
فرزانه حالا تو بایست من حرکات رو اجرا کنم تا متوجه بشی دفاع شخصی یعنی چی.
تا این پیشنهاد را اداد حمید بلند شد دست من را گرفت و نشاند روی مبل گفت:
🌺نه تو رو خدا الان دست و پای فرزانه ضربه می خوره چیزی میشه اصلا بی خیال فرزانه هیچی بلد نیست نمی خواد یاد بگیره.
روی من همیشع حساس بود من هم همین حالت را نسبت به حمید داشتم طاقت نداشتم ذره ای آسیب ببیند یا ناخوش باشد.
یک بار وقتی مادرم به حمید سپرده بود لامپ سوخته ای را عوض کند نیم ساعت غر زدم که چرا حمید را فرستاده اید بالای چهارپایه.
🌹 گفتم:
الان از روی چهارپایه بیفته چیزی بشه من پوست همه رو کَندم!
نگران بودم اتفاقی بیفتد مدام به حمید می گفتم:
تو رو خدا مواظب باش به تو چیزی بشه من جون دادما.
از اول تا آخر پایین پای حمید چهارپایه را دو دستی گرفته بودم.
این علاقه را همه اعضای خانواده به حمید نشان می دادند.
🍀 پدرم که بالاتر از خواهرزاده و داماد بودن حمید را روش چشم هایش می گذاشت مادرم هم کمتر از ((حمیدجان))صدایش نمی زد.
بیشتر اوقات می گفت پسر خوشگلم!
از همان ابتدا به حمید و برادردوقلویش خیلی علاقه داشت بچه که بودند وقت هایی که عمه فرصت نداشت مادرم حمید و برادرش را نگه می داشت با آن ها بازی می کرد یا برایشان قصه می گفت.
خیلی از اوقات آن ها را جای بچه های خودش می دید.
🌸بعد از ازدواج هر بار خانه پدرم می رفتیم مادرم می گفت:
"جای حمید جان بالای خونه ماست"
هر چیزی درست می کرد می گفت اول حمید بخورد.
همه این ها برمی گشت به نوع رفتار حمید که باعث می شد همه جور دیگری دوستش داشته باشند.
ادامه دارد..
#جهـت_مستـجاب_شدن_دعا
✍🏻امام سجاد(علیه السلام)فرمودند:گناهانی که موجب رد شدن دعا می شوند عبارتند از:
💠نيت بد
💠پليدي باطن
💠دورويي با برادران ديني
💠باور نداشتن اجابت دعا
💠ترک كار خير و صدقه
💠گفتن كلمات زشت و ناسزا
💠تاخير در نمازهاي واجب تا وقتش بگذرد
📚معاني الأخبار،ص۲۷۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عجب دعایی
با چه صدایی👌
از خدا همین چند بیت رو برای تک تک تون از خداوند آرزو دارم🤲
اختلال در واریز یارانه دی ماه
🔹در حالی سازمان هدفمندی یارانهها از واریز یارانه نقدی دیماه در تاریخ ۲۰ دی خبر داده که گزارشهای مردمی و بررسی میدانی تسنیم حاکی از عدم واریز یارانه دی ماه به حساب برخی سرپرستان خانوار است.
🔹پیشتر در آبان ماه هم یارانه برخی مردم با تاخیر چند روزه واریز شده بود که سازمان هدفمندی علت آن را اختلال فنی اعلام کرده بود.
🌟ستاره های دنبالهداری که تا روز ظهور میدرخشند...
🌃 شب اوّل ماه است. آسمان مدینه امشب از همیشه پُرنورتر است. اما این مهتاب نیست که میتابد! هلالِ ماهِ نو کجا و این همه نور کجا؟
این پنجمین ستارهٔ آسمان ولایت است که روی دستهای سجّاد میدرخشد و نورش زمین و آسمان را روشن کرده.
💫 گنجینهٔ علم خدا آمده تا با شمشیرِ دانش قیام کند و با انحرافات بجنگد. آسمان ولایت از این ستاره ها بسیار دارد، ستارههای دنبالهداری که تا روز ظهور میدرخشند و راه را نشان میدهند.
💐 حلول #ماه_رجب و ولادت #امام_باقر علیه السلام مبارک باد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خیاطی
آموزش یه آستین زیبا
یا ساق دست دخترونه خوشگل🌸
#ساق_دست #خیاطی #بدون_الگو
#آستین
#آموزش_ساق_دست
#آستین_مدل_دار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
√ اعمال شب اول رجب.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
يذيبني شوقي اليك
دلتنگیام به تو مرا آب میکند...
#ابـٰاعبداللّٰہ✨
صَباحاً اَتَنَفَسُ.. بِحُبِ الحُسَین💚
🍃رو به شش گوشهترین
قبلهی عالم
هر صبح بردن نام
حسیـــن بن علی میچسبد:
چِــقَدَر نـام تــو زیبـاست
اَبــاعَبـــــدالله...
هرکسی داد سَلامی به تو
و اَشکَش ریخت ،،،
او نَظـَرکَــردهی زَهــراست...
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
وعَلی العباس الحسُیْن...
ارباب بيکفن ســــــــلام...
#صبحم_بنامتان_اربابم
🖼هر روز خود را با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز کنید:
🔰حدیث روز:
🔅امیرالمومنین علیه السلام:
لجاجت فکر و رای انسان را از میان میبرد .
📚نهجالبلاغه حکمت ۱۷۹
📿ذکر روز: یارب العالمین
🔖مناسبت روز: ولادت امام محمد باقر علیهالسلام
🗓تقویم روز :
📌 شنبه
☀️ ۲۳ دی ۱۴۰۲ هجری شمسی
🌙 ۱ رجب ۱۴۴۵ هجری قمری
🎄 13 ژانویه 2024 میلادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸رجب هنگامه
🍃🌸راز و نیـــاز است
🍃🌸برای عاشقان
🍃🌸فصل نمـــاز است
🍃🌸رجب درگاه غفران الهی
🍃🌸برای بندگانش باز باز است
ولادت با سعادت
امام محمد باقــر (ع)
وحلول ماه رجب مبارک باد
🌴🌼🌴
🌺🌸🌺🌸🌺
✨از امام صادق (ع)روایت است:
⚡️هرکہ چهل صباح دعای عهد رو بخواند، از یاوران حضرت مهدی (عج)باشد واگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد، خدا او را از قبر بیرون آورد تا در خدمت آن حضرت باشد وحق تعالی بہ هر ڪلمہ هزار حسنه او را ڪرامت فرماید وهزار گناه از او محو نماید⚡️
#دعای_عهد
⛅️آغاز روز با دعای دلنشین عهد⛅️
☘🌹☘🌹☘
بسم اللّه الرحمن الرحيم
اَللّـهُمَّ رِبَ النّورِ الْعَظيمِ، وَرَبَّ الْكُرْسِيِّ الرَّفيعِ، وَرَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَمُنْزِلَ التَّوْراةِ والإنجيل وَالزَّبُورِ، وَرَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَمُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظيمِ، وَرَبَّ الْمَلائِكَةِ الْمُقَرَّبينَ والأنبياء وَالْمُرْسَلينَ، اَللّـهُمَّ اِنّي اَسْاَلُكَ بِوَجْهِکَ الْكَريمِ، وَبِنُورِ وَجْهِكَ الْمُنيرِ وَمُلْكِكَ الْقَديمِ، يا حَيُّ يا قَيُّومُ اَسْاَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذي اَشْرَقَتْ بِهِ السَّماواتُ وَالاَْرَضُونَ، وَبِاسْمِكَ الَّذي يَصْلَحُ بِهِ الاَْوَّلُونَ والآخرون، يا حَيّاً قَبْلَ كُلِّ حَيٍّ وَيا حَيّاً بَعْدَ كُلِّ حَيٍّ وَيا حَيّاً حينَ لا حَيَّ يا مُحْيِيَ الْمَوْتى وَمُميتَ الاَْحْياءِ، يا حَيُّ لا اِلـهَ اِلّا اَنْتَ، اَللّـهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الاِْمامَ الْهادِيَ الْمَهْدِيَّ الْقائِمَ بأمرك صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِ و عَلى آبائِهِ الطّاهِرينَ عَنْ جَميعِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ في مَشارِقِ الاَْرْضِ وَمَغارِبِها سَهْلِها وَجَبَلِها وَبَرِّها وَبَحْرِها، وَعَنّي وَعَنْ والِدَيَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللهِ وَمِدادَ كَلِماتِهِ، وَما اَحْصاهُ عِلْمُهُ وأحاط بِهِ كِتابُهُ، اَللّـهُمَّ اِنّي اُجَدِّدُ لَهُ في صَبيحَةِ يَوْمي هذا وَما عِشْتُ مِنْ اَيّامي عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً لَهُ في عُنُقي، لا اَحُولُ عَنْها وَلا اَزُولُ اَبَداً، اَللّـهُمَّ اجْعَلْني مِنْ اَنْصارِهِ وأعوانه وَالذّابّينَ عَنْهُ وَالْمُسارِعينَ اِلَيْهِ في قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلينَ لأوامره وَالُْمحامينَ عَنْهُ، وَالسّابِقينَ اِلى اِرادَتِهِ وَالْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْهِ، اَللّـهُمَّ اِنْ حالَ بَيْني وَبَيْنَهُ الْمَوْتُ الَّذي جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِكَ حَتْماً مَقْضِيّاً فأخرجني مِنْ قَبْري مُؤْتَزِراً كَفَنى شاهِراً سَيْفي مُجَرِّداً قَناتي مُلَبِّياً دَعْوَةَ الدّاعي فِي الْحاضِرِ وَالْبادي، اَللّـهُمَّ اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ، وَالْغُرَّةَ الْحَميدَةَ، وَاكْحُلْ ناظِري بِنَظْرَة منِّي اِلَيْهِ، وَعَجِّلْ فَرَجَهُ وَسَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وأوسع مَنْهَجَهُ وَاسْلُكْ بي مَحَجَّتَهُ، وَاَنْفِذْ اَمْرَهُ وَاشْدُدْ اَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّـهُمَّ بِهِ بِلادَكَ، وَاَحْيِ بِهِ عِبادَكَ، فَاِنَّكَ قُلْتَ وَقَوْلُكَ الْحَقُّ : (ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ اَيْدِي النّاسِ) فَاَظْهِرِ الّلهُمَّ لَنا وَلِيَّكَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِيِّكَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِكَ حَتّى لا يَظْفَرَ بِشَيْء مِنَ الْباطِلِ إلّا مَزَّقَهُ، وَيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اَللّـهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِكَ، وَناصِراً لِمَنْ لا يَجِدُ لَهُ ناصِراً غَيْرَكَ، وَمُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ اَحْكامِ كِتابِكَ، وَمُشَيِّداً لِما وَرَدَ مِنْ اَعْلامِ دينِكَ وَسُنَنِ نَبِيِّكَ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَاجْعَلْهُ اَللّـهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِن بَأسِ الْمُعْتَدينَ، اَللّـهُمَّ وَسُرَّ نَبِيَّكَ مُحَمَّداً صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ بِرُؤْيَتِهِ وَمَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِكانَتَنا بَعْدَهُ، اَللّـهُمَّ اكْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الاُْمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَعَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، اِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعيداً وَنَراهُ قَريباً، بِرَحْمَتِـكَ يـا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ .
☘🌹☘🌹☘
سه مرتبه میگویی : اَلْعَجَلَ الْعَجَلَ يا مَوْلاىَ یاصاخب الزمان
التماس دعا
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
دعای عهد.mp3
9.72M
🌸 دعای عهد
#قرار_صبحگاهی
🦋هدیه به مادر امام زمان
✨🕊الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🕊✨
🌼 دعای عهد با #امام_زمان عج
✨قرار تجدید بیعت با امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف ✨
═══ ೋ🌿🌹🌿ೋ══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️از امروز ، گذشته رو ول کن
♦️اومدیم مهمونی😍🧡
♦️تو مهمونی که دیگه جای بحث نیست
♦️بچسب به مهمونی و جشن فقط🥰
♦️خدا مزایده گذاشته با زمان محدود!
♦️ برسون خودت رو...
#جشن_ماه_رجب
HadiseMeraj-1402.10.20-Rajab.mp3
21.99M
🔉 بشنوید| فایل صوتی آداب و مراقبات ماه رجب- ۲۰ دی ۱۴۰۲
استاد فیاض بخش
#مراقبات_ماه_رجب
#رجب
📡ما و رسانه
منطقه «گوشی ممنوع»
معلوم است که در خانوادههای ایرانی، هر فردی همسر، فرزند، پدر و مادر و یا برادر و خواهر خود را بیش از هر چیز گرانبهای دیگری در دنیا دوست میدارد. اما امان از غفلت! همان غفلتی که گوشی و اینترنت و متعلقاتش به همراه میآورد. چه زندگیهایی که به خاطر همین وسیلههای به ظاهر زیبا تا لبه پرتگاه پیش نرفته است. چه میشد به جای یک ساعت پرسه زدن در اینترنت، با خواهر و برادر کوچکمان بازی میکردیم یا حالی از پدر و مادرمان میپرسیدیم؟
یک جاهایی از زندگی باید از این مظاهر تمدن جدید فاصله گرفت تا داشتههایمان از دست نرود.
ماه رجب، ماه ولایت..mp3
5.03M
🌸در آستانه ورود به ماه رجب بشنویم:
🎧 ماه رجب، ماه ولایت و در محضر ولایت نشستن
▫️آثار اخلاقی، سلوکی و معرفتی در محضر ولایت بودن
#ماه_رجب
#نکته_سلوکی
#استاد_یزدان_پناه
❤️🩹 چرا خواهر و برادرها دعوا می کنند؟❤️🩹
▫️جلب توجه
▪️احساس بی عدالتی و نابرابری بین خود و خواهر یا برادرشان
▫️به خطر افتادن حس مالکیت کودک
▪️برتری طلبی واثبات قدرت خود ( به دلیل ضعف عزت نفس)
▫️دخالت مکرر پدر و مادر در اختلافات جزئی
▪️بی برنامه بودن یا به اصطلاح سر رفتن حوصله
▫️مقایسه کردن بچه ها توسط والدین
▪️الگو گرفتن از والدین
📌 در خانه ای که حداقل دو کودک هست، درگیری های کودکانه بخشی از فرآیند رشد بچه هاست.
🌺 امام باقر علیه السلام
🌸🍃🌸🍃🌸
🌸 اولِ ماهِ رجب
🌱 گشته نورانی زمین
🌸 چونکه آمد درجهان
🌱 طفلِ زینُ الْعابدین
🌸🍃🌸
🌸 پنجمین خورشیدِ دین
🌱 این امامِ باقر است
🌸 در علوم و در فنون
🌱چیره دست و ماهراست
🌸🍃🌸
🌸 شاد گشته کهکشان
🌱 غرقِ نور است آسمان
🌸 چونکه آمد در زمین
🌱 رهنمایِ مؤمنان
🌸🍃🌸
🌸 آمدی خوش آمدی
🌱 ای امامِ پنجمین
🌸 ای امامِ باقر ای
🌱 لطفِ ربُّ العالَمین
🌸🍃🌸
🌸 ما تمامِ شیعیان
🌱 مؤمنیم و مهربان
🌸 عاشقِ فرزندِتان
🌱 مهدیِ صاحبْ زمان
🌸🍃🌸
🌸 ما همه ایرانیان
🌱 عاشقِ مهدیِتان
🌸 عشقمان باشد ظهور
🌱 ای امامِ مهربان
🌸🌼🍃🌼🌸
✍🏼شاعر: سلمان آتشی
📎 #کودکانه
📎 #میلاد_امام_باقر
📎 #ماه_رجب
📎 #رجب
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ ܫܦ̇ـــߊܦ̇ߺܙ و حـܥܼــߊܥ̣ߺ
#یادت_باشد #قسمتنودوچهارم 🌿﷽🌿 🌷حاج خانم من را صدا زد وقتی رفتم سر پله ها گفت: مامان فرزانه
#یادت_باشد
#قسمتنودوپنجم
🌿﷽🌿
🌺من که می دانستم از این کار ها زیاد انجام می دهد کلی ذوق کردم گفتم:((حمید جان تا من میرم سر یخچال تو بیا این آلوچه رو نصفشو بخور نصفشم نگه دار.
برا من دلم نیومد تنهایی بخورم)).وارد آشپزخانه که شدم یک برگه دیدم که حمید با آهن ربا روی در یخچال چسبانده بود یک طرف ایام هفته را نوشته بود و بالای برگه نوشته بود.
🌷ناهار شام!بعد داخل هر خانه نام یکی از ائمه را مشخص کرده بود گفتم:((این چیه آقا؟)).
گفت:((از این به بعد هر غذایی درست کردیم نذر یکی از ائمه باشه.
هر روز غذا رو با ذکر و نیت همون امام درست کناین طوری باعث میشه ما هر روز غذایی که نذر اهل بیت شده بخوریم و روی نفسمون تاثیر مثبت داشته باشه.
💐 روی در یخچال هم چسبوندم که همیشه جلوی چشممون باشه)).
به حدی از این طرح حمید خوشم آمده بود که به کل آب آلبالوی داخل یخچال یادم رفت!.
از آن به بعد موقع هم زدن غذا و آشپزی همیشه ذکر همان روز را می گفتم و به نیت همان معصومی که داخل جدول مشخص شده بود.
🌹غذا درست می کردم حمید بعد از این که استقبال مادرم از این پیشنهاد را دید یک جدول هم برای خانه ان ها درست کرد دوست داشت همه کار ها با ذکر و توسل به ائمه باشد.
ناهار را که خوردیم حمید برای درست کردن آکواریوم زودتر از خانه در آمد طبق معمول بچه های داخل کوچه دوره اش کرده اند با اخلاق خوبی که داشت همه دوست داشتند.
🌸حتی به اندازه چند دقیقه با حمید و موتورش هم بازی شوند بوق موتور را می زدند سوار ترک موتور می شدند.
حمید هم که کشته مرده این کار ها با صبر و حوصله همه را راضی می کرد و بعد هم می رفت.
ادامه دارد.....
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ ܫܦ̇ـــߊܦ̇ߺܙ و حـܥܼــߊܥ̣ߺ
#یادت_باشد #قسمتنودوپنجم 🌿﷽🌿 🌺من که می دانستم از این کار ها زیاد انجام می دهد کلی ذوق کردم گ
#یادت_باشد
#قسمتنودوششم
🌿﷽🌿
🍀از ساعت دو و نیم به بعد حرکت عقربه های ساعت روی دیوار پذیرایی خیلی کند و کسل کننده می شد.
هر دقیقه منتظر بودم که حمید از سرکار برگردد و زنگ خانه را بزند.
از سر بی حوصلگی پشت کامپیوتر نشستم و عکس های حمید را نگاه کردم.
به عکس گرفتن علاقه داشت برای همین کلی عکس از مأموریت ها و محل کار و سفرهایش داخل سیستم ریخته بود.
بیشتر از این که با همکارهایش عکس داشته باشد با سربازها عکس یادگاری انداخته بود،
دلیلش این بود که ارتباطش با سربازها کاملا رفاقتی بود.
🌻 هیچ وقت دستوری صحبت نمی کرد بارها می شد که
وسیله ای را باید از سربازش می گرفت، نمی گفت سرباز آن وسیله را به خانه ما بیاورد، می گفت:
«تو کجا هستی من بیام از تو بگیرم».
بین عکس ها یک پوشه هم برای بعد از شهادتش درست کرده بود، به من گفته بود هر وقت شهید شد از عکس های این پوشه برای بنرها و مراسم ها استفاده کنیم.
🍎 نگاهم را از عکس ها گرفتم، این بار بیشتر از دفعات قبل دیر کرده بود، حسابی نگران شده بودم.
پیش خودم کلی خط و نشان کشیدم که وقتی حمید آمد از خجالتش دربیایم.
برای اینکه آرام بشوم شروع به راه رفتن کردم، قدم هایم را می شمردم تا زمان زودتر بگذرد، اتاق ها و آشپزخانه را چند باری متر کردم.
بالاخره بعد از چند ساعت تأخیر زنگ خانه را زد، صدای حمید را که شنیدم انگار آبی بود که روی آتش ریخته باشند، تمام نگرانی ها و خط و نشان کشیدنها فراموشم شد.
تا داخل شد متوجه خیسی لباس هایش شدم، گفتم:
💐«حمید جان نگران شدم، چرا این همه دیر کردی؟ لباسات چرا خیس شده؟»
نمی خواست جوابم را بدهد، طفره می رفت، سر سفره غذا وقتی خیلی پاپیچش شدم تعریف کرد که با سربازها برای شستن موکت های حسینیه تیپ مانده است،
پا به پای آنها کمک کرده بود، برای همین وقتی خانه رسید لباسهایش خیس شده بود.
گفت: «برای حسینیه و کار خیر همه ما سرباز هستیم، داخل سپاه برو نداریم بیا داریم».
با نگاهم پرسیدم: «فرقشون چیه؟»
🌷جواب داد: «فرق برو و بیا اونجاس که وقتی میگی برو یعنی خودت اینجا وایستادی، انتظار داری بقیه جلودار بشن، ولی وقتی میگی بیا یعنی خودت رفتی جلو، بقیه رو هم تشویق می کنی حرکت کنن».
این رفتارش باعث شده بود همیشه بین سربازها جایگاه خوبی داشته باشد، موقع کار خودش را در لباس یک سرباز می دید نه کسی که باید دستور بدهد.
❤️ به حدی صمیمی و متواضع بود که بعضی سربازها حتى چند سال بعد از پایان خدمتشان زنگ می زدند و با حمید احوال پرسی می کردند.
گفتم: «پس من هم از این به بعد به رسم سپاه می برمت خرید!»
گفت: «یعنی چجوری؟»
گفتم: «دیگه نمیگم حمید آقا بیا بریم خرید، میرم داخل مغازه میگم بیا داخل این چند تا رو پسندیدم حساب کن!»
🌺 کلی به تعبیرم خندید.
دوست نداشتم سر سفره تنهایش بگذارم، با اینکه ناهارم را خورده بودم و گرسنه نبودم کنارش نشستم.
مشتاقانه درست مثل اولین سفره ای که برایش انداخته بودم کنارش نشستم و به او نگاه کردم، بهترین لحظه هایی که دوست داشتم کش بیایند و بتوانم با آرامش به صورت خسته ولی مهربانش نگاه کنم.
🌸مثل همیشه با اشتها غذایش را می خورد،
طوری که من هم دلم خواست چند لقمه ای بخورم، حمید ظرف سس را برداشت و روی سیب زمینی ها خالی کرد.
همراه هر غذایی از کتلت گرفته تا سیب زمینی و سالاد کاهو سس استفاده می کرد، شاید در ماه دو سه بار سس سفید می خریدیم.
ادامه دارد....