eitaa logo
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
779 دنبال‌کننده
19.4هزار عکس
9.6هزار ویدیو
335 فایل
♦️حجاب من نشانه ایمان وولایتمداری ام است. 🌴کانال سنگر عفاف وتربیت👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 نذر روزه با داشتن روزه قضا ⁉️ سؤال: اگر کسی روزه قضا داشته باشد، آیا می تواند روزه نذر بجا آورد؟ ✍️ پاسخ: 🔹آیت الله خامنه ای: اگر بدون تعیین زمان، روزه ای را نذر نماید بنابر احتیاط واجب، روزه های قضا را باید قبل از نذر به جا آورد و اگر روز مشخصی را نذر می نماید باید روزی باشد که بتواند قبل از آن، روزه های قضای خود را بگیرد؛ در غیر این صورت، نذر روزه باطل است. 🔸 آیت الله مکارم شیرازی: می تواند روزه مستحب را نذر کند، مشروط براين که بعد از روزه های قضا، بتواند آن را بجا آورد. به اين معنا که اگر مثلا ده روز، روزه قضا دارد و تا ماه رمضان آينده بيشتر از ده روز باقي مانده، می تواند نذر روزه کند ولي اگر فقط ده روز باقی مانده، با توجه به اين که در اين حالت بايد روزه قضا را بگيرد، نذر روزه مستحبی اشکال دارد. 🔹آیت الله سیستانی: به طورکلی، فردی که روزه قضای ماه مبارک رمضان بر عهده دارد و می خواهد نذر روزه مستحبّی کند، درصورتی که روز آن را معیّن نکند، یا آنکه آن را معین کند درحالی که فرصت کافی و امکان انجام روزه قضا، قبل از روزه نذر، وجود دارد، نذرش صحیح است، ولی در هر دو صورت جایز نیست روزه نذر را قبل از روزه قضا انجام دهد. 📚 پی نوشت: بخش استفتائات پایگاه اطلاع رسانی آیات عظام خامنه ای، مکارم شیرازی و سیستانی 📎 📎
8.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در آخر الزمان همه نمازخوان ها بی نماز می شوند مگر... پیشنهاد میکنم ببینید ارزش دیدنش داره 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
2_5274222270439491540.mp3
5.73M
قسمت ۲۸ 🧠🖌 همه خاله بازیهای شلوغ زندگی را کنار بگذار برو از یخچالت یه میوه بردار برو یه جای باصفا بشین و فقط به این نکاتی که گفته میشه با خودت فکر کن... 💔 خدایا من نمیخوام غلط زندگی کنم ✅ خدایا میخوام یاد بگیرم اونطور که شایسته ارزش من هست زندگی کنم
9.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥تصاویری جدید و زیبا از شستشوی حرم مطهر سیدالشهداء علیه السلام مشتاق کربلا همه عشاق کربلا روی دل کسی نمونه کاش داغ کربلا
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
#یادت_باشد #قسمت‌صد‌وبیست‌چهارم 🌿﷽🌿 🌺امتحاناتم که تمام شد برای شام منزل پدرم دعوت بودیم. موتور
🌿﷽🌿 🌻به حدی از این جاماندگی ناراحت بود که نمی شد طرف حمید بروم. این طور مواقع ترجیح می دادم مزاحم خلوت و تنهایی هایش نباشم. داشتم تلویزیون نگاه می کردم که یک لحظه صدای مادرم از آشپزخانه بلند شد، روغن داغ روی دستش ریخته بود، کمی با تأخیر بلند شدم و به آشپزخانه رفتم. چیز خاصی نشده بود، وقتی برگشتم دیدم حمید خیلی ناراحت شده، خیلی زیاد! موقع رفتن به خانه چندین بار گفت: تو چرا زندایی کمک خواست با تأخیر بلند شدی؟! این دیر رفتن تو کار بدی بود، کار زشتی کردی! یه زن وقتی نیاز به کمک داره باید زود بری کمکش، تازه اون که مادره! باید بلافاصله می رفتی!». 🌷 مهرماه ۹۶ مادربزرگ مادریم مریض شده بود، من و حمید به عیادتش رفتیم. اصلا حال خوبی نداشت، خیلی ناراحت شده بودم، بعد از عیادت به خانه عمه رفتیم. داخل اتاق کلی گریه کردم، عمه وقتی صدای گریه من را شنید بغض کرده بود، حمید داخل اتاق آمد و گفت: «عزیزم میشه گریه نکنی؟ وقتی تو گریه می کنی بغض مادرم می ترکه، من تحمل گریه هر دوتاتون رو ندارم». دست خودم نبود، گریه امانم نمی داد، نمی دانم چرا از وقتی که بحث سوریه رفتن حمید جدی شده بود این همه دل نازک شده بودم 🌹 حمید وقتی دید حالم منقلب شده به شوخی گفت: پاشو بریم بیرون، تو موتور سواری خونت اومده پایین! باید ترک موتور سوار بشی تا حالت برگرده سر جاش». چون نمی خواستم بیشتر از این عمه را ناراحت کنم خیلی زود از آنجا بیرون آمدیم. حميد وسط راه کلی تنقلات گرفت که حال و هوای من را عوض کند، خانه که رسیدیم نوه های صاحب خانه جلوی در بودند. هر چیزی که خریده بود را به آنها تعارف کرد، همیشه دست و دل باز بود، هر بار که خوراکی می خرید اگر نوه های صاحب خانه را وسط پله ها می دید به آنها تعارف می کرد. 💐 اگر من شله زرد با آش میپختم می گفت: «حتما به کاسه بدیم به صاحب خونه، یه کاسه هم بذار کنار ببریم برای مادرم». وقتی نصف بیشتر خوراکی ها را به نوه های صاحب خانه داد از پله ها بالا آمد و گفت: من که از پرونده اعمالم خیلی می ترسم، حداقل شاید به خاطر دعای خیر این بچه های معصوم خدا از سر تقصيراتم بگذره. 🌺یک هفته ای از این ماجرا نگذشته بود که تلویزیون اعلام کرد حاج حسین همدانی در سوریه به شهادت رسیده است. وقتی حمید خبر شهادت را شنید جلوی تلویزیون ایستاده گریه می کرد، خیلی خوب سردار همدانی را می شناخت چون در چندین دوره آموزشی که در تهران برگزار شده بود با این شهید برخورد داشت. 🌸با حسرت گفت: «حاج حسین حیف بود، ما واقعا به حضورش نیاز داشتیم». همان روز عمه ما را برای ناهار دعوت کرده بود، موقع پاک کردن سبزی به عمه گفتم: سردار همدانی شهید شده، حمید از شنیدن این خبر کلی گریه کرده، حمید تا شنید چشم هایش را گرد کرد که یعنی: «برای چی به مادرم گفتی!» من هم فقط شانه هایم را انداختم بالا، دوست نداشت عمه ناراحتیش را ببیند، برای همین رفت داخل اتاق و با خواهر زاده هایش مشغول توپ بازی شد. به سر و کله هم می زدند، بیشتر صدای حمید می آمد تا بچه ها، هنوز هم گاهی اوقات بچه های خواهرش می گویند کاش دایی بود با هم توب بازی می کردیم! ادامه دارد....
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
#یادت_باشد #قسمت‌صد‌بیست‌و‌پنجم 🌿﷽🌿 🌻به حدی از این جاماندگی ناراحت بود که نمی شد طرف حمید بروم.
🌿﷽🌿 🌺گروهی که اسمشان در قرعه کشی برای اعزام به سوریه در آمده بود پشت هم دوره های آماده سازی و آموزش رزم می رفتند. روزهایی که حمید توی این جمع نبود دنیا برایش شده بود مثل قفس! پکر بود و حال و حوصله هیچ کاری نداشت، حس آدم جا مانده ای را داشت که همه رفقایش رفته باشند. موقع اعزام این گروه پرواز شان چند باری به تعویق افتاد، هر روز که حمید به خانه می آمد من از رفتن رفقایش می پرسیدم، حمید با خنده می گفت: 🌹«جالبه هر روز صبح از اینها خداحافظی می کنیم، دوباره فردا صبح بر می گردن سر کار، بعضی از همکارا می گن ما دیگه روی رفتن سمت خونه نداریم، هر روز صبح خانواده با اشک و نذر و نیاز ما رو راهی می کنن، ما خداحافظی می کنیم، باز شب برمی گردیم خونه!». شانزدهم مهر با ناراحتى آمد و گفت: بالاخره رفتند و ما جا ماندیم! پدرت موقع رفتنشون خیلی گریه کرد، همه رو تک تک بغل کرد، ازشون حلالیت خواست و از زیر قرآن رد کرده. بابا سر این چیزها حساس بود، خیلی زود احساساتی می شد، این صحنه ها او را یاد دوران دفاع مقدس و رفقای شهیدش می انداخت. همان موقع ها بود که مستند ملازمان حرم، صحبت های همسران شهدای مدافع حرم از شبکه افق پخش می شد. پدرم زنگ میزد به حمید و می گفت: نذار فرزانه این برنامه ها رو ببینه ، یک دوره ای شبکه افق خانه ما ممنوع بود! آن روزها برای همه ما سخت می گذشت، حمید می گفت كل پادگان یک حالت غمی به خودش گرفته است. 💐 خیلی بی تاب شده بود، نماز شب خواندن هایش فرق کرده بود، هر وقت از دانشگاه می آمدم از پشت در صدای دعاهایش را می شنیدم، وارد که میشدم چشم های خیسش گواه همه چیز بود. دلش نمیخواست بماند، میل رفتن داشت، کمی که گذشت تماس های رفقای حمید از سوریه شروع شد، زنگ می زدند و از حال و هوای سوریه می گفتند. صدا خیلی با تأخیر می رفت، حمید سعی می کرد به آنها روحیه بدهد، بگو بخند راه می انداخت، هر کدام از رفقایش یک جوری دل حمید را می بردند. آقا میثم از اعضای گروهایشان می گفت: «من همین جا می مونم تا تو بیایی سوریه، اینجا ببینمت بعد برگردم ایران» همین همکارش لحظه آخر حمید را بغل کرده بود و گفته بود: حمید من دو تا پسر دارم، ابوالفضل و عباس، اگه از سوریه سالم برگشتم که هیچ، اگه شهید شدم به بچه های من راه راست رو نشون بده. حمید خانه که می آمد می گفت: «به خانم های رفقایی که رفتن سوریه زنگ بزن و حالشون رو بپرس، بگو اگه چیزی نیاز دارن یا کاری دارن تعارف نکنن». من هم گاهی از اوقات به دور از چشمان حمید می نشستم پای سیستم عکس های گروهی حمید با همکارانش را می دیدم. 🌸 مخصوصا برای آنهایی که اعزام شده بودند و بچه داشتند خیلی دلم می سوخت، با گریه دعا می کردم، به خدا می گفتم: «خدایا تو رو به حق پنج تن، این همکار حمید بچه داره، ان شاء الله سالم برگرده». آن روزها اصلا فکرش را نمی کردم که چند هفته بعد همین عکس ها را ببینم و این بار برای حمید اشک بریزم و روز و شبم را گم کنم! ادامه دارد....
🌺 آدمهای مهربان زیادی را می شناسم ڪه هر بار سفارش می ڪنند "مراقب خودت باش" 🌼 اما مهربان تر از آنان ✨خداوندی✨ است ڪه میگوید " خودم مراقبت هستم"
📌داور دیدار ایران و سوریه مشخص شد ⚽️ تیم ملی فوتبال ایران در حالی از ساعت ۱۹:۳۰ چهارشنبه باید در مرحله یک‌هشتم نهایی جام ملت‌های آسیا به مصاف سوریه برود که کنفدراسیون فوتبال آسیا، جونگ‌هیوک کیم از کره‌جنوبی را به عنوان داور این دیدار انتخاب کرد.
👌مردم می‌گویند، آدمهای خوب را پیدا کنید و بدها را رها ... 👌اما باید اینگونه باشد، خوبی را در آدمها پیدا کنید و بدی آنها را نایده بگیرید ... «هیچکس کامل نیست»
8.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک آزمایش اجتماعی در مورد حجاب در تهران! تذکر لسانی در چهارراه ولیعصر چند دقیقه دوام دارد؟!
📷 زنان محجبه ی موفق در ایران ❌میدونید چرا معروف نیستن ، چون رسانه نمی خواد شما اینا رو بشناسید
15.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱✨معجزه دستان مادر برای فرزندان بعد از سخن معصومین هیچکس مثل سید رضی، صاحب نهج البلاغه، در مورد مادر حرف نزده است آیت الله 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛