eitaa logo
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
785 دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
9.4هزار ویدیو
334 فایل
♦️حجاب من نشانه ایمان وولایتمداری ام است. 🌴کانال سنگر عفاف وتربیت👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
❣️ #رمان_از_سوریه_تا_منا #قسمت_۱۶ 🌻 صالح خسته بود و خوابش می آمد.😞 چشمانش را ماساژ می داد و سرش را
❣️ 🌻 دو روز مشهد بودیم و دل سیر زیارت کردیم. صالح یک هفته مرخصی داشت. قصد داشتیم به شمال برویم و حسابی تفریح کنیم.😊 هنوز در مسیر استان گلستان بودیم که از محل کار با او تماس گرفتند و به او گفتند که باید بازگردد.😕 ناراحت بودم اما... بیشتر از کلافگی صالح پکر می شدم. انگار می خواست چیزی بگوید اما نمی توانست. به اولین شهر ساحلی که رسیدیم، لب دریا رفتیم.🌊 ــ تا اینجا اومدم خانومم رو نبرم ساحل؟! شرمندم مهدیه...😥 ــ این حرفو نزن. من شرایط کاریتو می دونم. وقت زیاده. خدا رو شکر که حداقل زیارت رفتیم. چنگی به موهایش زد و چادرم را گرفت و با خودش کشاند توی آب. آب از زانویمان بالا آمده بود و چادرم را سنگین کرده بود. محکم آنرا دور خودم پیچاندم و به دریا خیره شدم. ــ مهدیه جان... ــ جان دلم؟ ــ فردا ظهر اعزامم... برگشتم و با تعجب گفتم: ــ کجا؟!😳 چیزی نگفت. می دانستم سوریه را می گفت. قلبم هری ریخت. انگار معلق شدم بین زمین و آسمان. شاید هم روی آب بودم. به بازوی صالح چنگ زدم و خودم را نگه داشتم. با هم بیرون آمدیم و روی ماسه ها نشستیم. چادرم غرق ماسه شده بود. کمی تنم می لرزید نمی دانم از سرما بود یا از ضعف خبری که شنیده ام؟!😔 "مهدیه آروم باش. یادت نره بابا گفت باید پشتیبان شوهرت باشی. اینجوری دلشو می رنجونی و نمی تونه با خیال راحت از خودش مراقبت کنه. همش باید نگران تو باشه. تو صالحو سپردی دست خدا. زندگیتو گره زدی به حرم آقا... پس نگران نباش و توکل کن به خدا..." ــ چرا یهو خواستی بیفتی؟ حالت خوبه عزیزم؟ خندیدم و گفتم: ــ آره خوبم. نگران نباش. ماسه های زیر پام خالی شد. نگاهی به ساعتم انداختم و گفتم: ــ وقت زیادی نداریم ها... اگه تموم شب رو رانندگی کنیم فرا صبح می رسیم خونه. بلند شدم و دست او را گرفتم و از جایش بلندش کردم و با هم سوار ماشین شدیم. دلم را به دریا زدم و گفتم: ــ من رانندگی می کنم. تا وقتی شب میشه بخواب که بتونی تا صبح رانندگی کنی. باشه؟ سوئیچ را به من داد و حرکت کردیم. ...
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
❣️ #رمان_از_سوریه_تا_منا #قسمت_۱۷ 🌻 دو روز مشهد بودیم و دل سیر زیارت کردیم. صالح یک هفته مرخصی دا
❣️ 🌻 بعد از کمی سکوت خوابش برد. چشمانم می سوخت و خیره به جاده رانندگی می کردم. اشک دیدم را تار کرده بود.😭 هر از گاهی به چهره ی آرام صالح خیره می شدم و از آرامشش غبطه می خوردم. آنقدر بی صدا گریه کرده بودم و بغضم را خورده بودم که گلویم ورم کرده بود و چشمانم شده بود کاسه ی خون. 😔 شب شده بود. به پمپ بنزین رسیدیم. ماشین را متوقف کردم و صالح را بیدار کردم. جابه جا شدیم و بعد از اینکه باک بنزین را پر کرد حرکت کردیم. ــ چشمات چرا قرمزه خانوم گلم؟ ــ هیچی... به رانندگیم دقت کردم. چشمام سرخ شده. نور خورشید روی جاده انعکاس بدی داشت.😔 ــ مثل اینکه انعکاسش به دماغت هم سرایت کرده. چرا گریه کردی؟😒 سکوت کردم و روبه جاده سرم را چرخاندم. شام خوردیم و نماز خواندیم و شهر به شهر جلو می رفتیم. ساعت از نیمه گذشته بود. هر چه صالح اصرار می کرد نخوابیدم. دلم نمی آمد لحظات با هم بودنمان را در خواب سپری کنم. به روزهای تنهایی ام که فکر می کردم دلم فشرده می شد. حس خفگی داشتم اما مدام با صالح بگو بخند راه می انداختم. اذان صبح بود که رسیدیم. بی صدا وارد منزل شدیم. پدر صالح نماز می خواند و سلما هم تازه بیدار شده بود. با احوالپرسی کوتاهی به اتاقمان خزیدم. سلما که آمد با تعجب گفت: ــ چرا اینقدر زود برگشتید؟ اتفاقی افتاده؟!😳 بغضم شکست و خودم را به آغوشش انداختم. ــ چی شده مهدیه دیوونه شدم. میان هق هقم گفتم: ــ ظهر اعزام میشه😔 خفه شدم بس که خودمو کنترل کردم. گلوم درد می کنه از بس بغضمو خوردم.😭 ــ الهی فدات بشم عزیزم. قرار بود دو هفته دیگه بره. اصلا برای همین عجله داشت که عروسی بگیرید. دلش می خواست سر فرصت مسافرت برید بعد آماده‌ت کنه و بهت بگه که میره.😔 صالح توی اتاق آمد و من خودم را از آغوش سلما بیرون کشیدم. سیلی آرام و شوخ مآبانه ای به گونه ی سلما زدم و گفتم:😊 ــ خیلی دلم برات تنگ شده بود سلما... هیچوقت شوهر نکنی ها... من دیوونه میشم از دوریت.😅 سلما هم بدون حرفی از اتاق بیرون رفت. صالح به نماز ایستاد و من با اشک به نماز خواندنش دقیق شده بودم. "لعنت بر شیطان... بلند شو نمازتو بخون مهدیه" ادامه دارد....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 | چگونه فرزندانی مؤمن تربیت کنیم؟ ➕چند روش و تکنیک برای افزایش ایمان کودکان 🔻 کانال مباحث خانواده و تربیت فرزند
🔹 دل انسان جایگاه خدا 🔸آیت الله مظاهری
یاد خدا ۴۱.mp3
10.91M
مجموعه ۴۱ | √ من بعضی وقتها یهو احساس مچالگی، افسردگی، سستی، بی‌انگیزگی می‌کنم بدون اینکه هیچ اتفاقی افتاده باشه! چرا این حالت بر من غالب میشه؟ چطوری از بین میره؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥چرا زن برای اینکه مرد به گناه نیفتد باید داشته باشد؟ 🎙استاد شاهرودی با حاضرجواب‌باش
💗والدین کودکان خجالتی همیشه نگران فرزندشان و آینده او هستند. آنها تلاش می‌کنند تا فرزندشان خجالتی بودن را کنار بگذارد تا بتواند از حق خودش در جامعه دفاع کند. اما آیا خجالتی بودن یک ویژگی طبیعی کودکان است یا غیر طبیعی؟ چگونه می‌توان بدون تحمیل کردن شرایط به کودکان آن‌ها را به اجتماعی بودن تشویق کرد و در نهایت طرز رفتار صحیح با کودکان خجالتی چیست؟ 💕با برچسب خجالتی زدن به کودک، کم رویی او را تشدید نکنید 💕کودک را به برقراری ارتباط مجبور نکنید،خجالتی بودن نقطه ضعف نیست 💕برای اجتماعی شدن کودک کم رو، به او فرصت معاشرت در جمع را بدهید 💕برای کشف علت خجالتی بودن کودک از او درباره‌ی احساساتش سوال کنید 💕برای درمان خجالتی بودن کودک به مشاور مراجعه کنید 💞💞➖➖
1_8179016263.mp3
17.09M
⭕️مستند صوتی شنود ✅جلسه یازدهم 🛑 تبعات گناه در فضای مجازی 🛑 اثر گناه، بر قلب امام زمان علیه السلام 🛑عاقبت چت های بسیار معمولی در آخرت 🛑گناهان جبران ناپذیر 🛑عاقبت کارمندی که کار اداری را عقب می انداخت
1_1703084810.mp3
4.77M
🔹 شیطان حریف چه کسانی نمی‌شود؟ 🔸استاد رفیعی
🌅هرروز خود را با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز کنیم: 🗓تقویم امروز: 📍سه شنبه ☀️ ۱۵ اسفند ۱۴۰۲ هجری شمسی 🌙 ۲۴شعبان ۱۴۴۵ هجری قمری 🎄 5مارس 2024 میلادی 🔰حدیث روز: 🔅امام علی علیه السلام: 🌴فرصت را درياب ، پيش از آن كه از دست رفتنش موجب اندوه گردد. 📚نهج البلاغه، نامه۳۱ 📿ذکر روز : یا ارحم الراحمین 🔖مناسبت روز : روز درختکاری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا حسین🌱✨ صَباحاً اَتَنَفَسُ.. بِحُبِ الحُسَین💚 🍃رو به شش گوشه‌ترین قبله‌ی عالم هر صبح بردن نام حسیـــن بن علی میچسبد: چِــقَدَر نـام تــو زیبـاست اَبــاعَبـــــدالله... هرکسی داد سَلامی به تو و اَشکَش ریخت ،،، او نَظـَرکَــرده‌ی زَهــراست... اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ وعَلی العباس الحسُیْن... ارباب بي‌کفن ســــــــلام...
سلام امام زمانم✋🌸 محبوبِ من! در زمستان استخوان‌سوز، در روزهای بی‌خورشید، در شب‌های بی‌ماه، در زندگانی پر آه بگوئید مرا محبوبم، که دلخوشی‌‌من چه بوده است؟ جز حس گرمای مهربان دست‌های شما. محبوبم! شما که غریبه نیستید من با این بُغض کهنه‌ی مانده در گلویم چه کنم؟ محبوبم! سر بر شانه‌ی کدام محبوب بگذارم؟ رو به کدام سرزمین بگریزم؟ وقتی معنای محبت را تمام عُمر در حرف‌به‌حرف نام زیبای شما جُسته‌ام. وقتی همه‌ی ساعات عمر، از خود به سوی شما گریخته‌ام. محبوبم! شما که غریبه نیستید دلم تنگ شده است برایتان و تا به یاد دارم حال دلِ من همین بوده است. درد فراق، مصیبت هجران، داستان دوری، قصه‌ی خورشید پشت‌ ابر در آسمان، دلم تنگ است. محبوبم! شما بگوئید من با این دل شکسته‌ هزار هزار تِکه چه کنم؟ محبوب من! شما بگوئید چیست تکلیف آن که در صف عاشقانتان آخر از همه ایستاده است به انتظار؟ آن‌که کاسه‌ی خالیش را به امید سهم کوچکی از نگاه‌تان، لبخندتان و نوازشتان سر دست گرفته است سال‌ها. 🌷أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌷
🔔هشت توصیه امام هشتم برای روزهای آخر شعبان 🌟 اباصلت (سلام الله علیه) می‌گوید: در آخرین جمعه شعبان خدمت امام رضا علیه‌السلام رسیدم. فرمود: 🔹 ای اباصلت، بیشترِ ماه شعبان سپری شده و امروز آخرین جمعه شعبان است، پس در روزهای باقیمانده کوتاهی‌های روزهای گذشته را جبران بکن و باید به آنچه برایت مهم است اقدام کنی: 1⃣ زیاد دعا کن 2⃣ زیاد استغفار کن 3⃣ زیاد قرآن تلاوت کن 4⃣ از گناهانت به درگاه خدا توبه کن تا خالصانه به ماه خدا وارد شوی 5⃣ هر امانتی که گردنت هست ادا کن 6⃣ تمام کینه‌هایی که در دلت نسبت به مؤمنان داری، از دل بیرون کن 7⃣ هر گناهی که به آن مبتلا هستی از آن دست بکش و تقوای خدا پیشه کن و در آشکار و پنهان بر خدا توکل کن... 8⃣ و در روزهای باقیمانده این ماه بسیار بگو: 👈 اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنَا فِیمَا مَضَی مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِیمَا بَقِیَ مِنْهُ 🔹 خداوندا اگر در روزهای گذشته شعبان ما را نیامرزیدی، پس در روزهای باقیمانده بیامرز 📚 عیون اخبار الرضا علیه السلام ج۲ ص۵۱ 📚 بحارالانوار ج ۹۴ ص۷۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من‌به‌قربان‌خدا چون‌که‌مراغمگین‌دید بهرخوشحالی‌من‌ دردلم‌‌انداخت‌تورا...♥️ صَباحاً اَتَنَفَسُ.. بِحُبِ الحُسَین💚 🍃رو به شش گوشه‌ترین قبله‌ی عالم هر صبح بردن نام حسیـــن بن علی میچسبد: چِــقَدَر نـام تــو زیبـاست اَبــاعَبـــــدالله... هرکسی داد سَلامی به تو و اَشکَش ریخت ،،، او نَظـَرکَــرده‌ی زَهــراست... اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ وعَلی العباس الحسُیْن... ارباب بي‌کفن ســــــــلام...
30.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◽️خارق العاده هست، از همه عزیزانم تقاضا دارم تماشا بفرمایید. استاد
🟨🟩 🟩🟨 💠✨ خدایا چنان کن سر انجام کار که تو خوشنود باشی و ما رستگار 🌸🍃
💠 احکام دانش آموزی: موی بلند 🔻 سینا توی حیاط مدرسه داشت وضو می گرفت. آقای اسدی گفت: با این موهایی که داری، وضوت باطله. 🔰سینا با تعجب نگاه می کرد، آخه منظور آقای ناظم رو نمی فهمید. پیش خودش می گفت مگه موی من چشه!! ❓بچه ها! به نظرتون منظور آقای اسدی چیه؟ حرف آقای اسدی درسته؟ 🔸 وضو با موهای فرفری باطله. 🔹 با موهای طلایی وضو باطله. 🔸 مو اگه بلند باشه وضو باطله. 🔹 برای وضو باید سر کچل باشه. ✅ بچه های عزیز و با خدا، باید این رو بدونید اگه موهای شما به اندازه ای بلنده که وقت شونه کردن روی صورتتون می ریزه، لازمه برای وضو ریشه موهای روی سر رو مسح کنید. (یعنی یه قسمتی از سر رو موها رو کنار بزنید و ته مو رو مسح کنید). ✅ البته نیاز نیست موقع مسح دست روی پوست سرتون بکشید. 📎 📎 📎 📎 📎
💢 بهتر از صدقه دادن پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله: 🍃 «... يَا عَلِيُّ سَاعَةٌ فِي خِدْمَةِ الْعِيَالِ... خَيْرٌ لَهُ مِنْ أَلْفِ بَدَنَةٍ يُعْطِي لِلْمَسَاكِينِ وَ لَا يَخْرُجُ مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى يَرَى مَكَانَهُ مِنَ الْجَنَّةِ...». 🍃 يا على يک ساعت خدمت کردن به خانواده برای او از صدقه دادن هزار شتر به نیازمندان بهتر است و از دنیا بیرون نمی رود مگر اینکه جای خود را در بهشت می بیند. 📚 بحار الأنوار، ج۱۰۱، ص۱۳۲. 📎 📎