eitaa logo
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
789 دنبال‌کننده
19هزار عکس
9.4هزار ویدیو
334 فایل
♦️حجاب من نشانه ایمان وولایتمداری ام است. 🌴کانال سنگر عفاف وتربیت👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤ هرکی مادر داره تا موقعی که فرصت داره هرکاری از دستش بر میاد بکنه، وگرنه اگه دیر بشه دیگه نمیشه جبران کنی🥺💔
جمعه‌هااشک‌شدوازتونیامدخبری ..💔
🖼هرروز خود را با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز کنیم: 🪧تقویم امروز: 📌 شنبه ☀️ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ هجری شمسی 🌙 ۱۱ شوال ۱۴۴۵ هجری قمری 🎄 20 آوریل 2024 میلادی 📖حدیث امروز: امیرالمومنین علیه السلام: شخصی که حیائش کم شود، تقوایش نقصان می‌یابد. 📗 نهج البلاغه حکمت ۳۴۹ 📿ذکر امروز: یا رب العالمین 🔖مناسبت امروز: روزبزرگداشت سعدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱‌ بر ‌مهدی (علیه‌السلام) روزِ من... با نام تو شروع می‌شود. مولای من … السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللّٰهِ فِي أَرْضِهِ سلام بر تو ای بجا مانده خدا در زمینش السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مِيثاقَ اللّٰهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَوَكَّدَهُ سلام بر تو ای پیمان خدا که آن را برگرفت و استوارش کرد
30.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✂️༻‌ خیاطی༺✂️ ❇️ قسمت اول (( آسونترین سارافون سه سوته)) 👌 خیلی کاربردیه فقط یک و ۱۰ سانت پارچه میبره 💛 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
41.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✂️༻‌ خیاطی༺✂️ ❇️ قسمت دوم (( آسونترین سارافون سه سوته)) 👌 خیلی کاربردیه فقط یک متر و ۱۰ سانت پارچه میبره 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تنهایارم‌امام‌حسین(ع)❤️‍🩹 صَباحاً اَتَنَفَسُ.. بِحُبِ الحُسَین💚 🍃رو به شش گوشه‌ترین قبله‌ی عالم هر صبح بردن نام حسیـــن بن علی میچسبد: چِــقَدَر نـام تــو زیبـاست اَبــاعَبـــــدالله... هرکسی داد سَلامی به تو و اَشکَش ریخت ،،، او نَظـَرکَــرده‌ی زَهــراست... اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ وعَلی العباس الحسُیْن... ارباب بي‌کفن ســــــــلام... 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
🌷شنبه شاد و بینظیر 💗امروز از خدا 🌷برای تک تک تون 💗اینگونه دعا کردم 🌷الهی امروز 💗پنجره آرزوهاتون 🌷باز بشه به سمت باغ اِجابت 💗و دلتون غرق در شادی بشه 🌷حالتون خوب خوب 💗دلتون شاد شاد 🌷کسب و کارتون پر رونق پر رونق و در 💗زندگی خوشبخت خوشبخت باشید. 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
سلام علیکم عرض ادب واحترام خدمت بزرگواران ♡کانال سنگرعفاف و تربیت♡ از امروز داستان جذاب وهیجانی 《عبورازسیم خاردارنفس》 به قلم ••خانم لیلافتحی پور•• درکانال بارگزاری خواهد شد امیدوارم از خواندن رمان لذت ببرید. ومن الله توفیق....
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 بسم الله الرحمان الرحیم💚💚 جلو در دانشگاه با بچه‌ها در حال حرف زدن بودیم که یاد جزوه ام افتادم، رو به سارا گفتم: – پس این جزوه‌ام چی شد؟ سارا هینی کشیدو گفت:– دست راحیله، صبر کن الان می گم بیاره. گوشی را از جیبش در آورد و از ما فاصله گرفت. بعد از چند دقیقه امد.– الان میاره. نگاه دلخوری به او انداختم.–ببخشید که جزوتو بی اجازه دادم به یکی دیگه، اونوقت راحیل کیه؟ –راحیل یکی دیگه نیست،خیلی منظمه، راستش نمیشد که بهش ندم، گفت یه روزه میده، خیالت راحت حرفش حرفه، آرش باور کن جوری شد که نشد بگم جزوه مال توئه، الانم امد به روش نیاریا. پوفی کردم و گفتم:– حالا الان کجاست؟ من می خوام برم. نگاهی به در دانشگاه انداخت.–تودانشگاهه، عه، امدش. مسیر نگاهش را دنبال کردم. دختری چادری که خیلی باوقارو متین به نظر می رسید، نزدیک میشد، آنقدر چهره‌ی جذابی داشت که نتوانستم نگاهم را از صورتش بردارم. ابروانی مشگی با چشمهایی به رنگ شب، پوست صورتش رنگ گندم بود. بینی کشیده که به نظر عمل کرده بود ولی وقتی نزدیک امددیدم این طور نیست. با روسری سرمه‌ایی زیبایی صورتش را قاب گرفته بود. برعکس دخترهای دیگر که در دانشگاه مغنعه می پوشند، او روسری سرش بودومدل خاصی آن را بسته بود. مدل بستنش را خیلی خوشم امد. نوع چادرش خاص بود. با لبخندی که به سارا می‌زد با اشاره سر سارا را صدا کرد، تا جزوه را به دستش بدهد. سارا به طرفش رفت و باهم دست دادند وخوش وبش کردند. سرش را به طرف کیفش برد که جزوه را از داخل کیف بیرون بکشد. همان لحظه فکر شیطنت باری به سراغم امد. نمی دانم چرا، ولی می خواستم متوجه بشود که جزوه مال من است. شاید می خواستم من را ببیند و توجه‌اش را به طرف خودم جلب کنم. جلو رفتم و سلام کردم. سرش رابالا آورد ونگاه گذرایی به من انداخت و زیرلبی جوابم راداد. لبخند از روی لبهایش جمع شد. قیافه‌ی جدی تری به خودش گرفت وجزوه را مقابل سارا گرفت و تشکر کرد. همانطور که محو صدای آرام و قشنگش شده بودم، قبل از سارا جزوه را گرفتم و گفتم: –خواهش می کنم، بعد خنده ایی کردم و ادامه دادم:– جزوه ام شده مارکوپولو، بالاخره به دستم رسید.با چشمهای گرد شده، سارا را نگاه کرد و گفت:–منظورت از دوستت ایشون بودند؟ سارا با دست پاچگی گفت: –حالا چه فرقی داره. با دلخوری به سارا گفت:–کاش می گفتی، بعدهم برگشت به طرفم وبا حالتی شرمنده گفت:–حلال کنید من نمی دونستم...نگذاشتم حرفش راادامه دهد. فوری گفتم:–اشکالی نداره، اصلا مهم نیست.سرش را پایین انداخت و چیزی نگفت. کمی بیشتر به طرف سارا متمایل شد و با او دست دادو گفت:–کلاس آخررو نمیای؟ سارا گفت:– نه، با بچه ها می خواهیم بریم بیرون. نگاهی به من و بقیه‌ی بچه ها انداخت وهمانطور که دستش را از دست سارا بیرون می کشید گفت: –پس من میرم کلاس. سرش را به طرف من برگرداند و بدون این که نگاهم کند گفت:–ممنون بابت جزوه.فوری خداحافظی کرد و رفت.بعد از رفتنش به سارا گفتم:–چرا نگفتی اونم با شما بیاد؟ سارا پوزخندی زدو گفت:–اون این جور جمع هارو نمی‌پسنده.اخم کردم.– کدوم جور؟ -مختلط...-یعنی چی؟-یعنی اون پسر جماعت را حساب نمی کنه، چه برسه باهاشون بیرون بره. –سارا! این دختره تو کلاس ماست؟ –آره. با تعجب گفتم:– چرا من تا حالا متوجه‌اش نشدم؟ سارا همانطور که نگاهم می کرد گفت:–کلا راحیل با کسی کاری نداره، آرومه و سرش تو کار خودشه.سارا پیش بقیه رفت که گرم حرف زدن بودندو گفت:–بچه ها بریم دیگه. نمی دانم چرا این دختر، چی بود اسمش، راحیل، توجهم را جلب کرد. چقدر جذبه داشت، فکر کنم کمی خود شیفته هم بود. حتی در چشم هایم نگاه هم نکرد.صدای سارا در سرم اکو می شد،"او پسر جماعت را حساب نمی کند."دلم خواست رفتارش با من متفاوت باشد تابقیه بخصوص سارا شوکه بشوند...منی که همه ی دخترها دوست دارند هم کلامم شوند و تحویلم می گیرند، او حتی افتخار ندادکه نگاهم کند... سارا با تکان دادن دستش مقابل چشم هایم، گفت:– کجایی آرش؟ تو نمیای؟– گفتم که نه، کار دارم باید برم.-باشه پس خداحافظ ما رفتیم. از بقیه ی بچه ها هم خداحافظی کردم و به طرف خانه راه افتادم... ✍ ...
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 بسم الله الرحمان الرحیم💚💚 #عبور_از_سیم_خار_دار_نفس #پارت1 جلو در دانشگاه با بچه
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 بایدبرای خانه، خرید می کردم مادر برای شام، برادرم و همسرش را دعوت کرده بود. کلی هم خرید برایم اس ام اس داده بود، تا انجام بدهم. ماشین را جلوی تره بار پارک کردم. گوشی‌ام را از جیبم درآوردم و پیام مادر را خواندم و یکی یکی خریدها را انجام دادم. بعد همه را داخل ماشین گذاشتم و راه افتادم. با صدای گوشی‌ام از روی صندلی برداشتمش و جواب دادم.ــ جانم مامان.ــ نون هم گرفتی آرش؟–آره گرفتم، تا یه ربع دیگه می رسم. مادر همیشه می گوید تو دست راست من هستی. بیشتر خریدهایش و کارهای بیرون را من برایش انجام می دهم.بعد از فوت پدرم در این سه سال سعی کردم، همیشه کمک حال مادرم باشم.بارها بیرون رفتن با دوست هایم یا حتی کارهای خودم را تعطیل کردم تا در خدمت مادرم باشم. چون اولین اولویت زندگیم است. به خانه رسیدم و خریدها را تحویل مادر دادم. او هم با لبخند یک چایی روی میزگذاشت و گفت:–بخور گرم شی.پالتوام را از تنم درآوردم و روی مبل انداختم و فنجان را برداشتم و گفتم: –مامان اگه با من کاری نداری برم یه کم درس بخونم.– برو پسرم دستت درد نکنه. چایی را خوردم و به اتاقم رفتم. لباس هایم را عوض کردم و لباس راحتی پوشیدم. جزوه‌ام راباز کردم و از آخر شروع به خواندن کردم. دو درس آخر زیر بعضی ازمطالب با مداد سیاه، خط کشیده شده بود. بعضی ازقسمتها هم علامت ستاره یاپرانتزگذاشته شده بود. البته کم رنگ، کنجکاو شدم، بقیه درس هارا هم مرور کردم خبری نبود فقط همین دو درس علامت گذاری شده بود. برایم سوال ایجاد شد، البته مسئله ی مهمی نبود ولی می خواستم بدانم کار سارا بوده یا رفیقش. نمی دانم چرا، ولی گوشی را برداشتم و شماره ی سارا را گرفتم. ــ بله آرش. ــ سلام کردن بلد نیستی؟ــ خب سلام، خوبی؟ــ سلام، ممنون، سارا یه سوال، تو با مداد رو جزوه‌ام علامت زدی؟ــ علامت؟ نه چه علامتی؟ –یکی با مداد روی جزه‌ام بعضی مطالبش رو علامت و پرانتز و از این جور چیزا گذاشته، انگار مطالب مهم تر رو...از صدای سارا تعجب مشخص بود که گفت: – نه من نذاشتم، شاید کار راحیله، حالا مگه مهمه؟مهم‌ها رو برات مشخص کرده راحت تر بخونی دیگه. پوفی کردم و گفتم:–دفعه ی دیگه خواستی جزوه‌ام رو به این و اون بدی لطفا بگو خط خطیش نکنن.ــ آرش!تو چته، حساس شدیا! بی مقدمه خداحافظی کردم. سارا راست می گفت اصلا این علامت ها برایم مهم نبود، فقط می خواستم بدانم اگر کار راحیله، جوری از این که این کاررا انجام داده خجالتش بدهم، تا کمی از آن خود شیفتگی اش پایین بیاد. *** وارد کلاس که شدم چشم چرخاندم تا راحیل را پیدا کنم، دیدم انتهای کلاس با دوتا از دخترها خیلی آرام مشغول حرف زدن است. آهان پس همیشه انتهای کلاس می نشیند و آرام حرف میزند، من چون همیشه ردیف جلو می‌نشستم و با بچه هامدام در حال شوخی و مسخره بازی بودیم هیچ وقت متوجه اش نمی شدم. امروز رنگ روسری‌اش فرق داشت، روشن تر بود با گل های ریز رنگی، خیلی به صورتش می آمد. انگار نگاهم را روی خودش حس کرد. برگشت نگاهی کرد و با دیدنم سرش را پایین انداخت و قیافه ی جدی به خودش گرفت. "این چرا اینجوریه؟جوری برخورد می کنه که آدم دیگر جرات نمی کنه طرفش بره." ✍ ...
یاد خدا ۶۳.mp3
11.69M
مجموعه ۶۳ | √ اگر بلد نباشیم، قلبمون رو در مکانها و یا جمع‌هایی که پر از غفلت هست با چه روش‌های درستی حفظ کنیم؛ به خطرات و آسیبهای مقدسی آلوده میشیم که بارها بدتر از «غفلته». 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
هشدار به مادران باردار درباره سزارین‌های تقویمی ▪️درج نمره منفی در کارنامه بیمارستان رئیس اداره سلامت مادران وزارت بهداشت: 🔹پیش از آغاز سال جدید، به همه دانشگاه‌های علوم پزشکی کشور ابلاغ کرده‌ایم که تاریخ‌های رُند تقویم را احصا کنند و فرمولی را نیز درباره تعداد زایمان‌های منطقی در بیمارستان‌ها به آن‌ها ارائه کردیم. 🔹در صورتی که تعداد زایمان‌ها در این تاریخ‌ها در بیمارستان‌ها از تعداد معمول در روزهای دیگر، فراتر برود نمره منفی در کارنامه جوانی جمعیت بیمارستان‌ها درج و موضوع بررسی می‌شود. مادران باید به این نکته توجه کنند که مغز و ریه جنین در ۳۹ هفتگی تکامل می‌یابد. اگر نوزاد زودتر از موعد به دنیا بیاید احتمال عفونت و انتقال به بخش مراقبت‌های ویژه نوزادان افزایش می‌یابد. 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
📺 🙎‍♂️فرزند شما غرق در بازی یا تماشای تلویزیون شده! که شما👨صدا می کنید: علیرضا پاشو برو یه لیوان آب بیار!!! فرزند شما نمی خواهد لحظه ای از بازی یا تلویزیون جدا شود ولی شما باز اصرار می کنید که: مگه با تو نیستم برو یه لیوان آب بیار! و فرزند می گوید: 🤷‍♂️ دارم بازی می کنم... و صدای شما بالاتر می رود و دعوای شما و کودک... 🙅‍♂️پرخاش و لجبازی کودک و... 🤔چرا یک موضوع به این کوچکی انقدر بزرگ می شود؟! 👈چون ما شرایط کودک را نسنجیدیم که او هنوز معنای احترام به بزرگتر را نمی داند! و ما خودمان باعث پرخاش و لجبازی او شدیم و البته تقصیرها را هم گردن او می اندازیم 📎 این قضیه تنها قضیه ای نیست که ما باعث می شویم فرزندمان مقابل ما قرار بگیرد! بلکه این فقط یک مثال بود چند توصیه در رابطه با همراه کردن فرزندان با خود: 1️⃣ به شدت از امر و نهی های زیاد از حد و غیرضروری به فرزند بپرهیزید 2️⃣  بیشتر با اعمال خود سعی کنید فرزند را به خوبی ها دعوت کنید تا خودش حتی علاقه مند شود با شما همراهی کند مثلا مسواک زدنی که عملی باشد 3️⃣ وقتی یک کاری از کودک خواستید و انجام نداد دوباره درخواست را تکرار نکنید که لجبازی صورت گیرد 4️⃣ با داستان ها او را به خوبی و حرف شنوی دعوت کنید 5️⃣ او را با کسی مقایسه نکنید که سرخورده شود 6️⃣ با محبت و زبان شیرین از او بخواهید کاری انجام دهد و شرایط او که الآن خسته است یا بازی می کند را در نظر بگیرید 7️⃣ گاهی خواسته هایی از او داشته باشید که راحت بتواند انجام دهد یا حتی به نفعش باشد؛ مثلا: برو یه خوراکی خوشمزه تو یخچال گذاشتم بخور 8️⃣ در فرزندان بزرگتر سعی کنید خود را به او نزدیک کنید و با همدلی مشکلاتش را حل کنید 9️⃣ رفتار شما با والدینتان بسیار تاثیرگذار بر اوست! مثلا کسی که مدام با والدین خود مشکل دارد یا توقعات بالا دارد و آن ها را به بدی یاد می کند چه طور انتظار دارد که فرزندانش با او یکدل باشد؟ 🔟  البته تذکرها و امر و نهی های مهم و جای خود باید توسط والدین برای فرزندان باشد ولی نباید افراط و تفریط صورت بگیرد و همیشه با محبت و در قالب کارهای فکر شده باید عمل کرد 1️⃣1️⃣ نقش روزی حلال بر فرزندان بسیار مهم است 2️⃣1️⃣ اگر کار اشتباهی از او سرزد او را نفرین نکنیم بلکه دعا کنیم به راه درست هدایت شود و البته برایش همیشه دعا کنیم 🙎‍♂️🙎‍♀️اگر فرزندان ما که جگرگوشه ما هستند با ما بدرفتاری کنند و به ما احترام نگذارند، به سرنوشت و زندگیِ دنیا و آخرت آن ها ضربه می خورد چنانکه از جایگاه والدین در نزد خداوند آگاهید پس حدیث ذیل را همیشه به یاد داشته باشیم پیامبر مهربانی ها صلى الله عليه و آله: اى على خداوند رحمت كند پدر و مادرى را كه فرزند خويش را بر نيكى كردن به خودشان يارى كنند يا عَلىُّ رَحِمَ اللّه  والِدَينَ حَمَلا وَلَدَهُما عَلى بِرِّهِما من لایحضر الفقیه ج4 ، ص372 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠گفت و گوی دوستانه 🌀سوال یکی از حاضرین درباره «چگونگی تشخیص حرمت موسیقی، از مطرب به حلال» ✅حجت الاسلام دکتر رفیعی به این پرسش پاسخ می دهند 🌹با نشر این کلیپ شما هم در ثواب آگاه سازی دیگران شریک باشید. 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
aac_My Video14.mp3
11.5M
🎙 گفتگوی دوستانه با جوانان با موضوع "جایگاه موسیقی در اسلام" و تفکیک موسیقی حلال و مطرب! 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
✅ چطور انگیزه‌مون رو بیشتر کنیم؟ 👈 از خودت بپرس: هر وقت ناامید شدی از خودت بپرس برای چی و به چه هدفی داری ادامه میدی، چرا داری درس میخونی؟ چرا داری زبان میخونی؟ چرا داری کار میکنی و... 👈 تمرکز روی امروز: تموم تمرکزت رو فقط برای امروز باشه! نزار فکر آینده مضطربت‌ کنه چون آینده چیزی جز همین روزات نیست. 👈 اهدافت رو خرد کن: اهدافت رو خیلی بزرگ و سخت ننویس، خردشون کن بین بلند مدت و کوتاه مدت این باعث میشه که ذهن آمادگی پذیرشش رو داشته باشه و از پسش بر بیاد. 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ادامه صحبت های دکتر عزیزی با لجبازی بچه چطوری رفتار کنیم؟ 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
🔷 ۱ اردیبهشت روز گرامیداشت سلطان سخن فارسی، سعدی شیرازی است. ♦️شهید آوینی: «زبان فارسی آن زبانی است كه گلستان و بوستان و مثنوی و غزلیات لسان‌الغیب را به آن می‌خوانیم و راستش این است كه ما این زبان را با همه شیرینی و زیبایی و قابلیت شگفت‌انگیز در بیان مدیون قرآن هستیم؛ می‌گویم قرآن و نمی‌گویم زبان عربی! ♦️زبان عربی نیز خود مدیون قرآن است. آن كس كه این تحول تاریخی را نادیده انگارد، از تاریخ ایران بی‌خبر است و مقام و موضع خویش را نمی‌شناسد. اگر حافظ شیراز می‌گوید: اگرچه عرض هنر پیش یار بی‌ادبی است، زبان خموش ولیكن دهان پر از عربی است، مُرادش از عربی، زبان قرآن است نه زبانی كه تازیان به آن تكلم می‌كنند. بزرگان از علمای ما نیز اگرچه مكتوبات خویش را به زبان عربی فصیح می‌نگاشته‌اند، اما از تكلم به زبان تازیان عاجز بوده‌اند. زبان عربی نیز خود را در قرآن پیدا كرده است.» 🔸منبع: کتاب «رستاخیز جان»، مقاله، «رستاخیز جسم و جان» 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
.⭕️ میشود زن بود اما مرد میدان بود. زنده بود اما همیشه چون شهیدان بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما قم و مشهدالرضا داریم شرف و عزت از خدا داریم گنبد آهنین برای شما ما دو تا گنبد طلا داریم 🎙شعر خوانی مجتبی رمضانی در جمع زائرانِ امام هشتم علیه السلام
🖼هرروز خود را با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز کنیم: 🪧تقویم امروز: 📌 یکشنبه ☀️ ۲ اردیبهشت ۱۴۰۳ هجری شمسی 🌙 ۱۲ شوال ۱۴۴۵ هجری قمری 🎄 21 آوریل 2024 میلادی 📖حدیث امروز: امیرالمومنین علیه السلام: کسی که فراوان یاد مرگ کند به اندکی از دنیا راضی میشود. 📗نهج البلاغه حکمت ۳۴۹ 📿ذکر امروز: یاذالجلال والاکرام 🔖مناسبت امروز: 🔸سالروز تاسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی 🔹سالروز اعلام انقلاب فرهنگی