eitaa logo
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
774 دنبال‌کننده
19.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
336 فایل
♦️حجاب من نشانه ایمان وولایتمداری ام است. 🌴کانال سنگر عفاف وتربیت👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کی می رسم به لحظه‌ی در بر کشیدنت ای از شروع صبح ازل انتخاب مـن... @dadhbcx
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
منتظر مانده زمین تا که زمانش برسد صبح همراه سحرخیز جوانش برسد خواندنی تر شود این قصه از این نقطه به بعد ماجرا تازه به اوج هیجانش برسد پرده ی چاردهم وا شود و ماه تمام از شبستان دو ابروی کمانش برسد "لیله القدر" بیاید لب آیینه ی درک  سوره ی "فجر" به تأویل و بیانش برسد نامه داده ست ولی عادت یوسف این است عطر او زودتر از نامه رسانش برسد شعر در عصر تو از حاشیه بیرون برود عشق در عهد تو دستش به دهانش برسد ظهر آن روز بهاری چه نمازی بشود که تو هم آمده باشی و اذانش برسد... @dadhbcx
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از 🌷کانال لاله های زهرایی
4_5938445598490362349.mp3
2.29M
❖✨﷽✨❖ درد و دلِ🌷 🌷 با چقدر سخت است حال عاشقی ڪہ نمی داند محبوبش نیز هـوای او را دارد یا نه ولادت: ۱۱ دی ۱۳۴۵ : ۱۱ دی ۱۳۷۵ 🌹 🥀به یاد جانباز شهید سید مجتبی علمدار اگر حال وهوای دلتون شهدایی شد ما رو هم دعا کنید🙏 @Lalehaye_shohadae
⭕️خاطره تصادف خودرو حاج احمد متوسلیان با یک خانم بدحجاب⭕️ تو پادگان امام حسین ع بودیم قرار بود فردا به سوریه اعزام بشیم حاج احمد جهت خداحافظی با خانواده همه رو فرستاد خونه حاج احمد به من گفت: برادر برقی! چرا اینجا نشسته‌ای؟! حاجی می‌دانست خانه ما در ساوه است. گفتم: حاج‌آقا در این زمان کم ارزش ندارد که به ساوه بروم. همین‌جا در اتاق شما می‌خوابم و فردا صبح در خدمت شما هستم. یک دفعه حاجی گفت: برای احمد خیلی زشت است که رفیق و هم‌رزمش در پادگان بخوابد و به خانه او نیاید. تا این جمله را شنیدم انگار که بال درآوردم؛ حاج احمد مرا به منزلش دعوت کرده است. سوار همان ماشین شدم و راه افتادیم. در طول مسیر در خیابان شریعتی با ماشین یک خانم بدحجاب و بددهن تصادف کردیم. آن خانم هم از ماشین پیاده شد و هر چی از دهانشان درآمد به ما گفت. جعفر هم که پشت فرمان ماشین نشسته بود، درب ماشین را باز کرد و داد و بیداد کرد. حالا حاج‌احمد با لباس فرم سپاه در صندلی جلو نشسته بود. به جهروتی گفت: جعفر خجالت بکش؛ آدم با زن نامحرم که روبرو و اینگونه هم کلام نمی‌شود، ولش کن. بعد حاجی به من گفت: تو بیا بشین پشت فرمان. من هم پشت فرمان نشستم. وقتی حاج احمد جعفر را دعوا کرد، ترس مرا گرفت و خیلی آهسته رانندگی می‌کردم. یک مرتبه حاجی گفت: تو هم که ما را مسخره کرده‌ای؛ مقداری پایت را روی پدال گاز فشار بده. @dadhbcx
🔴ماجرای عجیب و شنیدنی مواجهه رهبر انقلاب با دختری که اصرار به بی حجابی داشت!!!! این کلیپ جالب رو ببینید و انتشار دهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚠️دوستان فقط این کلیپ رو ببینید باورتون نمیشه !! اونوقت ما مدّعیان ایمانی حتی حاضر نیستیم یه امر به معروف ساده کنیم که میترسیم بهمون بگن به توچه!! واقعا چه آینده ای برای جوانها وفرزندان ما متصوره؟😒😒 وما چقدر در این تغییر نقش داریم؟ #سنگر_عفاف_وتربیت @dadhbcx