💠 بهتر از عبادت
🟢 مردی از سفر حج برگشته، سرگذشت مسافرت خودش و همراهانش را برای امام صادق علیهالسلام تعریف میکرد، مخصوصا یکی از همسفران خویش را بسیار میستود که چه مرد بزرگواری بود، ما به معیت همچو مرد شریفی مفتخر بودیم. یکسره مشغول طاعت و عبادت بود ، همینکه در منزلی فرود میآمدیم، او فورا به گوشهای میرفت و سجاده خویش را پهن میکرد و به طاعت و عبادت خویش مشغول میشد.
🔻 امام: پس چه کسی کارهای او را انجام میداد؟ و چه کسی حیوان او را تیمار میکرد؟!
🔻 مرد: البته افتخار این کارها با ما بود. او فقط به کارهای مقدس خویش مشغول بود و کاری به این کارها نداشت.
🔻 امام: بنابراین، همه شما از او برتر بودهاید.
📚 داستان راستان، ج1، ص10.
📎 #کار
📎 #خود_کفایی
📎 #عبادت
📎 #اعتقادات
ܭߊࡅ߭ߊܠܙ_ܩߊ_ܝߊ_ܢ̣ܘ_ߊܢܚ݅ࡅ߳ܝߊܭ_ܢ̣ܭَܥ̇ߊܝࡅ࡙ܥ❣↶
╭━━⊰❀•❀🌺🌤️🧕🏻❀•❀⊱━━╮
@dadhbcx
╰━━⊰❀•❀🧕🌤️🌸❀•❀⊱━━╯
💠 هرگز از دیگران در کارهای خود کمک نخواهید❗️
🟢 قافله چندین ساعت راه رفته بود. آثار خستگی در سواران و در مرکبها پدیدار گشته بود. همین که به منزلی رسیدند که آنجا آبی بود، قافله فرود آمد. رسول اکرم (ص) نیز که همراه قافله بود، شتر خویش را خوابانید و پیاده شد. قبل از همه چیز، همه در فکر بودند که خود را به آب برسانند و مقدمات نماز را فراهم کنند.
🔻 رسول اکرم (ص) بعد از آنکه پیاده شد، به آن سو که آب بود، روان شد، ولی بعد از آنکه مقداری رفت، بدون آنکه با احدی سخنی بگوید، به طرف مرکب خویش بازگشت. اصحاب و یاران با تعجب باخود میگفتند آیا اینجا را برای فرود آمدن نپسندیده است و میخواهد فرمان حرکت بدهد؟!
🔻 چشمها مراقب و گوشها منتظر شنیدن فرمان بود. تعجب جمعیت هنگامی زیاد شد که دیدند همین که به شتر خویش رسید، زانوبند را برداشت و زانوهای شتر را بست و دو مرتبه به سوی مقصد اولی خویش روان شد.
🔻 فریادها از اطراف بلند شد: ای رسول خدا! چرا به ما فرمان ندادی که این کار را برایت بکنیم و به خودت زحمت دادی و برگشتی؟ ما که با کمال افتخار برای انجام این خدمت آماده بودیم.
✅ حضرت در جواب آنها فرمود: هرگز از دیگران در کارهای خود کمک نخواهید و به دیگران اتکا نکنید ولو برای یک قطعه چوب مسواک باشد.
📚 داستان راستان، ج1، ص8.
📎 #کار
📎 #خود_کفایی
📎 #اعتقادات
ܭߊࡅ߭ߊܠܙ_ܩߊ_ܝߊ_ܢ̣ܘ_ߊܢܚ݅ࡅ߳ܝߊܭ_ܢ̣ܭَܥ̇ߊܝࡅ࡙ܥ❣↶
╭━━⊰❀•❀🌺🌤️🧕🏻❀•❀⊱━━╮
@dadhbcx
╰━━⊰❀•❀🧕🌤️🌸❀•❀⊱━━╯