eitaa logo
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
775 دنبال‌کننده
19.3هزار عکس
9.5هزار ویدیو
334 فایل
♦️حجاب من نشانه ایمان وولایتمداری ام است. 🌴کانال سنگر عفاف وتربیت👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
﷽ #مردے‌در‌آئینہ 💙 #قسمت‌صدوبیست‌وچهارم #رمان‌معرفتے :) #قلم‌شہید‌سید‌طاها‌ایمانے 🌱 : خواب یا ... ؟
💙 :) 🌱 صدای من را مي شنوي ؟ ـ ديشب اصلا نخوابيدي؟ ... ـ نه ... حدودا دو ساعت پيش، تمام مطالبي رو كه در مورد رمضان بايد مي نوشتم تموم شد ... از جا بلند شد و كليد رو زد ... نور بدجور خورد توي چشمم و بي اختيار بستم شون ... ـ توي اين تاريكي كه چشم هات رو نابود كردي ... دیده هاي سرخم رو به زحمت باز كردم ... چشم هاي خو گرفته به تاريكي، حالا در برابر نور مي سوخت و به اشك افتاده بود ... تا لاي اونها رو باز مي كردم، دوباره خيس از اشك مي شد و پايين مي ريخت ... همون لحظات كوتاهي كه مجبور شدم به خاطر نور اونها رو نيمه باز نگهدارم ... خستگي اين 48 ساعت، هوش رو از سرم برد ... ديگه خروج مرتضي رو از دستشويي نفهميدم ... ساعت نزديك 10 صبح بود ... اولين تكاني كه به خودم دادم، دستم با ضرب به جايي خورد ... نيمه خواب و بيدار بلند شدم و نشستم ... مغزم هنوز خواب و هنگ بود ... به جاي اينكه درست بخوابم، همون طور پايين تخت ... گوله شده تا صبح خوابم برده بود ... با اون چشم هاي گيج و خمار، توي اتاق چشم چرخوندم ... مرتضي نبود ... يه يادداشت زده بود به آينه ... ـ براي زيارت رفتيم ... بعد از اون هم ... نوشته رو گذاشتم روي ميز و رفتم دوش بگيرم ... شايد اين گيجي و خواب از سرم بره ... بعد از حدود 48 ساعت بيداري ... فقط 6 ساعت خواب ... بيرون كه اومدم هنوز خستگي توي تنم بود اما ديگه كامل هشيار شده بودم ... برگشتم پاي نوشته ها ... ـ سخن خدا : روزه براي من است و من پاداش آن را مي دهم ... ـ دعاي شخص روزه دار هنگام افطار مستجاب مي شود ... ـ روزه رمضان، سپر از آتش جهنم است ... ـ روزه از سربازان عقل هست و روزه خواري و نگرفتن روزه از سپاه جهل ... ـ هر كس عمدا يك روز رو روزه نگيرد ... بايد در كفاره اين كار ... يا بنده اي را آزاد كند ... يا دو ماه پي در پي روزه بگيرد ... و يا شصت فقير و مسكين را اطعام كند ... ـ امام صادق: هر كس يك روز از ماه رمضان روزه خوارى كند از ايمان خارج شده است ... ـ ..... نگاهم رو از يادداشت ها گرفتم ... مي خواستم برم سمت سوال ها و برداشت هام كه ... چشمم افتاد به يه بخش ديگه ... مرتضي يه بخش هايي از سوال ها رو جدا كرده بود ... و چسبونده بود به شيشه پنجره ... جواب هايي رو از احاديث كه به ذهنش مي رسيد ... يا پاسخ هاي خودش رو توي برگه هاي جداگانه نوشته بود و كنار سوال مربوط به اون زده بود ... رفتم سمت شون ... و با دقت بهشون خيره شدم ... ـ پيامبر: هر كس از مرد يا زن مسلمانى غيبت كند ... خداوند تا چهل شبانه روز نماز و روزه او را نپذيرد مگر اين كه غيبت شونده او را ببخشد ... ـ امام صادق: آنگاه كه روزه مى گيرى بايد چشم و گوش و مو و پوست تو هم روزه دار باشند (يعني از گناه پرهيز كني) ... ـ گناه فقط انجام ندادن عمل عبادي نيست ... گناه چند قسم داره: گناه در حق خودت ... گناه در در برابر فرمان خدا ... حق الناس يا گناه در حق ساير انسان ها ... مثلا ... ـ پيامبر: رمضان ماهي است كه ابتدايش رحمت است و ميانه اش مغفرت و پايانش آزادي از آتش جهنم .... درهاي آسمان در اولين شب ماه رمضان گشوده مي شود و تا آخرين شب آن بسته نخواهد شد .... براي لحظاتي چشمم روي سخن آخري موند ... 'خدا كه به به مردم گفته درب هاي رحمت و راه رسيدن به خدا بسته نيست ... و هر وقت توبه كننده به سمتش برگره اون رو مي پذيره ... پس منظور از درهاي آسمان چيه؟' ... و ده ها سوال ديگه ... بی اختيار، وحشت وجودم رو پر كرد ... ترسيدم اگه بيشتر از اين بخونم يا پيش برم ... همين باور و چيزهاي اندكي هم كه از اون شب در وجودم شكل گرفته رو از دست بدم ... و وحشت از اينكه هنوز پيدا نشده ... دوباره گم بشم ... توجهم رو از برگه ها گرفتم ... ناخودآگاه در مسير نگاهم، چشمم به گنبد طلايي رنگ حرم افتاد ... و نگاهم روش موند ... ـ صداي من رو مي شنوي؟ ... ادامه دارد....
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
﷽ #مردے‌در‌آئینہ 💙 #قسمت‌صدوبیست‌وچهارم #رمان‌معرفتے :) #قلم‌شہید‌سید‌طاها‌ایمانے 🌱 : خواب یا ... ؟
💙 :) 🌱 صدای من را مي شنوي ؟ ـ ديشب اصلا نخوابيدي؟ ... ـ نه ... حدودا دو ساعت پيش، تمام مطالبي رو كه در مورد رمضان بايد مي نوشتم تموم شد ... از جا بلند شد و كليد رو زد ... نور بدجور خورد توي چشمم و بي اختيار بستم شون ... ـ توي اين تاريكي كه چشم هات رو نابود كردي ... دیده هاي سرخم رو به زحمت باز كردم ... چشم هاي خو گرفته به تاريكي، حالا در برابر نور مي سوخت و به اشك افتاده بود ... تا لاي اونها رو باز مي كردم، دوباره خيس از اشك مي شد و پايين مي ريخت ... همون لحظات كوتاهي كه مجبور شدم به خاطر نور اونها رو نيمه باز نگهدارم ... خستگي اين 48 ساعت، هوش رو از سرم برد ... ديگه خروج مرتضي رو از دستشويي نفهميدم ... ساعت نزديك 10 صبح بود ... اولين تكاني كه به خودم دادم، دستم با ضرب به جايي خورد ... نيمه خواب و بيدار بلند شدم و نشستم ... مغزم هنوز خواب و هنگ بود ... به جاي اينكه درست بخوابم، همون طور پايين تخت ... گوله شده تا صبح خوابم برده بود ... با اون چشم هاي گيج و خمار، توي اتاق چشم چرخوندم ... مرتضي نبود ... يه يادداشت زده بود به آينه ... ـ براي زيارت رفتيم ... بعد از اون هم ... نوشته رو گذاشتم روي ميز و رفتم دوش بگيرم ... شايد اين گيجي و خواب از سرم بره ... بعد از حدود 48 ساعت بيداري ... فقط 6 ساعت خواب ... بيرون كه اومدم هنوز خستگي توي تنم بود اما ديگه كامل هشيار شده بودم ... برگشتم پاي نوشته ها ... ـ سخن خدا : روزه براي من است و من پاداش آن را مي دهم ... ـ دعاي شخص روزه دار هنگام افطار مستجاب مي شود ... ـ روزه رمضان، سپر از آتش جهنم است ... ـ روزه از سربازان عقل هست و روزه خواري و نگرفتن روزه از سپاه جهل ... ـ هر كس عمدا يك روز رو روزه نگيرد ... بايد در كفاره اين كار ... يا بنده اي را آزاد كند ... يا دو ماه پي در پي روزه بگيرد ... و يا شصت فقير و مسكين را اطعام كند ... ـ امام صادق: هر كس يك روز از ماه رمضان روزه خوارى كند از ايمان خارج شده است ... ـ ..... نگاهم رو از يادداشت ها گرفتم ... مي خواستم برم سمت سوال ها و برداشت هام كه ... چشمم افتاد به يه بخش ديگه ... مرتضي يه بخش هايي از سوال ها رو جدا كرده بود ... و چسبونده بود به شيشه پنجره ... جواب هايي رو از احاديث كه به ذهنش مي رسيد ... يا پاسخ هاي خودش رو توي برگه هاي جداگانه نوشته بود و كنار سوال مربوط به اون زده بود ... رفتم سمت شون ... و با دقت بهشون خيره شدم ... ـ پيامبر: هر كس از مرد يا زن مسلمانى غيبت كند ... خداوند تا چهل شبانه روز نماز و روزه او را نپذيرد مگر اين كه غيبت شونده او را ببخشد ... ـ امام صادق: آنگاه كه روزه مى گيرى بايد چشم و گوش و مو و پوست تو هم روزه دار باشند (يعني از گناه پرهيز كني) ... ـ گناه فقط انجام ندادن عمل عبادي نيست ... گناه چند قسم داره: گناه در حق خودت ... گناه در در برابر فرمان خدا ... حق الناس يا گناه در حق ساير انسان ها ... مثلا ... ـ پيامبر: رمضان ماهي است كه ابتدايش رحمت است و ميانه اش مغفرت و پايانش آزادي از آتش جهنم .... درهاي آسمان در اولين شب ماه رمضان گشوده مي شود و تا آخرين شب آن بسته نخواهد شد .... براي لحظاتي چشمم روي سخن آخري موند ... 'خدا كه به به مردم گفته درب هاي رحمت و راه رسيدن به خدا بسته نيست ... و هر وقت توبه كننده به سمتش برگره اون رو مي پذيره ... پس منظور از درهاي آسمان چيه؟' ... و ده ها سوال ديگه ... بی اختيار، وحشت وجودم رو پر كرد ... ترسيدم اگه بيشتر از اين بخونم يا پيش برم ... همين باور و چيزهاي اندكي هم كه از اون شب در وجودم شكل گرفته رو از دست بدم ... و وحشت از اينكه هنوز پيدا نشده ... دوباره گم بشم ... توجهم رو از برگه ها گرفتم ... ناخودآگاه در مسير نگاهم، چشمم به گنبد طلايي رنگ حرم افتاد ... و نگاهم روش موند ... ـ صداي من رو مي شنوي؟ ... ادامه دارد....