eitaa logo
👨‍👩‍👧‍👧کانال سبک زندگی 🪴
771 دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
9.9هزار ویدیو
336 فایل
کانال سبک زندگی👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی به گذشته و زندگی بچه هایم نگاه میکنم، خاطرات بیشماری به ذهنم می آیند. هرگاه اوایل پاییز از راه می رسد، خاطره بخش مادران و زمان تولد دخترم برایم زنده می شود.به یاد می آورم که زودتر از موعد به علت فشار خون بالا بستری شده بودم و در حیرت بودم که آیا مادر بودن این است؟ و صبح پاییزی دیگری را به یاد می آورم، درست بعد از آنکه پسرم به دنیا آمده بود، دخترم نوپا بود و پسر تازه متولد شده ام در اتاق بغلی خوابیده بود.ساعت تقریبا هفت صبح بود و آفتاب از پشت پرده ها به داخل می تابید. آن روز می توانست به دلایل مختلفی یک روز عالی باشد. من دو تا بچه داشتم یک خانه زیبا و یک شوهر خوب.اما هیچکدام از اینها در آن لحظه واقعی به نظرم نمیرسید. برگشتم و شوهرم را بیدار کردم و گفتم: فکر می کنم دیگر تحملش را ندارم.می توانی امروز دخترمان را ببری مهد کودک؟ آن کلمات سال های تیره ای را برای ما به همراه آورد. بدون تردید بخشی از آن مربوط به افسردگی بعد از زایمان بود. داروها در سیستم ایمنی ام اختلال ایجاد می کردند‌.بعضی از روزها فقط میتوانستم در رختخواب بخوابم، دوستانم اغلب مهربان بودند. دیگران هم برای بیرون آمدن من از افسردگی یادآور می شدند که کسانی هم بوده اند که وضعشان خیلی بدتر از من بوده است. موضوع عجیب این است که احساسی که من داشتم احساس غم و یا اضطراب نبود، بلکه احساس گناه بود. چرا نمیتوانستم بر این احساس فائق شوم؟ چه بر سر بچه هایم می آمد؟ چرا من مادر بهتری نبودم؟ دلم می خواهد مادران جوانی که تجربه مشابهی را پشت سر می گذارند در آغوش بگیرم و به آنها بگویم که این دوران تاریک سپری خواهد شد. دوست دارم به پدر و مادرها بگویم که موضوع چیست و آنها را تشویق کنم که صبر داشته باشند.اکنون من این فرصت را دارم تا در سمینارهایی که دارم برای هزاران زن صحبت کنم. 📚 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛