🔴 #داستان_تربیتی
💠 در مراسم عروسی، #پیرمردی در گوشهی سالن تنها نشسته بود که داماد جلو آمد و گفت: سلام استاد آیا منو میشناسید؟ معلّم بازنشسته جواب داد: خیر عزیزم فقط میدانم #مهمان دعوتی از طرف داماد هستم. داماد گفت: چطور آخه مگه میشه منو فراموش کرده باشید؟! یادتان هست سالها قبل، #ساعت گران قیمت یکی از بچهها گم شد و شما فرمودید که باید جیب همهی دانشآموزان را بگردید و گفتید همه باید رو به دیوار بایستیم و من که ساعت را دزدیده بودم از ترس و خجالت خیلی ناراحت بودم که آبرویم را میبرید، ولی شما #ساعت را از جیبم بیرون آوردید و تفتیش جیب بقیهی دانشآموزان را تا آخر انجام دادید و تا پایان آن سال و سالهای بعد در اون مدرسه هیچ کس موضوع #دزدی ساعت را به من نسبت نداد و خبردار نشد. استاد گفت: باز هم شما را نشناختم! ولی واقعه را دقیق یادم هست. چون من موقع تفتیش جیب دانشآموزان #چشمهایم را بسته بودم.
💠 تربیت و حکمت معلّم، دانشآموز را بزرگ مینماید!
#سنگر_عفاف_وتربیت
https://eitaa.com/dadhbcx
💙
بسم الله الرحمن الرحیم
باصلوات بر محمد وآل محمد
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
السلام علی ربیع الانام نضرة الایام
🔻پيامبراكرم صلّیاللهعلیهوآله:
الضَّیفُ یَنزِلُ بِرِزقِهِ وَ یَرتَحِلُ بِذُنوبِ
أهلِ البَیتِ.
❇️ #مهمان با روزی خود (بر میزبان) وارد میشود و با گناهان (آمرزیدة) اهل خانه خارج میگردد.
📚 مستدرک، جلد ١٦، صفحه ٢٥٨
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇
🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰
#کانال_سنگر_عفاف_و_تربیت
#قرارگاه_بسوے_ظهور
@dadhbcx