👨👩👧👧کانال سبک زندگی 🪴
🎇 رمان شب #بدون_تو_هرگز 12 💮💖💮 "رحمت خدا" 🔸 مادرم بعد کلی دل دل کردن، حرف پدرم رو گفت ... بیشتر
🌠 رمان شب #بدون_تو_هرگز ۱۳
🌷 عین پاکی...
🔹 بعد از تولد زینب و بی حرمتی ای که از طرف خانواده خودم بهم شده بود، علی همه رو بیرون کرد ...
⭕️ حتی اجازه نداد مادرم ازم مراقبت کنه! اصرارهای مادر علی هم فایده ای نداشت...
🔸خودش توی خونه ایستاد ... تک تک کارها رو به تنهایی انجام می داد ... مثل یه پرستار ... و گاهی کارگر دم دستم بود ... تا تکان می خوردم از خواب می پرید ...
🔸 اونقدر که از خودم خجالت می کشیدم ...😢
🔸اونقدر روش فشار بود که نشسته ... پشت میز کوچیک و ساده طلبگیش، خوابش می برد ...
بعد از اینکه حالم خوب شد ...
با اون حجم درس و کار ... بازم دست بردار نبود ...
🔹اون روز ... همون جا توی در ایستادم ... فقط نگاهش می کردم ... با اون دست های زخم و پوست کن شده داشت کهنه های زینب رو می شست ... دیگه دلم طاقت نیاورد ...
🔹همین طور که سر تشت نشسته بود... با چشم های پر اشک رفتم نشستم کنارش ...
چشمش که بهم افتاد، لبخندش کور شد ...
- چی شده؟ ...
چرا گریه می کنی؟ ...🙄
🔹تا اینو گفت خم شدم و دست های خیسش رو بوسیدم ... خودش رو کشید کنار ...
- چی کار می کنی هانیه؟ دست هام نجسه!
🔸 نمی تونستم جلوی اشک هام رو بگیرم ... مثل سیل از چشمم پایین می اومد ...
- تو عین طهارتی علی ...
عین طهارت ...
هر چی بهت بخوره پاک میشه ... آب هم اگه نجس بشه توی دست تو پاک میشه ... 😭
🔸من گریه می کردم ... علی متحیر، سعی در آروم کردن من داشت... اما هیچ چیز حریف اشک های من نمی شد...
7.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این پسر جوان در حضور رهبر چنین شعر طنزی درباره دوران مجردی اش خواند! رهبر اوایلش جا خورد و در انتها نتوانست جلوی خنده هایش را بگیرد و همراه با دیگر روحانیون زیر خنده زد! تا حالا کسی در حضور رهبر چنین شعر طنزی نخوانده بود! واقعا مجلس از خنده ترکوند! اگر هوس خندیدن دارید ببینید!
🔻اعتکاف، قشنگ ترین👌 قرنطینه معنوی است که هیچکس سراغ ندارم که یک سال رفته باشد اما دلش❤️ برای سالهای بعد، به تب و تاب رفتن و شرکت در این مراسم نورانی نیفتاده باشد. دقیقا مثل اربعین و کربلا ...
🔻در فضیلت اعتکاف همین بس که خداوند دو تن از انبیای بزرگ، یعنی حضرت ابراهیم و اسماعیل را مأمور تطهیر خانه خود و حریم کعبه از لوث وجود بتها و بت پرستی می کند تا عبادت کنندگان در کنار کعبه به طواف، اعتکاف، رکوع و سجود😊 بپردازند.
(سوره بقره ۱۲۰)
🔴 چرا به اعتکاف برویم؟
⭕️ اعتکاف یعنی زمان متراکم برای درک معانی بلند
✅ #اعتکاف یعنی: زمان میخواهد تا انسان برخی از معانی را درک کند. سه روز یعنی زمان متراکم. همانطور که برنامههای روزانه و مستمر یعنی زمان مداوم. اینها هر کدام به نوعی اثر دارند. هم لازم است انسان کارهای خوبش را در زمان #مداوم انجام دهد تا اثربخش باشد. و هم لازم است گاهی زمان #متراکم صرف بهبود حال خویش کند تا موثر واقع شود. برای مداوای برخی از بیماریهای جسمی هم همین کار را انجام میدهند: گاهی #برنامۀ_دارویی #مداوم و گاهی که کار سخت شده باشد برنامۀ دارویی #متراکم.
📚 #کتاب «شکوه امر خدا؛ به ضمیمۀ یادداشتی برای معتکفین»، #اثر علیرضا پناهیان
🗓 #اعتکاف : 13-15 ماه رجب
#التماس_دعا
📋لیست تبادلات کانالهای پویش حجاب فاطمی:
📌دلنوشته های مذهبی
http://eitaa.com/joinchat/2109997058C1062615aeb
📌💠شش کانال در یک کانال
http://eitaa.com/joinchat/2515206148C273488f444
📌همون کانالی که همه دخترای مذهبی دنبالش میگردن😍🍃حجاب زهرایی💕
http://eitaa.com/joinchat/92012559C12996f9355
📌درسنگرعفاف ازسبک زندگی اسلامی وازتربیت ومشکلات خانوادگی ومشاوره خواهیم گفت.
https://eitaa.com/adhbcx
📌محبان حضرت زهرا سلام الله علیها
https://eitaa.com/asheghanehazratezahra
📌بال سبز قلم
https://eitaa.com/layegh110
📌مدیریت انقلابی
https://eitaa.com/modiriate_enghelabi
📌قرارگاه فرهنگی صاحب العصر عج
https://eitaa.com/sepahcaybri
📌مسائل اخلاقی، سیاسی، اعتقادی، احکامی، تربیت فرزند، تاریخی
https://eitaa.com/soallha
#پویش_حجاب_فاطمی
هدایت شده از سید موسوی 🌴
سلام وتبریک برپیروان امام عارفان وعاشقان امیرالمومنین
ز راه آمده حيدر ، همه قيام كنيد...
نهاده دست به سينه به او سلام كنيد
السلامـ علیڪ یا مولانا علـــــۍ✋❤️
👨👩👧👧کانال سبک زندگی 🪴
🌠 رمان شب #بدون_تو_هرگز ۱۳ 🌷 عین پاکی... 🔹 بعد از تولد زینب و بی حرمتی ای که از طرف خانواده خودم
رمان شب #بدون_تو_هرگز 14
"عشق تحصیل"😌
🔷 یه بار زینب، شش هفت ماهه بود، علی رفته بود بیرون، داشتم تند تند همه چیز رو تمییز می کردم که تا نیومدنش همه جا برق بزنه😍
🔸 نشستم روی زمین، پشت میز کوچیک چوبیش ...📚
چشمم که به کتاب هاش افتاد، یاد گذشته افتادم 😌
عشق کتاب و دفتر و گچ خوردن های پای تخته ... توی افکار خودم غرق شده بودم که یهو دیدم خم شده بالای سرم ...
حسابی از دیدنش جا خوردم و ترسیدم ... چنان از جا پریدم که محکم سرم خورد توی صورتش !!!
🔸حالش که بهتر شد با خنده گفت ... عجب غرقی شده بودی... نیم ساعت بیشتر بالای سرت ایستاده بودم 😊
منم با دل شکسته ... همه داستان رو براش تعریف کردم...
چهره اش رفت توی هم ... همین طور که زینب توی بغلش بود و داشت باهاش بازی می کرد ... یه نیم نگاهی بهم انداخت ...
🔸 چرا زودتر نگفتی؟ ... من فکر می کردم خودت درس رو ول کردی ...🙄 یهو حالتش جدی شد ... سکوت عمیقی کرد ...
- می خوای بازم درس بخونی؟ ☺️
🔸 از خوشحالی گریه ام گرفته بود ... باورم نمی شد ... یه لحظه به خودم اومدم ...
- اما من بچه دارم ؛ زینب رو چی کارش کنم؟🙄
- نگران زینب نباش، اگه بخوای کمکت می کنم.👌
🔸ایستاده توی در آشپزخونه، ماتم برد ... چیزهایی رو که می شنیدم باور نمی کردم ... گریه ام گرفته بود ... برگشتم توی آشپزخونه که علی اشکم رو نبینه ...
🔸 علی همون طور با زینب بازی می کرد و صدای خنده های زینب، کل خونه رو برداشته بود .
🔷خودش پیگیر کارهای من شد ... بعد از 3 سال ... پرونده ها رو هم که پدرم سوزونده بود ... کلی دوندگی کرد تا سوابقم رو از ته بایگانی آموزش و پرورش منطقه در آورد.
مدرسه بزرگسالان ثبت نامم کرد ...
💢اما باد، خبرها رو به گوش پدرم رسوند ... هانیه داره برمی گرده مدرسه!!!
9.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 دِلبَــرترینِ عالَـم
🌸 میلاد امیرالمومنین(ع) مبارک.
#تصویری