eitaa logo
👨‍👩‍👧‍👧کانال سبک زندگی 🪴
725 دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
10.5هزار ویدیو
339 فایل
کانال سبک زندگی👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
فراموش نخواهیم کرد امنیت مان را مدیون شماییم یلداتون به مهر🍉 شبتون بخیر💫
🌹روبه شش گوشه ترین قبله ی عالم هر صبح 🌹بردن نام حسین بن علی میچسبد 🌹اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ 🌹وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ 🌹وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ 🌹وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چهار ملاک مهرورزی والدین بر فرزندان❤ * رعایت عدالت بین فرزندان در تمامی امور مربوط به آن ها و از جمله مهرورزی و ابراز محبت بر والدین، واجب است؛ * ملاک رعایت عدالت در مهرورزی، دو شاخص «نیاز» و «ظرفیت» فرزندان است. با توجه به این دو شاخص، در جایی که نیاز و ظرفیت فرزندان با یکدیگر یکسان باشد، عدالت ورزی به مساوات منجر می شود و در واقع مساوات در مهرورزی واجب است؛ * از دیگر مجوّزهای تفاوت گذاری میان فرزندان، وجود مصالح مهم تر مانند احتمال فتنه میان فرزندان و نیز وجود حق برای یکی از فرزندان است. در این صورت تبعیض، جایز و در واقع، عدالت در مهرورزی واجب است؛ * ملاک تشخیص برابری یا تبعیض در ارتباطات عاطفی و رفتاری والدین با فرزندانشان، عرف است. بنابراین ممکن است در عرف به میزان اندکی از تفاوت گذاری در تعاملات عاطفی اعتنا نشود. 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
رعایت عدالت در بین فرزندان پدر و مادر هیچ گاه نباید بین فرزندان خود با تبعیض رفتار کنند. یعنی به بعضی، امتیازهای بیشتری بدهند و برخی دیگر را از امتیازها محروم کنند. چنین کاری، حسات فرزندان را به یکدیگر برمی انگیزد و کانون گرم خانواده را از آموزش گاه مساوات و یکسان نگری، به محیط پرآشوب و جدال تبدیل می کند. بنابراین، والدین باید بکوشند روح لطیف و آسیب پذیر کودکان را از بحران های روحی ـ روانی دور نگاه دارند. 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اولین پنج شنبه زمستان و دی ماه و ياد درگذشتگان😔 🕯اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ🕯 التماس دعا ❄️ 🕯❄️🕯❄️🕯❄️ اولین پنجشنبه دی ماه است❄️ پنجشنبه ها دلمان هوای عزیزانی را دارد که🤍 مدتهاست از آنها دوریم😔 همان روزی که دل هوایشان را میکند🤍 برای آرامش روحشون هدیه‌ای پیشکش درگذشتگان، پدران و مادران آسمانی کنیم😔 بخوانیم فاتحه و صلوات 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
امام على عليه السلام: إنَّكُم وما تَأمُلُونَ مِن هذِهِ الدُّنيا أثوِياءُ مُؤَجَّلونَ شما و آرزوهاى شما در اين دنيا، ميهمانانى موقّت هستيد نهج البلاغه، خطبه ۱۲۹ 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
4.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 حجت الاسلام رفیعی                جوانان مؤمن که همسرانشان بی حجابند 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
👨‍👩‍👧‍👧کانال سبک زندگی 🪴
#سلام_بر_ابراهیم #قسمت‌سی‌سوم ﷽ هشتمین روز مهرماه با بچه های معاونت عملیات سپاه راهی منطقه شدیم.
﷽ امام صادق می فرماید: هرکار نیکی که بنده ای انجام می دهد در قرآن !ثوابی برای آن مشخص است؛ مگر نماز شب :زیرا آنقدر پر اهمیت است که خداوند ثواب آن را معلوم نکرده و فرموده پهلویشان از بسترها جدا می شود و هیچکس نمی داند به پاداش آنچه کرده اند« چه چیزی برای آن ها ذخیره کرده ام همان دوران کوتاه ســرپل ذهاب، ابراهیم معمولاً یکی دو ســاعت مانده به اذان صبح بیدار می شــد و به قصد ســر زدن به بچه ها از محل استراحت دور .می شد اما من شــک نداشتم که از بیداری ســحر لذت می برد و مشغول نماز شب .می شود یکبار ابراهیم را دیدم. یک ساعت مانده به اذان صبح، به سختی ظرف آب .تهیه کرد و برای غسل و نماز شب از آن استفاده نمود دوازدهم مهر ۱۳۵۹ است. دو روز بود که ابراهیم مفقود شده! برای گرفتن .خبر به ستاد اسرای جنگی رفتم اما بی فایده بود تا نیمه های شب بیدار و خیلی ناراحت بودم. من ازصمیمی ترین دوستم هیچ .خبری نداشتم بعــد از نماز صبح آمدم داخل محوطه. ســکوت عجیبــی در پادگان ابوذر .حکم فرما بود روی خاک های محوطه نشستم. تمام خاطراتی که با ابراهیم داشتم در ذهنم .مرور می شد هوا هنوز روشن نشده بود. با صدایی درب پادگان باز شد و چند نفری وارد .شدند ناخــودآگاه به درب پادگان نگاه کردم. تــوی گرگ و میش هوا به چهره .آن ها خیره شدم یکدفعــه از جــا پریدم! خودش بود، یکــی از آن ها ابراهیم بــود. دویدم و .لحظاتی بعد در آغوش هم بودیم .خوشــحالی آن لحظه قابل وصف نبود. ساعتی بعد در جمع بچه ها نشستیم :ابراهیم ماجرای این سه روز را تعریف می کرد .با یک نفربر رفته بودیم جلو، نمی دانستیم عراقی ها تا کجا آمده اند کنار یک تپه محاصره شــدیم، نزدیک به یکصد عراقــی از بالای تپه و از .داخل دشت شلیک می کردند .ما پنج نفرهم درکنار تپه در چاله ای سنگر گرفتیم و شلیک می کردیم .تا غروب مقاومت کردیم، با تاریک شدن هوا عراقی ها عقب نشینی کردند .دو نفر از همراهان ما که راه را بلد بودند شهید شدند از سنگر بیرون آمدیم، کسی آن اطراف نبود. به پشت تپه و میان درخت ها .رفتیم در آنجا پیکر شهدا را مخفی کردیم. خسته و گرسنه بودیم. از مسیر غروب .آفتاب قبله را حدس زدم و نماز را خواندیم بعد از نماز به دوســتانم گفتم: برای رفع این گرفتاری ها با دقت تســبیحات .حضرت زهرا۳را بگوئید بعد ادامه دادم: این تسبیحات را پیامبر، زمانی به دخترشان تعلیم فرمودند که .ایشان گرفتار مشکات و سختی های بسیار بودند بعد از تسبیحات به سنگر قبلی برگشتیم. خبری از عراقی ها نبود. مهمات ما .هم کم بود یکدفعــه در کنــار تپه چندین جنــازه عراقی را دیدم. اســلحه و خشــاب و نارنجک هــای آن ها را برداشــتیم. مقداری آذوقه هم پیــدا کردیم و آماده حرکت شدیم. اما به کدام سمت!؟ هوا تاریک و در اطراف ما دشــتی صاف بود. تســبیحی در دست داشتم و مرتب ذکر می گفتم. در میان دشــمن، خستگی، شب تاریک و… اما آرامش !عجیبی داشتیم نیمه های شب در میان دشت یک جاده خاکی پیدا کردیم. مسیر آن را ادامه .دادیم .به یک منطقه نظامی رسیدیم که دستگاه رادار در داخل آن قرار داشت چندین نگهبان هم در اطراف آن بودند. سنگرهائی هم در داخل مقر دیده .می شد ما نمی دانســتیم در کجا هســتیم. هیــچ امیدی هم به زنــده ماندن خودمان !نداشتیم، برای همین تصمیم عجیبی گرفتیم ادامه دارد....