🔴تنها کسی که برای خداحافظی با امام رفت
🗓به مناسبت سالروز ایام هجرت امام خمینی از عراق به پاریس
♦️شیخ محمدرضا نعمانی شاگرد شهید صدر مینویسد: صبح روزی که امام راحل آیتاللهالعظمی خمینی تصمیم گرفت عراق را به مقصد کویت ترک کند، شهید صدر بهرغم نظارت شدید رئیس جنایتکار سازمان امنیت بر خانۀ امام، تصمیم گرفت به خانۀ ایشان برود و با او خداحافظی کند. شهید صدر صبح به خانه امام رفت، اما متأسفانه ایشان کمی قبل از آن حرکت کرده بود. بااینحال شهید صدر مدتی در خانۀ امام ماند تا تأیید خود را از ایشان نشان دهد و با افرادی که بعد از رفتن امام در خانه بودند همدردی کند.
♦️شهید صدر برای من تعریف کرد که یکی از سؤالات بازجویی در بازداشت ماه رجب این بوده که از دیدار آن روز چه هدفی داشته است؟ و مدیر کل امنیت به او گفته بود: این کار از نظر حکومت مصداق برنامهریزی و هماهنگی با خمینی است، وگرنه چرا سایر مراجع و علما برای خداحافظی یا دیدار وی اقدام نکردهاند؟!
♦️ شهید صدر میگفت: «من برای شهادت برنامهریزی کرده بودم و به ذهنم هم خطور نمیکرد که زنده به نجف اشرف برگردم، برای همین به او گفتم: «هرطور میخواهید این کار را تفسیر کنید. من برای این رفتم که آشکارا و نه مخفیانه با ایشان خداحافظی کنم.» رئیس سازمان امنیت که انتظار نداشت من چنین جوابی بدهم از دست من عصبانی شد. چون خیال میکرد من بابت آن کار عذرخواهی میکنم».
♦️ در حقیقت ارزش اینگونه موضعگیریها را فقط کسی میداند که در آن جو خفقانِ حاکم بر عراق زندگی کرده و با روشهای رژیم برای سرکوب مخالفانش آشنا باشد.
📚شرح صدر، ص١٧۵
✍🏻تدبیر و شجاعت از اوصاف امام جامعه است تا ملتی در برابر دشمن غدار حتی احساس ضعف نکند.
هرکس میتواند خودش را به این نماز جمعه برساند
#نماز_جمعه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوابدیدمکهدرآغوشضریحتهستم کاشتعبیرکندیکنفراینرویا را ( :!🥺
صَباحاً اَتَنَفَسُ.. بِحُبِ الحُسَین💚
🍃رو به شش گوشهترین
قبلهی عالم
هر صبح بردن نام
حسیـــن بن علی میچسبد:
چِــقَدَر نـام تــو زیبـاست
اَبــاعَبـــــدالله...
هرکسی داد سَلامی به تو
و اَشکَش ریخت ،،،
او نَظـَرکَــردهی زَهــراست...
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
وعَلی العباس الحسُیْن...
ارباب بيکفن ســــــــلام...
#صبحم_بنامتان_اربابم
17.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ ܫܦ̇ـــߊܦ̇ߺܙ و حـܥܼــߊܥ̣ߺ
#مردےدرآئینہ 💙 #قسمتپنجاهوچهارم #رمانمعرفتے :) #قلمشہیدسیدطاهاایمانے 🌱 افتخار دردناڪ در
#مردےدرآئینہ 💙
#قسمتپنجاهپنجم
#رمانمعرفتے :)
#قلمشہیدسیدطاهاایمانے 🌱
آخرین پرونده
زمان بہ سرعت برق و باد گذشت ... و فرصتے ڪہ بہ دايره مواد داده بودم تموم شد ...
توے اين فاصلہ پرونده جان پروياس رو هم دوباره باز ڪرديم ... شڪ من بےدليل نبود ... هر چند توے اين پرونده ... الڪس بولتر قاتل نبود ...
دادگاه تشڪيل شد ... دادگاه آخرين پرونده من ... پرونده اے ڪہ ماه ها طول ڪشيد ...
بہ اتهام قتل نوجوان 16 سالہ، ڪريس تادئو ... و اتهام پخش مواد و فروش ڪارت هاے شناسايے جعلے متهم شناختہ شد ... قاضے راے نهايے رو صادر ڪرد ... و الڪس بولتر 42 سالہ ... بہ 30 سال زندان غير قابل بخشش محڪوم شد ...
از جا بلند شدم و از در سالن رفتم بيرون ... دنيل ساندرز هم دنبالم ...
- ڪارآگاه منديپ ...
ايستادم و برگشتم سمتش ...
- مےخواستم ازتون بہ خاطر تمام زحماتے ڪہ ڪشيديد تشڪر ڪنم ... هر چند، داغ اين پدر و مادر هرگز آروم نميشہ ... اما زحمات شما براے پيدا ڪردن قاتل ... چيزے نيست ڪہ از خاطر اطرفيان و دوستان ڪريس پاڪ بشہ...
دستش رو آورد بالا ... باهام دست بده ... چند ثانيہ بہ دستش نگاه ڪردم ... نہ قدرت پذيرش اون ڪلمات رو داشتم ... نہ دست دادن با دنيل ساندرز رو ...
بےتفاوت بہ دستے ڪہ بہ سوے من بلند شده بود ازش جدا شدم ... اونجا بودن من فقط يہ دليل داشت ... نمےخواستم آخرين پرونده ام رو با خاطرات تلخ و افڪار مبهم بہ بايگانے بفرستم ...
برگہ استعفام رو علے رغم ناراحتے هاے اوبران پر ڪردم ... و وسائلم رو از روے ميز جمع ڪردم ... اين ڪار رو بايد خيلے زودتر از اينها انجام مےدادم ... قبل از اينڪہ یہ روز ڪارم بہ اينجا بڪشہ ...
يہ دائم الخمر ... يہ عصبے ... يہ عوضے ... ڪسے ڪہ تا جايے پيش رفتہ بود ڪہ نزدیڪ بود یہ بچہ رو با تیر بزنہ ...
از جا ڪہ بلند شدم ... چشمم بہ اطلاعات پرونده ڪريس افتاد ... اطلاعاتے ڪہ قبل از دادگاه دوباره روے تختہ نوشتہ بودم تا مرورشون ڪنم ... نمےخواستم وقے وڪيل مدافع قاتل مشغول پرسيدن سوال از منہ ... اجازه بدم ڪوچڪ ترين اشتباهے ازم سر بزنہ ... و راه رو براے فرار اون باز ڪنہ ...
تختہ پاڪ ڪن رو برداشتم و تمامش رو پاڪ ڪردم ... تصوير ڪريس رو از بين گيره هاے روے تختہ بيرون ڪشيدم ...
چہ چيز اينقدر من رو مجذوب اين پرونده ڪرده بود؟ ... من نوجوانے درستے داشتم با آينده اے ڪہ نابودش ڪردم ... و اون نوجوانے پر از اشتباهے داشت ... ڪہ داشت اونها رو درست مےڪرد ...
- منديپ ...
صداے سروان، من رو بہ خودم آورد ... برگشتم سمتش ...
- يادم نمياد با استعفات موافقت ڪرده باشم ... و اجازه داده باشم برے ڪہ دارے وسائلت رو جمع مےڪنے ..
«اللّهُمَ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الفرج»
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ ܫܦ̇ـــߊܦ̇ߺܙ و حـܥܼــߊܥ̣ߺ
#مردےدرآئینہ 💙 #قسمتپنجاهپنجم #رمانمعرفتے :) #قلمشہیدسیدطاهاایمانے 🌱 آخرین پرونده زما
﷽
#مردےدرآئینہ 💙
#قسمتپنجاهوششم
#رمانمعرفتے :)
#قلمشہیدسیدطاهاایمانے 🌱
ڪابووس بیدارے
برگہ استعفا رو از روے ميز برداشتم و دنبالش رفتم ... هنوز پام بہ دفترش نرسيده بود ڪہ ...
- چرا با خودت اين ڪارها رو مےڪنے؟ ... تو بهترين ڪارآگاه منے ... بين همہ اينها روشن ترين آينده رو داشتے ... چرا دارے با دست خودت همہ چيز رو خراب مےڪنے؟ ...
بےتوجہ بہ اون ڪلمات ... رفتم جلو و استعفام رو گذاشتم روے ميز ...
- حداقل يہ چيزے بگو مرد ...
- بايد خيلے وقت پيش اين ڪار رو مےڪردم ... مےدونے چرا اون روز چاقو خوردم؟ ... چون اسلحہ واسہ دستم سنگين شده ... نمےتونم بيارمش بالا و بگيرمش سمت هدف ... مغزم ديگہ نمےتونہ درست و غلط رو تشخيص بده ... فڪر مےڪردم درست بود اما اون شب نزديڪ بود ...
نشستم روے صندلے ...
ـ بعد از چاقو خوردن هم ڪہ ... فقط ڪافيہ حس ڪنم يہ نفر مےخواد از پشت سر بهم نزديڪ بشہ ... چند روز پيش لويد اومد از پشت صدام ڪنہ ... ناخودآگاه با مشت زدم وسط قفسہسينہاش ...
اينجا ديگہ جاے من نيست رئيس ... نمےتونم برم توے خيابون و با هر ڪسے ڪہ بهم نزديڪ ميشہ درگير بشم ...
نشست پشت ميزش ... ساڪت ... چيزے نمےگفت ... براے چند لحظہ اميدوار شدم همہ چيز در حال تموم شدن باشہ...
ڪشوے میزش رو جلو ڪشید و یہ برگہ در آورد ...
- برات از روان شناس پليس وقت گرفتم ... اگہ اون گفت ديگہ نمےتونے بمونے ... از اينجا برو ... خودم با استعفا يا انتقاليت يا هر چيزے ڪہ تو بخواے موافقت مےڪنم ...
ڪلافہ و عصبے شده بودم ... نمےتونستم بزنمش اما دلم مےخواست با تمام قدرت صندلے رو بردارم از پنجره پرت ڪنم بيرون ...
چرا هيچڪس نمےفهميد چے دارم ميگم؟ ... چرا هيچڪس نمےفهميد ديگہ نمےتونم بہ جنازه هاے غرق خون و تڪہ پاره نگاه ڪنم؟ ... ديگہ نمےتونم برم بالاے سر يہ جنازه سوختہ و بعدش ... نهار همبرگر بخورم ... چرا هيچڪس اين چيزها رو نمےفهميد؟ ...
رفتم عقب و نشستم روے صندلے ...
- چرا دست از سرم برنمےداريد؟ ...
اومد نشست ڪنارم ...
- جوان تر ڪہ بودم ... يہ مدت بہ عنوان مامور مخفے وارد يہ باند شدم ... وقتے ڪہ پرونده بستہ شد، شبيہ تو شده بودم ... يہ شب بدون اينڪہ خودم بفهمم ... توے خواب، ناخودآگاه بہ زنم حملہ ڪردم ... وقتے پسرم از پشت بهم حملہ ڪرد و زد توے سرم ... تازه از خواب پريدم و ديدم ... هر دو دستم رو دور گردن زنم حلقہ ڪرده ام ... داشتم توے خواب خفہاش مےڪردم ... چند روز طول ڪشيد تا جاے انگشت هام رفت ...
نگاه ملتمسانہام از روے زمين ڪنده شد و چرخيد روش ...
- بعضے از چيزها هيچ وقت درست نميشہ اما ميشه ڪنترلش کرد ... سال هاست از پشت ميزنشين شدنم مےگذره اما هنوز اون مشڪلات با منہ ... مشڪلاتے ڪہ همہ فڪر مےڪنن رفع شده ... علے الخصوص زنم ...
اما هنوز با منہ ... تڪتڪ اون ترس ها، فشارها و اضطراب ها ...
اين زندگے ماست توماس ... زندگےاے ڪہ بايد بہ خاطرش بجنگيم ... ما آدم هاے فوق العاده اے نيستيم اما تصميم گرفتيم اينجا باشيم و جلوے افرادے بايستيم ڪہ امنيت مردم رو تهديد مےڪنن ...
امنيت ... تعهد ... فداڪارے ... ڪلمات زيبايے بود ... براے جامعہاے ڪہ اداره تحقيقات داخلے داشت ... اداره اے ڪہ نمےتونست جلوے پليس هاے فاسد رو بگيره ...
و امثال من ... افرادے ڪہ بہ راحتے مےتونستن در حين ماموريت ... حتے با توهم توطئہ و خطر ... سمت هر ڪسے شليڪ ڪنن ...
اين چيزے نبود ڪہ من مےخواستم ... نمےخواستم جزو هيچ ڪدوم از اونها باشم ... هيچ وقت ...
سال ها بود ڪہ روحم درد مےڪرد و بريده بود ... سال ها بود ڪہ داشتم با اون ڪابووس ها توے خواب و بيدارے دست و پنجه نرم مےڪردم ... مدت ها بود ڪہ از خودم بريده بودم ... اما هيچ وقت متنفر نشده بودم ... و اين تنفر چيزے نبود ڪہ هيچ ڪدوم از اون مشاورها قدرت حل ڪردنش رو داشتہ باشن ...
اونها نشستہ بودن تا دروغ هاے خوش رنگ ما رو بعد از شليڪ چند گلولہ گوش ڪنن ... و پاے برگہ هاے ادامہ ماموريت افرادے رو مهر ڪنن ڪہ اسلحہ ... اولين چيزے بود ڪہ بايد ازشون گرفتہ مےشد ...
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
هدیه به روح بلند شهدا صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 تصویر هوایی از جمیعت بی انتهای مردم در خیابان های اطراف
🖼 هر روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ آغاز کنیم:
📖حدیث امروز:
✳️ اگر شما خواب بودید، یک بچّه هم میتواند به شما ضربه بزند، چه برسد به یک دشمن مسلّح و آماده کار. نباید دچار غفلت بشویم، نباید خواب بمانیم.
🎙 امام خامنهای مدظلهالعالی
🪧تقویم امروز:
📌 شنبه
☀️ ۱۴ مهر ۱۴۰۳ هجری شمسی
🌙 ۱ ربیعالثانی ۱۴۴۶ هجری قمری
🎄 5 اکتبر 2024 میلادی
🔖مناسبت امروز:
🐑روز دامپزشکی
سلام امام زمانم✋🌸
«صبح» یعنی یک فرصت دوباره؛
فرصت دوباره خدا به من،
تا لبخند روے لبهاے شما بنشانم!
امروز هم باید کارے انجام دهم براے کمک به #فلسطین و همین عملهاے اندک ما ظهور را میسر میسازد...
لبخند شما،
زیباترین رویاے هر روز من است
🌷أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌷