▫️مهدی جان مگر شما فقط امام خوبانی ؟
که فقط با خوبان همنشین و هم صحبتی ... 😭💔
▫️هم صحبتم میشی ؟ میدونم بدم ولی خیلی دلم برات تنگ شده 😭❤️
♦️خدایا خیلی دلم میخواد هم صحبتش بشم 🤲 ولی این دعا و حاجتم رو هم مثل همه ی حاجات دیگرم به لطف خودش مصالحه میکنم با حاجت خودش، الهی عجل فرج عشقم
♦️یا اله العاصین خواهش میکنیم دیگه الساعه مولامونُ نجات بده از این کربلای غیبت😭
@matataranavanarakh
#حكايت
قوز بالا قوز:
شبى مهتابی مردی صاحب قوز از خواب برخواست. گمان كرد سحر شده، بلند شد و به حمام رفت. از سر آتشدان حمام كه گذشت صدای ساز و آواز به گوشش خورد. اعتنا نكرد و به داخل رفت.
وارد گرمخانه كه شد جماعتی را ديد در حال رقص و بزنم و پايكوبى. او نيز بنا كرد به آواز خواندن و رقص و شادى.
در حال رقص چشمش به پاهاى جماعت رقصنده افتاد و متوجه سم آن ها شد و پى برد كه اين جماعت از اجنه هستند. گرچه بسيار ترسید اما خود را به خدا سپرد و به روی آنها نيز نیاورد.
از ما بهتران نيز كه در شادى و بزم بودند از رفتار قوزی خوششان آمد و قوزش را برداشتند.
فردای آن روز رفیق قوزى خوشبخت كه او نيز قوزی بر پشت داشت، از او پرسید: چه كردی كه قوزت صاف شد؟
او هم ماوقع آن شب را شرح داد.
چند شب گذشت و رفیق به حمام رفت.
گرمخانه را دید كه اجنه آنجا جمع شدهاند. گمان كرد همین كه برقصد از اجنه نيز شاد شده و قوزش را برميدارند. پس شروع به خواندن و رقصیدن کرد، جنيان كه آن شب عزادار بودند اوقاتشان تلخ شد و قوزى بالاى قوز اين بينوا افزودند.
آن وقت بود كه فهمید چه خطا و قياس بى موردى كرد و كارى نابجا انجام داده و گفت:
ای وای دیدی چه به روزم شد، قوزی بالای قوزم شد...
@matataranavanarakh
#سلام_امام_زمانم
چه دروغین شده این نالهے"یابن الحسنم"💔
اینچنین است که سوزنفسم
بے اثر است😔✋
تعجیل در #ظهور3 صلوات
@matataranavanarakh
🏮 #تلنگر
وقتی امام زمان خود را ...
#نشناسید... فرقی نمی کند...
کربلا باشد یا هرجا که هستید‼️
قُربةً اِلَی الله، او را خواهید کُشت☝️
@matataranavanarakh
•~ أَلسَّلامُ عَلَى الشِّفاهِ الذّابِلات~•
سلام بر آن لب هاى خشکیده💔
#دلنوشته
.
اِیّاکَنَعبُدُ
وَاِیّاکَنَستَعین..؛
خدایاتنهاتورامۍپرستم
وتنهاازتویارۍمیجوئیم..
@matataranavanarakh
#دریغازادعاهاۍما 😞🖤
کارگر کم داری آقاجان سخنران بیشمار
قیل و قال از غربتت کردیم اما کار نه
#اللهمعجللولیکالفرج
@matataranavanarakh