همان راوی می گوید: قاسم که داشت می آمد،
هنوز دانه های اشکش می ریخت...
رسم بر این بود که افراد خودشان را معرفی می کردند
که من کی هستم...
همه متحیّرند که
این بچه کیست...
همین که مقابل مردم ایستاد فریادش بلند شد:
مردم! اگر مرا نمی شناسید، من پسر حسن بن علی بن ابی طالبم.
این مردی که اینجا می بینید و گرفتار شما است، عموی من حسین بن علی بن ابی طالب است...
| #کتاب_امام_حسین_ع |
| #اززبان_شهید_مطهری |
@matataranavanarakh