eitaa logo
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
147 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
25 فایل
همه نیازمند آنیم که ناطق شدن را تمرین کنیم و گرنه در همان بخش اول باقی می‌مانیم. ارتباط با ادمین: https://eitaa.com/Saeedtotonkar
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از USNews
🔸رسوایی صهیونیسم جهانی صوت افشا شده توسط روزنامه انگلیسی زبان ایرانی تهران‌تایمز که ثابت می‌کنه صهیونیست‌ها در شبکه‌های اجتماعی و نسل جوان دیگر طرفداری ندارند؛ مثل بمب ترکونده... بازدید و باز نشر این صوت در فضای مجازی غرب و شرق بیشتر از یک میلیون بازدید رو به خودش اختصاص داده و همه دارند انتقادهای شدیدی رو علیه صهیونیسم بیان می‌کنند... اخبار و 👇🏻 https://eitaa.com/USNews https://t.me/USNews_telegram https://virasty.com/USNews
خالص‌سازی؛ تحلیل آشپزخانه‌ای اصلاح‌طلبان ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔸سوتلانا الکسیویچ، برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۲۰۱۵، در کتاب «سرانجام انسان طراز نوین(انسان سرخ)»، داستان‌های شفاهی متعددی از پشیمانی طرفداران گورباچف در فردای اصلاحات وی، حکایت می‌کند. 🔸از نظر الکسیویچ، برداشت‌ها و مباحثات مردم معمولی از فضای سیاسی، منبع و مرجع مطمئن‌تری از ژست‌های ریاکارانه فرادستان اقتصادی و سیاسی است. او می‌گوید برای شنیدن این تحلیل‌ها باید سراغ فضاهای غیررسمی و خانه‌های مردم معمولی رفت. 🔸دریافت الکسیویچ در این جست‌وجو آن است که سراغ این جور بحث‌ها را نه در اتاق‌های نشیمن و مهمان‌پذیر، بلکه جدال‌ها و گفت‌و‌گوهای داغ درون آشپزخانه‌ها گرفت. او از زبان همین مردم معمولی قبل از به قدرت رسیدن گورباچف می‌نویسد: 🔸«در آشپزخانه‌ها می‌نشستیم و از دولت انتقاد می‌کردیم و جوک تعریف می‌کردیم. کتاب‌های ممنوعه و بدون مجوز را می‌خواندیم. این زندگی شبانه مسکو را به خوبی به یاد دارم. این زندگی ما در شب هیچ شباهتی به زندگی‌مان طی روز نداشت. صبح‌ها همه به سرکار می‌رفتیم. برای رژیم کار می‌کردیم و همرنگ جماعت می‌شدیم، ولی به محض برگشتن به خانه می‌رفتیم توی آشپزخانه ودکا می‌خوردیم، آهنگ‌های ممنوع ویسوتسکی گوش می‌کردیم و صدای آمریکا را با پارازیت گوش می‌کردیم» 🔸الکسیویچ از زبان همین مردم ادامه می‌دهد:«اما وقتی گورباچف به قدرت رسید گفت: دیگه نمیشه اینطور زندگی کرد. این جمله‌اش خیلی معروف شد. کشور تبدیل شد به جامعه مذاکره و مناظره. در خانه، سرکار و داخل وسیله نقلیه عمومی همه در حال بحث کردن بودند، خانواده‌ها به خاطر اختلاف عقیده سیاسی متلاشی می‌شدند، بچه‌ها با پدر و مادرهای‌شان دعوا می‌کردند. اشتیاق و علاقه شدیدی به روزنامه‌ها و مجلات پیدا کرده بودیم. مجلات محبوب‌تر از کتاب‌ها شده بود. مردم مدام در همایش‌ها شرکت می‌کردند، فکر می‌کردند با حضور در این جلسات بالاخره جواب درست را پیدا خواهند کرد. زندگی جدیدی در انتظار ما بود که همه مشتاق دیدنش بودیم. اعتقاد داشتیم سرزمین آزادی‌‌ سرکوچه‌های ماست. فکر می‌کردیم همه چیز درست شده، اتوبوس‌هایی که ما را به طرف دموکراسی می‌برند، سرکوچه‌هایمان ایستاده، فکر می‌کردیم در خانه‌های قشنگ زندگی خواهیم کرد نه در ساختمان‌های خاکستری زمان خروشچف. اما زندگی روز به روز بدتر می‌شد. خیلی زود، چیزی جز کتاب برای خریدن وجود نداشت...» 🔸حرف الکسیویچ آن است که دیری نپایید، مردم از شعار «زندگی دیگرِ» گورباچف، ناامید شدند. گورباچف نیز ناامیدتر از مردم استعفا داد و اتحاد جماهیر شوروی از هم پاشید. وعده اصلاحات و زندگی دیگر گورباچف، همانطور که در سطور بالا آمد، انتظارات مردم را به شدت بالا برده‌ بود. حال راه کنترل این انتظارات و نگاه منفی مردم به اصلاحات چه بود؟ «بازگرداندن مردم به آشپزخانه‌ها» با همان کتاب‌های خودچاپ و به ظاهر ممنوعه. 🔸الکسیویچ می‌نویسد به این ترتیب وارد «عصر دست‌ دوم» شدیم. اما در مقابل آن شب‌نامه‌های و بولتن‌های مگو، در آشپزخانه‌ها، تقاضای شدیدی برای هر چیزی که رنگ و بوی شکوه دوران شوروی بدهد به وجود آمد. اصلاح‌طلبان که اکنون به اقلیتی‌ قابل چشم‌پوشی تبدیل شده بودند، تمام تلاش خود را معطوف به تغییر تحلیل مردم معمولی در فضاهای غیررسمی کردند.‌ تلاشی که با واقعیت زندگی مردم مخالف بود و ناموفق. 🔸دوران تلخ دوران اصلاحات در ایران با اینکه قابل مقایسه با اصلاحات گورباچف نبود، اما تجربه‌ای غنی در اختیار مردم کشورمان قرار داد. آنها هیچ بار دیگر حاضر به تکرار دولت اصلاحات نشدند، بطوریکه این جریان حاضر شد لباس عوض کرده و به حضور نیابتی و حداقلی در دوران اعتدال اکتفا کند. شکست سنگین در دو انتخابات مجلس و ریاست‌جمهوری اخیر، آنان را به اقلیتی محض تبدیل کرد. ریزش شدید سرمایه اجتماعی و سقوط اعتبار مدیریتی نتیجه این شکست‌ها بود. 🔸بعد از سال ۱۴۰۰، جبهه اقلیت اصلاحات، برای بازیابی اعتبار خود، چاره کار را بازگشت به مردم با روش خود دید. آنها می‌خواستند با پمپاژ محتوای آشپزخانه‌ای علیه نظام و وضع موجود، خود را ناجی مردم نشان دهند. حتی حاضر به خروج از حاکمیت شده و با جریان ضدانقلاب همدست شدند. از اغتشاشات و خشونت‌های امنیتی بیشترین کره ممکن را گرفتند و تمام سرمایه خود را خرج تغییر شناختی در مردم کردند.‌ 🔸اما مردم ده‌ها بار، بجای ماندن در آشپزخانه‌ها به میادین عمومی آمدند و فریب شعار «زندگی دیگر» را نخوردند. با فروافتادن موج اغتشاشات و کاهش خشونت‌های شناختی، اقلیت اصلاحات، به فکر بازیابی اعتبار خود نزد نظام افتاد. آنها فهمیدند درون همین نظام باید بدنه اجتماعی را با خود همراه سازند. بنابراین سطح دعوا را از تنازع با اصل نظام به ستیز با رقیب سیاسی خود، کاهش دادند. ادامه👇👇👇
ادامه بالا☝️☝️ 🔸آنها برای تولید محتوای آشپزخانه‌ای، باید انگاره مخالفت مردم با انقلابی‌گری را ایجاد می‌کردند. ایجاد این انگاره و تصور، با کوچک کردن دامنه انقلابی‌ها به جمع‌هایی بسیار محدود صورت گرفت. آنان جریان انقلابی را طیفی سخت، سفت، گروه‌گرا و جدای از مردم تعریف کردند، که برای تداوم قدرت، حاضر به حذف همه سلایق سیاسی درون نظام است. برچسب «خالص‌سازی» اسم رمز، این تحلیل آشپزخانه‌ای است. 🔸در مقابل این انگاره، واقعیت‌های موجود همچنان ریزش سرمایه اجتماعی و کاهش اعتبار حاکمیتی جریان اصلاحات است. آنها در اغتشاشات سال گذشته هم از مردم دور شدند، هم اندک اعتبار مدیریتی خود نزد نظام را زیر سوال بردند. اکنون چاره‌ای جز پمپاژ تحلیل‌های آشپزخانه‌ای با کلیدواژه‌هایی نظیر «خالص‌سازی»، «یکدست‌سازی»، «خودبراندازی» و «انسداد سیاسی» باقی نمانده است. @jafaraliyan
هدایت شده از کربلا کربلا کربلا
AUD-20231119-WA0018.mp3
8.79M
‏فایل صوتی از طرف اللهم احفظ نائب المهدی ام
8.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسیار دقیق از جنگ عراق تا کنون را در چهار دقیقه تحلیل کرد ـــــــــــــــــــــــ 🚨پایگاه خبری 💠 @passdar
هدایت شده از طلبه مدیا
15.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙 خاطره‌ شنیدنیِ آیت‌الله طبسی از راننده سعودی! 🇸🇦 کارفرمای وهّابی دعوتم کرد برای شام؛ دویست نفر وهّابی چفیه قرمز دورهم جمع بودند. ناگهان... 👌 این خاطره را از دست ندهید! 📲 به طلبه مدیا بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/657522961Cbd43c59a42
داستان خدا و فلسطین دنیای آینده ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔸خسته بودم، خیلی خسته، بعد از یک روز کاری سنگین و تحمل ترافیک طاقت فرسا، در حالیکه پاسی از شب گذشته بود، خودم را به خانه رساندم. شام را خورده، نخورده، کنار سفره افتادم، چرت می‌زدم، اما مدام از خواب می‌پریدم. خودم را کشان کشان به اتاق خواب رساندم و روی رخت‌خواب ولو شدم. 🔸با این همه خستگی، خوابم، نمی‌برد. سوالات زیادی در ذهنم رژه می‌رفت. امروز روز جهانی کودک بود، من برای کودکان غزه چه کاری می‌توانستم انجام دهم؟ مهم‌تر از این سوال، برای فلسطین و جبهه مقاومت چه کاری از دستم بر می‌آمد؟‌ چند روز است قلمم به هیچ موضوعی دیگر نمی‌چرخد، می‌خواهم بنویسم، اما از آن مقاومت معجز‌آسا و آن مظلومیت شدید و این کم‌طاقتی و آسایش خود خجالت می‌کشیدم. 🔸به این فکر می‌کردم که آیا اندازه عقب و جلو شدن ساعت خوابم، دغدغه آن مردم در خرابه‌ها و اردوگاه‌های بی‌پناه غزه را دارم. جراحت‌های تن غزه آن‌قدر شدید است و غیرقابل تحمل که واقعاً فکر خواب راحت را از سر آدم می‌پراند.‌ اما چیزی که کمی خیالم را می‌آسود، اجر صبر محفوظی بود که خدا به صابرین بشارت داده بود. شاید اندازه این دنیا، کوچک‌تر از اجر و ثواب مقاومت این مردم باشد. گویی مردم غزه انقطاع از ماسوی‌الله به الله کرده‌اند. 🔸واقعاً شاید جایی در این دنیا پیدا شده باشد که بین آدم‌ها و خدایشان دیگر هیچ واسطه‌ای برای تمسک وجود ندارد. این لحظات در تاریخ به مقیاس یک ملت، بی‌تکرار است. بله حکایت مردم غزه همین است: خدا و مردم. واقعاً خدا برای این مردم بس است. چنین تجربه‌ای بی‌نظیر است و برای ما غریب. شاید تنها تجربه نزدیک، حکایت شب‌‌های عملیات دفاع مقدس باشد. جریان مقاومت فلسطین انتخاب کرد که با خدا ائتلاف کند. هیچ چشم داشتی به هیچ نیروی بیرونی نداشت. 🔸با این مردم خداجو و مقاومت معجز‌آسا، نمی‌توان با متر و معیارهای دنیوی حرف زد. پیروزی و شکستش را نمی‌توان با معیارهای این جهانی فهمید. چرا مقاومت دست از مقابله مسلحانه بر نمی‌دارد؟ چرا تسلیم نمی‌شود؟ چون مردم نمی‌خواهند. آنها حرکت و جهاد حماس را زندگی‌ساز می‌دانند، نه مرگ‌آفرین. حماس نشانه غرور فلسطینی است، ثمره خون صدهاهزار فلسطینی شهید و جانباز است. نماد «ما می‌توانیم» فلسطینی است. نشانه عزت ملی فلسطینی است. 🔸دنیا با این فلسطین جور دیگری حرف می‌زند، می‌داند این فلسطین دیگر آن اردوگاه سابق نیست، خود را برای مناسبات جدیدتری با او آماده می‌کند. دنیای آینده، واقعا دنیای فلسطین است. برعکس رژیم اشغالگر، شبیه اردوگاهی خواهد شد که ناامنی و مرگ، تهدیدش می‌کند. این مردم، آن مردم سابق نیستند، عزت یافته‌اند، راه شکست صهیون را پیدا کرده‌اند، می‌دانند چگونه باید با او مقابله کنند. می‌دانند او را چگونه عصبانی و وحشی کنند، می‌دانند چگونه دوز عصبانیتش را بالا ببرند که به عجز و توحش بی هدف برسد. همه اینها دستاورد همان صبر است. چه خوب معامله‌ای کردند، با خدا بستند نه با غیر او. @jafaraliyan
هدایت شده از فرزند ایران
35.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 من مینو اسد‌ زندی، صاحبِ نظریه قلب سلیم هستم! تلگرام | اینستاگرام | روبیکا | ایتا | بله | سروش | توییتر | آپارات | یوتیوب 🇮🇷 @farzandeIRAN_ir
حضرت علی علیه‌السلام: كسى كه زياد به سرگرمى بپردازد، عقلش كم است. غرر الحكم، ۸۴۲۶ (اللهم عجل لولیک الفرج)
انفعال شادمانه یا استقامت جانانه ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔸شاید بتوان یکی از آخرین دستاوردهای نظری و توصیه‌های عملی جریانات چپ را، تئوریزه کردن شکلی از مبارزه بی‌هزینه و بی ضرر با نیروها و نهادهای سلطه‌گر محسوب کرد. مبارزه‌ای که نظام‌‌ زورگو و استیلاجوی سرمایه‌داری را وادار به سرکوب و اعمال خشونت نکند. مبارزه‌ای بی‌ضرر برای عنصر مبارز و سازگار با سلطه. 🔸آنها با پذیرش نوعی انفعال و ترس از سلطه‌جو، ترجیح داده‌اند به روش‌های جدید مبارزه و به بیان بهتر مصالحه با نظام سرمایه‌داری برسند. آنها مجبور شده‌اند برای رقیق کردن عنصر پیکار و تقابل سخت با سلطه از لایه ایده و باور (ایدئولوژی) به لایه میل و خواسته، از تاکتیک ایجاد آگاهی مبارزاتی به ایجاد محرک‌های تنانه و از ایده بسیج اجتماعی به ایده انفعالات شادمانه رسیده‌اند. 🔸مقاومت، مفهوم و عنصر گمشده چپ‌هاست که سالها‌ی سال متفکرینش بر آن می‌بالیدند. حالا آنها اساسا رسالت خود را در مقابله و مبارزه با آگاهی کاذب سیستم تولید سرمایه‌دارانه نمی‌دانند. آنها منتظر حادثه‌اند و رویداد. تابع منطق تصادف شده‌اند. 🔸می‌گویند، آن بدن اجتماعی در بزنگاه‌ها به صحنه آمده و به دنبال ارضای میل خود است. آنها از شادزیستن بحران می‌گویند. از اینکه باید حادثه را به باد خنده و شادی گرفت. از دهشت رویداد نترسید و دربرابرش رقصید. علم مبارزه چپ به رقص، شادی، بی‌بندوباری، فحشانمایی و هنر ظریف بی‌خیالی رسیده است. 🔸این چپ، دیگر آن چپ سابق نیست. متفکرینش هم یکی یکی، تو زرد از آب در می‌آیند. برای بنده حمایت ژیژک و هابرماس از رژیم صهیونیستی و محکومیت جبهه مقاومت عجیب نبود، آنها تداوم منطقی همین ابتذال علم مبارزه چپ هستند. 🔸در میان چپ‌های معروف اما هنوز جورجو آگامبن موضعی نگرفته یا مخابره نشده است، با اینکه آگامبن در کتاب «قدرت زندگی»، رژیم اشغالگر را رژیمی ضدزندگی و مجعول خوانده، اما اصلاً بعید نیست او نیز در این بزنگاه تاریخی‌ ابتذال چپ را نمایان‌تر سازد. 🔸در مقابل این جبهه پرطمطراقِ علمی که می‌توان تلاشش، را استحاله معنایی مفهوم مقاومت و تبدیل آن به دالی درون‌تهی، دانست، ادبیات علوم سیاسی بدهکار است. خاصه حالا که چنین نحوه‌ای از مقاومت را در مردم فلسطین علیه نماد تمام قد نظام سرمایه داری یعنی اسرائیل غاصب می‌بیند. 🔸دانشمندان علوم سیاسی، نمی‌توانند نسبت به این پدیده نادر و بی‌سابقه ساکت باشند. دستگاه نظری سرمایه‌داری از درک چنین مقاومت غلیظی ناتوان است. می‌دانم برای این علوم سیاسی، هیچگاه چنین دغدغه‌ای تبدیل به مسأله نمی‌شود. اما این وظیفه بر دوش سیاست‌خوانده‌های وطنی که صحنه سیاسی را حکیمانه و نه علمی می‌بینند، سنگینی می‌کند. 🔸مردم فلسطین علم مبارزه را بازی کردند، جلو بردند، مردم جهان هم متوجه این تغییر واقعی شده‌اند. حالا وقت آن رسیده است، قبل از آنکه این چپ‌های بی خاصیت و حراف، چنین مقاومتی را بی‌‌مغز و بی‌معنا سازند، نخبگان سیاسی مفهوم استقامت جانانه را تئوریزه سازند. 🔸 گام اول در این اقدام، رد و انکار علم مبتذل مبارزه چپ‌هاست.‌ فرصتی تاریخی حاصل شده تا منشأ چنین مقاومتی را مجددا به لایه باور رساند. در آن لایه نیز تبار شکست خورده ایده ماتریالیسی مارکسیسم را به یاد آورد و ایمان به خدا را جایگزین کرد. فلسطین علم مبارزه را تغییر داد، چه چپ‌ها بخواهند چه نخواهند، دیگر عنان کارِ علم مقاومت دست آنها نیست. مردم فلسطین علم مبارزه را از مهلکه سازش و مصالحه نجات دادند و در برابرش مقاومت و پیکار قرار دادند. @jafaraliyan
هدایت شده از مهدوی زادگان
🖌 تنگ نظری پیرامون علوم انسانی را کنار بگذارید یادداشت نویس روزنامه اعتماد معتقد است که رئیس شورای تحول علوم انسانی زیاد به پر و پای علوم انسانی می پیچد و دنبال اسلامی شدن آن است. او می پرسد که " آخر اين علوم انساني غربي دقيقا كدام علوم است و قرار است نوع اسلامي آن با آنها چه توفير و تفاوتي داشته باشد؟". تمام سخن در همین است که آخر این علوم انسانی غربی چه متاعی است که تنگ نظرانه با هم نشینی اندیشه اسلامی با آن مخالفت می شود؟ هر بار که بحث اسلامی شدن علوم انسانی پیش می آید با طرح مساله ای انحرافی و موهوم ( کنار گذاشتن علوم انسانی غربی ) علیه آن تهاجم رسانه ای به راه می افتد. اینکه ایشان هنوز نمی داند علوم انسانی غربی یا بگوییم علوم انسانی سکولار و علوم انسانی اسلامی وجود دارد و مرز میان این دو دسته علوم را تشکیک می کند، تعجب آور است نه اینکه باور به چنین دو گانه ای تعجب آور باشد. اگر آن اندیشمندان غربی که ایشان اسامی برخی از آنها را ذکر کرده است باور به تفکیک علوم انسانی به غربی و اسلامی ندارند، می گوییم پس چرا بر این تفکیک اصرار می ورزند؟ چرا علوم را به سکولار و غیر سکولار، دینی و غیر دینی تقسیم می کنند؟ چرا علوم را به مدرن و غیر مدرن یا پیشا مدرن، علوم این جهانی و الهیاتی تقسیم می کنند؟ اگر تفکیک میان اندیشمندان سکولار و غربی با متفکران اسلامی درست نیست، پس چرا همه را در یک اردوگاه فکری قرار نمی دهید و میان آنها فقط با ملاک شخصی و فردی مرز بندی نمی کنید؟ بیائید بزرگانی چون فارابی و ابن سینا و سهروردی و شیخ طوسی و خواجه نصیر و ملاصدرا و حکیم سبزواری و علامه طباطبایی و مرتضی مطهری و علامه جعفری و علامه مصباح یزدی رحمت الله علیهم را هم کنار اندیشمندان غربی بخوانید و این بزرگان را نیز از سازندگان علوم انسانی بدانید تا دیگر منازعه ای باقی نماند. اگر هر گونه منازعه بنیادی را نفی می کنید؛ پس نباید در فهم چیستی علوم انسانی کار را منحصر در منابع اندیشمندان غربی کرد. بلکه باید وسعت نظر داشت و دیدگاه اندیشمندان مسلمان را نیز دخالت داد. چنانکه کارنامه شورای تحول علوم انسانی همین امر را نشان می دهد. بر این اساس است که می گوییم این رئیس شورای تحول نیست که به پر و پای علوم انسانی می پیچد بلکه کسانی این کار را می کنند که تنگ نظرانه می خواهند محدوده علوم انسانی با همان متفکران غربی شناخته شود و با هر گونه دخالت اندیشه اسلامی در قلمرو علوم انسانی مخالفت می ورزند. نگاه سکولار است که نمی گذارد علوم انسانی بسط پیدا کند و تعریف حقیقی‌ خود را پیدا کند. مسلماً اراده معطوف به اسلامی شدن علوم انسانی بنایی بر کنار گذاشتن اندیشمندان غربی را ندارد. بلکه خواهان توسعه و بسط علوم انسانی بر پایه خوانش اندیشه اسلامی است. چنانکه نامه مرحوم امام خمینی ره به گورباچف بر همین نظر استوار بود که قلمرو فهم علوم انسانی را محدود به نظریات متفکران غربی نسازید. ✍ داود مهدوی زادگان @mahdavizadegan
ورزش قهرمانی ایرانی ✍جعفرعلیان‌نژادی 🔸بیان رهبری در دیدار با ورزشکاران قهرمان، می‌تواند مقدمه‌ای برای طرح ایده «ورزش قهرمانی ایرانی» باشد. نگارنده در این یادداشت می‌خواهد با بهره‌گیری از روح این بیان و فرازهای از آن، تلاشی برای صورت‌بندی ایده «ورزش قهرمانی ایرانی» صورت دهد. 🔸در ورزش قهرمانی تنها برنده و بازنده نداریم. به بیان بهتر نمی‌توان ورزش قهرمانی را با منطق برد و باخت تعریف کرد. ورزش قهرمانی از آن دست مقوله‌هایی است که در آن هم برنده داریم، هم «برنده‌تر»، هم بازنده داریم هم «بازنده‌تر». 🔸مفهوم بازی جوانمردانه و تبلیغ گسترده آن در سطح جهانی به همین دلیل است. بین برنده‌ای که رقابتی را جوانمردانه پیروز شود با برنده‌ای که همان رقابت را بدون رعایت اصول جوانمردی پیروز شود، حتما تفاوت وجود دارد. 🔸برد در زمین وقتی تکمیل می‌شود که به برد در باور هواداران دو تیم تبدیل شود. همین موضوع برای یک بازنده سرافراز صدق می‌کند. برد و باخت طبیعت رقابت است، اما تیمی در باور تماشاگران برنده واقعی خواهد بود که هم تمام توانش را خرج کند، هم اصول جوانمردی را رعایت نماید. 🔸اما چه چیزی می‌تواند، هم بدن ورزشکار را آن چنان آماده نگاه دارد که در میدان رقابت، تمام توان و غیرتش را خرج کند و هم ذهن او را آن چنان قوی و آسیب ناپذیر  نگاه دارد که در زمین بازی و خارج از آن، احساسی، عصبانی و خشن نشود؟ 🔸چه ضمانتی وجود دارد که یک ورزشکار با وجود ممارست، تمرین و  آمادگی جسمانی، تمام توانش را در زمین بازی خرج کند، یا با شکست احتمالی و عقب‌افتادن، احساسی و عصبانی نشود؟ از نظر نگارنده، ورزشکار با «بدن بیدار و ذهن برنده»، می‌تواند در زمین بازی و بیرون آن «برنده‌تر» باشد. 🔸داشتن بدن بیدار و ذهن برنده، بستگی به انگیزه بالای ورزشکار دارد، اینکه بعد از عقب افتادن در امتیازات یا گل خوردن، انگیزه‌اش کم نشود، خود را نبازد، احساسی و عصبانی نشود و با همان توان و نیرو ادامه دهد. با این نمایش حتی اگر ورزشکار رقابت را واگذار کند، بازنده‌ای سرافراز است نه بازنده‌تر. 🔸ورزشکار بازنده‌تر، کسی است که نتواند انگیزه‌اش را بازیابد یا آن را حفظ کند، ناامید شود و تلاشی برای بازگشت نکند و با خشونت و عصبانیت بخواهد عقب افتادگی‌اش را جبران کند. چنین انگیزه ای و قدرتی ، بستگی به استحکام شخصیت ورزشکار دارد. 🔸شخصیت مستحکم و مقاوم، از باور قوی و ایمان پر شور حاصل می‌شود. مایه باور و ایمان قوی نیز ارزش‌های یک ورزشکار است. تشخص یک ورزشکار به باور عمیق او مربوط می‌شود. از همین جا منطق تاکید رهبری روی حاشیه‌های ارزشی یک ورزشکار معلوم می‌شود. 🔸ارزش‌مداری در کنار تاثیر مستقیم روی استحکام شخصیت ورزشکار و حفظ انگیزه و اراده او حین رقابت برای رعایت بازی غیرتی و جوانمردانه، تشخّص ورزشکار ایرانی و هویت ملی او را در مقابل چشک میلیون ها تماشاگر نشان می دهد و ثبت می‌کند. 🔸در واقع ورزشکار ایرانی با نمایش ارزش‌ها در زمین و بیرون آن، یعنی صحنه‌هایی‌ نظیر شکرکردن ، سجده رفتن، با حجاب روی سکو رفتن، دست ندادن با نامحرم حین اهدای مدال و عدم رقابت با ورزشکاران رژیم اشغالگر، دلیل پیروزی خود را و تفاوت منطق خود را به مردم جهان نشان می دهند. همان دلیلی که به ما می‌گوید کدام ورزشکار یا تیم «برنده‌تر» است و کدام «بازنده‌تر». 🔸در مضمون بیان رهبری، ورزش قهرمانی ایرانی، بخشی از قدرت ملی است، قدرتی که نشان می‌دهد داشتن بدن بیدار و ذهن برنده، به حفظ انگیزه بستگی دارد و حفظ انگیزه ناشی از شخصیت مستحکم است. ورزش قهرمانی، شخصیت محکم ملی را نمایش می دهد، روحیه ملی را افزایش می دهد. ایران قوی به ورزش قوی نیاز دارد، زیرا شخصیت مقاوم مردم را نمایندگی می‌کند و موجب امتنان و افتخار او می‌شود.   @jafaraliyan