eitaa logo
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
146 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
25 فایل
همه نیازمند آنیم که ناطق شدن را تمرین کنیم و گرنه در همان بخش اول باقی می‌مانیم. ارتباط با ادمین: https://eitaa.com/Saeedtotonkar
مشاهده در ایتا
دانلود
9.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدایا این ایرانی که از همه جهات بهش حمله شده بخاطر اسلام این ایران رو تو تقویت کن...
هدایت شده از أخٌ‌في‌الله
قطعاً سننتصر
هدایت شده از رضوان
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸سوختگی‌های دست امّت🔸 آن كه بيش از هزار و صد سال است به هركس می گويد «اَيُّكُمْ يَاخذُ جَمْرَهُ فِي كَفِّهِ فَيَتْرُكُهَا حَتَّي يَبْرد» (کدام یک از شما یک حبه آتش را در دست می‌گیرد تا سرد بشود؟)، تا بالاخره امام سلطنت پهلوی را گرفت تا سرد شد، جمره حكومت بعثی را گرفت تا سرد شد. جمره استكبار جهانی در چهره اسرائيل را حزب‌الله گرفت تا بعد از 33 روز سرد شد. حماس هم گرفت تا بعد از 22 روز سرد شد. مساله، مساله گرفتن آتش در دست است و اين ايام آخرالزمان است كه ايمان در دل نگه داشتن از آتش در دست نگه داشتن سخت‌تر است. اين همه ، سوختگی‌های دست امت است كه را نگه داشته و تاكنون از نگه داشتن آن خم به ابرو نياورده است. اين آتش بالاخره سرد خواهد شد، همان طور كه شاه و صدام سرد شدند. امام با سرد شدن آتشِ شاه، به ميان ما برگشت و آن منتظر با سرد شدن است كه زيارتش خواهیم کرد. @haerishirazi
«رستم های امروز در مقابل توران» روایت صحیح از جای درست تاریخ 📝حسین مهدیزاده 1️⃣ از 5️⃣ قرن نوزدهم که قرن یکه تازی از طریق دریاها بود، نگین مرکزی همه قدرت انگلستان روی زمین، بود. کشف انگلستان این بود که نقطه پرگار دایره قدرتش هند است. نه اینکه فقط هند مهم باشد، بلکه اگر از هر طرف مراقب دسترسی دشمنانش به هند باشد، حساب همه چیز درست در میاید و قدرت انگلستان حفظ می شود. اما انگلستان بعد جنک جهانی دوم افول کرد و دوره آمریکا و شوروی شروع شد و در این نزاع دوم هم آمریکا برنده شد و قدرت یکجانبه جهانی پیدا کرد. آمریکا قدرتش را با پرگار صورت بندی نمی کرد. آمریکا از جهان مرکز زدایی کرد و کل کره زمین را به 5 منطقه تحت مدیریت آمریکا تقسیم کرد و با خود، مدیریت آنها را به عهده گرفت. کلیفورد دی کانر، نویسنده معروف کتاب «تاریخ علم مردم» کتاب جدیدی دارد به اسم «تراژدی علم آمریکایی، از ترومن تا ترامپ» آنجا می گوید که رویای مدرنیته که آزادی و برابری و... بود توسط دو دستگاه به هم پیوسته قدرت نابود شد: اول ابرشرکت های بزرگِ جهانی و دوم نظامی گری آمریکا. نیمه دوم کتاب دی کانر درباره چگونگی به استخدام در آمدن علم و اقتصاد و فرهنگ و سیاست برای Unified combatant command یا همان فرماندهی یکپارچه رزمندگان آمریکاست! بگذریم! به ماجرای علم اشاره کردم تا جوابی باشد به آنهایی که گفته بودند چرا می گویی صلح نیم بند بین علم مدرن با اسلام دیگر پایدار نخواهد شد(اینجا👉). علم و فناوری غربی صاحب دارد و سحاب رحمت نیست که دور کره زمین بگردد و به هر سرزمینی می رسد، دامن رحمت بر آنها بگستراند! غرب معتقد به کمیابی امکانات است و سوداگری و گرگ بودن را اخلاقی می داند! لذا علم و فن یا به نفع ابرشرکت عمل می کند یا UCC ، نه هیچ کس دیگری! لذا شما هم اگر معتقدید که با همین مفاهیم مدرن میتوان نظام دانش دیگری ساخت که خط فرمان و command آن دست خدا و ولی اش باشد، می توانید امتحان کنید؛ سازمان علمی بزنید که علم و فن را براساس هدف شما و در سازمان اجتماعی و اخلاقی شما و در خط فرمان شما بگرداند و الا لطفا تز ندهید! ...بگذریم... به هر حال امروز UCC یا همان « فرماندهی یکپارچه رزمی وزارت دفاع ایالات متحده آمریکا» جهان را به 6 منطقه تقسیم کرده است: - آفریقا - اروپا - اقیانوس آرام و هند -شمالی - جنوبی - مرکزی البته UCC شش فرماندهی دیگر هم دارد: - فضایی - سایبری - عملیات ویژه - راهبردی - ترابری جالب است. علم آمریکایی بر خلاف علم انگلیسی، همیشه سعی می کند درک آمریکایی ها از جهان یکپارچه را مخفی کند. در دوره آمریکایی شما با سازماندهی طرف هستید که مثل انگلیس قرن نوزدهم، هیچ وقت لو نمی دهد که آمریکا مرکز عالم را کجا می داند! اما چرا! شاید ما باشیم؛ یعنی منطقه پنجم یا همان : United States Central Command همانی که فرمانده اش به هر کجا سفر می کند، خبرش از مصوبات مجالس ملی و فرمان رئیس جمهورها و قدرت موشکها و بمب های ساکنین منطقه ما مهمتر است! یادتان هست که (👈اینجا) می گفتم ما هستیم؟ یادتان هست که می گفتم یک جایی هست که انگلیسی ها به آن می گفتند و مردم این سرزمین همیشه خودشان را یک ملت میدانسته اند؟ یادتان هست که می گفتم از کوروش تا امروز دو بار اسم آن پرشیا و ایران و... بوده و بار سوم هم اسمش شده سرزمین اسلامی؟ حالا ببینید مرزهای را! کلمه را جستجو کنید، ببیند مرزهایش سنتکام و خاورمیانه و جهان اسلام و ایران تاریخی یکی نیست؟ همین مرزهای سرزمین اسلامی از سواحل شرقی مدیترانه تا دره رود سند در شرق نیست؟! چرا کسی حواسش به این موضوع نیست؟ یادتان هست که می گفتم تصویر غرب مرکز از جهان گرداب سکندر ایران و اسلام است و باید از آن تصویر خارج شویم تا همه چیز درست بشود؟ حالا بیایید چند سوال از مردم ایران امروز که خودشان را وارثان می دانند بپرسیم: 1- چرا همه تاریخ و همه کسانی که قدرت جهانی را داشته اند (چه داخل این سرزمین و چه بیرون آن) کل این جغرافیا را یکی دیده اند؟ از کوروش تا خسروپرویز تا خلفای اسلامی قرن چهار قمری تا انگلیس قرن نوزده میلادی تا امریکای قرن بیست و یکم همه ما را در یک جغرافیا می بینند اما خود ما که اینجا زندگی می کنیم این را نمی فهمیم؟ آنها نفهم هستند یا ما کور هستیم؟! 📌قسمت دوم: https://eitaa.com/social_theory/2850 📌قسمت سوم: https://eitaa.com/social_theory/2858 📌قسمت چهارم: https://eitaa.com/social_theory/2869 📌قسمت پنجم: https://eitaa.com/social_theory/2879 🆔 @social_theory
طغیان... امروز به این کلمه می‌اندیشم. در روزهایی که بدنه جنایتکار دیو ترور، بر دیوارهای مقاومت سایه انداخته و شهرهای ما را با آتش ده‌ها و صدها و هزاران انفجار جهنمی می‌گدازد و قهقهه پیروزی سر می‌دهد، یک اتفاق در غیب عالم دارد جان می‌گیرد. همه محاسبات دشمن در ظرف دنیا و زمین و شهود خلاصه می‌شود. اما... این کاسه کوچک، در اقیانوس آخرت و آسمان و غیب شناور است و طغیان... شهادت اخراجی‌های این کاسه محدود لغزان لرزان حیران را به اقیانوس می‌ریزد. جایی که بر آن سلطنت می‌کند. دشمن با دست خود، دشمن محدود مقهور خود را بر تخت سلطنت تقدیر می‌نشاند و او را بر تصمیم ماورایی وادار می‌کند. دست‌های بسته زمینی را می‌گشاید و پهنه آسمان را به او هدیه می‌کند. مسئله اینجاست که دشمن باور دارد آسمان جایی جز زمین است و آخرت جایی دیگر است و غیب یعنی نبودن و نداشتن. دشمن نمی‌تواند از دوربین‌های جاسوسی شناور بر روی زمین، ترس و لرز حباب نازک و نحیف سایه انداخته بر سرش را ببیند و بداند که چقدر امنیتش هیچ و پوچ است. برای او که تمام عمر بودن را تا نقطه مرگ اشخاص می‌بیند، لحظات متراکم درد بی‌نهایت می‌نماید. اما... آنچه که او بسیار می‌داند، برای آن شخصیت ابدی و ازلی پایدار، یک گام بیشتر نیست. یک گام از راهی که انتهای آن ناپیداست. نشانه‌های پدیداری زندگی ماوراء کاسه کوچک قصه ما، برای آنها که به حرکت اسیر موج آن عادت کرده‌اند، ناپیداست. همان چیزی که چون نمی‌بینند می‌گویند نیست. اما یک سؤال: فارغ از بازی‌های کلامی، چرا در طول هزاران سال هنوز سلطنت طاغوت به ساحل امن و سلامت پا نگذاشته و بر موج‌ بی‌امان حوادث فائق نیامده؟!
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
طغیان... امروز به این کلمه می‌اندیشم. در روزهایی که بدنه جنایتکار دیو ترور، بر دیوارهای مقاومت سایه
اگر امام معادلات عالم در چنبره محاسبات مادی می‌گنجید امروز باید پس از هزاران، بلکه ده‌ها و صدها هزار سال، علم دیوارهای امن ماندن را مستحکم می‌کرد و اجازه نمی‌داد ساکنان آن احساس ترس و درد و رنج کنند. اما واقعیت این است که کاسه کوچک قصه ما خود ترسان و لرزان و حیران امواج حقیقت است و هر بار قطره‌ای از حقیقت بر آن می‌چکد و خروش جان خویش را بر منطق ظرف دل به دریا زده تحمیل می‌کند و سلطه خویش را یادآوری می‌کند و گاه قطره‌ای از حقیقت بیرون می‌جهد و به جان جهانش متصل می‌گردد و داستان سفر کوتاه خود را در گوش شنوای او نجوا می‌کند و از غربت و مظلومیت اهالی جهان کوچک غریب، می‌سراید. شنیده‌ام طوفانی در راه است. شنیده‌ام باد قصه غربت ما را به گوش اقیانوس رسانده و ساکنان آن را به این سو خوانده. شنیده‌ام موج‌های سخت خبر از نزدیک شدن کشتی نجات می‌دهند؛ اما انگار بناست عده‌ای پیش از وارونه شدن این کاسه کوچک بیایند و اصحاب نوح را بردارند و با خود بر آن کشتی امن برآورند. طغیان دیو حقیر و ضعیف قصه ما مثل دست و پا زدن‌های ناگزیر وقت اضافه می‌ماند که مهارت مهار را از او گرفته و هر چه با دستان لرزان و دل ترسان و چشم نگران انجام می‌دهد، فقط خراب‌تر می‌شود. این قلعه شنی ذاتا نمی‌تواند از این بلندتر باشد. گاهی یک دانه شن، تمام امارت سلطان وحشت را ویران می‌کند و گاه یک قطره آب کمر طاغوت را شکست می‌دهد. اما درست تا قبل از آن دانه و این قطره انگار سلطان جهان است و اوضاع به کام. اهل آسمان می‌بینند که این خانه عنکبوت که به قدرتش می‌بالند به خود می‌لرزد از نجوای نسیمی که می‌وزد و سری که فاش می‌کند. آنها خود را فولاد می‌بینند. آری باید چنین باشد و نقطه بطلان محاسبات آنان همین جاست که آنچه می‌تنند کفاف تن ضعیف و نحیف آنان را می‌دهد. عنکبوت نیز با همین فریب خود را گردنه‌گیر جنگل می‌داند. شهادت دارد کار می‌کند. تن‌ها به تلاطم افتاده‌اند. آزمون تاب‌آوری هر روز پیچیده‌تر از دیروز ما را به چالش می‌کشد. قوی‌ترها سکان را به دست می‌گیرند و کاسه را تطهیر می‌کنند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرّ شهادت آن است که دروازه‌های غیب را می‌گشاید و صورتی از اسرار آن را بر آسمان زمین فرود می‌آورد و تقدیرات آن بر تدبیر اهل زمین فائق می‌آید. هر چه شهادت بیشتر و شهید شریف‌تر، این حقیقت آشکارتر و زینب سلام الله علیها اینگونه بود که جز زیبایی نمی‌دید. دریدن پرده‌های غیب به چنگال شیطانی طاغوت ساکنان زمین را به سوی وعده محتوم می‌راند و خداوند متعال هیچ گاه از پیشبرد وعده‌هایش باز نمی‌ماند. حال، ما در انتخاب‌های باقیمانده در بازی طاغوت شریک خواهیم بود؛ یا جانب شهد شهادت را خواهیم گرفت؟!
شنیدم پزشکیان گفته آنها به ما دروغ گفتند و ظریف اعتراف کرده که فریب خورده. هر بار که شما در راه ماندگان آزمون دشمن‌شناسی را رفوزه می‌شوید، زخمی ماندگار بر صورت ما می‌نشیند. حکمت ولایت مگر جز این است که آزموده را نیازماییم و روزی هزار بار از یک سو گزیده نشویم. انتخابات ضعیف، انتخاب ضعیف، منتخب ضعیف و جامعه‌ای که چاره‌ای جز قوی شدن ندارد. ای کاش هنگام ورود به دفتر کار، تفأل نمی‌زدی. ای کاش وقتی دانستی از همان جا باز می‌گشتی. ای کاش امروز بازگردی. فردا دیر است. آقای پزشکیان می‌دانی که ولیّ خدا وفادارنه و حکیمانه پای تصمیم و تجربه مردمش ایستاد. مردم مردانه و دوستانه پای تصمیمت ایستادند. اما قدم‌های ویرانگرت شهر را تهدید می‌کند. ندانم‌کاری‌های تو دشمن دانا را بالا می‌برد و پتک سخت حقیقت را بر سر ملت فرود می‌آورد. دشمن دانا بلندت می‌کند. بر زمینت می‌زند نادان دوست تو صادقانه گفتی نمی‌دانی و نمی‌توانی. ما به خواستنت قناعت کردیم. اشتباه کردیم.
هدایت شده از خبرگزاری فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 می‌خواهید ما را از بین ببرید؟ تشیع مذهب خون و شمشیر است. @Farsna