#شعر
#مهدوی
آهای بچه ی باهوش
نماز بخون همیشه
هرکی نماز بخونه
آره برنده می شه
مهدی صاحب زمان(علیه السلام)
چه حرف خوبی فرمود
با نماز شماها
شیطونه می شه نابود
آقا امام حسین(ع) هم
وقتی رسید کربلا
با این که تشنه بودند
بین تیر و نیزه ها
وقتی اذان ظهر شد
نمازشونو خوندن
بَه چه پیام خوبی
به آدما رسوندن
باید به حرف مولا
با هم دیگه بِدیم گوش
پیام آقا اینه
نماز نشه فراموش
#شکوفه_های_امید
#شعر
#مهدوی
🌺 آقای مهربانم وعده ی آمدنت را همه داده اند، پس منتظرت می مانم...
🌸این که می رسی یک روز
🌱مژده ها فراوانند
🌸در زمانِ سختی ها
🌱شیعیان تو را خوانند
🌸مثل دیگران، من نیز
🌱منتظرترین هستم
🌸می رسد امام از راه
🌱من بر این یقین هستم
📚 مثل باران بهاری- از سری کتاب های شکوفه های امید- بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود عج
#شعر
آی قصه قصه قصه ای بچه های قشنگ
برای قصه گفتن دلم شده خیلی تنگ
من حضرت #رقیه یه دختر سه سالم
همه میگن شبیه گلهای سرخ و لاله م
گلهای دامن من سرخ و سفید و زردن
همیشه پروانه ها دور سرم میگردن
از این شهر و از اون شهر آدمای زیادی
میان به دیدن من تو گریه و توشادی
هرکسی مشکل داره میزنه زیر گریه
مشکل اون حل میشه تا میگه یا رقیه
خلاصه ای بچه ها اسم بابام حسینه
به یادتون می مونه؟ بابام امام حسینه
پدربزرگ خوبم امیر مومنینه
اون اولین امامه ماه روی زمینه
تو دخترای بابام از همشون ریزترم
خیلی منو دوست داره از همه عزیزترم
مثل رنگین کمون بود النگوهای دستم
گردنبد ستاره به گردنم می بستم
یه روزی از مدینه سواره و پیاده
راه افتادیم و رفتیم همراه خانواده
به سوی مکه رفتیم تو روز و تو تاریکی
تا خونه خدا رو ببینیم از نزدیکی
چند روزی توی مکه موندیم و بعد از اونجا
راه افتادیم و رفتیم به صحرای کربلا
به کربلا رسیدیم اونجا که دریا داره
اونجا که آسمونش پرشده از ستاره
تو کربلا بچه ها سن و سالی نداشتم
بچه کبوتر بودم پر و بالی نداشتم
همیشه عمه زینب میگفت دورت بگردم
به حرفای قشنگش همیشه گوش می کردم
تو صحرای کربلا ما با غولا جنگیدیم
با اینکه تنها شدیم ولی نمی ترسیدیم
تو کربلا زخمی شد چند جایی از تن من
سبد سبد گل سرخ ریخت توی دامن من
بزرگا که جنگیدن با غولای بد و زشت
ما توی خیمه موندیم بزرگا رفتن بهشت
گلهای دامن من از تشنگی می سوختن
به گریه کردن من چشماشونو میدوختن
تحمل تشنگی راس راسی خیلی سخته
مخصوصا اونجایی که خشکه و بی درخته
دامنم آتیش گرفت مثل گل های تشنه
به سوی عمه زینب دویدم پا برهنه
خواستم که صورتم رو با چادرم بپوشم
خوردم زمین در اومد گوشواره ازتو گوشم
خلاصه ای بچه ها تو صحرای کربلا
وقت غروب خورشید شدیم اسیر غولا
پیاده و پیاده همراه عمه زینب
راه افتادیم و رفتیم از صبح زود تا به شب
تا اینکه ما رسیدیم به کشور سوریه
از کربلا تا اونجا راه خیلی دوریه
توی خرابه شام ما رو زندونی کردن
با ما که بچه بودیم نامهربونی کردن
فریاد زدم آی مردم عموی من عباسه
بابام امام حسینه کیه که اونو نشناسه؟
سرغولا داد زدیم اونا رو رسوا کردیم
تو قلب مردم شهر خودمونو جا کردیم
بابام یه شب به خوابم اومد توی خرابه
گفت که باباحسینت میخواد پیشت بخوابه
دست انداختم گردنش تو بغلش خوابیدم
خیلی شب خوبی بود خوابای رنگی دیدم
صبح که بلند شدم من دیدم که یه فرشتم
مثل داداش اصغرم منم توی بهشتم
#شعر
#مهدوی
🌺شعر عهد با امام زمان(علیه السلام)
🌸آی بچه های علوی
🌱آی پیروان مهدوی
🌸باید ببندیم عهدی
🌱برای ظهور مهدی
🌸خود را کنیم آماده
🌱با ایمان و اراده
🌸با دستورات الهی
🌱دل ها میشه ولایی
🌸دور بشیم از تنبلی
🌱با ورزش و تعالی
🌸کنیم کسب معرفت
🌱نباشیم در جهالت
🌸با صبر و با بصیرت
🌱دور نشیم از ولایت
🌸باید همیشه هرجا
🌱باشیم به یاد مولا
🌸دعای فرج بخوانیم
🌱در مسیر حق بمانیم
🌸حالا همه یکصدا
🌱دعا کنیم بچه ها
🌸بیا یوسف زهرا
🌱بیا دوای دردها...
🔹سروده: علی پور
┅─✵🍃🌺🍃✵─┅┄
#بازی
#شعر
#مهدوی
✅خواندن این شعر همراه است با #قطار_بازی
🌺بوق بوق بوق
بوق بوق بوق
🌺سلام سلام بچه ها
گل های ناز و زیبا
🌺سلام سلام غنچه ها
بیاید به ایستگاه ما
🌺این ایستگاه قطاره
قطاره انتظاره
🌺هر کسی توش سواره
دیگه غصه نداره
🌺بوق بوق بوق
بوق بوق بوق
🌺میره به ایستگاه نور
به شهر پاک ظهور
🌺شهری که صاحب اون
هست آقایی مهربون
🌺سرور اهل جهان
مهدی صاحب زمان
┄┅─✵🍃🌺🍃✵─┅┄
#شعر
#دهه_فجر
#مهدوی
🌷پاشید پاشید بچه ها
رسیده ماه بهمن
🌷چه جشنی داریم این ماه
کوری چشم دشمن
🌷یه عده چل سال قبل
گذشتن از دل و جون
🌷شهید شدن تا امروز
بمونه دین و ایمون
🌷منو تو باید پاشیم
دفاع کنیم ازین دین
🌷تا اهداف انقلاب
نمونه روی زمین
🌷پاشید به امر رهبر
قوی و چالاک بشیم
🌷نترسیم از دشمنا
مردای این خاک بشیم
🌷با کار و دانش و علم
ایران و آباد کنیم
🌷با همت و پشتکار
رهبر و دلشاد کنیم
🌷اینو باید بدونیم
یه روز خیلی نزدیک
🌷میان #امام_زمان
بهم میگیم ما تبریک
🌷وقتی میاد آقامون
دنیا گلستان میشه
🌷دلامون از دیدنش
زنده به ایمان میشه
#باران
┄┅─✵🍃🌺🍃✵─┅┄
#شعر
🌷خوشحال و شاد و خندانم
🌷قدر مولا رو میدانم
🌷خنده کنم من دست بزنم من
🌷یا علی گویم شادانم
🌷تا جان در بدنم دارم
🌷مهرت را به دلم دارم
🌷ای #علی جانم تا تو رو دارم
🌷غصه ندارم خندانم
🌷دیشب خواب تو را دیدم
🌷با لبخند تو خندیدم
🌷شادی کنم من وقتی تو شادی
🌷با غم تو من گریانم
🌷سلطان دل ما هستی
🌷حق با تو و تو با حق هستی
🌷ای #علی جانم از تو امامم
🌷هر چه که دانم کم دانم
417K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☘هجر تو خوشترم آید به وصال دگران...
«اقبال لاهوری»
#شعر