✅يکى از تکان دهنده ترين جملات فرهنگ بشرى!
حضرت علی (ع) در یک دعایی که مربوط به احوال آدمی است و اینکه روح میتواند چه استعلاهایی پیدا کند، دعایی دارند که من آن را همیشه در قنوت میخوانم: اللهم اجعل نفسی اول کریمه تنتزعها من کرائمی(خطبه۲۱۵): خدایا کاری کن که از چیزهای ارزشمند زندگی، جانم اولین چیزی باشد، که از من میگیری؛ نکند قبل از این که جانم را میگیری، انصافم گرفته شده باشد، شرفم، عدالتم، راستگویی و ادب و دیگر مکرمت های اخلاقی ام گرفته شده باشد و تفالهای شده باشم که تو جانم را میگیری. خدایا از میان چیزهای شریف، اولین چیزی را که میگیری، جانم باشد و وقتی میمیریم شرفم، صداقتم، عدالتم، شفقت و عشق ورزی به انسانها در من سر جایش باشد. تواضعم، انسان دوستیام سر جایش باشد. نه اینکه تا جانم به لبم برسد و بمیرم ؛عدالتم، انصافم و مروت و جوانمردی و صداقت و تواضعم را از دست داده باشم.
این یکی از تکان دهندهترین جملاتی است که در فرهنگ بشری گفته شده است. یعنی کریمههای وجود من زیاد است اما جان من اولین کریمهای باشد که از من میگیری. این جمله، شبیه به جمله حضرت عیسی است که میفرمایند نمی ارزد جهان را بگیری و در مقابلش روح خودت را بفروشی، ولو جهان را در مقابل روحت به تو بدهند.
مصطفی_ملکیان
https://eitaa.com/daghdagheha
✅قربانی کیست؟
در ماجرای گشت ارشاد و برخورد خشن با دختران جوان، بیشتر توجهات به میزان خشونت در شیوۀ مأموران است؛ اما نکتۀ دیگری هم وجود دارد و آن مظلومیت مأموران گشت ارشاد است. در این گونه حادثههای دلخراش، ضارب به اندازۀ مضروب، قربانی است. با او نیز باید همذاتپنداری کرد. باید دید چه تصوری از دین و اخلاق و مأموریت و حجاب و جامعه و انسان در ذهن او شکل گرفته است که او را وادار به چنین رفتارهایی میکند. سالها است که نخبگان جامعه میکوشند که این تصورات ایدئولوژیک را اصلاح کنند. پارهای از اندیشهها و آموزشها نتیجهای جز خشونت ندارند. خشونتستیزان نخست باید در اصلاح آن اندیشهها بکوشند؛ اندیشههایی که در هر سری لانه کنند، همین رفتارها و صحنهها را میآفرینند. آن زن خشمگین که مشت بر سر و روی دختر جوان میکوبد، هزار بار مظلومتر از زنی است که آن مشتها را دریافت میکند؛ چون اسیر فهمی از دین و اخلاق و نهی از منکر و ارزشها شده است که او را مسخ کرده است. او میتوانست کارمندی کوشا و شریف در بیمارستان یا بانک یا هر جایی دیگر باشد. آنچه او را به این قربانگاه کشانده است، دردی کاذب است که در دل او رخنه کرده است. حتی اگر واقعیت درباره او، غیر از این باشد، بهتر است که ما داستان را این گونه ببینیم تا بتوانیم به راهحلهای بنیادین و پایدار برسیم.
رضابابایى۹۷/۱/۳١
https://eitaa.com/daghdagheha
✅علوم انساني غربي ضداسلامي است؛
چراکه با آزادي و حقوق بشر سروکار دارند
✔ آيت الله مصباحیزدی در دیدار با فرماندهان نیروی انتظامی:
⬅️ نيروي انتظامي حافظ ارزشها و امنيت ديني جامعه است؛ اين نگاه به امنيت، وظيفه نيروي انتظامي را سنگينتر ميکند، چرا که نيروي انتظامي وظيفه تأمين امنيت ديني مردم را نيز برعهده ميگيرد.
⬅️ در نظام اسلامي بالاترين امنيت، امنيت ديني است، بر اساس بينش اسلامي امنيت ديني بالاتر و مهمتر از امنيت جاني و مالي است، و بدين معناست که مسلمانان بدانند ميتوانند در جامعه به راحتي به دين خود عمل کنند و ارزشهاي ديني را در آن اجرا نمايند. براي افراد متدين در جامعه اسلامي، نبود امنيت ديني سختتر از نبود امنيت جاني، مالي و ناموسي است؛ چرا که دين براي متدين بيش از جان و مال و ناموساش ارزش دارد.
⬅️ دادن مسئوليت به کساني که کمتر با مباني امام و انقلاب آشنا هستند و از طرفي در دانشگاههايي پرورش يافتهاند که دروس آن ترجمه کتابهاي غربي با همان بار فرهنگي غرب است، باعث شده تا نسبت به اجراي احکام اسلامي باور عميقي وجود نداشته باشد.
⬅️ علوم انساني غربي نه تنها غيراسلامي، بلکه ضداسلامي هستند و نميتوان از کساني که از اين دانشگاهها فارغالتحصيل ميشوند انتظار داشت تا مواردي مانند امر به معروف و نهي از منکر را از عمق دل باور داشته باشند، چرا که سروکار آنها همواره با واژههايي مانند آزادي و حقوق بشر است و در نتيجه، امر به معروف را مخالف با آزادي ميپندارند.
⬅️به بهانه تأمين امنيت نميتوان به مردم توهین يا به حقوق و ناموس آنان تعرض کرد... مسؤولان انتظامي بايد بسيار توجه داشته باشند، چرا که گاهي اشتباه و تخلف از سوي يک فرد باعث زير سؤال رفتن تمام مجموعه ميشود.
https://eitaa.com/daghdagheha
✅انتظار کاملا بی حجاب یا باحجاب شدن جامعه غیرممکن است
🖋مسعود کوثری/جامعه شناس
🔹جمهوری اسلامی با دو راهی حجاب مواجه است که مسئله ای حل ناشدنی است. بنابراین انتظار کاملا بی حجاب یا باحجاب شدن جامعه غیرممکن است. ضمن این که دین نیز جزو هویت جمهوری اسلامی است. حجاب یک پدیده فرهنگی و فقهی است، اما تا کجا فرهنگی و تا کجا فقهی محسوب می شود؟ از نظر من بخش عمده حجاب را بخش فرهنگی آن تشکیل می دهد. حدود حجاب در فقه مشخص است اما از نظر فرهنگی چادر حجاب است یا مانتو؟ مانتوی دکمه دار یا مانتوی بدون دکمه؟
🔸در بخش حزب الله نشین لبنان، دختران جوان با سر پوشیده اما بلوز و شلوار تردد می کنند. این جامعه است که باید تصمیم بگیرد کدام پوشش را می پسندد و از کدام احساس گناه می کند؟ حجاب یک مسئله فرهنگی و راه حل آن نیز فرهنگی است.
🔹جامعه ما در مسئله حجاب در وضعیتی پاندول مانند به سمت باحجاب و بی حجاب می رود و این دو قطبی شدن برای جامعه خطرناک است؛ زیرا عده ای در مقابل عده ای دیگر قرار می گیرند. در این شرایط گفته می شود خانمی که مانتویی است به اسلام و خون شهدا توجهی ندارد، در حالی که این حرف ها باعث می شود فرد از همان اعتقادی هم که دارد، زده شود.
🔸در جامعه مدرن بدن اهمیت زیادی پیدا کرده است و میل به بدن آرایی و جراحی های زیبایی، الان در جامعه ما حتی از جوامع غربی هم نرخ بالاتری دارد. اما برای مدل سازی در جامعه چه اقدامی انجام داده ایم؟ در مجلس کمیسیون پوشش تشکیل شده، در دانشگاه الزهرا دانشجویان پوشش طراحی کردند، بازی های رایانه ای که تولید کردیم پوشش اسلامی داشتند اما در تمام مدل های طراحی شده، یک مدل باربی با قد بلند و کمر باریک غربی وجود دارد که لباس اسلامی پوشیده است!
🔹حدود ۴۰ سال است که جامعه شناسان، جامعه را به داشتن وفاق هنجاری تشویق می کنند. وفاق هنجاری حجاب بدین معناست که همه از درون خود حجاب را پذیرفته و آن را رعایت کنند. سوال اینجاست که آیا در کشور ما وفاق هنجاری وجود دارد؟ این وفاق در اوایل انقلاب حدود۸۰ به ۲۰ بود اما امروزه به ۵۰/۵۰ رسیده است. وفاق هنجاری یک آرمان است و هیج گاه به شکل ۱۰۰ درصد به دست نمی آید اما می شود برای رسیدن به آن تلاش کرد.
هیچ کس نمی تواند مسئله حجاب را از بیرون برای ما حل کند. باید به کمک جمهوری اسلامی و مردم به یک وفاق برسیم، در غیر این صورت درگیری ها هم چنان ادامه پیدا می کنند.
https://eitaa.com/daghdagheha
✅نگاهی به نظریه تشکیل کشور قم
✍مهدی مسائلی
🔹در قرنهای اخیر جامعه شیعه اقتباسهای فراوانی از فرهنگ دینی مسیحت داشته است، آخرین مورد آن نیز پیشنهاد تشکیل کشور قم به تقلید از کشور واتیکان است که یکی از فضلاء آن را مطرح کرده است.
مثلاً مشابه تفسیرهای عرفانی درباره شهادت امام حسین (ع)، درباره حضرت مسیح نیز وجود دارد، بسیاری از روشهای عزاداری که در سالیان اخیر رواج یافته، نیز اقتباسی از عزاداری مسیحیان است. حتی انتخاب تعبیر "روحانی" برای علمای شیعه نیز شبیه کارکردی است که مسیحیان از علمای خویش انتظار دارند. رواج تعابیری همچون آیت الله العظمی، آیت الله، حجتالاسلام والمسلمین، حجتالاسلام و... برای نشان دادن جایگاه مقامیِ علمای شیعه نیز بسیار شبیه درجهبندی سازمان کلیسا است.
اما به نظرم دنبالهروی حوزه علمیه از کلیسای کاتولیک در تشکیل کشور واتیکان به نوعی پذیرش جدایی دین از سیاست است. به این معنا که نهاد حوزه سیاستهای مذهبی را در عرصه محدودی همچون قم به اجرا گذارد و کاری به جاهای دیگر نداشته باشد. البته شاید فرد محترمی که این نظر را داده، چنین معنایی را در نظر نداشته باشد، ولی با تشکیل کشور قم به مرور چنین اتفاقی رقم خواهد خورد.
افزون بر این تشکیل چنین کشوری علمای شیعه را به سمت تشخُص و فاصله گرفتن هرچه بیشتر از مردم سوق میدهد و سری و مقدس شدن بیشتر نهاد حوزه و متولیان آن را در پی خواهد داشت امری که مشابه آن را در کلیسای کاتولیک پررنگ میبینیم.
از همه اینها که بگذریم پیش فرض تشکیل کشور قم قبول رهبری یک فرد برای این کشور است ولی در حوزه علمیه قم تقابلهای فکری، سیاسی و مقامی آنقدر زیاد هست که حتی تشکیل شورای رهبری قم را نیز غیرممکن میسازد.
https://eitaa.com/daghdagheha
✅کسب و کار مرگ
گزارش اکونومیست از کاهش تدفین سنتی و ارزش صنعت کفن و دفن
❇️هر دقیقه بیش از 100 نفر میمیرند. بیشتر این مرگها نه تنها غم و غصه برای برخی میآورند، بلکه برای برخی دیگر سودآور نیز هستند. مرگ 2.7 میلیون نفر در ایالات متحده موجب ارزش 16 میلیارد دلاری این صنعت در سال 2017 شد که بیش از 19 هزار خانه تدفین و بیش از 120 هزار کارمند را در برمیگرفت. در فرانسه، ارزش این بخش 2.5 میلیارد یورو، معادل 3.1 میلیارد دلار برآورد میشود و در آلمان نیز ارزش آن در سال 2014 به 1.5 میلیارد یورو میرسید و 27 هزار نفر را مشغول به کار کرده بود که یک ششمشان مسوول کفن و دفن هستند. برآورد میشود در بریتانیا این صنعت حدود 2 میلیارد پوند معادل با 2.8 میلیارد دلار ارزش داشته و بیش از 20 هزار نفر را مشغول به کار کرده باشد که یک پنجمشان مسوول کفن و دفن هستند.
در کشورهای مذهبی، به خاک سپردن هنوز هنجار محسوب میشود: ایرلندیها 82 درصد و ایتالیاییها 77 درصد از مردگان خود را دفن میکنند. اما بیش از نیمی از آمریکاییها سوزانده میشوند که در سال 1960 کمتر از 4 درصد بود و انتظار میرود تا سال 2035 به 79 درصد افزایش پیدا کند. در ژاپن، جایی که این عمل به عنوان خالص کننده برای زندگی بعد محسوب میشود، این کار تقریبا همگانی است. سوزاندن، مستقیم یا غیرمستقیم، تنها رقیب خاکسپاری سنتی نیست. مطالعهای در سال 2015 نشان داد که بیش از 60 درصد از آمریکاییها در دهه 40 سالگی و بیشتر، خاکسپاری «سبز» را در نظر دارند که هیچ زباله زیستی قابل تجزیهای در این روش وجود ندارد. 5 سال قبل این نسبت تنها حدود 40 درصد بود.
https://eitaa.com/daghdagheha
✅درس خارج حوزه، آموزش یا پژوهش؟! / هادی چیت ساز
◀️امروز جریان درس خارج بر عکس است. بیشتر فعالیت را استاد انجام می دهد تا شاگرد!
◀️تشریح اهداف درس و موضوع، ضروری ترین نکته قبل از شروع هر درسی است، چرا که یادآوری آن بر میوه های باغ علم می افزاید و بسیاری از خارها را که ناخود آگاه به وجود می آیند، ریشه کن می کند. این هدف است که روش تدریس را تعیین می کند نه ذائقه استاد و دانش پژوه. نقشه کمیت و کیفیت دانش نیز، بر اساس همین مساله ترسیم می شود.
◀️رسیدن به قله اجتهاد مرهون یادگیری آموزش های سطح یک و دو، و به کارگیری آنها در درس خارج است. وارد شدن به درس خارج مانند اولین شیرجه ی یک شناگر بعد از آموزشهای تئوری است که به غرض عملی کردن تمام آنهاست. هدف درس خارج، آشنایی بیشتر و عمیق تر با منابع روایی و استظهار از آنها همراه با نظر به اقوال علماست. نیز آشنایی با روشهای اجتهاد، سبک علماء در نقل حدیث و انتخاب بهترین روش و حرکت طبق آن در برداشت از متون. البته یک طلبه آزاداندیش در روش هم می تواند صاحب نظر باشد و جور دیگری فکر کند و چه بسا ارزش مسیر او بر تمام مسیرهای قبلی بچربد.
◀️طبیعتاً درسی که در پی این اهداف شروع می شود، بیشتر از آنکه وابسته به آموزش باشد، با پژوهش انس دارد. پژوهش پایه اصلی درس خارج است و آموزش فرع آن. نیز استاد بیشتر از آنکه کوشش کند، یک ناظر است بر کوشش دانش پژوهان؛ باید به موقع تذکر دهد و جلوی خطاها را بگیرد. آموزش نکاتی که فقط در حین کار بر روی آیات و روایات تذکر داده می شود.
◀️امروز جریان درس خارج بر عکس است. بیشتر فعالیت را استاد انجام می دهد تا شاگرد. بررسی تمام اقوال و روایات بر عهده اوست و شاگردان تقریر می نویسند. این در حالی است که شاگردان باید با این منابع آشنا شوند. استاد باید بر اشکال و جواب های طلبه نظارت کند نه اینکه خود اشکال کند و نظریه پردازی.
◀️لازمه ی این برنامه این است که حوزه بیش از پیش به خود بیاید و فکری به حال اوضاع درس خارج ها کند. آن را مدیریت و وضع رشد و نکس آن را ارزیابی کند تا برای آینده و ظرفیت های حوزه برنامه ریزی داشته باشد. این استدلال دیگر خریدار ندارد که هر طلبه ای می تواند در فضای آزاد رشد و انتخاب کند و ما از محدودیت برای طلاب جلوگیری می کنیم. این به اصطلاح محدودیت، بیشتر از آنکه مضر باشد، در صورت اعمال صحیح و منطقی، سعادت عموم را رقم خوهد زد.(کانال فقاهت)
https://eitaa.com/daghdagheha
✅نقد شیوه نقد مهدی مسائلی در باب نظریه کشوری بنام قم
🖋مهدیار نیایش فر/ دانشجو
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ
أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَكِنْ لَا يَشْعُرُونَ (11و12بقره)
صَدَقَ اللهُ العَلِيُّ العَظيم
◀️ارتباط عمیق بین کشور قم ومسیحیت
◀️درسال های اخیر درجامعه ما برخی عمامه بر(یا نه بر)سرهااقتباس های جالبی از اتفاقات اطراف خود دارند
ایشان قائلند براین موضوع که میتوان از مطلب کوتاهی مانند مسئله کشور قم تقلید شیعه را ازمسیحیت ثابت کرد!؟
جالب است بدانیم که آنها خود در لباس روحانیت شیعه به تضعیف آن میپردازند.
آنها میپندارند بسیاری از عزاداری های شیعیان اشتباه وتقلیدی است و مراجع وعلمای بزرگ این مذهب در خواب غفلت به سر میربرند.
ایشان شیعه را به تقلید از مسیحیت محکوم میکنند تا آنکه بتوانند نقدی برمطلبی داشته باشند با این استدلال که مثلا«ما آیت الله رو از کاردینال اونا کش رفتیم ویا حجت الاسلام والمسلمین رو از اسقفشون».
آنها مسئله جدایی دین از سیاست وگیر دادن به مسئله عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین المظلوم سلام الله علیه را باچنان ظرافتی کنار هم میچینند که انسان به راستی به یاد خطبه امیرمومنان سلام الله علیه درباره آمیزش حق به باطل وبالعکس میافتد«..يؤخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فيمزجان...»(خطبه 50نهج البلاغه)
خلاصه اینکه عمامه به سرهیشان خود را روحانی نمی دانند وبرای عمامه هایشان تقدسی قائل نیستند،آنها نمیدانندکه رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند«أكرِموا العلَماءَ فانّهم ورثةُ الانبیاءِ فَمَن أكرَمَهُم فَقد أكرَمَ اللهَ و رسولَهُ »(نهج الفصاحه،ح 450) لذا از دایره علما خارجند ودر این یک مورد حق دارند.
پیشنهاد من برای اینگونه افراد با چنین مهارتهایی ایجاد دوره ها وکلاس های آموزشی تحت عنوان «چطور یه چیزو به چیز دیگه ربط بدیم حتی اگر ربطی نداشته باشه؟!»هست که یقینا طرفدارانشون بسیار مسرور خواهند شد.
العاقبة للمتقين
والسلام
https://eitaa.com/daghdagheha
✅واکنش آیتاللهالعظمی مکارم در مورد کشور شدن قم؛
🔳 قم واتیکان نیست
◀️ در دوران طاغوت زمانی که بحثهای انقلابی اوج گرفت از سوی دولت به حوزه علمیه پیشنهاد شد که #قم به عنوان کشور مستقل مانند #واتیکان در اختیار علما و مراجع گذاشته شود و آن را به رسمیت بشناسند تا برای خود مجلس قانونگذاری داشته باشد و با پول مستقل نماینده به تمام کشورهای جهان بفرستد؛ هدف آنها این بود که #مرجعیت و حوزه را به کلی منزوی کنند بنابراین این پیشنهاد به شدت از سوی علما رد شد.
◀️اگر مردم قم میخواستند به تهران، اصفهان و مشهد بروند باید گذرنامه دریافت میکردند و مردم قم نمیتوانستند از آب، برق و گاز سراسری استفاده کنند زیرا یک کشور بیگانه هستند بنابراین پیشنهاد خطرناکی بود.
◀️ متأسفانه زمزمه این سخن از سوی برخی افراد شنیده شده است هرگز حمل بر سوء نیت نمیکنیم، بلکه تنها آن را ناآگاهی میدانیم، ولی در #فضایمجازی به آن دامن زدند، اميدواريم قم به عنوان مركز اسلامي و شيعي هميشه آبرومند براي تمام جهان اسلام بماند نه يك كشور مستقل مانند واتيكان.
◀️ اگر چنین مسئلهای صورت میگرفت به این مفهوم بود که علما و مراجع حق ندارند درباره ایران نظری بدهند زیرا دخالت یک کشور #بیگانه در امور داخلی ایران است.
◀️از دیگر نتایج میتوان اشاره کرد که آنها نمیتوانند از افراد حوزه علمیه کسی را به مجلس بفرستند یا علمای قم در مجلس خبرگان و شورای نگهبان #دخالت کنند؛ زیرا یک کشور دیگر دارند. ائمه جمعه و مسئولان سیاسی، عقیدتی، قضات و اساتید دانشگاه هیچکدام نمیتوانستند از حوزه علمیه قم انتخاب شوند، زیرا از کشور ایران نبودند و کشور مستقلی برای خود بودند.
◀️بر خلاف اینگونه سخنان میگوییم مرجعیت به تمام جهان اسلام و شیعه تعلق دارد و میتواند مصالح، منافع و خطرات آنها را گوشزد کند.
https://eitaa.com/daghdagheha
✅مدیر حوزههای علمیه و رئیس جامعةالمصطفی:
✔️ مطالعات دینی در حوزه فرهنگ، کمبود جدی دارد/فقها باید به فقه فرهنگی بیشتر توجه کنند
🔸 آیت الله اعرافی در همایش بینالمللی «جریانشناسی فرهنگی در عرصه بینالملل»:
◀️برای فرهنگ تعاریف متعددی بیان شده است؛ ولی آنچه مدنظر من است، این تعریف از فرهنگ است: «فرهنگ منظومهای است مرکب از بینشها، باورها، گرایشها، آداب، آیینها و هنرها، در یک مجموعه انسانی مشترک و تقریباً ثابت که مختص انسان است».
◀️فرهنگ با ملاکهای مختلفی همچون دین، مذهب، زبان و سطح دانش قابل ترسیم است و همین موجب تنوع و تداخل فرهنگهای بشری میشود و طبقهبندی فرهنگی شکل میگیرد؛ لذا ملاک مطلقی برای ترسیم فرهنگ موجود نیست؛ از همین رو فرهنگ مطلق نیز غیرممکن است و انسانها میتوانند همزمان درفرهنگهای مختلفی زیست و تنفس کنند.
◀️فرهنگ را میتوان به دودسته طولی و عرضی تقسیم کرد. مثلاً در تقسیم طولی با ملاک دینی میتوان فرهنگ شیعی را ذیل فرهنگ اسلامی و فرهنگ اسلامی را ذیل ادیان توحیدی بستهبندی کرد.
◀️فرهنگ میتواند ثابت یا متغیر باشد؛ لذا در فرهنگ، ثبات مطلق و یا ناپایداری مطلق وجود ندارد. از همین رو فرهنگ، مسألهای است که نیاز به مهندسی دارد و ارزشیابی فرهنگی ذیل مهندسی فرهنگی میتواند قرار بگیرد.
◀️در مورد نگاه اسلام به فرهنگ و فرهنگشناسی باید گفت که مطالعات دینی در حوزه فرهنگ، کمبود جدی دارد؛ از همین رو در فقه نیازمند فرهنگشناسی هستیم و فقها باید به فقه فرهنگی بیشتر توجه کنند و یکی از ابواب فقه را به فرهنگ و فقه فرهنگی اختصاص دهند.
https://eitaa.com/daghdagheha
◀️در طرح تحول، تعداد رشتههای جامعةالمصطفی به چهارصد رشته رسیده است و شخصاً علاقمند به پرداخت به حوزههای فقه، فلسفه و کلام فرهنگی بودم و باید توجه بیشتری به معماری رشته مطالعات فرهنگی در جامعةالمصطفی میشد. گرچه جامعةالمصطفی در رشتهسازی، در جهان اسلام بین مراکز فرهنگی واقعاً پیشرو است؛ ولی باز هم معتقدم خلأ زیادی در ایجاد رشتههایی همچون فقه و اصول با رویکرد فرهنگشناسی هستیم.
https://eitaa.com/daghdagheha
✅اصل بقاء زندگی اجتماعی
🖊مهراب صادقنیا
◀️دوست عزیز و اندیشمندم، جناب محسن حساممظاهری، در یادداشتی از دغدغهی خود مبنی بر "اصل بقاء جامعه" نوشتند. (mohsennesammazaheri@) یادداشتی مطابق انتظار، خوب و از سرِ فرهیختگی. برای آنکه موافقتم را با ایشان نشان دهم، این دغدغه را به گونهای دیگر و یا از سویهای دیگر اینگونه مطرح میکنم:" اصل بقاء زندگی اجتماعی".
◀️فرق نمیکند به چه گروهی از جامعه تعلّق داشته باشیم، یا اساساً به گروهی تعلّق داشته باشیم یا نداشته باشیم؛ تهدید زندگی اجتماعی را باید جدّی و پرمخاطره بدانیم. اگر افراد یک جامعه به قواعد زیست اجتماعی پایبند نباشند، هیچ نوع مسئولیت اجتماعیای را نمیپذیرند. از امور سادهای چون پرتاب نکردن ظروف یکبار مصرف وسط خیابان و طبیعت گرفته تا مقابله با تهدیدهایی چون بیآبی و خشکسالی.
◀️زندگی اجتماعی انسان همواره با احساس تعّهد (Commitment) و درگیری (Involvment) همراه است. مُرادم از درگیری، درگیر شدن در امور اجتماعی و پرهیز از بیتفاوتی است. اگر این دو عنصر از شهروندان هر جامعهای گرفته شود، زندگی اجتماعی تهدید میشود. تعیین نقش مناسب برای افراد بدون پیوند و دلبستگی بیمعناست، نمیتوان از کسانی که به هر دلیل، کِششی به جامعهی خود ندارند، و یا پیوندشان با جامعه محترم شمرده نمیشود، انتظار داشت که نسبت به جامعه و زندگی اجتماعی وفادار و همدل باشند.
◀️بازی "ما و شما"، " خودی و غیرخودی" و انکار سلیقهها و اندیشهها و تلاش برای حذف آنها نتیجهای جز کاهش عمیق دلبستگی اجتماعی و تهدید "اصل بقاء زندگی اجتماعی" ندارد. بهتر است بهجای نگرانی برای منافع حزبی و گروهی نگران تهدیدی باشیم که اگر محقق شود، به دست گرفتن قدرت برای هیچ فکر و اندیشه و هیچ جریان سیاسیای معنایی نخواهد داشت.
https://eitaa.com/daghdagheha
✅چراغ جادویی که غول زایید
واکنشی به طرح #کشور_قم
🖊عبدالزهرا شاهرودی
◀️نام «جامعة المرتضی» را من هم مثل بسیاری از شما همین چند روز پیش شنیدم. به سبب حساسیت تولید شده ، تحقیق کردم و یافتم که این نهاد حوزوی به دست یک خیّر اصفهانی تأسیس شده و هم او بودجه سالانه اش را می پردازد و وظیفه آن هم تربیت مبلغ های مناسب برای اعزام به خارج از کشور است. درس ها بعضاً به زبان های خارجی مختلف تدریس می شود و طلاب در آنجا از مسایل مختلف نیز آگاه می شوند. البته مؤسس اصفهانی دار المرتضى ، از قواعد نانوشته هم باخبر بوده و ارتباط این نهاد را با ارکان حوزه تعریف کرده و از مجموعه های رسمی حوزه نمایندگانی را همراه دارد.
هنوز از نتایج این مؤسسه ی تبلیغی خبری ندارم ولی در همین سطح هم ، به نظرم این نگاه دارای ارزش است و باید از آن استقبال نمود.
◀️اما داستان از آنجا شروع می شود که رییس این مجموعه به ناگاه ایده ای را مطرح می کند که نه تنها با استقبال مواجه نمی شود بلکه موجب وهن حوزه و حوزویان می شود:«واتیکان شیعی»
حقیقت امر آن است که این گونه اشتباهات در میان حوزویان مسبوق به سابقه است. و اتفاقاً زمینه ی این گونه اظهارات نه تنها جمود و تحجر نیست بلکه علت آنها « شناخت درد مزمن » است. در حوزه، بسیاری از روحانیون که سال های میانی عمر خود را می گذرانند ، به خوبی دریافته اند که ساختار موجود حوزه جوابگوی جامعه امروز نیست. این گروه در مقابل گروهی دیگر که بر سنت گرایی محض و محافظه کارانه اصرار دارند ، قرار می گیرند.
به طور کلی می توان گفت اکثریت جوانان و میانسالان حوزوی به این باور رسیده اند که نظم رایج حوزه در ارتباط گیری با جامعه ایران و جهان به کارآمدی سابق نیست. اما در این میان برخی جدایی هر چه بیشتر از حکومت را راه حل می دانند و برخی به راه های دیگر نظر دارند. در میان گروه اول ، بسیاری از افراد ،در حوزه ی مسائل فرهنگی بسته تر از حکومتی ها هستند. این گروه امروزه بیش از هر چه به موضوعات ولایت اهل بیت سلام الله علیهم توجه دارند.
در میان گروه دوم که نهاد حوزه را با حکومت همراه می خواهند، برخی استقلال حوزه را خواستارند و آن را به حال جمهوری اسلامی مفیدتر می دانند و برخی به دخالت هر چه بیشتر حکومت در حوزه خوش بین و شاید قائل هستند.
حال قصه ی ما از آن جا شروع می شود که برخی از حوزویان در این میان با دنیا آشنا می شوند. از طرفی می فهمند که این نظم فعلی کارآمد نیست. از طرفی شناختی از جهان دارند و با اتکا به آن می خواهند طرحی نو در اندازند که هم حوزه را نجات دهند و هم جامعه ی جهانی را از مزایای علم و اخلاق حوزویان محروم نکنند. در این جاست که مشکل رخ می نماید. مشکلی که از سه علت ریشه می گیرد؛« شناخت ناقص، تسرّع در اظهار نظر و سرعت فضای مجازی»
باور کنید نوع ارتباط روحانیت با امور مختلف به خصوص وقتی با مسئولیت همراه می شود ، نوعی «توهمِ دانستن همه چیز» به ایشان می دهد. سالها پیش یکی از بزرگان که سایه اش مستدام باد، به شاگردانش می گفت "شما اگر غوامض رسائل و مکاسب را نمی توانید بفهمید،بروید مشکلات کلام جدید را حل کنید". باور کنید گوینده این سخن از صداقت کامل برخوردار بود. اما مشکل اینجاست که بسیاری از حوزویان می پندارند وقتی مسایل سخت فقه و اصول را می فهمند پس به راحتی بقیه مسایل را هم فهم می کنند. آدمی با چنین اعتماد به نفسی ، به راحتی توهم می یابد که همه چیز را می شناسد و برای مشکلات ، می تواند راه حل بیابد.
آن گاه تسرع در ابراز نظر هم اگر باشد، نتیجه همین می شود. در اصطلاحات فقهی نکته ای مطرح است که می گوید فقیه نباید در افتاء تسرع داشته باشد. یعنی نباید هر چه را یافت به سرعت ابراز کند. حقیقت آن است که امروزه باید همه ی ما و نه فقط حوزویان ، قبل از طرح سخن اندکی بیشتر آن را مزمزه کنیم. در دنیایی که فضای مجازی ، به سرعت هر سخنی را به گوش همه می رساند و هر کاربری بی رحمانه آن را نقد می کند و هزاران چشم و گوش آماده اند تا آن را به سخره بگیرند، باید در بیان راهکارها تسرع نورزید.
گاه این چراغ جادو ، غول می زاید
https://eitaa.com/daghdagheha