eitaa logo
دغدغه‌های حوزوی
447 دنبال‌کننده
149 عکس
47 ویدیو
24 فایل
آئينه‌ای براى انعكاس مهمترين اخبار، دیدگاه‌ها، نقدها و تحليل‌هاى چالشی عرصه دين، فرهنگ، اجتماع، روحانيت و حوزه‌های علمیه... http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0 شناسه: @daghdagheha ادمین....
مشاهده در ایتا
دانلود
💠از سرنوشت کلیسا درس بگیریم! 🖋سلمان کدیور ◀️ حذف تکلیف دانش‌آموزان اشتباه است ◀️ نباید بچه ها را نُنُر بار آورد ◀️ با این شیوه بچه‌ها به جایی نمی‌رسند؛ باید تکلیف داشته باشند و مغزشان کار کند ◀️ برداشتن تکالیف مدارس دانش آموزان برخلاف سنت قرآن است ♦️این جملاتی است که حضرت ایت الله سبحانی در جلسه درس خارج پس از دیدار با مدیران موسسات گاج و قلمچی (که از مشق شب و کنکور هزارن میلیارد سالانه عایدی دارند و بزرگترین مافیای این عرصه هستند) بیان کرده اند. ♦️من اما هدفم از نوشتن این مطلب حذف مشق و کنکور نیست بلکه نگرانی ام از راهی است که حوزه می رود. چند مدت پیش آقای مکارم در سخنانی نقل به مضمون گفته بودند که مردم دیگر به فتواهای ما اهمیتی نمی دهند برای همین خیلی پیرامون مسائل فتوا نمی دهیم. ♦️سوال من از ایشان و اقای سبحانی این است که وقتی شما دخالتتان را در امور اجتماعی در سطح دادن یک فتوا تقلیل می دهید دیگر چه توقعی از مردم است؟ ♦️وقتی صاحبان قدرت و صنایع و سرمایه دارها با یک جلسه با شما می توانند در جهت منافعشان فتوا و توصیه بگیرند از مردم چه توقعی دارید؟ ما موضع آقای مکارم را در تایید شخصی چون قاضی زاده هاشمی به عنوان وزیر بهداشت از یاد نبرده ایم. وزیر متبختری و سرمایه داری که همواره با تحقیر ضعفا و مستمندان روی هرچه لیبرال سرمایه دار را سفید کرده است. ♦️وقتی مردمی که صدها سال حوزه علمیه را با حجره های محقر و لباس های مندرس دیده، حالا سر بلند می کند و ساختمان های آنچنانی دینی را در قم یا رونمایی از قرآن مطلا را می بیند شما چه توقعی از آنها دارید؟ می خواهید آنها چگونه پیرامون اسلام قضاوت کنند؟ ♦️وقتی این همه مردم در فشار و عسر و حرج هستند، کارگری برای دریافت حقوق یک ملیون تومانی اش خودسوزی می کند، میان خیابان خود را روبروی باتوم و گارد ویژه و دادگاه سپر می کند، امّا شما را میان خودشان نمی بینند، و بلندگوی درس خارج شما را حنجره خودش نمی یابد دیگر چه توقعی دارید؟ ♦️ما برخورد امام با این کارخانه دارها و مافیا ها را از زبان امام اینگونه شنیده ایم: «من پیشتر به این کارخانه دارها و این متمکنین، که گاهی می‌آمدند اینجا و بعضی‌شان هم می‌خواستند من را اغفال بکنند به آنها گفتم آقا این نمی‌شود که همان مسائل زمان طاغوت حالا هم اجرا بشود. یک دسته آن بالاها بنشینند مُرفَّه و هرچه بخواهند هرزگی بکنند، یک دسته هم این زاغه‌نشینهای تهرانی، که همه‌تان می‌بینید و در شهرهای خودتان هم هست امثالش. این نمی‌شود. این عملی نیست.» 📍 صحیفه امام، ج۱۰،صص ۳۳۴-۳۳۵ ♦️حضرات آیات! ما توقع داریم که شما بزرگواران با این جماعت آنگونه رفتار کنید که امام می کرد. ♦️حقیر معتقدم که حوزه و بزرگانش باید از تجربه کلیسا درس بگیرند. پیوند حوزه های علیمه با نهادهای قدرت، چه این قدرت سیاسی باشد چه اقتصادی، حوزه را به عنوان مهمترین سازمان رسمی تشیع، به سوی کلیسا شدن (و در خدمت حکومت ها قرار گرفتن) و مقام روحانی را به عنوان یک مصلح اجتماعی، به سمت و سوی یک مقام صرفا تشریفاتی چون پاپ و اسقف سوق می دهد. این یک خطر جدی و مهم است که مردم حوزه و بزرگان آن را حافظ منافع شان نیابند. -به نقل از کانال نویسنده http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠هدف نهایی ما رسیدن به مرجعیت دینی زنان است 🔈حجت الاسلام و المسلمین عبدالکریم بهجت پور(مدیر حوزه های علمیه خواهران) ♦️اگر کارآمدی دین به چالش کشیده شود و حوزه پاسخی نداشته باشد، گذشته حوزه‌های علمیه و اعتقادات دینی مردم به چالش کشیده شده و دیگر از این حرکت حتی به عنوان یک اتفاق حداقلی قابل احترام نیز یاد نمی‌شود. ♦️حوزه‌‌ای که در خدمت انقلاب اسلامی است با انبوهی از سوالات مواجه شده و از او خواسته می‌شود که در بازبینی مسائل مغفول تحقیق کرده و به سوالات و شبهات به صورت مناسب‌تری پاسخ دهد. شبهات بسیار زیادی که امروزه علیه اسلام و انقلاب و نظام اسلامی مطرح شده و گسترش می یابد حوزه‌های علمیه را به این سمت سوق می‌دهد که مسئله پژوهش را به‌‌عنوان یکی از مسئولیت‌های جدی در دستور کار خود قرار دهند. ♦️اگر حوزه در حل مسائل گذشته بماند، دریچه نگاه خود را به سوالات و شبهات روز باز نکند و در مقابل دشمنانی که علیه دین سیاسی و دین تمدن ساز قد علم کرده‌اند نایستد، شرایط حتی سخت‌تر از دوران پیش از انقلاب خواهد شد. دشمن امروزه کارآمدی دین را مورد هجمه قرار داده‌ و اگر کارآمدی دین به چالش کشیده شود و حوزه پاسخی نداشته باشد، گذشته حوزه‌های علمیه و اعتقادات دینی مردم به چالش کشیده شده و دیگر از این حرکت حتی به عنوان یک اتفاق حداقلی قابل احترام نیز یاد نمی‌شود. ♦️کلیسا در غرب نتوانست با شرایط جدید خود را وفق داده و پاسخگوی مردم باشد و به همین دلیل وقتی بنا شد که مردم کلیسا را از قدرت کنار بگذارند از عبارت رنسانس استفاده کردند و استفاده از این لفظ به این معناست که گذشته آن‌ها سراسر تاریکی بوده و با گذر از کلیسا از تاریکی خارج می‌شوند. کلیسا یازده قرن به مردم اروپا خدمت کرد اما وقتی نتوانست در یک نقطه خاص و پیچ تاریخی مهم پاسخگوی مردم باشد، از قدرت کنار گذاشته شد و حتی یازده قرن خدمتی که به مردم ارائه کرد نیز مورد هجمه و چالش قرار گرفت. ♦️ما برای اثبات حقایق و پاسخگو بودن دین به نیازهای نوظهور باید پژوهش و تحقیق کنیم. ما می‌توانیم با سرمایه‌ای که در حوزه‌علمیه خواهران وجود دارد پاسخگوی مطالبات از حوزه دین باشیم و پژوهش‌هایی انجام بدهیم که راهور جامعه‌ دینی باشند. ♦️امروز وقت عرضه خود به عنوان یک جریان توانا در کشور است، ما کار خود را به تازگی شروع کردیم اما سرمایه علمی خوبی داریم و از این به بعد در اثبات توانایی ما جامعه داوری می‌کند. ♦️ما نباید در مقابل بازیگران جهانی و جریان‌های فمینیستی منفعل عمل کرده و از مرزهای دین خارج شویم، ما ذیل گفتمان غرب پژوهش نکرده و تحت گفتمان اسلام فعالیت می‌کنیم، قدرت ما از اسلام است و از منعطف شدن به سمت گفتمان غرب قدرتی کسب نمی‌کنیم. ♦️هدف نهایی ما رسیدن به مرجعیت دینی زنان است و حوزه علمیه خواهران باید مرجع دینی مسائل زنان باشد. -به نقل از شفقنا http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠جنگ جنگ تا جنگی دیگر! 🖋رضا بابایی ♦️خمیرمایۀ روحانیت شیعه، مبارزه و چالش است؛ مبارزه با خلافت، با سلطنت‌های سکولار، با تمدن جدید، با استعمار، با قانون‌نویسی عرف‌محور، با علوم انسانی، با تصوف، با تجددخواهی در دورۀ مشروطه، با وهابیت، با بهائیت، با روشنفکران، با ملی‌گرایی، با بی‌حجابی، با غرب، با حقوق بشر غربی و اکنون با آمریکا و اسرائیل. ♦️روحانیت همیشه در جنگ بوده است و در بسیاری از جنگ‌ها نیز پیروز شده است. ♦️روحانیت توانست در کمتر از یک‌سال، سلطنت 2500 ساله را با خاک یکسان کند. مهارت روحانیت در میدان جنگ است؛ در نقد و نفی و سلب است. ♦️توانایی روحانیت شیعه در بسیج مردم، در تاریخ ایران و بلکه جهان بی‌مانند است. آن توانایی اکنون رو به افول گذاشته است؛ اما همچنان استعداد ذاتی روحانیت در حذف و ستیز و براندازی است. از همین رو است که برنامۀ نانوشتۀ روحانیت، همیشه برجسته‌سازی تضادها و چالش‌ها است. اگر امروز تضادی را حل کند، فردا تضادی دیگر را می‌یابد و به آن می‌پردازد. ♦️در زیست‌جهان روحانیت، پایان هر جنگی، آغاز جنگی دیگر است. در فرهنگ او، کمتر نوبت به آرامش و صلح و تعامل می‌رسد. اگر ملتی در میدان جنگ‌وگریز باشد، فرماندهانی بهتر از روحانیت نمی‌یابد. دُردانه و فرزند حقیقی روحانیت، نواب صفوی است، نه امام موسی صدر. او استثنا بود و نواب، قاعده. -به نقل از کانال نویسنده http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠دست نیاز «دین» به جانب «دولت»! 🖋محسن حسام مظاهری ♦️برخلاف تصور رایج، تشکیل حکومت دینی، بیش از آن‌که به افزایش قدرت‌ و نفوذ سازمان دینی و فقها، به تضعیف‌شان کمک کرده است. ♦️در «تشیع سیاسی فقاهتی دولت‌گرا» (خوانش مذهبی رسمی جمهوری اسلامی)، منبع قدرت نرم تشیع از درون ساختار مذهب به بیرون آن یعنی نهاد «دولت» منتقل شده است. همین امر سبب ‌شده که همیشه دست نیاز فقها برای پیگیری اهداف مذهبی خود به جانب دولت و رأس هرم قدرت دراز باشد؛ برخلاف سنت گذشته‌ که به جانب لایه‌های میانی و پایینی قدرت دراز بود. ♦️در حکومت دینی، فقها چه برای اهداف اجتماعیِ مذهب مثل حجاب، و چه برای اهداف فرقه‌ایِ مذهب مثل توسعه‌ی مناسک چشم به حمایت دولت دارند. حمایتی که طبعاً بی‌چشم‌داشت نبوده و نیست. ♦️این سطح از وابستگی، علاوه بر خدشه به استقلال حوزه و روحانیت و فروکاست آن به سازمان‌ِ دینیِ حاکمیت، عملاً حیات و ممات این نهاد را هم به فرجام نظام سیاسی گره خواهد زد/ زده است. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠به مدیریت کارآمد نیازمندیم ▪️آیت الله جوادی آملی: ♦️مشکل ما بی عرضگی و بی مدیریتی از یک سو و اختلاس، نجومی و احتکار از سوی دیگر است. ♦️ما همواره به‌خصوص در شرایط کنونی به یک مدیریت کارآمد نیازمندیم، داشتن رهبر خوب اگر با همراهی و تدبیر کارگزاران همراه نباشد شکست قطعی است، ما به لطف الهی همه چیز در این مملکت داریم و همه منابع در اختیار ماست و از این حیث مشکلی نداریم، مشکل ما بی عرضگی و بی مدیریتی از یک سو و اختلاس، نجومی و احتکار از سوی دیگر است. ♦️حضرت امیر علیه السلام، کمیل را مسئول منطقه ای کرد، سربازان اموی به این منطقه حمله بردند و آنجا را غارت کردند، حضرت نامه ای به کمیل نوشت که این نامه در نهج البلاغه آمده است، حضرت در آن نامه می فرماید برخی تنها به درد دعای کمیل می خورند و این توان را ندارند که مسئولیت های اجرایی داشته باشند. ♦️آلمان بعد از جنگ جهانی دوم خاکستر شد، اما کار و تلاش خود را پشتوانه پول خود قرار دادند و ظرف چند سال کشور خود را احیاء کردند، اگر ما با داشتن سرمایه هایی همچون قرآن و عترت نتوانیم کشور خود را آباد کنیم حقیقتاً مسئولیم. ♦️باید به اندازه بودجه ای که در اختیار داریم، پروژه ها را آغاز کنیم تا هیچ پروژه ای به دلیل اتمام بودجه، نیمه کاره رها نشود و گرفتار استهلاک نگردد. ♦️هرگز در حفظ بیت المال از خود رفع مسئولیت نکنیم، وقتی در این خصوص احساس مسئولیت کردیم خدا هم آبروی ما را حفظ خواهد کرد و بدانیم ممکن نیست کسی کار خیری انجام بدهد و خدا فراموش کند؛ لذا زیرمجموعه خود را با عقل، ادب و پاکدستی مدیریت کنیم تا زیر مجموعه ما هم به تبع ما اینگونه باشند. ♦️ما تنها باید به یک جا تکیه داشته باشیم و آن «دین» است، الان در میدان مین به برکت قرآن و عترت در امنیت هستیم، پس معلوم می شود حساب و کتابی در کار است اما اگر ضعف مدیریت، ضعف عقل، ضعف دین و ضعف ادب و اخلاق را از خود دور نکنیم، خدای نکرده خداوند نظر خود را از ما بر می‌گرداند. ♦️بخش دولتی باید کوچک شود و کارها را به دست خود مردم واگذار کند و خود، امر نظارت را بر عهده داشته باشد. ♦️بحمدالله کارهای بسیار خوبی در این ممکلت شده است که بی سابقه است، اما همه ما دلمان می خواهد ایران اسلامی با داشتن این همه امکانات و جوانان باهوش، بیش از گذشته پیشرفت کند که امیدواریم آنچه خواسته قرآن و عترت است به دست شما انجام شود. -به نقل از ایسنا http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠پاره‌ای از نظرات دکتر بیژن عبدالکریمی درباره حوزه و روحانیت ♦️حوزه‌های علمیه‌ی ما به چند دلیل نتوانسته‌اند نقش تاریخی خودشان را در روزگار کنونی به خوبی ایفا کنند. نخستین دلیل این است که به شدت تحت تأثیر «ذات‌گرایی ارسطویی» و لذا «فاقد نگاه تاریخی» هستند. یعنی حوزه‌های علمیه‌ی ما هنوز در نیافته‌اند که جهان (مرادم تصویر جهان برای انسان است)، انسان، عقلانیت، علم، حقیقت و ... از ذوات ثابت و لایتغیری (در معنای ارسطویی آن) برخوردار نیستند. ♦️به بیان ساده‌تر، آنها درنیافته‌اند که جهان ما با جهان گذشتگان، عقلانیت مدرن با عقلانیت سنتی، انسان امروز با انسان دیروز و جوامع جدید با جوامع گذشته به اعتبارهای بسیاری یکی نیست. لذا دیگر نمی‌توان با عقلانیت شیخ صدوق، شیخ مفید، غزالی، خواجه نصیر، امام الحرمین و امثالهم به سوبژکتویسیم دوره‌ی جدید و مسائل دوران مدرن پاسخ داد. من حضور ذات‌گرایی ارسطو را در فقه، علم اصول، و تفسیر خودمان به خوبی احساس می‌کنم، آنچنان که گویی وجود مجسمه‌ی بزرگی از ارسطو را در وسط شبستان‌ها و حیاط‌های حوزه‌های علمیه‌ی خودمان می‌بینم. این مجسمه (به اعتبار ذات‌گرایی ارسطویی) باید ویران شود، به این معنا که پیوند میان ذات‌گرایی ارسطویی با فقه و اصول ما باید مورد نقد و بررسی و تجدیدنظرهای جدی قرار گیرد. ♦️حوزه‌های علمیه‌ی ما به تبع کل حیات اجتماعی ما، به لحاظ «عملی» اسیر سونامی مدرنیته و عقل مدرن‌اند، لیکن به لحاظ «نظری و مفهومی» هنوز نتوانسته‌اند زیست‌جهان مدرن را به رسمیت بشناسند. ♦️حوزویون ما سوار ماشین، کشتی و هواپیما می‌شوند، از تلویزیون، موبایل، اینترنت و همه مظاهر جوامع مدرن و پسامدرن استفاده می‌کنند، اما عقلانیت و منطقی را که در پس ظواهر این مظاهر و تکنولوژی‌ها نهفته است درک نکرده‌ یا به رسمیت نمی‌شناسند. ما ایرانیان از شبکه جهانی و اینترنت استفاده می‌کنیم، لیکن سرعت آن را پایین نگاه می‌داریم یا شدیدا آن را فیلتر می‌کنیم. سوار بر هواپیما می‌شویم اما مرزهای خودمان را بر نظام هواپیمایی جهان بسته‌ایم. نظام انتخاباتی را در نظام سیاسی کشور می‌پذیریم اما نظارت استصوابی را نیز بدان تحمیل می‌کنیم. ما در همه جا شاهد نوعی تعارض میان عمل و نظر، میان ابزار و مفهوم و میان کاربرد و منطق هستیم. ♦️حوزه‌های علمیه‌ی ما در مقام رهبران فکری و سیاسی جامعه‌ی ما، با زیست‌جهان مدرن صرفا مواجهه‌ای ابزاری و نه نظری، حِکمی، متافیزیکی و وجودشناختی داشته‌اند. لذا مهمترین انتقاد من به روحانیت این است که این نهاد به دلیل ارسطوزدگی و فقدان نگرش تاریخی تاکنون نتوانسته است به لحاظ نظری زیست‌جهان مدرن را به رسمیت بشناسد و درک خویش از جهان مدرن و جهان معاصر از نوعی تأخر تاریخی رنج می‌برد. 🔺پرسش از امکان امر دینی در جهان معاصر، صفحه‌ی ۲۶ -به نقل از مطالعات اجتماعی فقه http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠حجت مرجعیت قم ♦️حفظ حوزه علمیه یکی از اصلی‌ترین دغدغه‌های مراجع عظام تقلید بوده است. آنها تمامی امور سیاسی و مراودات اجتماعی را به گونه‌ای پیش می‌برند که لطمه‌ای به حوزه وارد نشود و دروس حوزه تعطیل نگردد. ♦️آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی که با خفقان زمان رضاشاه مواجه بود می‌کوشید به گونه‌ای تدبیر امور کند تا حوزه علمیه آسیب نبیند و از سیاست‌های نابخردانه استبدادی جان به سلامت ببرد. پس از درگذشت وی فضا به گونه‌ای بود که انتظار می‌رفت فعالیت‌های حوزه کاملاً به سردی گراید و حوزویان از تحصیل و تدریس باز مانند. ♦️از سال ۱۳۱۵ تا سال 1323 شمسی که آقای بروجردی به قم دعوت شد، ریاست حوزه قم و تدبیر امور دینی شیعیان ایران به فقهای معتمد حوزه قم سپرده شده بود؛ آیات عظام سید محمد حجت کوه‌کمری، سید محمد تقی خوانساری و سید صدرالدین صدر(پدر امام موسی صدر). ♦️آیت‌الله سید محمد حجت (۱۳۳۱-۱۲۷۱ش) از مقام و موقعیت برجسته علمی برخوردار بود. مرحوم حائری یزدی زمانی که در بستر بیماری بود و آخرین روزهای زندگی را سپری می‌کرد، مجلس درس و بحث خود و همچنین محل نماز خود و دفتر شهریه طلاب را به آقای حجت سپرده بود. اما حاج شیخ عبدالکریم در خصوص جانشین خود در زعامت حوزه علمیه سخن صریحی نگفت و پس از وی، این سه فقیه بزرگ بودند که توانستند حوزه را مدیریت کرده و از رکود و سردی اواخر دوره رضاشاه نجات دهند. این سه فقیه برجسته، بعدها با نام مراجع و آیات ثلاث قم نامیده شدند. ♦️آیت‌الله‌العظمی شبیری زنجانی که پدرش در آن سال‌ها جزو مجتهدین برجسته قم بود، در مقام مقایسه میان آیات ثلاث گفته است: «آسید محمدتقی خوانساری خیلی خوش‌استعداد، سریع‌الانتقال و باهوش بود ولی اهل تتبع نبود. در میان آقایان ثلاث، درس آقای حجت طالب بیشتری داشت و حتی بعداً وقتی آقای بروجردی تشریف آوردند، درس آقای حجت کاملاً قابل توجه بود». ♦️آیت‌الله شبیری همچنین معتقد است که درس آقای بروجردی از نظر دقت ترجیح داشت، ولی از نظر بیان و احاطه بر مبانی متأخرین، درس آقای حجت بهتر بود. البته آقای بروجردی از نظر سن و طبقه تحصیلی بر آقای حجت مقدم بود. ضمن اینکه آقای حجت حافظه‌اش خیلی قوی بود و در استحضار مطالب، بر آقای خونساری و آقای صدر تقدم داشت (جرعه‌ای از دریا، ج۲، ص۵۵۶). ♦️مرحوم حجت علاقه‌ای به مداخله در سیاست نداشت و حتی پاسخ طلاب برای واکنش نشان دادن به ادعاهای جریان کسروی و حکمی‌زاده را نداده بود، با این توجیه که این سخنان باطل به مرور زمان فراموش خواهند شد. وی حدود ۵۰ اثر به رشته تحریر در آورده بود که اغلب این کتب هنوز چاپ نشده است. او در زمان زعامت بر حوزه علمیه، مدرسه‌ای برای طلاب ساخت. مدرسه‌ او اینک به نام مدرسه‌ حجتیه در قم محل تحصیل طلاب خارجی است. ♦️آیت‌الله حجت البته عمر بلندی نداشت و ۲۹ دی ماه ۱۳۳۱ در ۶۰ سالگی دیده از جهان فروبست. آیت‌الله‌العظمی بروجردی بر پیکر او نماز خواند و در مدرسه‌ حجتیه به خاک سپرده شد.‌ -به نقل از کانال راوی http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠مروری بر روابط روحانیت_حکومت 🔸به بهانه چهل سالگی انقلاب اسلامی 🖋محمد وکیلی ♦️هنگامی‌ که مرحوم شیخ انصاری(ره) فتاوایش پیرامون دایره اختیارات ولی فقیه را، تنها به گستره چند صفحه از کتاب مکاسب، طرح و بسط می‌نمود، شاید کمتر کسی گمان می‌کرد که یک سده بعد، این موضوع به یکی از چالش‌انگیزترین سوژه‌ها در حلقات بحثی فقها تبدیل شود. چالشی که دهه‌های پیاپی به‌طول انجامید، و درپی آن انشعابی دنباله‌دار میان ارباب افتاء پدیدار گشت که عده‌ای حیطه اختیارات فقیه را محدود در مقام فتوا و قضاوت بدانند و قرائتی دیگر برای او مقام تولیت در اجرای حدود شرع و شأن حاکمیت بر امت مسلمان نیز قائل شوند. در این قرائت، فقیه جامع‌الشرایط نه تنها مجاز به برپایی حکومت می‌باشد، بلکه بر وی واجب است برعلیه حاکم جور دست به قیام بزند. این نظریه گرچه همواره مخالفین تمام‌قدی را در مقابل خویش دیده و می‌بیند، اما دامنه مخالفت‌ها هیچگاه تا بدینجا کشانده نشده که حجیت شرعی عمل به نظریه مزبور، قائلینش را زیر سؤال برود. مخالفت‌های نخبگانی و درون‌گفتمانی علما، به نوعی مباحثه علمی به جهت تأثیر در رأی و نظر مجتهد دیگر تلقی می‌شده، نه تقابلی سخت و تکفیرگونه. شاهد این مدعا، برگ‌برگ از کتاب قطور تاریخ روحانیت است که به استناد آن می‌توان مدعی شد با شروع نهضت و سپس پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره)، نه تنها مخالفت عملی از جانب سایر مجتهدین هم‌طراز صورت نگرفت، بلکه در موارد بسیاری، سکوت علمای مخالف شکسته شد و توصیه‌هایی از زبان ایشان، به نفع قیام امام خمینی به گوشها رسید که همگان را به نصرت نهضت و تشکیل حکومت اسلامی فرا می‌خواندند. ♦️با این وجود همدلی زعمای حوزه با انقلاب اسلامی، چه از جانب موافقین آن و چه از سوی مخالفین تئوریکش، با افزوده شدن سالهای عمر جمهوری اسلامی قرین دل‌نگرانی‌هایی نیز شده است. نگرانی‌هایی که معطوف به عملکرد حوزه و روحانیت در فضا و مناسبات جدید و عصر حاکمیت اسلام به محوریت فقیه جامع‌الشرایط می‌باشد. از این حیث دل‌مشغولی و نگرانی اساسی حوزویان که می‌تواند سنگ محکی بر ارزیابی عملکرد روحانیت در بعد نسبت روحانیت-حکومت باشد را می‌توان در سه دسته برشمرد: 🔸اول: روحانیت محبوب شیعی که قرنها مأمن و پناه مستضعفین بوده و ندای اعتراض و حق‌خواهی‌اش از جوار امت مسلمان، همواره بر سر حکّام جور بلند بوده است، در عصر انقلاب به بدنه قدرت متصل گشته و از ابتدای انقلاب تاکنون نیز روزبه‌روز بر شمار طلاب و روحانیون شاغل در ارگانهای حکومتی افزوده می‌شود و این روند مستمراّ رو به افزایش است. در ارزیابی روحانیت از این منظر می‌توان شاخصه‌هایی همچون کشورداری، مردم‌داری، رسانه‌داری، سبک زندگی روحانیت قبل و بعد از انقلاب و نیز ارتباطات و تعاملات بین‌المللی را مدنظر قرار داد. 🔸دوم: نهاد حوزه که در طول سالیان مدید، همواره با حفظ استقلال مالی خویش، دستش را در مقابل حکومتها کوتاه نگه داشته و در عوض زبانش بر سر ایشان دراز بوده، حالا صاحب فرزندی است که بدون منّت، او را مشمول کمک‌های خود می‌نماید و برای بخش‌های مختلف مادر تئوریک خود یعنی حوزه علمیه، ردیف بودجه اختصاص می‌دهد. در این عرصه می‌توان تغییر و تحولات نظام اقتصادی حوزه‌های علمیه بعد از انقلاب، میزان و کیفیت گسترش کالبدی مراکز و نهادهای حوزوی و آثار و تبعات دریافت بودجه مستقیم از دولت و… را مورد بررسی قرار داد. 🔸سوم: برنامه مدیریتی همخوان با دستورات شریعت مقدس اسلام و متناسب با نیازهای نوبه‌نو شونده و به نسبت گسترده‌ی جامعه ایران، آنهم در عصر فراگیری انبوه دانش و فناوری‌های وارداتی رقیب، که در ذات خود تعهدی به موازین دینی ما ندارد و در ساده‌ترین حالت، محتاج پالایشهای علمی و اساسی می‌باشند که در کلیت آن تنها از دست حوزویان ساخته است. مباحثی چون علوم انسانی اسلامی، فقه نظامات، شیوه برخورد با تولیدات علمی جامعه غرب، تعاملات علمی با سایر ادیان و مذاهب و همزمانی انقلاب و تحولات تکنولوژیک غرب و نحوه مواجه روحانیت با این تحولات به ویژه در زمینه رسانه، فضای مجازی و پیداش شبکه‌های اجتماعی بدون مرز در این بخش قابلت بحث، تحلیل و ارزیابی دارد. -متن کامل در http://mobahesat.ir/17963 http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠سخنی با برخی از روحانیون منفعل 🖋روح الله جلالی ♦️برخی از روحانیون، خصوصا آنها که جوان‌تر هستند و تریبون و مخاطب زیادی دارند. بدجوری تحلیل و نظرات خود را سبک کرده‌اند. تحلیل‌هایشان به بی‌وزنی از توحید مبتلا شده است. بگذارید عقب‌تر برویم! آیت الله اعظم بروجردی، در سال 1340 فوت می‌کند. تمرکز مرجعیت از میان می‌رود، همانگونه که تمرکز مدیریت حوزه علمیه قم نیز از هم پاشید. چند تن از شخصیت‌های برجسته علمی زمان یعنی آیات امام‌خمینی، سیدمحمدکاظم شریعتمداری، سیدمحمدرضا گلپایگانی، سیداحمد خوانساری و سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی و ... در مصدر زعامت حوزه و مرجعیت تشیع قرار گرفتند، که امام خمینی از مطرح ساختن خود و توزیع رساله ابا می‌نمود. شاه به آیت الله سیدمحسن حکیم در نجف تسلیت می‌گوید. این کار تمایل رژیم به انتقال مرجعیت و مرکزیت حوزه به عراق و نجف تلقی می‌شود. اما حوزه قم یک فرق بزرگ با حوزه دو دهه گذشته دارد و آن اینکه با برنامه‌های درازمدت و زیربنایی بروجردی، جان گرفته است. بعضا آخوندهای متفکری بار آورده است که تیغی برنده‌تر از سلاح و قیام فیزیکی دارند: اولا سواد دارند. دوما فکر می‌کنند! این دو تا که جمع شود اوضاع برای دشمن خطرناک می‌شود؛ وگرنه غرزن‌های عربده‌کش و بی‌مایه، ترس ندارند. ♦️همان موقع، چند تا از این آخوندها جمع می‌شوند و نتیجه فکرشان این می‌شود که بجای بیرون، باید خانه را از درون مستحکم ساخت پس سال 41، کتابی می‌نویسند به نام «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت». نویسندگان این کتاب آدم‌های خیلی خطرناکی برای دشمنانشان هستند: علامه طباطبائی، شهید آیت الله دکتربهشتی، شهید آیت الله مطهری، آیت الله سیدمحمود طالقانی و چند نفر دیگر! اتفاقا از نظرات بازرگان و همفکرانش هم استفاده می‌کنند و مقاله بازرگان در نقد حوزه را هم در این کتاب چاپ می‌کنند. پس بازرگان می‌شود تنها منتقد غیر روحانی کتاب. نظراتشان تند و تیز است اما لازم. ♦️بین نظراتشان، این نظر مطهری مورد نظر من است: مطهری می‌گوید خوب است که استفاده از وجوهات مردم و سهم امام، روحانیت را در مقابل حکومت‌ها مستقل و آزاده کرده است اما وابستگی مالی به مردم موجب عوام‌زدگی روحانیت شده است. آفت عوام‌زدگى روحانیت آن قدر مهم است که جامعه روحانیت را فلج کرده به نحوى که «ناگزیرند سلیقه و عقیده عوام را رعایت کنند و حسن ظن آنها را حفظ نمایند و غالب مفاسدى که در روحانیت شیعه هست از همین جا است». او معتقد است روحانیت شیعه به دلیل عوام‌زدگى مجبور است همیشه در عقب قافله حرکت کند. مطهری می‌گوید: «روحانیت عوام‌زده ما چاره‌اى ندارد از این که هر وقت مسأله اجتماعى مى‌خواهد عنوان کند به دنبال مسائل "سطحى و غیراصولى" برود و از مسائل اصولى صرف نظر کند، و یا طورى درباره این مسائل اظهارنظر کند که با کمال تأسف علامت تأخر و منسوخیت اسلام به شمار رود و وسیله به دست دشمنان اسلام بدهد ... حکومت عوام منشأ رواج بى‌حد و حصر ریا، مجامله و تظاهر و کتمان حقایق و آرایش قیافه و پرداختن به هیکل و شیوع عناوین و القاب بالا و بلند در جامعه روحانیت ما شده که در دنیا بى‌نظیر است. حکومت عوام است که آزادمردان و اصلاح‌طلبان روحانیت ما را دلخون کرده و مى‌کند». ♦️حالا برخی روحانیون انقدر در پی جلب رضایت بخشی از مردم گریبان چاک می‌دهند که فراموش کرده‌اند نقش هادی و دلیل اجتماعی را مبتنی بر آموزه‌های وحیانی و علمی دارند، نه جلب رضایت مردم. جلب رضایت مردم زمانی ارزش دارد که در راستای خواست خدای مردم باشد. وقتی می‌دانیم با جامعه‌ای مواجهیم که کسر قابل توجهی از آن بددهن، پرخاشگر، فریبکار، دروغگو، بی‌نظم و مبتلا به بسیاری از ناهنجاری‌های ریز و درشت است، چرا تمام سعی خود را در زدودن این آفات نمی‌کنیم تا اتوماتیک سایر مسائل حل شود؟ البته اگر جرئت داریم از خودمان شروع کنیم. برویم ببینیم روحانیون سیاسی ما چقدر مراعات منطق، صداقت، عقلانیت، نظم، سعه صدر، کلام حسن و ... را می‌کنند؟ ما یک جامعه استبدادزده صفر و صدی هستیم که میراث شوم چندهزار سال سلطنت و طاغوت را بر دوش فرهنگ خویش حمل می‌کنیم، آخوند و روشنفکر هم ندارد. ♦️بایستی تلاش کنیم روز به روز با روش‌های غلط اخلاقی و فرهنگی در سیاست و ... مبارزه کنیم تا ترقی کنیم. نه اینکه دنبال رضایت کامنت‌های پیج‌مان باشیم که معلوم نیست چندصد تای آن فیک یا متعلق به زباله‌های مغزی عده‌ای عیاش و بی‌منطق است. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠روحانیت؛ از موعظه گری تا فهم ساختارهای اجتماعی 🖋دکتر بیژن‌ عبدالکریمی ♦️روحانیت و حوزه‌های علمیه ما خود را محدود به فضای ذهنی، فرهنگی و اعتقادی جامعه کرده‌اند، اما کمتر به هستی اجتماعی و واقع‌بودگی تاریخی و اجتماعی ما می اندیشند. ♦️یعنی چنین نیست که مردم صرفا بر اساس اعتقاداتشان و اندیشه‌هایشان زندگی کنند، بلکه برعکس، بسیاری از اعتقادات و باورها و شیوه زیست افراد جامعه تابعی از شرایط، واقعیت‌ها و ساختارهای اجتماعی است. ♦️برای مثال، رشد روزافزون متزلزل شدن نهاد خانواده یا رشد فحشا، رشوه گیری یا فساد اخلاقی صرفا حاصل تغییر باورها و نظام ارزشی افراد جامعه نیست که با تکیه صرف بر خطابه، منبر و تبلیغات بتوان در برابر آنها مقاومت کرد و کوشید فرضا احترام به نهاد خانواده و تلاش برای حفظ آن یا رعایت دیگر ارزشهای دینی و اخلاقی را در جامعه بسط داد؛ بلکه این خود روند واقعیت زندگی و بیماری ساختارهای اجتماعی است که تا حدود زیادی مسیر زندگی افراد جامعه را تعیین میکند و رفتار آزادانه و مختارانه و عاملیت و فاعلیت اخلاقی در این میان نقش بسیار کم‌رنگی دارند. ♦️رشد فحشا، ارتشا، یا استفاده از مواد مخدر در جامعه را بیش از آنکه معضلاتی اخلاقی بدانیم، باید حاصل شرایط نابسامان زیستی مردم به دلیل بیماری و ناتوانی ساختارهای اجتماعی تلقی کنیم. ♦️این نحوه تلقی از مسائل، همان امری است که در میان بخش کثیری از روحانیون و حوزویان و مراجع ما کمتر دیده می شود. لذا روحانیت و حوزه های علمیه ما بدون تغییر نگرش در جهت توجه به هستی و واقع‌بودگی اجتماعی و تاریخی کشور و درک ساختاری از مسائل، نمیتوانند در روند تاثیرگذاری مثبت بر تحولات، خروج کشور از عقب ماندگی اجتماعی و تاریخی، روند نوسازی و توسعه کشور و مبارزه با توسعه‌نیافتگی جامعه، نقش مهمی ایفا کنند. ♦️بخش اعظم روحانیون و حوزویان ما بر مفاهیم و آرمانهایی چون تحقق جامعه‌ای دینی و الهی و تشکیل حکومتی اسلامی و ایده‌ئال‌هایی همچون بازگشت به مدینه فاضله و تحقق حکومت عدل علی(ع) تاکید می‌ورزند، لیکن واقعیت این است تا زمانی که ما نتوانیم برای این آرمانها و ایده‌ئال ها، ساختارهای شایسته پیدا کنیم، آنها اموری ذهنی، بی‌بنیاد و بیگانه از واقعیت باقی می‌مانند. ♦️ما با انقلاب ایران نامها و تابلوها را تغییر دادیم، اما رسم‌ها، ساختارها مثل بانکها، ناکارآمدی نظام آموزش و پرورش و نظام دانشگاهی، وضع تولید، نظام توزیع، ساماندهی اجتماعی نیروی کار، نظام طبقاتی جامعه و بسیاری از امور دیگر، با همه ضعف‌ها و ناتوانی ها و بیماری‌هایشان، کمافی السابق به روند خود ادامه دادند و حتی بر ضعف‌ها و ناتوانی‌های بسیاری از نهادها در انجام کارکردهایشان افزوده گشت. ♦️واقع امر این است که روحانیون و حوزویان ما و به تبع آنها قدرت سیاسی ما فاقد آلترناتیو ساختاری برای وضعیت ساختاری جامعه و کشور هستند. ♦️بر حذر بودن از شعارها و رجزخوانی‌ها، تغییر نگرش به سوی هستی و واقع‌بودگی اجتماعی و تاریخی، درک ساختاری از مسائل و اندیشیدن به ساختارهای اجتماعی از اهم اموری است که روحانیت و حوزه های علمیه ما باید بدان اهتمام ورزند. -کتاب آینده روحانیت و جهان معاصر/بیژن عبدالکریمی/صفحه۲۱ http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
🔴مرجعیت سایتی، فقاهت تلگرامی/ فضای مجازی و یورش نومراجع و آیت الله‌ها !! 🖋علیرضا داودی: ♦️برگ اول- حوزه و مرزهای بسته در سنت علمی حوزه های علمیه شیعی، کلاس درس ملاک اصلی تعیین میزان علمیت و دانش بود. سنجش علمی در مدل سنتی در کنار تقوای عالمان موجبات کارآمدی سیستم اجتهاد و مرجعیت را فراهم آورده بود. همین امر باعث می شد تا یگانه مسیر رسیدن به درجات علمی و جایگاه‌های اختصاصی حوزوی صرفا از طریق جهد علمی و تهذیب نفسانی میسر گردد؛ مسیری که برای به بار نشستن به دهه ها تلاش مستمر نیاز داشت. ♦️برگ دوم- انقلاب اسلامی و فرصت های جدید (مهاجرت از حوزه) انقلاب اسلامی عرصه جدیدی در جایگاه اجتماعی و سیاسی طلاب و نقش های آنان ایجاد کرد. حجم انبوهی از شغل های دولتی و غیردولتی اختصاصی همانند عضویت در مجلس خبرگان ، ریاست قوه قضاییه، 6 جایگاه در شورای نگهبان، نهادهای نمایندگی در ارگان‌های مختلف، نهادهای تبلیغی و پژوهشی اختصاصی و..... در کنار بیشمار اشتغالات غیر اختصاصی مانند نمایندگی مجلس، ریاست جمهوری، پست های مختلف دولتی، استادی دانشگاه، قضاوت،وکالت و...... باعث شد تا مسیر حرکتی حوزویان دستخوش تغییر اساسی شود. این فرصت های جدید بیش از جایگاه علمی سنتی، به کاغذی نیاز داشتند که با نام مدرک علمی شناخته می‌شد و این سرآغاز نهضت مدرک‌گرایی، کوچ به دانشگاه و دکتر زدگی در حوزه های علمیه بود. تنور مدرک گرایی چنان داغ بود که اولویت اصلی قرار گرفتن پیشوند دکتر بجای حجت الاسلام و عناوین مشابه بود. ♦️برگ سوم- تثبیت ( انسداد و سرگردانی) با فراگیر شدن مدرک گرایی و کوچ از حوزه تعداد زیادی وارد عرصه های مختلف اشتغالات اداری شده و عملا از وظایف اصلی حوزوی فاصله گرفتند. در این زمان جامعه با جایگاه و نقش اجتماعی متفاوتی برای این گروه مواجه شد. و اشتغالات اداری و علمی در قالب دانشگاه یا پژوهشگاه تصویری غالب برای کسانی بود که از شر و شور اوایل طلبگی خلاص شده بودند و عموما به تحصیل همزمان حوزه و دانشگاه روی آورده بودند. مشکل اصلی اشباع این ظرفیت های کاری و عدم امکان ورود طلبه های تازه وارد به عرصه هایی بود که سال های در آرزوی آن بودند. با فوت اساتید برجسته، تغییر نسل و جابجایی اساتید از یک سطح به سطح بالاتر ضروری می نمود. نسل اول حوزویان دکتر یا خارج از کشور درس خوانده با طی کردن مسیر موفقیت در دانشگاه ها احساس می کردند که فرصتی مناسب برای بازگشت به اصل خود یافته اند. فرصت اشتغال به یک کرسی درس در حوزه که می توانست جایگاه اجتماعی آنان را ارتقا دهد ♦️برگ چهارم- بازگشت ( راه حلی برای همه) عصر بازگشت در واقع راهکاری برای حل دو بحران بالا تلقی می شود. میانسالانی که سودای اجتهاد و اعتبار علمی در دورن حوزه را دارند عموما با پشتوانه مدرک و رزومه علمی دانشگاهی اقدام به برگزاری کلاس‌های درس خارج آن هم در قامت فقه مضاف و علوم جدید با عناوین عجیب و غریب می‌کنند و با استفاده از مواهب مالی که ناشی از سال ها تصدی مناصب دولتی و ارتباطات حاصل از آن است، موسسات متعدد و مختلفی را تاسیس می‌کنند. این موسسات نیز به نوبه ی خود نیاز طلاب جوان به آینده کاری را تامین می‌کنند و در قبال این اشتغال تنها چیزی که طلب می.کنند وفاداری بی قید و شرط است برای تایید هرآنچه که گفته و انجام هرآنچه دستور داده می‌شود. ♦️برگ پنجم- رسانه ( مرجعیت سایتی تا فقاهت تلگرامی) محصول انحراف حوزه از مسیر سنتی خود و فروش وفاداری توسط طلاب جوان ظهور نسل جدید مدعی فقاهت و مرجعیت است که سواد چندانی ندارند اما از قدرتی جدید بهره می‌برند و آن چیزی نیست جز رسانه های عمومی. ظهور ابزارهای ارتباط جمعی جدید همانند تلگرام و اینستاگرام و غیره باعث شد تا امکان تبلیغ افکار سطحی و فاقد بنیان علمی خارج از مسیر مرسوم حوزه ها فراهم شود. این ابزار در کنار موسسات اقماری، طیف عجیبی از مدعیان را تولید کرده است که خود را وارثان حقیقی بزرگان حوزه می نامند و گاها قدم در مسیر مرجعیت می‌گذارند. مدعیانی که با کامنت و لایک و فالوور محبوبیت خود را به رخ می کشند. برخی نیز از مواهب مالی و سیاسی آقازاده بودن یا سرسپردگی سیاسی به احزاب برای مرجع سازی خود بهره می برند و داعیه مرجعیت را از طریق سایت و رسانه علنی می کنند تا از غافله عقب نمانند. ♦️برگ ششم- طوفانی که درو میکنیم با درک مسیر فوق می بینیم آنچه در سال های گذشته رخ داده و آنچه در روزهای اخیر از اعلام مرجعیت برخی رخ داده است چندان عجیب نبوده و محصول بذری است که سال های گذشته کاشته شده است. آنچه مسلم است این طیف مرجعیت خواه در صورت عدم تدوین سازوکار مناسب سنجش و رتبه بندی علمی و جلوگیری از رشد قارچ گونه ی موسسات میان تهی؛ در کوتاه مدت شاهد ابتذال مرجعیت بدست این افراد خواهیم بود. - به نقل از : @saraeer http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
🔻چند سوال ساده برای فهم زمینه های اغتشاشات اخیر 🔹حال که به حمدالله تب اغتشاشات فروکش نموده و برطرف شده، برای گشودن باب پیرامون این پدیده، چند سوال ساده در مورد عوامل و ریشه های بروز اخیر طرح می کنم. امیدوارم گفتگو پیرامون این سوالات و پاسخ به آنها، به فهم و تحلیل درست تر این حادثه کمک نماید: 1⃣ چرا این همه ؟ اعتراض و مخالفت با یک مسئله می تواند در سطوح مختلفی بروز نماید که شدیدترین و غیرقابل مهارترین آن اعتراض خشونت بار است، این همه خشم و خشونت انباشه، از کجا آمده و چه عواملی موجب تولید این حجم از در قشر و ما شده است؟! فرضیه های مختلفی را مرور کنید: های جدید، ها، ها، ها و ها، و تولید شده در خانواده ها، عملکرد مسئولان، القای رسانه ها و...؛ فراموش نکنیم که آنچه در فضای مجازی آموخته یا تجربه می شود، دیر یا زود در فضای حقیقی نیز تجربه خواهد شد. 2⃣ چرا و به چه علت خط گرفتن و تاثیرپذیری از رسانه های برون مرزی و عمدتا معاند اینقدر شدت یافته و موثر بوده است؟ چرا بخشی از جامعه گوش خود را به حرفهای طرف خودی بسته و حتی استدلالهای منطقی را نیز پذیرا نیست و در عوض هر حرف حتی بی مبناترین ها را از رسانه های غیرخودی قبول میکنند؟! چرا وضعیت موجود رسانه های کشور با وضعیت مورد انتظار اینقدر فاصله و شکاف دارد؟ در جهان رسانه ای شده، چگونه می توان پیروز میدان بود،وقتی رسانه های ما اینقدر منفعل و فاقد خلاقیت هستند؟ 3⃣ چرا نهادهای رسمی کشور اینقدر بی اعتبار و فاقد شده اند؟ آیا نتیجه این بی اعتباری چیزی جز آنارشیسم فرهنگی و سیاسی است؟ آیا غیر از این است که در فضای بی اعتبارشده، افراد و گروه ها به راحتی در دام دیگران گرفتار خواهند شد؟ عملکرد گروه ها و جریانات مختلف کشور طی چند سال اخیر را مرور کنید تا ریشه های این را بیابید. 4⃣ چرا افراد غیرمذهبی و غیرانقلابی، به ضدمذهب و ضدانقلاب تبدیل شده اند؟ چرا افرادی که مقید به ظواهر مذهبی نبودند، از این سطح عبور کرده و عامدانه و عالمانه کنش ضدمذهبی را برگزیده اند؟ 5⃣ چرا پایگاهای فرهنگی کشور طی سالهای اخیر اینقدر خلوت شده اند؟ آیا مسئولان فرهنگی متوجه این موضوع نبوده اند که جوانانی که از این پایگاه‌ها کنار می کشند،لزوما نشین_نشده و در جایی دیگر(حتی مجازی) و با محوریت تفکر دیگری، گرد هم می آیند؟! 6⃣ چرا سن شرکت در اعتراضات خشونت بار کاهش پیدا کرده و نوجوانان را نیز درگیر کرده است؟ نوجوانانی که هنوز به سنی نرسیده اند که دغدغه شغل و ازدواج و... داشته باشند. کدام زمینه این طیف را نیز به صف کشانده است؟ مسائل پیرامون خانواده ها( طلاق،اشتغال، آینده شغلی، امید و...) چقدر دخیل هستند؟ 7⃣علی رغم اینکه طی سالهای اخیر بارها شاهد این نوع بوده ایم، چرا هیچ گونه الگو، محتوا و آموزشی برای آموزش روش صحیح و مخالفت با تصمیمات و قوانین صورت نگرفته است؟ چرا هیچ الگویی برای تفکیک بین اعتراض و اغتشاش به جامعه ارائه نشده است؟ چرا در ذهن و فعل جوانان این کشور اعتراض مساوی است با اغتشاش و تخریب و جنگ و...؟ چه کسی باید این جوانان را آموزش می داد و تربیت می کرد؟! چرا تمام بار مقابله با این پدیده ها بر دوش و گذشته می شود؟! 8⃣ چرا واکنش های ما منحصر شده به واکنش سلبی و نفی و هیچ الگوی ایجابی برای مسائل فرهنگی و اجتماعی ارائه نمی شود؟ آیا صرف ادبیات سلبی، می تواند این اعتراضات را خنثی نماید؟ آیا مسئولان فرهنگی نمیدانند که جامعه بیش از آنکه منتظر سلب و نفی باشد منتظر الگو و است؟ 9⃣ میدانهای کنشگری جوانان و نوجوانان کجاست؟ چقدر توانسته ایم میدانهای کنشگری برای جوانان فراهم کنیم؟ وقتی این حجم از انرژی از طرق مختلف تولید می شود، عرصه و میدان تخلیه انرژی کجاست؟ ریشه مطالبه پرفشار اجتماعی برای ورود بانوان به ورزشگاه ها و... آیا چیزی غیر از این است؟ توجه داشته باشیم که اگر برای این قشر زمین کنشگری تعریف نگردد، خودش زمین بازی را تعیین خواهد کرد! ➖ و در پایان: الف) کار برای جمهوری اسلامی، شوخی بردار نیست. هر گونه ، و می تواند منجر به حادثه شود. امیدوارم این اعتراضات، خواب از چشم مسئولان و فعالان فرهنگی برباید. جامعه امروز ایران مسئولانی می طلبد که به معنی واقعی خواب و خوراک را بر خود حرام کرده باشند؛ ب) ضرورت و که رهبر معظم بر آن تأکید نمودند، اهمیت خود را در چنین مواقعی نشان می دهد. اگر روایت درستی از وقایع ارائه نشود، جبهه دشمن روایت خود را مسلط خواهد کرد. در فضایی که روایت دشمن حاکم است، عملا گوش شنوا و دل همراهی برای شما وجود نخواهد داشت. ✍ حجت الاسلام محمد وکیلی 🆔 @sedayehowzeh