eitaa logo
دغدغه‌های حوزوی
455 دنبال‌کننده
149 عکس
47 ویدیو
24 فایل
آئينه‌ای براى انعكاس مهمترين اخبار، دیدگاه‌ها، نقدها و تحليل‌هاى چالشی عرصه دين، فرهنگ، اجتماع، روحانيت و حوزه‌های علمیه... http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0 شناسه: @daghdagheha ادمین @a_r_moayedi
مشاهده در ایتا
دانلود
💠روش شناسی مطالعات اربعین 🖋استاد حمید پارسانیا ⬅️از پدیده پیاده روی اربعین می توان به روش شناسی مطالعات اربعین و لزوم تکثر روش شناسی از واقعه اربعین به خاطر گستردگی آن رسید. این روش شناسی مطالعات اربعین باید در مورد مناسک دینی هم به کار برود که این مربوط به جامعه شناسی دینی است و تاکنون مورد غفلت واقع شده است. ⬅️این پدیده را می توان با چند روش بررسی کرد: 🔸1. اول اینکه زیارت اربعین را به عنوان یک امر تکوینی که در قلمرو تکوین مراد خداوند قرار می گیرد بررسی کنیم که این بعد مربوط به بعد الهی و عرفانی اربعین می باشد و در قلمرو رفتار فردی نیست. این روش همان چیزی است که به گفته ملاصدرا جغرافیای ملک با ملکوت در هم تنیده شده است. انسان کافر خود آتش متحرک است ولی انسان مومن بهشت متحرک و این همان چیزی است که پیامبر می گوید من از فاطمه بوی بهشت استشمام می کنم. 🔸2. ساحت دیگر در بررسی اربعین و مناسک دینی این است که از این جهت مورد توجه قرار می گیرند که این مراسم فعل انسانی است و انسان به عنوان یک کنش گر مطرح است. البته خود این ساحت دارای یک دوگانگی است که اولین آن به لحاظ تجویزی به موضوع اربعین می پردازد و این مسائل مطرح می شود که آیا فردی که این کار را انجام می دهد کار خوبی انجام داده یا خیر؟ کار واجبی انجام داده یا مستحب یا مباح؟ در واقع این ساحت شریعتی مناسک اربعین است. در این بعد در واقع ما اربعین را به لحاظ دینی می شناسیم نه به لحاظ واقعیت وجودی آن و روش این ساحت رجوع به روایات است. 🔸3. از لحاظ اینکه اربعین فعل انسانی است این حوزه مربوط به عمل انسان هاست و این یک پدیده و مطالعه تاریخی و میدانی است. در این روش به یک مطالعه پدیده زمانی و مکانی می پردازیم. در این بعد به این می پردازیم که چه کسانی مخالف آمدن مردم بودند و چه کسانی موافق. وقتی با آمدن آنها مخالفت شد کنش گران چه کردند؟ آیا از رفتن منصرف شدند و یا به تهدیدها توجهی نکردند؟ و اگر به زیارت رفتند توسط تهدیدکنندگان چه برخوردی با آنها شد؟ ♦️احکام در این حوزه ها را نباید با هم خلط کرد یعنی که اگر در مقطعی تاریخی کنش گران به این تجویز عمل کردند و در دوره ای دیگر عمل نکردند نباید آن را به شریعت نسبت داد و این همان خطری است که در مطالعه مناسک دینی ممکن است رخ بدهد و رخ هم داده است. -به نقل از کانال استاد پارسانیا http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠اربعین، از نمایی نزدیک 🖋مهراب صادق‌نیا ✅ امسال این امکان را داشتم که قدم‌زنان از نجف تا کربلا بروم. مثل همه‌ی راه‌پیمایان، از نذري شیعیانِ مهربانِ عراقی استفاده کردم، در موکب‌هایشان و در میان جمعیّت سوگوار خوابیدم، با آن‌ها هم‌کلام شدم، با غیر ایرانی‌ها سخن گفته و احوال‌شان را پرسیدم، و مثل دیگر زیارت‌کنندگان، تنِ خسته خود را به کرامت بین‌الحرمین سپردم. در همه‌ی این لحظه‌ها چیزهایی دیدم که نمایش‌های تلویزیونی امکان و یا تمایل نشان دادن‌شان را نداشت. معتقدم عاطفه‌‌گراییِ ناشیانه‌ و سیاست‌اندیشیِ آزاردهنده‌ی تلویزیون و برخی روزنامه‌ها اجازه نمی‌دهد ماهیّت این رخداد آن‌گونه که هست خود را نمایش دهد. 🔶 در این یادداشت کوتاه، که ممکن است ادامه داشته باشد، به چند نکته اشاره می‌کنم: 🔸پیاده‌روی اربعین میدانی است برای دادوستدهای فرهنگی شیعیان. آن‌ها در این میدان تجربه‌های فرهنگی خود را به اشتراک می‌گذارند، از احوال هم خبر دار می‌شوند، تجربه‌های مختلف مذهبی خود را به نمایش می‌گذارند و از خرده تفاوت‌های فرهنگِ دینی خود آگاه می‌شوند. آن‌جا چای ایرانی کنار چای عراقی، نوحه‌ی هندی کنار نوحه‌ی آذری، سینه‌زنی پاکستانی کنار سینه‌زنی عربی، و ... قرار گرفته بود و از هم رنگ می‌گرفت. 🔸اربعین هویّت‌های مختلف شیعی را در یک قاب بزرگتر و یک هویّت فراگیرتر نشان می‌داد. مشارکت‌کنندگان در راه‌پیمایی اربعین در کنار این مشارکت مذهبی، می‌آموختند که صورت‌های دیگری هم از شیعه بودن وجود دارد. صورت‌هایی که یکی از وجوه مشترک‌شان مهر امام حسین علیه‌السلام بود: "حُبُّ‌الحسین یجمعنا". 🔸مشاهده‌پذیری یکی از شیوه‌های مبارزه‌ی اقلیت‌های مذهبی و فرهنگی و قومی برای کسب حقوق بیشتر و به رسمیت شناخته شدن است. پیاده‌روی اربعین فرصت مناسبی برای دیده شدن شیعیان است. در این آئین آن‌ها هم برای خود و هم برای دیگران مشاهده‌پذیر می‌شوند. یکی از چیزهایی که برای راه‌پیمایان جالب بود، تعدادشان بود که به آنان این احساس را می‌داد که چقدر زیادند. 🔸با شماری از غیرایرانی‌ها هم‌کلام شدم، آنان با پرچم‌ها و نشانه‌هایی از کشورهای خود آمده بودند، برخی از آن‌ها شناخت چندانی از ایران نداشتند، بیشترشان از احساس معنوی عمیقی که مشارکت در این آئین در آن‌ها پدید آورده بود، خود سخن می‌گفتند. 🔸آن‌جا مهربانی و دستگیری و گذشت، بی‌دریغ قسمت می‌شد. موکب داران داشته و نداشته‌ی خود را در سفره‌ی اخلاص می‌ریختند و به زیارت‌کنندگان می‌دادند. آن‌ها را میهمانان خود می‌دانستند و از هر کمک و خدمتی به آن‌ها دریغ نمی‌کردند. 🔸اربعین را گفتگوی ملّت‌ها دیدم. ملّت‌هایی که گویی سیاست و سیاست‌مداران خود را در کشورشان جا گذاشته و آمده بودند تا در یک آئین مذهبی مشارک کنند. یمنی‌ها، لبنانی‌ها، روسی‌ها، آذربایجانی‌ها، هندی‌ها، پاکستانی‌ها، اروپائی‌ها و ... هر کدام پرچم کشور خود را داشتند ولی فراتر از سیاست‌های حاکم بر کشور خود، با دیگر هم‌کیش‌های خود در انجام این آئین مذهبی مشارکت می‌کردند. از دولت‌ها خبری نبود، حتی از دولت عراق، گویی دورا دور زمینه‌ی اجرای این مراسم را فراهم آورده بود. کسی شعار سیاسی نمی‌داد، یادداشتی سیاسی حمل نمی‌کرد و در مجموع، در آئین اربعین، سیاست کم‌جان بود. تنها برخی از سازمان‌های ایرانی نوشته‌هایی (تا اندازه‌ای سیاسی) را بین زائران تقسیم می‌کردند. 🔸در این مراسم شعارها و نمادهای اختلاف‌برانگیز ندیدم. زیارت‌کنندگان شعارهای اختلافی و یا تفرقه‌افکنانه نمی‌دادند. نزدیکی‌های عمود ۱۴۰۰ یک عمامه‌به‌سر جوان ایرانی چند شعار بر علیه برخی جریان‌های مذهبی اهل سنّت و آمریکا و انگلیس داد، که کسی با او همراهی نکرد. 🔸پیش از رفتن فکر می‌کردم که مراسم اربعین باید خیلی ایرانیزه شده باشد، ولی مشاهدات من نشان داد چنین نیست. نمی‌دانم نرخ مشارکت‌کنندگان ایرانی در این مراسم چه میزان است، ولی ادبیات کلّی این آئین عربی و البته عراقی بود. این مسأله می‌تواند به پیشینه‌ی بلند این مراسم در عراق برگردد. 🔸اسراف، تولید زباله، تهدید‌های بهداشتی، برخی رقابت‌های درون‌مذهبی که ممکن است به پررنگ شدن شکاف دینی بیانجامد، و ... نباید از چشم دور بماند. ۹۷/۸/۸ -به نقل از کانال نویسنده http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
دغدغه‌های حوزوی
💠ما « تنهای انبوه» هستیم! 🖋فردین عدالتخواه(جامعه شناس) ⬅️نه اینکه آدم بدبینی باشم یا دچار تکنوفوبی
💠الله، علی(ع)، آقاجون! : ما و قصه عکس‌هایمان! 🖋دکتر فردین علیخواه(جامعه‌شناس) ⬅️سرگذشت ما و عکس‌هایمان سرگذشت جالبی دارد. چند دهه قبل در خانه‌ها عموماً سه قابِ عکس در طاقچه اتاق نشیمن قرار داشت: الله، علی (ع) ؛ آقاجون! در جامعه‌ مردسالار تنها عکس پدر خانواده می‌توانست در طاقچه قرار گیرد و بعد از الله و علی(ع)، از آن بالا به ما نگاه کند. با گذشت زمان و وقتی‌که زیارت، خانوادگی شد به‌تدریج عکس‌های خانوادگی هم روی دیوارها و در طاقچه‌ها جا باز کردند؛ همان عکس‌هایی که اعضای خانواده بدون هیچ لبخندی، دست بر سینه در کنار آرامگاه امام رضا (ع) ایستاده بودند. در این عکس‌ها هم غالباً پدر خانواده در مرکز عکس قرار داشت. ⬅️با تغییر جامعه و گسترش مدرنیسم اجتماعی، به‌تدریج عکس‌های خانوادگی آتلیه‌ای (با محوریت زن و شوهر) روی دیوارها جا باز کردند. زن و شوهرها عکس دونفره می‌گرفتند، قاب می‌کردند و به دیوار می‌چسباندند. عکس‌ها بیشتر شدند و آلبوم وارد خانواده‌ها شد. معمولاً خانواده‌ها یک آلبوم عکس داشتند که با عکس عروسی پدر و مادر شروع می‌شد. وقتی آلبوم را ورق می‌زدید گویی دارید یک سریال تلویزیونی تماشا می‌کنید. این آلبوم عکس بود که سرگذشت خانواده را روایت می‌کرد. آدم‌ها وقتی دلشان می‌گرفت آلبوم می‌دیدند و درباره آدم‌ها حرف می‌زدند. وقتی مهمان می‌آمد آلبوم‌ها آورده می‌شد، تخمه می‌شکستند و دور هم عکس می‌دیدند و خاطرات را مرور می‌کردند. آدم‌ها برنامه‌ریزی می‌کردند که فلان روز به آتلیه بروند. برای همین قبل و بعد از عکس گرفتن در آتلیه، خوش بودند. عکس گرفتن به معنای یک روز خوب بود. یکی از خاطرات خوب زندگی هم حرف زدن از فیگورهای عکاس‌ها موقع گرفتن عکس بود. ⬅️دوربین‌های شخصی که آمد با آن فیلم‌های 12 ، 24 و 36 تایی، دوره انتظار پر شدن حلقه و بردن به عکاسی و گرفتن از عکاسی را با خودش آورد. همه دوربین نداشتند. خیلی اوقات پیش می‌آمد که آدم ها عکس‌هایی از خودشان می‌دیدند که خودشان نداشتند. در مراسمی عکس گرفته بودند و طبیعتاً فقط صاحب دوربین عکس‌ها را داشت. هر خانواده معمولاً یک آلبوم داشت و آدم‌ها با ازدواج می‌توانستند آلبوم عکس جداگانه‌ای داشته باشند. داشتن آلبوم عکس به معنای مستقل شدن از خانواده بود. ⬅️دوربین‌های دیجیتال که آمد، انقلابی بر پا شد و موبایل‌های دوربین‌دار که آمد انقلابی دیگر! امروزه بااینکه هر کس در ماه شاید صدها عکس بگیرد دیگر آلبومی وجود ندارد. عکس‌ها گرفته می‌شوند ولی حتی یک‌بار هم نگاه نمی‌شوند. عکس‌ها مانند پودر رخت‌شویی فقط مصرف می‌شوند. همه عجله می‌کنند تا لحظه‌هایشان را با عکس ثبت کنند ولی چون این جمله باب شده است که « در لحظه زندگی کن » معمولاً به هیچ لحظه‌ای پس از ثبت شدن با عکس، رجوع نمی‌شود. لحظه‌ها فقط ثبت می‌شوند! جالب آنکه برخی از آدم‌ها عکس‌های قدیمی‌شان را هم اسکن می‌کنند تا از بین نرود درحالی‌که به‌ندرت هزاران عکسی را که به‌تازگی گرفته‌اند، می‌بینند. فقط عکس روی عکس است که انباشته می‌شود. ⬅️با تحولات جامعه، عکس‌های اقوام و فامیل کمتر و عکس با دوستان بیشتر شده است. دیگر از برخی از فامیل هیچ عکسی نداریم. حتی یک عکس. "عکس‌های امام رضایی" کم شده و "عکس‌های آنتالیایی" جای آن‌ها را گرفته‌اند. دیگر در اتاق نشیمن عکسی دیده نمی‌شود. عکس‌های زن‌وشوهری به اتاق‌خواب و عکس‌های خانوادگی به روی یخچال منتقل شده‌اند. عکس گرفتن بیشتر از عکس دیدن مهم شده است. آدم‌ها دیگر هم خوب عکس می‌اندازند و هم خوب عکس می‌گیرند. ⬅️تلفن‌های همراهِ دارای دوربین‌های قوی دو پیامد داشت: آن‌هایی که پشت دوربین بودند احساس کردند که استعداد عجیبی در عکاسی دارند و آن‌هایی هم که جلوی دوربین بودند با دیدن عکس خودشان از زمانه گلایه کردند که چرا هنوز به‌عنوان یک مدل کشف نشده‌اند. در مقایسه با قدیم، امروزه وقتی عکسی می‌گیریم اول خودمان را چک می‌کنیم. عکس‌هایی را که خوشمان نمی‌آید فوراً حذف می‌کنیم. امروزه عکس‌ گرفتن در موقعیت طبیعی باب شده است ولی هیچ‌کس طبیعی عکس نمی‌گیرد. از کوچک تا بزرگ می‌دانند که چطور باید عکس بگیرند. همه از نحوه لبخند زدن تا نحوه قرار دادن پاها جلوی دوربین از قبل ممارست کرده‌اند تا در موقعیت طبیعی مجبور نباشند فیگور عکس گرفتن بگیرند! به نظر می‌رسد امروزه دوره عکس گرفتن با دوستان هم در حال سپری شدن است. عکس‌ها تکی شده‌اند. خیلی از آدم‌ها فقط از خودشان عکس می‌گیرند: من چقدر بی‌نظیرم! 🔴قصه را تمام کنم. از لنز دوربین‌های قدیم " ما " بیرون می‌آمد ولی از لنز دوربین‌های امروز " من " متولد می‌شود. -به نقل از کانال نویسنده http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠گنگره جهانی اربعین؛ 🔸نگاه تمدنی به اربعین در بیانات حضرت آیت الله خامنه ای در سخنرانی سال۱۳۵۲ ⬅️...شیعه یک جمع متفرقی بود. یک جامعه‌ای بود که در یک جا، در یک مکان زندگی نمی‌کردند. در مدینه بودند‌، در کوفه بودند‌، در بصره بودند‌، در اهواز بودند‌، در قم بودند‌، در خراسان بودند، اطراف و اکناف بلاد. اما یک روح در این کالبد متفرق و در این اجزاء متشتت در جریان بود. زیارت الاربعین. ⬅️می‌دانید یکی از علائم ایمان زیارت اربعین است... که مثل دانه‌های تسبیح یک رشته و یک نخ همه‌ این‌ها را به هم وصل می‌کرد. چه بود آن رشته؟ رشته‌ اطاعت و فرمانبری از مرکزیت تشیع، از رهبری عالی تشیع یعنی امام. همه‌ این رشته‌ها به آنجا متصل می‌شد. قلبی بود که به همه‌ اعضا فرمان می‌داد. و به این ترتیب تشیع یک سازمان و یک تشکیلاتی بود. ممکن بود دو نفر از حال هم خبر نداشته باشند؛ اما بودند کسانی که از حال همه با خبر بودند. اطاعت و فرمانبری آن‌ها به حساب بود، فریاد زدنشان از روی دستور بود، سکوتشان بر طبق نقشه بود. ⬅️همه چیزشان با حساب بود. فقط یک عیبی کار آن‌ها داشت و آن اینکه هم‌دیگر را کمتر می‌دیدند. اهل یک شهر‌، شیعیان یک منطقه البته یکدیگر را می‌دیدند. اما یک کنگره‌ جهانی لازم بود برای شیعیان روزگار ائمه (ع). ⬅️این کنگره‌ جهانی را معین کردند. وقتش را هم معین کردند. گفتند در این موعد معین در آن کنگره هر کس بتواند شرکت کند. آن موعد روز اربعین است و جای شرکت، سرزمین کربلا است. چون روح شیعه روح کربلایی است‌، روح عاشورایی است. در کالبد شیعه تپش روز عاشورا مشهود است. شیعه هر جا که هست دنباله‌روی عاشورای حسین است. این هم که می‌بینی همه جا این تپش‌هایی که در شیعه مشهود شده‌، از آن مرقدِ پاک ناشی شده. این شعله‌هایی بوده که از آن روح مقدس و پاک و از آن تربت عالی مقدار سرکشیده. به جان‌ها و روح‌ها رسیده. انسان‌ها را به گلوله‌های داغی تبدیل کرده و آن‌ها را به قلب دشمن فرو برده. ⬅️بنابراین مسأله‌ اربعین یک مسأله‌ مهمی است‌، اربعین یعنی میعاد شیعیان در یک کنگره‌ بین‌المللی‌ و جهانی برای سرزمینی که خودش خاطره‌انگیز است آن سرزمین‌. سرزمین خاطره‌ها است‌، خاطره‌های باشکوه‌، خاطره‌های عزیز‌، سرزمین شهدا‌، مزار کشته‌شدگان راه خدا‌، اینجا جمع بشوند تشیع‌، پیروان تشیع و دست برادری و پیمان وفاداری هر چه بیشتر بدهند. ⬅️اگر امروز هم بتوانند شیعیان آن سرزمین پاک و مقدس را یک چنین میعادی قرار بدهند. البته بسیار کار بجا و جالبی خواهد بود و همین دنباله‌گیری از راهی است که از ائمه‌ هدی (ع) به ما ارائه دادند. 🔺بخشی از سخنرانی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در مسجد امام حسن(ع)مشهد در اسفند ۱۳۵۲ -به نقل از محکمات http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠رمزگشایی از یک علت بر زمین ماندن مهمترین توصیه‌‌های رهبر انقلاب 🖋محمد مطهری ⬅️اگر بنا بود در میان صدها توصیه رهبر انقلاب در دوره سی ساله رهبری، فقط و فقط یک جمله به عنوان کارسازترین، راهگشاترین و کلیدی‌ترین توصیه انتخاب شود، من بی‌تردید جمله‌ای را انتخاب می‌کردم که ایشان ماه گذشته در ابتدای درس خارج خود بیان کردند و با یک هفته تأخیر منتشر شد: «مسئولان جز در موارد نظامی، امنیتی و اموری که با دشمن مقابله داریم، باید شفاف باشند». ⬅️جالب است که امیرالمؤمنین علی(ع) در کلام خود - که این توصیه رهبری بیانی از آن است - اطلاع مردم از همه امور به جز اسرار جنگی را یکی از «حقوق مردم بر خود» به عنوان حاکم می‌شمارند (َالا وَ اِنَّ لَکُم عِندِی اَن لَا اَحتَجِبَنَّ دُونَکُم سِرّاً اِلّا فی حَرب). ⬅️اگر این توصیه اسلامی ولو به طور ناقص در کشور ما رعایت شده بود، امروز نه تعفن اختلاسها جمله «تا توانستند خوردند و بردند» را تبدیل به اعتراضی شایع کرده بود، نه فقر و اعتیاد و فحشا و سرقت و مستی هرگز در حد و اندازه امروز بود، نه این مقدار بدبینی نسبت به روحانیت وجود داشت، نه دینداری مردم این میزان لطمه دیده بود، نه روسریها در مقابل نگاه بی‌تفاوت اکثر مردم بر سر چوب می‌رفت، نه این تعداد «خوار» (زمین‌خوار، جنگل‌خوار، کوه‌خوار، دریاخوار و ...) آنهم از نوع پرنفوذ و خاردارش در دوره نظام اسلامی تولید شده بود، نه دلسوزانی به خاطر افشاگریِ به حق و درست به زندان و سلول انفرادی هدایت می‌شدند، نه برخی ژن‌های خوب و نازنین چنین جرات نشستن بر سر سفره‌های آماده را داشتند و نه شهر، جولانگاه زورگیران بود. (اخیرا دیگر استفاده از موتور و همراه را هم لازم نمی‌بینند و به تنهایی با پای پیاده و با تهدید قمه، موبایلها را از چنگ مردم بی‌پناه بیرون می‌آورند و خرامان از هوای پاییزی لذت می‌برند). به قول ناصر خسرو: خصم خرامان درين ضياع، فراوان! ⬅️این توصیه رهبر انقلاب عملا در سطوح مختلف مدیریتی و نیز صدا و سیما دنبال نشد و نخواهد شد، زیرا اولا برخی از مقامات (چه انقلابی و چه نیمه‌انقلابی یا غیر انقلابی و در رده‌های مختلف) اگر به این جایگاه رسیده‌اند از برکات عمل نشدن به همین توصیه است و طبعا با عملی شدن آن، موقعیت خود را در خطر جدی خواهند دید. ثانیا: مانور دادن روی این جمله نه نان دارد و نه سود جناحی. پس نمی‌توان آن را چماق کرد و بر سر جناح مقابل کوبید و بهتر است هر دو اردوگاه، کوتاه بیایند تا رازی از پس پرده‌ها برون نیفتد. ثالثا: این توصیه اگر عملی شود بسیاری از امور را باید برای مردم توضیح داد، که اگر خود مدیر هم به آن مایل باشد اطرافیان مانع‌تراشی می‌کنند. ⬅️بسیاری از اخباری که نباید محرمانه تلقی می‌شدند در کشور ما محرمانه بوده و هستند. دلایلی هم که اقامه می‌شود به ظاهر موجه است: سوء استفاده نکردن و شاد نشدن دشمن و بدبین نشدن مردم. (نتیجه این تدبیر را امروز می‌بینیم: نه دشمن شاد است و نه مردم بدبین!) ⬅️در واقع در بسیاری موارد، مشکل اصلی شادی دشمن نیست بلکه آرامش دوستان است و در معرض فشار افکار عمومی قرار نگرفتن و منافع شخصی و باندی. ⬅️چند روز پیش پیرمردی رنج‌دیده خطاب به یک وزیر چه پر معنا گفت: "خودتان می‌دانید و مملکتتان"! بنده هم دردمندانه می‌گویم که مسئولان عزیز! لاپوشانی‌ها و پاسخ ندادن به پرسشهای اذهان پر از ابهام مردم در عصر فضای مجازی، جامعه را خیلی زود به سوی انفجار می‌برد و قطعا خطر این مسأله برای نظام از خطر نفوذ و تحریم و تهدید دشمنان بسی بیشتر است. راه حل هم فیلترینگ‌ فضای مجازی نیست، فیلترینگ ظلمها، زیاده‌خواهی‌ها، پارتی‌بازیها و لاپوشانی‌هاست در کنار صداقت داشتن با مردم. ⬅️عمیقا معتقدم برخی برنامه‌ها و سیاستهای اطلاع‌رسانی صدا و سیما در دوره‌های مختلف مدیریتی، گر چه با نیت خدمت به نظام صورت گرفته و می‌گیرد، تأثیرش چیزی جز تبلیغ علیه نظام، تشویش اذهان عمومی وحتی اقدام علیه امنیت ملی نبوده است. ⬅️اینکه غالبا آن کلیپی از برنامه‌های تلویزیون، بیننده چند میلیونی در فضای مجازی پیدا می‌کند که در «برنامه زنده» پخش شده و در واقع از دست در رفته است باید مسئولان صدا و سیما را به تأملی عمیق وادارد. ⬅️قرار بر این است که مردم در نظام مردم‌سالاری دینی «سالار» باشند. ظاهرا رسم نیست که سالار را چنین بی‌خبر بگذارند؛ سالاری که اگر او را چنانکه باید در جریان ‌اخبار می‌گذاشتند از ترس او بسیاری از اقدامات غیرقانونی در کشور انجام نمی‌شد و امروز هر دروغ و اتهامی درباره نظام چنین مقبولیت گسترده‌ای در میان مردم پیدا نمی‌کرد. -به نقل از کانال نویسنده http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠خلاصه نتایج پیمایش سنخ شناسی زائران پیاده روی اربعین(بخش 1) 🖋(محمدرضا پویافر، 1397) ⬅️توضیح مقدماتی: این پیمایش با 876 نمونه، طی روزهای یکم تا دهم آبان 97 در مسیر پیاده روی اربعین (شهرهای نجف و کربلا و مسیر 80 کیلومتری پیاده روی بین این دو شهر) با همکاری داوطلبانه تعدادی از دانش آموختگان دانشگاهی و پژوهشگران و بدون هیچ حمایت مالی از نهادهای رسمی انجام شده است. 🔸7/23 درصد از پاسخگویان برای نخستین بار به زیارت کربلا آمده بودند. همچنین 4/37 درصد جمعیت نمونه برای نخستین بار بود که در پیاده روی اربعین شرکت می کردند. 🔸75.1 درصد معتقد بودند که همه آنها که به پیاده روی اربعین آمده اند، از طرف امام حسین (ع) طلبیده شده اند. 🔸در حالی که 38.2درصد مقید بودند که در حین زیارت، متن دعاها و زیارتنامه های معروف را بخوانند، 37 درصد ترجیح می دادند که به جای خواندن متون عربی به زبان مادری خود (مثلاً فارسی) دعا کنند. دراین میان، 20.2درصد هم ترجیح می دادند با سکوت و آرامش در فضای معنوی حرم، زمان زیارت خود را طی کنند. سایر افراد به ترکیبی از این سه نوع زیارت تمایل داشتند. 🔸66.9 درصد از پاسخگویان گفته اند که همیشه یا در اغلب موارد تلاش دارند که خود را به ضریح برسانند. 🔸این در حالی است که تنها 3/20 درصد از آنها بر این باور بودند که قبولی قطعی دعا فقط زیر قبه امام حسین (ع) است و بقیه جاهای حرم این خاصیت را ندارد. این، نوعی تفاوت بین باور و کنشِ زیارتی زایران را نشان می دهد. 🔸در حالی که 49.2 درصد معتقد بودند که «وقتی به کربلا میرسیم باید با همان شکل خسته و لباسهای خاکی و تن نشسته به زیارت امام برویم»، 42 درصد نیز با این باور مخالف بودند. آنها کسانی بودند که بیشتر موافق غسل یا نظافت و آراستگی پیش از رفتن به زیارت حرم بودند. 🔸62.4 درصد از پاسخگویان در مورد استفاده از غذا و نوشیدنی های موکب ها و 66.8 درصد در مورد اقامت شبانه، تفاوتی بین موکب های ایرانی و عراقی قایل نبودند. در مقابل، 33.2درصد در مورد مصرف مواد غذایی و 27.9درصد در مورد اقامت شبانه، موکبهای ایرانی را ترجیح می دادند. 🔸69 درصد پاسخگویان موافقِ هزینه کردنِ دولت از محل بودجه عمومی کشور برای کمک به برگزاری پیاده روی اربعین بودند. در مقابل فقط 20.2 درصد با چنین کاری مخالف بودند. 🔸79.8 درصد از پاسخگویان تصمیم داشتند که دو روز یا بیش از آن را در کربلا بمانند. در مقابل 12.7درصد یک روز کامل و 7.6 درصد نیز کمتر از یک روز برای ماندن و زیارت در کربلا در نظر داشتند. این نشان دهنده الگوی کاملاً متفاوت زیارت ایرانیان در پیاده روی اربعین، نسبت به زایران عراقی است. 🔸55 درصد از پاسخگویان روز بعد از اربعین یا فاصله دو روز یا بیشتر از آن بعد از اربعین را برای بازگشت به ایران در نظر داشتند. 🔸92 درصد از پاسخگویان اظهار داشتند که به احتمال زیاد یا بسیار زیاد سال آینده هم در پیاده روی اربعین شرکت خواهند کرد. -به نقل از کانال گروه پژوهشی دین و جامعه http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠قم بزرگ‌ترین بُعد امنیتی جمهوری اسلامی است! 🔈دکتر ابراهیم فیاض، عضو هیأت‌علمی دانشگاه تهران ♦️امنیتی‌ترین عنصر هر جامعه‌ای حتی در یک جامعه سکولار هم دین است، دین با تمام ساختارها، نهادها، مدارس و مطالبش. در عالم مسیحیت هم این مطلب را می‌بینید. ترکیه را هیچ‌وقت به اروپا راه نخواهند داد چون مسلمان است. در بوسنی‌ و هرزگوین کشت‌و‌کشتار کردند چون نمی‌خواستند یک دولت اسلامی باشد و حتماً با صرب‌ها باشند. در سوییس سکولار، نباید گلدسته باشد. خودشان در مسیحیت یک گلدسته مسلمانان را تحمل نمی‌کنند. دین امنیتی است. امنیتی به معنای بگیر و ببند نیست. ♦️در تلویزیون فلان‌کشور شرقی آن ‌طرف دنیا می‌بینید همیشه یک خبر از ایران هم هست؛ یعنی اگر خبر از آمریکا هست یک خبر از ایران هم هست. چون ایران یکی از کشورهای امنیتی جهان است. از هر لحاظ فکر کنید ایران یک کشور به‌شدت امنیتی است. ♦️الآن قم بزرگ‌ترین بعد امنیتی جمهوری اسلامی خصوصاً در زمینه معرفتی است. البته متأسفانه قم این تلقی را از خودش ندارد. ما باید قم را جدی بگیریم، کارش را جدی بگیریم، دین را جدی بگیریم. الآن به نظر من اهمال وجود دارد یعنی باور نداریم قم الآن تعیین‌کننده جهان است. قم در عرصه اندیشه خیلی محوریت جهانی دارد. من بلوف نمی‌زنم. موقعی که نظر خارجی‌ها را نسبت به قم می‌بینم مات می‌مانم. نتیجه گاندی، خانم «سوفلیا گاندی» در هند من را می‌دید گفت من می‌خواهم بیایم حوزه علمیه قم درس بخوانم! در بیرون شما را بیشتر از خودتان باور دارند! اینجا تنبلی داریم، درس نمی‌خوانیم، فکر نمی‌کنیم، کار نداریم. ما شبانه‌روز نباید بخوابیم. ♦️دین عنصر رئیسه جامعه است و مردم به‌خاطر دین‌شان حاضرند شما را خفه کنند! یعنی اگر نتوانند با دین در زندگی روزمره‌شان آرامش داشته باشند و زندگی‌شان هم بچرخد و شما جلویش را بگیرید، خفه‌تان می‌کنند و خودشان هم دین درست می‌کنند. چون دین عضو رئیسه هر فرهنگی است، حتی فرهنگ سکولار، حتی فرهنگی که ظاهراً غیردینی یا حتی ضد دینی است مثل اروپا. ♦️دین کل نظام معنایی ما را شکل می‌دهد، کل نظام کنشی ما را هم شکل می‌دهد، پس ساختار اجتماعی ما شکل پیدا می‌کند؛ در اقتصاد، در سیاست، در اجتماع و … . این نظام معنایی با یک مقوله دانشی دیگر ترکیب می‌شود و هویت‌ساز می‌شود؛ نه ماهیت‌ساز. آن مقوله «هنر» است. هنر با دین قاطی می‌شود، دین را نشانه‌دار می‌کند، دین را حد می‌بخشد، شکل و فرم می‌بخشد. چون فکر با هنر چارچوب پیدا می‌کند. تکنولوژی تحقق خارجی‌اش با هنر است. ♦️اما الآن هنر در حوزه علمیه چه جایگاهی دارد؟ نخستین مقوله دانشی که باید در تمامی ابعادش ما وارد بشویم که حوزه وارد ابرقدرتی بشود و بتواند کشور ایران را در آینده بسازد، همین هنر است. همان‌طور که کلیسا در رنسانس وارد شد. کلیسا آن همه پول می‌داد به رافائل، میکل‌آنژ، لئوناردو داوینچی. این‌ها در کلیسای فلورانس آن همه نقاشی خلق کردند، همه در ارتباط با خدا و پیغمبر و حضرت مریم. ♦️حوزه کجای ادبیات است؟‌ می‌شود بدون معانی، بیان و بلاغت به مردم پیام رساند؟‌ ادبیات و بلاغت یک مقوله اساسی است. بلاغت یعنی ارتباط مؤثر در زبان امروز ارتباطات. مرحوم تفتازانی در «مطول» داشته علم ارتباطات زمانه را درس می‌داده. یعنی معانی، بیان، بدیع. بدیع یعنی زیباشناختی کلام. ما امروز بلاغت اینترنتی می‌خواهیم، بلاغت‌تلویزیونی می‌خواهیم، بلاغت رادیویی می‌خواهیم. ♦️تکنولوژی موقعی که تولید بشود بعد از تکنولوژی اقتصاد است. اقتصاد تجارت نیست، همان میانه‌روی است. اکونومی هم به معنای میانه‌روی است. بحثش عقلانیت و زهد است؛ نه اسراف، نه خست. دو مبنای اقتصاد این است. اقتصاد که عوض شد اجتماع عوض می‌شود. بعد که اجتماع عوض می‌شود سیاست و حکومت عوض می‌شود. بعد که این عوض شد حقوق عوض می‌شود. اینجا حقوق با دین در مسائل اجتماعی برخورد می‌کند. این برخورد تمدن را به‌وجود می‌آورد. پس ابرقدرتی ما چارچوبش در حوزه است. -متن کامل در http://meftaah.com http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠ابعاد تمدنی انقلاب اسلامی 🖋دکتر موسی نجفی ♦️اگر ما نتوانیم اثبات کنیم که ابعاد مثبت تمدنی داشته‌ایم، ناگزیر یا باید به فروپاشی فکر کنیم، یا به استحاله. استحاله به این معنا است که از دل نهضت مشروطه، پادشاهی مانند رضا خان بیرون می‌آید و این یعنی فقط اسمی از مشروطه باقی مانده بود. بر این مبنا اگر فقط اسم جمهوری اسلامی باشد ولی واقعیت نداشته باشد، ما در حال استحاله هستیم. بنابراین باید بتوانیم ابعاد تمدنی جمهوری اسلامی را اثبات کنیم. ♦️در چند قرن اخیر دو نوع تمدن شیعی رخ داد، یکی تمدن شیعی صفوی بود و دیگری تمدن شیعی جمهوری اسلامی. ♦️اما در کنار این ما شاهد بروز سه گونه نهضت در طول این چند قرن بودیم. «نهضتهای بیداری اسلامی» که آن فاصله و شکاف میان دوران صفوی تا انقلاب اسلامی را حفظ کردند و باعث شدند هویت تمدنی شیعی در طول این ۳۰۰ سال باقی بماند و در نهایت دوره صفوی به انقلاب اسلامی وصل شود. نوع دیگر نهضتها در این چند قرن نهضتهای شیعی‌ای مانند سر به داران و قزلباشها بودند. نوع سوم نهضتها هم نهضتهای ملی و غیراسلامی بودند که فقط در ابعاد سلبی با نهضتهای شیعی و دینی همراه بودند، و از نظر ایجابی هیچ همراهی‌ای با نهضت شیعی و دینی نداشتند. ♦️وقتی می‌گوییم تمدن بیشتر اذهان به سمت ابزار و تکنولوژی می‌رود، در حالی که تمدن ارتباط وثیقی با فرهنگ دارد. وقتی یک فرهنگ و نظام ارزشهای فرهنگی به عنوان خاستگاهی معنوی بخواهد وجه اجتماعی یا به تعبیری وجه مادی و عینی و انضمامی پیدا کند، مجبور است نهادسازی کند و این نهادسازی نیازمند ابزارسازی است تا از این طریق به آن ظهور و بروز اجتماعی برسد. این ظهور و بروز اجتماعی فرهنگ در دل جامعه همان تمدن است. به عبارت دیگر وقتی فرهنگ در جامعه مابه‌ازا پیدا می‌کند به تمدن تبدیل می‌شود. ♦️ملت‌سازی و استقلال به عنوان دو عنصر محوری تمدن، عناصری نبودند که ما در جمهوری اسلامی آنها را ساخته باشیم، اینها ابعادی بودند که از تمدن شیعی صفوی به ما رسیده است. ما در جمهوری اسلامی وارث ملت‌سازی‌ای هستیم که در صفویه شکل گرفت. امروز اگر ملت‌سازی شیعی در ایران بسیار جلوتر از کشورهایی مانند عراق و لبنان است به خاطر میراثی است که ما از صفویه داریم. ♦️در صفویه می‌توانیم سه مرحله را از هم تفکیک کنیم. 🔸مرحله نخست «تاسیس» است که با شاه اسماعیل اول رقم خورد و می‌توان نقش او را از این نظر با نقش امام خمینی(ره) در نظام جمهوری اسلامی مقایسه کرد. 🔸مرحله دوم مرحله «تثبیت» است که مقارن با زمان زمامداری شاه طهماسب اول است و می‌توان دوران او را با دورانی که رهبر معظم انقلاب رهبری جامعه را بر عهده دارند مقایسه کرد. 🔸مرحله سوم، مرحله تمدنی است. در زمان شاه عباس در دوران صفوی ما یک اقتدار تمدنی واقعی را شاهد هستیم که بعد از حدود ۱۰۰ سال رخ می‌دهد. ♦️صفویان بعد از صد سال توانستند ابعاد تمدن شیعی را در عرصه‌های مختلف شبیه‌سازی کرده و آن را به حوزه‌های مختلفی چون هنر، فرهنگ، معماری، جامعه، اقتصاد و... وارد کنند. مثلا شما در آن تمدن با میدان نقش جهان مواجع هستید، ولی امروز در تهران مثلا نماد توسعه ما «برج میلاد» است. این در نظام شیعی ما یک نماد تمدنی نیست و بنابراین روشن است که از نظر تمدنی هنوز از صفویه عقب‌تریم. ♦️صفویها صرفا با تمدن عثمانی درگیر بودند که چندان وجه هژمونیک و جهانی نداشت، ولی نظام جمهوری اسلامی امروز با هژمونی جهان غرب در جدال است که بسیار سهمگین‌تر از جدال صفویه با عثمانی است. ♦️در دوران صفویه بین افکار تمدن‌ساز و اندیشه‌های رهبران فکری جامعه با کارگزاران تمدن نوعی وفاق و همراهی و یگانگی وجود داشت همین عامل باعث تحقق تمدن آنها شد، اما امروز بین افکار و اندیشه رهبران فکری و دینی جامعه با کارگزاران تمدن این همراهی و یگانگی وجود ندارد و این مانع بزرگی بر سر راه تمدن‌سازی است. ♦️وقتی شهید مدرس می‌گفت سیاست ما عین دیانت است، منظورش دقیقا همین همراهی و یگانگی بین ایده‌ها و آرمانها و شیوه‌های کارگزاری و مدیریت جامعه بود. ایشان معتقد بود در همان غرب هم سیاستشان عین دیانتشان است، به این معنا که اگر آنها به سکولاریسم اعتقاد دارند و در حقیقت دینشان همان سکولاریسم است، کارگزارانشان هم سکولار هستند و این عینیت میان افکار و کارگزاران وجود دارد. -متن کامل در https://www.mehrnews.com http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠ظرفیت فحش‌خوری! 🖋محمد ترکاشوند ♦️تقریبا پانزده سال پیش که می خواستم لباس آخوندی را بپوشم یکی از اساتید اهل معرفت گفت آیا تحمل و ظرفیت داری فحش بخوری؟ آن روز احساس می کردم ظرفیتش را دارم. جز یک بار در ایام اکران فیلم مارمولک، دیگر برایم پیش نیامده که بفهمم واقعا تحمل فحش خوردن را دارم یا نه. خدا کمک مان کند که چنین ظرفیتی را پیدا کنیم. ♦️یکی از حقوق مسلمان بر مسلمان این است که اگر لغزش و خطایی کرد دیگران از خطای او درگذرند. . لِلْمُسْلِمِ عَلَى أَخِيهِ ثَلاَثُونَ حَقّاً لاَ بَرَاءَةَ لَهُ إِلاَّ اَلْأَدَاءُ أَوِ اَلْعَفْو؛ُ يَغْفِرُ زَلَّته مسلمان بر برادرش سی حق دارد که یا باید این حقوق را ادا کند یا برادرش این حقوق را به او ببخشد. اولین حق، حق گذشت از اشتباهات و لغزش هاست. ♦️ساده تر بگویم؛ طرف نسبت به ما لغزش و خطا داشته طلبکار هم می شود که چرا از اشتباهم نگذشتی. من بر گردنت حق داشتم که مرا ببخشی. اگر ما بتوانیم ببخشیم، خیلی ها آماده معذرت خواهی می شوند. ♦️خیلی ها حاضرند حر شوند اگر امام حسینی پیدا کنند. کاش ما بخشیدن بدیهای دیگران را وظیفه خود بدانیم. ♦️این روزها یک بنده خدایی فحش داده، یکی هم فحش خورده، هر دو هم مدعی اند که طرف مقابل خطا کرده، یکی هم فیلمش را گرفته، یکی هم در جلسه غیر علنی مجلس تصمیم گرفته با کسی که فیلم گرفته و کسی که فحش خورده برخورد کند، در همان جلسه غیر علنی یک فرد دیگری یواشکی از آن تصمیم عجیب فیلم گرفته!!! ♦️ما هم همه را دیدیم و منتظریم ببینیم چه کسی بزرگ تر است. از بچگی شنیده ایم بخشش از بزرگان است. -به نقل از کانال نویسنده http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠چرایی مساله دار شدن بودجه فرهنگ 🖋سینا کلهر ♦️ملتی که فرهنگ ندارد، آینده ندارد همان طور که زندگی روزمره و حال روزمره اش نیز ناخوش است. چرا که فرهنگ راه و روش زندگی است و ملتی که راه زندگی اش را گم کرده باشد، سرگردان و گیج است. نشانه های این گیجی و سردرگمی در بخشی از زندگی گروههای از ایرانیان هویدا شده است. از تربیت فرزندان تا آیین های جشن و شامادمانی نشانه های این سردرگمی دیده می شود. ♦️به خاطر همین نقش فرهنگ بوده است که در طول تاریخ مردم در هر خطه ای از جهان، خود نگهبان و پاسدار فرهنگ خویش بوده اند و بزرگان و سرآمدان فرهنگی خود را عزیز داشته و بر صدر می نشاندند و ایران و ایرانی هم از این قاعده مستثنی نبوده است. ♦️اما چند سالی می شود که پرسشی در میان گروههای از مردم پیش آمده است که چرا باید برای نهادها و دستگاههای فرهنگی، از هزینه عمومی و بیت المال هزینه شود؟ به خصوص آن که این پرسش جنبه سیاسی نیز پیدا کرده و به جای نام بردن از موسسات و سازمان ها، از روسای آنها و میزان پولی که به آنها داده می شود سخن گفته می شود. از حداد عادل تا حسن خمینی. چرا و چگونه چنین ماجرایی پیش آمده است که مردمان یک سرزمین به جای جانبداری و هواخواهی از متولیان فرهنگ خویش، طردشان می کنند.؟ ♦️مهم ترین علت این اتفاق، عملکرد سازمان فرهنگی است. آنها با عملکردشان گروه های طرفدار خود را ناامید و گروه های مخالف خود را بزرگ و بزرگ تر کرده اند. علاوه بر این دستگاه فرهنگی کشور در طول ۴ دهه گذشته مدعی ایفای نقش روابط عمومی نظام بوده و به همین خاطر نیز بخشی از نارضایتی از عملکرد سایر بخش ها هم به دستگاههای فرهنگی سریز شده است تا امروز سازمان فرهنگی هم تحت فشار عملکرد خود باشد هم عملکرد سایر بخش ها از جمله اقتصاد ناکارآمد و نظام اداری فاسد. ♦️به همین خاطر هم گروه های معترض به بودجه فرهنگی، آن افراد و سازمان ها را متولی فرهنگ خویش نمی دانند که عزیزش بدارند و در واقعیت هم، میان فرهنگ(راه و روش زندگی) این گروه ها و این متولیان نسبتی وجود ندارد. در میان گروههای معترض همچنان متولیان فرهنگ عزیز اند و قدر می بینند. به هنر پیشه های و موسیقی دان ها و طنز پیشگان نگاه کنید. نه تنها محترم اند بلکه مورد اعتماد نیز هستند تا جایی که کمک های مردم را جمع می کنند و وقتی مشخص می شود برخی از آنها مبالغ را در حساب شخصی خودشان نگه داشته اند، اعتراضی از جانب این گروه هادیده نمی شود. پس بخشی از مساله این است که چرا اعتبار به متولیان واقعی فرهنگ داده نمی شود! در این چند سال چند مورد اعتراض درباره بودجه سینما و موسیقی و تئاتر و غیره بوده است؟ وضع درباره حوزه علمیه، سازمان تبلیغات، بنیاد سعدی و...چطور بوده است؟ ♦️بخش دیگر به ناامیدی و یاس گروههایی باز می گردد که احساس می کنند در نتیجه بی لیاقتی، سستی و ناکارآمدی دستگاهها و نهادهای فرهنگی فرهنگ اصیل، بومی و دینی جامعه آسیب پذیر شده و دیگر اکثریت نیست. دستگاه فرهنگی پول و اعتبار می گرفت که پاسبان مرزهای فرهنگی باشد و در صیانت از آن بکوشد اما نتیجه ۴۰ سال صرف اعتبار و هزینه، ناامید کننده است. پس نسبت به عملکرد سازمان فرهنگی خشمگین هستند مخصوصا وقتی می بینند پاسبانان واقعی فرهنگ و شاعران و ادبیان نجیب در غربت و تنهایی چشم از جهان می بندند. ♦️یک عامل دیگر هم غرور و تکبر و نخوتی است که روسای این دستگاهها به دلیل ساختار انتصابی بودنشان گرفتار آن هستند و در مواقعی حتی حاضر به توضیح و تبین عملکرد خود و پاسخ گویی به نمایندگان مجلس نیز نیستند چه برسد به روشنگری برای مردم. رئیس سابق یکی از همین دستگاهها به صراحت گفته است که او تنها به نهادی که حکم ریاست اش را داده است پاسخ می دهد. این احساس بی نیازی از پاسخگویی به مردم در کنار عملکرد کم اثر و کم نتیجه بسیاری از این دستگاهها باعث شده است تا امروز کمتر کسی تمایل داشته باشد به طور علنی از بودجه این دستگاهها حمایت کند. شاید یوم الحساب سازمان های فرهنگی رسیده باشد به خصوص این که از حیث نظری هم به جای سازمان فرهنگی، ایده آتش به اختیاری در عرصه فرهنگ حاکم شده است. -به نقل از کانال نویسنده http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠دست نیاز «دین» به جانب «دولت»! 🖋محسن حسام مظاهری ♦️برخلاف تصور رایج، تشکیل حکومت دینی، بیش از آن‌که به افزایش قدرت‌ و نفوذ سازمان دینی و فقها، به تضعیف‌شان کمک کرده است. ♦️در «تشیع سیاسی فقاهتی دولت‌گرا» (خوانش مذهبی رسمی جمهوری اسلامی)، منبع قدرت نرم تشیع از درون ساختار مذهب به بیرون آن یعنی نهاد «دولت» منتقل شده است. همین امر سبب ‌شده که همیشه دست نیاز فقها برای پیگیری اهداف مذهبی خود به جانب دولت و رأس هرم قدرت دراز باشد؛ برخلاف سنت گذشته‌ که به جانب لایه‌های میانی و پایینی قدرت دراز بود. ♦️در حکومت دینی، فقها چه برای اهداف اجتماعیِ مذهب مثل حجاب، و چه برای اهداف فرقه‌ایِ مذهب مثل توسعه‌ی مناسک چشم به حمایت دولت دارند. حمایتی که طبعاً بی‌چشم‌داشت نبوده و نیست. ♦️این سطح از وابستگی، علاوه بر خدشه به استقلال حوزه و روحانیت و فروکاست آن به سازمان‌ِ دینیِ حاکمیت، عملاً حیات و ممات این نهاد را هم به فرجام نظام سیاسی گره خواهد زد/ زده است. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠روحانیت؛ از موعظه گری تا فهم ساختارهای اجتماعی 🖋دکتر بیژن‌ عبدالکریمی ♦️روحانیت و حوزه‌های علمیه ما خود را محدود به فضای ذهنی، فرهنگی و اعتقادی جامعه کرده‌اند، اما کمتر به هستی اجتماعی و واقع‌بودگی تاریخی و اجتماعی ما می اندیشند. ♦️یعنی چنین نیست که مردم صرفا بر اساس اعتقاداتشان و اندیشه‌هایشان زندگی کنند، بلکه برعکس، بسیاری از اعتقادات و باورها و شیوه زیست افراد جامعه تابعی از شرایط، واقعیت‌ها و ساختارهای اجتماعی است. ♦️برای مثال، رشد روزافزون متزلزل شدن نهاد خانواده یا رشد فحشا، رشوه گیری یا فساد اخلاقی صرفا حاصل تغییر باورها و نظام ارزشی افراد جامعه نیست که با تکیه صرف بر خطابه، منبر و تبلیغات بتوان در برابر آنها مقاومت کرد و کوشید فرضا احترام به نهاد خانواده و تلاش برای حفظ آن یا رعایت دیگر ارزشهای دینی و اخلاقی را در جامعه بسط داد؛ بلکه این خود روند واقعیت زندگی و بیماری ساختارهای اجتماعی است که تا حدود زیادی مسیر زندگی افراد جامعه را تعیین میکند و رفتار آزادانه و مختارانه و عاملیت و فاعلیت اخلاقی در این میان نقش بسیار کم‌رنگی دارند. ♦️رشد فحشا، ارتشا، یا استفاده از مواد مخدر در جامعه را بیش از آنکه معضلاتی اخلاقی بدانیم، باید حاصل شرایط نابسامان زیستی مردم به دلیل بیماری و ناتوانی ساختارهای اجتماعی تلقی کنیم. ♦️این نحوه تلقی از مسائل، همان امری است که در میان بخش کثیری از روحانیون و حوزویان و مراجع ما کمتر دیده می شود. لذا روحانیت و حوزه های علمیه ما بدون تغییر نگرش در جهت توجه به هستی و واقع‌بودگی اجتماعی و تاریخی کشور و درک ساختاری از مسائل، نمیتوانند در روند تاثیرگذاری مثبت بر تحولات، خروج کشور از عقب ماندگی اجتماعی و تاریخی، روند نوسازی و توسعه کشور و مبارزه با توسعه‌نیافتگی جامعه، نقش مهمی ایفا کنند. ♦️بخش اعظم روحانیون و حوزویان ما بر مفاهیم و آرمانهایی چون تحقق جامعه‌ای دینی و الهی و تشکیل حکومتی اسلامی و ایده‌ئال‌هایی همچون بازگشت به مدینه فاضله و تحقق حکومت عدل علی(ع) تاکید می‌ورزند، لیکن واقعیت این است تا زمانی که ما نتوانیم برای این آرمانها و ایده‌ئال ها، ساختارهای شایسته پیدا کنیم، آنها اموری ذهنی، بی‌بنیاد و بیگانه از واقعیت باقی می‌مانند. ♦️ما با انقلاب ایران نامها و تابلوها را تغییر دادیم، اما رسم‌ها، ساختارها مثل بانکها، ناکارآمدی نظام آموزش و پرورش و نظام دانشگاهی، وضع تولید، نظام توزیع، ساماندهی اجتماعی نیروی کار، نظام طبقاتی جامعه و بسیاری از امور دیگر، با همه ضعف‌ها و ناتوانی ها و بیماری‌هایشان، کمافی السابق به روند خود ادامه دادند و حتی بر ضعف‌ها و ناتوانی‌های بسیاری از نهادها در انجام کارکردهایشان افزوده گشت. ♦️واقع امر این است که روحانیون و حوزویان ما و به تبع آنها قدرت سیاسی ما فاقد آلترناتیو ساختاری برای وضعیت ساختاری جامعه و کشور هستند. ♦️بر حذر بودن از شعارها و رجزخوانی‌ها، تغییر نگرش به سوی هستی و واقع‌بودگی اجتماعی و تاریخی، درک ساختاری از مسائل و اندیشیدن به ساختارهای اجتماعی از اهم اموری است که روحانیت و حوزه های علمیه ما باید بدان اهتمام ورزند. -کتاب آینده روحانیت و جهان معاصر/بیژن عبدالکریمی/صفحه۲۱ http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠فرهنگ بی‌صاحب!! 🖋امیر مسروری ♦️ماجرا از این‌جا شروع می‌شود که فرهنگ ما صاحب ندارد. یعنی حوزه علمیه تا فلان نهاد اجرایی مدعی است وظیفه تولیت فرهنگی دارد و هر یک سودای اجرای فرهنگی را مد نظر دارد که از اندیشه و پویایی ذهنی خود دم می‌زنند! شما یک نفر یا مسئول را در کشور نام ببرید که مدعی فرهنگ نباشد! به نظرم فرهنگ بیش‌ از آنکه یک صاحب نظر و کارشناسِ فرهنگی می‌خواهد یک مدیر کارکشته و یک شخصیت کاریزماتیک و یک دیکتاتورِ قدرتمند را می‌طلبد. فرهنگ رها شده است! هیچ‌کس هم مسئولیت آن را نمی‌پذیرد. در حوزه امنیتی و نظامی اگر مسئولی اشتباهی کند، دادسرای نظامی و امنیتی با آن برخورد می‌‌کند، اما در حوزه فرهنگ نه تولیت مشخص است و نه از کسی می‌پرسند در طول مسئولیت چه کردی! به ویژه آنکه در حوزه قدرت فرهنگی تریبون دارد و اگر دست به او بزنند، داد گروهی بلند می‌شود! ♦️مثلا کسی اجازه دارد از ضرغامی سوال چالشی کند که چه کرد؟ یا جایی هست از آقای قمی بخواهد طرح‌های اجرایی دوره جدید را قبل از اجرا ارزیابی کند؟ یا مثلا کسی هست از وحید جلیلی پرسشی کند یا پیرامون عملکردشان کنجکاوی داشته باشد؟ یا مثلا از آقای محمدی اوقاف یا صالحی امیری [ وزیر سابق] سوالی داشته باشد که در این مدت چه کردید؟ اصلا مگر می‌شود از آقای مخبر پرسید چرا یک دامپزشک باید دبیر شورای عالی فرهنگی باشد؟ یا حتی دبیرِ خانه‌ی سینما و موسیقی کشور چگونه عزل یا انتصاب می‌شوند! ♦️فرهنگ کشور ما همین‌قدر بی‌صاحب و بی‌هویت و پدر و‌ مادر است. پس خواهشاً ناراحت نباشید چرا در فضای مجازی فیلم ساسی مانکن در‌ مدارس پخش می‌شود یا فلان بازیگر‌ برای ژست روشنفکری عکس سگش را منتشر می‌کند! -به نقل از @saraeer http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠رامبد را ریز ریز کنید 🖋دکتر محمد فاضلی(عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی) ✅ داستان بچه رامبد جوان کم کم دارد خیلی بالا می‌گیرد. از طنز و هجو شروع شد و به درخواست ممنوع‌التصویری، لغو تابعیت ایرانی و ابطال شناسنامه‌اش رسیده است. من پیشنهادی می‌دهم که ختم کار باشد: «رامبد را ریز ریز کنید.» بعد نگار جواهریان را هم مجبور کنید ریز ریز شده رامبد را سرخ کند. بچه‌اشان گناهی ندارد، بسپاریم به همان کانادایی‌ها بزرگ‌اش کنند. ریز ریز رامبد که سرخ شد، دل‌هایی خنک شده و وقت است بنشینیم به چند سؤال فکر کنیم. ♦️اول، آیا رامبد جوان در جایی مردم را به ماندن، سختی کشیدن، مقاومت و ... دعوت کرده است؟ اگر فقط درباره خوبی‌ها و زیبایی‌های ایران در برنامه‌اش گفته یا شعر خوانده است، با دعوت به ماندن و سختی کشیدن یکی است؟ آیا او هیچ وقت کسانی را که ترک وطن کرده‌اند سرزنش کرده است؟ آیا منتقدان امروز او توانایی رفتن به کانادا را داشته‌اند و صرفاً بر اساس برنامه و گفتار رامبد جوان در ایران باقی مانده‌اند؟ آیا برنامه او را به خاطر ابعاد ایران‌دوستانه تماشا می‌کردید یا طنز و سرگرمی‌اش شما را جذب می‌کرد؟ ♦️دوم، درست است سلبریتی‌هایی مثل رامبد جوان در صدا و سیما رشد می‌کنند و مشهور می‌شوند، اما آیا صدا و سیمای دیگری هم وجود دارد – مثل تلویزیون‌های خصوصی ممالک دیگر – که آن‌ها بدون ارتزاق از بودجه عمومی، برنامه بسازند و رشد کنند؟ عیب از نبود رسانه خصوصی است یا امثال رامبد که باید فقط استعدادشان را تنها در همین رسانه انحصاری نمایش دهند؟ ♦️سوم، اگر مسأله قباحت دورویی است، آیا چنین نیست که هر کس بااستعدادتر است و می‌خواهد بالاتر برود، باید دورویی بیشتری پیشه کند؟ یا بپذیرد که از خیر بروز استعدادش بگذرد؟ شما آقا و خانم کارمند، استاد دانشگاه، مدیر کل وزارت فخیمه الف، معاون وزارت معظم ب، وزیر محترم اسبق، سابق و جاری وزارتخانه جیم، و کثیری از خلق‌الله، به درجاتی دورویی در زندگی‌تان نیست؟ آیا زندگی همه ما کلیت منسجمی است که دورویی در آن جایی ندارد؟ ♦️چهارم، مطمئن هستید مردم عادی بر شعله‌های شبکه‌های اجتماعی علیه رامبد جوان می‌دمند؟ شما خودتان به عنوان شهروند عادی، تاکنون چقدر وقت گذاشته‌اید تا ویدئویی در نقد کسی تولید کنید؟ به کدام آرشیو دسترسی داشته‌اید که برنامه چهار پنج سال قبل یک نفر را دوباره ببینید و قطعاتی از آن‌را برای انتشار در شبکه اجتماعی جدا کنید؟ تاکنون برای چند نفر کاریکاتور تولید کرده‌اید؟ فکر نمی‌کنید کسانی به صورت تخصصی و حرفه‌ای این گونه کارها را انجام می‌دهند؟ نقد رامبد جوان، خودجوش است یا سازمان‌یافته؟ آیا شما هدایت می‌شوید یا به صورت خودجوش از رامبد انتقاد می‌کنید؟ ♦️پنجم، من آدم‌هایی می‌شناسم که مبارز انقلابی بوده‌اند، جبهه رفته‌اند، از خانواده‌‌شان شهید داده‌اند، دیگران را به انقلاب و جنگ دعوت کرده‌اند، و در مسیر زندگی سر از کانادا و اروپا درآورده‌اند یا حتی بدون آن‌که دزدی کرده و اموال بیت‌المال را خورده باشند، امروز بچه‌های‌شان در جایی غیر از ایران زندگی می‌کنند. آیا همه آن‌ها مستحق سرزنش کردن هستند؟ آیا همه ایرانیان خارج از کشور، کسانی هستند که هیچ‌گاه در زندگی‌شان دیگری را به مقاومت، ایران‌دوستی و کشیدن جور وطن دعوت نکرده‌اند؟ ♦️ششم، انتخاب شخصی هر یک از ما ممکن است این باشد که در موقعیتی شبیه به وضعیت رامبد جوان، کاری شبیه به آن‌چه او انجام داده است (البته دقیقاً نمی‌دانم چه کاری انجام داده است، چون شاید واقعاً برای اکران فیلم رفته یا خواسته همسرش نزد خانواده‌اش کودک را متولد کند و ابداً شهروندی کانادا هم نگیرد، یا اصلاً قوانین کانادا تغییر کرده باشد و تولد کودک در کانادا سبب تعلق شهروندی به او نشود) انجام ندهیم، اما آیا انتخاب شخصی ما معیار اخلاقی بودن یا نبودن است؟ 🔴من فقط دعوت می‌کنم به سؤالات فوق، فراتر از جنجال رسانه‌ای فکر کنیم. راست‌اش این سؤالات فراتر از ماجرای زرد رسانه‌ای، دعوت به اندیشیدن درباره «ایده ایران» است. ایران چیست؟ چه چیزش را باید ستود و چه چیزی را نقد کرد؟ مسئولیت ما در قبال آن‌چه ایران می‌دانیم تا کجاست؟ تا کجا باید پای ایران ایستاد؟ نسبت ایده ایران و زیستن ما چیست؟ سخن و کردار اخلاقی درباره ایران، اخلاق وطن، چیست؟ درد ما کار رامبد نیست، شجاعت پرداختن به این سؤالات چیز دیگری است. -به نقل از دغدغه ایران http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠فاصله تمدنی «قم» با «رم» روز به روز کمتر می شود! 🖋استاد مهدی نصیری ♦️حجت الاسلام و المسلمین عبدالکریم بهجت پور، مدیر حوزه های علمیه زنان اخیرا اظهار داشته اند: «نگرانی راجع به سیمای شهر قم نباید به پوشش زنان تقلیل داده شود، زیرا امروز نوع شهرسازی و سبک زندگی افراد و تغییر چهره قم نیز مشمول این نگرانی هستند. هنجارشکنی در زمینه حجاب و عفاف یکی از پایگاه های دشمن در زمینه ایجاد نافرمانی های اجتماعی بوده و می خواهد از طریق این چالش، مبانی و ارزش های دینی را زیر سؤال ببرد.» ◾درباره این سخنان چند ملاحظه و ان قلت طلبگی وجود دارد: 🔸امروز شاخص های تحول در سیمای یک شهر یا تمدن، بسیار متنوع تر و عمیق تر از پدیده هایی چون حجاب و شهرسازی و مثلا حضور بانوان شل حجاب و یا آرایش کرده در فروشگاهها و کافه رستورانهای قم و ... می باشد و البته باید بسیار خرسند باشیم که بالاخره بعد از چهل سال، از نماد تمدنی حجاب یک قدم فراتر گذاشتیم و مثلا به معماری هم رسیده ایم و این یعنی یک تحول عظیم! در روند تحولات گفتمانی و تمدنی حوزه های علمیه. 🔸 لایه های کمی عمیق تر این تحول، حضور ماهواره در حد اقل 30% از خانه های قمی ها و البته بسیار مهمتر و تاثیر گذارتر از آن، گسترش سریع فضای مجازی در بین اکثریت قاطع همه مردم ایران است که می دانیم در کنار البته برخی کارکردهای بسیار مثبت آن (مانند سخت و تلخ کردن حکمرانی بر برخي مسئولان غافل و از خود و همه چیز راضی که هر خطا و گاف آنها می تواند به سرعت در این فضا منتشر شود و چرتها را پاره کند) چه تحولات سهمگین و زیانبار فرهنگی و تمدنی را بر جوامع از جمله جامعه ما تحمیل می کند. 🔸و باز عمیق تر از این ها، گسترش آموزش عالی و دانشگاهها در قم است که خروجی نهایی اینها (بر اساس یک معدل گیری) نه در قم و نه در هیچ جای ایران در جهت گفتمان و مرجعیت سنتی و دینی نیست و بلکه آورده آن برای تفکر و اندیشه و سبک زندگی مدرن با فاصله درصدی زیادی، بیشتر از آورده آن برای سنت است. 🔸همین که مصاحبه کننده با جناب رییسی (در مصاحبه اخیر) بارها و بارها به شکلی ملال آور از عنوان دکتر استفاده می کند و یک بار هم تا جایی که من توجه کردم، از عنوان آیت الله استفاده نمی کند را باید از نشانه های ـ البته دم دستی ـ غلبه گفتمان دکتری بر آیت اللهی در کشور و فضای عمومی و رسانه ملی دانست! 🔸و عمیق تر از این، سرعت گرفتن یک امر مدرن دیگر یعنی تضعیف و فروپاشی خانواده در سراسر کشور و از جمله قم است که اخیرا در خطبه های نماز جمعه روز قدس مورد هشدار أيت الله اعرافی قرار گرفت و البته هرگز به اندازه یک دهها هزارم یک درگیری خیابانی امر به معروفی بر سر حجاب علی رغم آن که مطرح کننده آن رییس حوزه بود، در فضای مجازی و حتی محافل حوزوی پژواک نداشت. و با کمی تامل می توان دالّ های عمیق تری برای بحران موجود تمدنی ـ که به تدریج دارد فاصله تمدنی «قم» را با «رم» کم می کند ـ یافت. 🔸 ظاهرا این حق مسلم حوزه علمیه است که راه خود را برود و گوش به این حرفهای پرت! و بی ربط! نسپارد و همچنان به اصول و فقه متورّم و حکمت و فلسفه عقیم خود بچسبد و بنازد و سودای فقه تمدن ساز و نظام ساز را هم داشته باشد و حتی در حد یک جزوه صد صفحه ای در سرفصل های آموزشی خود به طلاب و روحانیون از روند تحولات تمدنی دو سه قرن اخیر عالَم و كشاكش و دیالکتیک سنت و تجدد اطلاع و تحلیل ندهد. پس با همین دست فرمان برویم تا ببینیم به کجا می رسیم. 🔻پ ن: اگر کسی از این سطور، لزوم دامن زدن به نزاع خیابانی و حتی رسانه ای بین سنت و مدرنیته از نوع کینه ورزانه و نه همدلانه آن و برخورد قهر آمیز با مساله حجاب و ماهواره و دانشگاهها و علوم انسانی و فضای مجازی و یا هر چیز دیگری را استفاده کند، البته منظور حقیر را نفهمیده است. -به نقل از کانال فقاهت @daghdagheha
💠 🔸كتاب «جايگاه دين در سينمای دينی پس از انقلاب» به قلم محسن گودرزی توسط انتشارات نقد فرهنگ منتشر شده است. ♦️اين كتاب با در نظر داشتن عواملی نظير: 👈نقش برجسته رسانه ها؛ 👈نقش آفرينی و دغدغه نهادهای مسئول در خصوص دين‌داری جامعه؛ 👈رويكرد نهادهای دینی در استفاده از مديوم سينما؛ 👈تاثيرپذيری دين سينمايی‌شده از بافت اجتماعی و تاثيرگذاری بر آن؛ و 👈تضادهای به وجود آمده ميان و شده؛ به دنبال ارائه دركی صحيح از نحوه بازنمايی دين در سينمای پس از انقلاب است. ♦️نويسنده در این اثر كوشيده است تا شناختی كامل از مفاهیم و مقولات گوناگون دين در سينمای پس از انقلاب ارائه نموده و سپس نحوه بازنمايی آن مفاهیم را در پیش روی مخاطب قرار دهد. @daghdagheha
💠عصرِ ما یا عصر شما؟ 🔸نقدی بر برنامه عصر جدید 🖋علی ورامینی ♦️شانزده سال از زمانِ پخش اولین فصل برنامه «آمریکن گات تلنت» نیاز بود تا «احسان علیخانی» نه نسخه بومی که تقلید نعل‌به‌نعل آن را در ایران بسازد. چیدمان برنامه، تعداد داوران، افرادِ واجد شرایط شرکت در مسابقه، شیوه گزینش و خلاصه از سیر تا پیاز هر آن‌چه در نسخه آمریکایی از قدیم بوده را علیخانی و تیم‌اش سعی کرده‌اند در نسخه ایرانی‌اش نیز در حد وسع خود پیاده کنند. ♦️اگر قرار بود هرکدام از ما بین بازیگران زن، با نبوغ‌ترین، بین بازیگران مرد، با استعدادترین و بین آهنگسازان، هنرمندترین را انتخاب کنیم، قطع به یقین هیچ‌یک از این سه بزرگوار حتی در میان 10 نفر اول انتخایمان هم قرار نمی‌گرفتند (البته شاید امین حیایی به دلیل شهرتش در این لیست می‌آمد.) سخنم این است که در این نوع برنامه‌ها نباید دنبال اصول و قاعده خاصی گشت، چه در نسخه‌ی اصلی و چه در همین نوع ایرانی‌اش. این داوران نه به‌خاطر شایسته‌ترین بودن، که بنا به مصالح و مناسبتاتی انتخاب شدند. ♦️برای فهم صداوسیما، تئوری‌های نانوشته پشت آن و اساسا رویکردی خاص در بدنه حاکمیت می‌توان به شمایل دکتر حسینی نگاه کرد. استاد دانشگاه امام صادق، دانشگاهی خاص و البته معتبر که بیشتر به منظور تربیت مدیران نظام شکل گرفته است و معدود مسوولانی که در آمریکا، انگلیس و فرانسه تحصیل نکرده‌اند، فارغ‌التحصیل این دانشگاه هستند. حسینی شمایلِ استاد خوب و تئوریسن محبوب امروزی برای طیفی از بدنه حاکمیت است. ♦️پیش از این گفته بودم که صداوسیما یک شیفت‌ پارادایم یا یک تغیر گفتمانی نسبت به دهه‌های آغازین انقلاب داشته است. ابتدای انقلاب شاهد سیطره گفتمان {ایدئولوژیک-آموزشی} بودیم و این گفتمان رفته‌رفته به {ایدئولوژی-سرگرمی} تبدیل شد. عصر جدید و برنامه‌ی متوقف شده گلزار بارزترین شاهد در تایید مدعای من هستند. برنامه‌ای با هزار دادار و دودور ساخته می‌شود که نسخه‌ی اصلی آن شهرت‌اش را مدیون حضور جنیفر لوپز، کسی که ترجمان شمایل سرمایه‌داری جدید و ابزار نوین امپریالیسم است، اما برای آن‌که نشان دهند هنوز چیزی از خود داریم و مقهور آن نشدیم، موی بلند پسر را در کلاه می‌کنند. ♦️آیا کسی به این فکر کرده که این برنامه در نهایت چه چیزی می‌خواهد به ما بدهد؟ این که کسی خوب بیس بزند یا با پا تیراندازی کند یا با موتور تک چرخ بزند در نهایت جز اینکه اسباب سرگرمی در پارک یا سیرک را فراهم کند چه مازادی دارد؟ خب همه این‌ها پیش‌تر از این هم در پارک و سیرک بود و ملت برای سرگرمی به تما شا می‌نشستند، اما تلویزیون پسِ این برنامه جز سرگرمی و پر شدن جیب بعضی چه هدفی دنبال می‌کند؟ فارغ از این‌که بشیر حسینی و حتی خود فروغی هم دربسته‌ی ساختار و وضعیتی هستند که آن‌ها را به این سو می‌برد، سوال اساسی‌ای که وجود دارد این است که اگر آمریکا و فرهنگ‌اش این چنین مورد پسند شخصیتی مانند فروغی است، چرا ما مردم این فرهنگ را بگیریم، با آن سرگرم شویم و زندگی کنیم، اما به خاطر سر ایستادگی در برابر زورگویی‌های آمریکا مثلاً از خریدن اپل محروم شویم. @daghdagheha
💠دین در عصر تکثیر مکانیکی 🖊رضا بابایی ♦️همه ما، بارها در سطح شهر دیده‌ایم که آیات قرآن یا احادیث اسلامی را بر روی بیلوردها، بنرها، تابلوهای تبلیغاتی یا شیشه اتوبوس‌ها یا روی دیوارها می‌نویسند. هدف از این کار چیست؟ به نظر می‌رسد قصد نویسندگان این متن‌ها این است که معنویت و اخلاق را به لحظات روزمره زندگی ما وارد کنند و در سایه نیروی قدسی کلام خدا و معصومان(ع)، اعضای جامعه را با اصول اعتقادی و اخلاقی پایبندتر کنند. این پدیده، نمونه‌ای از نگرش حاکم بر سیاستگذاری فرهنگی در جامعه ما است. پخش‌های زنده از مناسک دینی در تلویزیون، گزارش‌های پرشمار از عواطف دینی و … نمودهای دیگری از همین نگرشند. در این نگرش، برای داشتن جامعه‌ای معنوی، نیازمند انتشار و تکثیر لحظات دینی در زندگی اعضای جامعه هستیم. اما این نگرش عموماً در رسیدن به هدف خود ناکام است؛ زیرا در تناقض با یکی از بنیادی‌ترین ویژگی‌های امر قدسی است. ♦️امر مقدس در آموزه‌های دینی، همواره پدیده‌ای خاص و یگانه است. از منظر دینی، هر پدیده‌ای در جایگاهی خاص ممکن است به امری مقدس تبدیل شود. به طور مثال دین به ما می‌گوید که فقط خاک یک مکان خاص، دارای ارزش معنوی است و اگر از آن مکان کمی دور شویم، خاک قدسیت خود را از دست می‌دهد و به خاکی عادی تبدیل می‌شود؛ یا فقط در یک زمان مشخص است که می‌توان حج تمتع را به جای آورد و در مابقی ماه‌های سال انجام آن ناممکن است؛ زیرا در همان ایام معدود است که این عمل وجهی چنین مقدس می‌یابد. فرد دیندار، حضور امر قدسی را در جهان به صورت یکنواخت احساس نمی‌کند؛ بلکه مکان‌هایی برای او مقدس و مکان‌های دیگر نامقدسند. ♦️اما، ما بی‌اعتنا به این حقیقت مجرب، گمان می‌کنیم که با تکثیر متون مقدس و مناسک مذهبی می‌توانیم جامعه را معنوی کنیم. سیاستگذاران ما با خود می‌گویند اگر مردم به مسجد نمی‌روند ما مسجد را به میان آنها می‌آوریم؛ در حالی که این عمل خلاف ویژگی امر دینی است. در نتیجه این سیاست‌های غلط، شاهد این هستیم که در جامعه به جای آن‌که فضای معنوی رو به گسترش باشد این امر قدسی است که عرفی‌ و روزمره‌ شده است. اگر در گذشته شخصی برای مطالعه قرآن، زمانی مشخص می‌گذاشت و به سراغ متن و تفسیر آن می‌رفت، امروز آیات پاره‌پاره شده و پراکنده قرآن بر در و دیوار شهر، توجه عابران را برنمی‌انگیزد. ♦️متفکری آلمانی به نام والتر بنیامین مقاله‌ای دارد به نام «اثر هنری در عصر تکثیر مکانیکی». وی در این مقاله استدلال می‌کند که بر اثر تکثیر مکانیکی و فراهم کردن کپی‌های بی‌شمار از آثار هنری، اهمیت آنها از دست می‌رود و افراد دیگر با نوعی حس فروتنی و اشتیاق دینی به آثار هنری نگاه نمی‌کنند. تکثیر، امر هنری را به امری عرفی بدل می‌کند و می‌تواند همین بلا را بر سر امر دینی بیاورد. سیاستگذاران فرهنگی به حوزه عرفی و روزمره بی‌توجهند و می‌خواهند شکاف بین حوزه عرفی و قلمرو مقدس را بردارند تا زندگی روزمره مردم سرشار از امر قدسی شود! اما امر مقدس فقط در لحظه‌ای خاص و حتی شاید در مکان‌هایی خاص، در دل مؤمن ظاهر می‌شود. از این رو است که سخنان کلیشه‌ای مجریان تلویزیون که می‌خواهند شوق دینی را در مردم بر‌انگیزند، راه به جایی نمی‌برد؛ بلکه مذهب را دچار کلیشه‌های ظاهری و زبانی می‌کند. -به نقل از کانال نویسنده @daghdagheha
💠تقدیر کرونا 🖋رضا تسلیمی طهرانی 🔸چرا فکر می‌کنید در شرایط عجیب و غریب امروز، مردم با اراده خود در خانه خواهند ماند و به خرید نخواهند رفت؟ چرا فکر می‌کنید در نوروز امسال جاده‌ها خالی خواهند بود و مردم با میل و اراده خویش به مسافرت نخواهد رفت؟ شاید چون هنوز فکر می‌کنید مردم در تمام شرایط بر اساس فرهنگ والای انسانی و قواعد تمدن بشری عمل می‌کنند! 🔸اتفاقات چند هفته اخیر بار دیگر نشان داد که انسان‌های قرن بیست و یکم که متمدن و با فرهنگ خوانده می‌شوند در مواقع اضطراری و بحرانی بسیاری از آداب و رفتارهای متمدنانه را به فراموشی می‌سپارند و به آنچه تمدن بشری و اخلاق انسانی از آنها انتظار دارند بی‌توجه هستند. تفاوتی هم نمی‌کند که این انسان‌ها در ایران باشند یا در ایتالیا و آلمان! 🔸با این‌همه، اوضاع در ایران ممکن است مقداری متفاوت باشد. دلایل این امر را می‌توان در نحوه مواجهه ایرانیان با مرگ و مردن پیدا کرد. ایران جامعه‌ای است که در آن حوادث غیر عمد شایع‌ترین علت مرگ و میر در بین افراد زیر 40 سال است. 🔸ایران از لحاظ آمار مربوط به کشته شدگان بر اثر تصافات رانندگی وضعیت مناسبی ندارد و در رتبه‌ای پایانی جدول کشورهای جهان قرار دارد. در ایران سالانه 27000 نفر بر اثر حوادث رانندگی جان خود را از دست می‌دهند و تنها در تعطیلات نوروزی سال گذشته (از 25 اسفند 97 تا 17 فروردین 98) روزانه 38 نفر در تصادفات رانندگی کشته شده‌اند. 🔸آلودگی هوا در کلان شهرها، شهرهای بزرگ و متوسط سالانه هزاران قربانی می‌گیرد، به نحوی که در سال 1397 و تنها در تهران 3447 مرگ بر اثر آلودگی هوا رخ داده است. 🔸در کنار این‌ها باید مرگ‌های ناشی از حوادث هوایی، ریلی و بلایای طبیعی را نیز در نظر گرفت که سالانه هزاران قربانی می‌گیرند. 🔸ایران سرزمینی است که مرگ در آن پدیده‌ای غریب و ناآشنا نیست و مرگ حداقل در بین بسیاری از افراد و اعضای طبقات اجتماعی چندان جدی گرفته نمی‌شود. 🔸تا به حال فکر کرده‌اید، چرا فردی که از اتومبیل یا موتور سیکلت نمی‌ترسد و بسیاری از رفتارهای پرخطر را با آنها انجام می‌دهد باید از ویروسی نادیدنی و کوچک بهراسد؟ 🔸بر اساس نتایج نظرسنجی‌های انجام شده در چند هفته اخیر در تهران بیش از نیمی از پاسخگویان نگران مبتلا شدن خود و خانواده‌شان به کرونا نیستند و 68 درصد آنها گمان می‌کنند هرگز به کرونا مبتلا نمی‌شوند. مسئولان بهداشت کشور هر روز از مردم درخواست می‌کنند که به سفر نروند و در بازارهای پر جمعیت به خرید نپردازند اما بسیاری از مردم توجهی به این هشدارها نمی‌کنند. 🔸یافته‌های تحقیقات پیشین و از جمله پژوهش انجام شده توسط نگارنده در مورد «سیمای فکری مرگ در بین ساکنان شهر تهران» نشان می‌دهند که در اینجا تقدیرگرایی یکی از نمایشنامه‌های فرهنگی رایج در مورد مرگ و مردن است. بر این اساس بسیاری از افراد به انجام رفتارهای پرخطر مبادرت می‌ورزند و خود را در معرض مرگ قرار می‌دهند. آنها مردن را بخشی از تقدیر و سرنوشت خود می‌دانند که با اعمال و رفتارهای آن‌ها نسبت مستقیمی ندارد. بسیاری از ایرانیان فکر می‌کنند، «مرگ برای همسایه است» و هیچ گاه درب منزل آنها را نخواهد زد. همین نگرش در بین بسیاری از مسئولان نیز به چشم می‌خورد زیرا آنها نیز بخشی از جامعه هستند و تحت تاثیر باورهای فرهنگی جامعه قرار دارند. به نظر می رسد مرگ و مردن تنها هنگامی از سوی مردم و مسئولان جدی گرفته می‌شوند که در نزدیکی خود آنها اتفاق بیافتند. 🔸این‌ها بخشی از واقعیت‌های اجتماعی و فرهنگی است که در برنامه ریزی‌ها و مدیریت بحران ناشی از شیوع ویروس کرونا باید در نظر گرفته شوند. در هفته‌های گذشته برنامه‌های صدا و سیما و صحبت‌های مسئولان بر عادی نشان دادن شرایط و تقلیل ترس و وحشت در بین شهروندان مبتنی بوده‌اند اما به نظر می‌رسد این برنامه‌ها و سخنان با ویژگی‌های اجتماعی و فرهنگی جامعه ما و بالاتر از آن با رفتارهای خودخواهانه و منفعت طلبانه انسان در وضعیت بحرانی تناسب ندارند. -به نقل از کانال جامعه‌شناسی 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
سبک زندگی جدید شهرنشینی در دوران پساکرونا – پسا کرونا-2.pdf
1.34M
💠سبک زندگی جدید شهرنشینی در دوران پساکرونا 🔸در دوران پساکرونا، سبک زندگی از یک سبک شهر محور که در آن استفاده از امکانات شهری مورد توجه قرار می گیرد، به سبک زندگی «در خانه بمانیم» تغییر خواهد کرد. هر چند الزامات در خانه بمانیم ناشی از شیوع کرونا، پس از مدتی برداشته می شود، ولی احتمال بالای مواجهه دوباره با موج بعدی کرونا و یا کروناهای بعدی، شهروندان را ترغیب می کند، امکانات شخصی برای حضور و بقاء بلندمدت تر در خانه را فراهم کنند. این برخلاف سبک زندگی مدرن شهری است که شهروندان از راهکار شراکتی در استفاده از امکانات شهری بهره می برند. 🔸انسان پساکرونا، تفریح خود در خرید را به جای گشتن در میان مغازه ها و مال ها، در پرسه زدن در صفحات فروش مجازی جستجو می کند. 🔸همانطور فناوری ماشین لباسشویی، لباس شستن را از بیرون خانه به درون خانه منتقل کرده است، فناوری های دیگر نیز در آینده می توانند انواع نیاز های انسان را از بیرون به درون خانه منتقل کنند. 🔸خانه باید از سرپناه (house) به خانه (home) تبدیل شود. و کرونا می تواند مقدمه ای برای این تغییر باشد. 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
📝محمد صدرا مازنی 💠آینده ی نگران کننده اخلاق(۱) 🔻شبی که گذشت، به اتفاق خانواده فیلم سینمایی«سر وقت» یا «در زمان» را دیدم. به کارگردانی اندرو نیکول، محصول آمریکا، در ژانر علمی–تخیلی و اکشن که در سال ۲۰۱۱ ساخته شده است. از قرار اطلاع ۴۰ میلیون دلار برای ساختش هزینه شده و ۳۷ میلیون دلار در آمریکا و ۱۳۶ میلیون دلار در بقیه جهان فروش کرده است که در مجموع ۱۷۳٬۹۳۰٬۵۹۶ دلار، فروش موفقی در گیشه داشته باشد. 🔻فیلم از آینده سخن می گوید. آینده ای که در آن، گرد پیری بر صورت هیچ انسانی ننشسته و قامتی خمیده نشده است. آینده ای که عمر مردمش در ۲۵ سالگی متوقف می شود. البته چندان ناامید کننده نیست؛ می‌توان تحت شرایطی به زندگی ادامه داد. این به میزان دارایی شهروندان وابسته است. اگر شخص بسیار ثروتمند باشد، می‌تواند با هزینه کردن، میزان عمرش را تا حد زیادی افزایش دهد. با استفاده از فناوری و از طریق مهندسی ژنتیک. 🔻بر اساس این فیلم زمان به جای پول می نشیند. اما تا چه زمانی می‌توان به عمر خویش افزود؟ تا بینهایت. در این آینده؛ وقتی زمان (=ثروت) نباشد، حیات و زندگی هم نیست. پس فقیر محکوم به جوانمرگی است! شانس زنده ماندن پس از ۲۵ سال به صفر می رسد. فقرای بیچاره هم برای ادامه حیات یک راه بیشتر در پیش ندارند؛ اینکه با دزدی برای خویش زمان بخرند و به عمرشان بیافزایند. 🔻در فیلم «سر وقت» شخصیت اول داستان مرد جوانی است که با دختر ثروتمند شهر آشنا می شود. مرد جوان که مورد ظن پلیس واقع شده است؛ با هم دستی دختر ناچار به دزدی از پدر حریص و خسیسش می‌شود. در این عملیاتِ سرقت، یک میلیون سال زمان، از پدر دختر می‌دزند و چون راببن هود آن را به مردم فقیر می‌بخشند. 🔻یکی از سکانس‌های فیلم بین پدر و دختر گفتگویی واقع می‌شود که فلسفه‌ی مرد ثروتمند را در توجیه رفتارش نشان می‌دهد. او با منطقی که دارد، راحت زندگی می کند. رفتار غلط اگر تئوریزه شود، خطرناکتر می شود. 🔻اما متن گفتگو که در سکانس سرقت از گاو صندوق روی می دهد: پدر: حتی اگر به همه یک سال عمر بدهید فقط درد و رنجشان را بیشتر می کنید. دختر: طول عمرشان را بیشتر می کنیم. 🔻پدر: وجود یک میلیون نفر در یک منطقه ی اشتباهی سیستم را زمین‌گیر می‌کند(این منطقه‌ی به قول پدر اشتباهی محصول لیبرال سرمایه داری و اختلاف طبقاتی است که مردم فقیر را برای زنده ماندن به بزه کاری کشانده است.) 🔻دختر: ما نمی‌خواهیم ابدی باشیم، اما می‌خواهیم بدانیم آیا یک روز در عمرت زندگی کردی؟ (زندگی همراه با اخلاق و نوع دوستی که با روح انباشت سرمایه و تکاثر فاصله دارد. در این گفتگو انباشت سرمایه به منزله مرگ اخلاق تلقی شده است.) 🔻پدر تقلا می‌کند رفتار و عملکرد خویش را توجیه کند؛ از این‌رو می‌گوید: تو ناراحتی که برای یک نسل؛ بلکه دو نسل توازن ایجاد کردم؟ پدر پس از مکثی کوتاه می‌گوید: خودت را گول نزن. آخرش هیچ چیز عوض نمی شود. چون همه می‌خواهند تا ابد زندگی کنند. فکر می‌کنن شانس ابدی شدن را دارند، هرچند تمام شواهد عکسش را نشان می دهد. 🔻پدر اضافه می کند: مردم فکر می‌کنند استثنائند؛ ولی حقیقت اینه که برای تعدادی که می‌خواهند ابدی باشند، خیلی ها می‌میرند. جوان حرف آخر را در این سکانس می‌زند: هیچ کس نباید ابدی شود، حتی اگر تنها یک نفر به خاطرش بمیرد. ادامه دارد @masaelepazuheshi
📝محمد صدرا مازنی 💠آینده ی نگران کننده اخلاق(۲) 🔻برداشتم از آخرین کلام در سکانس سرقت این است که ابدی زیستن حتی اگر به قیمت مرگ یک نفر تمام شود، نیز ‌نمی‌ارزد. این فلسفه می‌گوید: مرگ انسان‌های بی‌گناه در فرض مرگ اخلاق رخ می‌دهد. به انسان می‌آموزد که بخش زیادی از مرگ و میرها ناشی از فاصله‌ی طبقاتی است. فاصله‌ای که گاه منجر به یأس و ناامیدی و پوچی می‌شود. کودک می‌کشد و استثمار را به نام توازن بین نسل‌ها و ایجاد نظم نوین جهانی تمام می‌کند. 🔻روشن است که فیلم یادشده مانند دیگر آثار آمریکایی فلسفه دارد. فلسفه‌ای که علی‌القاعده مروج ارزش‌های آمریکایی است. به‌رغم اینکه اساسا مخالف دیدن چنین فیلم‌هایی-البته مشروط به تحلیل محتوا-نیستم. و بلکه آن را برای ایجاد مفاهمه و همدلی بیشتر بین ملت‌ها و زندگی بهتر در کره خاکی ضروری می‌دانم. اما ابا ندارم بگویم فیلم‌های خوب و اخلاقی آمریکا و حتی فیلم‌های آمریکایی که ضد سیاست‌های پنتاگون و کاخ سفید تولید می‌شود، نیز به صورت نرم در حال ترویج فلسفه‌ی آمریکایی است و به جان می‌خرم نقد دوستان را و می‌گویم: هر فیلمی که از دنیای غرب پخش می‌شود، اگر با بصیرت بینندگان و تفکر نقادانه همراه نباشد، یک قدم جوان‌های ما را به آمریکایی شدن و اخلاق آمریکایی نزدیکتر می‌کند. 🔻فیلم«سر وقت» در قامت یک فیلسوف اخلاق ظاهر شده است. در غیاب فیلم‌های پرمایه و عمیق ایرانی، که می‌تواند، اندیشه‌های دینی و فلسفه‌ی ایرانی- اسلامی را در قالب هنری و جلوه‌های بصری و پر محتوا منتشر کند، در وضعیتی خوشبینانه جوان ایرانی با چنین فیلم هایی سرگرم می‌شود. حال یا همراه با تفکر انتقادی و یا بدون نگرش سنجشگرانه و با آسیبهای احتمالی اش. تمام @masaelepazuheshi
💠خشونت و خودکشی در سینما، انفعال در تلویزیون 🔹خشونت،‌ خودکشی،‌ خودسوزی و عصبانیت در شبکه نمایش‌خانگی موج می‌زند، در این بین، تلویزیون منفعل‌ترین روزهای خودش را سپری می‌کند؛ نه سریال‌های دلچسبی روی آنتن می‌برد و نه برنامه‌سازی را در مدارِ اصول و منطقِ مناسب پیش می‌برد. جشنواره فیلم فجر بسیاری از مسائل را به اثبات رساند که اندیشه و تفکرِ فیلمساز ما به کجا می‌رود! از طرفی ورود نمایش‌خانگی به ساخت کارهایی با تِم خشونت و صرفاً تجاری و کپی‌پرداری از کارهای ترکیه‌ای و یا در تلویزیون کارهایی که دلچسبی گذشته را ندارند، این سؤال را برای ما بوجود آورده که چرا جریانِ آثار نمایشی ما در مدیوم‌های مختلف آنقدر غیرمنسجم پیش می‌روند و سرمنزلِ مشخصی ندارند؟ دکتر مریم جلالی کارشناس رسانه و دکتری مدیریت و برنامه‌ریزی فرهنگی فرهنگی، در این زمینه بخشی از دغدغه ها را مطرح می کند: 🔸خشونت، خودکشی و خودسوزی در میان فیلم‌های جشنواره فیلم فجر سی و نهم از نگاه مطالعات فرهنگی قابل تأمل است. میل به بازنمایی خودکشی و تنفر از خود حکایت یک عصیان است و وقتی قبح این بازنمایی ریخته می‌شود باید نگران شد و باید سیاستگذاران فرهنگی ما حساس شوند. 🔸بالا رفتن بسامد برخی از نمادها و تکرار آن‌ها نشانه‌ای است که باید سیاستگذاران فرهنگی ما را حساس کند. وقتی در یک فیلم نمادگرا شاهد خودکشی قهرمانِ داستانیم و در یک فیلم کاملاً واقعی هم خودکشی اتفاق می‌افتد. پیام فیلمسازان چیست؟ 🔸وی در خصوص اینکه چرا قهرمان اثر چاره‌ای جز خودکشی ندارد، خاطرنشان کرد: انتخاب سینماگران به عنوان تولیدکنندگان کالای فرهنگی و محتوا به سویی رفته است که قهرمان اثر چاره‌ای جز خودکشی ندارد مستاصل می‌ماند چون ایده پیش‌برنده‌ای ارائه نمی‌دهد. 🔸این کارشناس رسانه معتقد است: این حجم خشونت فروخورده همان احساس اجحاف جامعه، خلأ قدرت وعدم احساس اقتدار در جامعه ایرانی است که منجر به ارائه پیرنگ‌هایی می‌شود که ستاره‌ها و روشن‌ها و حتی بی‌همه‌چیزها را خاموش می‌کند. سینما استعاره می‌سازد دایره‌های معنایی تازه‌ای پیشنهاد می‌دهد.کلمات را کاربردی نو می‌دهند و فرهنگ عمومی را شکل می‌دهد. رسانه , صدا و سیما , تلویزیون , سینمای ایران , جشنواره فیلم فجر , باید نشانه‌های تولیدات تصویرپایه را جدّی گرفت. خشونت، جرم و جنایت یکی از مهمترین ابزارهای درام‌سازی است به شرطی که در خدمت ایده اصلی و دال مرکزی باشد و تنها برای تزیین و جذابیت شکلی به ایده تحمیل نشوند. باید نشانه‌های تولیدات فرهنگی به ویژه تولیدات تصویر پایه را جدّی گرفت. 🔸وی با اشاره به اینکه قتل، خونریزی، خشونت و اعتیاد با بسامد بالا، سینمایی می‌سازد که در آن یک عاطفه معمولی حکم رمانتیسم پیدا می‌کند، بیان کرد: وقتی خشونت دامن اقشاری که روزگاری نماد عاطفه بودند را می‌گیرد باید نگران شد <زن، کودک، مادر، قهرمان و…>. اعتیاد، خشونت کلامی و فیزیکی، تنفر و انزجار، قتل و خونریزی با بسامد بالا، سینمایی می‌سازد که در آن یک عاطفه معمولی و رایج حکم رمانتیسم را پیدا می‌کند. 🔸عصر جدید رسانه‌ای، عصر انتخاب است و با سواد کم رسانه‌ای مقهور و منفعل خواهد شد. به هر حال شبکه خانگی رقیب تلویزیون نیست تکمیل‌کننده چرخه تولید و ارائه‌دهنده زاویه دیدهای تازه در بستری تازه است که اختیار مخاطب را افزایش می‌دهد. عصر جدید رسانه‌ای، عصر انتخاب است و مخاطب با سواد رسانه‌ای قدرت انتخابش بالا می‌رود و با سواد کم رسانه‌ای مقهور و منفعل خواهد شد. 🔸وقتی سواد رسانه‌ای پایین است ما برای رده‌بندی سنی اهمیتی قائل نمی‌شویم چه در تلویزیون و چه در نمایش‌خانگی، هر تِم و پیرنگی در معرض نگاه همه مخاطبین قرار می‌گیرد وگرنه در هیچ کشوری اثری که میزانی خشونت دارد برای پخش همگانی نیست. یک رابطه دوسویه بین تولیدکننده و مصرف کننده برقرار است از یک سو باید آنقدر سبد رسانه‌ای کامل باشد که همه ژانرها را پوشش دهد و از سوی دیگر، قدرت و دانش انتخاب به مخاطب‌ داده شود که هرچیزی را نبیند. متن گفتگو در https://v-o-h.ir/social/2782 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @daghdagheha
Fajr Film Festival 39 - Analytical Report.pdf
4.19M
"سینمای بن بست" ◀️بررسی رابطه آثار سینمایی با پدیده ها، تحولات و وقایع فرهنگی، اجتماعی و سیاسی 🔸به زبان ساده در مواجهه با پدیده‌های فرهنگی پرسش این است که این آثار چگونه از وضعیت سیاسی و اجتماعی پرده‌برداری می‌کند، درباره آن پیامی ساطع می‌کند و روی آن تأثیر می‌گذارد؟ 🔸گزارش فوق با چنین رویکردی به بررسی آثار و فیلمهای 39مین دوره جشنواره فیلم فجر پرداخته و تحت عنوان«سینمای بن‌بست» منتشر شده است؛ عنوانی که الهام‌گرفته‌شده از فراوانی خودکشی‌ها در فیلم‌های جشنواره سی‌و‌‌نهم و البته نوع و نحوه چینش سوژه، جهان بصری و فضای تماتیک آثار بود و این به شکل حیرت‌انگیزی با سرنوشت مجری سابق تلویزیون ما هم‌خوانی داشت. 🔸اگر می‌خواهید ببینید سینما شما را چگونه بازنمایی کرده و این بازنمایی چه پیامدی در زندگی روزمره شما و عرصه سیاسی و اجتماعی دارد حتماً این گزارش را بخوانید. 🔸مخاطب این گزارش در درجه اول صاحبان قدرت نیز هستند، اما چه سود که آنها بی‌اعتنا به این هشدارها در عالم خودشان سیر می‌کنند. 🔸خواندن این گزارش هشداردهنده به سیاستگذاران، برنامه ریزان و مسئولان فرهنگی و اجتماعی و علاقه مندان به حوزه سینما و مطالعات رسانه به شدت توصیه می گردد. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @daghdagheha
حجاب 2.pdf
692.2K
💠 14 ایده برای تولیدات رسانه ای با موضوع حجاب 🔸این ایده ها از یافته ها و استراتژی های علمی بیان شده در گزارش "بکارگیری بینش های رفتاری با هدف جلوگیری از گسترش رفتار کشف حجاب بانوان در جامعه" استخراج شده است. 🔸این گزارش که توسط مرکز بینشهای رفتاری ایرانیان و به سفارش دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی کشور صورت در چهار دسته کلی گرفته است. ➖➖➖➖➖➖ @daghdagheha