💠کاهش مرجعیت کلیسای انگلیس؛
⬅️بر اساس تحقیقات انجام شده، تعداد افرادی که نسبت به کلیسای انگلیس احساس تعهد می کنند، دچار کاهش شدید شده است و این موضوع میتواند تهدیدی جدی برای آینده مذهب در انگلیس باشد.
⬅️به گزارش دینآنلاین به نقل از ایندپندنت، بررسی مرکز اجتماعی انگلیس نشان می دهد تنها ۲ درصد از جوانان ۱۸ تا ۲۴ سال انگلیسی خود را به کلیسای انگلیس متعهد میدانند، این در حالی است که اکثریت همه گروههای سنی در انگلیس معتقدند که مذهب خاصی ندارند.
⬅️تعداد کسانی که در بریتانیا خود را عضوی از کلیسا میدانند از سال ۲۰۰۲، از ۳۱ درصد به ۱۴ درصد کاهش داشته است و تعداد کسانی که در مراسم مذهبی شرکت میکنند از این مقدار نیز بسیار کمتر است.
⬅️بیشترین کاهش افراد وابسته به کلیسا در سنین ۴۵ تا ۵۴ درصد رخ داده است که درصد آنها از سال ۲۰۰۲ تاکنون از ۳۵ درصد به ۱۱ درصد رسیده است.
⬅️بیشترین کسانی که خود را عضوی از کلیسا میدانند افراد بالای ۶۰ سال هستند که البته در بین این گروه سنی نیز تنها ۳۰ درصد چنین نظری دارند. چنین کاهشی در تعداد افراد معتقد به کلیسا، گرایش جامعه انگلیس به سمت سکولار شدن را نشان میدهد.
⬅️۵۲ درصد از مردم در انگلیس خود را غیرمعتقد به دین میدانند که این درصد در سال ۲۰۰۲، ۴۱ درصد بوده است.
⬅️در اسکاتلند این درصد بیشتر است و ۵۶ درصد مردم میگویند که دیندار نیستند و تنها ۱۸ درصد از اسکاتلندیها خود را به کلیسای اسکاتلند وابسته میدانند.
⬅️همچنین تحقیقات نشان میدهد که فاصله بسیاری بین تعهد مذهبی و رفتن به کلیسا وجود دارد و تنها ۲۱ درصد از کسانی که خود را وابسته به کلیسای انگلیس میدانند، در کلیسا حضور مییابند.
⬅️در میان کاتولیکهای انگلستان نیز ۴۱ درصد به کلیسا رفت و آمد دارند. همه اینها در حالی است که طبق گفته دیو مال، رئیس پیروی و تبلیغات مذهبی کلیسای انگلیس، با وجود کاهش تعداد افراد جوان معتقد به کلیسا، گرایش جوانان برای ایمان و معنویت در حال افزایش است.
⬅️در پی این تغییر در تعداد افراد معتقد به کلیسا، فعالان سکولار خواستار کاهش نفوذ کلیسای اوانجلیک در حکومت انگلیس شدند. استفن اوانز رئیس جامعه ملی سکولار در انگلیس میگوید سیاستمداران باید درباره نقش عمومی مذهب و رابطه کلیسای انگلیس با حکومت دوباره فکر کنند، برای مثال آنها باید به حق انحصاری دینیاران انجیلی برای داشتن ۲۶ کرسی در مجلس قانونگذاری پایان دهند و همچنین نفوذ گروههای مذهبی را کاهش دهند.
-به نقل ار دین آنلاین
#گزارش
#دین
#دینداری
#مسیحیت
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠برداشت نادرست از آموزه های دین (آموزه چند همسری، قوامیت، اجازه زوجه از زوج، توجه به عفت ورزی، ولایت پدر در ازدواج دختر) در بین مردان زمینه ساز خشونت علیه زنان شده است. (نشست برداشتهای ناصواب از آموزه های دین در زمینه سازی خشونت علیه زنان):
⬅️فقهاء فتوا به جواز تعدد زوجه داده و مرد مطابق این آیه و فتوای فقهی مجاز است بیش از یک همسر داشته باشد، در ارتباط با این گزاره دینی برخورد منفعت طلبانه داشته ایم. افرادی که تجویز تعدد زوجات را مورد توجه قرار داده اند، بخش دیگر آیه را توجه ندارند در حالیکه مشروط به «فان خفتم الا تعدلوا فواحده» شده و این تضییع و خشونت درون خانواده و خشونت علیه فرزندان را دامن می زند. در این باره مواردی بوده که منجر به انتقام گیری فرزند از پدر یا همسر از شوهر شده است.
⬅️قوامیت مرد به معنای استبعاد، استبداد نیست، برنامه ریزی و مدیریت معنا می دهد در حالیکه این امر به فراموشی سپرده شده است. رئیس خانواده اگر نتواند اشتباه اعضای خانواده را اصلاح کند صلاحیت ندارد، رئیس خانواده در زمانی است که بحران و مشکلی پیش بیاید و در معضلات خودش را نشان دهد، مخاطب اصلی معاشروهن بالمعروف مردان هستند و مرد باید این آموزه را پیاده کند.
⬅️سوء استفاده زیادی از آیه ضرب زنان شده، و برداشت نادرست از این گزاره سبب خشونت علیه زنان شده اولا در مواجهه با نشوز زن که در موارد تمکین خاص است و دارای مراتب و درجات است تعیین شده ثانیا ضرب مصطلح نیست بلکه به معنای عدم رضایت است. هدف از این گزاره گرمتر شدن روابط بین زن و شوهر است و طبیعی است که اگر رفتاری روابط را سردتر کند نقض آیه است.
⬅️توصیه دینی به عفت ورزی و برداشت نادرست از این توصیه دینی، ناشی از تعصبات قومی و دینی سبب شده خشونت علیه زنان را به دنبال داشته باشد، قتل های ناموسی در برخی استان ها به علت همین برداشت نادرست یکی از بحران هاست.
⬅️یکی دیگر از موارد خشونت، ولایت پدر در ازدواج دختر قبل از بلوغ، بعد از بلوغ و سن رشد است، برخی این اجازه را تام گرفتند و ازدواج اجباری زمینه تشنج و خشونت در خانواده را به دنبال داشته است.
-به نقل از کانال طلبه بانو
#نشست
#دین
#زنان
#فقه
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠اسلام در سال ۲۰۴۰ می تواند دومین دین رایج در آمریکا باشد
◀️جمعیت مسلمانان رو به افزایش است و بر اساس تحقیقات مرکز پیو، طی دو دهه آینده این دین میتواند جایگاه دومین دین را در امریکا به دست بیاورد. اگرچه این همه داستان نیست.
به گزارش سی.ان.ان، مرکز پیو، تحقیقات خود در سالهای ۲۰۰۷، ۲۰۱۱ و ۲۰۱۷ را با دادههای سرشماری امریکا ترکیب کرده است تا تصویری از آینده مسلمانان در امریکا به دست بیاورد.
◀️بر اساس این تحقیق، جمعیت مسلمانان با سرعت فراوانی در حال رشد است و از حدود ۳.۴۵ میلیون در سال ۲۰۱۷ به ۸.۱ میلیون در سال ۲۰۵۰ افزایش خواهد یافت که رشدی بالاتر از دوبرابر خواهد بود. این تغییر مسلمانان را جایگزین یهودیان به عنوان دومین گروه مذهبی در امریکا خواهد کرد. اما سؤال اینجاست که علت این رشد چیست؟
🔸دلیل اول مهاجرت است. بر اساس تحقیقات مرکز پیو، سه چهارم مسلمانان حاضر در امریکا مهاجر یا فرزندان مهاجران هستند.
🔸دلیل دوم این موضوع است که عموماً مسلمانان جمعیت جوانتری نسبت به گروهای مذهبی دیگر دارند و این به معنای درصد بالاتر باروری در این گروه است.
با این حال با وجود رشد دوب رابری جمعیت مسلمانان، آنها در مقایسه با کل جمعیت امریکا گروه کوچکی خواهند بود، چرا که مثلاً در سال ۲۰۲۰ جمعیت مسیحیان امریکا252 میلیون نفر خواهد بود که حدود ۷۰ برابر جمعیت مسلمانان در سال ۲۰۲۰ است.
در سال ۲۰۵۰ نیز جمعیت مسیحیان حدود 261 میلیون نفر تخمین زده شده است که با وجود رشد، به علت افزایش گروههای مذهبی دیگر دچار کاهش در درصد نسبت به کل جمعیت امریکا خواهد شد.
همچنین رشد افراد بدون وابستگی دینی نیز در امریکا مشهود است مثلاً تعداد آنها در سال ۲۰۲۰ حدود 6 میلیون و در سال ۲۰۵۰ حدود10 میلیون نفر تخمین زده شده است.
🔴در نتیجه با وجود اینکه مسلمانان جایگاه دومین دین در امریکا را به دست خواهند آورد، در مجموع ۲.۱ درصد از کل جمعیت امریکا را تشکیل خواهند داد و اکثریت جمعیت امریکا متعلق به مسیحیان و افراد بدون وابستگی دینی خواهد بود.
-به نقل از پایگاه دین آنلاین
#گزارش
#دین
#دینداری
#آمریکا
#جامعه
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠آشنایی با تعدادی از دانشگاه ها و مراکز علمی غربی در حوزه #شیعه_شناسی
⬅️برخی از مهم ترین دانشگاه ها و مراکز علمی جهان غرب که دارای کرسی تخصصی شیعه شناسی هستند و یا دروس مربوط به تشیع، از جایگاه و اهمیت خاصی در آنها برخوردارند:
♦️1. دانشگاه عبری اورشلیم (بیت المقدس/ رژیم اشغالگر قدس)
www.ol.huji.ac.il
⬅️دانشگاه عبری اورشلیم دارای کرسی تخصصی شیعه شناسی است. از جمله کتابهای منتشر شده این دانشگاه: «تشیع(ساختار سنتی دنیای اسلام)» ، «اندیشمند مسلمان مؤثر سده های میانه: ابن طاووس و کتابخانه اش» ، «کلام و فقه در شیعه امامیه» به قلم «اتان کولبرگ» و «کتاب مقدس و تفاسیر آن در شیعه امامیه اولیه».
♦️2. دانشگاه حیفا (رژیم اشغالگر قدس)
www.haifa.ac.il
⬅️توجه این دانشگاه بیشتر بر زبان و ادبیات عرب است و در سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری دانشجو می پذیرد.
جهت گیری مقالات و اخبار این دانشگاه به سمت ایران، عراق، لبنان و شیعیان این مناطق است.
♦️3. دانشگاه_بارایلان (رژیم اشغالگر قدس)
www.biu.ac.il
⬅️تمرکز تحقیقات بخش مطالعات عربی ـ اسلامی این دانشگاه و دانشکده زبان عربی، بر مسائل مربوط به ایران به عنوان مدل عینی حکومت شیعه است. در این دانشگاه مجله «مریا» در حوزه مذهب، فلسفه، کلام و عرفان منتشر می شود. از جمله طرح های مطالعاتی این دانشگاه عبارتند از: انتخابات سال 2000م (2 خرداد 1376) ایران؛ انتقال نظام سیاسی ایران به سمت مدلی جدید؛ تلاش برای ایجاد دموکراسی در جمهوری اسلامی ایران؛ ارزیابی نیروهای مسلح و نظامی جمهوری اسلامی ایران؛ مطالعه بر عکس العمل ایران نسبت به تحریم اقتصادی؛ ایران حل معما(نیکی کدی).
♦️4. دانشگاه_هاروارد (آمریکا)
www.harvard.edu
⬅️تمرکز این دانشگاه بر حقوق اسلامی در عصر معاصر است که با افتتاح برنامه «مطالعات حقوق اسلامی» در دانشکده حقوق این دانشگاه از سال 1991م به صورت جدی پیگیری می شود. دروس این دانشگاه نیز عمدتاً درباره نظام قضایی و حقوقی اسلام بوده و سمینارهای آن نیز اکثراً حول موضوعات حقوق اسلامی است؛ ولی به تأثیر از وقایع 11سپتامبر همایش هایی مرتبط با آن برگزار کرده اند. در این دانشگاه در باره «مفهوم سلطان عادل در جامعه چند حزبی دینی» مناظراتی میان دکتر عبدالکریم سروش و دکتر محسن کدیور در سال 2001م برگزار شد.
♦️5. دانشگاه_پرینستون (آمریکا)
www.princeton.edu
⬅️هدف بخش مطالعات اسلامی این دانشگاه توسعه و پیشرفت مطالعات در حوزه عقاید و آداب اسلامی با تأکید بر تاریخ و فرهنگ خاورمیانه است. برخی از مواد درسی این دانشگاه عبارتند از: شیعه در دوران میانه، درآمدی بر اسلام، زیارت و سفر به اماکن مقدس اسلام،...
⬅️از کتاب های الکترونیکی درباره خاورمیانه و اسلام این دانشگاه می توان به «دشمن در آینه بنیادگرایی اسلامی و محدوده های عقل گرایی مدرن» نوشته «ایبان» اشاره کرد.
♦️6. دانشگاه کالیفرنیا (UCLA آمریکا)
www.ucla.edu
⬅️«مرکز مطالعات خاور نزدیک گوستاو وون گرانبوم» این دانشگاه به مطالعات اسلامی و بررسی مسائل مختلف فرهنگی ـ اجتماعی خاورمیانه مشغول است.
⬅️عناوین بعضی از دروس کارشناسی ارشد و دکتری عبارتند از: متون اسلامی، مشکلات موجود در هنر اسلامی، بررسی خاورمیانه، نهادهای نخستین اسلامی، مردم و حکومت در خاورمیانه، و مقدمه ای بر اسلام.
⬅️از پژوهش های انجام شده در این مرکز می توان به این موارد اشاره کرد: «مطالعات اسلامی و آینده اسلام» (فضل الرحمن) و «تصوف و شهادت» (آنه ماری شیمل).
♦️7. دانشگاه ییل (آمریکا)
www.yale.edu
⬅️این دانشگاه در زمینه مطالعات اسلامی در مقطع دکتری پذیرش دارد. برخی از مواد درسی آن عبارتند از: شیعیان کلاسیک، توسعه افکار شیعی، جهاد و بنیادگرایی اسلامی (با تمرکز بر ایران، لبنان و مصر)، ساختار ایران مدرن.
⬅️از موضوعات و پروژه های تحقیقی مرتبط با تشیع در این دانشگاه می توان به این موارد اشاره کرد: درآمدی بر تشیع (تاریخ و دکترین شیعیان دوازده امامی)، ریشه های انقلاب (تاریخ تشریحی ایران مدرن)، اسلام تندرو، اسلام و انقلاب در خاورمیانه. در سایت دانشگاه مقالات متعددی در مورد شیعه موجود است.
-مجله معارف، مهر و آبان۹۱
-به نقل از کانال مطالعات شیعه در غرب
#دین
#شیعه_شناسی
#دانشگاه
#غرب
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠آمریکا مذهبی ترین کشور جهان اولی!
🖋محسن روحانی
⬅️آمریکا معروف است به کشوری مذهبی، کشوری که تا چند دهه ی قبل خرید و فروش الکل در آن ممنوع بوده و همین امروز هم سن خرید الکل بیست و یک سال است در حالیکه در اروپا به طور میانگین، شانزده سالگی سن قانونی استفاده از الکل است. (مصرف آبجو در سنین پایین تر هم گاها مجاز است و در برخی از کشورها هم این سن هجده سال است)
⬅️روسپیگری و پرداخت و دریافت پول در این ارتباط کاملا غیر قانونیست، درحالیکه در کشورهای اروپایی، این امر بعضا بیزینسی رسمی به شمار می رود و پروانه ی اشتغال دارد.
⬅️پوشش مذهبی هیچ ممنوعیتی و حتی بی احترامی عمومی را هم به همراه ندارد حال آنکه در برخی کشورهای اروپایی مدام قوانین ضد پوشش اسلامی به تصویب می رسد.
🔹 تهیه ی غذای کوشر که مخصوص یهودیان است و غذای حلال که مخصوص ما مسلمانان هست نیز به شدت راحت است.
⬅️در این کشور به مذهب و آزادی مذاهب بی اندازه احترام گذاشته می شود، دولت حمایت مالی میکند و در این مسیر هیچ تبعیضی بین ادیان قائل نمی شود، یعنی طبق قانون اساسی و در عمل نمیتواند بین اسلام و مسیحیت و یهودیت تفاوت بگذارد و حمایت های مالی نابرابر را لحاظ کند.
کشوری که مردم در پوشش و بوسیدن هایشان هم حریم به شدت بیشتری به نسبت کشورهای اروپایی رعایت می کنند.
⬅️بخش زیادی از دانشگاهها، زیر نظر مذاهبی مثل مسیحیت و یهودی ها اداره می شود.
حال در چنین جامعه ای هم، جوانان روز به روز دین گریز تر می شوند و قوانین مذهبی را به چالش می کشند.
در گفتگوی ادیان این مطلب را خواندم که به نظرم کلیتش درست است هرچند که آمارش را بسیار کمتر از واقعیت جامعه یافته ام:
🔹 مرکز تحقیقاتی PEWپژوهشی را در پاسخ به این پرسش انجام داده است: چرا بخش قابل توجهی از آمریکائیها مایل نیستند خود را پیرو هیچ مذهبی بدانند؟ آنها پیمایش مشابهی در ۲۰۱۴ انجام داده بودند که بر اساس آن معلوم شد ۲۳ درصد از آمریکائیها خود را پیرو هیچ مذهبی نمیدانند. این درصد در سال ۲۰۰۷، فقط ۱۶ درصد بود. در پیمایش جدید که با جامعه آماری ۱۳۰۰ شرکت کننده انجام شد، پرسشهایی برای فهم چرایی بی مذهب بودن این افراد مطرح شده است. اکثریت شرکت کنندگان در این پیمایش از خانوادههای مذهبی هستند. دلیل اصلی که اکثریت این افراد (۶۰ درصد) برای غیر مذهبی بودن خود عنوان کره اند این است که به آموزه های مذهبی شک دارند. ۴۹ درصد نیز گفته اند از مواضع کلیسا در موقعیت های سیاسی و اجتماعی مختلف ناراضی هستند. ۴۱ درصد علت غیرمذهبی بودن خود را عملکرد سازمانهای دینی عنوان کرده اند و ۳۷ درصد هم گفته اند اساسا به خدا اعتقاد ندارند. ۳۴ درصد هم گفته اند رهبران مذهبی کلیسا را افراد لایقی نمیدانند و آنها را دوست ندارند.
🔹 دین گریزی مختص به دین خاصی نیست. دانشجویان یهودی ای را میبینم که کلاه مخصوصشان را در کیفشان میگذارند و در بدو نزدیک شدن به منزلشان از ترس خانواده های بسیار متعصبشان به سر میگذارند. در دانشگاه و جامعه غذای معمولی می خورند ولی در کنار خانواده وانمود میکنند که همیشه غذای کوشر مصرف می کنند و فرایض دینی و نمازهای روزانه شان لحظه ای تاخیر ندارد.
🔹 به عبارتی دین گریزی شدت گرفته ولی تظاهر به دین داری در نسل جوانشان هم.
-به نقل از کانال بنیاد اسلامی الرسول
#گزارش
#غرب
#دین
#دینداری
#آمریکا
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠روایت خوفانگیزی از حاشیه!
🔸حاشیه ای بر فیلم تازه اکران شده «مغزهای کوچک زنگ زده»
🖋محمد فاضلی
♦️فیلمهایی که شما را از زندگی خودتان جدا کنند و به دنیای دیگرانی ببرند که خیلی از شما دورند و شاید هیچگاه به زندگی آنها فکر نکردهاید زیاد نیستند. «مغزهای کوچک زنگزده» به نویسندگی و کارگردانی هومن سیدی از همین جنس فیلمهاست. فیلم شما را به دنیای آدمهایی میبرد که برای زندگی اکثریت جامعه ناشناختهاند، و شیوهای از فکر کردن در میان آن آدمها را تصویر میکند که برای بخش عظیمی از جامعه غریب است.
♦️«مغزهای کوچک زنگزده» روایت خوفانگیزی از زیستن در حاشیه، در منتهای فقر، در سایه آسیب اجتماعی و به دور ماندن از آموزش و چگونگی برآمدن تعصب کور از دل این شیوه زیست است. شما هیچ وقت از خودتان پرسیدهاید زندگی کردن در حاشیه، در سایه کسب درآمد از «آشپزخانه» (جایی که در آن مواد مخدر صنعتی مثل شیشه تولید میشود)، و در جایی که کودکان بیسرپرست نگهداری میشوند تا وقتی بزرگتر شدند برای تولید و توزیع مواد مخدر بهکار گرفته شوند چگونه است؟ فیلم روایتی از این گونه زیستن است.
♦️روابط اجتماعی در حاشیه چگونه است؟ راندهشدگان به حاشیه جامعه چگونه حقشان را از متن جامعه میگیرند؟ اخلاق در حاشیه چگونه تعریف میشود؟ هومن سیدی برای همه اینها پاسخهایی دارد. فیلم هومن سیدی اما روایت «حاشیه در حاشیه» هم دارد.
♦️زن، حاشیهای در حاشیه است. زن در همان حاشیهای که خودش در فقر و فلاکت دست و پا میزند، حاشیهای بر دنیای خشن مردانه است، اوست که قربانی تعصب کور برآمده از زیست حاشیهای میشود.
♦️«مغزهای کوچک زنگزده» روایتی است که یکی از مسیرهای خیزش ذهنیت داعشی را هم نشان میدهد. ذهنیت داعشی بیش از آنکه بر قرائتی از دین بنا شده باشد، پایهاش مشروع پنداشتن خشونت برآمده از تعصب است و فیلم تصویری واقعگرایانه از سازوکارهای اجتماعی پیدایش ذهن و عمل خشونتآمیز ارائه میکند. فیلم نسبت بین بیکاری، فقدان مسکن باکیفیت، فقدان آموزش و پیدایش خشونت را بهخوبی کاوش میکند.
♦️«مغزهای کوچک زنگزده» بیشباهت نیست به تصویری که فیلم «ابد و یک روز» از حاشیه ارائه میکند و اتفاقاً در آنجا هم زن «حاشیهای بر حاشیه» است و بازی نوید محمدزاده در هر دو فیلم در نقشی کموبیش قابل مقایسه، هر دو فیلم را به روایتهایی مکمل از حاشیه بدل میکند. نکته مهم اما راهی است که جامعه ایران در حاشیه و روایت کردن آن پیموده است.
♦️«اجارهنشینها» ساخته داریوش مهرجویی، یکی از مهمترین فیلمهایی است که در ایران بعد از انقلاب به نوعی به حاشیه شهر و کیفیت سکونت و مسکن میپرداخت (البته معانی دیگری هم برای فیلم برشمردهاند). هنرمندان را اگر بیانکننده روایتی از وضع جامعه لحاظ کنیم، به این نکته میرسیم که داریوش مهرجویی در بیان وضع حاشیه، روایتی نه تلخ و نه آسیبزده، بلکه مسألهدار ارائه میدهد. روایت مهرجویی از حاشیه، بیان امری سرطانیشده، خوفناک یا به غایت غیراخلاقی نیست. فیلمها به «ابد و یک روز» و «مغزهای کوچک زنگزده» که میرسند، تصویر حاشیهای غرق در آسیب، خشونت و بیاخلاقی و تعصب ارائه میکنند. این البته همه حاشیه نیست و حتماً حاشیه هم وجوه مثبتی برای روایت دارد، لیکن این گذار از «اجارهنشینها» به «مغزهای کوچک زنگزده» معنادار و هشداردهنده است.
♦️«مغزهای کوچک زنگزده» روایتی هنری از موضوعی اقتصادی، جامعهشناختی و سیاسی است که میتوان دیدن آنرا به همه توصیه کرد. ساعتها به فکر فرو میروید. مسئولین سیاسی و اقتصادی جامعه دیدن آنرا بر خود واجب بدانند. فیلم روایت بخشی از جامعه ایران است اما نمونهای از قربانیان این جامعه را به رخ میکشد، قربانیای که از حاشیه به متن هجوم میبرد.
#نقد_فیلم
#جامعه
#دین
#آسیب_شناسی
#زنان
#خشونت
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠برآمدن نسل تازه ای از روشنفکران پسا سکولار- پسااسلامیست
🔸گزارشی از همایش «امکان امر دینی در عصر حاضر» تهران ۲۹مهرماه۹۷
⬅️«اینک چهل سال پس از انقلاب اسلامی و استقرار حکومت دینی در ایران امر قدسی بیش از همیشه، در معرض خطر حذف کامل از سپهر فرهنگی-اجتماعی ایران آینده قرار گرفته است.» این موقعیت خطیر تاریخی بنیاد پروژه بیژن عبدالکریمی و همایش دو روز اخیر درباره کتاب «امکان امر دینی در عصر حاضر» بود. از جزئیات اندیشه عبدالکریمی که در این دو روز به تفصیل مورد بررسی و نقد قرار گرفت اگر بگذریم، این همایش به طور کلی ورود روشنفکری و اندیشه ایرانی به جهان پسا سکولار- پسااسلامیستی تازه ای را نوید می داد.
⬅️تاریخ اخیر ایران بیهودگی نزاعهای روشنفکری دهه شصت و هفتاد شمسی را آشکار کرده است، چه هر دو نسخه ی اصرار بر تئولوژی و الهیات حوزوی از یکسو و سپر انداختن در برابر سوبجکتیویسم مدرن و ادغام در لیبرال-سرمایه داری جهانی هیچیک نتوانستند گرهی از مصائب تاریخی ایران دردآلود امروز باز کنند و امروز حتی در میان قائلان سابق خود نیز بی اعتبار گشته اند.
⬅️عبدالکریم سروش با سخن گفتن از «نولیبرالیسم مسلح» از تجدید نظر خود در ارزیابی مدرنیته سخن می گوید و رضا داوری اردکانی از هر فرصتی استفاده می کند که خوش بینی دهه شصتی خود به اسلام گرایی حداکثری را تصحیح کند. مصطفی ملکیان هم اسلامیسم و هم سیانتیسم را شکست خورده در حل معضلات بشر معرفی می کند و با زبان فلسفه تحلیلی از موضع عبدالکریمی تقدیر می کند و رضا داوری اردکانی تلویحاً بر موضع ملکیان صحه می گذارد و مجتهد شبستری فراسوی تئولوژی و سوبجکتیویسم از «اونتولوژی سخن» که نهفته در متن مقدس است و سرچشمه رودخانه در سیلان تفکر اسلامی است سخن می گوید. طرفه آنکه روحانیون حاضر در همایش «امکان امر دینی» هم هیچیک حاضر به دفاع از موضعی تئولوژیک نشدند. مهدوی زادگان از این گفت که در دین تعبد نیست و خسروپناه پروژه جمع دین و عقلانیت مدرن را پروژه ای ممکن، موفق و قابل دفاع توصیف کرد. پارسانیا نیز تئولوژی را طاغوت دانست و از امکان گشودگی به هستی در تفکر کلاسیک فیلسوفان ایرانی سخن گفت.
⬅️چنین به نظر می رسد که اینک در آستانه چهلمین سال پیروزی انقلاب، طرفین دعوای اسلام و سکولاریسم به تدریج از مسیرهای مختلف به این نتیجه می رسند که هر دو سالها در زندان معرفت شناسی اسیر بوده اند و بی اعتنا به بحرانهای بنیادین جامعه ایرانی، ساده لوحانه به میراث سنت و مدرنیته نظر داشته اند.
⬅️اینک که پس از دو دهه جولان کارگزاران و تکنوکراتهای ریش دار و بی ریش بر سپهر سیاسی و اجتماعی ایران نزاع بیهوده ی روحانیون و روشنفکران دینی در ایستگاهِ دوگانه ی مبتذل روحانی-رییسی به فرجام خود رسیده است، عبدالکریمی از استیلای کامل نیهیلیسم قدیم و جدید بر روح ایرانی سخن می گوید. هشدار عبدالکریمی اگرچه لحنی عارفانه و اشراقی و انزواجویانه دارد -و من به تفصیل آنرا در ارائه ام در همایش مورد نقد قرار دادم- اما هشدار او را هشدار نسبت به مرگ مدنیت و سیاست در ایران تلقی می کنم. هشدار نسبت به آغاز دوران طولانی ای از انحطاط، روزمرگی، نیهیلیسم، سردرگریبانی، منفعت جویی، تعصب و بی خردی در ایران که چهره شوم و طنین کریه و بوی ناگوار آن چند صباحی است که خود می نمایاند.
⬅️امروز که حاکمیت ما روزبه روز بیشتر در بن بست تئولوژیک-غربزده ی خودساخته اش گرفتار می شود و امکاناتی برای برون رفت خود متصور نیست، بیژن عبدالکریمی، سیدجواد میری و همایش «امکان امر دینی در عصر حاضر» نوید آرام اما امیدوار کننده ای از برآمدن نسل تازه ای از روشنفکران دینی پساسکولار-پسااسلامیستی را در گوش ایران آینده زمزمه کردند. جریان نویی که به زعم من توفیق آن تنها زمانی خواهد بود که با اعلام پایان تقابل انسان و خدا و امر مقدس و امر عرفی، بتواند به صورت بندی تازه ای از «اومانیسم تعالی خواهانه» و «عقلانیت انتقادی غیرتئولوژیک-غیرسوبجکتیو» دست یابد.
چشم اندازی که در میان مفسران هایدگر بیش از هانری کربن نزد هانا آرنت و در میان مفسران علی شریعتی بیش از عبدالکریمی و خانواده شریعتی نزد جواد میری دنبال شده است.
-به نقل از کانال سید جواد میری
#همایش
#دین
#جامعه
#آسیب_شناسی
#سکولاریسم
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠در باب موسیقی متعالی
▪️گفتاری از مقام معظم رهبری:
⬅️«.. .مي دانيد که من به طور طبيعي از جمله آدم هاي غرب ستيزم. چنانکه هيچ ويژگي غرب، مرا مبهوت و مجذوب نمي کند. در عين حال، ويژگي هاي مثبت غرب را از روي محاسبه، تأييد مي کنم.
يکي از آن ويژگي ها، مقوله موسيقي است.
⬅️درست است که در غرب، موسيقي هاي منحط وجود دارد. اما در همان نقطه از جهان، از دير باز موسيقي هاي آموزنده و معنا دار هم بوده است؛ موسيقي اي که براي گوش سپردن به آن، انسان عارف واقف خردمند، مي تواند بليت تهيه کند، در سالن اجراي کنسرت بنشيند و ساعتي، از آن لذت ببرد. در غرب موسيقي هايي که گاهي يک ملت را نجات داده و گاهي يک مجموعه فکري را به سمت صحيح هدايت کرده، کم نبوده است. غرب برخوردار از چنين ويژگي اي نيز بوده و هست.
⬅️در شرق که راجع به آن گفتم ( يعني در محدوده جغرافيايي مورد اشاره ) متأسفانه موسيقي از چنين اعتبار و جايگاهي برخوردار نبوده است. موسيقي در اين جا عبارت از آهنگ ها و آلات و ادوات لهو بوده؛ که فقها از آن به موسيقي لهوي حرام تعبير کرده اند. فرض بفرماييد فلان خليفه، شب دچار بي خوابي مي شده است. موسيقي دان ها همراه با کنيزکان مغني، بايستي مي آمدند تا اسباب طرب او را فراهم کنند.
⬅️موسيقي دان با آن خصوصيات که گفتم اهل خرد و قريحه و ذوق است بايستي خود را مي شکست و انواع و اقسام هنرهاي خويش را نثار مي کرد تا خليفه از حالت افسردگي که لازمه خونريزي ها، قساوت و خباثت هاي وي بود - بيرون مي آمد! اين وضعيت موسيقي در بارگاه خلفا و امراي عرب بود. يعني همين قضيه، در مورد سلاطين ايران هم صدق مي کند. پادشاهان که اهل موسيقي لهو بوده، و دربارهاي موسيقي طرب داشته اند، کم نيستند. که از آن جمله مي توان به دربار قاجار و پادشاهان آن سلسله اشاره کرد.
⬅️توجه مي کنيد که موسيقي در خدمت چه جريان ها و کساني بوده است؟! اينکه مي بينيد در کلمات فقها، موسيقي، مقوله اي حرام و ممنوع و دست نزدني و نزديک نشدني است، به همين خاطر است.
⬅️... چه ارزشی دارد که به خواهش دل یک نفر بسازند و بخوانند و بنوازند و آن اندیشه ریاضی و محاسبه علمی و منطقی را - که اعتبار موسیقی است - چنین خوار و ذلیل کنند؟! که برای هدف متعالی باشد. اگر چنین باشد، آن وقت میشود موسیقی را پاک و مقدس نامید. آن وقت میشود ما هم مثل غربیها کنسرت داشته باشیم (عنوانش را مثلا محفل خوانندگی بگذاریم، تا اصطلاح غربی به کار نبرده باشیم) که مردم - اعم از معمولی و متدین - بلیت تهیه کنند و برای شنیدن ساز و آواز شما، به آن محفل بیایند...»
-مجله پرسمان، دی ماه ۱۳۸۴ شماره ۴۰
https://hawzah.net/fa
#اندیشه_ها
#مقام_معظم_رهبری
#آیت_الله_خامنه_ای
#دین
#فقه_هنر
#هنر
#موسیقی
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠گنگره جهانی اربعین؛
🔸نگاه تمدنی به اربعین در بیانات حضرت آیت الله خامنه ای در سخنرانی سال۱۳۵۲
⬅️...شیعه یک جمع متفرقی بود. یک جامعهای بود که در یک جا، در یک مکان زندگی نمیکردند. در مدینه بودند، در کوفه بودند، در بصره بودند، در اهواز بودند، در قم بودند، در خراسان بودند، اطراف و اکناف بلاد. اما یک روح در این کالبد متفرق و در این اجزاء متشتت در جریان بود. زیارت الاربعین.
⬅️میدانید یکی از علائم ایمان زیارت اربعین است... که مثل دانههای تسبیح یک رشته و یک نخ همه اینها را به هم وصل میکرد.
چه بود آن رشته؟ رشته اطاعت و فرمانبری از مرکزیت تشیع، از رهبری عالی تشیع یعنی امام. همه این رشتهها به آنجا متصل میشد. قلبی بود که به همه اعضا فرمان میداد. و به این ترتیب تشیع یک سازمان و یک تشکیلاتی بود. ممکن بود دو نفر از حال هم خبر نداشته باشند؛ اما بودند کسانی که از حال همه با خبر بودند. اطاعت و فرمانبری آنها به حساب بود، فریاد زدنشان از روی دستور بود، سکوتشان بر طبق نقشه بود.
⬅️همه چیزشان با حساب بود. فقط یک عیبی کار آنها داشت و آن اینکه همدیگر را کمتر میدیدند. اهل یک شهر، شیعیان یک منطقه البته یکدیگر را میدیدند. اما یک کنگره جهانی لازم بود برای شیعیان روزگار ائمه (ع).
⬅️این کنگره جهانی را معین کردند. وقتش را هم معین کردند. گفتند در این موعد معین در آن کنگره هر کس بتواند شرکت کند. آن موعد روز اربعین است و جای شرکت، سرزمین کربلا است. چون روح شیعه روح کربلایی است، روح عاشورایی است. در کالبد شیعه تپش روز عاشورا مشهود است. شیعه هر جا که هست دنبالهروی عاشورای حسین است. این هم که میبینی همه جا این تپشهایی که در شیعه مشهود شده، از آن مرقدِ پاک ناشی شده. این شعلههایی بوده که از آن روح مقدس و پاک و از آن تربت عالی مقدار سرکشیده. به جانها و روحها رسیده. انسانها را به گلولههای داغی تبدیل کرده و آنها را به قلب دشمن فرو برده.
⬅️بنابراین مسأله اربعین یک مسأله مهمی است، اربعین یعنی میعاد شیعیان در یک کنگره بینالمللی و جهانی برای سرزمینی که خودش خاطرهانگیز است آن سرزمین. سرزمین خاطرهها است، خاطرههای باشکوه، خاطرههای عزیز، سرزمین شهدا، مزار کشتهشدگان راه خدا، اینجا جمع بشوند تشیع، پیروان تشیع و دست برادری و پیمان وفاداری هر چه بیشتر بدهند.
⬅️اگر امروز هم بتوانند شیعیان آن سرزمین پاک و مقدس را یک چنین میعادی قرار بدهند. البته بسیار کار بجا و جالبی خواهد بود و همین دنبالهگیری از راهی است که از ائمه هدی (ع) به ما ارائه دادند.
🔺بخشی از سخنرانی حضرت آیتالله خامنهای در مسجد امام حسن(ع)مشهد در اسفند ۱۳۵۲
-به نقل از محکمات
#اندیشه_ها
#اربعین
#تمدن_ساز
#حضرت_آیت_الله_خامنه_ای
#دین
#فرهنگ
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠نامهای برای پاپ، نامهای برای چه؟
🖋مهراب صادقنیا
⬅️روز گذشته آیتالله دکتر محقق داماد به زبان فارسی نامهای به پاپ فرانسیس، رهبر کاتولیکهای جهان نوشته و از ایشان خواستهاند که در مسئلهی تحریمهای ظالمانهی آمریکا علیه ایران مداخله کرده و "ارشادات لازم را مبذول" دارند.
⬅️پاپ فرانسیس احتمالاً این نامه را که با ادبیاتی حقوقی-الاهیاتی و تا اندازهای مستند به کتاب مقدس مسیحی نوشته شده است، بخواند و خوشحال شود که " یکی از معلّمین دینی" از ایران در این شرایط سخت ارشادات او را مفید دانسته و از او کمک طلبیده است. اما احتمالا پیشِ خودش فکر خواهد کرد که به یک حکومت سکولار در یک کشور بیشتر پروتستان، چه ارشادی میتواند داشته باشد.
⬅️سالهاست که شماری از ارباب ادیان به بهانهی محیط زیست، گازهای گلخانهای، جنگ و ترور، مهاجرت و پناهندگی و دهها معضل بینالمللی گرد هم جمع میشوند، به هم نامه مینویسند و توان خود را برای حل این مشکلات روی هم میگذارند ولی آب از آب تکان نمیخورد. این یعنی آن که مذهب نقش سنتی خود را دستِکم در سطح قدرتها و حاکمان از دست داده است.
⬅️حکومتهای امروز ترجیح میدهند که به مجامع و قوانین بینالملل پایبند باشند تا به آموزههای کتاب مقدس و نصحیتها و ارشادات پاپها.
⬅️من هم میدانم احتمالاً استاد ما از سرِ دلسوزی و تعهّد به ملّت خود خواسته است با کمک ارشادات پاپ فرانسیس وجدان عمومی جامعهی آمریکا را بیدار کند، بلکه رئیس جمهور خیرهسرشان را وادار کنند که قدری از ماجراجویی خود دست بکشد؛ ولی واقعیّت آن است که حاکمانِ جهان، دین را به تودهها داده و قدرت را از آنِ خود کردهاند و در این میان معلمهای دینی حرفشان در کشور خودشان هم شنیده نمیشود، چه رسد به جامعهای که خود را سکولار معرفی میکند.
⬅️در دنیای امروز، دین و فهم دینی ممکن است برای تودهها مهم باشد، آنقدر که برایش جنگ کنند و یا صلح؛ اما برای حاکمان نه. در روزگار ما همین که پاپ فرانسیس و همهی پاپها و معلمان و مبلغان ادیان بکوشند پیروانشان را از جنگهای مذهبی بر حذر دارند و کمک کنند تکفیر و تبشیر آتش کینه و دشمنی نیافروزد، کاری بس ستُرگ کردهاند.
۹۷/۸/۱۳
-به نقل از کانال نویسنده
#یادداشت
#مهراب_صادق_نیا
#محقق_داماد
#پاپ
#تحریم
#آمریکا
#سکولاریسم
#دین
#دولت
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠فقه در عصر غیبت قادر به ساخت مدینه فاضله نیست
🔈مهدی نصیری
◀️بر اساس مبانی کلامی شیعه، قوام دین و دنیا به حاکمیت مبسوط الید حجت معصوم (نبی و یا امام) خداوند بستگی دارد و اگر این حاکمیت سلب شود و لو آن که معصوم حاضر و ظاهر باشد و به خصوص اگر به خاطر سلطه ظالمان و عدم پشتیبانی مردم، در پرده غیبت برود، جامعه بشری دچار خلا عظیم هدایتی و سیاست ورزی در امور دینی و دنیایی اش می شود و شرایطی اضطراری بر جامعه حاکم می شود و هیچ عاملی جز اعاده حاکمیت معصوم نمی تواند این خلا را به کمال و در حدی رضایت بخش پر کند.
◀️اگر تصور کنیم که حکومت دینی می تواند بر موانع ساختاری ایجاد شده توسط مدرنیته در همه بخشهای فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی و سبک زندگی و … غلبه کند و طرح تمدنی اسلامی در حدی بالا و رضایت بخش را بریزد، این تصور از شناخت واقعیتهای زمانه به دور است.
◀️بدعتی بزرگ به نام مدرنیته بستر تمدنی موجود را چنان ویران کرده است که بذر احکام و آموزه های دینی نمی تواند در این شوره زار تمدنی به برگ و بار لازم بنشیند و یک حکومت دینی در این عصر ناگزیر به تن دادن به راه حلهای عرفی و غیر دینی و غربی در بسیاری از عرصه هاست همان گونه که جمهوری اسلامی از آغاز تاکنون به این راه حلها از باب ضرورت تن در داده است.
◀️وقتی در دوران سیطره مدرنیته از پذیرش ساختارهای مدرن ناگزیر بودید، طبیعی و بلکه ضروری است که در بسیاری از موارد حکومت دینی و فقهی برای سامان دادن به این ساختارها و استفاده کارآمدتر از آنها به متخصصان و کارشناسان و تجربیات مدرن مراجعه کند و از علم و تجربه آنها بهره بگیرد.
◀️در پارادایم و گفتمان مسلط بر حوزه ها و نظام آمورش حوزوی، تحلیل عمیق و بنیادینی از دنیای جدید وجود ندارد و بلکه بعضا علوم و تکنولوژی مدرن محصول تعالیم دینی قلمداد می شود که غربیها به این تعالیم عمل کرده اند اما مسلمین از آن فاصله گرفتهاند! حتی فقیهی بزرگ مانند نایینی دموکراسی غربی را از مصادیق آیاتی چون «و امرهم شوری بینهم» می بیند.
◀️وقتی تحلیل حوزه و فقه ما از مدرنیته صرفا یک تحول کمّی باشد و پشت مدرنیته یک مکتب را با جهان بینی و ایدئولوژی و ساختارهای خاص خودش که بنیادا در تقابل با دین و شریعت است نبیند، تصور می کند که تمدن سازی دینی و جامعه پردازی فقهی و شرعی امری سهل و ساده است و اگر چهل سال هم تجربه حکومتی داشته باشد و ناکامی های فراوانی را هم پیش روی خود در دینی کردن جامعه و ساختارها (در حد مطلوب و رضایت بخش) داشته باشد، باز هم به حکم این که حرف مرد یکی است، می گوید فقه حلّال همه مشکلات است و مشکل فقط در این است که حوزه تحرکش کم است و یا مدیریت آن مثلا انقلابی نیست و یا آن که درسهای خارج آن سکولار است و تحلیل هایی از این دست که ممکن است بهره ای از حقیقت هم داشته باشند اما بدون شک ریشه مشکل در این امور نیست.
◀️اگر حوزه ها و فقه و جمهوری اسلامی، مدام از طرح یک حکومت و جامعه و تمدن دینی سخن بگویند و در عمل توفیقاتشان در عرصه هایی به خصوص در زمینه اقتصاد و معیشت مردم و نیز کارآمدی نظام اداری و بدتر از همه در برخورد با مفاسد اقتصادی و چپاول بیت المال توسط الیگارش های موجود در جناحهای سیاسی، رضایت بخش نباشد، مردم این ناکامی ها را به حساب دین و همان شعارهایی خواهند گذاشت که شما مدام تکرار می کنید و نه به حساب بستر تمدنی منحط و فساد آفرین محصول مدرنیته و البته علاوه بر آن مدیریت ضعیف و بعضا فشل موجود در جمهوری اسلامی.
◀️کسانی که غافل از تنگناهای موجود در عصر غیبت و زمانه سیطره مدرنیته، حوزه و فقه را منجی و حلال همه مشکلات و قادر به ساخت اتوپیای دینی معرفی می کنند و از عنصر واقع بینی و زمان شناسی که مورد سفارش اهل بیت (علیهم السلام) به شیعیان است، غافل می شوند، در زمره غالیانی هستند که ممکن است فقه و دین را از انجام مقدوراتش نیز باز دارند و میدان را یک سره به دست دین ستیزان بسپارند.
◀️در ظلمات زمانه کنونی یک جرقه می تواند کاری عظیم باشد تا چه رسد به نهضت و تاسیس نظامی که یک اتفاق عظیم و شگفت آور در دنیای امروز و تحت سیطره مدرنیته بوده است. پیروزی انقلاب اسلامی و تاسیس نظام و عمر چهل ساله آن هر کدام به طور جداگانه یک اعجاز به مدد خداوند بوده است. اصلاح سی درصدی امور هم در این شرایط یک دستاورد بی نظیر است. پس جایی برای یاس و ناامیدی و کنار کشیدن از صحنه سیاست و مبارزه و اصلاح گری نیست اما باید به یک نکته توجه داشته باشیم که اگر دایره اصلاح گری و انقلابی گری را از حیطه مقدوراتمان فراتر نهیم و انقلابیون غالی شویم ممکن است همان قدر مقدور را نیز از دست بدهیم.
-به نقل از مباحثات
#گفتگو
#فقه_تمدن_ساز
#دین
#مدرنیته
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠درد و رنج حیوانات و احکام فقهی
🖋ابراهیم احمدیان (روزنامهنگار و پژوهشگر مطالعات اسلامی)
⬅️این یادداشت بهصورت مختصر توضیح میدهد دین اسلام قابلیتهایی بسیار قابلتوجه برای پایین آوردن مصرف گوشت، زدودن رنج و درد از حیوانات، منع شکار حیوانات و بهبود وضعیت محیطزیست دارد. این قابلیتها در متون دینی دیگر ادیان موسوم به ابراهیمی وجود ندارند. با توجه به بحران فعلی محیطزیست و با استفاده از منابع روایی و فقهی حتی میتوان از باب احکام ثانویه مصرف گوشت حیوانات حلالگوشت را در موارد بسیاری تحریم نمود و این حکم در سطحی وسیع میتواند به بهبود وضعیت آب و هوایی و کمک به بقای حیاتوحش منجر شود.
⬅️تا همین اواخر ـ یعنی تا دو قرن پیش ـ نگاه فلسفه غرب به حیوانات بسیار بیرحمانه بود. در این نگاه، آنچه یک موجود جاندار را ذیحق میکرد، چیزی بود که آن را «دارا بودن عقل و مرتبه وجودی بالا و یا برگزیدگی» میدانستند. در فلسفه ارسطو و رواقیان ظاهراً خردورز و عاقل بودن (و به تعبیر صریحتر: آدم بودن) ملاک ذیحق بودن است. در نظامواره کیهانشناختی ارسطو، حیوانات در یک چرخه و سلسلهمراتب وجودی، در پایین جدول جای دارند و در خدمت مراتب بالای جدولاند و بدین رو، هرگونه بهرهکشی از حیوانات میتواند توجیه بپذیرد. و از همین رو است که در باور پیتر سینگر فیلسوف فایدهگرای حامی حیوانات، تسلط نظریه ارسطو بر جهان فلسفه و کلیسا، از اقبال بد حیوانات بوده است. بنابر تفسیر آکویناس فیلسوف رسمی کلیسا، از سفر آفرینش، خداوند به انسانها اجازه داده است بر حیوانات مسلط باشند و برای خداوند مهم نیست انسان با حیوانات چه میکند. تنها دلیل آکویناس برای ضرورت پرهیز از رفتار سنگدلانه با حیوانات این است که این کار میتواند به سنگدلی انسان بینجامد. رنج حیوانات برای آکویناس اهمیت نداشت. کانت با نگاه انسانمحورانه معتقد بود که انسان مستقیماً وظیفهای در قبال حیوانات ندارد و حیوانات فقط وسیلهای برای رسیدن انسان خردمند و قانونگذار به غایات خودند. دکارت معتقد بود که حیوانات رنج نمیکشند. در نظرگاه دکارت حیوانات بهسان اشیای مکانیکی تنزل یافتهاند؛ آنها مانند ساعتاند که با تکان خوردن، صدا تولید میکند.
⬅️در قرون اخیر، یعنی از اواخر قرن 18 و اوایل 19 مسئله رنج حیوانات مطرح شد و پارادایم پیشین را به چالش انداخت. پارادایم پیشین این بود که ملاک ذیحق بودن یک جاندار، بهرهمندی او از عقل است. اینک مسئلهای رخ نمود: «درد و رنج»؛ آیا توانایی درک درد و رنج، ملاک ذیحق بودن نیست؟ فارغ از اینکه یک جاندار خردمند باشد یا نه، آیا همین که توانایی درک درد و رنج را دارد، برای اینکه ما انسانها در قبال او احساس مسئولیت کنیم، کافی نیست؟ مسئله درد و رنج ازاینپس اهمیت پیدا کرد؛ هرفیلسوفی که به درد و رنج حیوانات باور یافت، غالباً در قبال سرنوشت حیوانات و رفتار انسان با آنها موضعی به نفع حیوانات گرفت. در این میان ظهور جرمی بنتام فیلسوف فایدهگرا در طرح و قوت گرفتن پارادایم دوم، نقشی بسزا داشت. او میگفت حیوانات درد دارند؛ آنها فقط توانایی عقلورزی ندارند و حرف نمیزنند؛ اما قواعد اخلاقی و حقوقی، تنها متوجه جاندارانی نیست که خرد میورزند و سخن میگویند بلکه هر جانداری که درد و رنج را احساس میکند، مشمول این قواعد است؛ جانداری که بتواند درد و رنج را احساس کند، دیگر نباید به آن بهمثابه وسیلهای برای رسیدن به هدف نگریست.
🔸مایههای اسلامی پارادایم درد و رنج حیوانات
⬅️قول به توانایی درد و رنج در حیوانات را «پاردایم» میخوانیم زیرا در سایه آن نظریهها و احکام بسیاری میتواند رخ بنماید. ظاهراً قبول توانایی حیوانات برای درک درد و رنج در اسلام پیشینهای دیرین دارد و به خود پیامبر اسلام بازمیگردد. ما در اسلام با فضایی برمیخوریم که توجه به «توانایی حیوانات برای درک درد» در آن کاملاً مشهود است. از کلیت متون دین اسلام دریافته میشود که حیوانات درد و رنج دارند و موضوع درد و رنج حیوانات، در جایی که پای بهرهکشی از حیوان به میان میآید، آشکارا یکی از میداندارهای مهم احکام فقهی است.
-متن کامل در
http://dinonline.com/doc/note/fa/8044/
#فقه
#دین
#اسلام
#مسیحیت
#محیط_زیست
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠فقه نظام ساز؛ داریم یا نداریم؟
🖋مهدی نصیری
♦️با اظهارات اخیر یکی از اساتید حوزه در باره فقدان نظام سازی در فقه، دوباره بحث فقه نظام ساز در محافل حوزوی مطرح شده است.
بالاخره فقه نظام ساز است یا خیر؟
♦️اولین نکته مهم این است که اساسا مساله و معضله عدم کفایت فقه سنتی و موجود برای اداره جامعه مربوط به یک قرن اخیر است و در قرون گذشته چنین موضوعی تقریبا مطرح نبوده است و مردم مسلمانی که مقید به دینی و فقهی زندگی کردن بوده اند بر اساس همین فقه همه امور زندگی خود را انجام و سامان می داده اند. و اگر در آن دوران، حکومتی فقهی و دینی هم تشکیل می شد همین فقه از عهده اداره امور جامعه تا حد زیادی بر می آمد و به هیچوجه با این حجم از گره های نظری و عملی کنونی مواجه نمی شد.
♦️بنا براین سئوال اساسی این است که چه اتفاقی در یک قرن اخیر رخ داده است که چالش ناتوانی فقه سنتی در اداره امور جامعه و ضرورت ارتقا و یا انطباق آن با مقتضیات و پیشرفت زمانه مطرح شده است؟
روشن است که اتفاق رخ داده چیزی جز مدرنیته و تمدن جدید غرب و ورود و رسوخ آن به شرق و جوامع اسلامی نیست که ساختارهای تمدنی را در عرصه های اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی دگرگون و با تغییراتی عمیق مواجه کرده است. اما مساله مهم این است که حوزه ها و فقه ما در باره این پدیده فوق العاده تاثیرگذار و ساختار آفرین و نظام ساز کمترین بحث و تحلیل و موشکافی ای ندارد. همان حوزه و فقه و اصولی که در برخی از موشکافی هایش دنیایی از بحث و قیل و قال بعضا کم فایده وجود دارد.
♦️حوزه و فقه ما مثل عموم مردم تحت تاثیر نظریه سیر خطی پیشرفت تاریخ و تمدن {که هیچ استناد علمی و تاریخی درست و ثابت شده ندارد و برخلاف نصوص قرانی و صدها روایت است اما به دلیل القای آن در نظام آموزشی مدرن و رسانه های جدید شهرت و قطعیتی غیرقابل بحث یافته است} معتقد به مشروعیت و مطلوبیت تمدن جدید در ساحت معیشت و ساختارهای مادی مانند بانک و بورس و بیمه و رسانه و حمل و نقل و ... است. البته در مطلع ورود مظاهر مدرنیته به جامعه ما مخالفتها و نقدها و مقاومت هایی از سوی برخی علما و فقها در برابر آن صورت گرفت اما نتوانست در برابر سیلاب سهمگین نظری و عملی مدرنیته تاب بیاورد و لذا به محاق رفت.
خب با این نگاه به تمدن جدید دو راه و گزینه در پیش روی فقه و فقیهان وجود دارد: .....
🔴جمع بندی بحث این که فقه در قیاس با جامعه و تمدن سنتی ماقبل مدرن (جدای از مشکل غیبت امام معصوم)، ارزشها و احکامش با نظامها و ساختارهای حاکم در تلائم وتناسب بوده و اساسا بحث نظام سازی (مقصودم در اینجا تاسیس حکومت ونظام سیاسی نیست که مشروعیت انحصاری آن برای دین و فقه در عصر حضور و غیبت ثابت است) مطرح نیست اما در روزگار کنونی نظام سازی مستقل و خالص و یک دست دینی و فقهی در قبال ساختارها و نظامات مدرن اغلب غیر عملی و منتفی است و تنها باید به طور نسبی و در حد مقدور به تغییر و اصلاحات دست زد و البته این توان محدود و نسبیِ تمدن سازی در زمانه جدید (صرف نظر از مانعیت غیبت که آن هم به مردم بر می گردد) نه به دلیل ضعف و نقصان دین و فقه و فقها به عنوان علت فاعلی بلکه به جهت انحطاط و ویرانی علت قابلی که بستر تمدنی مدرن است، بر می گردد و از این رو تحلیل روشنفکران که این مساله را به عقب ماندگی فقه و دین و پیشرفتگی و کمال یافتگی تمدن جدید ربط می دهند، مردود است.
-به نقل از کانال نویسنده
#مهدی_نصیری
#فاضل_لنکرانی
#فقه_نظامات
#سکولاریسم
#دین
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠چه کسی گفته حکومت باید به فکر افزایش دینداری مردم باشد؟!
🔊دکتر سعید زیباکلام در گفتگو با نشریه خیمه
♦️اساساً چه کسی گفته كه اصحاب حكومت، هر قدر هم كه صادق و صديق و امين و خيرخواه و مردمي و خادم خلايق باشند، بايد به فكر افزايش دينداري مردم باشند؟
♦️بنده بر اين گمان نيستم كه افزايش ايمان و دينداري مردم، مردم هر قوم و قبيله و ولايتي، بر عهده حاكمان باشد. بيترديد بسياري از مردم كه در اثر عوامفريبيها، دروغگوييها، و شيّاديهاي بسياري از مسئولان در اين چند دهه، از دين و ديانت رميده و يا دست كم دلمُرده و بيتفاوت شدهاند، از اين سخن خرسند و دلشاد ميشوند اما بلافاصله بايد بيفزايم كه حتي اگر هيچيك از آن عوامفريبيها و دروغها و غارتها و پنهانكاريها هم رخ نداده بود باز هم اين سؤال به طور راهبردي موضوعيت دارد كه بر چه اساسي ميخواهيم قائل شويم كه: حاكمان را بايد كه ايمان و ديانت خلايق حفظ و بلكه افزايش دهند؟
♦️مادامي كه در عرصهی انديشگي و سياسي قائل باشيم يك يا تني چند عرشنشين هستند كه آراء درست و عقلاني را نهايتاً ميدانند هيچ جاي جدّياي نه براي آزادي انديشه و آراء ميماند و نه براي پژوهشي آزاد كه به انديشه و آرائي بديع و نوآورانه بينجامد. در اين صورت است كه مابقي كه فرشنشيناند كما بيش مشغول تئاتري ميشوند بزرگ و ملي كه اگر سالي سيصد همايش و نمايش براي جنبش نرمافزاري و تحول علوم انساني در آن برگزار شود و سيصد هزار سكه هم اعطا شود به قدر عطسهی بزي، اين تنور خاموش عقيم را گرم نخواهد كرد. آيا صادقانه نيست كه دستكم ديگر شعار آزادي انديشه و آراء هم ندهيم؟ و امانتدارانه نيست كه آن هزاران هزار سكه را هم خرج مستضعفاني كنيم كه صاحب حقيقي آن سكهها هستند؟
-به نقل از کانال مطالعات اجتماعی فقه
#دین
#دینداری
#روحانیت
#حکومت
#جامعه
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
دغدغههای حوزوی
💠سخنی با مهدی نصیری! 🖋پاسخ حجت الاسلام رضا غلامی به یادداشت «فقه نظام ساز، داریم یا نداریم؟» ♦️چند
💠عرصه را بر آزاد اندیشی تنگ نکنید
🖋پاسخ مهدی نصیری به نوشته رضا غلامی
♦با مطلبی نه زیبنده یک روحانی که عنوان عظیم «حجت الاسلام» را بر او می نهند، مواجه شدم پر از طعن و اهانت و از موضع یک عقل کل حرف زدن و نصیحت کردن. سخت متعجب شدم از این که یک روحانی شاغل در نهادی مهم و محترم، چگونه در مواجهه با یک مقاله ناظر به بحث های حوزوی اخیر در باره «فقه نظام ساز» این گونه قلم زده است.
♦️جناب غلامی که از داعیه داران اسلامی سازی علوم انسانی بر اساس فلسفه ملاصدراست و گاه و بیگاه خط و نشان های آبداری برای علوم انسانی موجود در دانشگاهها می کشد و نقدهای بنده بر فلسفه اسلامی را دیده، در نیافته که بنده با واژه فلسفه و مطلق فلسفه مخالفتی نکرده ام تا سخن گفتن و استناد اندک من به مرحوم فردید و یا هایدگر که حامل نوعی اندیشه ورزی فلسفی در باب مدرنیته هستند، در تناقض با موضع من در قبال فلسفه باشد بلکه انتقاد من و دیگر منتقدان به فلسفه اسلامی موجود است که کاملا منبعث و متخذ از مبانی فلسفی ارسطو و افلاطون و فلوطین و ... است و نسبتش با اسلام و معارف قران و اهل بیت(ع) تعارض و تقابل است.
♦️قصدم در مباحث اخیر پیرامون «فقه و تمدن سازی» زدن زیراب فقه (به تعبیر آقای غلامی) نیست بلکه به زعم خودم {چقدر درست باشد والله العالم، و البته آقای غلامی نگوید بیا سراغ من یا فلان عالم جلیل القدر تا مطمئن شوی درست است یا نه، چون این اطمینان فقط با مراجعه به فصل الخطاب معصوم به دست می آید و تا او در پرده غیبت است بنده اگر به نظری متفاوت با بزرگان غیر معصوم برسم، حق ندارم از نظرم دست بردارم مگر آن که به هر دلیل بطلان نظر کنونی ام برایم باورمند شود} نجات دادن فقه عصر غیبت و زمانه سیطره مدرنیته از زیر بار یک توقع و انتظاری است که بر عهده او نیست و گذاشتن چنین تکلیفی بر دوش فقه و به تبع آن بر دوش نظام مبارک جمهوری اسلامی به مصلحت دین و فقه و نظام نیست. قصدم این است که انتظارات واقعی و عملی را از فقه و نظام در تحقق احکام و آرمانهای اسلامی در این روزگار ترسیم کنم و بار فقه و جمهوری اسلامی را برای تداوم حاکمیت ولایت فقیه سبک کنم تا در آینده ای نزدیک پرچم این نهضت و انقلاب شکوهمند را به دست بقیة الله الاعظم بسپاریم.
♦️تفکر در اتمسفر انقلاب اسلامی به معنی نفی مباحثات علمی و لو آن که به نظراتی متفاوت با دیدگاه امام یا مقام معظم رهبری منجر شود، نیست. در شرایطی که مسئولیت اجرایی ندارم و به تحقیق و نوشتن و طلبگی اشتغال دارم، هم بر اساس مبنای امام و هم مبنای رهبری و نیز مبانی مسلّم شیعه، هیچ منعی برای رسیدن به دیدگاه های متفاوت با این دو عزیز عظیم القدر و طرح اصولی آنها در هیچ زمینه ای وجود ندارد.
♦️مگر آقای غلامی دستور العمل رهبری بزرگوار در مورد ضرورت و لزوم برگزاری کرسی های آزاد اندیشی را با آن مضامین بلند ندیده اند که این گونه از طرح نظرات طلبه ای چون بنده با سوابق معلوم الحالم! بر آشفته شده و قلم به توهین و انگ زنی برداشته اند. من مدتها فکر می کردم چرا این سند عالی و مایه مباهات، بر زمین مانده و به آن کما هو حقه (که رهبری باری گفتند من صد بار برای راه اندازی کرسی های آزاد اندیشی تذکر داده ام)، عمل نمی شود، اکنون با این مقاله آقای غلامی که با محافل و نهادهای مسئول برگزاری کرسی های آزاد اندیشی مرتبط است، در می یابم که ظاهرا مدیران مسئول برگزاری کرسی ها کم و بیش چون جناب غلامی فکر می کنند که اساسا طرح دیدگاه های متفاوت با امام یا رهبری غیر مجاز و گناه و جرم است و مقصود رهبری هم از برگزاری این کرسی ها این بوده که همگان بیایند و نظرات امام و رهبری را تکرار کنند و بعد فکر کرده اند خب تکرار این نظرات که نیاز به مناظره ندارد، پس کرسی های آزاد اندیشی تعطیل!!
♦️در دوران مسئولیتم حدودا هفت دیدار با رهبری معظم داشتم و در پنج دیدار آن مواجهه ای انتقادی داشتم به این معنا که یا از نهاد و مسئول و مساله ای در نظام به ایشان صریحا شکوه و شکایت کردم و یا حرف و دیدگاهی متفاوت با دیدگاه ایشان مطرح کردم. از جمله باری در دیداری، دیدگاه تازه ام در باره نسبت اسلام و تجدد را با ایشان در میان گذاشتم که ایشان فرمودند: با نیمی از حرف شما موافق و با نیمی مخالفم.
در تمام این دیدارها، چیزی جز سعه صدر و بشاشت و گاه حتی تشویق از ایشان ندیدم و برای من که 20 سال از امروز جوانتر بودم، منبع دلگرمی و اعتماد به نفس و شجاعت بخشی بود. حالا این منش و روحیه را باید با منش جناب غلامی و امثال او که ادعای دفاع از رهبری و نمایندگی رسمی و غیر رسمی از خط و منویات ایشان را مطرح می کنند مقایسه کرد تا معلوم شود که چه جفایی در حق معظم له و شاکله روحی و بینشی و منشی ایشان صورت می گیرد.
-متن کامل در کانال نویسنده
#نقد_و_نظر
#فقه_نظامات
#فلسفه
#دین
#تجدد
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠ناکارآمد و غیر پاسخگو نشان دادن حوزه های علمیه در مباحث مربوط به سلامت معنوی، زمینه ساز گسترش هرچه بیشتر ایده های معنوی سکولار خواهد بود
▪️نامه حجت الاسلام مظاهری سیف در استعفا از گروه سلامت معنوی فرهنگستان علوم پزشکی، زیر نظر دکتر مرندی:
🔸جناب دکتر مرندی
رئیس فرهنگستان علوم پزشکی ایران
سلام علیکم؛
♦️بدین وسیله استعفای خود را از گروه سلامت معنوی فرهنگستان علوم پزشکی اعلام میکنم و تقاضا دارم نام حقیر را از سایت و سایر اسناد مربوط به گروه سلامت معنوی حذف بفرمایید. زیرا سخنان شما در اختتامیه پنجمین همایش سلامت معنوی که حوزههای علمیه را غیرپاسخگو و ناکارآمد در مباحث معنویت جلوه دادید، برایم غیر قابل تصور و تصدیق بود.
♦️در حوزه های علمیه چهار جریان معنویت پژوهی پرشور و پویا پیش میروند. یکم، رویکرد فلسفی به معنویت در «موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی»؛ دوم، رویکرد عرفانی به معنویت پژوهی در «پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی»؛ سوم، رویکرد روانشناسی اسلامی به مسائل معنویت در «پژوهشگاه حوزه و دانشگاه»؛ چهارم رویکرد مستقل به مطالعات معنوی به عنوان یک دانش در طبقه بندی علوم اسلامی که همکارانم در «پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی» دنبال می کنند.
♦️در کنار این جریانهای نظری، حوزه های علمیه در عرصه عمل نیز به حل مسائل سلامت معنوی روی آورده و توفیقاتی یافته اند. موسسات «سلامت نوید نیایش»، «بهداشت معنوی»، «آوای ملکوت» و گروه های تبلیغی فعالی نظیر گروه «اکسیر» که سلامت معنوی را در بیماران مبتلا به استفاده از مواد مخدر دنبال می کند و گروه «سفیران محبت» در بیمارستان های قم و «نسیم مهر» در مراکز خدمات درمانی اصفهان و گروه های دیگر در تهران و مشهد نمونه های موفقی از اقدامات حوزویان در عرصه سلامت معنوی به معنای مورد نظر در خدمات سلامت هستند.
از سال ۹۳ که به فرهنگستان پیوستم، کوشیدم تا آنچه را در باب معنویت در حوزه های علمیه جریان دارد، به گروه سلامت معنوی فرهنگستان منتقل کنم.
♦️گاهی اساتید بزرگوار و نمایندگان جریان های فکری حوزه را با خود همراه کردم و از قم به تهران آوردم و گاهی با زمینه سازی برگزاری همایش سالانه سلامت معنوی در قم اسباب آشنایی شما و صاحب نظران حوزه را فراهم کردم و در همه حال اظهار نظرهای غیرکارشناسانه در علوم دینی و بی مهری به دیدگاه های علما و حوزویان را بردبارانه و مشفقانه تحمل کردم و با خودم گفتم شاید برای اینکه پاسخها و اندیشه های دینی به طور سازمان دهی شده و متمرکز ارائه نمی شود، ارتباط علمی مؤثر شکل نمیگیرد.
♦️تا اینکه سال گذشته رئیس حوزه های علمیه جناب آیت الله اعرافی کلید حل مشکل را به دست بنده و شما داد و در جلسه ای که خدمتشان بودیم، انجمن علمی اخلاق حوزه را آوردگاه جریانهای معنویت پژوهی در حوزه و پل ارتباط حوزه و فرهنگستان تعریف کردند.
♦️گروه معنویت انجمن علمی اخلاق حوزه حسب الامر آیت الله اعرافی در سال ۹۵ تشکیل شد و پیش از همایش امسال با دعوت از گروه سلامت معنوی فرهنگستان علوم پزشکی آمادگی خود را برای ارائه مقالات و مشارکت در برگزاری همایش و استمرار نشستهای مشترک تا حل مسائل فرهنگستان در باب سلامت معنوی اعلام کرد.
♦️با کمال شگفتی شاهد بودیم که مقالات ارائه شده از همایش حذف شد، انجمن اخلاق در همایش نقشی پیدا نکرد و همایش امسال خالی از حضور حوزه در حوزه علمیه قم برگزار شد. و باز هم مثل سالهای قبل دست نیاز خود را گشوده به سوی حوزه و گوش و هوشتان را منتظر و مشتاق شنیدن رهنمودها و رهاوردهای حوزه ای معرفی کردید، که صدایی از آن برنمی خیزد و دستی برای دستگیری تان از آستینش در نمی آید!
♦️سخنان شما که میگویید به جای معنویت غربی باید به معنویت اسلامی در موضوع سلامت معنوی روی آوریم، تحسین برانگیز است؛ اما با روگردانی از حوزه های علمیه و با کوتاه کردن دست هایی که برای یاریتان از حوزه برآمده، چطور میخواهید معنویت اسلامی را به مباحث سلامت معنوی وارد کنید؟
♦️ناکارآمد و غیر پاسخگو نشان دادن حوزه های علمیه در مباحث مربوط به سلامت معنوی، زمینه ساز گسترش هرچه بیشتر ایده های معنوی سکولار خواهد بود. شما با تأکید لفظی بر معنویت دینی از یک سو و بستن مسیر جریان اندیشه دینی در عرصه سلامت معنوی از سوی دیگر، عملاً راه را برای گسترش ایده ها و روش های معنوی غیردینی و توسعۀ لائیسم مخفی می گشایید.
از خدای متعال میخواهم که ما را تا آخر در راه خدمت به اسلام حفظ کند و عاقبت به خیر فرماید.
-به نقل از شبکه اجتهاد
#حوزه_علمیه
#دین
#سلامت_معنوی
#فرهنگستان
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠اسلام و سینمای عربی
♦️این روزها به مناسبت برپایی جشنواره فیلم فجر، موضوع سینما و اهمیت آن بار دیگر نقل محافل شده است. چند سالی است که با گسترش فعالیتهای سازمان سینمایی اوج، جشنواره فجر نیز در کنار جشنواره عمار به عرصه قدرتنمایی جریان ارزشی در سینما بلد شده و دغدغههای سیاسی و دینی بروز بیشتری در فیلمها دارد.
♦️در جهان عرب نیز سینماگران یکی از بازتابدهندگان گرایشهای اسلامی و سیاسی بودهاند. هنرمندان عرب کوشیدهاند تا مواجهه امروزی با اسلام را به تصویر کشند. برخی رویکرد انتقادی به جریانهای اسلامگرا داشتهاند و بعضی بر آنند تا سیمای قابل قبولی از اسلام را برای انسان امروزی به تصویر بکشند.
♦️مصطفی عَقّاد(2005-1930) کارگردان متولد سوریه و از معروفترین سینماگران عرب در سطح بینالمللی بود که در ایران با فیلم «محمد رسول الله» یا «رسالت» (تولید 1976) شناخته شده است. او کوشیده بود تا در فیلمش، تصویری از پیامبر اسلام را به نمایش گذارد که مقبول همه گرایشهای مسلمانان نیز باشد. از همین رو بود که با علمای شیعه و سنی بسیاری مشورت کرد. وی با امام موسی صدر نیز دیدار کرده و گفته بود که نظرات وی در اصلاح فیلمنامه بسیار مؤثر بوده است. گفته میشود سید موسی صدر در آن دیدار پیشنهاد ساخت فیلمی در خصوص امام علی(ع) را نیز به عقاد داده بود. مصطفی عقاد پاسخ داده بود که این پیشنهاد را به شرطی میپذیرد که آقای صدر در چند صحنه کوتاه، نقش امام علی(ع) را بازی کنند. موسی صدر این پیشنهاد را نپذیرفته بود.
♦️مصطفی عقاد در سفری که ابتدای دهه هفتاد شمسی به ایران داشت، پیشنهاد ساخت فیلمی درباره امام خمینی را با حضور آنتونی کوئین داد که مورد موافقت مرحوم سید احمد خمینی قرار نگرفت.
♦️پس از ماجرای یازدهم سپتامبر 2001 گرایش فیلمسازان عرب به سمت خطر افراطگرایی اسلامی معطوف شد. عقاد در صدر این هنرمندان بود که سرانجام جانش را در این راه از دست داد و در انفجاری به دست القاعده در اردن کشته شد.
♦️نوری بوزید تونسی نیز پس از وقایع یازدهم سپتامبر «آخر الفیلم» را ساخت. از حواشی این فیلم، سکانسی است که بازیگر نقش اول با کارگردان بحث میکند و به او میگوید که تو با این فیلم میخواهی من با مسلمانان بجنگم؟ بوزید در پاسخ میگوید که من با گروههای افراطی مبارزه میکنم نه با اسلام واقعی و دین اعتدالی و میانهرو. آثار بوزید مورد استقبال غربیها قرار گرفته است.
♦️یوسف جبرائیل شاهین؛ کارگردان مصری نیز که در سال 2008 درگذشت، فیلم «مهاجر، سرنوشت و دیگری» را ساخت که درباره تروریستهای سلفی بود. وی پیامبر اسلام را نمونه یک انسان آزادیخواه میدانست و معتقد بود که افراطگرایان، پیام آزادی را از پیامبر اسلام نشنیدهاند و آزادی که نباشد ویرانی و ترس، ما را به خود مشغول میکند. وی همچنین گفته بود که دولت مصر باید مانند پیامبر اسلام در همه امور با مردم مشورت کند. برخی انتقادهای سیاسی وی به حکومت مبارک، او را چند سال مجبور به مهاجرت از مصر کرد.
♦️عمر امیرالای نیز یکی از فیلمسازان برجسته اهل سوریه بود که در سال 2011 درگذشت. فیلمها و مستندسازیهای وی اغلب حول مسائل اجتماعی و سیاسی کشورش ساخته شده بود. اما او جریان فیلمسازی در جهان عرب را با دو جریان تخریبی مواجهه میدید؛ یکی فعالیتهای فرهنگی اسرائیل به عنوان دشمن خارجی و دیگری اندیشه اخوانالمسلمین به عنوان یک دشمن داخلی. وی رویکردهای اخوانالمسلمین را موجب نابودی ریشههای فرهنگی جهان عرب میدانست. او از جریان فرهنگی امروز جهان عرب به عنوان فریب فرهنگی یاد کرده و معتقد بود که جشنوارههای سینمایی عرب با وجود پیشرفت فنی و تکنیکی در هنر و سینما، دچار سقوط محتوایی شده است. وی از این مسأله ابراز نگرانی میکرد که گرایش به اخوانالمسلمین روز به روز بیشتر میشود و سینمای عرب توجهی به آن ندارد و این جز فریب فرهنگی به بار نمیآورد. وی از این منظر با حاکمان سوریه همنظر بود و نسبت به هرگونه گرایش به اخوان رویکرد منفی نشان میداد.
-به نقل از کانال راوینیوز
#سینما
#دین
#اسلام
#رسانه
#جشنواره_فیلم_فجر
#جهان_عرب
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠دینپژوهان؛ نسل جدید سخنرانان مجالس مذهبی
🖋محسن حسام مظاهری
♦️وعظ و سخنرانی در محافل مذهبی، بهطور تاریخی و سنتی یکی از شئون روحانیت بوده است. اما در دورهی معاصر، بهویژه از دههی 20 به بعد، در روندی تدریجی و به دلایل مختلف (که در کتاب بعدیام به آنها خواهم پرداخت) پای سخنرانان غیرروحانی و «مکلا» هم به مجالس مذهبی گشوده شده است. در یک دستهبندی کلی، این سخنرانان غیرروحانی را به چند دسته میتوان تقسیم کرد:
🔺دستهی اول: نویسندگان و محققان دینی
افرادی صاحبنظر در مباحث دینی که بعضاً سابقهی تحصیلات حوزوی هم داشتهاند، اما پس از تضییقات دورهی رضاشاه، لباس روحانیت را کنار گذاشتند. مانند: محمدتقی شریعتی و محمد محیط طباطبایی.
🔺دستهی دوم: روشنفکران دینی
افرادی عمدتاً با عقبهی دانشگاهی و غیرحوزوی که گسترهی فعالیت و مأموریتشان فراتر از تبلیغ دین، بازسازی اندیشهی دینی را شامل میشود. کسانیکه منتقدان قرائت رسمی از دین بوده و رقیب مهمی برای روحانیت بهشمار میروند. مانند علی شریعتی، عبدالکریم سروش و مصطفی ملکیان.
🔺دستهی سوم: نخبگان اجتماعی دغدغهمند
افرادی که نوعاً تحصیلات و شغلشان ربطی به دین نداشته و فاقد سوابق حوزوی و مطالعات رسمی علوم دینی هستند، اما دغدغهی تبلیغ دینی و باور به ناکارآمدی روحانیت در این حوزه آنها را به مطالعات و سخنرانی مذهبی کشانده است. مانند: مهدی بازرگان، فخرالدین حجازی و علیاکبر پرورش.
🔺دستهی چهارم: وعاظ مکلا
افرادی که مشخصاً و بهطور حرفهای به وعظ اشتغال دارند و بعضاً عقبه و تحصیلات حوزوی دارند اما به هردلیل لباس روحانیت بر تن نکردهاند و روش و رویکرد تبلیغیشان چندان تفاوتی با وعاظ روحانی ندارد. مانند: محمد اسدی گرمارودی، سیدمرتضی خاتمی، محمدعلی انصاری، محمد دولتی، مهدی توکلی و مهدی قاسمی.
🔺دستهی پنجم: سیاستمداران مذهبی
شخصیتهای سیاسی و «انقلابی» که در مجالس مذهبی سیاسی سخنرانی میکنند و نوعاً تمرکزشان بر تحلیل مسایل سیاست روز کشور است. مانند علیاکبر ولایتی، غلامعلی حداد عادل، حسن عباسی و علی اکبر رائفی پور.
🔺دستهی ششم: دانشگاهیان متدین
اساتید و چهرههای دانشگاهی در علوم مختلف (از علوم انسانی گرفته تا حتی علوم فنی و مهندسی و پایه) که علاقمند به مباحث دینی بوده و وجههی مذهبی دارند. مانند: محمود گلزاری و غلامعلی افروز.
🔺دستهی هفتم: محققان تاریخ اسلام
ارتباط مستقیم تقویم مناسکی با وقایع تاریخی اسلام و شیعه، مباحث تاریخی را به یکی از محورهای اصلی مجالس مذهبی تبدیل کرده و همین زمینهساز حضور محققان تاریخ اسلام در این مجالس شده است. محققانی که نوعاً روششان در بررسی و تحلیل تاریخ، متفاوت از مباحث تاریخی روحانیان و وعاظ است و بههمیندلیل برای گروهی از مخاطبان غیرسنتی جذابیت بیشتری دارد. مانند سیدجعفر شهیدی و صادق آیینهوند.
♦️در سالهای اخیر و بهموازات افول برخی از دستههای مذکور، شاهد شکلگیری تدریجی جریان تازهای از سخنرانان غیررروحانی هستیم:
🔺دستهی هشتم: دینپژوهان
اقبال به مباحث حوزههای فلسفهی دین و جامعهشناسی دین (که خود موضوعی قابل تأمل و نیازمند بررسی مستقل است) سبب شده بانیان برخی مجالس مذهبی سراغ محققان و نویسندگان دینپژوه بروند و نام جامعهشناسان و اهالی فلسفه بر تابلوی مراسمات مذهبی نقش بندد. اما یک تفاوت مهم این دسته را از همهی دستههای قبلی (علیرغم اختلافات چشمگیری که باهم داشتند) متمایز میکند:
♦️همهی هفت دستهی قبلی، حتی روشنفکران، «از دین» سخن میگفتند و سخنرانیِ دینی داشتند. و این درست همان کارکردی بود که از مناسک دینی و مراسم مذهبی انتظار میرود. یعنی حفظ، تثبیت و تقویت باور دینی. اما دینپژوهان نه «از دین»، بلکه «دربارهی دین» سخن میگویند. دین برای آنها بهتبع حوزهی فعالیت علمیشان یک ابژه است. هفت دستهی قبلی از زبان دین و بهعنوان نمایندهی دین با مخاطب سخن میگفتند و برای پرسشهایش پاسخ دینی میجستند. اما دینپژوهان نماینده و زبان دین نیستند و نمیتوانند باشند. بلکه دین، طرف خطابشان است. لذا آنها بیشتر پرسش از دین دارند تا پاسخ دینی.
♦️توجه داشته باشید که داریم دربارهی سخنرانی در یک مراسم مذهبی به مناسبتی مذهبی (رمضان، محرم و...) در مکانی مذهبی (مسجد، حسینیه، هیئت) برای مخاطبان مذهبی سخن میگوییم؛ و نه ارایهی بحث و کنفرانس علمی در یک انجمن دانشگاهی یا همایش علمی تخصصی.
♦️خوب یا بد، این تمایزی است که درصورت استمرار و توسعهی فعالیت دینپژوهان در مقام سخنرانان مجالس دینی، پیامدهای مهمی به دنبال خواهد داشت و منشأ تغییراتی در فرم و درونمایهی مجالس مذهبی خواهد شد.
-به نقل از کانال نویسنده
#سخنرانی
#منبر
#روحانیت
#دانشگاه
#دین
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠 #معرفی_کتاب
🔸كتاب «جايگاه دين در سينمای دينی پس از انقلاب» به قلم محسن گودرزی توسط انتشارات نقد فرهنگ منتشر شده است.
♦️اين كتاب با در نظر داشتن عواملی نظير:
👈نقش برجسته رسانه ها؛
👈نقش آفرينی و دغدغه نهادهای مسئول در خصوص دينداری جامعه؛
👈رويكرد نهادهای دینی در استفاده از مديوم سينما؛
👈تاثيرپذيری دين سينمايیشده از بافت اجتماعی و تاثيرگذاری بر آن؛
و
👈تضادهای به وجود آمده ميان #دين_نهادی و #دين_رسانهای شده؛
به دنبال ارائه دركی صحيح از نحوه بازنمايی دين در سينمای پس از انقلاب است.
♦️نويسنده در این اثر كوشيده است تا شناختی كامل از مفاهیم و مقولات گوناگون دين در سينمای پس از انقلاب ارائه نموده و سپس نحوه بازنمايی آن مفاهیم را در پیش روی مخاطب قرار دهد.
#معرفی_کتاب
#دین
#سینما
#رسانه
#فرهنگ
@daghdagheha
💠ارتباط میان گرایش دینی و جمعیت خانوادهها
🔹گزارشی از مرکز تحقیقاتی پیو (PEW)
🔸براساس نتایج تحقیقات مرکز پژوهشی پیو، معمولاً خانوادههای مسلمان و هندو پرجمعیتتر از خانوادههای مسیحی و بیدین هستند. مرکز پیو بهتازگی دادههایی را از 130 کشور مختلف جمعآوری کرده که نشان میدهد جمعیت و ترکیببندی خانوادهها بسته به گرایش دینی آنها متفاوت است.
🔸مسلمانان با میانگین 6.4 نفر پرجمعیتترین خانوادهها را دارا هستند، بعد از آنها هندوها (5.7) در مرتبۀ دوم قرار دارند، مسیحیان میانگین 4.5 نفر (مسیحیان آفریقا خانوادههای پرجمعیتتر و مسیحیان اروپا خانوادههای کوچکتری دارند)، بوداییها رقم 3.9، یهودیان 3.7 و بیدینها 3.7 را به خود اختصاص دادهاند.
🔸معمولاً در کشورهای کمتر توسعهیافته خانوادههای پرجمعیتتری میبینیم و بالعکس در کشورهای ثروتمندتر نرخ زاد و ولد پایینتر و جمعیت رو به پیری است.
🔸اما تعداد افراد هر خانواده تنها یکی از ابعادی است که در آرایش خانوادهها میتوان به آن توجه کرد. ممکن است چند خانواده همه جمعیت یکسان اما آرایش متفاوتی داشته باشند؛ مثلاً یک خانوادۀ سه نفره میتواند از پدر و مادر و فرزند، یک والد، یک جد و فرزند، یک مرد و دو همسر و… تشکیل شده باشد. دانستن ترکیب و آرایش خانوادهها نیز میتواند برای ما ارزشمند و معنادار باشد.
🔸در سطح جهانی رایجترین نوع خانواده خانوادههای گسترده هستند (خانوادهای که بیش از دو نسل از افراد را دربرمیگیرد). خانوادههای گسترده 38% از جمعیت جهان را تشکیل میدهند. از میان پیروان ادیان مختلف، بیش از همه هندوها در چنین خانوادههایی زندگی میکنند و خانوادههای آنها معمولاً پدربزرگ و مادربزرگ، عموها و عروس و دامادها را زیر چتر خود میگیرد. مسلمانان، مسیحیان و یهودیان معمولاً در خانوادههایی متشکل از پدر و مادر و فرزندان زندگی میکنند. تنها زیستن در میان پیروان تمام ادیان غیرمعمول است و تنها در میان یهودیان رواج دارد و از هر ده یهودی یک نفر تنها زندگی میکند.
🔸این که دین چه ارتباطی با جمعیت و آرایش خانوادهها دارد بسیار مورد بحث و تحقیق بوده است. متون مقدس و رهبران دینی رهنمودهایی دربارۀ بسیاری از ابعاد زندگی خانوادگی ارائه داده و میدهند. بسیاری از ادیان پیروان خود را به ازدواج و فرزندآوری تشویق میکنند و آموزههایی در رابطه با نحوۀ تربیت و مراقبت از فرزندان ارائه میدهندجامعه
پژوهشها در حوزۀ علوم اجتماعی نشان میدهد که بین میزان ارزشگذاری مردم برای دین و الگوهایی که برای ازدواج، طلاق و فرزندآوری دارند ارتباط وجود دارد. مطمئناً دین تنها عامل یا حتی مهمترین عاملی نیست که بر جمعیت و ترکیب خانوادهها تأثیر میگذارد. شرایط مختلفی مثل قوانین و مقررات، هنجارهای فرهنگی، اوضاع شخصی افراد و فرصتهای اقتصادی بر این مسئله تأثیرگذار است.
-پایگاه مؤسسه تحقیقاتی پیو
#دین
#جمعیت
#جامعه
#خانواده
🔻🔻🔻🔻
@daghdagheha
💠تاملات_کرونایی
🖋حسین مهدیزاده(طلبه حوزه علمیه قم)
🔸1- حضور جهادی در پشت سر طبیبان و پرستاران، ماموریت فرعی بلکه فرعی فرعی حوزه است.
🔸2- حوزه باید طرحش از سلامت و بیماری که آن را متناسب با جهانگری است که از انبیاء گرفته است پیدا کند. طب قدیم ما به نحوی طب بابل و مصر و یونان است.
کتاب العین می گوید الطب: السحر. یعنی طب قدیم علم نسخه نویسی بر اساس یک جهان نگری خاص بود که از بابل و مصر تا یونان آمده بود و نمی دانم در چه دورانی(شاید هلنیسم اسکندر مقدونی)، تقریبا جهانی شد. در این مدل بدن در جبر مزاجهایش اسیر است و تنها نقطه اختیار انسان تعادل این مزاجهاست و این نقطه سلامتی، این نقطه اخلاق است، این نقطه عدل است. در رسیدن به این تعادل هم طبیعت بیرون از بدن، ابزار و تکنولوژی رسیدن به سلامتی است. پس باید به کمک خود طببعت، از مدخل تغذیه، تنفس(مثل غلیان)، روغن مالی، دارو(سم طبیعی)، ورزش و.... این تعادل را به درون بدنمان راهنمایی کنیم.
چینی ها اما درک دیگری از جهان داشتند و همان را هم به طب تبدیل کردند. آنها در عالم جریان انرژی های حیات را دنبال می کردند و در بدن نیز کارشان با همین انرژی هاست. مثلا طب سوزنی نوعی خاص از اثرگذاری بر روی گذرگاه های انرژی حیات بود که منتهی به اثراتی در بدن می شد. یا ورزش هایی (که امروز به آن ورزش رزمی میگوییم) در اصل نحوه از رشد فاعلیت بر اساس این انرژِی را هم دنبال می کردند و توسعه اختیار را به نحوی با توسعه انرژِی هایی که در تصرف بدن شان است جستجو می کردند
طب جدید هم که «کمیت» را در عالم اصل می داند و اندازه کمیت های مادی را عامل تحولات کیفی عالم میداند. همین مساله را در فهم زیربنایی از سلامت هم بکار می برد. تعداد کرومزوم ها را می شمارد. تعداد ویروس ها را اندازه می گیرد، تکثیر آنها را دنبال میکند. با کم و زیاد کردن سلول ها، باکتریها، ریز مغزی ها و... از بدن تا روان انسان را کنترل و بهینه می کند.
🔸3- اما طرح ما حوزه های علمیه که می خواهیم بگوییم جهان معنایی انبیاء نه جهان معنایی سحره بابل و مصر است و نه دنیای انرژِ چینی های یاجوج و ماجوج، چیست؟ آیا همه جهان بینی ها طرحی دارند برای فهم عالم و بدن اما طرح انبیاء که می گفتند ما واسطه حقیقی عالم بالا با زمین هستیم هیچ معنایی برای سلامت و تعادل و... ارائه نمی کرد؟ یعنی انبیاء طرح دیگران را به کار می گرفتند؟ طب نسخه نویسی بر اساس فهمی است که از جهان داریم. ما اصلا هیچ فهمی از جهان و بعد سلامت و تعادل در جهان نداریم که برای خودمان باشد و بگوییم بر اساس آن می خواهیم دست به گزینش از طب موجود، سنتی، چینی، روایات طبی و... بزنیم؟ حالا تاسیس طب که پیشکشمان!
🔸4- بلکه اصلا مساله انسان شناسی را رها کردیم. کار ما شده است نسبت دادن مطالعات دیگران به اسلام و بعد اثبات اینکه اسلام هم همین را می گوید! ایا واقعا قابل قبول است که جهان معنایی انبیاء، سلامت را به نحوی جبر طبایع یا انرژی ها یا کمیت مادی عناصر بدن بداند؟ من کاری به نسخه نویسی و کارآمدی نسخه های هر کدام از این طب ها ندارم. مساله ام جهان معنایی است که سلامت را معنی می کند.
وضعیت موجود طلبه های جهادی در طی کشیدن زیرپای پزشکان و پرستاران استعاره ای از رفتاری است که با اصل ایده سلامت انجام داده ایم.
🔸5- ما اگر طرحی برای سلامت نداریم، آیا واقعا هیچ نقدی به نظریه «مراقبت» مدرن که در بیمارستان و قرنطینه بیمار کرونایی انجا می شود هم نداریم؟ شواهد میدانی نشان می دهد که ناامیدی و ترسی که اصل ایده «مراقبت در بیمارستان» در دل بیمارکرونایی ایجاد کرده است(فارغ از تغذیه بیمارستان، نحوه ضد عفونی کردن بیمارستان و...) به اندازه خود کرونا قربانی داشته است. ما حتی الان نمی دانیم که چه میزان از مرگ و میر کرونا، بخاطر ویروس است و چه مقدار بخاطر علم ناامید و خشنی که این روزها با زور و ترس بیماران را زندانی می کند.
فوکو که به شبیه ترین بیماری به کرونا -یعنی ایدز- مرده است، تز دکتری اش مقایسه ایده مراقبت بیمار و تنبیه دیوانه در بیمارستان و تیمارستان مدرن با دنیاهای ماقبل آن است و می خواهد بگوید مدرنیته در اصل با بیمارستان هدف اصلی اش درمان نیست، بلکه چیزی شبیه زندانی کردن اوست.
طنز تلخ تاریخ این است که جمهوری اسلامی و حوزه علیمه و طلبه هایش یک ماه است همه تلاش خود را برای صرف «ایثار» طلبه ها و طبیان و پرستاران جان برکف و ایثار گر برای زندانی کردن بیمار ناامید و ترسیده کرونایی می کند و به گفته آقای دکتر حریرچی نیروی انتظامی هم رَحِم بیمار را با زور از بیمارستان اخراج می کند چرا که ایده بیمارستان چنین اقتضا می کند.
#کرونا
#طب
#دین
#حوزه_علمیه
🔻🔻🔻🔻
@daghdagheha
👆👆👆
🔹۴. همچنین کرونا به ما می آموزد که بر خلاف نظر سارتر، «دیگری» دوزخ ما نیست بلکه می تواند صرفنظر از ملیت، مذهب، فرهنگ متفاوت، ناجی ما باشد کما این که بدون حضور و وجود دیگری، توان مقابله و مواجهه و حل بسیاری از بحرانها، بهخصوص بحرانهای زیست محیطی فراروی آدمی، امکانپذیر نیست.
🔹۵. نباید فراموش کرد که انسانها برای دوام و بقای خود بر روی کرۀ زمین، اولاً به ارتباط متقابل عاطفی با یکدیگر نیاز دارند. کما این که قرنطیۀ کرونایی و قطع ارتباط نسبی مردم با یکدیگر، خلا بزرگی در روابط عاطفی افراد خانواده و آحاد جامعه ایجاد کرده است که علاوه بر پیامدهای منفی کوتاه مدت، میتواند آسیبهای روحی و روانی بسیاری را در دراز مدت بهدنبال داشته باشد.
ثانیاً حلوفصل چنین بحرانی جز با همکاری همهجانبه فکری و علمی و فنی و… همۀ دستاندرکاران امور مربوطه و حتی مردم عادی با یکدیگر امکانپذیر نیست.
♦️سخن آخر این که اصولاً مواجهۀ معقول و منطقی و نتیجهبخش با مشکلاتی که بشر در جهان کنونی با آنها رودرروست، اعم از بیماری، فقر، نابرابری، افسردگی، پوچی، بحران های هویت و معنا و… گفتمانها متعددی را میطلبد که خود نیاز به همفکری همۀ پژوهشگران در همۀ حوزههای علوم، اعم از علوم انسانی، علوم تجربی و… دارد.
#کرونا
#فلسفه
#علوم_انسانی
#علم
#دین
🔻🔻🔻🔻
@daghdagheha
🔻آیتالله اعرافی در نامهای به شیخ الازهر:
✅ حوزه علمیه قم آماده تبادل تجربیات خود با مراکز علمی و دینی جهان است
مدیر حوزههای علمیه در نامه ای خطاب به احمد الطیب، شیخ الازهر با اشاره به شیوع بیماری کرونا در جهان تاکید کرد: این شرایط بهترین فرصت است تا ضمن ایمان به ذات لایزال مبدا هستی و بازگشت به اصول فطری و انسانی به عنوان کارآمدترین راه ها تبلیغ و ترویج شود. تعالیم تابناک دین خاتم می تواند در این صحنه دشوار منادی و پیشگام باشد.
متننامه:
hawzahnews.com/news/893620
#کرونا
#حوزه_علمیه
#دین
🔻🔻🔻🔻
@daghdagheha
💠شوکی به حال نزار روشنفکری دینی
🔸بار دیگر عبدالکریم سروش جنجال فکری گستردهای برانگیخته است. بیش از دو دهه است که او را رأس جریان «روشنفکری دینی» میشناسند. حتی برخی از نواندیشان منتقد او معتقدند که او پایهگذار جریان «روشنفکری دینی» در ایران است و پیش از او ما با جریان «روشنفکری مذهبی» یا احیاگران و اصلاحگران دینی روبهرو بودهایم. این سخن که به جدالی لفظی میماند، نشانهای از مرزبندی برخی از نوگرایان دینی با محصولات فکری سروش و شاگردان اوست. آنها از دو جهت با سروش مرزبندی میکنند؛ نخست آنکه او را در وضع نابسامان فرهنگی کنونی مؤثر و مقصر میدانند و توجیههای او بابت کارنامهاش در زمان عضویت در ستاد انقلاب فرهنگی را نمیپذیرند. دیگر آنکه او را مسبب سرگشتگی معرفتی بخشی از نسل جوان و دانشجوی مذهبی دهه هفتاد و هشتاد میدانند و میگویند که سروش، همه تلاشهای شریعتی برای گرایش جوانان به دین را با تشکیکها و تردیدهای معرفتیاش در مخاطره افکند.
سروش با فاصلهگیری تدریجی از نظام سیاسی کشور کوشید جهت اول این مرزبندی را کمرنگ کند، ولی تشکیکهای معرفتیاش را گسترش داد و باورهای مهمتر شیعی و حتی اسلامی را به نقد و چالش کشید. نسبت دادن محتوای قرآن به پیامبر اکرم(ص) و خوابنمایی قرآن، بیاعتبار دانستن تفسیر قرآن و جایگزینی روش مبهم «تعبیر قرآن» در سالهای اخیر از پررنگترین تلاشهای معرفتی شکآفرین او بوده است.
🔸اما تازهترین سخنرانی او که به بررسی نسبت میان اسلام و قدرت اختصاص داشت، از سوی برخی تحلیلگران به «وداع روشنفکری دینی با دین» تفسیر شد و انتقادهای گسترده برخی دوستداران و یاران سروش را نیز برانگیخت. او در این سخنرانی با صراحت بیسابقهای از تمایل اسلام به قدرت و خشونت سخن گفت و کوشید نشان دهد که جریان تصوف به تعدیل این تمایل همت گماشته است.
🔸محسن کدیور که همچون سروش از چهرههای برجسته جریان روشنفکری دینی محسوب میشود، این بار نیز به نقد سروش پرداخت و نوشت که سروش متأثر از روایات اهل سنت به معرفی اسلام پرداخته و روایاتی که او برای خشونتزا بودن اسلام مورد استناد قرار میدهد فاقد اعتبار هستند.
🔸همچنین آیتالله سید محمد هاشمی؛ از علمای نزدیک به طیف اصلاحطلب نیز ضمن گلایه از سروش نوشت که وی «با همه امتیازات نسبی که دارد، موجب تعجب متعمقین در اینگونه مسائل، و حیرت و سرگردانی افراد کماطلاع» میشود. از نظر آقای هاشمی: «منهای محبت و عشق صوفیانه، قرآن کوچکترین کوتاهی در این بُعد نداشته. چطور روا میدارید قرآنی که همه سُوَر آن، جز یکی، با رحمانیت و رحیمیت خداوند متعال آغاز میگردد اتهام خشونت به آن و رسولش بزنید؟!».
🔸مهراب صادقنیا؛ جامعهشناس حوزوی نیز ضمن نقل قولی از مصطفی ملکیان، سخنان سالهای اخیر سروش را «پیامد دلباختگی سروش به صورت تاریخی دین» دانست.
🔸حسن انصاری؛ استاد مطالعات اسلامی در پرینستون نیز نوشت که سخنان اخیر سروش «بیتردید نه با تصویری که آیات قرآن از پیامبر ترسیم میکند سازگار است، نه با آنچه از سیره پیامبر و روایات صحیح و اصیل ادبیات سیره میشناسیم و نه با آنچه از وضعیت اجتماعی و رفتاری شبه جزیره در آستانه ظهور اسلام و اوضاع عرب». او نیز همچون دیگر منتقدان، سروش را متأثر از کتب تاریخی اهل سنت دانست.
🔸سروش در پاسخ به سیل انتقادات و اعتراضات دوستان خود کوشید با توضیح مختصری فضا را تعدیل کند:
«من هرگز از خشونت سخن نگفتم. از قدرت سخن گفتم و از اینکه محمد(ص) سیاستمداری هدفدار و هوشمند و چالاک و کاردان و مقتدر بود و در مقابل کارشکنان کوتاه نمیآمد و از ابتدا هم گفت از سر بریدن و از جنگ پرهیز ندارد. او در چشم من یک عارف مسلح بود و یک جنبش دینی مسلحانه به راه انداخت و مؤسس قانون و اخلاق تازهای بود و برای رسیدن به هدف که بسط توحید بود موانع را با قدرت از پیش پا برمیداشت. البته یک فرد مقتدر، صبور و آشتیجو و مشفق و رحیم و اهل مذاکره و مشاوره و معاهده هم میتواند باشد؛ چنانکه بود. به قول ماکیاولی؛ پیامبران مسلح پیروز شدند و محمد[ص] چنین بود. به گمان من، سیره قطعی پیامبر بر این داوری صحه مینهد. من مطلقا به روایات مجعول و مجهول و موضوع و متروک و مدسوس تکیه نمیکنم. والله اعلم».
🔸اینکه سروش تاکنون هیچ اثر علمی در زمینه تاریخ اسلام تولید نکرده، ولی درباره «سیره قطعی پیامبر» داوری میکند، شاید برای جامعهای که عادت به اظهارنظرهای غیر تخصصی کرده، چندان عجیب نباشد، ولی به نظر میرسد حرکت زیگزاگی او برای فرار از تبعات سخنان اولیهاش به یک عادت اخلاقی برای او بدل شده که مخاطبان و منتقدان را نیز بلاتکلیف و حیران میکند.
-به نقل از راوی نیوز
#روشنفکری
#دین
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@daghdagheha
◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️
🔸قدیمی ترین دغدغه ام، نسبت #دین و #فلسفه و #عرفان بود. و پاسخ این سوال، نهفته در اندیشه و سلوک علامه حسن زاده آملی.
#علامه_حسن_زاده_آملی از آخرین نسل علمایی که می توانستیم حقیقتا #علامه خطابش کنیم. او حقیقتا علامه بود.
رحمت الله علیه
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@daghdagheha