➖➖➖➖➖➖➖
🔲 آخرین فصل جنگ فقر و غنا
◀️ قسمت اول : دو تلقی از اسلام
✍️علی ثقفی
◻️بحمدالله حساسیت خوبی که در ماجرای تاسف بار تخریب خانه زن سرپرست خانوار هرمزگانی از سوی جامعه به نمایش گذاشته شد نشان داد جامعه و مسئولان نسبت به این وقایع هر کدام و به هر دلیل غفلت نمی کنند. همینجا این را باید با جوامع و حکومتهایی مقایسه کرد که محرومان در آن سرکوب شده و دادخواهی نمی شوند. نمونه ی آن را می خواهید؟ جامعه و حکومت امریکا در سرکوب سیاهان جلوی چشم ماست
◻️تا اینجا قوه قضائیه، استانداری، شهرداری، سپاه، بهزیستی و گروههای جهادی و مجلس هر کدام در این ماجرا به صحنه آمده و برای جبران این صحنه ی شرم آور اعلام آمادگی کردند. فضای مجازی هم از اظهار اندوه و هم دردی نیروهای انقلابی و تقبیح برخورد زشت شهرداری با آن زن پر شد. این حساسیت نشان می دهد که عدالتخواهی در جامعه ما سرزنده است. برخی واقعا به دنبال عدالت هستند و برخی هم ناگزیرند نسبت به آن غفلت نداشته باشند. اما حرف این است که این نوع اقدامات تسکینی و ترمیمی، آن چیزی نیست که انقلاب اسلامی فقط به دنبال آن بوده باشد.
◻️شاید این زن ، فردی خوشبخت بود که با حمله ناگوار ماموران و تخریب خانه و سپس خودسوزی اش اینطور که نقل می شود بالاخره به یک سرپناه مطمئن و قانونی که حق اوست خواهد رسید. اما آمار می گوید ما بیش از سه میلیون زن سرپرست خانوار داریم. مطمئنا بخش قابل توجهی از این زنان در معرض انواع اجحافها و نیازمند حمایت هستند. تعداد جوانان و مردان بیکار را به این آمار اضافه کنید. بر این رقم انبوه کارگرانی را که بر اثر سوء سیاستهای خصوصی سازی و سوء سیاستهای دیگر بر بیکاران افزوده شده اند بیافزایید. انواع آسیبهای اجتماعی مانند سرقت، اعتیاد، شرارت، طلاق، بی خانمانی و مانند آن وقتی در آینه جامعه ی ایران در چهل و یک سال بعد از انقلاب اسلامی دیده می شود تابلویی ترسیم می کند که نمی توان به آن جامعه ی اسلامی گفت.
◻️باز هم باید تکرار کرد ما در تحقق اهداف انقلاب به پیش رفته ایم اما نسبت به آنچه مقدور و متوقع بود بسیار فاصله داریم. جامعه ی ما هنوز از ننگ سیاه فقر پاک نشده است. یک ریشه ی این امر را باید در این مسئله جستجو کرد که از ابتدای انقلاب تا کنون هم زمان دو فکر و دو نگاه به موازات هم در جامعه و حاکمیت حضور داشته است. یک فکر که به دنبال پذیرش نظام سلطه حاکم بر جهان و یافتن سهم و جایگاهی برای ایران در این نظام بوده است تا در داخل همانطور که آن الگوی جهانی برای مردم نسخه می پیچد عمل کند و یک بینش در پی طرحی نو در نظام جهانی و نحوه ی زندگی مناسب کرامت بشر و ایجاد یک جمهوری اسلامی به معنای واقعی بوده است.
◻️عجیب آن است که شهید بهشتی در سال 59 بعد از تبیین این دو بینش می نویسد: "اگر این دو بینش در اداره امور جمهوری اسلامی ادامه یابد، نه کارهای جاری مردم سر و سامان پیدا میکند، نه مشکلات موجود دینی، فرهنگی، اخلاقیات اجتماعی و اقتصادی این مردم رنجدیده و محروم و ایثارگر با سرعت و قاطعیت کافی حل میشود و نه میتوان برای آینده طرحهای اصیل اسلامی ریخت و به مرحله عمل درآورد"
◻️صحبت از دو تلقی از اسلام است که امروز کارنامه هر دو در دست ماست. امام این دو اسلام را اینگونه معرفی میکند: "اسلام ناب محمدى- صلى اللَّه عليه و آله و سلم- اسلام ائمه هدى- عليهم السلام- اسلام فقراى دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازيانه خوردگانِ تاريخِ تلخ و شرم آور محروميتها و كوبنده سرمايه دارى مدرن و كمونيسم خون آشام" و دیگری "اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومايگى، اسلام مرفهين بى درد، و در يك كلمه اسلام امريكايى" ما هر جا به توصیه های اسلام ناب عمل کردیم موفق شدیم و در هر زمان که نسخه های پیچیده شده اسلام آمیخته با الگوهای شکست خورده ی کمونیستی و سرمایه سالاری را در دستور قرار دادیم ناکام ماندیم
◻️امروز پس از گذشت چهار دهه زمان مصاف این دو اسلام و قیام مردم بر محور اسلام ناب فرارسیده است. امروز زمان مقابله ایندو اسلام با مضمون عدالتخواهی بار دیگر فرا رسیده است . گویا امام راحل هم اکنون است که می فرماید: "امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استكبار، و جنگ پابرهنه ها و مرفهين بى درد شروع شده است"
👈ادامه دارد...
@daghdagheha
➖➖➖➖➖➖➖
🔲 آخرین فصل جنگ فقر و غنا
◀️ قسمت دوم: خود سازی انقلاب
✍️ علی ثقفی
◻️امروز جوانان انقلابی در گام دوم انقلاب در این میدان جنگ قرار دارند. جنگی که باید فراتر از جناح بندیهای سیاسی بی محتوای چهل سال گذشته تکلیف این دو تفکر را در ایران یکسره کنند. آنگاه است که دولت اسلامی به معنای واقعی شکل خواهد گرفت و این جنگ در جغرافیای بین الملل اسلامی ادامه یافته و به تمدن نوین اسلامی خواهد رسید. چرا که به قول امام " جنگ ما جنگ اسلام است عليه تمامى نابرابريهاى دنياى سرمايه دارى و كمونيزم؛ جنگ ما جنگ پابرهنگى عليه خوشگذرانيهاى مرفهين و حاكمان بى درد كشورهاى اسلامى است. اين جنگ سلاح نمى شناسد، اين جنگ محصور در مرز و بوم نيست، اين جنگ، خانه و كاشانه و شكست و تلخى كمبود و فقر و گرسنگى نمى داند. اين جنگ، جنگ اعتقاد است، جنگ ارزشهاى اعتقادى- انقلابى عليه دنياى كثيف زور و پول و خوشگذرانى است. جنگ ما، جنگ قداست، عزت و شرف و استقامت عليه نامردمي هاست"
◻️جنگ ما جنگ با تفکری است که باستی هیلزها را در قلعه و باروهای دست نیافتنی نظام شکست خورده ی سرمایه سالاری حفظ می کند و آلونکهای فقر و بی پناهی و محرومیت را براحتی و با وجدانی آسوده از دم تیغ قانون می گذراند. جنگ ما با مرفهین بی دردی است که امروز در مناصب مدیریتی و کرسی های دانشگاهی و حوزوی برای به بند کشیدن انقلاب مستضعفان و تسلیم دست بسته ی آن به سلطه گران یک جبهه ی واحد تشکیل داده اند. جوانان ما این پیش قراولان تحقق دولت عدالت محور اسلامی افق دید خود را به دوردست ها دوخته و بار دیگر باید بدانند راه آزادی خرمشهرهای داخلی در ادامه به آزادی همه ی ملل ختم خواهد شد.
◻️ این امام راحل است که امروز به شما جوانان ندا می دهد :" كه مبارزه با رفاه طلبى سازگار نيست" و می خواهد این جوانان از خوش باوری و امید به چهره های وجیه المله و امتحان داده دست بردارند و خود را به قلب حادثه بزنند. چرا که "آنها كه تصور مى كنند مبارزه در راه استقلال و آزادى مستضعفين و محرومان جهان با سرمايه دارى و رفاه طلبى منافات ندارد با الفباى مبارزه بيگانه اند. و آنهايى هم كه تصور مى كنند سرمايه داران و مرفهان بى درد با نصيحت و پند و اندرز متنبه مى شوند و به مبارزان راه آزادى پيوسته و يا به آنان كمك مى كنند آب در هاون مى كوبند. بحث مبارزه و رفاه و سرمايه، بحث قيام و راحت طلبى، بحث دنياخواهى و آخرت جويى دو مقوله اى است كه هرگز با هم جمع نمى شوند. و تنها آنهايى تا آخر خط با ما هستند كه درد فقر و محروميت و استضعاف را چشيده باشند. فقرا و متدينين بى بضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعى انقلابها هستند"
◻️جوانان در این راه باید به فقرا و مومنان بی بضاعت این برپادارندگان واقعی دولت اسلامی تکیه کنند. مسیر این حرکت روشن است. این نهضت با تکیه بر همین محرومان و مستضعفان دولت عدالتخواه اسلامی را بر پا خواهد نمود.
◻️اما آنها که در توهمات خویش راه انقلاب را از راه جمهوری اسلامی جدا می کنند بدانند نظام مستقر جمهوری اسلامی در درون خود گوهری به نام مردمسالاری دینی را در بر گرفته و با تکیه بر همین سرمایه ارزشمند، تحقق آن دولت اسلامی که آخرین فصل جنگ فقر و غنا را در درون حاکمیت و خود سازی حاکمیت انقلاب است به انجام خواهد رساند.
👈 پایان
@daghdagheha
🔴 نظریه مقاومت طب سنتی؛ سخنی با مخالفان
🖊عبدالحسین خسروپناه:
👈مدتی است بازار مخالفت با طب سنتی رونق گرفته و بسیاری از منتقدان بدون اطلاع و آگاهی از طب سنتی ایرانی به نقدهای غیر علمی و گاه غیر اخلاقی و طعن گونه می پردازند.
شاید توجه به فلسفه طب و تبیین پارادایمهای آن پاسخ به چالش را روشن سازد.
🔸 پارادایم طب مدرن در برابر باکتریها و ویروسها، عبارت از تولید داروهای دفاعی از جمله داروهای آنتی باکتریال و آنتی ویرال برای نابودی آنها است یعنی رویکرد تهاجم را در پیش گرفتند و لکن ویروس ها و باکتری ها هوشمندانه جهش یافته و در برابر داروهای آنتی باکتریال و آنتی ویرال مقاومت نشان می دادند و خطرناکتر وارد صحنه مبارزه با انسان می شدند.
🔹 پاستور، پارادایم دیگری در برابر این آسیبها پیش گرفت و آن پارادایم مقاوم سازی بدن از طریق واکسن و ورود باکتری و ویروس ضعیف به بدن بود. این رویکرد به دنبال مرگ و نابودی ویروس نبود و لکن ویروس جدید، زحمت دیگری در تولید واکسن جدید برای بشر فراهم می ساخت.
🔸پارادایم طب سنتی بدون جنگ با ویروس و باکتری، مقاوم سازی بدن از هر گونه آسیب است؛ با توصیه های سبک زندگی و چگونگی خوردن و آشامیدن و تجویز داروهای گیاهی تقویت و کمک کننده طبیعت مدبره بدن که هم توان و مقاومت بدن را مقابل هر گونه آسیب میکروبی بالا می برد و هم عفونت ها را زایل می سازد.
🔹این سه پارادایم مبتنی بر مبانی هستی شناختی و طبیعت شناختی و معرفت شناختی و انسان شناختی است. (رک به: فلسفه علوم انسانی و روش شناسی علوم اجتماعی)
🔸این مبانی در طب سنتی اجازه نابودی مخلوقات الهی را نمی دهد و همزیستی مسالمت آمیز بین همه موجودات زنده را با نظریه مقاومت فراهم میسازد و از جنگ و ستیز با طبیعت و حتی شرور طبیعی پرهیز می کند. این رویکرد، نوعی تسخیر طبیعت است که باعث کنار آمدن موجودات طبیعی با بدن انسان می شود. نقش دعا هم در کنترل امور طبیعی و تقویت روحیه انسان در برابر بیماری در چارچوب این مبانی معنا پیدا می کند.
🔹طب سنتی در برابر آسیب ها نه تساهل را می پسندد و نه تهاجم را ؛ بلکه مقاوم سازی کلان را از طریق کمک به طبیعت مدبره بدن دنبال می کند.
🔸غلبه طبیعت گرایی و تجربه گرایی در طب مدرن، باعث شده نه تنها تصرف بلکه به تعبیر هایدگر، تعرض و تهاجم بر طبیعت بالا رود و طبیعت هم جنگ جهانی علیه بشریت راه بیندازد.
نظریه مقاومت در طب سنتی از مبانی عقلانی و اسلامی بدست آمده است و جا دارد در باب آن گفتگوی بیشتری صورت گیرد.
⁉️ مخالفان طب سنتی به جهت ناآگاهی از فلسفه طب و حتی فلسفه طب مدرن، خود و جامعه را از بهره طب سنتی محروم می سازند.
یک حوزوی معممی گمان می کند مدرن یعنی جدید و سنت یعنی قدیم و لذا استفاده از طب سنتی را بازگشت به عصر بوق می خواند؛ در حالیکه نه مدرن به معنای جدید است و نه سنتی به معنای قدیم است. معنای مدرن و سنت را باید در مبانی پیش گفته یافت (ر.ک به: کلام نوین اسلامی و تاریخ فلسفه کاپلستون) و به همین جهت بین علم به معنی ساینس و حکمت تفاوت هست.(رک به: فلسفه فلسفه اسلامی)
🔸سیاستمداری از مسئولان نظام پزشکی با تمسخر و بدون دانستن ظرفیت های طب سنتی، آن را تجویز علفی می نامد و اما چشم بر قراردادهای جنایتبار مافیای دارو و درمان و پولهای زیرمیزی می بندد.
🔹مدیر دیگری هم بی باکانه از تجویز پیوند مدفوع انسان دم می زند و در ادامه ی سیاست دولت منحوس پهلوی اول و با همکاری افراد مدعی علم و فقیر در فلسفه علم به ستیز حداکثری با طب سنتی می پردازد و نسبت به قرارداد کلان و ورود داروهای غیر مصوب جهانی به کشور جهت تست بر مردم مظلوم ایران ساکت می ماند و مشارکت می کند و ننگ بهداشتی بر پیشانی بهداشت ایران می زند و اما همین مدیر اجازه تحقیق و هزینه کرد نسبت به داروهای طب سنتی را نمی دهد و بعد با ترفند فرار به جلو و با ادبیات متبخترانه و ظاهراً بعد از عزل، استعفا می دهد.
💢 این وقایع اخیر نشان از فقدان حکمرانی طب و طبابت در کشور دارد که باید مجمع تشخیص مصلحت نظام آن را جدی بگیرد.
ناگفته نماند بشر باید از تجربه بشری بهره ببرد و مجموعه دستاوردهای مثبت طب مدرن و سنتی ایرانی و غیرایرانی را برای پیشگیری و درمان بکار گیرد.
میدان کرسی های نظریه پردازی و نقد و مناظره برای گفتگوی علمی و آزاد باز است و هیأت حمایت از کرسیها آمادگی دارد جلسات گفتگو بر پا کند تا حقیقت برای طالبان معرفت روشن گردد.
خداوندا منجی بشریت را برسان که به شدت منتظر و محتاجیم.
اول آذر ۱۳۹۹
@daghdagheha
⚡️ طب سنتی یا طب تحجر
✍مهدی مسائلی
طبی که نمیتواند نظراتش را در قالب تحقیق و پژوهش علمی ارائه کند، و برای ترویج خود از انگیزههای دینی یا توهم توطئه بهره میگیرد، طب سنتی نیست، طب تحجر است
طب سنتی باید خود را به محکِ رد و اثبات بگذارد و سنتی بودن گزارههایش را به معنای خدشهناپذیری آنها تلقی نکند.
شکی نیست که در گیاهان و مواد غیرشیمیایی خواص دارویی بسیاری وجود دارد که به کمک علم جدید باید آنها را عصارهگیری و ترکیب نمود و اثراتشان را بیشتر کرد. اما طی این مسیر لازمهاش تحقیق و پژوهش است نه ادعای همآوردی و برتری بر طب جدید.
طب بوعلی در زمان خودش نه طب سنتی بلکه طب جدید بود، بوعلی سینا برای دستیابی به پیشرفتهای پزشکیِ آینده تلاش میکرد نه برای بازگشت به طب گذشته.
طبی که مدعی است درمان همه بیماریها را هماکنون دارد، هیچگاه قدم در راه پیشرفت نمیگذارد.
به هرحال، تا وقتی که رویکرد طب سنتی از نقلگرایی صرف به عقلگرایی تغییر نکند، همین منازعه ادامه دارد.
...........
@azadpajooh
@daghdagheha
📱آیا مفاهیم دینی در شبکه های اجتماعی در حال کاهش است؟
🔹با بررسی و آنالیز بیش از ۵۰۰ میلیون توییت، ۴۰۰ میلیون پست عمومی اینستاگرام و بیش از ۵۰۰ میلیون پست کانالهای تلگرام، پستهایی که مرتبط با مفاهیم دینی بوده استخراج و از نظر آماری تحلیل شده است.
🔹بر اساس این تحلیل کلانداده، «۱۰ تا ۱۵ درصد» محتواهای منتشرشده در یک سال گذشته، مرتبط با مفاهیم دینی است. مفاهیم مرتبط با «خدا»، «اهلبیت» و همچنین «عبادات» و «شهادت» بیشترین محتواهای دینی را به خود اختصاص دادهاند.
🔹در بعضی از مفاهیم و موضوعات مانند اهلبیت به ویژه اربعین، محتواهای تولید شده در امسال در مقایسه با سال قبل با رشد ۵۰ درصدی همراه بوده است.
fna.ir/f0s121
@daghdagheha
نسبت دین و هنر از منظر شریعتی💠
🖊رسول لطفی (پژوهشگر و محقق هنر و رسانه)
🔹اساس اشکال ما به این صورتبندی نظری شریعتی نیز در همینجاست که ایشان سعی دارد با نگاه اگزیستانسیالیستی تقریری از دین ارائه کند و این اول مشکل است! چراکه نظام معرفتی دین به اغماء میرود.
🔹 تلقی و تلاش دکتر محدثی در جامعهشناسی دین اساسا نفی قرائت متافیزیکی از دین و نوعی برجستهسازی پوزیتویستی و پدیدارشناسانه از دین است.
🔸حسن محدثی استاد جامعهشناس دانشگاه آزاد تهران که اندیشههایش را متأثر از شریعتی میداند، در مقالهای به شرح آرای شریعتی دربارهی هنر میپردازد و سعی دارد نسبت دین و هنر را از منظر وی تبیین کند. او معتقد است رویکرد شریعتی در تبیین مساله هنر، رویکردی فلسفی ـ دینی دارد. با الهام از بنمایههای فلسفه اگزیستانسیالیست به توصیف حقیقت هنر پرداخته با این حال نمیتوان مولفههای دینی او را نادیده گرفت.
🔸او بیان میدارد که از سویی هنر برای شناخت جایگاه و ارزش یک انسان شرقی در مقابل دیگری خود، و از سوی دیگر به دلیل رسالت هنر در عصر کنونی، مساله واکاوی هنر برای شریعتی اهمیت یافته است. شریعتی هنر را مقولهای دینی و حقیقتی متعالی و مقدس میدانست. او هنر اصيل را هنري معرفی میکرد كه انسان را به تعالي و ماوراء و حتي به مطلق (خدا) برساند و رسالت خداگونه انسان را در اين دنيا تنها از راه هنر امكانپذير ميدانست.
🔸در ادامه او به رابطه هنر و زیبایی پرداخته و مینویسد که شریعتی قائل به طریقیت زیبایی برای هنر بود. و فهم زیبایی و هنر را در گرو انسانشناسی معرفی میکرد. شناخت انسان، نقطه عطف تلاقی هنر، عرفان و دین است. بر همین اساس و نگاه دینی که شریعتی متأثر از آن بود، قرابت دین و هنر را ترسیم میکند و عقیده دارد که هر دو زاییده محرومیتهای انسانیاند. با این تبیین از شریعتی همانگونه که خود آقای محدثی نیز تصریح کرده است در اینجاخ دین نه معنایی متافیزیکی دارد و نه معنایی اجتماعی، بلکه دلالت بر احساسی وجودی دارد.
🔸اساس اشکال ما به این صورتبندی نظری شریعتی نیز در همینجاست که ایشان سعی دارد با نگاه اگزیستانسیالیستی تقریری از دین ارائه کند و این اول مشکل است! چراکه نظام معرفتی دین به اغماء میرود. تلقی و تلاش دکتر محدثی در جامعهشناسی دین اساسا نفی قرائت متافیزیکی از دین و نوعی برجستهسازی پوزیتویستی و پدیدارشناسانه از دین است.
🔸در انسانشناسی دینی انسان موجودی است که ودیعه الهی پیشاپیش درونش نهاده شده و سرنوشت او از قبل در عالم زر رقم خورده است. وقتی که از انسان به شکل متافیزیکی آن سخن گفته میشود، این انسان باید در جهان به امر متافیزیکی برگردد. ماوراء از قبل در تفکر و تفسیر دینی سنتی ما مفروض است و لذا نوع نگاه ما در نسبت بین دین و هنر کاملاً متافیزیکی است، حال آنکه در جهان مدرن تفکر متافیزیکی مجالی برای باورپذیری ندارد و اندیشمندانی چون هابرماس از بحران تفکر متافیزیکی حرف زدهاند.
🔸«چارلز تیلور» در کتاب «عصر سکولار» وقتی از شرایط کنونی حرف میزند میگوید تبیینهای استعلایی از جهان دیگر امروز قابل پذیرش و باور نیست و اندیشه دینی اگر بخواهد ادامه حیات دهد باید در چهارچوب درونماندگار عرضه شود. چرا که انسانها آمادگی پذیرش اینگونه حرفها را ندارند و متفکرانی که چنین سخنهایی بیان میکنند آب در هاون میکوبند. به گفته وی، شریعتی از جمله متفکرانی است که این موضوع را فهمیده و تلاش میکند اینگونه از دین سخن نگوید او از دین درونماندگار حرف میزند. بنابراین اشکال اساسی که در تقریر شریعتی وجود دارد، نوعی سکولاریسم معرفتی در حوزه دین است.
💫 منتشر شده در نشریه «دیدهبان اندیشه» شماره ۹
@HonarEslami
@daghdagheha
هدایت شده از مجلس خبرگان رهبری
⚫️ إنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ
آیت الله محمد یزدی عضو مجلس خبرگان رهبری و رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دار فانی را وداع گفت.
http://eitaa.com/joinchat/4232904708C8e998ab250
◾️نگاهی به زندگی علمی، سیاسی و فرهنگی مرحوم آیت الله #محمد_یزدی
◾️آیت الله محمد یزدى در سال ۱۳۱۰ به دنیا آمد. تحصیلات حوزه را نیز نزد پدر آغاز کرد و در این میان، از محضر عالمان بزرگ اصفهان نیز در زمینه هاى علمى و معنوى بهره برد. با تشریف فرمایى حضرت آیت الله بروجردى به قم، وی نیز به قم آمده و در مدرسه فیضیه مشغول به تحصیل شد و با تکمیل دروس سطح، در درس خارج علماى بزرگ حوزه، از جمله آیت الله بروجردى(ره) و امام خمینى(ره) شرکت کرد , از حضرت امام خمینى(ره) اجازهنامه ی اجتهاد دریافت کرد.
🔘استادان و دوستان
از استادان وى، هنگام تحصیل در اصفهان، مىتوان از آقایان شیخ حسن نجف آبادى، فقیه، سید محمدعلى ابطحى نام برد. با ورود به قم به دروس مرحوم آیت الله لاکانى، مرحوم حاج آقا حسین بُدلا و مرحوم زاهدى رفت و رسائل، مکاسب و کفایه الاصول را در محضر آیت الله حاج شیخ مرتضى حائرى، آیت الله مرعشى و آیت الله سلطانى فرا گرفت و در درس تفسیر علامه طباطبایى نیز حاضر شد. او در درس خارج علماى بزرگى همچون آیت الله بروجردى(ره)، آیت الله اراکى، آیت الله شیخ محمدتقى آملى، آیت الله شاهرودى و نیز یک دوره کامل در درس خارج امام خمینى(ره) شرکت کرد.
از دوستان و معاشران آیت الله یزدى در ایام تحصیل در اصفهان مى توان از آقایان: فقیه ایمانى، مدنى، اخوان «ابطحى»، سید محمدعلى مجلسى و سید محمدباقر مجلسى نام برد. همچنین وى در نخستین سالهاى طلبگى با آیت الله سید محمد حسین بهشتى آشنا شد و نظم آن شهید سعید را شایان ستایش مىداند. از دوستان ایشان در زمان تحصیل در قم نیز مىتوان از آقایان محمدى گیلانى، شیخ حسین مظاهرى، شیخ محمدتقى مصباح یزدى، سید على اکبر موسوى یزدى و حاج شیخ مرتضى تهرانى(انصارى) نام برد.
🔘فعالیتهاى علمى و فرهنگى
زندگى آیت الله یزدى، همواره با تلاشها و دغدغه هاى علمى و فرهنگى همراه بوده است. بخشى از این تلاشها در قالب سخنرانیها و تدریسها تبلور یافته است که اغلب، اساسى ترین مباحث اسلام و تشیع در آن مورد مداقه قرار گرفته است. بخش دیگر آن نیز در قالب مقالات و کتب مفیدى است که جوانان و طالبان علم را از معارف والاى مکتب تشیع بهره مند مى سازد. ایشان نخستین مقاله هاى خود را در نشریه «حکمت» به چاپ رساند. از جمله کتب ایشان که در زمان طاغوت به چاپ رسید، کتاب «گمشده شما» بود که چاپ آن باعث شد فردى به نام «مردوخ» به بهانه آن تهمتهاى ناروایى را به ساحت تشیع ابراز دارد. این مسأله باعث شد که آیت الله یزدى تهمتهاى او را در کتابى با عنوان «پاسخ تهمتهاى مردوخ» پاسخ دهد که هر دو کتاب «گمشده شما و پاسخ به تهمت هاى مردوخ مورد عنایت زعیم عالیقدر شیعه، حضرت امام خمینى(ره) قرار گرفت.
آیت الله یزدى در طول دوران مبارزه بر ضد رژیم شاهنشاهى، حتى در زمان تبعید دست از نگاشتن برنداشت از جمله فقه القرآن (۴ جلد)؛ این اثر در دوران زندان و تبعید جمع آورى گردید که پس از انقلاب تنظیم و چاپ شد. هم اینک نیز به عنوان محور بحث ایشان در جلسه درس مورد بررسى و تبادل نظر قرار مىگیرد. تاکنون دو جلد از این مجموعه که در برگیرنده روایات و فتاوى است چاپ و نشر گردیده است٠ همچنین ایشان تقریرات درس آیت الله بروجردى، امام خمینى و آیت الله اراکى را نیز نوشته اند.
👇👇👇
👆👆
🔘فعالیتهاى سیاسى
آیت الله یزدى با ورود به حوزه علمیه قم، مبارزه و درس را با هم شروع کرد و با شرکت در درس امام خمینى(ره) و جلساتى عمومى و خصوصى ایشان، توانایى و عزم خود را براى پىگیرى جریانهاى سیاسى و پیروى از خط مشى امام(ره) اعلام مى دارد. ارتباط وى با امام با حاضر شدن در درس خارج اصول ایشان در مسجد سلماسى و پرسشهاى علمى و سیاسى در پایان درس آغاز شد. در آن ایام، در عصرهاى جمعه، بیشتر جوانان به سینما مى رفتند و جو سینماها آکنده از فیلم هاى زشت و مبتذل بود. حضرت امام(ره) با توجه به این معضل، از تعدادی طلاب خواسته بودند که جلساتى را در عصرهاى جمعه در شهرهای مختلف برقرار کنند. رساندن این پیام امام(ره) در برخى از شهرها، به عهده آیت الله یزدى قرار گرفت. جلسه معروف مسجد امام حسن عسگرى(ع) واقع در قم نمونهای از منبر و سخنرانیهای وی است که هر یک از گویندگان به دستور امام راحل ده شب در آنجا به سخنرانى پرداختند. هنگامى که نوبت به آیت الله یزدى رسید، به جاى ده شب، بیست شب آن جلسه را اداره کرد. عنوان بحث هاى وى در آن بیست شب، «انقلابهاى تاریک و روشن» بودکه امام(ره) نیز یک شب به آن محفل آمد و تا پایان جلسه هم حضور داشتند. سخنرانیهاى ایشان در آن ایام، داستانهایی دارد که در کتاب خاطرات ایشان آمده که کسی محضر امام شکایت کرد و باعث شد امام خمینى(ره) ایشان را احضار فرماید و پس از نصیحت به شاکی فرمودند من در جریان مطالب منبرهای شما در مسجد امام هستم و شیشه عطرى هدیه و براى ایشان دعا کردند. کتاب «حسین بن على را بهتر بشناسیم» حاصل این سخنرانی ها بود که چند بار، ساواک آن را از بازار جمع آورى کرد.
آیت الله یزدى در دوران مبارزه بارها دستگیر و ممنوع المنبر شد؛ ساواک بارها ایشان را تبعید کرد که طولانىترین آنها پس از بندر لنگه و بوشهر، رودبار بود؛ اما آیت الله بارها به طور مخفیانه به تهران و قم مى آمد و در جریان امور قرار مى گرفت و اعلامیه هاى امام را براى مردم و علماى شهرها مى برد. ایشان در قم و تهران جلساتى را به صورت مخفى تشکیل مى داد و با افراد و جریان هاى گوناگون به تبادل نظر مى پرداخت که به جلسات زیرزمینى شهرت یافته بود.
از دیگر فعالیت هایى که در کارنامه سیاسى آیت الله یزدى مى درخشد، پناه دادن به آن دسته از سربازان فرارى بود که پس از دستور امام(ره) و پیش از پیروزى انقلاب، از ارتش گریخته و به مردم پیوسته بودند. منزل او در آستانه پیروزى انقلاب مرکز تلاش ها و نیز حل و فصل بسیارى از امور جریان هاى انقلاب بود. همان منزلى که امام(ره) پس از پیروزى انقلاب و مراجعت به قم، در آن ساکن شدند.
🔘فعالیت ها و مسئولیتهای بعد از انقلاب
پس از پیروزى انقلاب اسلامى، در اولین سخنرانى امام(ره) در فیضیه که شور و شوق فراوان و کثرت جمعیت مانع از انجام این سخنرانى بود حضرت امام به ایشان دستور مى فرمایند براى آرام کردن مردم ایراد سخن کنند و ایشان نیز امر امام را اطاعت نمودند که خاطره آن در اذهان حاضران در آن روز بزرگ باقى مانده است.
جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از مراکز بسیار مهمى بود که در زمان رژیم طاغوت، خدمات شایانى را به مبارزات ملت ایران براى دست یابى به انقلاب اسلامى انجام داده است. آیت الله محمد یزدى، از آغازین روزهاى تأسیس این مرکز، با آن همکارى داشته است. ایشان خود درباره جامعه مدرسین مىگوید: «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در شمار مراکزى بود که توانست احترام توده مردم را نسبت به خود جلب کند. مردم اعضاى جامعه را افرادى متدین و فاضل یافته بودند و عمیقاً به این باور رسیده بودند که اینان کسانى نیستند که براى قصد و غرض دنیوى کارى انجام داده و سخنى بگویند و جز براى خیر و انجام وظیفه دینى و الهى خودکارى نمىکنند.
آیت الله محمد یزدى، پس از پیروزى انقلاب اسلامى در مسؤولیتهاى بسیار مهمى ایفاى نقش نموده اند که برخى از آنها بدین شرح است:
ریاست دادگاه انقلاب اسلامى قم؛
ریاست دفتر امام(ره) در قم؛
نمایندگى مجلس خبرگان قانون اساسى؛
نمایندگى مجلس شوراى اسلامى در دو دوره متوالى؛
نائب رئیس مجلس شوراى اسلامى؛
عضویت در شوراى نگهبان پس از استعفاى آیت الله العظمی صافى گلپایگانى؛
عضویت در شوراى بازنگرى قانونى اساسى؛
ریاست قوه قضائیه؛
نمایندگى رؤساى سه قوه در هیأت سه نفره حل اختلاف بین مرحوم رجایى و بنى صدر؛
نمایندگى مجلس خبرگان رهبرى؛
نائب رئیس و قائم مقام اجرائى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
عضویت در دوره چهارم و پنجم شورای عالی حوزههای علمیه و رئیس دوره پنجم آن شورا.
آیت الله یزدی ریاست جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، رئیس مجلس خبرگان رهبری را نیز برعهده داشته و آبان ماه ۱۳۹۹ نیز از عضویت در شورای نگهبان به دلیل کهولت سن انصراف داده بود. مرحوم آیت الله یزدی در 19 آذرماه 1399 بعد از یک دوره کوتاه بیماری درگذشت.
@daghdagheha
✳️مانکن زنده و نگاهی برچهارگام تغییرات فرهنگی
✍️علیرضامحمدلو
🔸امروزه که تعدد تبلیغات و بیلبوردها و تکنیک های جذب مخاطب، کوچه و خیابان و تلویزیون را درنوردیده، سوژه ای عجیب برای مدتی توجهات را جلب نمود.
🔹روش جدید تبلیغاتی #مانکن_زنده و استفاده از مدلینگ زن در ویترین مغازه ها که از چندمغازه محدود در مشهد شروع شد و به کرمانشاه رسید را می توان به عنوان مساله ای فرهنگی اجتماعی نیز مورد بررسی قرار داد.
🔸این پدیده قبل از ایران در کشورهای دیگری نیز آزموده شده و کمافی السابق سوغات تبلیغاتی اروپاست. وقتی خطوط قرمز یک فرهنگ با ابتکار تبلیغاتی سخیفی چون #مانکن_زنده، سحر تبر و ساسی مانکن و...مورد هجمه واقع می شود جای سوال از چرایی و چیستی ماجراست اما از چگونگی تغییرات و نتایج مابعد این رویداد نیز بایستی تحلیلی داشته باشیم.
✅گام اول، حساسیت(تقدس) زدایی: اساسا برای مهندسی فرهنگی و صورت بندی تغییرات اجتماعی، حرکت نخست، دستکاری محیط و محدودیت های فرهنگی است. چارچوب فرهنگی، باورها و ارزش های یک محیط باید مورد سوال و شبهه واقع شده و با #فعالیت_ایذایی و تحریک پذیری، چهره شفاف فرهنگ را چنگی انداخت و شک آلود نموده و از قداست زدود.
✅گام دوم انگاره سازی و مدیریت ذهن: ایجادتصویری متکثر و مردد از فرهنگ بعد از تقدس زدایی می تواند راه چاهی برای مدیریت ذهن و قراری باشد برای ذهن بی خانمان و خالی از قداست و یقین و بگوید حق مطلقی وجود ندارد و کسب یقین و معرفت امری الزامی نیست و دروازه های ذهن را باید هرمنوتیکی و چندباندی رها نمود...
✅گام سوم ذائقه سازی و مدیریت تعلق: بعد از انگاره سازی و خلع سلاح معرفتی و رها کردن دروازه های معرفت، دیگر پایگاه فکری و مبدا و مقصد یقینی وجود ندارد پس بایستی روی علاقه ها تمرکز نمود. وقتی برای بشر، آبی از معرفت گرم نشد و همه معارف از جادو تا دانش و از تخیل تا مذهب همه در یک سبد قضاوت قرار گرفتند، ارباب رسانه بسمت تعلقات و ذائقه بشری شیفت عملیاتی می کند تا بحران معنا و معرفت را جبران نماید. کثرت گزینه ها برای انتخاب بهتر و سرمایه گذاری روی احساسات مخاطب و رو آوردن سمت تنوع طلبی افراطی را از این زاویه بنگریم.
✅گام چهارم رفتارسازی و مدیریت کنش:
حساسیت زدایی، انگاره سازی و فرافکنی تردید، ذائقه سازی و سرمایه گذاری روی تعلقات و احساسات، زمینه لازم را برای تیرخلاص کمپانی ها و چرخه خبیث سرمایه داری جهانی فراهم می نماید. انسان بدون قداست و معرفت و سرشار از احساسات و تلون مزاج، به دنبال نسخه ای برای زندگی در ساحت رفتار و کنشگری است.
مبدا و معاد از نرخ و معنا تهی شده و باید در لحظه زندگی کرد. پس باید جهت جداشدن از ترس و اضطراب از زندگی و مرگ پیش رو، از خودآگاهی فارغ شد و به سمت #خودافشایی و حل بحران در ساحت اجتماع حرکت کرد. در معامله حل بحران خود در ساحت جامعه، کالایی جز خودشیفتگی و سرمایه گذاری در سطح ظاهر، دست بشر را نخواهد گرفت.
اینکه انسان به حدی تنزل پیدا کند که در ویترین مغازه ها در نقش مانکن، خودش را نمایش دهد، ناشی از خط سیری انحرافی است که در ساحت فرهنگ جامعه ایجاد شده و این بیماری تنزل شخصیت، در طرف خرید بازار نیز با پدیده انسانهای پرسه زن مواجه است که خودشیفتگی و بحران شخصیت این مانکن های زنده را بازتولید می نماید.
تراژدی فرهنگ فقط شامل خودشیفتگی و بحران شخصیت عده ای و تلون مزاج و پرسه زنی و چشم چرانی عده ای دیگر نمی شود. اساسا #صنعت_فرهنگ برای تنفس بیشتر و به روز ماندن در عرصه تمدنی، به تئوریسین ها و مدیران بیمار و لیبرال مسلکی احتیاج دارد که این چرخهرا پشتیبانی نموده و در میان توده مردم درونی سازی نمایند.
@andisheengelabi
@daghdagheha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️{هر آنکه #نمی_داند، #ساکت_باشد مشکل #حل_می_شود}
✳️راهکار زیبا و طلایی #علامه_جوادی_آملی برای حل مشکل
🔸همه ما یک #حد_خاصی داریم،
هرکسی در هر رشته ای که باشد، یک مختصری بلد است و بقیه را بلد نیست.
🔸اگر کسی #خط_قرمز خود را بشناسد و آنچه را که نمی داند، نگویید.
هم در مسائل اجرایی،
هم در مسائل تقنینی،
هم در مسائل قضایی،
هم در مسائل #تعلیمی_و_فرهنگی،
آنچه را که نمی دانیم، #اظهار_نظر نکنیم.
🔸حضرت امیر می فرمایند:
آنکه نمی داند، ساکت باشد مشکل حل می شود.
@daghdagheha
💠چالشهای اندیشهورزی درباره تمدن نوین اسلامی در حوزههای علمیه
⏪سخنرانی دکتر محسن الویری در جمع مبلغان نخبه دفتر تبلیغات اسلامی:
🔸مقدمه
وقتی از اندیشهورزی درباره تمدن نوین اسلامی سخن میگوییم، در حقیقت یک گام عقبتر از پرداختن حتی درباره مفهوم این تعبیر و واژگان تشکیلدهنده آن ایستادهایم و لذا در این بحث نیازی به توضیح درباره مفهوم تمدن و تمدن اسلامی و تمدن نوین اسلامی نیست
برشمردن این چالشها به مفهوم برجسته کردن آسیبها به بهای نادیده گرفتن توانمندیها و ظرفیتها نیست، بلکه به مفهوم روشن ساختن موانع قابل رفع در فرایند تمدناندیشی حوزههای علمیه است. این چالشها عبارتند از:
🔸۱. شتابزدگی برای رسیدن به نتیجه ـ با وجود این که بر پایه سنت پژوهشی حوزهها معمولا نقطه عزیمت هر پژوهش، مقدمات بعیده با تکیه بر واکاویهای واژهشناختی است تا آن جا که این تعبیر مزاحآلود را که هر پژوهشی در حوزه علمیه از خلقت آدم آغاز میشود، موجه جلوه میکند، در برخی موضوعات نوپدید به گونهای رفتار میشود که گویی بدون انباشت دانش و بدون عبور از دالانها و پلکانها طولانی و پیچیده و نفَسبُر میتوان یافتههای علمی همتراز کشورهای پیشتاز در این زمینه ارائه کرد. این شتابزدگی را در برخی نوشتهها و گفتههای همراه با گزارههای جزمی بدون پشتوانه نظری به آسانی میتوان دید.
🔸۲. ناآگاهی از مطالعات و پژوهشهای نظری و میدانی موجود در دیگر کشورها و بیاعتنایی به آن ـ بحثهای تمدنی در غرب یک تاریخ روشن و پر مطلب دارد و یک دوره بر صدر نشستن و سپس به حاشیه رانده شدن و بار دیگر به میدان آمدن را طی کرده است و آگاهی از آن بیتردید افقهای بسیار خوبی را در برابر ما میگشاید. بسیاری از ما اصحاب حوزه هیچ آگاهی از این مطالعات و پژوهشها نداریم و احساس نیازی هم به آگاهی یافتن از آن نمیکنیم.
در کشورهای اسلامی هم خودآگاهی تمدنی و موضوع توجه به تمدن نوین اسلامی زودتر از کشور ما آغاز شد و میراث علمی درخور توجهی در این کشورها پدید آمده است. سوگمندانه باید پذیرفت که این میراث نیز جز اندکی از آن به کشور ما راه نیافته است و هیچ کوشش روشمندی برای شناخت و انتقال این میراث به چشم نمیخورد.
🔸۳. نبود دروس واسطه بین مباحث علمی رایج در حوزهها و پیشینه دانشی مورد نیاز برای تمدنپژوهی ـ متون بسیار ارزشمند دینی و دینپژوهی ما به ادله مختلفی عیناً امکان مبنا قرار گرفتن و کاربرد برای گرهگشایی از مشکلات کشور ندارند. مثلا نمیتوان تنها و تنها با منابع موجود و به وسیله کسانی که تنها و تنها همین دروس سنتی حوزه را فراگرفتهاند برای مشکلات کشور چارهاندیشی کرد.
وجود یک سلسله دانشهای واسطهای برای ایجاد پیوند بین دروس حوزه و نیازهای جامعه اجتنابناپذیر است مانند وضعیتی که در زمینه دانش اقتصاد و علوم سیاسی و مانند آن مشاهده میکنیم که طلاب دینی پس از فراگرفتن این دروس میتوانند از متون دینی راهکاری برای جامعه ارائه کنند. چنین دروس و رشتهای برای مباحث تمدنی هنوز وجود ندارد و در نتیجه تعداد کسانی که توان پژوهش در زمینه مباحث تمدنی را دارند بسیار اندک است و چه بسیار طرحهای مطالعاتی و پژوهشی که به دلیل نبود نیروی پژوهشی مناسب راکد و معطل مانده است.
🔸۴. ایرانی و شیعی دیدن تمدن نوین اسلامی ـ چالش دیگری که در سطح حوزه و شاید در بخشهای دیگر کشور به چشم میخورد نگاه محدود درونمذهبی و نگاه ملی به آن است. یعنی هنوز در ذهن بسیاری از دوستان این تلقی وجود دارد که تمدن نوین اسلامی یک تمدن مبتنی بر مکتب اهل بیت(ع) است که قرار است در محدوده سرزمینی کشور ایران تحقق یابد! و حال آن که یکی از ویژگیهای گریزناپذیر یک تمدن وسعت آن و دربرگیرندگی سرزمینهای مختلف و اقوام و نژادها و زبانها و مذاهب مختلف است مانند تمدن پیشین اسلامی که قلمرو گستردهای از جنوب اسپانیا تا شمال چین را با همه تنوع اقلیمی و زبانی و نژادی و فرهنگی دربرمیگرفت و به قول مرحوم زرینکوب مانند یک پیکر واحد بود که روح آن اسلام بود و اجزای مختلف آن پیکر را اقوام مختلف تشکیل میدادند و به تعبیر ایشان، مغز این پیکر را هم ایرانیان تشکیل میدادند.
این تلقی که قرار است ما در ایران یک تمدن نوین اسلامی درست کنیم و همه دیگر آحاد امت اسلامی در برابر ما سر خم کنند بسیار رؤیایی و قطعا تحققناپذیر است.
👇👇👇