💠وفات استاد حسن زاده آملی و ستیزههای دیرین حیدری/ نعمتی: یادکردی از فیلسوف عدالت حکیمی
✍️سیدمحمدهادی گرامی
⚠️جریان بر اساس «حس تقابل» و نه «تقابل نفس الأمری» شکل میگیرد
⬅️ آنچه در این چند روز در پی آیند وفات استاد حسن زاده آملی شاهد بودیم(نک: اینجا (https://t.me/alamehasanzade))، بار دیگر مرا به یاد ستیزههای دیرین میان فیلسوفان/عارفان از یکسو و فقها/متکلمان از سوی دیگر در سنت تاریخی شیعه بلکه کل اسلام انداخت. ستیزههایی که از عصر امامان شیعه آغاز شد و با فراز و نشیبهایی تا به امروز نیز تداوم یافت. درباره این ستیزهها، تهافتها، تکفیرها و ردیهها سخن زیاد به میان رفته است: از هشام حکم و غزالی و راوندی گرفته تا ملاصدرا و احمد احسایی و ملاطاهر قمی و برغانی و ... . اما در اینجا جای تکرار مکررات تاریخی نیست که خود به آتش این جدال بی پایان خواهد افزود.
⬅️ من گمان نمی کنم که این ستیزه طرف حق و یا دستکم أحقّی ندارد که گمانی باطل است؛ اما تردید ندارم که برای شرایط کنونی و فعلی جامعه ما ثمری جز کینهتوزی و تشدید شکافها و دودستگیها ندارد که اگر ثمری داشت در طول این قرنها یا دستکم این چند سده یا چند دهه آشکار میشد. این جدالهای بیپایان مرا بیشتر به یاد آنچه که دعواهای حیدری/نعمتی گویند، میاندازد تا کنکاشی برای دفاع از حق و حقیقت.
⬅️ کنشگران چنین ستیزههایی ممکن است هیچگاه به سطحی از خودآگاهی که که نقشآفرینی خود را درک کنند، نرسند. این خودآگاهی زمانی شکل خواهد گرفت که کنشگران ستیزههای کلامی و جدلی بدانند که رودرروییها و تقابلهای به ظاهر فکری و کلامی بیش از آنکه عقلانی باشد هویتی، روانشناختی، ایدئولوژیک و براساس سوگیرهای تربیتی است. کنشگر جدلیِ اثباتگرا که انگاره عقلانیت ناب و دستیابی به غایت القصوای حق و حقیقت او را به خود وانمینهد، نه تنها در سطح معرفتشناختی سبب رکود و خمودی علوم اسلامی میشود، بلکه در سطح اجتماعی نیز بسیاری از سرمایههای انسانی و فکری را به فرسایش و نابودی میکشاند( درباره این رویکرد اثباتگرایانه نک: اینجا (https://t.me/Khanishha/631))؛ نمونهای از این فرسایشهای بیپایان میان شیفتگان عرفان و فلسفه از یکسو و پایبندان به فقه و کلام و شریعت از سوی دیگر رخ داده و در حال تداوم است.
⬅️ با این حال، بیش از پیش حس میکنم که این ایام بیش از هر زمان دیگری، حلقه کنشگران این میدان تنگتر شده است و به برکت آگاهی جمعی که در حال شکل گیری است و هر روز پختهتر می شود، بسیاری به خوبی دانسته اند که دغدغه، درد و مسأله جامعه، سیتزههای دیرین حیدری/نعمتی نیست( نک: اینجا و کامنتهای مربوطه (https://t.me/AlBasatin/1890))
⬅️ همچنین بر این باور نیستم که سنت ما مسیری برای برونرفت از وضعیت موجود ندارد و آنگونه که برخی گفتهاند این مسأله عمیقا به گسست موجود میان علوم انسانی جدید با علوم حوزوی باز میگردد( نک: اینجا (https://t.me/NewHasanMohaddesi/6597)). فارغ از یک بحث تحلیلی و استدلالی در این خصوص که البته مجالی موسع تر می طلبد، علامه حکیمی به روشنی این انگاره را نقض کرد. با اینکه ضرورت بازسازی و نوسازی این سنت بر کسی پوشیده است، با این حال شخصیت بیبدیل حکیمی از همین بستر و سنت برآمد.
⬅️ محمدرضا حکیمی که اندکی پیش چهره در نقاب خاک کشید، مثالوارهای از ظرفیت سنت حوزوی ما برای برآمدن کنشگرانی است که وضعیت کاملا متفاوتی دارند. محمد رضا حکیمی که به روشنی ریشه در سنت تاریخی حوزه های شیعه داشت و اتفاقا از نظر معرفتی تفکیکی بود و از این جهت بسیار نزدیک به کسانی بود که این روزها مشغول غربال کردن و سره/ناسره کردن کلمات استاد حسن زاده آملی هستند، چهره ای دیگر از خود به یادگذار گذاشت.
⬅️ ای بسا در طول چهار دهه گذشته کمتر کسی را در میان اندیشمندان سنتی شیعه بتوان یافت که اینگونه هر کسی از هر قماشی او را واقعا از سویدای دل بستاید. چرا که او به راستی فیلسوف عدالت و مردم بود و میدانست که وظیفه اش دمیدن بیهوده در آتش ستیزههای دیرین حیدری/نعمتی نیست. احتمالا به همین دلیل نیز بود که هویت «مکتب تفکیک» را به خوبی به نام خود سکه زد و از خود به یادگار گذاشت و همه حتی منتقدان اندکش را به خضوع بر سر آستانش واداشت(العلماء باقون ما بقی الدهر ... ).
➖➖➖➖➖➖
@daghdagheha
🔴معرفی کتاب
🖊احمدحسین شریفی
🔶یکی از کتابهای بسیار مفید برای مطالعه، کتاب تعهد به حقیقت نوشته دوست اندیشمندم جناب دکتر محمد فنائی اشکوری است. مهمترین ایدهای که در این کتاب به زیبایی و اتقان تمام منتقل شده است این است که «پیش از دلبستگی به هرچیزی باید دلبسته به حقیقت باشیم. قداست هر امر مقدس تابع قداست حقیقت است. پس دلبستگی به حقیقت و تعهد به آن نخستین اصل در حیات بشر و مهمترین معیار برای هر دلبستگی و تعهدی است.»
🔶این کتاب نخستین بار در سال ۱۳۷۸ منتشر شد، و انتظار این بود که تاکنون دهها بار تجدید چاپ شود، اما به دلایلی که جای گفتنش نیست، چاپ دوم آن تا الان به تأخیر افتاد!
🔷به همه استادان و دانشجویان و طلاب عزیز مطالعه این کتاب بسیار ارزشمند را توصیه میکنم.
برای تهیه آن میتوانید به آدرس زیر مراجعه کنید👇👇👇
https://eshop.iki.ac.ir/shop/7/Product/4572
@Ahmadhoseinsharifi
➖➖➖➖➖➖➖➖
@daghdagheha
💠افرا
🔸نقدی بر سریال تلویزیونی افرا
🖊علی مهدیان
🔺بهرنگ توفیقی سریالهای خوبی را کار کرده. سریالهایی جذاب و پر کشش. دلیل اصلی موفقیت او هم قصه های خوبی است که انتخاب میکند. حالا چه این قصه ها با قلم فاخر و خواستنی سعید نعمت الله نوشته شده باشد. چه قلم مذهبی معنوی حامد عنقا یا دیگران.
🔻 افرا اما ضعفهایی داشت که عمده آنها در قصه های قبلی توفیقی هم وجود داشت لکن در اینجا بیشتر خود را نشان میداد. اگر بخواهم در یک کلمه خلاصه کنم باید بگویم «پاسخهای نیم جویده و سرپایی به مسائل خیلی مهم». افرا مساله های بسیار مهمی را آغاز میکند ولی همه را رها میکند.
🔻مساله عدالت و ظلم بمثابه یک واقعیت کلان فرهنگی اجتماعی، موضوع جذابی است اما در نهایت به یک امر اخلاقی معنوی فردی فروکاسته میشود و با دل کندن پدر از کارخانه اش تمام میشود. یک پاسخ لوس و بی خاصیت. این همان دردی است که سریال آقازاده هم دچارش بود. انگار همه چیز به یک دلبستگی شخصی یک فرد به مال دنیا ختم میشود حال آنکه حل مساله بمثابه یک درد کلان اجتماعی فرهنگی ورودهای جدی تری لازم دارد که توفیقی تصمیم به چنین ورودهایی ندارد. بلکه گویا به جز این مشکل اخلاقی شخصی او دیگر مشکل چندانی با وجود آن گسلهای جدی ظالمانه در کلان جامعه که ظالم پرور است، ندارد.
🔻نکته دیگر شخصیت وحید و انتقام او است. یادم میآید در دهه شصت فیلم سینمایی «مشت» را در سینما دیدم. با اینکه شش هفت سالم بود که آن فیلم را دیدم اما جذابیت داستان فیلم و شیرینی آن هنوز هم در ذهنم هست. داستان جوانی کارگر که از یک پولدار محتکر مشت میخورد به دلیل مخالفتش با احتکار او و بعد تصمیم میگیرد همین مشت را به او بزند. انتقام گرفتن وحید میتوانست چنین مزه ای پیدا کند. قیام جوان آزاده ای که تصمیم میگیرد مقابل ظلم بایستد تصمیمی الهام بخش به دیگران اما این پرونده هم نیم جویده رها میشود. یک انتقام از سر داغ شخصی که با کشف حقیقت و توبه افراد تمام میشود.
🔻بدتر آنکه توفیقی به وحید حق میدهد که برای احساس ظلم خود به همه ظلم کند به همسر مسعود به خود مسعود به پدرش به مادرش به همسر خودش به خانواده مهران به خود مهران و این همه ظلمهای او به اسم انتقام که گاهی حالت بیماری به خود میگیرد از طرف کارگردان چشم پوشی و رها شود. این یعنی او بنا ندارد بین انتقام عاطفی و کور و بلکه ظالمانه و انتقام عاقلانه انسانی الهام بخش تفاوت بگذارد.
🔻پرونده نیمه باز دیگر اینکه فیلم میتوانست محل تلاقی سبک دو پدر باشد، پدری که بنا دارد پدر بودن خود را با فهم درست روابط انسانی باز بیابد و پدری که بنا دارد پسرش را با محاسبات و معاملات و پول پیدا کند. اما این پرونده هم نیم جویده و ناپروده رها شد. چه بسا میشد به این ترتیب دو ساختار ارتباطات اجتماعی بلکه حاکمیتی را به تصویر کشید که نشد و بی هدف و ناتمام رها شد.
@ali_mahdiyan
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@daghdagheha
💠گونه شناسی اهل پژوهش
فرانسیس بیکن فیلسوف انگلیسی برای بیان اهمیت مرحله روش (جمع آوری و پردازش اطلاعات)، در اثر مشهور خود به نام ارگانن نوین با یک تمثیل اهل تحقیق را به سه دسته مورچگان، عنکبوتان و زنبوران عسل تقسیم میکند. او میگوید:
1️⃣ 🐜برخی از اهل تحقیق مانند مورچهاند. ویژگی بارز مورچه این است که همیشه در حال جمعآوری و ذخیره مواد مورد نیاز خود است، اما هیچگاه با استفاده از آنچه گردآوری کرده محصول جدیدی تولید و عرضه نمیکند. برخی از اهل پژوهش نیز دائم در حال جمعآوری اطلاعاتاند. این افراد با آنکه تلاش زیادی میکنند و فیشهای زیادی نیز فراهم میآورند، اما نتیجه کار آنها چیزی بیشتر از انتقال و یادداشت کردن دستهای از اطلاعات در محلی دیگر نیست. به تعبیر رایج، چنین افرادی معمولاً در حال تبدیل اطلاعات چاپی به اطلاعات دستنویس و سپس چاپ دوباره همان اطلاعات هستند و هیچ پردازش و تولید تازهای در کار آنها مشاهده نمیشود.
2️⃣ 🕷دسته دوم از اهل پژوهش به عنکبوتان شبیه اند. ويژگی بارز عنکبوت آن است که بدون جمعآوری مادهای خاص، دائم به تنیدن تار مشغول است. منظور او از این تشبیه آن است که گروهی از نویسندگان و نظریهپردازان بدون اتکا به اطلاعات کافی اعلام نظر میکنند. کارشان صرفا دسته بندی ها و تفسیر تکراری و بی ثمر است. این گونه نظریهپردازی بیشتر به بافتههای بیارزش عنکبوت شباهت دارد تا نظریههای علمی و تحقیقاتی.
3️⃣ 🐝 محققان حقیقی، همچون زنبورهای عسلاند. زنبور عسل ابتدا به سراغ بهترین منابع، یعنی گلهای تازه و معطر میرود و به اندازه کافی شهد آنها را جمعآوری میکند. او به آنچه جمع کرده است قانع نمیشود و تلاش میکند با استفاده از یافتههایش محصولی مفید و ارزشمند چون عسل تولید کند. محقق واقعی نیز کسی است که بتواند با بهرهگیری از اطلاعات گردآوری شده و پردازش آن، با ایدهای نو، پاسخی جدید و نوآوری و ابتکاری سودمند ارائه کند. هر چند چنین فردی از هيچگونه تلاش و تتبعی برای یافتن و جمعآوری اطلاعات فروگذار نمیکند، اما مورچهوار در پی انبار کردن انبوه اطلاعات نیست. او همچون زنبور عسل با جستجو در میان منابع گوناگون، صرفاً مواد و اطلاعاتی را که احتمال میدهد به نحوی در تولید محصول مورد نظرش تأثیرگذار باشد گزینش میکند. با گردآوری این مواد، زمینه لازم برای تولید محصول و ارائه نظریه جدید فراهم شده است. اما با جابهجا کردن اطلاعات و مواد اولیه اتفاق جدیدی رخ نخواهد داد؛ همانگونه که با انتقال شهد گلها به کندو، عسل تولید نمیشود. توليد دانش و ارائه محصولی سودمند و قابل استفاده نیز در گرو پردازش و تحول در اطلاعات است. در تحقیق نیز در صورتی میتوان از یافتهها و معلومات قبلی به عصاره ارزشمند علم جدید و هدف والای تولید علم رسید که از مسیر پردازش و تجزیه و تحلیل اطلاعات عبور شود. پردازش اطلاعات نشاندهنده حضور فعال محقق در عرصه تحقیق و بارورکننده اطلاعات و فرایند تحقیق است. البته اگر این پردازش با اتکا به اطلاعات صادق، کافی و معتبر انجام نشود، محصولی جز کتابسازی و بافتههایی عنکبوتوار نخواهد داشت. در حقیقت محقق واقعی دغدغه ای اصیل، بینشی وسیع و عمیق، پرسشی نیکو و ایده نوآورانه دارد لذا در جمع آوری بهترین اطلاعات کوشش می کند و با پردازش خلاقانه، آنها را فرآوری کرده و دانش مفید و علم نافع تولید می کند.
4️⃣🦟 البته باید به تمثیل بیکن قسم چهارم را افزود چرا که برخی نیز مگساند و این مگسصفتان بر سر سفره پژوهش دیگران دزدانه می نشینند، انتحال و سرقت علمی کرده و آثاری از دیگران برداشته، آلوده کرده و به نام خود روانه بازار میکنند.
🆔hamshenasi
➖➖➖➖➖➖➖➖
@daghdagheha
💠جای خالی فقه فرهنگ
🖊دکتر احمد اولیایی
🔸بیستم مهرماه آخرین مصوبات و موضوعات دروس خارج فقه معاصر برای سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۴۰۱ از سوی آیت الله اعرافی مدیر حوزه های علمیه ابلاغ گردید.
🔸فارغ از بسته حمایتی دروس خارج فقه معاصر که در این ابلاغیه تبیین شده است، بسته نهایی موضوعات ابلاغ شده برای دروس خارج فقه معاصر جای تأمل دارد. این تأمل می تواند منجر به کشف نقاط قوت و البته کاستی هایی در این فهرست شود اما این یادداشت فقط در صدد است تعجب خود را از عدم ذکر «فقه فرهنگ» در میان عناوین دروس خارج فقه معاصر نشان دهد. فقه بورس، پولشویی، ورزش، العربون، اوراق الیانصیب، قراردادهای کاهش ریسک و … از جمله موضوعات مطروحه برای خارج فقه معاصر هستند اما ظاهرا حوزه فرهنگ قرار است همچنان مظلوم واقع شود.
🔸فرهنگ عرصه تبلور کنش های انسانی است. به عبارت دیگر فرهنگ فارغ از تعاریف متعدد و پیچیدگی های نظری اش محل بروز کنش فرهنگی انسان امروز می باشد. این کنش تعبیر دیگری برای اعمال و تکالیف است. و همه می دانیم فقه نیز برای کشف و تبیین اعمال و تکالیف انسان مسلمان تلاش می کند. به بیان دیگر اگر موضوع فقه، فعل مکلف است و فرهنگ نیز نمود عینی کنش و فعل انسان باشد پس فقه فرهنگ می تواند یکی از مهم ترین فقه های مضاف باشد.
🔸از طرف دیگر انسانی که قرار است مسیر تعالی را طی کند باید تکلیف او و کنش مطلوبش تعریف و تبیین شود و این فقه است که بار اصلی این کار را به دوش می کشد. فرهنگ نیز که بخش عمده آن آینه ی ایده ها، خلاقیت ها، هنرها، تأملات و تفکرات انسان است باید از دانشی که تکلیف فرهنگی را کشف کند، تبعیت نماید تا انسان مختار فرهنگی در میان خطاهای کنشی خویش مسیر را گم نکند. این دانش می تواند همان فقه فرهنگ باشد.
🔸پرسش های فرهنگ از فقه بسیار است؛ اساسا حکم کنترل فرهنگ البته پس از بررسی امکان آن، از منظر فقه معاصر چیست؟ تلاش در جهت ترویج فرهنگ مطلوب چه حکمی دارد و نظر فقه معاصر در دعوای عاملیت با ساختار در فرهنگ چگونه تبیین می شود؟ آزادی های فرهنگی مانند آزادی خلاقیت و ایده در فقه معاصر چرا و چگونه باید ارزیابی شود؟ از آنجهت که بخش عمده ای از فرهنگ به صورت میراث از گذشته آمده و به آینده منتقل می شود، بحث از عدالت فرهنگی بین نسلی در کجای فقه امروز قرار می گیرد؟ اگر فقه معاصر به نظامات اجتماعی می اندیشد، نظام فرهنگی و چالش های آن اعم از تداخل سیاستگذاری نهادها را از چه مسیری حل می کند؟ و اساسا باید ها و نبایدهای فرهنگی که همان تکالیف فرهنگی است چه چیزهایی می باشند؟ مرز توقف نسبیت فرهنگی از نظر فقه کجا ترسیم می شود؟ و به طور کل ایده فقه معاصر برای نمادهای سمبلیک فرهنگی اعم از کلامی مانند زبان، ادبیات، شعر، داستان، موسیقی و … و غیر کلامی مانند معماری، میراث فرهنگی و … چیست؟ بار تمام این پرسش ها از حیث تعیین تکلیف انسانی و نظام فرهنگی بر عهده فقه فرهنگ است.
-به نقل از صدای حوزه
➖➖➖➖➖➖
@daghdagheha
⏰ یکشنبه ۲۵ مهرماه در مدرسه مبارکه فیضیه قم برگزار می شود؛
🌀 اجتماع بزرگ حوزویان برای اعلام انزجار از کشتار بیرحمانه مردم افغانستان
◀️ در پی جنایات خونین مساجد شیعیان افغانستان درس های روز یکشنبه ۲۵ مهرماه سال جاری از ساعت ده صبح تعطیل و اجتماع بزرگ طلاب، اساتید و روحانیون برای اعلام انزجار از جنایات تروریستی و کشتار بیرحمانه شیعیان مظلوم افغانستان و دفاع از ملت مظلوم افغانستان، در مدرسه مبارکه فیضیه قم برگزار می شود.
◀️ متن اطلاعیه
•┈┈••✾••┈┈•
@HawzahNews | خبرگزاریحوزه
💠 نماز جمعه در آمار 2⃣
گزینه "هیچ" شرکت نکردن را در جدول بالا مقایسه کنید:
نماز جمعه با بیشترین عدم شرکت مطلق(۴۶/۶٪) رتبه اول است!
هیئت های مذهبی با ۶/۹٪ کمترین عدم شرکت مطلق را دارد!
پ.ن:
هیئت های مذهبی به لحاظ جایگاه سنتی، تباین جدی با نماز جمعه ندارند؛ پس افزایش شرکت در هیئت های مذهبی، کاری دگراندیشانه نیست.
نمازجمعه هم شاید بتواند با افزایش کارکردهای معنوی و اجتماعی اش(بخصوص برای جوانان) از سمت و سوی دینداری معاصر ایران جا نماند.
امام جمعه، منصوب حاکم در نهاد مدنی است؛ یعنی باید بتواند مردم را به حکومت پیوند و حکومت را مردمی کند.
اگر با کاهش مشارکت مواجه است، معلوم است وظیفه اش را خوب انجام نداده است؛ مثلا نماز جمعه را به روابط عمومی نظام بروکراتیک تقلیل داده، یا زبان بلیغ در دفاع از حرکت عمومی حکومت به سمت آرمانها نداشته است.
محسن قنبریان
☑️ @m_ghanbarian
۴۵۶ نفر
💠چقدر هنرمندانه، هوانگ دونگ هیوک حقیقت متناقض دنیای سرمایه داری را به تصویر کشیده.
دنیایی با شعار برابری و دموکراسی و آزادی و واقعیت نفرت انگیز کشتار بی رحمانه مردم.
دنیایی که در آن، عملا مجبوری برای ماندن در آن، بر روی زندگی و مرگ خود قمار و بازی کنی و داستان تنها ۴۵۶ نفر از آنها را در این سریال می بینیم.
💠کره جنوبی که با فیلم نه چندان قوی انگل، اسکاری شده بود، حالا با مینی سریال بازی مرکب، رکورد تماشاگران نتفیلیکس را در کمتر از یک ماه زده و جای خود را در ذهن مردم دنیا حسابی باز کرده است.
💠با یک داستان جذاب و هیجانی و البته خشن و پر از صحنه های دلخراش و شخصیت های بسیار متنوع، و تعلیق های فراوان، کار تمیزی در آمده است.
💠کارگردان در به تصویر کشیدن دنیای گرفتار چند سرمایه دار که برای سرگرمی، با جان ملت بازی می کنند، بسیار موفق بوده و انزجاری وصف ناشدنی از طراحان این قصه پرغصه به شما هدیه می کند، اما در اینکه باید چه کرد، هیچ ایده ای ندارد و فیلم تنها با عزم شخصی یک نفر برای بازگشت به کره جنوبی و سر درآوردن از اینکه این شبکه پیچیده، چه ماهیتی دارند، تمام میشود.
💠عموما جریانات غرب ستیز، نسخه ای برای نابودی وضع موجود ندارند.
اما این سوال مهمی است، راه حل از بین رفتن این تمدن ضد بشری و ضد عدالت و آزادی چیست؟
انقلاب اسلامی با همت مردم، آغازی برای پایان دادن به این دنیای کثیف و پیشنهاد یک الگوی جدید است.
@tamardom
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@daghdagheha
🇮🇷 استقلال سه نبش!
(درباره چند ضلعی توهین به آیت الله صافی)
1⃣ نبش اول: استقلال حوزه
استقلال حوزه از حکومت در عین همکاری، به لحاظ نظری #طرح_مقبول خود رهبر انقلاب است.۱ در شمارش فروضِ نسبت حوزه و حکومت فقط این فرض را درست می دانند:" فرض چهارمی هم وجود دارد و آن عبارت است از حوزه علمیه مستقل از حکومت که همکار حکومت است. کار خود را در مجموعه عظیمی که امروز بر دوش همه است انجام می دهد. وابسته به دولت نیست اما به دولت کمک و از آن پشتیبانی می کند. به آن خدمت می دهد آنرا نصیحت و راهنمایی می کند و مقررات اسلامی را به آن می شناساند".۲
نیروهای ولایی و انقلابی حتی اگر راهنمایی و نصیحت مرجعی -بلکه مجتهد و فاضلی- را درست ندانند، نباید آنرا "سراپا غلط" و آن مرجع را بعنوان "مقلدِ سیاسی نیروهای سکولار" مذمت کنند!
می توانند حرف درست بنظر خودشان یا بیان رهبری را محترمانه تبیین کنند. خود می دانند حرف و حتی بیانیه یک مرجع، فوری عمل و اجرائی نمیشود که نگران "ناصواب" بودنش باشند(نمونه اش بیانیه همین مرجع در ابطال #مصوبه_بنزینی بود)!
آن تعابیر موهن در نقد موجب این موج و #موج_سواری برخی آدمها و جریانهای خاص شد، تا آن نصیحت کنج اتاق حالا بنام دفاع از مرجعیت، الزاما حرف درستی القاء شود!
2⃣ نبش دوم: استقلال ایران
استقلال حوزه هرچقدر هم لازم، دربش به خیابان استقلال ایران باز میشود. با یک حکومت جبّار دست نشانده، چیزی از حوزه نمی ماند که از استقلالش بپرسیم! متقابلا اندیشه استقلال کشور با فتاوای جهادیه و تحریمیه(تحریم اجناس خارجی)، #میراث_حوزه برای جوانان انقلابی بوده است.
"اصل اغاظه"(آیه ۱۲۰توبه، مبنی بر عمل صالح بودن ورود به میادینی که موجب غضب کفار و دشمنان است) را تفاسیر حوزه به جوانان آموخته است.۳
طلاب بصیر در کنار #کفایه_الاصول_آخوند، فتوای تحریم امتعه خارجیه ایشان برای حفظ استقلال اقتصادی ایران را هم دیده اند.۴
به مبانی این فتوا، پرداخته اند که چگونه مصرف محصولات "شرکت اسلامیه" -مقابل اجناس بیگانه- "جهاد اقتصادی و به منزله جِد و شهادت در رکاب امام زمان(ع) است".۵
اگر امروز براساس این مبانی و فتاوا، اشکالی صغروی بر مرجعی عظیم الشان بگیرند، حوزه را حوزه و مرجعیت را نگهبان استقلال ایران می خواهند.
اگر صرف مذاکره و ارتباط(بدون آسیب به استقلال)، با تنها دولت جبّار مورد قهر ملت ایران، بهبود معیشت را موجب می شد، در ۸سال گذشته شده بود.
امروز دولت ایران از قاجار کمتر نیست که مراجع بزرگ وقت رساله دعوت به مقاومت خود را به عباس میرزایش تقدیم و به نام او صادر کردند.
3⃣ نبش سوم: استقلال قوه قضائیه
اینکه دادگاه بتواند مستقل از اجزای دیگر حکومت، پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی باشد هم، در گرو دو استقلال قبل است.
روزی که احمد رشیدی مطلق روحانیت شیعه را استعمار سیاه و همکار با استعمار سرخ شوروی خواند و امام خمینی را ماجراجو، وابسته به مراکز استعماری و جاه طلب می خواند(!)، قوه قضائیه ایران به تبع حکومت پهلوی، استقلالی نداشت که از حوزه، مرجعیت و اقلا شخص امام بعنوان یک شهروند، دفاعی کند.
امروز اگر دادستان کل، هوادار مواضع رسمی حکومت را به اتهام توهین به منتقدِ سیاست خارجی، تحت پیگرد می نهد، می خواهد #استقلال_خودش را نمایش دهد که جای خود "بیش باد" دارد؛ اما باید بداند بین کلمات موهنی که در جهت استقلال ایران و حفظ میراث مراجع سلف حوزه ی مستقل، انشاء شده با توهین کنندگان دست نشانده و وابسته برای زدن مبانی استقلال یا مرجعیت شیعه، فرق بسیار است.
• چه خوب و به جا است #آیت_الله_صافی مثل آیت الله سیستانی توهین کننده خود را ببخشد و مانع پیگرد قضایی شود.۶
ظاهرا صفح پیامبرانه بهتر توهین را از نقد، پیرایش می کند و پیگرد قضائی را حداقلی و برای مهره های مامور نگه می دارد.
📝 محسن قنبریان ۱۴۰۰/۸/۹
@m_ghanbarian
@daghdagheha
💠زوال #قهرمان در ساختارهای اجتماعی
👈نگاهی اجتماعی به محتوای فیلم "قهرمان"
🖊محمد وکیلی
🔸"قهرمان" تازهترین ساخته اصغر فرهادی که اخیرا به اکران عمومی درآمده، قصه ای سرراست و خطی دارد و به شکلی ساده و روان روایت می شود. قهرمانِ داستان یعنی رحیم، شخصیتی از طبقه فرودست جامعه که به دلیل بدهی در زندان است، تلاش دارد رضایت شاکی خود را به دست آورد اما اتفاقات، او را به مسیر دیگری می کشاند؛ در ابتدا، از او قهرمانی ساخته می شود اما در ادامه، همه چیز در هم شکسته و فرو می ریزد. داستانی که بسیاری از انسانهای امروزی به نوعی در زندگی روزمره با آن مواجه اند.
🔸داستان "قهرمان"، در دل یک #نظام_اجتماعی ساختارمندِ متشکل از ساختارهای درهم تنیده، اما ناپیدا و ناملموس شکل گرفته است. نظامی که #فضای_مجازی و #شبکه_های_اجتماعی نیز به کمک آمده اند تا این نظام، بیش از پیش درهم تنیده تر، فراگیرتر، مستحکم تر و غیرقابل مهارتر شود. از مهمترین ویژگی های چنین وضعیتی که به نظر می رسد کارگردان تلاش کرده بدان بپردازد عبارتند از:
🔹1.گم شدگی #حقیقت: در فضایی با چنین ساختار بدون مرکز و بدون تکیه گاه و بدون مرجعی، نفس عمل مهم نیست، بلکه درک و فهمی که ساختار از آن روایت می کند اهمیت می یابد. #امر_اصیل بی معنی می گردد. اصل عمل به حاشیه برده می شود و جامعه به لطف سیطره شبکه های اجتماعی، با ضریب دادن به حواشی، روایت مطلوب خود را دیکته می کند. در چنین وضعیتی، ارزش کارها و خدمات، توسط خود افراد تعیین نمی گردد بلکه توسط نظام و شبکه ارتباط و تعامل تعیین می گردد و به همین دلیل نیز حقیقت به محاق می رود و #تفسیر جای حقیقت می نشیند. در چنین دنیایی مرز بین خیر و شر از بین رفته و تابع روایت ها می شود و در نتیجه میتوان با کمک رسانه ها یک قهرمان ساخت و یک قهرمان را نابود کرد. همچنان که "رحیم"، حتی قادر نیست روایتی از آنچه که واقعا اتفاق افتاده را به دیگران توضیح دهد و با هر توضیحی به جای آنکه پرده از واقعیت ماجرا کنار رود، گرفتار حاشیه ای جدید می شود.
🔹2.امتناع قهرمان: در چنین وضعیتی که کار "خیر" کردن دارای هزینه می شود، قهرمان بودن یا ناممکن می شود یا بسیار پرهزینه. قهرمانان چنین جامعه ای یا مطرودند یا منزوی. قهرمان ها در چنین فضایی نمی توانند از خودشان دفاع کنند، فقط می توانند حس ترحم دیگران را برانگیزند تا شاید لطفی در حقشان شود، به مانند رحیم که فرزند بیمارش آخرین راه نجات او از فشارهاست. در چنین وضعیتی قهرمان ها نمی فهمند که در نزد چه کسی و از چه چیزی باید دفاع کنند.
🔹3.امتناع تغییر: در چنین وضعیتی، هرگونه تغییر و اصلاحی غیرممکن تلقی می گردد و از همین جاست که ساختارشکن ها ظهور می کنند و ساختارشکنی عصیانگرانه، تنها راه رهایی قلمداد می گردد. انسانها در چنین شرایطی در مقابل یک دوگانه گریز ناپذیر رها می گردند: یا تسلیم محض و تهی شدن از هرگونه خواست و اراده ای، یا عصیان و شورش ساختارشکنانه؛ در چنین جامعه ای، همچنان که کار خیر، بی معنی می شود، حماسه نیز جایی پیدا نمی کند. از این جهت می توان گفت فیلم اصغر فرهادی تصویرگر فضایی است که شخصیت هایی چون #جوکر و #راننده_تاکسی مارتین اسکورسیزی آماده ظهور می شوند.
🔹4.مرگ انسان: چنین جامعه ای در شکل افراطی خود منجر به مرگ انسان به عنوان سوژه ای اجتماعی می شود. انسان در چنین وضعیتی همچون عروسک خیمه شب بازی، چنان تسلیم اراده ساختارهای بنیادی می گردد که چه در درون زندان باشد و چه بیرون زندان، از این حصارها خلاصی نخواهد یافت؛ همچنان که رحیم در سکانس ابتدایی فیلم وقتی که از زندان رها می شود، مجبور است وارد دالانی از داربستهای درهم تنیده شود که هر چقدر به بالا می رود، درهم تنیده تر می شود. در چنین وضعیتی انسانها مجبورند برای زندگی کردن، مدام نقش بازی کنند، فیلم بازی کنند و امکان و اجازه اینکه خودشان باشند پیدا نمی کنند.
🔸فیلم قهرمان تلاش دارد روایتی ملموس، عینی و مینیمال شده و در عین حال انتقادی از جهان اجتماعی ساختارمند شده ارائه دهد، ساختاری که به مدد رسانه، فضای مجازی و شبکه های اجتماعی به عنوان بخش تفکیک ناپذیر ساختارهای اجتماعی امروزی، می توانند ایده #قفس_آهنین وبر را برای انسان تصویر کند. ساختارهایی که بعد از بسط، گسترش و سیطره حاکمیت آن، به مهمترین دغدغه انسان برای رهایی از آن بدل شده است. از این جهت، هر چند فیلم فرهادی در ایران روایت می شود، اما اختصاص به جامعه ایرانی ندارد و به مسئله و معضلی جهانی اشاره دارد.
➖➖➖➖➖➖➖➖
@daghdagheha
نقشهی_راه_حکم_انتصاب_اعضاء_شورایعالی_انقلاب_فرهنگی_A4.pdf
79.7K
💠نقشه راه حکم انتصاب اعضای جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی شامل:
🔸لزوم نگاهی نو، آسیب شناسانه و روزآمد به زیرساختهای تمدنی و در رأس آن فرهنگ؛
🔸مأموریت و وظایف اعضای جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی
➖➖➖➖➖➖➖➖
@daghdagheha