eitaa logo
دغدغه‌های حوزوی
453 دنبال‌کننده
149 عکس
47 ویدیو
24 فایل
آئينه‌ای براى انعكاس مهمترين اخبار، دیدگاه‌ها، نقدها و تحليل‌هاى چالشی عرصه دين، فرهنگ، اجتماع، روحانيت و حوزه‌های علمیه... http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0 شناسه: @daghdagheha ادمین @a_r_moayedi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹گزارشی از گردهمایی اصحاب علوم اجتماعی و رسانه با موضوع «افزایش قیمت بنزین و اعتراضات پس از آن»(۱) 💠ارائه اول «لفاظی، منطق اصلاحات اقتصادی»: ریحانه نادری‌نژاد 🔸شباهت‌های گفتمانی که در رویدادی اعتراضی ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۴ وجود دارد تکراری است و می‌توان این فرضیه را مطرح کرد که؛ در هر دو ‌رویداد، در مورد سیاست‌های اقتصادی ما «لفاظی» عامل محرک است. پیش‌فرض من این است که همه قبول داریم بحث افزایش قیمت‌ها جزء سیاست‌های شوک‌درمانی و سیاست‌های نئولیبرالیستی است که راهکار‌ها و سیاست‌های اجرایی مشخصی دارد. اما گفتمان رسمی جامعه‌ی ما به هیچ‌وجه نمی‌پذیرد که چنین سیاست‌هایی را اجرا می‌کند، و ناگریز این مبانی و پیامدها را به همراه دارد. 🔸سوال اصلی من این است که در این زمینه با چه تکنولوژی با مردم صحبت می‌شود؟ که به نظرم اینجاست که تکنولوژی لفاظی مطرح می‌شود. لفظ‌هایی مثل ضرورت، اجتناب‌ناپذیری، علمی بودن، طبیعی بودن، واقعی بودن و … کلید وا‌ژه‌هایی است که در سال‌های 1368 تا 1374 در صحبت‌های آقای رفسنجانی، رئیس سازمان برنامه، وزیر اقتصاد و رئیس بانک مرکزی آن دوره وجود دارد و وقتی شما روزنامه‌ها و همایش‌ها و سمینار‌ها را ‌مرور می‌کنید نیز با این کلمات موا‌جه می‌شوید. 🔸نادری‌نژاد با ارائه گزارشی تاریخی از سال‌های 1368 تا 1374 و عملکرد دولت در اجرای برنامه‌های نئولیبرالیستی، تصویر مشترکی را در اجرای سیاست‌ها، ادبیات طرح مسائل و مواجهه با اعتراضات، در مقایسه با شرایط فعلی ترسیم کرد. و در تبیین فضای عمومی این سال‌ها افزود: حمایت‌ها و پشتیبانی‌ها از سیاست‌های دولت را می‌توان در روزنامه‌ها و صحبت‌های خطبای جمعه نیز پیگیری کرد، که بدون این‌که از منطق اقتصادی صحبت‌های‌شان اطلاعی داشته باشند از آن سیاست‌ها ‌حمایت می‌کنند. چند جمله‌ معروفی از آقای جنتی است که می‌گوید «قیمت‌ها می‌رود بالا تقاضا می‌آید پایین» و در واقع یک تئوری اقتصادی مبتنی بر مبانی نئوکلاسیک را مطرح می‌کند. ولی مشخص نیست که چقدر به این امر واقف است. یا این‌‌که وقتی از تعادل صحبت می‌شود هر دانش‌جوی ترم اول اقتصاد می‌داند که تعادل یک نقطه نیست، تعادل یک مکان هندسی است که بی‌نهایت امکان برایش وجود دارد. تعادل یک هدف نیست و در هر قیمتی، می‌توان برای تعادل مقداری ‌به دست آورد. و نکته مهم این است که درباره این مفاهیم صحبتی به میان نمی‌آید و صرفا این مباحث مطرح است که ما ناچار هستیم این سیاست را پیش ببریم، ‌ما باید نو‌سازی کنیم، ما باید به علم احترام بگذاریم. 🔸در واقع در این دوره تقریباً سازمان برنامه قوت می‌گیرد و امثال آقای حمید ‌زنجانی، آقای نوری، آقای طباطبایی و آقای طبیبیان از آن‌چه در دهه‌ی 60 انجام داده بودند، می‌گذرند و مدعی می‌شوند که ما به ‌علم اقتصاد مدرن مجهز ‌هستیم و می‌خو‌اهیم اقتصاد مدرن را پیش ببریم. در پشت ‌همه‌ این‌ها، سیاست‌های جدی حاکمیت نیز ‌وجود دارد. 🔸در سال 1371 با آغاز اولین شورش‌ها، ‌دقیقاً همین ادبیات امروزی آشوبگر و موج‌سواریِ دشمن از سوی آقای رفسنجانی و آقای عبد‌الله نوری مطرح می‌شود. در حالی که مشاهدات میدانی بیان‌کننده‌ این بود که این افراد محصولات غذایی می‌دزدیدند و مکان‌های اعتراض نیز محله‌های پایین و شهرهای حاشیه‌ای بودند. اما به هیچ ‌وجه ریشه‌های این اعتراضات و گفتمان‌پردازی پیرامون آنها صورت نمی‌گیرد. 🔸از سال 1372 که رهبری در صحبت‌های عید ‌نوروز‌شان به عدالت اشاره می‌کنند در واقع ما یک ‌تغییر صورت گفتمانی را داریم. از آن به بعد «تعدیل» بعد از این‌که در دو گزارش محرمانه منتشر شده، به عدالت تغییر می‌یابد و به راحتی جا می‌اندازند که هدف از سیاست عدالت ‌است. حاکمیت سیاسی ما هم مخصوصا در زمان انتخابات، این موضوع را می‌پذیرد. تا دوران بعد از انتخابات که دیگر جناح چپ حذف شده، تا حدودی با سیاست‌های نئولیبرالیستی مقابله می‌شود. خود آقای هاشمی هم می‌گوید؛ که من موقتاً این سیاست‌ها را قطع می‌کنم اما این‌ها اجتناب‌ناپذیر هستند و ما گریزی نداریم که این سیاست را پیش ببریم. 🔸مسئله اصلی من از این روایت تاریخی این است که؛ ببینید چگو‌نه با عبارت‌پردازی بدون فهم ‌دقیق، به گریز‌ناپذیری و اجتناب‌ناپذیری یک موضوع تن می‌دهیم و همه‌ ما می‌دانیم که در اصلِ افزایشِ قیمتِ بنزین، رویکرد‌های تخصصی ‌مخالفی وجود دارد که ادله‌ قوی هم دارند. اما این که می‌گویند «ما چاره‌ای نداشتیم»، و ما هم می‌گوییم «اصل کار درست بوده» همان تکنولوژی لفاظی است. افزایش قیمت بنزین، برخواسته از یک ‌تئوری با مبانی مشخص است و ما باید خارج از ایدوئولوژی‌زدگی، تئوری‌‌ها را زمان‌مند و مکان‌مند ببینیم. این افزایش قیمت می‌توانست اصلاً وجود نداشته باشد. به نقل از:http://rcica.ir @daghdagheha
🔹گزارشی از گردهمایی اصحاب علوم اجتماعی و رسانه با موضوع «افزایش قیمت بنزین و اعتراضات پس از آن»(۲) 💠عنوان دوم «سرکوب آینده، پارادوکس سیاست در ایران» : علیرضا بلیغ 🔸سخنران با اشاره به انقلاب اسلامی به عنوان آغاز احیای امر سیاسی در ایران گفت: اگر امر سیاسی اساسا آینده‌ای در آن وجود نداشته باشد و معطوف به آینده نباشد، خیلی نمی‌تواند معنای محصلی داشته باشد. فلذا آنچه با انقلاب رخ داد نحوی خاص از آینده به همراه داشت که متفاوت از وضع موجود آن زمان و شرایط حال حاضر است. و اگر نیروی تاریخی را همچنان فعال بدانیم ما سعی کردیم اراده‌ای معطوف به آینده داشته باشیم، اما با اتفاقات پس از انقلاب و تاسیس جمهوری اسلامی در لایه‌های مختلف، این آینده سرکوب می‌شود. البته که ما از یک وضع صحبت می‌کنیم نه از اراده سیاسی مشخصی که در افراد خاصی متبلور شده، هرچند ممکن است افرادی این وضع را نمایندگی بکنند. 🔸بلیغ در ادامه، جهت تبیین زمینه‌ی تاریخی انقلاب اسلامی، به دوران صفویه و حکومت آل بویه اشاره می‌کند که تشیع به صورت جدی مسئولیت حکومت و عرصه سیاست را پذیرفته است. و معتقد است در آن دوران و در دوره انقلاب‌اسلامی با استقرار حکومت و پذیرش حکومت، مسئله اصلی اداره است و دیگر نمی شود به نحو انقلابی به فکر زیر و زبر کردن تاریخ بود. از این‌روی باید طرحی از یک گسستگی در عین پیوستگی وجود داشته باشد. مانند اصطلاحی که مقام رهبری تحت عنوان «نظام انقلابی» در بیانیه گام دوم انقلاب مطرح کردند. 🔸ما بعد از صفویه با استقرار حکومت، درگیر این مسئله شدیم که با وجود بحث «اداره» شاید جلوی ایده‌های آینده‌نگرانه که به صورت بالقوه در اندیشه تشیع وجود دارد، گرفته شود. شاهد مثال هم اینکه بعد از صفویه تا دوران مدرنیزاسیون در ایران، عملا همه حکومت ها با اینرسی صفویه کار می‌کنند. تا رخداد انقلاب که با طرح امام و همراهی مردم به ایده ای می رسد که می شود براساس آن امر سیاسی را احیا کرد. 🔸دو جریان اصلی سیاسی که به تدریج در ایران شکل گرفته‌اند عملا به جای آنکه طرحی برای آینده داشته باشند دو طرح از گذشته هستند که خودشان را به جای آینده قالب می‌کنند. از یک طرف تصویری که جناح محافظه‌کار ارائه می‌کند به نحوی بازگشت به گذشته است یا حفظ وضع موجود، و از طرف دیگر تصویری که جناح چپ یا آنچه امروز به عنوان اصلاح‌طلبی شناخته می‌شود رائه می‌دهد، تصویر گذشته غرب است. نکته مهم در هر دو تصویر این است که اگر می‌خواهیم از آینده صحبت کنیم، این آینده باید امری محتوم و در عین حال نامتعین باشد. آنچه انقلاب به ما داد این بود که بتوانیم آینده به معنای حقیقی کلمه را دنبال کنیم. ولی تضادهایی که این دو تصویر دارند و عملا صحنه سیاسی ایران را رقم زده‌اند، مانع‌های جدی بر سر راه این طلبِ آینده ایجاد کرده‌اند و عملا ما را از پیگیری آینده در لایه های مختلف پس زده اند. 🔸آنچه که می‌توان معطوف به وقایع اخیر مطرح کرد این است که چیزی که ما باید اسم آن را برنامه بگذاریم و آن را ملاک کار خودمان قرار دهیم از ابتدا در جمهوری اسلامی وجود نداشته‌است. البته برنامه‌ای مدنظر است که؛ پیوند جدی با واقعیتِ اجتماعی و تاریخی ما داشته باشد، طرحی برای جمهوری اسلامی باشد و در آن عقلانیت سیاسی حضور داشته باشد. نه آنچه اکنون داریم که صرفا برنامه‌ای برای توزیع پول نفت است. به نظرم بار اصلی این کار نیز، بر دوش کسانی است که در حوزه علوم انسانی فعالیت می‌کنند و خودشان باید از کارخودشان پاسداری کنند. آنها هر لحظه‌ای که بخواهند کارشان را متصل کنند به یک جریان سیاسی، عملا از فکر آزاد و آنچه که میتواند به برنامه‌ای واقعی برای جمهوری اسلامی منتهی بشود، منفک می‌شوند. به نقل از:http://rcica.ir @daghdagheha
🔹گزارشی از گردهمایی اصحاب علوم اجتماعی و رسانه با موضوع «افزایش قیمت بنزین و اعتراضات پس از آن»(۳) 💠عنوان سوم: «عواقب نادیده گرفتن اعتراض به عنوان یک واقعیت اجتماعی» : آرش وکیلیان 🔸سخنران ضمن تفکیک ابعاد امنیتی موضوع، به شرایط سال‌های 1354 و1355 رژیم پهلوی پس از مواجهه سرسختِ امنیتی با جریان‌های مخالف همچون چریک‌ها اشاره کرد و گفت: در این مواجهه سرسخت، رژیم پهلوی دستاورد بزرگی داشت و ضربه‌های مهلکی به جریان‌های مخالف خود وارد کرد ولی از نظر کارکرد حکمرانی و توجه به ابعاد اجتماعی در بدترین وضعیت خودش قرار داشت. اجرای ناقص و غلط برنامه انقلاب سفید باعث شد توده‌های شهری شکل بگیرد که قابلیت بسیج گسترده را داشتند، که تبعا اتفاقات پس از آن نیز قابل توجه است. البته موضوع من این نیست که در حال حاضر شباهتی به آن دوران داریم، مسئله من این است که ما پس از انقلاب نیز براساس شیوه حکمرانی، اقشار مختلف جامعه را به لحاظ اجتماعی مورد تعرض قرار می‌دهیم. و این مسئله را نادیده می‌گیریم که به لحاظ اجتماعی چه اتفاقی در جامعه رخ می‌دهد. شاید از اولین افرادی که به صورت جدی فریاد اعتراضی برآورد، آقای رفیع‌پور با کتاب «توسعه و تضاد» بود که اعلام کرد این شیوه برنامه توسعه به چه عواقبی منجر خواهد شد. ولی به صورت مستمر اعتراضاتی را می‌بینیم که آنها را به بستر امنیتی- سیاسی می‌کشانیم و امر اجتماعی را نادیده می‌گیریم. 🔸او با اشاره به جلسه گزارش آسیب‌های اجتماعیِ وازت کشور در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصریح کرد: آقای میرباقری به عنوان مسئول در این جلسه مقدمه مبسوطی را درباره عیوب توسعه نامتوازن مطرح کردند ولی در ادامه از مقدمه گذشتند و بر فکت‌های عینی چون طلاق و حاشیه‌نشینی و غیره تاکید کردند و همین مصادیق، مبنای قانونی برنامه ششم و بودجه‌های هنگفتی که به این سمت سرازیر شد، قرار گرفت. یا به عبارت همچون پزشکی عمل می‌شود که کاری به بیماری مریض ندارد و صرفا اگر خونریزی می‌بیند، پانسمان می‌کند. 🔸در واقع، ما عملا دستگاهی نداریم که مسئول امراجتماعی باشد و صرفا عوارضی را می‌بینیم که سعی می‌کنیم مداواهایی انجام دهیم. و در این میان نیز جامعه‌شناسانی هستند که از این مداواها کاسبی می‌کنند و مسئولینی که صرفا از این مداواها گزارش می‌دهند. بدون آنکه کسی بازنگری کند در راهبرد ما در برنامه‌ریزی توسعه و نوع تعاملی که با مسئله اجتماعی انجام می‌دهیم. هر زمان هم که فشار حوزه اجتماعی به صورت اغتشاش و اعتراض به وجود می‌آید، سعی می‌کنیم با ادبیات امنیتی_سیاسی با آن مواجه شویم. و جالب اینجاست که اوپوزیسیون هم با همین ادبیات با آن روبه‌رو می‌شود. و در این میان امر اجتماعی مغفول می‌ماند. 🔸ادامه این روندِ هزینه‌کردِ سرمایه اجتماعی برای امرار معاش سیاسی یا روزمره دستگاه‌ها _از پولی کردن دانشگاه تا شیوه مواجهه با بنزین_، در بلند مدت ما را به یکی از این دو سمت می‌برد که یا دستگاه‌های حکومتی خواهیم داشت که مسئولینِ آن‌ها توسط سرمایه‌داران معدودی خریداری شده‌اند-که به نظرم این هم نیست-. یا با جمعیت گستردهِ ناامیدِ بی‌هویتی مواجه می‌شویم که چون گفتمانی قوی و حضرت امامی نیست، ممکن است توسط انواع جنبش‌های ضداجتماعی و فاشیستی بسیج شوند. در واقع اگر ما امر اجتماعی را نادیده بگیریم عواقب بسیار بدی طی 20 الی30 سال آینده برای جامعه دیده می‌شود. به نقل از:http://rcica.ir @daghdagheha
🔹گزارشی از گردهمایی اصحاب علوم اجتماعی و رسانه با موضوع« افزایش قیمت بنزین و اعتراضات پس از آن»(۴) 💠ارائه چهارم «حیات حقیقی جامعه، حلقه مفقوده سیاستگذاری‌های ما»: محمدحسین مطهری 🔸او با اشاره به نقش فلسفه در زندگی روزمره و تبیین بحران اخیر از دیدگاه فلسفه اسلامی گفت: به نظر می‌رسد فلسفه در ایران و در تاریخ ما، برخلاف غرب، بازیگر اصلی نبوده است و معمولاً فلسفه اسلامی در تمدن سنتی و مدرن رقبای جدی داشته‌است. از این‌روی در حال حاضر در فلسفه اسلامی منظر اجتماعی، تمدنی و فلسفه تاریخ نداریم. در تبیین علت این موضوع می‌توان به دو نکته اشاره کرد: یکی این که متوجه تاریخ و اهمیت نقش تاریخ در فلسفه اسلامی هنوز نشده‌ایم یعنی فیلسوف مسلمان که به مسئله فلسفه تاریخ در یک بحث مستقل، پرداخته است فقط شهید مطهری است و با شهادت ایشان دیگر هیچ اثری ما در مورد فلسفه تاریخ در فلسفه اسلامی نداریم. دوم اینکه به اجتماع به عنوان یک ساخت حقیقی باور نداریم. 🔸بنابراین باید بپذیریم که جامعه یک موجود حقیقی در میان سایر موجودات است، که حیات دارد. این در حقیقت مخالف قرائتی است که جامعه را صرفاً توده‌ای از مردم می‌داند. 🔸آنچه در دیدگاه شهید مطهری و علامه طباطبایی و در میان فلاسفه اسلامی رایج است، نگاهی است که به حیات مشترک، سرنوشت مشترک، نماد مشترک و شخصیت مشترک برای جامعه قائل است. یعنی قائل است که جامعه حیات دارد، زنده است و ممکن است بمیرد. این نگاهی منحصر بفرد است. قبل از انقلاب نیز، ایده‌ای از اسلام سیاسی به رهبری امام (ره) مطرح می‌شود که ما می‌توانیم حکومت اسلامی داشته باشیم، به این معنا که علاوه بر اسلام فردی، یک اسلام سیاسی هم مطرح می‌شود. با نظر به رویکرد علامه و شهید مطهری، علاوه بر قلمرو سیاسی و فردی، قلمرو سومی با عنوان حوزه اجتماعی نیز مطرح می‌شود. 🔸تلقی من این است که بسیاری از مشکلاتی که در مقابله مردم با مردم، مواجه مردم با حاکمیت و حاکمیت با مردم مطرح است، به این جهت است که ما ظرفیت اسلام اجتماعی را از اسلام سیاسی و یا اسلام فردی طلب می‌کنیم و در این میان اسلام اجتماعی مغفول می‌ماند. به طور مثال ما بعد از انقلاب روحانی میدانی کم داریم و مدام جایگزین این‌ها و خلأ این‌ها را حاکمیت یا مردم باید پر کنند. 🔸اگر جامعه را توده افراد بدانیم با مونولوگ کارمان حل می‌شود یعنی من یک چیزی را به شما ابلاغ می‌کنم شما هم اجرا می‌کنید چون توده مردم هستید مثل توده درخت هستید! شما شخصیت ندارید. و اما اگر جامعه را یک وجود حقیقی و صاحب شخصیت بدانیم، به نظر می‌آید که کار به دیالوگ کشیده می‌شود. از نظر من در اتفاقات اخیر نیز این نادیده گرفتن اجتماع است که بحران ایجاد کرده‌است، مردم احساس می‌کنند صدای‌شان شنیده نمی‌شود وگرنه این تعرفه بنزین که در دولتهای سابق هم هست، چه می‌شود که الآن مردم اعتراض می‌کنند؟ چون احساس می‌کنند برخلاف زمان پیش، زمان این گران شدن هم به آنها ابلاغ نمی‌شود چون مطمئن هستند که حل است! چرا حل است؟ چون این جامعه به عنوان یک موجود حقیقی حیّ زنده دارای شخصیت و اراده اصلاً در نظر گرفته نمی‌شود. 🔸البته این تقصیر صرفا متوجه حاکمیت نیست، مردم هم چون درک اجتماعی ندارند گردن افراد می‌اندازند. و عموماً در تحلیل‌‌ها تاکید بر افراد است (احمدی‌نژاد این کار را کرد، روحانی آن کار را کرد، هاشمی این کار را کرد، محمدرضا پهلوی آن کار را کرد). هیچگاه در تحلیل‌ها، جامعه ایران مطرح نیست، منظور این است که آن شخصیت جامعه ایران که آمد انقلاب کرد مطرح نیست. برای همین بعد از انقلاب هنوز کماکان ما باید همچون مدل قبیله‌ای باید سه نفر برای ما تصمیم بگیرند و وقتی اعتراضی می‌شود برای این‌که اعتراض متوقف بشود رهبری در درس خارج‌شان از تغییرات دفاع بکنند که دوباره مجلس این را برنگرداند، حتی آن اسلام سیاسی هم انگار نمی‌تواند هیچ کاری انجام بدهد بواسطه این که ما هنوز آنچه را که از اسلام اجتماعی توقع داریم یا از اسلام سیاسی می‌خواهیم یا از اسلام فردی. 🔸 اگر ما به این مطلب باور نداشته باشیم یعنی جامعه را به عنوان یک شخصیت و صاحب فکر و اراده و حیات ندانیم ممکن است اگر صدای جامعه شنیده نشود بمیرد. ممکن است دست به خشونت بزند، بعد مجبوریم بگوییم این‌ها اوباش بودند! خب معلوم است که اوباش هم بودند. ولی این که این جامعه اعتراض دارد به این که هیچ کس صدای او را نمی‌شنود برخلاف این که همه مدعی هستند که نماینده این جامعه هستند! چپ و راست هم ندارد، بالا و پایین هم ندارد! هیچ کس توجه نمی‌کند به این که ما یک واقعیت اجتماعی داریم که صاحب شخصیت است صاحب حیات است و ممکن است که بمیرد، ممکن است رشد کند و ممکن است مریض شود. -به نقل از:http://rcica.ir @daghdagheha
🔹گزارشی از گردهمایی اصحاب علوم اجتماعی و رسانه با موضوع «افزایش قیمت بنزین و اعتراضات پس از آن»(۵) 💠ارائه پنجم «امپرياليزم گفتماني و خلط منطق دو ميدان»: سجاد صفارهرندی 🔸ما در جريان انقلابي و بطور خاص، در جريان جوان اهل علوم انسانيِ انقلابي، كه در سايه رشد و گسترش رسانه‌های اجتماعي و فراهم بودن امكان سخن گفتن، تاثیر قابل ملاحظه‌ای بر فضای عمومی دارند، با تورمي در امر گفتماني مواجه هستيم. منظورم از امر گفتماني، تا حدودی از معناي رايج و متعارف فعلی دور و به معناي فني و اصلي در حوزه نقد ادبي و زبان‌شناسي نزديك است. 🔸در واقع گفتمان را من بيش از هر چيز به مثابه شيوة سخن گفتن مي‌فهمم. شيوه سخن گفتني كه در درون خودش، براي خودش و بي‌ارتباط با آن چيزي كه ورای خودش است واقعيت را می‌سازد و جهان را خلق مي‌كند. 🔸مشكل اصلي این است که این تورم گفتمانیِ جریانِ انقلابی به طور کامل بر حوزه سیاست و عمل سیاسی سایه می‌اندازد و این‌جاست که بحران ظاهر می‌‌شود. به اين معنا كه سياست و كنش سياسي بيش از آن كه امري در نسبت با تدبير و اداره فهميده شود، در نسبت با سخن گفتن و خلق رتوريك و خطابه فهمیده می‌شود. البته اين قابل انكار نيست كه رتوريك و امر گفتماني هم بخشي از سياست است اما مشکل آن‌جاست كه این گفتمان با يك تورم نابجا، در حال بلعيدن كل فهم و فضاي سياست و عمل سياسي ماست و راه را براي اين كه ما بطور جدي به مقولة اداره فكر كنيم و در مورد آن بينديشيم و تدبير كنيم، مسدود كرده است. 🔸در واقع اين امر گفتماني متورم و غليظ، يك حالتي از اقناع را براي ما ايجاد مي‌كند و با توزيعي كه در فضاي رسانه‌اي جديد مي‌شود، به ما يك توهمي از سياست ورزيدن را مي‌دهد كه نسبتي با واقعيت اصلي سياست كه اداره، تدبير و بسامان كردن منابع و امور است، ندارد. 🔸این اتفاق تاحدی متاثر از گرایش بچه‌هاي علوم انساني خوانده به فضای فکری است که می­توان آن را چپ اروپایی نامید. در حالي كه اين جريان چپ اروپايي در ميدان تحقق و زيست جهان اصلی خود، بيش از آن كه مربوط به حوزه سياست باشد مربوط به حوزه روشنفكري است، و در قلمروی سیاست چندان با حضور و نقش‌آفريني اين جريان مواجه نيستيم. چهره‌هاي مسلط و نمادين اين جريان، حتي بعضاً از وضعيت امتناع سياست و ناممكن شدن سياست و امثال اين‌ها سخن مي‌گويند اما ما گرفتار اين معضل شديم كه با سنجه‌ها، مفاهيم و خطابه‌هايي كه برآمده و يا بازتوليد شده از چپ اروپايي است در قلمرو سياست مي‌خواهيم عمل كنيم و بعد چيزهايي را خلق مي‌كنيم و خط‌هايي را ترسيم مي‌كنيم كه دلالت عملي و روشني بر سياست واقعي ما ندارند. 🔸از توسعه و وراي توسعه صحبت مي‌كنیم و موضوع سياست را توسعه، تلقي مي‌كنيم. حال آن‌كه معلوم نيست دلالت عملي و واقعي وراي توسعه در صحنه و ميدان سياست ما چيست؟ از سرمايه‌داري و وراي سرمايه‌داري یاد می‌کنیم در حالي كه آن چيزي كه دلالت عملي وراي سرمايه‌داري است براي فضاي ما روشن نيست. نهايتاً اگر هم ارجاع مي‌دهيم به چيزي از سنخ دولت رفاه و سوسيال دموكراسي است که در حقیقت مدل تعديل شده‌اي از نظم اقتصادي اجتماعي سرمايه‌داري است. يا فراتر از اين، ما از امنيت ملي صحبت مي‌كنيم و وراي امنيت ملي، در صورتی که دلالت عملي آنچه كه وراي امنيت ملي است، روشن نیست. 🔸من رد نمي‌كنم كه اين‌ها مي‌توانند موضوع نظرورزي در قلمرو فكري و گفتماني باشند اما مشكل آنجاست كه ما مي‌خواهيم اين‌ها را به ميدان سياست بياوريم. و نتيجه‌ هم صرفا چيزي از سنخ نقّادي می‌شود؛ نه خلق آلترناتيو و جايگزين. بنابراین، از وظيفه خلق آنترناتيو شانه خالي مي‌كنيم و نهايتاً اگر هم خيلي به مسئلۀ آلترناتيو فكر كنيم بيشتر در قالب جابجا شدن اشخاص و بار كردن چيزهاي نادرستي بر نيروهاي سياسي، كاراكترها و جريان‌هاي سياسي است كه نسبتي با آن‌ها ندارند و نهایت نیز با ديوار سخت واقعيت مواجه مي‌شويم. 🔸واقعيت اين است كه اگر ايده راديكال انقلابي نتواند تبديل به سازوكار اداره شود، هزار بار هم كه در ظرف نقّادي انتزاعي و روشنفكرانه بماند، راهگشای عمل سیاسی نیست. اين نوع از خلط بين ميدان سياست با ميدان منازعات و گفتمان روشنفكري ما را دچار خط‌كشي‌هاي غلطي مي‌كند كه تبعات و نتايج سياسي نادرستي برايمان دارد. 🔸فكر مي‌كنم كه فهم درست ميدان سياست در جامعه ما، در حال حاضر باید خط اصلي تمايز و تعريف از منازعه سياسي را نه در حوزه فرهنگ و نه در حوزه اقتصاد سياسي، بلكه در حوزه سياست خارجي تعريف كند. البته طبيعتاً اين نافي آن نيست كه بخشي از اقتصاد سياسي يا فرهنگ، آنجا كه ايده، قابليت تبديل به سياست را دارد در قلمرو سياست قرار بگيرد. اما فكر مي‌كنم هر فهمي جز اين كه ما مسئله و خط اصلي منازعه را در سياست خارجي بفهميم بدفهمي از شرايط واقعي است كه در آن هستيم. -به نقل از:http://rcica.ir @daghdagheha
💠این بمب ساعتی را جدی بگیرید! 🖊مهدی عبدالهی 🔸تحولات جمعیتی تقریبا همه‌ جوانب زندگی و دنیای پیرامون ما را تحت‌تاثیر قرار داده و اثرات متعددی بر خرده‌نظام‌های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و محیطی برجای می‌گذارد. با ورود ایران به دهه 70 شمسی، فازی از تحولات جمعیتی در ایران آغاز شده که «پنجره جمعیتی» نامیده می‌شود. پنجره جمعیتی، وضعیتی در ساختار جمعیتی ایران است که در سال 1385 باز شده و برای حدود چهار دهه طول می‌کشد. در این دوران نسبت جمعیت در سنین فعالیت (کار) به حداکثر خود می‌رسد و نسبت‌های وابستگی سنی کاهش می‌یابد. یکی از شاخص‌های اصلی که عدم توانایی در بهره‌گیری موثر از پنجره جمعیتی را نشان می‌دهد، شاخصی به‌نام NEET است. 🔸شاخص NEET روایتگر وضعیت جوانان در سن 15 تا 24 ساله‌ای است که نه در حال تحصیلند (ترک تحصیل کرده‌اند) نه مشغول مهارت‌آموزی و نه در جایی مشغول به‌کار هستند. این جوانان بیشتر در معرض بزهکاری، اعتیاد به مواد مخدر و ارتکاب اعمال مجرمانه بوده و بر همین اساس سیاستگذاران و برنامه‌ریزان در سطح دنیا بیشترین توجه را برای فراهم‌کردن امکان اشتغال و مهارت‌آموزی برای این‌دسته از جمعیت معطوف می‌دارند. 🔸نرخ NEET در کشورهای توسعه‌یافته حدود 2 تا 10 درصد بوده که این میزان در ایران نزدیک به 30 درصد است( 3.1 میلیون نفر جوان 15 تا 24 ساله). اینکه 30 درصد از جوانان 15 تا 24ساله مشغول هیچ فعالیتی، هیچ مهارت‌آموزی و هیچ شغلی نیستند، خود علاوه‌ بر اینکه از طریق نرخ سر باری و نرخ وابستگی می‌تواند فشار سنگینی را بر خانوارها تحمیل کرده، زمینه بزهکاری و آسیب‌های اجتماعی را نیز فراهم سازد، و در سطح ملی نیز به‌ عنوان یک تهدید امنیتی محسوب شود. برای مثال سن افراد شرکت‌کننده در تجمعات دی‌ماه 96 و آبان 98 ترکیب سنی به‌نفع جوانانی است که در سن NEETها (سن 15 تا 24 سال) قرار دارند. این اعتراضات با شیطنت عوامل خارجی با رفتارهای هیجانی معترضان، تبدیل به یک تهدید امنیتی برای کشور شد. بر این اساس ضروری است عوامل زمینه‌ساز اقتصادی- اجتماعی NEETشدگی در تحلیل‌های مربوط به اعتراضات معیشتی به عنوان مولفه محوری مورد توجه، برنامه‌ریزی و سیاستگذاری قرار بگیرد. 🔸سه مولفه به ‌عنوان اصلی‌ترین عوامل فرآیند NEETشدگی محسوب می‌شود: 🔹1- نحوه‌گذار از تحصیل به کار: این مفهوم به فرآیندی اشاره می‌کند که در آن جوانان با توجه به اتمام دوران تحصیلی خود، به مشاغل مستقر و رضایت‌بخشی که با آموزش‌های دریافتی آنها هماهنگی دارد، منتقل نمی‌شوند در نتیجه، دوره‌های وابستگی خانوادگی بلندمدت‌تر شده و میانگین سن ازدواج و بچه‌دار شدن بالا می‌رود. ضعف ساختاری نظام اقتصادی، کیفیت پایین آموزش در مدارس و حوزه آموزشی عالی، ضعف مهارت‌پذیری و کارآفرینی در دانش‌آموزان یا دانش‌آموختگان دانشگاهی، عدم تطبیق عرضه و تقاضای سرمایه انسانی و سیاست‌های نامناسب اقتصادی و آموزش عالی ازجمله مواردی هستند که گذار از تحصیل به کار را برای جوانان ایرانی بسیار دشوار کرده‌اند. 🔹2- طرد اجتماعی: کنارگذاری یا طرد اجتماعی و سیاسی و کاهش مشارکت این‌دسته از جوانان در جامعه به‌همراه افزایش بیگانگی آنان با هنجارها و ارزش‌های اجتماعی، زمینه را برای انحراف و ارتکاب جرائم مختلف فراهم می‌کند. طبق این رویکرد، فراتر از فقر و نابرابری، وضع نامساعد اجتماعی می‌تواند از طریق فرآیندها و سازوکارهای طرد نیز تداوم یابد. از این‌رو، این رویکرد به کنش‌ها و وقایعی می‌پردازد که خارج از کنترل افراد در جامعه رخ می‌دهد و آنها را به حاشیه می‌راند. 🔹3- اقتصاد سیاسی: تصمیمات سیاسی اتخاذشده در سطح ملی و بین‌المللی، علاوه‌بر اینکه قابلیت دسترسی به شغل، تحصیل و کارآموزی را شکل داده و تعیین می‌کنند، تخصیص منابع به شکل بهینه با دستمزد مناسب، مزایای رفاهی و تسهیلات آموزشی و دسترسی به خدمات عمومی و تامین بودجه و زیرساخت‌های محلی را نیز تحت‌تاثیر قرار می‌دهند. برای مثال در حالی که دولت‌ها در ایران هنگام انتخابات وعده ایجاد سالانه چندمیلیون شغل را می‌دهند، اما بررسی‌ها نشان می‌دهد طی دوره 13ساله 1386 تا 1397 تعداد شاغلان کشور فقط 2.8 میلیون نفر افزایش یافته که حاکی از اشتغالزایی خالص سالانه 215 هزار نفری است، امری که نشان می‌دهد برنامه اشتغالزایی دولت‌ها، قبل از آنکه رویکرد ساختاری داشته باشد، عمده انرژی خود را صرف پول‌پاشی بی‌نتیجه کرده است. لذا شکست سیاست‌های اشتغالزایی دولت‌ها طی این مدت، در NEETشدن و NEETباقی‌ماندن جوانان به‌عنوان بخش بزرگ نیروی کار ایران بسیار موثر بوده است. _متن کامل در http://farhikhtegandaily.com/news/34492 @daghdagheha
ما در کنار صحن شما تربیت شدیم داریم افتخار که همشهری‌ات شدیم خوشبخت قوم طایفه، ما مردم قم‌ایم جاروکشان خواهر خورشید هشتم‌ایم ما در کنار دختر موسی نشسته‌ایم عمری‌ست محو او به تماشا نشسته‌ایم اینجا کویر داغ و نمک‌زار شور نیست ما روبروی پهنه دریا نشسته‌ایم قم سال‌هاست با نفسش زنده مانده است باور کنید پیش مسیحا نشسته‌ایم بوی مدینه می‌وزد از شهر ما، بیا ما در جوار حضرت زهرا نشسته‌ایم 🏴سالروز وفات بانوی کرامت، حضرت فاطمه معصومه(س) تسلیت باد. @daghdagheha
💠چپ و راست را رها کنید 🔸امام موسی صدر خطاب به دانشجویان 🔸«شما دانشجویان، آیا فكر نمی‌كنید قالب راست و قالب‌ چپ كه می‌كوشند شما را با این دو، قالب‌بندی كنند، نه‌ كار شماست و نه‌ برساختۀ دست شما؟ آیا این نیز نوعی نشخوار گذشته نیست و موجب‌ تأثیرگذاری بیماری‌های موجود بر آینده‌ای نمی‌شود كه شما باید تنها سازندگان آن‌ باشید؟ آیا این قالب‌بندی‌ها نشخوارگری گذشته نیست؟ شما می‌توانید دسته‌بندی‌ها و طبقه‌بندی‌های دیگری را پی‌ریزی كنید. مثلاً دسته‌بندی دانشجو و غیردانشجو، علم و غیرعلم، وحدت و تفرقه، پیشرفت‌ و عقب‌ماندگی، تحرک و جمود و زندگی و مرگ، و هر دسته‌بندی دیگری كه خواستید. شما می‌توانید دستۀ جدیدی را شكل دهید و خود از پیشگامان و پرچم‌داران آن باشید. در میان‌ خود نیز می‌توانید دسته‌های‌ جدیدی را تشكیل دهید كه با یكدیگر همكاری و همبستگی داشته‌ باشند. چنین كاری عیبی ندارد. چرا به شما می‌گویم نفی‌ كنید؟ زیرا به مجرد اینكه به چپ‌ و راست گردن نهادید، بر شما لازم‌ می‌آید كه به قاموس و ادبیات چپ‌ و راست‌ مراجعه‌ كنید و مفهوم چپ و راست‌ را از قوانینی برگیرید كه برساختۀ دست پیشینیانی است كه شما در پی‌ نفی آنید تا مبتلا به منافع و مشكل‌ها و بیماری‌های آنان نشوید.» - سخنرانی امام موسی صدر در جمع دانشجویان لبنانی سال ۱۹۶۹ / -جلد۲ گام به گام با امام @daghdagheha
💠اضمحلال مفهوم دانشجو 🖋محمدرضا پویافر 🔹طی سالهای گذشته حجم تأثیر سیاستهای نادرست در مورد توسعه کمّی و مدیریت آموزش عالی آن قدر زیاد بوده که یکی از اثرات آن، فرو ریختن مرز دانشجو و غیر دانشجو- مانند فرو ریختن تدریجی مرز دانشگاه از حوزه های دیگری همچون بازار، سیاست، دین و مانند آن – بوده است. 🔹در حال حاضر ایران سومین جمعیت فارغ التحصیلان رشته های مهندسی، یکی از بالاترین نسبت های دانشجو به جمعیت دیپلمه و در عین حال یکی از بالاترین شاخص های تقلب علمی را بین کشورهای مختلف داراست. 🔹توسعه کمّی آموزش عالی در مقاطع مختلف تحصیلی، همراه با تأسیس دانشگاه های جدید و ظرفیت های خالی زیاد در مناطق مختلف موجب شده تا هر آنکس که تا دیروز قصد یا شایستگی دانشجو شدن نداشته، برای مزایای مختلف مالی، مدیریتی و حتی پرستیژ اجتماعی وارد دانشگاه شود. 🔹امروز ایران جمعیت زیادی دارد که نام دانشجو را حمل می کنند. آنها کاسبان، کارمندان، ورزشکاران، نظامیان، هنرمندانی هستند که با وجود داشتن پیشه و اشتغال خاص، دوست دارند دانشجو بشوند، مدرک دانشگاهی بگیرند، پستی به دست بیاورند، کمی به حقوقشان اضافه شود، یا این که فقط بتوانند با مدرک دانشگاهی برای خود جایگاه اجتماعی ظاهریِ بهتری دست و پا کنند. آنها شغل های ارزشمندی برای نیازهای اجتماعی گوناگون دارند، اما با این وجود در پی تصاحبِ نام «دانشجو» هستند. اشتباهی که با اصالت دادن به تحصیل دانشگاهی در همه رده های اجرایی، در نگاه مدیران و سیاسیون سطح اول کشور وجود دارد و در سطح جامعه هم رسوخ کرده است. 🔹بنابراین دیگر ما با یک گروه متمایز با یک فرهنگ خاص – فرهنگ دانشجویی- مواجه نیستیم؛ چرا که این روزها تقریباً همه دانشجو هستند یا می توانند دانشجو باشند. پس دانشجو بودن هیچ وجه تمایز بارزی در منشِ رفتاری، مشیِ فکری و تقیدات اخلاقی با دیگرانِ بیرون از دیوارهای دانشگاه ندارد. 🔹چنین انسانی به دست ساختارِ سیاستگذاریهای بیماری اجتماعی، از درون تهی شده و تنها پوسته‌ای با برچسب دانشجو را بر تن خود حمل می کند. این پوسته‌ی تهی تاب تحمل فشارها و نهیب های درون و بیرون دانشگاهی برای بیان و مطالبه حق را ندارد. اصلا نه حوصله و نه میل و نه توانِ این بیان و مطالبه را ندارد. او درگیر تمام شدن دوره تحصیلی و گرفتن مدرک دانشگاهی‌اش برای رسیدن به چند هزار تومان اضافه حقوق، ارتقای پست سازمانی یا ژشتی جلوِ دیگران است. هیچ کدام از اینها با عمیق شدن در رشته تخصصی، کنجکاوی و ماجراجویی برای دانش و فریاد زدن در راه آنچه درست می داند تطابق ندارد. پس منطقی است که دانشجوی امروز «یکی از دیگران» باشد. یکی از دیگران بودن، به خودیِ خود بد نیست، شاید در بسیاری از موارد نشانه همدلی و یکرنگی با جامعه ای است که فرد در آن زندگی می کند. 🔹اما در مسیرِ به ابتذال کشیده شدن و اضمحلال مفهوم «دانشجو»، آنچه رخ می دهد، تن دادن دانشگاه – یعنی نهادِ علم و پایگاهِ تفکرِ انتقادی در جامعه- به قواعدِ تعامل و بلکه معامله در بیرون از دانشگاه است. 🔹بنابراین همزمان با اضمحلال مفهوم دانشجو، مفهوم دانشگاه است که از درون تهی می شود. در این مسیر دانشگاه به هنجارها و ارزشهای بازار، سیاست یا سایر حوزه های دیگرِ غیر دانشگاهی آلوده شده و وجوه تمایز فرهنگ دانشگاهی در مسیر اضمحلال قرار می گیرد. 🔸 16 آذر روز دانشجو بود. روز دانشجویانی که وقایع محیط شان برایشان مهم بود. اما سیاستهای سالهای گذشته در مورد توسعه کمّی آموزش عالی موجب شده تا همزمان با تکثیرِ پوسته‌ و عنوان دانشجو، دانش-جو بودن و فریادگری اون در نتیجه این دانش-جویی کمیاب و کمیاب‌تر شود. آنها امروز یکی از دیگران هستند، همان دیگرانی که از فاجعه جوک می سازند و برای منافع خود به هر سرقت، زد و بند و دروغی رضایت می دهند. @daghdagheha
💠نشست تخصصی«گفتگو میان فقه و موسیقی»، با حضور خبرگان دو حوزه، با موضوع بحران‌های موجود میان عرصه فقه و موسیقی؛ حکمت موسیقی و موج چهارم فقه شیعه؛ وضع فعلی و ایده‌آل موسیقی. 🔸مهدی همازاده ابیانه(پژوهشگر فلسفه، فقه و هنر) 🔸سید محسن میرمهدی(آهنگساز و استاد فلسفه دانشگاه برلین) 🔸مجتبی فلاحتی(مدرس حوزه و نویسنده کتاب) 🔸تقی ضرابی(مدیر خانه موسیقی ایران) 🔸هومان اسعدی(مدیرگروه موسیقی دانشگاه تهران) 🔸علیرضا بلیغ (پژوهشگر جامعه‌شناسی و موسیقی) 🔹سه‌شنبه ۲۶ آذرماه / تهران؛ سرای آوینی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی @daghdagheha
💠حاضرم با هر کس که اهل بودجه، عدد و رقم باشد درباره بودجه حوزه علمیه محاجه کنم ▪️حجت الاسلام نبوی معاون تبلیغ حوزه‌های علمیه در گفتگو با خبرگزاری رسا: 🔸بودجه حوزه خیلی قاطی شده است و واقعاً بی‌انصافی‌های عظیمی اتفاق می‌افتد؛ باید این بودجه را بخش بخش کنند و بعد با سیستم‌های دیگر مقایسه کنند؛ بخش‌های آموزش، پژوهش، تبلیغ و دیگر موارد را مخلوط می‌کنند و بعد عدد و رقم‌هایی می‌دهند و می‌گویند ببینید چقدر از بودجه کشور به این‌ها می‌رسد. من حاضر هستم با هر کس که اهل بودجه، عدد و رقم است محاجه کنم. 🔸حوزه علمیه یک سیستم آموزشی دارد، با آموزش دانشگاه‌ها بسنجند؛ یک سیستم پژوهشی دارد، پژوهش‌هایش را با پژوهشکده‌ها و پژوهشگاه‌های کشور بسنجند. یک سری کار عملی داریم که دانشگاه‌ها ندارند؛ مثلاً ما نیروی آموزش دیده خود را به تبلیغ می‌فرستیم، وقتی به تبلیغ فرستادیم یعنی در زمان برونداد آموزشی او، او را مدیریت می‌کنیم و به او پول می‌دهیم؛ آن را نباید با این‌ها مخلوط کنند بلکه باید جدا ببینند. 🔸بنده متولی کار تبلیغ در حوزه‌های علمیه هستم؛ عدد و رقم تحویل می‌دهم؛ به مبلغان خود که با خانواده برای کار تبلیغی شبانه‌روزی و سی روز در ماه به روستای دور افتاده بالای هزار نفر سکنه می‌روند به طور متوسط یک میلیون و دویست هزار تومان پرداخت می‌کنیم؛ آن هم نه به این سادگی؛ بلکه از استقرار و سکونت او مطمئن می‌شویم؛ خانواده این مبلغ هم باید همراهش در روستا باشند که اگر نباشند این مبلغ به وی پرداخت نمی‌شود. 🔸یک ماه کامل شبانه‌روزی با خانواده در روستای منطقه محروم؛ این پرداخت برای جاهایی هست که هیچ روحانی دیگری فعالیت ندارد. حتی امام جمعه داشته باشد یا یک روحانی در آن محل باشد نمی‌فرستیم، یک میلیون و دویست هزار تومان میانگین است یعنی هشتصد هزار تومانی هم داریم؛ لیست این‌ها را تحویل می‌دهم. 🔸حتی اگر این همه تلاش و زحمت را ندید بگیریم، کجای این کشور فردی حاضر است حتی بدون اینکه کار کند یک میلیون و دویست هزار تومان بگیرد و در خانه بنشیند و به این مبلغ برای خورد و خوراک و امورات خود قانع باشد و با آن زندگی کند؟ 🔸میانگین پرداخت ما به مبلغان مدارس امین هفتصد هزار تومان است؛ حدود 2730 مدرسه امین در کشور داریم؛ خیلی جاها هفتصد هزار تومان کرایه این‌ها نمی‌شود که به آن مدرسه بروند و بیایند؛ بعضی زیر هفتصد هزار تومان است. 🔸این‌ها می‌روند که مجروح‌های جنگ فضای مجازی را در مدرسه‌ها مداوا کنند؛ یکی از جاهایی که فضای مجازی قربانیان زیادی از آن می‌گیرد همین نوجوانان در مدارس هستند؛ اما ما کجای کار هستیم؟ به صورت کلی می‌گویند اینقدر نفر در حوزه علمیه هست و اینقدر هم پول می‌گیرند. 🔸بنده حدود شانزده سال است که با آموزش و پرورش درگیر هستم؛ وقتی برای سرکشی به مدارس می‌رویم، معلم‌هایی که حقوق کمی می‌گیرند به ما اعتراض می‌کنند که این چه پول کمی است که به این مبلغان خود می‌دهید؟ آموزش و پرورش هم برای این کار یک ریال پرداخت نمی‌کند. 🔸حداقل دویست مبلّغ داریم که پول کرایه این‌ها را هم نمی‌دهیم بلکه جهادی می‌روند و کار می‌کنند. خودشان می‌خواهند در مدارس کار جهادی کنند، هر روز هم می‌روند. آن وقت می‌گویند که چقدر به حوزه‌ها و حوزویان داده می‌شود. 🔸من با حدود هفت هزار طلبه مرتبط هستم؛ اگر از اقشار مختلف اجتماعی آمار بگیرند، فقیرترین قشرها همین آخوندها و طلبه‌ها هستند؛ آن‌ها چهار نفر آخوند را می‌بینند که پست و مسئولیتی دارند، بعد به کل طلبه ها و حوزویان تعمیم می‌دهند. 🔸رفته بودم استان فارس، در بازدید از این مدارسی که به آن حمله کرده بودند؛ طلبه‌ای دم در آن مدرسه آمد و گفت که من زن و یک بچه دارم؛ واقعاً با سیصد چهارصد هزار تومان چگونه می‌توانم زندگی کنم؟ الان وضعیت واقعاً خیلی بد است. این‌ها برای رضای خدا و برای اینکه دشمن سوء استفاده نکند، جرأت ندارند که حتی بروند و به صورت گروهی به مدیر حوزه اعتراض کنند؛ به خاطر اینکه نظام لطمه نخورد هیچ نمی‌گویند. 🔸این ملاحظه طلاب مانند قضیه آن مادر است که با زن دیگری سر بچه‌اش اختلاف داشت، پس از اینکه حضرت علی (ع) می‌خواهند برای حل و فصل دعوا بچه را نصف کنند کنار کشید و بچه را بخشید؛ قضیه این طلبه‌ها مانند این مادر است؛ این‌ها خیلی از چیزهایی که واقعاً نیاز دارند نمی‌گویند، تا به اصل نظام لطمه نزنند. @daghdagheha
💠حکمرانی خوب و عادل فردوسی‌پور 🖋روح‌الله جلالی(دانش آموخته حوزه علمیه و دکترای انقلاب اسلامی) 🔺یکی از مفاهیمی که در چند دهه گذشته، مورد توجه دانشمندان علوم اجتماعی قرار گرفته است، مفهوم حکمرانی خوب است. این مبحث، با عبور از نظریه‌های دخالت حداکثری و عدم دخالت حداکثری دولت‌ها در سازوکار اقتصادی و بازار، از تعامل سازنده و بسترسازی دولت در زمینه بازار با هدف توسعه سخن می‌گوید. به عبارت دیگر بازار و دولت را نه رقیب، بلکه مکمل یکدیگر می‌پندارد. دولت(به معنای سیاسی آن، نه قوه مجریه) بایستی با نیل به ارتقای چند شاخصه، حکمرانی خوب و در نتیجه، توسعه انسانی را برای ملتش به ارمغان آورد. محققان بانک جهانی و برخی از سازمان‌های اقتصادی جهان، این شاخصه‌ها را شاخص‌های ثبات سیاسی، کارایی دولت، کیفیت قوانین و مقررات و حاکمیت قانون برشمرده‌اند و در یک بیان مشابه دیگر، این شاخصه‌ها، مشارکت، حاکمیت قانون، شفافیت، پاسخگویی، شکل‌گیری وفاق عمومی، عدالت، کارایی و مسئولیت‌پذیری تبیین شده است. ♦️یکی از بخش‌های مهم حکمرانی خوب، ثبات سیاسی است. ثبات سیاسی به معنای وجود فضای سیاسی و اجتماعی آرام و قابل اعتماد، تداوم در قوانین، مدیریت و سیاست‌ها و همچنین به معنای عدم وجود شرایطی مثل جنگ، شورش، کودتا، هرج و مرج و بی‌نظمی، تهدیدات نسبت به نظام و جامعه است. این شاخصه‌ها زنجیروار درهم تنیده است. به طور مثال، شفافیت نقشی تعیین‌کننده در مشارکت و مشارکت، نقش تعیین‌کننده‌ای در ثبات سیاسی و ثبات سیاسی، نقش تعیین‌کننده‌ای در جذب سرمایه و ... دارد. یکی از موارد تعیین‌کننده در این رابطه، احساس امنیت از سوی صاحبان سرمایه است. زمانی‌که نخبگان و صاحبان سرمایه، از حفظ سرمایه‌های خود مطمئن نباشند، یا راه خروج از کشور را پی می‌گیرند و این یعنی خسارت بزرگ و یا در جبهه آرزومندان و یا فعالان تغییر سخت کشور قرار می‌گیرند و این هم یعنی سرآغاز و فرسایش در مقوله عدم ثبات سیاسی و روانی در جامعه. ♦️در برخی موارد، بعضی از تصمیمات، نه تنها خود صاحبان سرمایه، بلکه تمام جامعه را به ترس از سرکوب سرمایه‌ها سوق می‌دهد. وقتی انجمن علوم سیاسی ایران به این نتیجه برسد که در استخدام و گزینش‌های کشور، نگاه منفی در رابطه با فارق‌التحصیلان این رشته وجود دارد و بزرگان این رشته احساس کنند که در بازی قدرت، نامحرمانی التقاطی، انحرافی و غرب‌زده انگاشته می‌شوند، شما ضامن یک بمب پرقدرت را در میان جامعه کشیده‌اید. بزرگ‌ترین چهره‌های دانشگاهی در علوم سیاسی و یا جامعه‌شناسی سیاسی و... را معمولا در تلوزیون نمی‌بینیم. این نمادی از نادیده انگاشتن کسانی است که قدرت بالایی در اقناع بدنه تحصیل‌کرده جامعه در تبیین پدیده‌های سیاسی و اجتماعی را دارا هستند. در این رابطه، هزینه‌های سنگینی بابت سودهای کم می‌پردازیم. یک برنامه تلوزیونی با استعداد و تلاش یک نفر و همراهان وی، موفق می‌شود که بیست سال تمام از پربیننده‌ترین برنامه‌های زنده در طول تاریخ صداوسیما باشد. ناگهان بدون هیچ توضیح واضح و قانع‌کننده‌ای(معضل شفافیت و پاسخگویی)، آن هم پس از آنکه در نظرسنجی خود صداوسیما این برنامه بالاترین امتیاز را از مردم و داوران دریافت می‌کند، به کل تعطیل می‌شود و عکس میز معروف بکارگرفته شده در این برنامه که تبدیل به میز فروش هندوانه شده است، در شبکه‌های اجتماعی چرخ می‌زند. قطعا برنامه نود، مانند سایر تولیدات، پر از اشتباهات ریز و درشت بوده است اما به راستی با سرکوب ناگهانی این سرمایه، چه حسی به میلیون‌ها مخاطب هوادار تزریق می‌شود؟ کاش گزارشگران صداوسیما، میکرفون و دوربین خود را بر می‌داشتند و در میان مردم در بازار و دانشگاه و مترو، این سوال کلیشه‌ای را تکرار می‌کردند که از تعطیلی برنامه نود چه احساسی دارید؟ بعد هم نتیجه گزارش را فقط به مسئولان نشان دهند و بگویند بازخورد کارشان در نادیده انگاشتن افکار عمومی چه بوده است. ♦️اینکه صاحبان استعداد احساس کنند حتی اگر انقدر استعداد داشته باشی و تلاش کنی و بزرگ شوی که در حد عادل فردوسی‌پور موفق و حتی محبوب شوی، اما در صورت مغضوب شدن، به راحتی آنچنان سرکوب می‌شوی که حتی پخش آرشیوهای بازی‌های گذشته‌ات با حذف صدای گزارشت مواجه می‌شود، می‌تواند یک حس سرخوردگی سخت ایجاد کند. به عبارت دیگر، این قبیل برخوردها، به یک یک برنامه و یک هنرمند خلاصه نمی‌شود، یک احساس منفی عمومی ایجاد می‌کند. وقتی هنرمندان سرشناسی همچون پرویز پرستویی اعلام می‌کنند که هرگز دیگر پا به تلوزیون نخواهند گذاشت، نه باید وحشت کرد و نه باید گفت مهم نیست. باید دید که با سرمایه استعدادهای کشور و سپس سرمایه اجتماعی چه می‌کنیم. -به نقل از کانال نویسنده @daghdagheha
@Allah4all_سیاست_ها_و_شگردهاى_تبلیغى.pdf
331.1K
💠سیاست ها و شگردهاى تبلیغى وهابیت در جهان 🔸در این مقاله ده‌ها شگرد و سیاست‌های تبلیغی جریان وهابیت در فضای حقیقی و فضای رسانه‌ای مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. 🔹رسول خضرلو(استادیار جامعه المصطفی) 🔹سید حسین شرف الدین (دانشیار موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره) -به نقل از کانال تبلیغ بین الملل اسلام @daghdagheha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠واکنش جالب یک روحانی به بودجه‌های فرهنگی 🔸حوزه های علمیه چقدر بودجه میگیرند؟ 🔸بودجه های حوزه صرف چه می شود؟ #آخونداچیکارمیکنن ؟! @daghdagheha
💠آسیب شناسی بازنمایی دین در تولیدات نمایشی صداوسیما #نشست_علمی 🔹با حضور دکتر حسن محدثی(جامعه شناس) 🗓 پنج شنبه ۹۸/۹/۲۸ ساعت ۱۶ 📪قم/ خیابان هنرستان ۲۰ / مدرسه اسلامی هنر @daghdagheha
💠مشکلات کشور به هم بسته اند و با تدابیر موضعی رفع نمی شوند 🔸یادداشت استاد به مناسبت سالگرد تأسیس شورای عالی انقلاب فرهنگی 🔸شورای عالی انقلاب فرهنگی برای ادای وظیفه بسیار بزرگ گسترش فرهنگ اسلامی در همه شئون جامعه و بهبود بخشیدن اخلاق عمومی و رهاندن کشور از فرهنگ غربی و جایگزین کردن فرهنگ آموزنده اسلامی به جای آن به وجود آمده است. از ابتدا می ­بایست توجه شود که شورا چه راه دشواری در پیش دارد اما روحیه­ ای که در انقلاب پدید می ­آید به آینده خوشبین است و دگرگون کردن وضع موجود را آسان می ­یابد. شورا با روحیه ­ای امیدوار کار خود را آغاز کرد و هر چه توانست کرد. اکنون که سی و پنج سال از تشکیل آن می­ گذرد شایسته است به کارنامه گذشته خود بنگرد و ببیند که تا چه اندازه در ادای وظایف سنگین خود موفق بوده و هر یک از آنها را تا چه اندازه و به چه صورت انجام داده است. 🔸در سال­ های اوایل دهه شصت با وجود روحیه امیدوار و خوشبین نسبت به آینده، هر کاری آسان می­ نمود. ولی در کار اصلاح آموزش و پرورش و سامان دادن به فرهنگ و دانش مشکلاتی پیش آمد. اکنون باید با واقع ­بینی تحقیق کرد که شورا چه کرده است و چگونه باید راهش را ادامه دهد. در اجرای هر یک از وظایف سیاست­گذاری و تدوین ضوابط و نظارت بر امور فرهنگی و آموزشی، شورا کامیابی­ ها و ناکامی ­هایی داشته است. 🔸از جمله کارهای بزرگی که به ثمر نرسید طرح تغییر بنیادی نظام آموزش و پرورش و سند راهبردی نخبگان بود. نقشه جامع علم و طرح اصلاح آموزش و پرورش نیز هنوز به مرحله اجرا نرسیده است. 🔸شاید یکی از مشکلات اجرای این طرح­ ها به کمال­ طلبی و وجود فاصله دراز میان وضع موجود و کمال مطلوب باشد. مجریان برنامه ­هایی را می ­توانند اجرا کنند که یک یا چند قدم جلوتر از وضع کنونی باشد اما اگر به آنها تکلیف شود چیزی را تحقق بخشند که به دوردست­ها تعلق دارد، از عهده برنمی ­آیند. 🔸اگر تاکنون بعضی مصوبات شورای عالی اجرا نشده است وجهش چشم پوشیدن از شرایط موجود و در نظر آوردن مرتبه و مقام کمال انسانی است. 🔸البته همه قانونگذاران و سیاستمداران و برنامه­ نویسان باید به کمال انسانی نظر داشته باشند اما کمال را باید در جای خود و نه در همین نزدیکی­ ها و در دسترس خود دید. زیرا با این تلقی چه بسا که اعتقاد به خیر و کمال موجب می­ شود که شر و فساد و دشواری­ های راه صلاح و فلاح را سهل بینگارند. البته شورای عالی انقلاب فرهنگی تا آنجا که می­ توانسته، در کار خود کوشیده است. اگر این کوشش ­ها چنانکه باید به ثمر نرسیده است باید در نظر داشت که مشکلات کشور به هم بسته ­اند و با تدابیر موضعی رفع نمی­ شوند. آموزش و پرورش و قانونگذاری و وضع صنعت و کشاورزی و بهداشت و مدیریت را جدا از هم نمی ­توان اصلاح کرد. اینها در صورتی اصلاح می ­شوند که برای اصلاحشان برنامه و چاره ­ای هماهنگ تدوین و اندیشیده شود. 🔸دیگر مشکل بزرگ شورای عالی انقلاب فرهنگی به رابطه ­اش با دانشگاه و مدرسه و سازمان های فرهنگی بازمی­ گردد. شورا به ساز آن سازمان ها گوش نمی­ کند. آنها هم شاید مقابله به مثل می­ کنند. اینکه کدام حق دارند در اینجا اهمیت ندارد. شورای عالی و هر سازمانی که متصدی امر قانونگذاری و سیاستگذاری است باید توجه کند که: ۱- قانون وصف مقصد و مقصود نیست بلکه راهنما و مددکار اهل طریق است، ۲- قانون باید در نظر کسانی که مشمول و مخاطب و مجری آن هستند موجه و مقبول باشد. ۳- قانون و مقررات باید روشن و صریح و متناسب با امکان­ های روحی و اخلاقی و مادی موجود و بدون تکلفات لفظی و دخالت احساسات تدوین شود، ۴- قانون و مقررات باید به وضوح قابل اجرا باشد و مجریان بتوانند آن را دریابند و بپذیرند و اجرا کنند، ۵- قوانینی که برای تحول و تغییر فرهنگی و اجتماعی تدوین می­ شود باید شرایط و امکان ­های تحول را در نظر داشته باشد زیرا حکومت و دولت و قانونگذاران و احزاب و گروه های سیاسی هر چه را هر وقت و هر جا بخواهند نمی ­توانند محقق کنند. 🔸مسلماً اعضای شورا در مقامی قرار دارند که این معانی برایشان کاملاً روشن است اما چون چنانکه اشاره شد سازمان­ های کشور با هم هماهنگی ندارند قهراً تدوین و اجرای مقررات هم دشوار می­­ شود. پس همه گناه اجرا نشدن مصوبات را به گردن شورا نباید انداخت. @daghdagheha
@mehrostad_ir 980818.mp3
3.3M
💠آیت‌الله جوادی آملی: کسی که نمی‌‎داند دکارت و هايدگر و کانت چه گفته‌اند، چگونه می‌‎تواند شاگرد امام زمان(عج) باشد؟ @daghdagheha
💠پس از بیست سال از ورود فارغ‌التحصیلان دانشگاه 🔸دغدغه‌های دانشگاهیان حوزوی‌شده: از کندی آموزش تا کسری معیشت 🖊حسن اجرایی 🔹امروز چهل سال از نامگذاری روز وحدت حوزه و دانشگاه و نزدیک به بیست سال از اولین ورود سازمان‌یافته فارغ‌التحصیلان دانشگاهی به حوزه‌های علمیه می‌گذرد، اما همچنان ساختارهای مدیریتی و آموزشی حوزه چندان آماده و پذیرای دانشگاهیان نیست؛ چرا که بسیاری از روندها و برنامه‌ریزی‌های مدیریتی، آموزشی و فرهنگی، متناسب با ویژگی‌ها، شاخصه‌ها و محدودیت‌های این گروه از طلاب، بازسازی و مناسب‌سازی نشده است و تأخیر در اجرای چنین اقداماتی می‌تواند در کوتاه‌مدت به کاهش انگیزه‌ها و در بلندمدت به کاهش ورود فارغ‌التحصیلان دانشگاهی به حوزه‌های علمیه بینجامد. 🔹نظام آموزشی فعلی حوزه‌های علمیه که در دروس اصلی سه سال اول معطوف به آموزش ادبیات عرب و سه سال بعدی معطوف به آموزش مقدماتی فقه و اصول فقه است، بیشتر با نگاه به آن دسته از طلاب تدوین شده است که در سنین بین ۱۵ تا ۲۰ سال وارد حوزه‌های علمیه می‌شوند و معمولاً حداکثر تا مقطع دیپلم تحصیل کرده‌اند. این برنامه‌ریزی آموزشی گرچه ممکن است برای سنین مذکور مناسب باشد، اما روشن است که باید تفاوت‌های طبیعی میان دانش‌آموز ۱۵ ساله و دانشجوی ۲۵ ساله را در شیوه آموزش لحاظ کرد. 🔹گذشته از این، برخی از طلاب دانشگاهی بر این باورند که دغدغه‌های ورودی‌های دانشگاهی بسیار متفاوت از دغدغه‌های دیگر طلاب است و به تناسب همین تفاوت‌ها باید آموزش‌های متفاوتی به طلاب ارائه شود. بر این اساس چه بسا بتوان دروسی مانند مباحث کلامی، فلسفی و اعتقادی را زودتر از دیگر طلاب به طلاب دانشگاهی اختصاص داد. علاوه بر این، برخی طلاب معتقدند موضوعاتی از قبیل آموز‌ش‌های مرتبط با ازدواج، مدیریت خانواده، مهارت فن بیان و آشنایی با هویت طلبگی، از جمله دغدغه‌هایی است که ممکن است برای ورودی‌های سیکل و دیپلم در سال‌های ابتدایی چندان مهم نباشد، اما با توجه به سن فارغ‌التحصیلان دانشگاهی که همگی بیش از بیست ساله هستند، نباید از برنامه‌ریزی برای موضوعات مذکور غفلت کرد. 🔹گروهی از طلاب دانشگاهی در شرایطی وارد حوزه‌های علمیه شده‌اند که یا پیش از آن ازدواج کرده و صاحب فرزند بوده‌اند و یا پس از ورود به حوزه اقدام به ازدواج کرده‌اند. در چنین شرایطی، تأمین زندگی با تکیه بر شهریه دریافتی و با وجود دروس فشرده که تقریبا کل ساعات روزانه طلاب را تا شش سال اول درگیر می‌کند، گذران زندگی دشوار خواهد شد. گاه این شرایط معیشتی، امکان ازدواج را از طلاب سلب می‌کند و تغییر شرایط اقتصادی، موجب شده است طلابی که تا چند سال اخیر می‌توانسته‌اند با تکیه بر حداقل‌های معیشتی تشکیل خانواده بدهند، از این پس قادر به چنین کاری نباشند و بسیاری از خانواده‌ها حتی با ازدواج دختر خود با طلاب مخالفت کنند. 🔹یکی از مسائل پربسامد در میان طلاب دانشجو، بی‌استفاده ماندن تجربه و تخصصی است که در طول تحصیلات دانشگاهی خود کسب کرده‌اند. تقریباً نیمی از این طلاب در رشته‌های فنی و مهندسی تحصیل کرده‌اند و نیم دیگر، در رشته‌های مرتبط با علوم انسانی و از این میان تقریباً هیچ‌کدام نتوانسته‌اند از تحصیلات پیشین خود همگام با آموزش‌های حوزوی بهره ببرند. 🔹علاوه بر رشته‌های فنی و مهندسی که ممکن است در نگاه اول غیرمرتبط با حوزه‌های علمیه به نظر برسد، حتی دانش‌آموختگان رشته‌هایی مانند کتابداری، علوم ارتباطات و رسانه و… نیز علاقمند به استفاده از تخصص و تجربه خود در راستای رسالت طلبگی هستند، اما زمینه‌ها و بسترهای لازم برای بروز و به بار نشستن اینچنین توانمندی‌هایی دیده نمی‌شود. 🔹یکی از دیگر از محورهای انتقادی فارغ‌التحصیلان دانشگاهی در حوزه‌های علمیه، گسترش دانشگاه‌زدگی، نمره‌محوری و مدرک‌گرایی در حوزه است. آنها معتقدند برخلاف تصور عمومی، تحصیل برای نمره به حوزه‌های علمیه هم راه یافته و ابزارهایی از جمله حضور و غیاب و امتحانات به جای آنکه به تحکیم تحصیلات حوزوی و نظام‌یافته‌تر شدن آن کمک کند، طلاب را به سمت مطالعه‌های شب امتحانی و کاستن از عمق تحصیلات سوق داده است. 🔹برخی از دانشگاهیان با انگیزه‌هایی از قبیل تمدن‌سازی، اهمیت مسائل اجتماعی، ایجاد تحول در جامعه اسلامی، تولید علم و تبلیغ هدفمند وارد حوزه‌های علمیه می‌شوند و در بدو ورود یا کمی بعدتر درمی‌یابند که مدیریت رسمی در حوزه‌های علمیه توجه چندانی به این موضوعات ندارد و به تدریج یا در روند عمومی آموزش‌های حوزه هضم می‌شوند و یا خود با تشکیل گروه‌هایی به دنبال کردن دغدغه‌های خویش می‌پردازند. - به نقل از مباحثات: http://mobahesat.ir/22457/amp @daghdagheha
💠مردم از مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی چه می‌پرسند؟ خبرگزاری مهر از مهمترین سوالات دینی مردم 🔹اگر گذشته مردم با مراجعه به روحانیان و بیوت مراجع و علما به طرح پرسش‌هایی درباره واجبات و محرمات و وجوهات شرعی می‌پرداختند امروز مسئله و پرسش آنان متفاوت شده است. مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی از مراکزی است که هرروزه با صدها پرسش جدید از مخاطبان مختلف مواجه می‌شود. 🔹رئیس بخش پشتیبانی علمی مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی در نشست علمی «تحلیل داده‌های رصدی و اکتشافی از پرسش‌های دینی» در حاشیه پنجمین نمایشگاه دستاوردهای پژوهشی و فناوری دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، اظهار داشت: این مرکز به عنوان مرجعی که یک میلیون و ۲۰۰ هزار سوال از آن پرسیده می‌شود، می‌تواند بگوید که به چه میزان پژوهش‌ها و تبلیغ‌های انجام شده به ذهنیت مردم نزدیک‌تر است. 🔹از میان ۵۰ کلید واژه بسیار کاربردی که بیشتر مورد استفاده قرار گرفته است، می‌توان به توجه مردم به فلسفه احکام رسید، چراکه مردم به دنبال این هستند که بفهمند چرا باید نماز بخوانند و روزه بگیرد و چرا باید احکام دینی را به آن صورت که علمای دینی می‌گویند، عمل کنند. 🔹هاشمی با تأکید بر اینکه مبلغان دینی باید به چرایی‌های انجام احکام دینی توجه داشته باشند، تصریح کرد: رشد طب سنتی نشان می‌دهد که همچنان مردم به خبر اعتماد دارند و روحیه تمکینی و تعبدی در میان بخشی از جامعه مشاهده می‌شود اما مردم دوست دارند که آثار عملکردها و علت انجام را هم متوجه شوند. 🔹وی معاد و برزخ را یکی از موضوعات مهم از نگاه مردم دانست و افزود: مردم از مرگ، برزخ و قیامت بسیار سوال می‌کنند و هر فردی که یکی از نزدیکان خود را از دست می‌دهد، طی دورانی با سوالات مرتبط با برزخ، معاد و مرگ درگیر خواهد بود. 🔹هاشمی چرایی استجاب نشدن دعاها سوال بسیاری از مردم است، اظهار کرد: شرطی بار آوردن در تربیت دینی موجب افسردگی افراد می‌شود. 🔹وی تشخیص آداب دینی از خرافات را یکی دیگر از دغدغه‌های مردم دانست و گفت: تشخیص خرافه از آداب، درست از اهمیت بسیاری برخوردار است چراکه گاهی خرافات می‌تواند جای آداب درست را بگیرد و افراد را به بیراهه هدایت کند. 🔹رئیس بخش پشتیبانی علمی مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی با بیان اینکه طهارت و نجاست از جمله موضوعات پر سوال مردم است، تصریح کرد: مبلغ و پژوهشگر باید به پرترافیک‌ترین سوالات توجه داشته باشد تا در حوزه‌های مرتبط با این سوالات تلاش و کوشش کند و سطح مردم و جامعه مخاطب خود را در این حوزه افزایش دهد. 🔹وی با اشاره به اینکه نماز همچنان بخش قابل توجهی از سوالات را به خود اختصاص داده است، افزود: وسواس نیز در میان سه موضوع نخست مورد سوال مردم است، به همین علت مبلغان در بیان احکام باید مراقب باشند تا موضوعات را به صورتی بیان کنند که وسواس افراد به حوزه‌های دینی ورود نکند. 🔹رئیس بخش پشتیبانی علمی مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی اظهار کرد: موضوعات ذکر، دعا، سحر و جادو از جمله مباحثی است که ۳۰ درصد از سوالات گروه قرآن و حدیث را به خود اختصاص می‌دهد. 🔹وی با تأکید بر اینکه در شرایط امروزی با تغییر فرهنگ‌ها اختلاف میان خانواده‌ها و فرزندان به ویژه در خانواده‌های مذهبی بسیار افزایش یافته است، گفت: این سوال برای خانواده‌ها پیش آمده است که چگونه می‌توانند رابطه خود را با فرزندان تقویت کرده و ارزش‌ها و پیام‌های مورد نظر خود را به آن‌ها منتقل کنند. 🔹هاشمی با بیان اینکه ۵ درصد سوالات کلامی مردم به حوزه مهدویت اختصاص دارد، گفت: از میان این سوالات، ۲۳ درصد به زندگانی امام زمان (عج) و ۴۸ درصد به ظهور اختصاص دارد و یک درصد در مورد مهدویت در سایر فرق اسلامی، سه درصد در مورد کتاب مطلوب در حوزه مهدویت و یک درصد در مورد مهدویت در ادیان دیگر است. ⬅️کانال را اگر مفید می‌دانید به دوستان خود معرفی نمایید 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
💠اگر فکری برای علوم انسانی نشود، حال ایران بدتر خواهد بود. 🖋روح‌الله جلالی(دانش‌آموخته حوزه علمیه و دکترای انقلاب اسلامی) 🔺یکی از عوامل عقب‌ماندگی ما ضعف و فقر علوم انسانی در ایران است. علوم انسانی یعنی مغز کشور. یعنی اهالی علم سیاست، جامعه‌شناسی، اقتصاد، مدیریت، امور تربیتی، روانشناسی، حقوق، اخلاق و صدها رشته دیگر قرار است در میان راه‌های موجود، برای میلیون‌ها نفر، تصمیم برتر را شناخته و مسیر عملیاتی کردن آن را بیابند. 🔸حال ما در کشوری زندگی می‌کنیم که میان مردم، دهه‌ها تعریفِ علم، ریاضی‌فیزیک، هوافضا، پزشکی، شیمی و کلا رشته‌های مهندسی و تجربی بوده است. استعدادهای برتر عموما وارد این رشته‌ها می‌شدند. کشوری که در نظام آموزشی خود به نمرات پایین حق نمی‌دهد وارد رشته‌های ریاضی و تجربی شوند و از ابتدا به آنها می‌آموزد که رشته‌های انسانی جای کودن هاست. 🔸اگر یک چهارم رقابتی که در پذیرش رشته‌های تجربی و پزشکی در جریان است، در علوم انسانی بود، بعید می‌دانم بیش از هشتاد درصد دانشجویان فعلی رشته‌های انسانی دانشگاه‌های تهران و بهشتی و علامه و ... سر صندلی‌های این دانشگاه‌ها نشسته بودند و حتی توان نزدیک شدن به آن را در خود می‌دیدند. اما نتیجه آن قشربندی غلط این شده است که هنوز بر مصدر امور فوق پیچیده اجرایی کشور، پزشک‌ها و مهندس‌ها حکمرانی می‌کنند. کشوری که در آن خیلی‌ها هنوز هنر را درس و علم واقعی نمی‌دانند درحالیکه بسیاری از کشورها با هنر، در حال کنترل بخش مهمی از دنیا و ثروت و سیاست و تربیت آن هستند. 🔸هنوز چهره‌های مطرح دانشگاهی در علوم انسانی جایگاهی در تریبون‌های رسمی ندارند تا جامعه به این سمت تشویق شوند. بگذریم 🔸حال با بحران بدتری مواجه هستیم و آن اینکه دیگر امیدها برای تحصیل در رشته‌های انسانی در میان مردم بسیار کم‌رمق‌تر از گذشته است. روز به روز دانشجو کمتر می‌شود و جذب استاد و عضو هیأت علمی مشکل‌تر و حتی ناممکن‌تر. از هر سه صندلی علوم انسانی، دو صندلی خالی است. کسی برای دبیری دبیرستان و کارمندی اداره‌جات، رنج دوران پر زحمت و پرهزینه دکترا را تحمل نمی‌کند، چه رسد به دانشمند شدن. قوی‌ترین فارق‌التحصیلان دوره دکترا در رشته‌های علوم انسانی امیدی به اشتغال ندارند و در بهترین شرایط به پروژه‌های موقت استثمارگونه تن می‌دهند. بسیاری در فکر مهاجرت و بسیاری مشوش به گذران عمر نگاه می‌کنند. بسیاری از فارق‌التحصیلان دکترا حتی تدریس حق‌التدریسی نمی‌یابند. این یعنی حرکت خاموش به سوی مرگ مغزی ایران. 🔸هر حکومتی بر سر کار باشد فرقی نمی‌کند، در ایران، مغزهای بزرگ و خستگی‌ناپذیر، با چیزی شبیه معجزه ممکن است رشته‌های انسانی را انتخاب کنند. در حالیکه علوم انسانی، تشنه هزاران استعداد برتر است. وقتی فارق‌التحصیل دکترای علوم سیاسی مسافرکشی می‌کند، وقتی فقط در دانشگاهی یک جا برای پذیرش هیأت علمی باز شده و چهارصد نفر تقاضای پذیرش دارند، وقتی برای عضویت در هیأت علمی زابل چهل نفر در صف رشته‌ات ایستاده‌اند، وقتی بسیاری از دانشگاه‌ها با سیر نزولی داوطلب سالانه مواجه هستند، وقتی هزاران نفر از دکترابه‌دست‌های این رشته‌ها امیدی به شغل و کار ندارند، چه آینده‌ای برای علوم انسانی و مغز کشور متصور است؟ 🔵راه حل چیست؟ پذیرش دانشجویان علوم انسانی به شدت در هر سه مقطع دانشگاهی «محدود به نیازهای کشور» شود. در دوره دکترا انقدر جذب پایین و محدود باشد که افراد از اشتغال مناسب خود تا هفتاد درصد مطمئن باشند. آن وقت ببینید چه هجومی به این رشته‌ها صورت گرفته و چه رقابتی میان بهترین‌ استعدادها شکل بگیرد. آن زمان ما هزاران اندیشمند درجه یک متبحر در ایران و حتی دنیا خواهیم داشت که تصمیمات برتر را خیلی بهتر از قبلی‌ها بلدند. ✔️ما به اندیشمندان پیچیده و دانای رشته‌های علوم انسانی برای بهتر شدن ایران، احتیاج داریم. ⬅️کانال را به دوستان خود معرفی نمایید 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
دغدغه‌های حوزوی
💠سفر «از شیطان تا میکروب» با رسول جعفریان 🔸 «از شیطان تا میکروب» جدیدترین اثر تحلیلی رسول جعفریان بر جریان تولید علم در عرصه بهداشت و سلامت 🔸از شیطان تا میکروب، مسیر سختی نیست اگر با رسول جعفریان هم‌نوا و هم‌افق باشیم؛ پژوهشگری که پروژه فکری چندسال اخیرش مباحث پیرامون فقدان تولید علم ( به‌معنای ساینس) و به تبع آن ضعف رویکرد علمی در تمدن ایرانی ـ اسلامی بوده است. 🔸از نظر استاد جعفریان ما هیچ نقشی در راهبری جریان علمی بشر نداشته و نداریم. تمدن ایرانی ـ اسلامی با تمام کبکبه و دبدبه‌اش حتی یک دوچرخه هم نتوانسته بسازد. هرچند به زعم عده‌ای، جعفریان در این رویکرد قدری افراط می‌کند، اما شاید وجه افراطی سخنان وی برای تعدیل جریانی که می‌گوید تمدن، تکنولوژی و علم بشر مدیون شرق و به‌ویژه ایران است مفید باشد؛ به‌ویژه در آشفته‌بازاری که یکی ترویج واکسن را توطئه اسرائیل برای عقیم‌کردن مسلمانان می‌داند، دیگری با ورزش‌های امروزی مخالفت می‌کند چون در روایات به آنها اشاره‌ای نشده و.. . 🔸کتاب «از شیطان تا میکروب» نیز با همین رویکرد نگاشته شده است. جعفریان در مقدمه کتاب اشاره می‌کند که ایرانیان در برخورد با پزشکی نوین ـ از میانه دوران قاجار ـ سه مرحله را پشت سر گذاشتند؛ 🔹مرحله اول؛ ورود اطلاعات پزشکی غربی به ایران و پذیرش تام و کمال آن بدون هیچ ایراد و اشکالی. 🔹مرحله دوم؛ تلاش برای انطباق اطلاعات پزشکی با آموزه‌های اسلام در زمینه بهداشت و طهارت. 🔹مرحله سوم؛ انتقاد از پزشکی جدید با تأکید بر برتری طب اسلامی. 🔸تمرکز کتاب بر مرحله دوم است و مؤلف سعی کرده با استناد به کتاب‌ها و مقالات مرتبط نشان دهد که چگونه در دوره‌ای سعی شده پزشکی جدید با قوانین طهارت تطبیق داده شود. مفهوم «حفظ‌ الصحه اسلامی» نیز زاییده همین تلاش بوده است. از آثار شاخص در این مرحله ـ طبق ادعای مؤلف ـ می‌توان به کتاب «مطهرات در اسلام»، اثر مهندس مهدی بازرگان اشاره کرد. 🔸جعفریان همچنین در مقدمه کتاب ـ و درجهت پروژه اصلی خود ـ اشاره می‌کند که ما در مواجهه با کلیت غرب، مدرنیته و علم جدید نیز با همین سه مرحله دست‌ به‌ گریبان بوده‌ایم؛ ابتدا ابهت آن ما را گرفت و وحشت‌زده شدیم، سپس به خود آمدیم و سعی کردیم داشته‌های خودمان را با دستاوردهای غرب ترکیب کنیم و نهایتاً دست بالا را گرفتیم و مدعی شدیم داشته‌های سنتی و بومی ما از دانش‌های غربی برتر است و به قول معروف: «آب در کوزه و ما تشنه‌لبان می‌گردیم». 🔸مؤلف درباره‌ انتخاب عنوان کتاب می‌نویسد: «درمیان تطبیق‌هایی که میان روایات اسلامی و موضوعات پزشکی جدید رخ داده، شاید یکی از جذاب‌ترین آنها، انطباق عنوان میکروب بر روایاتی است که در آنها شیطان، برای عفونت یا کثافت به‌کار رفته است». 🔸نگاهی اجمالی به ساختار کتاب کتاب «از شیطان تا میکروب» را می‌توان به دو بخش کلی تقسیم کرد؛ 🔹بخش اول ـ حدود یک‌سوم حجم کتاب ‌ ـ مقدمه‌‌ای مشروح است با عنوان «عقب‌ماندگی درمانی در سایه حفظ‌ الصحه اسلامی»؛ مؤلف در این بخش با اشاره به برخی آثار و نوشته‌ها می‌کوشد چگونگی شکل‌گیری جریان بهداشت اسلامی را نشان دهد. برخی از عناوین این بخش عبارتند از: «دکتر امیراعلم و حفظ‌ الصحه اسلامی»، «دکتر تومانیانس و حفظ‌ الصحه در دین اسلام»، «علی‌اکبر حکمی‌زاده و ترکیب علم و دین در حوزه بهداشت» و «داستان خزینه و دوش در ادبیات بهداشتی ـ دینی معاصر». 🔹بخش دوم کتاب شامل پنج متن در حوزه «حفظ الصحه اسلامی» است که عبارتند از: «نامه احمدی یا حفظ‌ الصحه اسلامی» اثر امیراعلم؛ «بهداشت در اسلام»، فصلی از کتاب تمدن‌الاسلام شیخ قاسم مهاجر؛ «هدیه همایون» اثر علی‌اکبر حکمی‌زاده؛ بخش حفظ‌ الصحه از کتاب «مرآت‌الغیب» اثر محمدعلی مبارکه‌ای؛ «مطهرات در اسلام» اثر مهندس بازرگان. 🔸کتاب «از شیطان تا میکروب» مشتمل بر ۴۳۶ صفحه است که پاییز ۹۸ چاپ شده است. 🔸هرچند ایده‌ کتاب کاملاً ابداعی نیست و دیگرانی نیز جسته و گریخته به این موضوع پرداخته‌اند، اما از نظر جامع‌بودن و نیز جمع‌آوری متون و رساله‌های ناب و کم‌یاب، بدون‌شک اثری بی‌نظیر است. -به نقل از راوی‌نیوز @daghdagheha
💠نماز جمعۀ تراز اسلام‌انقلابی و انقلاب‌اسلامی ✍مسلم گریوانی 🔹نماز جمعه، یک پایگاه استراتژیک در نظام اسلامی و دارای ظرفیت بی‌نظیری است که اگر از آن به درستی استفاده شود به تنهایی چند برابر دستگاه‌های پرهزینۀ کشور کارایی دارد و از ابداعات اسلام است که چند رسالت اصلی دارد: 🔸 ترویج معارف، اخلاق و معنویت، نه صرف توصیه به تقوا 🔸 بصیرت افزایی و تبیین مسائل روز جهان و ایران (تریبون نظام نه جریان خاص) 🔸 پیام وحدت و امیدبخشی به مردم، نه سخنان تفرقه افکنانه 🔸 تبیین آرمانهای انقلاب و سیاستهای ارائه شده از سوی امام امت 🔸 خیرخواهی:حمایت از عملکردهای صحیح مسئولان نظام و انتقاد دلسوزانه از عملکردهای نادرست و حساس شدن به تبعیضها، فسادها و انحرافها (نه صرفا مجیزگو باشد و نه صرفا عیب‌جو و عیب‌گو) 🔹از این منظر، نماز جمعه یک پیوست فرهنگی برای حاکمیت است که امام جمعه میتواند ضمن حمایت از نظام، به مثابه یک ناصح برای مسئولان ظاهر شود. 🔹لازمه چنین رسالتی، وجود امام جمعه عالم، باتقوا، مردم‌دار و دارای آگاهی‌های لازم سیاسی است. این جایگاه کلیدی در نظام اسلامی، شخصیتهای برجسته‌ای چون حضرات آیات طالقانی، خامنه‌ای، دستغیب و امثال آنان را به خود دیده که براستی امام جمعه ترازِ اسلام انقلابی بودند و مصلی‌های نمازجمعه‌شان هماره محور وحدت، محل کسب معنویت و در شمار شلوغ‌ترین اجتماعات کشور بود. ❇ باید اعتراف کرد مدتهاست که مصلی‌های کشور خلوت است! تکرار مکررات، فقدان بینش کافی نسبت به مصالح جامعه، دوقطبی‌سازی فرهنگی و سیاسی، انتقاد بدون بازگویی محاسن و ارائه راهکار، فقدان حداقل‌های اعتقادی لازم، احساس مالکیت این منصب پس از سالیان دراز تصدی آن، کهولت سن و بعضاً سخنران بی‌ربط ناشی از آن، یک روز سر کار بودن یا همان امامِ جمعه بودن (نه امامِ هفته)! و... علل و ریشه‌هایی هستند که بعضاً اتفاق افتاده و نیاز به تجدیدنظر و اصلاح دارند. 🔹بنظر میرسد شورای سیاستگذاری فعلی ائمه جمعه کشور، بخوبی این مشکلات را دریافته و سیاست تغییر ائمه جمعه کهنسال و کم‌توان را در پیش گرفته، این حرکت قابل تحسین است؛ و جا دارد انتقاد کنیم از کسانی که قبلا از عملکرد ائمه جمعه انتقاد داشتند ولی اکنون در برابر این سیاست نظام، ساکتند! ♦️ضمن استقبال از راهبرد تحویل‌گرایی این شورا، چند پیشنهاد داریم: 1⃣ تغییر حُسن است، اما نیکوتر از آن تغییر هدفمندست. تغییر باید با برنامه و محوریت بیانیه گام دوم باشد، گزینش و آموزش ائمه جمعه نیز مبتنی بر محورهای هفتگانه بیانیه صورت گیرد. 2⃣ امروزه بسیاری از فضلای حوزه حاضر به پذیرش این منصب نیستند و آنرا دون شأن خود میدانند! پس استراتژی این شورا باید تقویت جایگاه امامت جمعه باشد نه صرف تغییر امام جمعه. یک مثال: وقتی آقای قالیباف رئیس پلیس وقت بود، سیاستش را تبدیل چهره‌ی نظامی و خشن پلیس به سیمای پلیس مهربان قرار داد، شورای سیاستگذاری ائمه جمعه نیز باید راهبردش تقویت جایگاه امامت جمعه در نظر حوزه، و ارائه سیمایی جذاب از آن در نظر مردم باشد. 3⃣ ائمه جمعه سابق نباید منزوی و از گردونه حرکت انقلابی حذف شوند بلکه احترام آنها حفظ و از ظرفیت ایشان برای «شبکه ارتباطی نظام و مردم» استفاده گردد. 4⃣ نقش کلیدی امام جمعه در نظام ولایی، ایجاد پیوند میان امام و امت است. باید نظریه نظام انقلابی را اولا خوب «بفهمد» و ثانیا برای دیگران «روشنگری» کند که در این صورت، در بسیاری از امور نیازی به ورود غلیظِ رهبری نیست. 5⃣ نظام اسلامی، بر باورها و ارزشهای اسلامی مردم استوار است، اگر باورها سست گردد، نظام بر ابدان سست عنصر متکی خواهد شد نه افکار. بنابراین وجهه همت، ائمه جمعه بایست تقویت افکار و اخلاق دینی باشد که تنها تضمین‌گرِ بقای نظام و انقلاب است. 6⃣ در شرایط حاضر که اعتبار نظام و دولت کاهش یافته، در کنار خصلتِ علم و تقوا، بیشترین نیاز به امام جمعه‌ای است با روحیات جهادی، مردمی، انقلابی، ساده زیست، امیدبخش، جوان‌گرا و حاضر در میان مردم برای شنیدن رنجهای آنهاست. 7⃣ برای جایگاه امامت جمعه، پایتخت‌های فرهنگی و موضوعی انتخاب کنید، هر یک از کلان شهرهای کشور را متولی حل یک مساله فرهنگی متناسب با آن استان کنید؛ به عنوان نمونه عرض می کنم و در مثال مناقشه نیست، امامت جمعه تهران را مامور به حل مساله طلاق و موضوعات خانوادگی کنید، استان خراسان رضوی را مامور به حل مساله حاشیه نشینی و فقر کنید، استانی دیگر را مامور به روابط اجتماعی و همینطور. به امید استقرار نماز جمعه‌ای پرجمعیت، پرصلابت، تأثیرگذار، وحدت آفرین و حامی اسلام، نظام و مردم در ایران اسلامی عزیز. @dph110 @daghdagheha
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 🌷سردار حاج‌ قاسم سلیمانی بعد از سالها مجاهدت، از درجه به مقام ارتقای مقام یافت. 🔻🔻🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
💠بیانیه مجمع حوزویان رسانه‌ای در واکنش به شهادت سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی،ابومهدی المهندس و همرزمان شهیدشان بسم الله الرحمن الرحيم ♦️مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا ‏تَبْدِيلًا سردار بزرگ و پر افتخار اسلام آسمانی شد.‏ ♦️سپهبد سلیمانی، نماد بازر مقاومت در جهان اسلام بود و دل های مردمان کشورهای مسلمان منطقه را با ‏گفتمان مقاومت به یکدیگر نزدیک نمود.‏ این ضایعه را به محضر ولی الله الاعظم ارواحنا فداه، ولی امر مسلمین جهان، مراجع عظام تقلید قم و ‏نجف ‏دامت برکاتهم و ملت های شهید پرور عراق و ایران و همه ملت های آزاده تسلیت می گوییم.‏ ♦️جبهه مقاومت همچون خاری در چشم دشمنان ، در حال خاموش سازی صدای استکبار است و بی ‏شک ‏شهادت سردار سلیمانی عزیز و ابومهدی المهندس_ معاون حشد الشعبی_ و همرزمانشان این ‏حرکت را شتاب ‏خواهد بخشید.‏ دشمنان بدانند عاشقان جهاد و شهادت در سرتاسر عالم راه اين شهداي والامقام را ادامه خواهند داد و شیطان ‏بزرگ و همدستانش هرگز نتیجه ای نخواهند گرفت و موج گفتمان مقاومت بیش از گذشته همه جا را ‏فراخواهد گرفت ان شاءالله.‏ ♦️کسانی که بر طبل مذاکره با آمریکا جنایتکار می کوبند باید متوجه شده باشند که مذاکره با شیطان بزرگ ‏حماقت محض است و مسئله دشمنان ما حذف صدای مقاومت ‏است.‏ آمریکای جنایتکار با این اقدام ترویستی نشان داد در موضع ضعف و انفعال در برابر جریان مقاومت قرار دارد و ‏با این کار وحشیانه زمینه شتاب در افول خود را فراهم نمود و بر همگان ثابت شد تفکر مقاومت تنها گزینه ‏پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی در ایران و سراسر جهان است و سازش با استکبار خیانت محض است. ‏ استکبار جهانی بداند به عنایت الهی شهادت سردار سلیمانی به نقطه عطفی در تاریخ جهان تبدیل خواهد شد ‏و اقتدار و نفوذ منطقه ای نظام اسلامی ایران در برابر دید جهانیان بیشتر و محکم تر خواهد شد و انتقام ‏سختی در انتظار آن ها است.‏ ♦️دشمنان باید بدانند که خون مجاهدان خدا باعث بیداری خواهد شد و ملت ایران و عراق گفتمانِ مقاومتِ فرماندهان ‏شهید _سپهبد سلیمانی و ابومهدی المهندس_ و سایر شهدای این حادثه را با قدرت بیشتری به جهان ‏نشان خواهند داد و نابودی اسرائیل و فتح قدس شریف را نزدیکتر خواهد نمود ان شاء الله ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم مجمع حوزویان رسانه ای جمعه 13 دیماه 98‏/هفتم جمادی الاول 144‏ @daghdagheha
💠قمار خطرناک ترامپ 🔸اکنون دیگر باید از «سپهبد شهید قاسم سلیمانی» سخن بگوییم. دور تحولات در خاورمیانه به سرعت هولناکی رسیده و تنها چند روز پس از حمله به مواضع حشدالشعبی و وقایع مربوط به سفارت آمریکا در بغداد و دو روز پس از آنکه ترامپ در توئیتی ایران را تهدید به پرداخت بهای سنگینی به اتهام حمله به سفارت کرده بود، ناگهان خبر ترور سردار سلیمانی، ابومهدی المهندس (مهم‌ترین فرمانده نظامی حشدالشعبی) و گروهی از همراهان آنها در فرودگاه نظامی بغداد به یک بمب خبری بدل شد و جهانیان را در بهت و حیرت و نگرانی فرو برد. 🔸ترور سپهبد سلیمانی را باید مهم‌ترین ترور نظامی تاریخ جمهوری اسلامی دانست؛ وی علاوه بر اینکه چهره مهم سپاه در چند دهه اخیر بود، از نظر سیاسی نیز اهمیت و جایگاه ویژه‌ای داشت و نقش مهمی در تحولات سیاسی خاورمیانه در دهه اخیر ایفا کرده بود. این ترور همچنین مهم‌ترین رویارویی نظامی ایران و آمریکا در تاریخ جمهوری اسلامی تلقی می‌شود. 🔸چند روز پیش، پس از حمله آمریکا به مواضع نظامی حشدالشعبی، از این اقدام به عنوان «قمار ترامپ» یاد کردیم و در جریان حمله به سفارت آمریکا در بغداد نیز از قول نوام چامسکی نوشتیم که «همه نگران گسترش تروریسم هستند، ولی راه آسان جلوگیری از آن، این است که از حضور خود در آن جلوگیری کنید» و گفتیم که امروز این سخن می‌تواند برای دولتمردان آمریکایی بسیار کاربرد داشته باشد. با حمله هولناک دیشب و ترور سپهبد سلیمانی و ابومهدی المهندس که با دستور صریح شخص ترامپ انجام شده است، او دست به بزرگ‌ترین قمار تاریخی ممکن در منطقه زده که می‌تواند هولناک‌ترین تنش‌ نظامی ممکن را رقم بزند. 🔸رییس‌جمهور عراق نیز در پیام‌ تسلیت خود بر خویشتن‌داری در شرایط حساس کنونی تأکید کرده‌ است. مهم‌تر از وی، آیت‌الله‌ سیستانی نیز در بیانیه‌ امروز خود که از تریبون نماز جمعه کربلا خوانده شد با اشاره به اوضاع بسیار سخت عراق، خواهان «رفتار عاقلانه و حفظ خویشتن‌داری همه» برای جلوگیری از بحرانی‌تر شدن اوضاع شده است. 🔸درباره چند و چون این عملیات، حدس و گمان‌های مختلفی وجود دارد. ترامپ در سه سال ریاست‌جمهوری خود بیش از آنکه کار عملیاتی بکند، به دنبال معامله‌‌های پشت پرده و جنگ روانی بوده است. وی اکنون موقعیت متزلزلی در جریان استیضاح دارد و دموکرات‌های مخالف وی نیز در ساعات گذشته نشان دادند که از این عملیات تروریستی خوشحال نیستند. از همین رو بعید نیست که او در این عملیات، فریب اطلاعاتی اسرائیلی‌ها را خورده باشد که مترصد هر فرصتی برای ضربه زدن به ایران هستند. اما این احتمال نیز وجود دارد که ترامپ پس از شکست در وادار کردن ایران به مذاکره و معامله، تصمیم گرفته باشد که همانند دو ترفند بمباران اتمی هیروشیما و سرنگون کردن هواپیمای مسافربری ایران که آمریکایی‌ها برای پایان دادن به جنگ جهانی دوم و جنگ ایران و عراق استفاده کردند، این بار نیز از این ضربه هولناک و بی‌سابقه برای پایان دادن به تنش چهل ساله بین ایران و آمریکا استفاده کرده باشد. 🔸فرضیه فریب اطلاعاتی با توجه به تبلیغات گسترده شخص ترامپ و استفاده تیم وی از این عملیات می‌تواند ضعیف قلمداد شود. او می‌کوشد ترور ابوبکر البغدادی (رهبر داعش) و ترور سپهبد سلیمانی (فرمانده ایرانی عملیات مبارزه با داعش) را به عنوان دو نقطه قوت کارنامه درخشان خود در رقابت‌های انتخاباتی و نیز ماجرای استیضاح به رخ رقبا بکشد. 🔸اما فرضیه ترفند هیروشیمایی با توجه به تجربه مشابه دولت ریگان که با سرنگون کردن هواپیمای مسافربری توانست ایران را ظرف چند روز به سمت پذیرش قطعنامه سوق دهد می‌تواند تبیین‌کننده تصورات تیم ترامپ باشد. فعلا تیم ترامپ در حال توجیه رقبای داخلی و مقامات خارجی است و به آنها می‌گوید که به صورت قانونی و برای دفاع از جان شهروندان آمریکایی دست به این ریسک بزرگ زده است. این در حالی است که انیس کالامار؛ گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور اعدام‌های خودسرانه و غیرقانونی گفته که ترور سلیمانی و ابومهدی المهندس به احتمال زیاد غیر قانونی و ناقض قواعد بین‌المللی حقوق بشر است. 🔸مهم‌ترین واکنش در ایران را نیز باید دو پیام امروز حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دانست؛ نخست در پیام تسلیت شهادت سردار سلیمانی از «انتقام سختی که در انتظار جنایتکاران است» سخن گفتند و اعلام کردند که «کار و راه شهید سلیمانی» ادامه خواهد یافت. چند ساعت بعد نیز سردار اسماعیل قاآنی را که در این سال‌ها جانشین سردار سلیمانی در سپاه قدس بود به عنوان فرمانده جدید این نیرو تعیین کرده و از وی خواستند همان برنامه‌های زمان فرماندهی سردار سلیمانی را ادامه دهد. این می‌تواند بدین معنا باشد که ایران درصدد واکنش حساب‌شده‌تری است و قصد دارد از این عملیات تروریستی، هوشیارانه بهره بگیرد. @daghdagheha
💠حاج قاسم علمدار گام اول انقلاب و الگوی جوانان در گام دوم انقلاب 🖋محمد افضلی(دانش‌آموخته حوزه علمیه قم) 🔸بامداد روز جمعه 13 دی ماه 1398 خبر اندوهناک شهادت بزرگ مردی از سلسه جانبازان روح خدا و سرداری از سرداران بزرگ اسلام سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلمانی در همه دنیا پخش شد. 🔸با شنیدن این خبر تاسف‌انگیز نه تنها جهان اسلام بلکه قلوب همه مردم آزاده و خدا جوی دنیا پر از غم و ماتم گردید و عزادار شد. چرا که همه انسان های این جهان خاکی شاهد از دست دادن مردی بودند که حافظ یتیمان و مستضعفان و به تاراج رفتگان بود، مردی که نماد رهایی مظلوم از ظالم بود. 🔸حاج قاسم نه اینکه فقط محبوب ایرانیان باشد محبوب همه قلب های مظلوم و عاشقان آزادی و حریت انسان در صده بیست و یکم در عراق، افغانستان، لبنان، سوریه، یمن، پاکستان و دهها کشور دیگر شده بود.  🔸حاج قاسم نه تنها محبوب ایرانیان و سردار ملیشان باشد بلکه محبوب تمامی اقوام ایرانی از ترک، عرب، بختیاری، بلوچ و لر و ..... و غیر ایرانی بود.  🔸حاج قاسم یعنی تفکر هیهات من الذّلّه  استکبار جهانی یعنی آمریکا و اسرائیل و هم پیمانانشان گمان کرده‌اند با شهادت حاج قاسم حلقه اتصال بین ملت های مستضعف و مظلومین جهان را گسسته اند؛ زهی خیال باطل که حاج قاسم فقط یک فرد مشخص با دستی مجروح از مبارزه با بی‌داد نبود بلکه حاج قاسم یک تفکر بود، او نماد تفکر انقلابی، تفکر مقاومت و ایستادگی، تفکر پیروزی خون بر شمشیر و خلاصه اینکه حاج قاسم تفکر ناب حضرت روح الله و نایب بر حقش امام خامنه‌ای برای آزادی مستضعفان جهان از دست مستکبران بود و این تفکر تازه درخت جوانش بعد از گذشت 40 سال از انقلاب اسلامی موقع میوه دادنش رسیده میوه هایی از جنس شهید حججی ها و مصطفی صدرزاده ها و میلیون ها جوان انقلابی و مومن در سراسر دنیا نه فقط شیعه، بلکه اهل سنت و مسیحی و خدا می داند و اهلش که این تفکر چه بر سر اهل ظلم و بی‌داد خواهد آورد. 🔸مالک اشتر علی  تفکر حاج قاسم یعنی ولایت پذیری و جان شیرین خود را فدای اسلام و مسلمین کردن یعنی ولایت پذیری و تا آخر جان پای عهد خود ایستادن؛ و همین تفکر او بود که در جنگ تحمیلی 8 ساله او را چند بار مجروح نمود و بارها تا مرز شهادت پیش رفته بود. 🔸تفکر حاج قاسم یعنی به داد بیچارگان رسیدن، در لحظه خطر خود را فدایی ملت کردن رسیدگی به زلزده زدگان و در سیل مانده ها و... 🔸حاج قاسم دانشجوی نمونه دانشگاه امام حسین در یک جمله می توان گفت که حاج قاسم خوب دانشجویی بود در مکتب اربابش حسین ابن علی علیه السلام و در این مکتب مشق عشق به اسلام و وفاداری به ولایت و شهادت در این راه را با نمره عالی قبول و دانشجوی نمونه ای در عصر خمینی برای مولایش حسین ابن علی شد و به همه فهماند که با مقاومت و ایستادگی در برابر ظلم و بیداد است که می توان همیشه پیروز میدانهای سخت شد. به همه فهماند که راه شهادت تنها راه باز مقابله با طاغوت است و چه زیبا حضرت حق فرمود و من عشقنی عشقته و من عشقته قتلته. 🔸علمدار گام اول و الگوی جوانان در گام دوم  در یک کلام میتوان گفت حاج قاسم اسم رمز بود اسم رمز گام اول انقلاب اسلامی، یعنی علمدار مقاومت و سردار ایستادگی در مقابل زور گویان عصر حاضر بود. 🔸و چه خوب الگویی بود و خواهد بود برای جوانان انقلابی برای گام دوم انقلاب جمهوری اسلامی ایران و صدور انقلاب به همه ملت های آزاده جهان  🔸بسم الله القاسم الجبارین ....... او رفت تا به تاریخ راه بن بست مذاکره را نشان دهد.  او رفت اما دشمنان این مرز بوم بدانند میلونها جوان انقلابی که خون رگهایشان تازه به جوش آمده در سراسر دنیا آماده فدا شدن برای تفکر حاج قاسم هستند و تا انتقام خون این سردار عزیز را نگیرند از پای نخواهند ایستاد. 🔸او رفت اما دشمنان اسلام و مقاومت بدانند با خون این سردار عزیز چنان اتحادی در محور مقاومت شکل خواهد گرفت که کمترین آن فرار آمریکایی ها از عراق و منطقه و در نهایت نابودی اسراییل خواهد بود. 🔸او رفت اما ... گرگ ها خوب بدانند در این ایل غریب  گر پدر مُرد تفنگ پدری هست هنوز  گر چه یاران همه بار سفر بر بستند  شیر مردی چو سید علی خامنه ای هست هنوز @daghdagheha
💠...آن ضرورتى كه از طرح انسان در هستى برمى‏‌خاست، امامت را مطرح مى‏‌كند. و همين ضرورت، عطش و نياز به امام را در تو شكل مى‏‌دهد؛ و اين عطشِ شكل گرفته و اين عشق مبدل، تو را به تهيه زمينه‏‌هاى آن حكومت، در آن وسعت و با هدف بزرگِ بالاتر از آزادى و عدالت و رفاه و تكامل، وامى‏‌دارد. اين‏جاست كه قلب مالك كه از عشق على سرشار شده، او را به جدايى از على كه از جانش بيشتر احساسش مى‏‌كند، دستور مى‏‌دهد. مالك مى‏‌رود؛ ولى در اين جدايى با على جمع است و هماهنگ است. خنك آن‏ها كه در جدايى‌‏شان با هم بودند؛ بيچاره ما كه در جمع‏مان ناهماهنگ‏يم. استاد علی صفایی /تو مى‌آيى، ص ۹۰ 🔻🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
💠مذهب، میهن، حماسه... 🖋صادق بابایی 🔸این، سه رکن رستاخیز امروز تهران است. رخداد چنین وحدتی، در بطن جامعه‌ی متکثری همچون ایران، حقّا که جای شگفت دارد؛ و این چنین وحدتی، به پشتوانه‌ی تک‌عامل نیست. 🔸عقیده، میهن و حماسه، در کنار یکدیگر موجب چنین خروشی گردید. می‌توان امنیت را هم افزود که البته در ذیل میهن می‌گنجد. می‌توان از کاریزمای شخص سردار هم یادی کرد، که البته نقش سترگی در حماسی‌تر شدن شهادتش ایفا کرد. 🔸پیشینه‌ی حاکمیت کشور نشان داده است، هرکجا که حمایت‌های مردمی بوده _ولو در سطوحی نازل‌تر از آنچه امروز رخ داد_ قدم‌هایش را محکم‌تر از پیش برداشته و به‌تعبیر مرسوم، انقلابی‌تر عمل کرده است. جای شک نیست که سوخت بالستیک‌های شلیک‌شونده در روزهای آتی، همین امروز به مخزن‌شان تزریق شد! حمایتی که تک‌تک افراد حاضر در مراسم امروز ابراز نمودند، چه خود بدانند و چه ندانند، نویدبخش انتقامی سخت در عرصه‌ی نظامی، پایان برجام و حرکت بسوی پارلمانی انقلابی‌طور در عرصه‌ی سیاسی، و مُهر تمدیدی بر مقبولیت نظام اسلامی در عرصه اجتماعی خواهد شد. #شهید_قاسم_سلیمانی #انتقام_سخت 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
💠خاورمیانه جدید 🖋مهدی همازاده 🔸سامانه ضدموشکی مهمترین و بزرگترین پایگاه آمریکا در عراق از دفع موشکهای متوسط ایران هم عاجز بود و این یعنی نیروهای آمریکایی در خانه ای شیشه ای و در دسترس ایران زندگی می کنند. 🔸ایران اما امروز فقط مهمترین پایگاه های آمریکا در عراق را نزد؛ بلکه غرور بی‌جای ارتش آمریکا و جرات مقامات سیاسی این کشور برای حملات بعدی را نیز هدف قرار داد. 🔸همچنین پیامی محکم و روشن به اسرائیل و کشورهای عرب متحد منطقه فرستاد و این، ضریه اساسی به #هژمونی_آمریکا در منطقه بود. 🔸تلاش برای مخفی یا افشا کردن تلفات انسانی و تجهیزاتی پایگاه #عین_الاسد حمله امروز چه اهمیتی دارد وقتی اهداف بسیار مهمتری(مانند آنچه که ذکر شد) به درستی مورد اصابت قرار گرفته اند؟ پ.ن: جنگ‌طلب بودن با قاطعیت پیش‌گیرانه بسیار فرق می کند. امروز جمهوری اسلامی ایران در راستای منافع ملی و امنیت خود، اقدامی درست و بازدارنده انجام داد و آمریکا قادر به #پاسخ_نظامی نیست. 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha