🔰عنایت حضرت زهرا (س) به شهید سید مجتبی نواب صفوی سید مجتبی را باردار بودم. شبی در خواب دیدم که نوری تمام فضای خانه را فرا گرفت. بانویی در میانه نور ایستاده بود و صدایش در گوشم طنین افکن بود: «من فضه خادم حضرت زهرا (س) هستم. از سوی ایشان هدیه ای برای شما آورده ام». دستان شکوه السادات می لرزید. شاید از عظمت این هدیه بود. یک برد یمانی و یک خوشه انگور که سه حبه درشت و زیبا داشت. (گویا خوشه انگور خود سید بود که در زمان شهادت سه فرزند دختر به نام های فاطمه، زهرا و صدیقه داشت) یک ماه بعد سید مجتبی به دنیا آمد. #اتحادیه_عماریون دهه هفتادیا 👇 @dahehaftadiihay_amariyon

💚💛💚💛#part2 💛💚💛 💚💛 💛 دروکه بازکردم مامان خنده ای به روم پاشیدوگفت:(سلام.خسته نباشی) _سلام مامان خانوم گل شمام خسته نباشی..... :(خوبه کم زبون بریزبرولباساتوعوض کن خنده ای شیطون کردم روفتم سمت اتاقم لباساموبایه دست لباس راحتی عوض کردم ورفتم جلوی آینه تاموهاموشونه کنم بزاریدازخودموخونوادم بگم: بنده هلماخانوم ته تغاری خانواده امیری هستم ۱۸سالمه وسال آخردبیرستانم رشتم عکاسی هست البته جانمونه معدلم بالابودولی علاقم به این رشته بودیه برادربزرگترازخودم دارم به اسم شنتیادرحال حاضر۲۴سال سن داره ودانشجوعه توی دانشگاه علوم سیاسی میخونه پدرم کارمندبانک ومادرم خانه داره البته تاقبل ازبه دنیااومدن شنتیامعلم بوده....اهل قم هستیم وخلاصه خداروشکراززندگیمون راضی.... نگاهی به چهرم کردم....چهره ساده یه دخترشرقی روداشتم.....به قول مامان چیزی که زیبامیکنه ادموصیرته نه صورت..... ازاتاق رفتم بیرونورفتم توی آشپزخونه به مامان گفتم _باباکی میاد؟شنتیاکجاس؟ :(بابات که یه نیم ساعت دیگه ساعت کاریش تموم میشه شنتیام الاناس برسه.....توچراهرروزاین سوالای تکراریومیپرسی؟ _مامان!خب نپرسم چکارکنم؟؟میدونی که عادتمه.... مامان سری تکون دادوچیزی نگفت....اذانوگفته بودن وضوگرفتم همونطورکه سمت اتاق میرفتم برای اقامه نمازحدیث کسامثل هروروزداشت پخش می شد....نوای حاج مهدی سماواتی علی الخصوص توی این دعاخیلی قشنگه....سجادموازکشوکنارتخت برداشتموچادرموسرکردم ونمازوشروع کردم..... بعدازبه اتمام رسیدن دونمازدعای فرجوخوندم....نمیخوام ادعاکنم که خیلی خوبم اماواقعاهرروزبرای فرج امام زنده وغایبم دعامیکنم....دوااتقه به درخوردودربازشدقامت شنتیاروتوی دردیدم گفت _سلام.قبول باشه زودبیاناهار.... جملاتشوبه صدمن اخم بیان میکرد.....اوخ اوخ حتماتوی دانشگاه مشکلی پیش اومده والاکه یکمی نرمتره....رفتم بیرونوبابارودیدم باشوق دخترونم گفتم _بــــه بــــه اقای امیــــری حالتون چطوره قربان؟ باباتک خنده مردونه وپدرانه ای کردوگفت _سلام ته تغاری بابا....خوبین انشالله؟ _به خوبی پدرگرامی ماهم خوبیم.... مامان گفت :(کم زبون بریزواسه ی شوهرمن..... _بابای راسته که میگن دخترهووی مادره.... باباخندیدوچیزی نگفت....اماخب تنهاکسی که ساکت وفکوربودشنتیابودمنم خواهرمونمیتونم انکارکنم نگران نشدم....بعدناهارمیوفتم روسرش که بگه چی شده اگه من هلمام که اززیرزبونت میکشم بیرون چته..... ادامه دارد.... 💚 💛💚 💚💛💚 💛💚💛💚

" آرامش" به معنای آن نیست که صدایی نباشد، مشکلی وجود نداشته باشد، یا کار سختی پیش رو نباشد... " آرامش" یعنی در میان صدا، مشکل و کار سخت، دلی آرام وجود داشته باشد…  ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌  •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• #اتحادیه_عماریون #همدلی #انقلابی_گری ⬅️دهه هفتادیا👇 @dahehaftadiihay_amariyo

🔹این ۶ میم را به یکدیگر انتقال دهید تو محبوبی تو مهمی تو محترمی تو مفیدی تو میتونی تو می فهمی 🔹و از ۸ ت نحس فاصله بگیرید تهدید تحقیر تنبیه تبعیض توهین ترس تنفر تمسخر #اتحادیه_عماریون #همدلی #انقلابی_گری ⬅️دهه هفتادیا👇 @dahehaftadiihay_amariyo

💚💛💚💛#parte3 💛💚💛 💚💛 💛 بعدازناهارسفره روجمع کردم وظرفاروشستم مامانوباباعادت داشتن بعدازناهاراستراحت کنن رفتم سمت اتاق شنتیاودروبازکردم....نوچی کردوگفت _هلماپینوکیوادم شدتونمیشی؟؟؟ _اون کارتون بودبرادرم کارتون....خب حرف بزن ببینم چت شده انقدگرفته ای؟؟ اخماشوکشیدتوهموبه دراشاره کردینی بروبیرون ابرویی بالاانداختموروصندلی میزش نشستم روتختش نیم خیزشدوگفت _هلمابروبیرون اعصاب ندارم _خب منم اومدم ببینم چرااعصاب نداری.... _هلماالان وقتش نیست... _خب پس بزار..... بادادی که زدچارستون بدنم لرزید....اشک توچشام جمع شد...صورتش ازخشم قرمزبود....چونم لرزیدقبل ازاینکه اشکام بریزه رفتم بیرون....رفتم توی اتاق خودم....اشکاموپاک کردموزیرلب گفتم _به درک.... حسابی اعصابم خوردشده بود....خب هلماخانوم کرم ازخوده درخته چندباربهت گفت بروبیرون؟؟خب لااقل میزاش بگم شب ببرتم پارک روبه روی خونه.....روی تخت درازکشیدموبی اهمیت به موضوع امروزسعی کردم بخوابم.......باصدای زنگ موبایل بلندشدم نگاهی به صفحه انداختم مامان بود....واخب چرازنگ زدمیومدتواتاق...اههه هلماگوشیوجواب بده....تماسووصل کردمو _سلام هلماجان خوبی مامان؟ _ممنونم جانم مامان؟ _هلماجان حال خاله خوب نبودمن اومدم اینجافردامیام شب یادت نره برای شنتیاشام درست کنیا.... _باشه مامان.چشم باباکجاست؟ _آخرهفتس تصمیم گرفتن بادوستاش برن کوه.... _اها....باشه کاری نداری مامان؟ _نه مواظب خودتون باشین خداحافظ _چشم شماهم همینطورخداحافظ.... ازاتاق رفتم بیرون....خونه ساکت بوداروم رفتم سمت اتاق شنتیاودروبازکردم....به پهلوخوابیده بود....ینی اینجاس که میگن دلم نمیادقهرکنم....گوشیش زنگ خورد...دوستش علی بود....خب ناراحت میشه من جواب بدم بزاربیدارش کنم....اروم تکونش دادموصداش زدم... چشاشوبازکردگفت _بله؟؟ گوشیت.... بدون حرف اضافه ای رفتم بیرون...اماخدامیدونه داشتم ازفوضولوی میمردم....😂 ادامه دارد.... 💛 💚💛 💛💚💛 💚💛💚💛 #اتحادیه_عماریون دهه هفتادیا 👇 @dahehaftadiihay_amariyon

#تلنگرانه♨️ فاصله ما تا خــداﷻ فقط یڪ صدا زدن است! ◁ یڪ نماز! ◁ یڪ صفحه قرآن! ◁ یڪ دعا! ◁ یڪ درددل! ◁یڪ مناجات! و ڪَاهـے با ڪنار ڪَذاشتن همین یڪے ها، چقدر دور مے شویم از تو اےمهربان!! چقدردور ..... 🍁🍂🍃 ↶【به ما بپیوندید 】↷ #اتحادیه_عماریون دهه هفتادیا 👇 @dahehaftadiihay_amariyon

#به_خانم_ما_میگه_بقچه😕 بخونید,خیلی قشنگه ﺣﺎﺝ ﺁﻗﺎﯼ ﮐﺎﻓﯽ ﻧﻘﻞ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ :👇👇👇👇 👈ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻣﯿﺮﻓﺘﻢ ﻗﻢ، ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻧﺒﻮﺩ، ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻫﺎﯼ ﺷﯿﺮﺍﺯ ﺭﻭ ﺳﻮﺍﺭ ﺷﺪﯾﻢ 🚍 ﯾﻪ ﺧﺎﻧﻤﯽ ﻫﻢ ﺟﻠﻮﯼ ﻣﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ،👩 ﺍﻭﻥ ﻣﻮﻗﻊ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺭﻭﺳﺮﯼ ﺳﺮﺷﻮﻥ ﻧﻤﯽ ﮐﺮﺩﻥ ! ﻫﯽ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺍﯼ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﻣﻮﻫﺎﺷﻮ ﺗﮑﻮﻥ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺳﺮﺷﻮ ﺗﮑﻮﻥ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻣﻮﻫﺎﺵ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩ ﺗﻮ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﻦ . 😁 ﻫﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯽ ﺷﺪ ﻣﯿﻨﺸﺴﺖ، ﻫﯽ ﺳﺮ ﻭ ﺻﺪﺍ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ. ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﯾﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﺟﻠﺐ ﺗﻮﺟﻪ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﮐﻨﻪ .🔔😒 ﺑﺮﮔﺸﺖ، ﯾﻪ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﻣﻨﻮ ﺧﺎﻧﻤﻢ ﮐﻪ ﮐﻨﺎﺭ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﻧﺸﺴﺘﻪ ( ﺧﺐ ﭼﺎﺩﺭ ﺳﺮﺵ ﺑﻮﺩ ﻭ ﭘﻮﺷﯿﻪ ﻫﻢ ﺯﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺗﺶ) ﮔﻔﺖ : 📣ﺁﻗﺎ ﺍﻭﻥ ﺑﻘﭽﻪ ﭼﯿﻪ ﮔﺬﺍﺷﺘﯽ ﮐﻨﺎﺭﺕ؟😏 ﺑﺮﺩﺍﺭ ﯾﮑﯽ ﺑﺸﯿﻨﻪ . ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﺎ ﻣﯿﮕﻪ ﺑﻘﭽﻪ !😥 ﮔﻔﺘﻢ : ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﺎﺳﺖ .😠 ﮔﻔﺖ : ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭﯼ ﭘﯿﭽﯿﺪﯾﺶ؟ ﻫﻤﻪ ﺧﻨﺪﯾﺪﻧﺪ.😂 ﮔﻔﺘﻢ : ﺧﺪﺍﯾﺎ ﮐﻤﮑﻤﻮﻥ ﮐﻦ ﻧﺬﺍﺭ ﻣﻀﺤﮑﻪ ﺍﯾﻨﺎ ﺑﺸﯿﻢ ...😔 ﯾﻬﻮ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﻪ ﺫﻫﻨﻢ ﺭﺳﯿﺪ.💬 ﺑﻠﻨﺪ ﮔﻔﺘﻢ : 📢ﺁﻗﺎﯼ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ! ﺯﺩ ﺭﻭ ﺗﺮﻣﺰ .😳 ﮔﻔﺘﻢ : ﺍﯾﻦ ﭼﯿﻪ ﺑﻐﻞ ﻣﺎﺷﯿﻨﺖ؟ ﮔﻔﺖ : ﺁﻗﺎﺟﻮﻥ، ﻣﺎﺷﯿﻨﻪ !🚗 ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻫﻢ ﻧﺪﯾﺪﯼ ﺗﻮ، ﺁﺧﻮﻧﺪ؟ !😳 ﮔﻔﺘﻢ : ﭼﺮﺍ؟ ! ﺩﯾﺪﻡ . ﻭﻟﯽ ﺍﯾﻦ ﭼﯿﻪ ﺭﻭﺵ ﮐﺸﯿﺪﻥ؟ ﮔﻔﺖ : ﭼﺎﺩﺭﻩ ﺭﻭﺵ ﮐﺸﯿﺪﻥ ﺩاره! ﮔﻔﺘﻢ : ﺧﺐ، ﭼﺮﺍ ﭼﺎﺩﺭ ﺭﻭﺵ ﮐﺸﯿﺪﻩ؟ ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﺎ ﺷﯿﺮﺍﺯ ﮔﺎﺯ ﻭ ﺗﺮﻣﺰ ﮐﻨﻢ، ﭼﻪ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﻢ !😡 ﭼﺎﺩﺭ ﮐﺸﯿﺪﻥ ﮐﺴﯽ ، ﺧﻂ ﻧﻨﺪﺍﺯه ﺭﻭش ...👀 ﮔﻔﺘﻢ : ﺧﺐ، ﭼﺮﺍ ﺷﻤﺎ ﻧﻤﯽ ﮐﺸﯽ ﺭﻭ ﻣﺎﺷﯿﻨﺖ؟ ﮔﻔﺖ ﺣﺎﺟﯽ ﺟﻮﻥ ﺑﺸﯿﻦ ﺗﻮ ﺭﻭ ﻗﺮﺁﻥ .😩 ﺍﯾﻦ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻋﻤﻮﻣﯿﻪ !🚍 ﮐﺴﯽ ﭼﺎﺩﺭ ﺭﻭﺵ ﻧﻤﯽ ﮐﺸﻪ ! ﺍﻭﻥ ﺧﺼﻮﺻﯿﻪ ﺭﻭﺵ ﭼﺎﺩﺭ ﮐﺸﯿﺪﻥ !☝ "ﻣﻨﻢ ﺯﺩﻡ ﺭﻭ ﺷﻮﻧﻪ ﺷﻮﻫﺮ ﺍﯾﻦ ﺯﻧﻪ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﯾﻦ ﺧﺼﻮﺻﯿﻪ، ﻣﺎ ﺭﻭﺵ ﭼﺎﺩﺭ کشیدیم😉😅 #اتحادیه_عماریون دهه هفتادیا 👇 @dahehaftadiihay_amariyon

[ #حرف_دل ] ❤️ ★یقین دارم ⇜اگر گناه🔞وزن داشت! ⇜اگر لباسمان را سیاه میکرد! ⇜اگر چین و چروک صورتمان را؛ زیاد میکرد!!! بیشتر از اینها حواسمان به خودمان بود... ❣حال آنکه گناه ↵قد روح😇 را خمیده! ↵چهره بندگی را سیاه! ↵و چین و چروک به پیراهن سعادت مان می‌اندازد😔 ☘• #اتحادیه_عماریون دهه هفتادیا 👇 @dahehaftadiihay_amariyon

✨﷽✨ ◈۰۰〖شرایط دوست واقعی〗۰۰◈ ✍امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: کسی که تمام شرایط را داشته باشد رفیق کامل است و الا به همان اندازه درجه دوستی او کم می شود، و اگر هیچ یک از آنها را نداشته باشد اساساً نام دوست نمی توان بر او گذاشت. ⓵ ظاهر و باطنش یکسان باشد. ( آنچه نسبت به تو ابراز می دارد در دل نیز همان باشد ) ⓶ خوبی تو را خوبی خودش بداند و بدی تو را بدی خود، ( آبروی تو را آبروی خود بداند )؛ ⓷ اگر در وضع مالی او بهبودی حاصل شد و به ثروتی دست یافت یا به مقامی رسید، با تو تغییر روش ندهد؛ ⓸ به اندازه توانایی و قدرتش از مساعدت و همراهی با تو مضایقه نکند؛ ⓹  تو را در روز گرفتاری و بدبختی به دست فراموشی نسپارد و تنهایت نگذارد 📚 وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۱۴۶ ↶【به ما بپیوندید 】↷ #اتحادیه_عماریون دهه هفتادیا 👇 @dahehaftadiihay_amariyon

⇜🙃❣ #شهیدانه ↝ بزرگۍ‌میگفت: تڪیه‌ ڪن‌به‌ شہـداء🌹 شہـدا تڪیه‌شان‌ خداست... اصلا‌ ڪنارگل بنشینی بوۍ گل‌ میگیرۍ پس‌ گلستان‌ ڪن‌ زندگیت‌ را‌ با‌ یاد شہـدا...✨🌷 #اتحادیه_عماریون دهه هفتادیا 👇 @dahehaftadiihay_amariyon

⭕️چرا باید شکرگزار باشیم؟ 1- شکرگزاری به داشته هایتان برکت می دهد و شما را در رسیدن به خواسته هایتان یاری می کند. ♻️✨♻️✨♻️ 2- شکرگزاری, سراسر ذهنتان را به سمت همگونی و هماهنگی نزدیکتری با انرژی های خلاقه کیهان می کشاند. ♻️✨♻️✨♻️ 3- هرچیزی که به آن بیندیشیم و یا قدردان آن باشیم, آن را بسویمان می کشانیم. ♻️✨♻️✨♻️ 4- اگر بتوانیم صادقانه به جای رشک, حسادت و انتقاد, شادمانه خدا را شکر کنیم, آنوقت می توانیم مطمئن باشیم که همان برکت وقتی بهتر به سراغ خودمان نیز خواهد آمد. ♻️✨♻️✨♻️ 5- پیوسته به خاطر نعمتهایی که به شما عطا شده است, قدردانی کنید و عشق بورزید, تا زندگی خود را به بهترین شکل متحول سازید. #اتحادیه_عماریون #همدلی #انقلابی_گری ⬅️دهه هفتادیا👇 @dahehaftadiihay_amariyo

📚مروری برتاریخ... امروز۲۱دی ماه۱۳۹۹ مصادف با۲۶جمادی الاول۱۴۴۲ و۱۰ژانویه۲۰۲۱ ذکرروز📿👈🏻یاذواجلال والاکرام مناسبت ها👇🏻 بازی تیم ملی فوتبال ایران_عراق نتایج👈🏻(۱_۲)《برد》 شهر/ورزشگاه📣الریان_قطر عنوان مسابقه=جام ملت های آسیا۲۰۱۱ سرمربی=افشین قطبی گلزنان=غلامرضارضایی_ایمان مبعلی سال انجام👈🏻۱۳۸۹ #اتحادیه_عماریون #همدلی #انقلابی_گری ⬅️دهه هفتادیا👇 @dahehaftadiihay_amariyo