《 #بریده_ای_از_کتاب 》 «هميشه یادت باشه که تو ارزش داری، تو مهمی، تو عزیزی، و چیزی رو به دنیا اضافه می‌کنی که هیچ‌کس دیگه‌ای از پسش برنمی‌آد.» 🕊🌿

《 #بریده_ای_از_کتاب 》 «به‌نظرت بزرگ‌ترین راه هدردادن وقت چیه؟» موش کور گفت: «اینه که خودت رو با بقیه مقایسه کنی.» 🐝🌻

《 #بریده_ای_از_کتاب 》 از خودت می‌پرسی: آن روُیاها کجا هستند؟ سرت را تکان می‌دهی و می‌گویی: سال‌ها چه زود می‌گذرند! و باز هم از خودت می‌پرسی: تو با زندگی‌ات چکار کردی؟ بهترین سال‌های عمرت را کجا به خاک سپردی؟ اصلاً زندگی کردی یا نه؟ ♥️🌿 ؛┫ꔷ کتاب شب های روشن┋ پ.ن: همین حالا از خودتون بپرسید تا الان واقعا زندگی کردین یا نه؟

《 #بریده_ای_از_کتاب 》 «حال» را می‌شود با درد گذراند؛ اما تصوّر دردآلود بودن آینده و دوام بدون دگرگونی «حال»، انسان را از پا در می‌آورد...📓

《 #بریده_ای_از_کتاب 》 اژدهای کوچک که خرچ‌خرچ توت می‌خورد گفت: «اصلاً فکرش رو هم نمی‌کردم که به‌خاطر آب و غذا این قدر شکر کنم.» پاندای بزرگ گفت: «جالبه که وقتی با دید تازه به چیزهای ساده نگاه می‌کنيم می‌بينيم که می‌تونن بیشترین شادی رو به ارمغان بیارن.» 🛵🌈

《 #بریده_ای_از_کتاب 》 «هرچی کمتر سعی کنم دنیا رو کنترل کنم ، آزاد ترم تا پیش رفتنش رو با تمام شگفتی های رام نشدنیش تماشا کنم .»✨🌍

《 #بریده_ای_از_کتاب 》 «هیچی تحت کنترل ما نیست کوچولو ... واقعا نیست، فقط اعتماد دارم که زندگی ما رو به جایی که باید باشیم می‌رسونه.» اژدهای کوچک پرسید: «ولی اگه من یه جایی باشم که نخوام چی؟» پاندای بزرگ گفت: «چنین چیزی هم پیش می‌آد و البته ما می‌تونیم سعی کنیم شرایطمون رو تغییر بدیم و بهترش کنیم، ولی بعضی وقت‌ها، مثل الان، نمی‌تونیم تغییری ایجاد کنیم و باید سعی کنیم شرایط رو همون‌طوری که هست بپذیريم. این پذیرش آرامش بزرگی به همراه داره..

《 #بریده_ای_از_کتاب 》 امیدوارم روزی خودت صاحب یک دختر بشوی. آن روز می فهمی چقدر دوست داری عوض آن که دخترت دنبال نقطه ضعف هایت بگردد، از تو تعریف و تمجید کند...❤️‍🩹🔐 ؛┫ꔷ دریاچه‌ی شیشه‌ای ┋

《 #بریده_ای_از_کتاب 》 گاهى اوقات تصمیم به تمام کردن یک رابطه حتى اگر به قیمت شکسته شدن قلبتان تمام شود، بزرگترین لطف در حق خودتان است ...!🕊

《 #بریده_ای_از_کتاب 》 امیدوارم روزی خودت صاحب یک دختر بشوی. آن روز می فهمی چقدر دوست داری عوض آن که دخترت دنبال نقطه ضعف هایت بگردد، از تو تعریف و تمجید کند...❤️‍🩹🔐 ┫ꔷ دریاچه‌ی شیشه‌ای ┋

《 #بریده_ای_از_کتاب 》 اژدهای کوچک که خرچ‌خرچ توت می‌خورد گفت: «اصلاً فکرش رو هم نمی‌کردم که به‌خاطر آب و غذا این قدر شکر کنم.» پاندای بزرگ گفت: «جالبه که وقتی با دید تازه به چیزهای ساده نگاه می‌کنيم می‌بينيم که می‌تونن بیشترین شادی رو به ارمغان بیارن.» 🛵🌈 ؛┫ꔷ پاندای بزرگ و اژدهای کوچک┋