eitaa logo
حسینیه[دَهِه هَشتاد+نَودیها]
349 دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
76 فایل
اَلسَّلامُ عَلَیكِ یا سَیِّدتَنا رُقَیَّةَ عَلَیكِ التَّحِیَّة َاَلسَّلامُ وَ رَحْمَةُ اللهِ ♡ وَقفِ‌رُقَیِه‌خاتونِ‌وشاهزادِه‌علی‌اصغَر🤍🌙 اَلحَّمدُلِله الَّذیٖ خلقَ الزَهرا... _ای‌اهل‌نت‌بی‌اهل‌بیت‌نباشید! کانال‌خودسازیمون💪🏻🤍 @maktaabe_zahra1
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطره 🔸پایبند به اعتقادات! رفیق‌ شهید آرمان علی‌وردی : آرمان واقعا مومن بود. چند روزی بود آرمان با من میومد می رفتیم بدنسازی.. بعد یه مدتی آرمان اومد گفت: دیگر نمیخوام بیام... گفتم: چرا؟! گفت: اینجا آهنگ های تند و بلند زیاد پخش میکنن، گوش دادنشون درست نیست! گفتم: من که پول ترم اینجارو دادم و تا آخرش اینجام. اما آرمان گفت: نه من دیگه نمیتونم؛ و رفت یه باشگاه دیگه...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میگن شھید آرمان علی وردی، زمانی که داشت توی ورزشگاهِ آزادی سرودِ سلام فرمانده رو میخوند؛ فکرشو میکرد فقط چند ماه بعد اسم خودش رو تویِ سرودِ سلام فرمانده٢ بیارن؟! رفقا خوب عمل کنیم اینطوری میخرن! فقط باید بریم دنبال که چیکار کنیم اینطوری به چشمِ امام زمان بیایم و ما هم بتونیم محبوبِ دلِ فرماندمون بشیم:)🥺
🌷 آرمان از ابتدا، آخر صف بود❗️ 👤دوستان شهید آرمان علی‌وردی تعریف می‌کنند: 🔸شب قدر سال گذشته، توی هیئت اعلام کردن به یک نفر نیاز هست که بچه‌های کوچیک رو، از دم ورودی مراسم ببره تا مهدکودک هیئت. 🔸همه گفتیم: ما می‌خوایم قرآن سر بگیریم و قبول نکردیم. اما آرمان تا شنید قبول کرد و کل شب احیا، فقط دم در وایساده بود و بچه‌هارو تا مهدکودک می‌برد. 🙂❌ راه‌های عاقبت‌بخیری فقط اونایی نیست که ما فکر می‌کنیم! شهید اگر می‌خوای بشی، ✌️ باید شهیدانه زندگی کنی. ما سینه زدیم، بی‌صدا باریدند از هرچه که دم زدیم، آن‌ها دیدند ما مدعیان صف اول بودیم از آخر مجلس شهدا را چیدند ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┄┅┅♦️شهدا♦️┅┅┄
خاطره 🔸پایبند به اعتقادات! رفیق‌ شهید آرمان علی‌وردی : آرمان واقعا مومن بود. چند روزی بود آرمان با من میومد می رفتیم بدنسازی.. بعد یه مدتی آرمان اومد گفت: دیگر نمیخوام بیام... گفتم: چرا؟! گفت: اینجا آهنگ های تند و بلند زیاد پخش میکنن، گوش دادنشون درست نیست! گفتم: من که پول ترم اینجارو دادم و تا آخرش اینجام. اما آرمان گفت: نه من دیگه نمیتونم؛ و رفت یه باشگاه دیگه...