قسمتی از کتاب:
کمکم داشت حالم از اون شرایط به هم میخورد. بچهها متوجه نمیشدن که من دارم سر کار میذارمشون یا واقعا متن شعر همین قدر سخیفه. خدا خدا میکردم که هر چه زودتر اثر فاخری که میشنیدیم بساطش جمع بشه. اما همیشه درست توی همین شرایط زمان کش میآد و واحد گذشت زمان از ثانیه به شبانه روز تغییر پیدا میکنه. سیلون دست به سینه وایساده بود و داشت سعی میکرد عمق نداشتۀ شعر رو بفهمه! چند بار به سرم زد بهشون بگم: «ببینید بچهها، این اصلا در سطحی نیست که اسمش رو شعر بذارم. طرف یه چیزی خونده رفته.» اما نمیشد. آبروریزی بود. بعد از اون همه افاضات دربارۀ شعر و ادب پارسی و مردم ادیب کشورم جای همچین حرفی نبود. ویدد، که سمت چپ مغی نشسته بود و تا اون موقع ساکت بود، گفت: «من فکر میکنم اصلا با معشوقش مؤدب حرف نمیزنه!» گفتم: «خب، البته بله، کلا شعرش جوری گفته شده که با آدم با فرهنگی طرف نباشیم!» مغی گفت: «خب، بعدش چی میشه؟»
#پیشنهادی
#مجمع_فاطمی_سازمان_بسیج_استان_مرکزی
برشی از کتاب :
رفیقی داشتم که میگفت: «اینجا ـ جزیرۀ مجنون ـ جای دیوانههاست. دیوانههایی که عاشقاند. عاشقانی که میخواهند از راه میانبُر به خدا برسند.»
تابستان سال ۱۳۶۵ بود و من با این رفیق راه، راه را گم کرده بودم. کجا؟ در جزیرۀ مجنون؛ وقتی که از خط برمیگشتیم. همان دمدمای صبح. گرما بالای سی درجه بود و رطوبت هوا بالای هفتاد درصد و ما برای رهایی از گرما و شرجی، بالاپوشمان، فقط یک زیرپیراهن سفید و خیس بود.
آنجا، کسی را دیدم که کلاه پشمی زمستانی را تا پایین ابرو پایین کشیده و کنار نیزارها دراز به دراز خوابیده بود. نگاه عاقل اندر سفیهی به او کردم و به رفیقم گفتم: «راست گفتی که مجنون جای دیوانههاست.»
وقتی مهتاب گم شد شرح خاطرات علی خوش لفظ از جنگ ایران و عراق است که به همت حمید حسام تدوین شدهاست.فروش این کتاب در سیاُمین نمایشگاه بینالمللی کتاب از مرز ده هزار جلد گذشت
نویسنده :
حمید حسام
ناشر:سوره مهر
محل نشر :ایران
تاریخ نشر:۱۳۹۴
موضوع :جنگ ایران و عراق (کتاب شرح خاطرات علی خوش لفظ از دوران کودکی تا دوران جنگ ایران و عراق است. بخشهایی از کتاب به احمد متوسلیان اختصاص دارد. خاطراتی از عملیاتهای مختلف مانند والفجر ۴ و والفجر ۵، رمضان و مسلم ابن عقیل از دیگر بخشهای این اثر است.)
سبک: خاطرات
زبان: فارسی
#پیشنهادی
#یگانه_نادری
#مجمع_فاطمی_سازمان_بسیج_استان_مرکزی