eitaa logo
دانشجو
476 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
3.6هزار ویدیو
100 فایل
راهی برای بروز بودن دانشجویان عزیز @daneshgahiyan لینک کانال دانشجو نگاشته های آل یمین لینک کانال در سروش https://splus.ir/aleyamin https://eitaa.com/aleyamin ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/alyamin
مشاهده در ایتا
دانلود
5.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😍ای جانم؛ کودکت را ببین؛ واقعا حیف نیست نداشته باشیم و خودمان را محروم کنیم از این نعمت.
🏴 سیره زندگی امام صادق(ع) با مردم 💠 از ساده‌زیستی تا دادن سهم فقرا از محصول @TebyanOnline
❤️🍃 🌸❤️ جشن عروسےشان مصادف با عید غدیر خم بود ... براےاینکه گناهی ناخواسته صورت نگیره با پیشنهاد داماد ، تصمیم گرفته بودند که سه روز،روزه بگیرند که مقام معظم رهبری درباره تصمیم شون می فرماید :به نظر من این را باید ثبت گردد 🔰📚 که یک دختر و پسر جوانی برای اینکه در جشن عروسی شان خلاف شرع و گناهی انجام نگیرد. به خدا متوسل میشوند. سه روز روزه میگیرند. ♥️🌸____مبارکا باشه ____🌸♥️ شهید حمید سیاهکلی مرادی 🆔 @Clad_girls
🔴 (ص) ️1️⃣ 1. هنگام راه رفتن با آرامی و وقار راه می‌رفت. 2. در راه رفتن قدم‌ها را بر زمین نمی‌کشید. 3. نگاهش پیوسته به زیر افتاده و بر زمین دوخته بود. 4. هرکه را می‌دید مبادرت به سلام می‌کرد و کسی در سلام بر او سبقت نگرفت. 5. وقتی با کسی دست می‌داد دست خود را زودتر از دست او بیرون نمی‌کشید. 6. با مردم چنان معاشرت می‌کرد که هرکس گمان می‌کرد عزیزترین فرد نزد آن حضرت است. 7. هرگاه به کسی می‌نگریست به روش ارباب دولت با گوشه چشم نظر نمی‌کرد. 8. هرگز به روی مردم چشم نمی‌دوخت و خیره نگاه نمی‌کرد. 9. چون اشاره می‌کرد با دست اشاره می‌کرد نه با چشم و ابرو. 10. سکوتی طولانی داشت و تا نیاز نمی‌شد لب به سخن نمی‌گشود. 11. هرگاه با کسی، هم صحبت می‌شد به سخنان او خوب گوش فرا می‌داد. 12. چون با کسی سخن می‌گفت کاملا برمی‌گشت و رو به او می‌نشست. 13. با هرکه می‌نشست تا او اراده برخاستن نمی‌کرد آن حضرت برنمی‌خاست. 14. در مجلسی نمی‌نشست و برنمی خاست مگر با یاد خدا. 15. هنگام ورود به مجلسی در آخر و نزدیک درب می‌نشست نه در صدر آن. 16. در مجلس جای خاصی را به خود اختصاص نمی‌داد و از آن نهی می‌کرد. 17. هرگز در حضور مردم تکیه نمی‌زد. 18. اکثر نشستن آن حضرت رو به قبله بود. 19. اگر در محضر او چیزی رخ می‌داد که ناپسند وی بود نادیده می‌گرفت. 20. اگر از کسی خطایی صادر می‌گشت آن را نقل نمی‌کرد. 21. کسی را بر لغزش و خطای در سخن مواخذه نمی‌کرد. 22. هرگز با کسی جدل و منازعه نمی‌کرد. 23. هرگز سخن کسی را قطع نمی‌کرد مگر آنکه حرف لغو و باطل بگوید. 24. پاسخ به سوالی را چند مرتبه تکرار می‌کرد تا جوابش بر شنونده مشتبه نشود. 25. چون سخن ناصواب از کسی می‌شنید. نمی‌فرمودـ« چرا فلانی چنین گفت» بلکه می‌فرمود « بعضی مردم را چه می‌شود که چنین می‌گویند؟» 26. با فقرا زیاد نشست و برخاست می‌کرد و با آنان هم غذا می‌شد. 27. دعوت بندگان و غلامان را می‌پذیرفت. 28. هدیه را قبول می‌کرد اگرچه به اندازه یک جرعه شیر بود. 29. بیش از همه صله رحم به جا می‌آورد. 30. به خویشاوندان خود احسان می‌کرد بی آنکه آنان را بر دیگران برتری دهد. 31. کار نیک را تحسین و تشویق می‌فرمود و کار بد را تقبیح می‌نمود و از آن نهی می‌کرد. 32. آنچه موجب صلاح دین و دنیای مردم بود به آنان می‌فرمود و مکرر می‌گفت هرآنچه حاضران از من می‌شنوند به غایبان برسانند. 33. هرکه عذر می‌آورد عذر او را قبول می‌کرد. 34. هرگز کسی را حقیر نمی‌شمرد. 35. هرگز کسی را دشنام نداد و یا به لقب های بد نخواند. 36. هرگز کسی از اطرافیان و بستگان خود را نفرین نکرد. 37. هرگز عیب مردم را جستجو نمی‌کرد. 38. از شر مردم برحذر بود ولی از آنان کناره نمی‌گرفت و با همه خوشخو بود. 39. هرگز مذمت مردم را نمی‌کرد و بسیار مدح آنان نمی‌گفت. 40. بر جسارت دیگران صبر می‌فرمود و بدی را به نیکی جزا می‌داد. 41. از بیماران عیادت می‌کرد اگرچه دور افتاده ترین نقطه مدینه بود. 42. سراغ اصحاب خود را می‌گرفت و همواره جویای حال آنان می‌شد. 43. اصحاب را به بهترین نام هایشان صدا می‌زد. 44. با اصحابش در کارها بسیار مشورت می‌کرد و بر آن تاکید می‌فرمود. 45. در جمع یارانش دایره وار می‌نشست و اگر غریبه ای بر آنان وارد می‌شد نمی‌توانست تشخیص دهد که پیامبر کدامیک از ایشان است. 46. میان یارانش انس و الفت برقرار می‌کرد. 47. وفادارترین مردم به عهد و پیمان بود. 48. هرگاه چیزی به فقیر می‌بخشید به دست خودش می‌داد و به کسی حواله نمی‌کرد. 49. اگر در حال نماز بود و کسی پیش او می‌آمد نمازش را کوتاه می‌کرد. 50. اگر در حال نماز بود و کودکی گریه می‌کرد نمازش را کوتاه می‌کرد. (ص)
🔴 (ص) 2️⃣ 51. عزیزترین افراد نزد او کسی بود که خیرش بیشتر به دیگران می‌رسید. 52. احدی از محضر او نا امید نبود و می‌فرمود « برسانید به من حاجت کسی را که نمی‌تواند حاجتش را به من برساند.» 53. هرگاه کسی از او حاجتی می‌خواست اگر مقدور بود روا می‌فرمود و گرنه با سخنی خوش و با وعده ای نیکو او را راضی می‌کرد. 54. هرگز جواب رد به درخواست کسی نداد مگر آنکه برای معصیت باشد. 55. پیران را بسیار اکرام می‌کرد و با کودکان بسیار مهربان بود. 56. غریبان را خیلی مراعات می‌کرد. 57. با نیکی به شروران، دل آنان را به دست می‌آورد و مجذوب خود می‌کرد. 58. همواره متبسم بود و در عین حال خوف زیادی از خدا بردل داشت . 59. چون شاد می‌شد چشم ها را بر هم می‌گذاشت و خیلی اظهار فرح نمی‌کرد. 60. اکثر خندیدن آن حضرت تبسم بود و صدایش به خنده بلند نمی‌شد . 61. مزاح می‌کرد اما به بهانه مزاح و خنداندن، حرف لغو و باطل نمی‌زد. 62. نام بد را تغییر می‌داد و به جای آن نام نیک می‌گذاشت. 63. بردباری اش همواره بر خشم او سبقت می‌گرفت. 64. از برای فوت دنیا ناراحت نمی‌شد و یا به خشم نمی‌آمد. 65. از برای خدا آنچنان به خشم می‌آمد که دیگر کسی او را نمی‌شناخت 66. هرگز برای خودش انتقام نگرفت مگر آنکه حریم حق شکسته شود. 67. هیچ خصلتی نزد آن حضرت منفورتر از دروغگویی نبود. 68. در حال خشنودی و نا خشنودی جز یاد حق بر زبان نداشت. 69. هرگز درهم و دیناری نزد خود پس انداز نکرد . 70. در خوراک و پوشاک چیزی زیادتر از خدمتکارانش نداشت. 71. کفش و لباس را خودش وصله می‌کرد. 72. با دست خودش شیر می‌دوشید و پای شتر ش را خودش می‌بست. 73. هر مرکبی برایش مهیا بود سوار می‌شد و برایش فرقی نمی‌کرد. 74. هرجا می‌رفت عبایی که داشت به عنوان زیر انداز خود استفاده می‌کرد. 75. اکثر جامه های آن حضرت سفید بود. 76. چون جامه نو می‌پوشید جامه قبلی خود را به فقیری می‌بخشید. 77. جامه فاخری که داشت مخصوص روز جمعه بود. 78. در هنگام کفش و لباس پوشیدن همیشه از سمت راست آغاز می‌کرد. 79. ژولیده مو بودن را کراهت می‌دانست. 80. همیشه خوشبو بود و بیشترین مخارج آن حضرت برای خریدن عطر بود. 81. همیشه با وضو بود و هنگام وضو گرفتن مسواک می‌زد. 82. نور چشم او در نماز بود و آسایش و آرامش خود را در نماز می‌یافت. 83. ایام سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم هرماه را روزه می‌داشت. 84. هرگز نعمتی را مذمت نکرد. 85. اندک نعمت خداوند را بزرگ می‌شمرد. 86. موقع غذا هرچه حاضر می‌کردند میل می‌فرمود. 87. در سر سفره از جلوی خود غذا تناول می‌فرمود. 88. بر سر غذا از همه زودتر حاضر می‌شد و از همه دیرتر دست می‌کشید. 89. تا گرسنه نمی‌شد غذا میل نمی‌کرد و قبل از سیر شدن منصرف می‌شد. 90. معده اش هیچ گاه دو غذا را در خود جمع نکرد. 91. در غذا هرگز آروغ نزد. 92. تا آنجا که امکان داشت تنها غذا نمی‌خورد. 93. بعد از غذا دستها را می‌شست و روی خود می‌کشید. 94. وقت آشامیدن سه جرعه آب می‌نوشید؛ اول آنها بسم الله و آخر آنها الحمدلله. 95. از دوشیزگان پرده نشین با حیاتر بود. 96. چون می‌خواست به منزل وارد شود سه بار اجازه می‌خواست. 97. اوقات داخل منزل را به سه بخش تقسیم می‌کرد: بخشی برای خدا، بخشی برای خانواده و بخشی برای خودش بود و وقت خودش را نیز با مردم قسمت می‌کرد. (ص) Eitaa.com/Sajedi_ir/ Instagram.com/Sajedi_ir/
بسم الله 🌼طعم شیرین جمعــه🌼 از میان روزهای تلخ و شیرین زندگی، روز تو را دوســـت دارمـــ. طعم شیرین روز تو، از همان کودکی و با حال خوش مادر و پدرم، زیر زبانم رفته . ♥ جمعه‌ها همیشه پر از دور هم بودن بود. پر از عطر انار صبحگاهی که خوردنش هرجمعه مستحب است و تا چهل روز دل را نورانی می‌کند.🌿 جمعه‌ها پر بود از صدای که مادر روی سجاده‌اش می‌خواند. پر بود از عطر قرمه‌سبزی و سالاد. از غذاهایی که مادر تمام عمر می‌پخت و خانواده را پای سفره‌اش می‌نشاند. غروب جمعه که می‌شد، پدر دستمان را می‌گرفت و به جمکران می‌برد.☘️ راستش بچه که بودم، بیشتر محو چلچراغ‌ها می‌شدم و نمی‌فهمیدم مادر چرا آن همه هق‌هق می‌زند. کم کم اما مزه‌ی و زیر زبانم رفت. حالا سال‌ها از آن روزهای خوب کودکی، دویدن در‌صحن‌های بی‌انتهای و گریه‌های بی‌امان مادر، می‌گذرد. حالا مادرم دیگر نیست تا جمعه‌ها با شنیدن هق هق میان دعایش، در رختخواب بغلطیم و ازخودمان خجالت بکشیم! حالا دیگر مادر نیست تا عصرهای جمعه، پدر رامجبور کند شیرینی بخرد و به نوه‌هایش بگوید حدیث کسا بخوانند و خودش از همان اول «عن جابرابن عبدلله»، هق هقش را شروع کند. اما قلب ما به لطف مادر و جمعه‌هایش، پر از توستـ♥ پر از طعم شیرین جمعــــه💔 پر از دلتنگی‌های غریبـــــــ جمکــــران💔 پر از یـــــاد و عشق به تـــــــو💔 می‌دانم حواســــت هست اما می‌شود لطفاً هوای مــــــــادرم را بیشـــــتر داشتــــه باشـی؟ 😔 و ما را کمـــــــک کنی مثــــــل او، جرعه جرعه، عشق به تو را در کـــــــام فرزندانمان بریزیمـــ؟!! ـ♥ مولای خوبــــــــــــــــِ همه‌ی روزهـــا یابن الحســـــــن (عجل الله تعالی فرجه) 🌼🍃 🌼🍃 @mangenechi
هر چه بنی امیه تلاش کرد تا امیرالمومنین را از یادها پاک کند و او را وارونه نشان دهد، شرق و غرب عالم از فضایل او پر شد! و این به دست مومنانی رقم خورد که در پستوی خانه های خود از فضایل او گفتند و سینه به سینه آن را نشر دادند. به دست بزرگانی مانند نسایی که در نشر فضایل علی در شام جان خود را فدا کردند. اصحابی که در مقابل معاویه با قدرت از فضایلش می‌گفتند. بردن نام حضرت روح الله در ایران و عراق نیز جرم بود اما مومنان غیوری مانند شهید غفاری جان خود را برای بردن نام او و دفاع از او دادند تا این نام تا آمریکای لاتین و آفریقا پرتو اندازشود. دیر نباشد که کید و مکر تابعان آل ابی سفیان خنثی خواهد شد و نام سردار دلها تمام عالم را پر خواهد کرد و این بار مومنانی از شبه قاره و یمن و ... بر دیواره های کفر نامش را خواهند نشاند. لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون #س.ل.ی.م.ا.ن.ی
عالمان دین همان حافظان دین اند و دین یعنی فرهنگ، سیاست، اقتصاد، مدیریت، تغذیه سالم، روابط سالم، آرامش، امنیت، صلح، تفریح و ... خلاصه یعنی زندگی خوب و عالمان دین یعنی حافظان خوب زندگی کردن و زندگی خوب. هر وقت عالمان دین به دین عمل کردند زندگی خوبشان الگو شد و خواهان پیدا کرد. اما هر وقت زندگی ایشان پیدا و پنهان داشت، فاصله ها بیشتر شد و مردم سراغ سلیبریتی ها رفته و مشغول الگو برداری از آنها شدند. چقدر سبک زندگی عالمان حقیقی و پیدا و پنهانش در دنیای مدرن جاذبه دارد و متاسفانه در فضای مجازی جایش خالی است. ای کاش برخی محذورات دینی همچون شائبه ریا و برخی بد اخلاقی های فضای مجازی نبود تا مجالی برای نقل و انتشار زندگی عالمان در دنیای مدرن به وجود می آمد تا طعم واقعی زندگی معلوم می شد. آن موقع دیگر فرصت برای بزک کنندگان سبک زندگی غربی و گندم نمایان جو فروش نمی ماند. حبذا حیاتهم و مماتهم. پ ن: عکس گرفته شده، در مدرسه علمیه شیخ عبدالحسین با قدمت ۱۷۰ ساله در بازار تهران نصب شده و عجب مدرسه با صفا و معنویتی است.
دنیا و زندگی آن بازی است، یک بازی خوب، پر هیجان، پر از اتفاقات تازه، برنده و بازنده دارد، و نتیجه اش معلوم نیست... برای همین هم انسان را می سازد، تربیت می‌کند و بزرگش می کند ... بازی یعنی چشیدن طعم باختن و پیروزی، یعنی بزرگ شدن... بازی کنیم یک بازی خوب! هرچه به بازی زندگی نزدیکتر بهتر ... حامد آل یمین پ ن: عکس کافه مشاوره کودکان یکی از دوستان طلبه کنار حوزه علمیه امام خمینی ره ازگل، ببینیدش http://splus.ir/aleyamin
سنت و آموزه! سنت های خوب نه فقط سنت که آموزه اند برای همین کهنه نمی‌شوند و رنگ زمان نمیگیرند. هر کار خوب را خوب آغاز کنیم! هر چه کار خوب رنگ خدایی بگیرد خوب تر و ماندگار تر می شود. ازدواج یکی از زیبایی های خلقت است که با سنتهای بشری می تواند زیباتر، هیجان انگیز تر، جذاب تر و ماندگار تر گردد و رنگ آموزه به خود گیرد. اما گاهی سنتهای نادرست مثل کلاف به هم پیچیده روی این زیبایی را چنان می پوشاند که دیگر فکر کردن به آن هم دلهره آور و مرور خاطرات آن تلخ خواهد شد. کار پیامبران تغییر سنت های نادرست و تلخ و ترسناک به آموزه های فرح بخش و ماندگار است! ای کاش بیش از سنت ها با آموزه ها انس بگیریم و آن را ترویج کنیم تا بیشترین شادی را از کارهای خوب هدیه بگیریم. حامد آل یمین پ ن: کارت عروسی یکی از دوستان عزیز که رنگ بوی خدا می دهد. http://splus.ir/aleyamin
📖داستان خوب بخوانیم پلان اول: معروف است که انسان ب چیزی که از آن منع میشود حریص تر است. مثال معروفترش اینست که وقتی از کنار دیوار بلندی رد میشود شاید توجهی به آن نکند ولی اگر روی دیوار نوشته شده باشد، لطفا از این دیوار بالا نروید یک حس و نیرویی در انسان برای بالارفتن از دیوار شروع به جوشیدن می کند که برو ببین چیست و چه خبر است!!! 🔰از این توصیف و مثال، نتیجه گرفته می شود که انسان اینگونه است، پس منعش نکن که حریص تر می شود! رهایش کنید، خودش کمتر به سراغ بدی ها می رود. او بیشتر نبایدها! را می طلبد پس چیزی را از او پنهان نکن که بیشتر سراغش را می‌گیرد! 🔰چه درهایی از شبه علم ها و دستگاه های مبناسازی در علوم مختلف بر این رویکرد استوار شده. مثل همین برخورد با غریزه جنسی و ارتباط بین زن و مرد! و تلاش برای عادی سازی و دردسترس قرار دادن آن، برای فروکش کردن حس کنجکاوی و حرص بر انجام ممنوع ها!! پلان دوم: فیلم هایی که نویسنده داستانش حکیمانه مینویسند، (مثل فیلم های آقای حاتمی کیا) لایه های پنهان دارند، مثلا، چکیده کل داستان را در صحنه های آغازین فیلم (تیتراژ) می آورند. مخاطب هوشمند با دقت و تأمل پس از مشاهده فیلم، میبیند که مانند چکیده نوشته های مفصل، مروری بر کل داستان بود و کل فیلم در همان چند صحنه ابتدایی فیلم روایت شد. پلان سوم: داستان کل زندگی بشریت و آنچه بر او خواهد گذشت، در صحنه های ابتدایی خلقت پدر و مادرمان برای ما روایت شده تا بدانیم چه اتفاقی قرار است بر سر فرزندان آنها (ما) بیافتد! وقتی که به زندگی بشر در طول تاریخ نگاه میکنیم، میبینیم که تفصیل همان داستان است. 🔰مثلا آن صحنه ای که در باغی پر از درخت حضور دارند و از آنها می توانند استفاده کنند! اما یک درخت و فقط یک درخت را ممنوع کردند! که شاید اگر آن را ممنوع نمی‌کردند نوبت به خوردن از میوه آن درخت نمی رسید. نمیدانم آن درخت کجای باغ بود، در دسترس بود یا دور، ویژگی خاصی داشت یا نه! اما میدانم خود این ممنوعیت، اثر بیشتری برای جلب نظر پدر و مادر ما به آن درخت داشت و انگار آنها را بیشتر به سمت آن درخت کشید‌. انگار تمام درختان باغ خشکیده و این باغ فقط یک درخت دارد! یاد آن دیوار بلند که رویش نوشته لطفا بالا نروید افتادید؟!! 🔰خداوند حکیم می‌توانست آن درخت را جای دیگری بکارد. دور از دسترس، یا اینکه بر روی آن خار بذارد تا کسی دستش به میوه هایش نرسد و یا میوه های آن را آنقدر در بالا قرار دهد که از خیر چیدنش بگذرند. و یا و یا و یا .... اما نکرد! و روی این دیوار بلند که پشت آن خبری نیست نوشت از آن بالا نروید!!!چرا!!؟ انگار میخواهد توجه ما را جلب کند، برای برافروختن حس و نیروی کنجکاوی مان! برای اینکه آن چیز عادی را از حالت عادی خارج کند، به یک چیز عادی، ویژگی خاص نداشته (ممنوعیت) میدهد! ! برای اینکه ببیند چه میکنیم! چقدر بر حرص و طمع و کنجکاوی و دیگر احساسات مان غالبیم؟! برای اینکه آزمایش کند، امتحان بگیرد و ... 🔰هدف شناخت خودمان است! تعالی و از آدمیت در آمدن و ملک شدن!! و الا کاری ندارد که غذای حرام، ارتباط حرام، نگاه حرام و هر چیز ممنوع را به جای لذت، پر از تلخی کرد و هر آنچه مضر و ممنوع است، آنقدر تلخ و دور از دسترس و عادی کرد که کسی سراغ آن نرود! واقعا این به ظاهر لذت های ممنوعه عادی است ولی باید غیر عادی و جذاب به نظر برسد. 🔰چقدر ساده اندیش اند کسانی که برای عادی سازی اینگونه ممنوع ها تلاش میکنند و چقدر تلاششان بی ثمر و چقدر مخالف طبع خلقت و برنامه و هدف خلقت حرکت می‌کنند. 🔰داستان خوب را با دقت بخوانیم. بهترین داستان، داستان زندگی خودمان است که خالقمان روایت کرده، به خصوص صحنه های آغازین که همه حرف ها آنجاست!!! حامد آل یمین ۱۳ دی ۴۰۱ https://splus.ir/aleyamin https://eitaa.com/aleyamin
🔥 زورگویی رسمی اتاق بازرگانی 🔻سالها پیش یک روز سر کلاس مدرسه، معلم ما می گفت که «می گویند نسبت تعطیلات ما با دنیا طوری است که روزهایی که ما با آنها کار داریم تعطیلند و بالعکس و...». 🔻جالب اینکه چند سال بعدتر وقتی خودم معلم شده بودم! یک بار در کلاس درس برای دانشجوهای غیر ایرانی این بحث شکل گرفت که «تعطیلات رسمی ایران از همه دنیا بیشتر است»؛ چون شهادت و ولادت برخی از اهل بیت علیهم السلام در ایران تعطیل اعلام شده. با استدلال و جمع و تفریق ریاضی برایشان ثابت کردم اینکه فکر میکنید تعطیلات در ایران بیشتر از سایر دنیاست تصوری کاملا دور از واقعیت میباشد. 🔻اما امروز هم این قصه کهنه که «وقتی ما کار داریم با اونا و اونا با ما کار دارن تعطیلیم» با ژست های اندیشمندانه و ظواهر دلسوز تکرار می‌شود، بدون اینکه حداقل یک پژوهش علمی روشمند و دقیق در زمینه این ادعا منتشر شود. 🔻دقیقاً مثل قصه‌ای که سال‌های پیش همین روشنفکرنماها در لباس های رسمی و غیر می‌گفتند که «تعطیلات رسمی ایران از همه دنیا بیشتر است و این به ضرر اقتصاد ملی است. بنابراین مگر حرام است که چند روز از مناسبت‌های مذهبی تعطیل را، غیر تعطیل کنیم» و این افسانه تا جایی جلو رفت که کاهش تعطیلات در دستور مجلس وقت هم قرار گرفت!! 🔻آن حرف مشهور و بدون پشتوانه پژوهشی مبنی بر «بیشتر بودن تعطیلات»، امروز باطل اعلام شده و امروز می گویند تعطیلی بیشتر به نفع اقتصاد است!! اما دوباره مثل قبل می گویند «مگر حرام است به جای پنجشنبه‌ها، شنبه ها تعطیل شود تا با دنیا بتعاملیم؟» 🔻اتاق بازرگانی با انواع استدلات آبکی و حمایت مشکوک رسانه‌ای، گریبان چاک می زند که شنبه ها باید تعطیل شود چون ما با دنیا تعامل داریم. 🔻سال 1395 سفری یک ماهه به شهر بمبئی در هندوستان داشتم. بندری که از دهلی -پایتخت هند- بزرگتر و پرجمعیت تر بوده و با اطمینان آن را میتوان قلب تجاری هندوستان یک میلیارد و خورده ای! نامید. آنجا با گروهی از جوانان تاجر و شاغل در کمپانی های بین المللی برنامه داشتم. ساعات کاری شناور برخی از آنها برایم خیلی جالب بود، و وقتی سوال کردم چرا؟ گفتند: ما با لندن و نیویورک و... ساعت اداری مشترک نداریم. لذا لازم است برنامه ای را تنظیم کنیم تا بتوانیم مراودات خودمان را با آنها به صورت دائم داشته باشیم. راستی چرا راهکار اتاق بازرگانی ایران به ذهنشان نرسیده بود؟ چون در هند تعطیلات هفتگی با غرب یکی است. ولی مشکل کماکان باقی بود... 🔻و کسی نیست به اتاق بازرگانی بگوید به جز ایران کشورهایی که تفاوت کامل ساعت شب و روز با غرب دارند چگونه تعامل اقتصادی می‌کنند؟ ساعت کاری تمام ادارات کشورشان خود را به نصف شب منتقل کرده‌اند؟! 🔻اصلاً مگر در هر کشور چند درصد مردم به صورت مستقیم تجارت خارجی دارند که این آقایان به خود اجازه می‌دهند که مطرح کنند که «به خاطر ما چند نفر، همه ملت باید زمان تعطیلاتشان با ما هماهنگ باشد»!! 🔻می‌گویند مگر حرام است شنبه‌ها تعطیل باشد؟ می‌گوییم حرام و حلال حداقل‌های مسلمانی است و با حداکثرها شکل می‌گیرد. 🔻در اسلام، هفته، از روز شنبه آغاز می‌شود و در روز جمعه پایان می‌پذیرد و فرهنگ ملی ما بر همین اساس شکل گرفته است. 🔻آیا باید اقتصاد در خدمت فرهنگ باشد یا سرمایه‌داران می‌خواهند همه امور را به خدمت خود در بیاورند؟ 🔻به نظرم اصرار بر تعطیلی شنبه‌ها دلایلی غیر از دلیل اقتصادی دارد. 🔻اگر مسئله تعامل اقتصادی با دنیاست، بسیار خوب، نه فقط در پنج شنبه و جمعه، بلکه در تمام ساعات و لحظات هفته لازم است فعال باشند و به آنها خدمت بدهند مثل فرودگاه‌ها که در همه لحظات و ساعات هفته در همه کشورها آماده خدمت رسانی به مسافرین داخلی و خارجی هستند، اما کدام کشور ساعات ساعت کاری تمام دارات خود را مثل فرودگاه‌ها برای خدمت به مسافران خارجی تنظیم می‌کند. 🔻پنجشنبه یک روز فرهنگی برای ملت ایران است و اگر بناست روز دومی برای تعطیلات انتخاب شود طبیعی‌ترین روز همان روز پنجشنبه است. گول حرفهای به ظاهر شیک سرمایه داری را نخوریم. ✍محمدحسین ضیائی نیا 🔴 روزنه ای به جهان 👇 https://eitaa.com/Rowzaneh030201