eitaa logo
دانش‌های ادبی
1.3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
270 ویدیو
124 فایل
با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد این کانال برای دوستداران ادبیات گردآوری شده با آرزوی توفیق سپاس بابت همراهی‌تون @safieghomanjani @nabzeghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ ۴ دی زادروز رودکی (زاده ۴ دی ۲۵۰ سمرقند -- درگذشته سال ۳۱۹ پنجکنت) نخستین شاعر پارسی‌گوی او که در رودک سمرقند چشم به جهان گشود، در هشت سالگی قرآن آموخت و آن را از بر کرد و از همان هنگام به شاعری پرداخت. وی که از شعرا و سخن سرایان بزرگ و نامدار است از نعمت بینایی بی‌بهره بود، اما روحی با عظمت و اندیشه‌ای بلند و طبعی عالی داشت. چنـگ را نــیز نیکو می‌نواخت، نوایی گرم داشت و قصیده و غزل و مثنوی شیوا می‌سرود و بــه سبـک خراسانی مدیحه سرایی می‌کرد. او شاعر دربار نصربن احمد سامانی بود که در اثر جلب رضایت او صاحب مکنت فراوان شد، ولی پـایان عمر را به تنگدستی گذراند. وی با وجود تقدم نسبت به شاعران بزرگ ایران زمین از پرکارترین‌ها نیز بشمار می‌رود. تعداد سروده‌های رودکی را از صدهزار تا یک میلیون بیت دانسته‌اند؛ ولی آنچه اکنون بجامانده، بیش از هزار بیت نیست که مجموعه‌ای از قصیده، مثنوی، قطعه و رباعی را در بر می‌گیرد. از دیگر آثارش و مهمترینش منظومه کلیله و دمنه است که محمد بلعمی آن را از عربی به فارسی برگرداند. او به خواسته امیرنصر و ابوالفضل بلعمی آن را به نظم فارسی نیز در آورده است ، اما متاسفانه این اثر گرانبها مانند سایر آثار و مثنوی‌های وی گم شده است و از آن جز ابیاتی پراکنده در دست نیست. در شعر او قوه تخیل، قدرت بیان، استحکام و انسجام کلام همه با هم جمع است و به همین دلیل در دربار سامانیان، قدر و مرتبه‌ای داشت که شاعران بعد از او همیشه آرزوی روزگار او را داشتند. @arayehha
آرامگاه رودکی روستای پنج کنت/ دوشنبه/تاجیکستان با یک کلیک وارد اشعار «رودکی» شوید👇 <http://ganjoor.net/roodaki/> ۴ دی ماه، زادروز استاد شاعران و تثبیت کننده شعر فارسی؛ @arayehha
چهارم دی ماه زادروز «احمد اعطا » با نام ادبی "احمد محمود" نویسنده معاصر @arayehha
دانش‌های ادبی
چهارم دی ماه زادروز «احمد اعطا » با نام ادبی "احمد محمود" نویسنده معاصر @arayehha
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ۴ دی زادروز احمد محمود (زاده ۴ دی ۱۳۱۰ اهواز -- درگذشته ۱۲ مهر ۱۳۸۱ کرج) نویسنده او را پیرو مکتب رئالیسم اجتماعی می‌دانند. معروف‌ترین رمان او همسایه‌ها در زمره آثار برجسته ادبیات معاصر ایران شمرده می‌شود. او از پدر و مادری دزفولی زاده شد و شاید به همین دلیل بیشتر خود را دزفولی می‌دانست. در برخی از آثارش چون همسایه‌ها و مدار صفر درجه، واژه‌ها و جملاتی به گویش دزفولی به چشم می‌خورد و نیز شخصیت «نعمت» در داستان «غریبه‌ها و پسرک بومی» از کتابی به همین نام نیز از یکی از اهالی دزفول به نام نعمت علایی گرفته شده‌است که  حدود سال ۱۳۲۳ در دزفول به‌دست افراد ناشناسی ترور شده است. او در سال ۱۳۲۹ دوره متوسطه را شبانه در دبیرستان شاهپور اهواز به پایان رساند و پس از سپری کردن دوران تحصیلات ابتدایی و متوسطه در زادگاهش، به دانشکده افسری ارتش راه یافت؛ اما ازجمله تعداد زیاد دانشجویان دانشکده افسری بود که پس از ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ بازداشت و سپس بخش‌بخش آزاد شدند؛ درحالی‌که تنها ۱۳ نفر از آنان در زندان باقی ماندند. او یکی از این دانشجویان بود که توبه‌نامه امضاء نکرد، به همین دلیل مدت زیادی را در زندان به‌سر برد. او مدتی هم در حوالی خلیج‌فارس، از جمله در بندرلنگه، در تبعید به سر برد والبته خودش از این دوران باعنوان: «... زمانی که گرفتار بازی سیاست شده بودم!» یاد می‌کند. در سال ۱۳۳۳ نخستین داستان کوتاهش به نام "صب می‌شه" در مجله امید ایران منتشر شد و در سال ۱۳۳۸ توانست اولین مجموعه داستانش به نام مول را با سرمایه شخصی به‌چاپ برساند. او می‌گفت: بعد از انقلاب به اصرار خودم بازخرید و خانه‌نشین شدم تا شاید به درد درمان‌ناپذیری که همه عمر با من بود - و هست - سامان بدهم. دیر بود اما چاره نبود. آرامگاه وی در امامزاده طاهر کرج است. @arayehha
نگاهی به رودکی به مناسبت ۴دی ماه زاد روزپدر شعر فارسی غزل رودکی وارنیکوبود غزلهای من رودکی وارنیست عنصری رودکی چهار دی ۲۴۴ متولدشد او استاد شاعران وپدر شعرفارسی است. شعراو ملموس ،واقعی  وامروزی است دردهای رودکی بخصوص نالیدنش ازدرد پیری امروز گویا سخنی از زبان ماست. مرا بسودوفروریخت هرچه دندان بود نبود دندان لابل چراغ تابان بود نهال درخت برومندوسایه گستر ادب پارسی را رودکی وهم عصران اوکاشتند وبا پرورش  وخلاقیت وشوق فردوسی سعدی .حافظ. مولوی. نظامی .خیام به بارنشست وبرجهان معنویت وادب جهان سایه گسترد. . رودکی از اقران خودبرتربود سبک اوسهل وممتنع است چنانکه به قول نظامی عروضی تا زمان نظامی هرچه شاعران خواستند شعری همترازشعرمعروف بوی جوی مولیان آید همی بوی یار مهربان آیدهمی بسرایند نتوانستد ابوعلی بلعمی وزیر معتقد بود که :رودکی درهمه ی عرب وعجم بی نظیر است. وقتی امیر بخارا چندسالی بود که درهرات مانده بود وبه بخارا نمی رفت . اطرافیان به رودکی پناه بردند تا امیر را برای حرکت به بخارا تشویق کند. رودکی باسرودن و چنگ نوازی آنچنان امیررا منفعل کرد که به قول نظامی عروضی (از تخت فرودآمدوبی موزه پای دررکاب خنگ نوبتی نهاد) وبه طرف بخارا حرکت کرد منظور نظامی از اوردن این حکایت تاثیر شعراست برروان آدمیزاد شعررودکی. به تعبیر خوداو(لفظ همه خوب وبه معنی همه آسان) تشبیهات لطیف ومحسوس از مظاهرطبیعت بی نظیراست استادشاعران آن شاعر تیره چشم روشن بین دانش را اندر دل چراغ روشن می داند وصف اواز عشق زیبا رویان .از بزم وشادی از دوران پیری از افسوس بر گذشتن ایام جوانی همه چون قطرات روشن باران دلپذیر ومروارید گونه است شاعران قرن چهارم به خرد‌.شادی. وصف طبیعت ‌.مدح اهمیت می داده اندکه رودکی هم این همه را دارد رودکی لذتها ورامشهایی را که درکنار سیه چشمان بخارادرمی یافت قدر می شناخت شادی زی باسیاه چشمان شاد که جهان نیست جز فسانه وباد زآمده شادمان بباید بود وز گذشته نکردباید یاد باد وابراست این جهان فسوس باده پیش آر،هرچه باداباد این نفس گرم رودکی است که تا درخت شعر فارسی پرباراست. برمیوه های مروارید گونه شعر دری می دمد. ل.بهرامیان @arayehha
گروه واژه‌ گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی در این‌ باره نوشته است: واژۀ زمستان از دو جزء «زَم» و «ـِستان» تشکیل شده‌است. جزء نخست به‌معنی زمستان و برف و سرماست که در واژۀ «زمهریر» به‌معنای سرمای سخت نیز دیده می‌شود. جزء دوم این واژه، یعنی «ـِستان»، پسوند زمان است. بنابراین، کلمۀ «زمستان» یعنی زمان سرما. @arayehha
چله، مخفف «چهله»، اغلب به‌معنی دورهٔ چهل‌روزه از یک رویداد و همچنین روز چهلم وقوع آن است. اما همیشه این‌گونه نیست؛ مثلاً چهل روز اول زمستان «چلهٔ بزرگ» نام دارد و دورهٔ بیست‌روزه از دهم تا سی‌ام بهمن را «چلهٔ کوچک» می‌نامند. برخی هم آغاز چلهٔ بزرگ را از دهم دی‌ماه می‌دانند. چلهٔ بزرگ با «جشن یلدا» شروع می‌شود و پایان آن «جشن سده» است. به برخورد دو چله (چهار روز آخر یکی و چهار روز اول دیگری) «چارچار» گفته شده و روایت‌ها و نام‌های دیگری نیز دارد. پایان چلهٔ کوچک را «جشن مادر زمین» دانسته‌اند که احتمالاً همان «اسفندارمذ» و مقارن با پنجم اسفندماه بوده‌است. چلهٔ بزرگ و کوچک را «اَهْمَن» و «بهمن» نیز نامیده‌اند. برای روزهای باقی‌مانده تا نوروز نیز دوره‌هایی همچون «سرماپیرزن» داشته‌اند که در برخی روایت‌ها این پیرزن مادرِ اَهْمَن و بهمن بوده‌است. منابع: دایرةالمعارف فارسی (به سرپرستی ) و شب یلدا () @arayehha
❄️⛄️ واژهٔ کنونی «برف» از واژهٔ وَفْر wafr یا وَفْرَه wafra در زبان پهلوی گرفته شده‌است. برف در زبان کهن پهلوی به شکل‌های سْنیزَگ، سْنیخر و سْنوی snoy نیز آمده‌است که همگی با واژهٔ snow در زبان انگلیسی و Schnee در زبان آلمانی هم‌ریشه‌اند. اسکیموها تعداد زیادی واژهٔ متفاوت برای انواع «برف» دارند. ❇️ ویکی‌پدیا. @arayehha
هدایت شده از  یک جرعه‌ شعر🖊️
با آن که دلم از غم هجرت خون‌است شادی به غم توام ز غم افزون‌است اندیشه کنم هر شب و گویم: یا رب! هجرانْش چنین‌است، وصالش چون‌است...؟  ❉্᭄͜͡💚𝄞 @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾ ═══‌‌‌‌♥️ℒℴνℯ♥️═══
اگر به سمرقند و بخارا نرفته باشید، ایرانیت ( آریایی بودن) شما چیزی کم دارد (علی دهاشی) علی دهباشی از بخارا می‌گوید شهرهای ورارود از جمله بخارا و مرو و سمرقند از بخش‌های جدایی‌ناپذیر فرهنگ ایرانی هستند. در اشعار شاعران بزرگ ایران‌زمین نام این‌ شهرها جاودانه شده‌اند. شهرهایی که ورای معماری ایرانی، فرهنگ و آداب ایرانی در آن زنده است. پیوند پررنگ زبان فارسی میان ایران و کشورهای تاجیکستان و ازبکستان، زنده بودن اشعار فردوسی و رودکی و مولانا، آیین‌ها و جشن‌های ایرانی از خطوط پیونددهنده‌ی حذف‌نشدنی ماست. «حوزه‌ی نوروز» که دربرگیرنده‌ی کشورهای فارسی‌زبان است تجلی کامل همبستگی فرهنگی این کشورها است که دشمنان خارجی و داخلی نتوانستند پیوند مردمان این سرزمین‌ها را قطع کنند. @arayehha
هدایت شده از خوبان پارسی‌گو
با داده قناعت کن و با داد بزی در بند تکلف مشو، آزاد بزی در بِه ز خودی نظر مکن، غصه مخور در کم ز خودی نظر کن و شاد بزی ۴ دی روز بزرگداشت رودکی (پدر شعر و ادب پارسی)
زنده‌یاد دکتر باستانی پاریزی، در چنین روزی به دنیا آمد. خواندن این بخش از کتاب «از پاریز تا پاریس) ایشان جذاب است. معادل‌های دلنواز در پاکستان ✅در پاکستان نام های خیابان‌ها و محلات اغلب فارسی و صورت اصیل کلمات قدیم است. خیابان‌های بزرگ دوطرفه را می‌نامند، همان که ما امروز می‌گوییم! بنده برای نمونه و محض تفریح دوستان، چند جمله و عبارت فارسی را که در آن‌جاها به کار می‌برند و واقعا برای ما تازگی دارد در این‌جا ذکر می کنم که ببینید زبان فارسی در زبان اردو چه موقعیتی دارد. نخستین چیزی که در سر بعضی کوچه‌ها می‌بینید تابلوهای رانندگی است؛ در ایران ادارۀ راهنمایی و رانندگی بر سر کوچه‌ای که نباید از آن اتومبیل بگذرد می‌نویسد: و این هر دو کلمه عربی است، اما در پاکستان گمان می‌کنید تابلو چه باشد؟ ! تاکسی که مرا به کنسولگری ایران در کراچی می‌برد کمی از کنسولگری گذشت، خواست به عقب برگردد، یکی از پشت سر به او فرمان می‌داد. در چنین مواقعی ما می‌گوییم: ، عقب، خوب!؛ اما آن پاکستانی می‌گفت: ، واپس، بس! و این حرف‌ها در خیابانی زده شد که به موسوم است. این مغازه‌هایی را که ما قنادی می گوییم، و معلوم نیست چگونه کلمۀ قند صیغۀ مبالغه و صفت شغلی قناد برایش پیدا شده و بعد محل آن را قنادی گفته اند؟ آری این دکان ها را در آن‌جا نامند. آنچه ما هنگام مسافرت می‌خوانیم، در آن‌جا گویند. سلام البته در هر دو کشور سلام است. اما وقتی کسی به ما لطف می کند و چیزی می دهد یا محبتی ابراز می دارد، ما اگر خودمانی باشیم می‌گوییم: ممنونم، متشکرم، اگر فرنگی مآب باشیم می‌گوییم اما در آن‌جا کوچک و بزرگ، همه در چنین موردی می گویند: ! آن‌چه ما گوییم در آن‌جا خوانده می شود. قطار را در آن‌جا #«تیز_خرام» می‌خوانند! جالب‌ترین اصطلاح را در آن‌جا من برای مادرزن دیدم، آن‌ها این موجودی را که ما مرادف با دیو و غول آورده‌ایم گفته‌اند. واقعا چقدر دلپذیر و زیباست. (ص133) @arayehha