نکته👇
در واژههای پایانیافته به همزهای که پیش از آن حرف «ا» قرار دارد (الف ممدوده)، مانند آراء، اعضاء، انشاء، شهداء و ...، در نگارش فارسی، همزه حذف میشود.
پس مینویسیم:
🔸شمارش آرا تا فردا ادامه دارد.
🔸 زنگ انشا، زنگ تفریح بود!
#علیرضا_حیدری
@arayehha
نکته👇
آقای بانک رفاه!
بهتر نبود بهجای «منبعد» مینوشتی: «از این پس»؟
🔸 ضمن اینکه «من بعد» هم جدا نوشته میشود!
#علیرضا_حیدری
@arayehha
#نکته👇
ملانقطی/ ملالغتی
👈 زندهیاد ابوالحسن نجفی در «غلط ننویسیم» مینویسد:
«نقط» به ضم اول جمع «نقطه» است و ملانقطی به کسانی میگفتند که فقط از عهده خواندن متنی برمیآمدند که کلمات آن نقطهدار بود. بنابراین، به کاتبانی که نقطهها را از قلم میانداختند ایراد میگرفتند.
👈 بنابراین، «ملالغتی» نادرست است.
#علیرضا_حیدری
@arayehha
نکته👇
گزارشگر ورزشی میگفت: شوت این بازیکن اصلاً مثمرثمر نبود.
بهتر بود بگوید:
شوت این بازیکن ثمربخش نبود.
شوت این بازیکن بیاثر بود.
شوت این بازیکن بیفایده بود.
نکته👇
👈 استفاده از حشو
👈 فقر واژه
#علیرضا_حیدری
@arayehha
🔹فرهنگستان را «نقد» کنیم، نه «ریشخند»!
▫️نویسنده: #علیرضا_حیدری
▫️روزنامهٔ خراسان شماره ۲۱۶۸۳
در ماههای گذشته فرهنگستان زبان و ادب فارسی چند جایگزین فارسی را به جامعه معرفی کرد که تازهترین آنها، «تصدانه» بهجای پیکسل، «پادپخش» به جای پادکست، «موجپز» بهجای مایکروویو، «گرایه» بهجای ترند و «هفتگ» بهجای تیک بود. چنانکه گمان میرفت، این برساختها با بازتابهایی همراه با شوخی و گاه طعنگونه و حتی توهینآمیز در فضای مجازی روبهرو شد.
متأسفانه گاه دیده میشود که در برنامههای رسمی ازجمله در صداوسیما هم شاهد چنین اتفاقات ناسنجیده ـ هرچند ممکن است به شوخی ـ هستیم! تمسخر فرهنگستان، تمسخر زبان فارسی هم هست. زبان فارسی پایه هویتی ماست و مهمترین تکیهگاه فرهنگی و تاریخی ما همین زبان است که رسانهها باید با احتیاط با آن روبهرو شوند و اگر قرار است نقدی انجام شود (که حتماً هست)، ادیبانه و مؤدبانه باشد. ازاینرو، یادآوری چند نکته را ضروری دانستم.
بیگمان در همین آغاز باید گفت که بیشتر این بازتابهای مجازی و نه حقیقی! رنگوبوی سیاسی دارد؛ به این معنا که شکوههای سیاسی گاه در یک موضوع ـ حتی بیربط ـ خودش را نشان میدهد. بنابراین، برخی این فرصت را، مغتنم میشمارند و بهنوعی دست به اعتراض سیاسی میزنند، اما از نوعی دیگر و با تمسخر نهادی حکومتی، به نام فرهنگستان!
از طرفی، گاهی در جامعه برساختههایی ساختگی و جعلی منتشر میشود که بوی تمسخر نیز از آنها به مشام میرسد و آنها را به فرهنگستان نسبت میدهند، حال آن که این واژهها هیچ ربطی به مصوبههای این نهاد ندارد. این که به روند و شیوه برابرسازی واژهها میتوان انتقادهایی داشت، کاملاً پذیرفته است و مهمترین آن، این است که فرهنگستان در برابرسازی معمولاً دیرهنگام عمل میکند و خود این ضعف باعث میشود واژه بیگانه جاگیر شود و تغییر آن دشوار باشد.
یکی از تصورات نادرست درباره فرهنگستان این است که گمان میرود این نهاد تنها کاری که برعهده دارد، واژهگزینی است؛ ازاینرو، بودجهٔ سالانهٔ آن را به تعداد واژههای مصوب تقسیم میکنند و کار این نهاد را به ریشخند میگیرند. حال آنکه واژهگزینی تنها یکی از کوششهای این نهاد است و کارگروههای دیگری در این نهاد فعالیتهای علمی دارند؛ همچون کارگروههای فرهنگنویسی، آموزش، زبان و گویشها، دانشنامهٔ زبان و ادب فارسی در شبهقارهٔ هند، دستور خط، زبان و رایانه و انتشارات.
اما نکتهٔ مهمتری که بنا دارم در این یادداشت به آن اشاره کنم، این است که این انتقادها و اعتراضات و تمسخرها تازگی ندارد.
در «شرح زندگانی من» عبدا… مستوفی میخوانیم که در اعتراض به مصوبات فرهنگستان گفته بود: «آقایان! هرقدر میخواهید باد به بیرق لغت «عدلیه» بکنید، مردم «عدلیه» را برای اختصارش ترک نمیکنند و «دادگستری» شما، با وجود این که وضعشده فرهنگستان هم هست، روی کاغذ خواهد ماند... .»؛ ولی نهتنها دادگستری، که خواهان (مدعی) و بازپرس (مستنطق) و دادنامه (ورقه حکمیه) و دادگاه (محکمه) و آیین دادرسی (اصول محاکمات) و خواسته (مدعی به) و… ماند و امروز مردم آنها را به کار میبرند.
از صادق هدایت یادی کنیم که وقتی واژههایی مانند «پزشک» جایگزین «طبیب» شد و «پایاننامه» بهجای «تز»، در مقالهٔ «فرهنگ فرهنگستان» خود، فرهنگستان را مسخره کرد و به باد طنز گرفت.
به گفتهٔ دکتر عباس اقبال آشتیانی، از نویسندگان بنام کشورمان که اتفاقاً خودش عضو فرهنگستان اول بود، استناد کنیم که میگفت چه کسی بهجای «اونیورسیته» میگوید «دانشگاه» یا بهجای «طلبه» میگوید «دانشآموز» و «دانشجو».
در کنار اینها صدها واژه دیگر هم میتوان نام برد که در آغاز با مخالفت روبهرو شد، اما سرمایه زبان فارسی شد: «اطفائیه» شد: آتشنشانی، «آژان» شد: پاسبان، «میزانالحراره» شد: دماسنج، «فاکولته» شد: دانشکده، «SMS» شد: پیامک، «سوبسید» شد: یارانه، «ATM» شد: خودپرداز، «دیتا» شد: داده، «ادیت» شد: ویرایش، «لود» شد: بارگذاری و… .
فراموش نکنیم که نباید شکوه زبان فارسی، این میراث تمدنی را پیش چشم نسل روزگارمان سست کنیم؛ پس ریشخند را با انتقاد جابهجا نکنیم.
@arayehha
نکته👇
«نصف» و «نصفه» را همانند «نیم» و «نیمه» میتوان بهجای یکدیگر نوشت.
همچنان که «نصف روز» و «نصفهروز» را داریم که در واژهنامهها و ازجمله فرهنگ بزرگ سخن، آمده است. در چند واژۀ مرکب دیگر هم نمونۀ آن را داریم؛ مانند «نصفهجان»، «نصفهعمر»، «نصفهنیمه»، «نصفهکاره».
🔹 البته گاهی این دو تفاوتی معنایی دارند که باید توجه کنیم:
👈 «نصفهشب» تلفن زنگ زد.
👈 «نصف شب» را بیدار بودم و مطالعه کردم.
🔹 «نصفهشب» نیمفاصله و «نصف شب» با فاصله نوشته میشود.
#علیرضا_حیدری
@arayehha
🔹 پرسش
سلام.
وقت خوش
کدام درست است؟ شیای، شیئی یا شییی؟
🔸 پاسخ
هرگاه همزۀ پایانی به یای وحدت، نکره، نسبت یا مصدری متصل شود، روی کرسی دندانه (ئ)خواهد آمد.
شیئی
جزئی
#زین_قند_پارسی
#علیرضا_حیدری
@arayehha
زندهیاد نجفی در «غلط ننویسیم» مینویسد: «بنابر قاعدۀ آوایی زبان فارسی، در واژههای بسیط، پس از «ش» ساکن، تمایز میان«ک» و «گ» به اصطلاح زبانشناسی خنثی میشود. در زبان محاوره، در این موضع فقط صدای «گ» شنیده میشود، اما در فارسی فصیح آن را «ک» تلفظ میکنند.»
#علیرضا_حیدری
@arayehha
نکته👇
تفاوت «گزار» و «گذار» همچنان یکی از پرسشهای همیشگی است.؛ اینک نمونههایی از پرکاربردهای آن میآورم:
بنیانگذاری
نامگذاری
پایهگذاری
ارزشگذاری
اثرگذاری
بارگذاری
تأثیرگذاری
اعرابگذاری
سیاستگذاری
#علیرضا_حیدری
@arayehha
در فارسی جمع مکسر نداریم، بهتر است، واژههای عربی را با نشانۀ جمع فارسی جمع ببندیم.
🔹ننویسیم: کتب، مدارس، قلوب، قبایل، متون
🔸بنویسیم: کتابها، مدرسهها، قلبها، قبیلهها، متنها
#علیرضا_حیدری
@arayehha
واژههایی که به همزۀ «أ» پایان مییابد، هنگام پیوستن به یای وحدت، نکره، نسبت یا مصدری، تغییری نمیکنند:
مبدأی
ملجأی
#علیرضا_حیدری
@arayehha
👇
بدترین ایراد و اشکال در یک نوشته، غلط املایی است. گاهی برخی غلطها به دلیل کاربرد بیشتر، عادی میشود که موارد زیر نمونههایی از این دست است:
غلط👇 درست👇
جرسومه جرثومه
توجیح توجیه
لشگر لشکر
محیا مهیّا
نهار ناهار
حدالمقدور حتیالمقدور
حتمن حتما
زجه ضجه
#علیرضا_حیدری
@arayehha