eitaa logo
دانایی مقدمه توانایی(آتش به اختیار)
447 دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
22.3هزار ویدیو
87 فایل
#دانایی_مقدمه_توانایی، خود را به موضوعی خاص از مسایل اجتماعی محدود نمی کند. هدف آن روشنگری وانتقال مفاهیم اسلامی_انسانی و انقلابی است و شعر و ادبیات سوگلی این کانال است. ارتباط با مدیر @malh1380
مشاهده در ایتا
دانلود
دو سال و دو ماه با هم زندگی کردیم، در این مدت هر لحظه اش برایم خاطره است ،یکی از خاطرات ماندگار که به خصوصیات محمد مربوط می شود، هدیه دادن او به من بود شاید خیلی از آقایان یادشان برود که روزهای ازدواج، عقد، تولد و عید چه روزهایی است اما محمد تمام این روزها را به خاطر داشت و امکان نداشت آنها را فراموش کند؛ حتی اگر من در تهران بودم، البته این یادآوری ها همیشه با هدیه ی مادی همراه نبود، هر بار نامه ای می نوشت و از این روزها یاد می کرد،در این نامه ها مسئولیت من و خودش را می نوشت،نامه ای نبود که بنویسد و از امام رحمة الله یادی نکند همسر شهید جهان آرا . _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
مشغول آشپزی بودم، آشوب عجیبی در دلم افتاد، مهمان داشتم، به مهمان ها گفتم: شما آشپزی کنید من الان بر می گردم رفتم نشستم برای ابراهیم نماز خواندم، دعا کردم، گریه کردم که سالم بماند، یک بار دیگر بیاید ببینمش، ابراهیم که آمد به او گفتم که چی شد و چه کار کردم رنگش عوض شد و سکوت کرد گفتم: چه شده مگر؟ گفت: درست در همان لحظه می خواستیم از جاده ای رد شویم که مین گذاری شده بود. اگر یک دسته از نیروهای خودشان از آنجا رد نشده بودند، می دانی چی می شد ژیلا؟ خندیدم. باخنده گفت: تو نمی گذاری من شهید بشوم، تو سدّ راه شهادت من شده ای؟ بگذر از من! همسر . _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
حتی روزی مادرشان به خانه‌ ما تشریف آورده بودند و با حالت خیلی ناراحت گفتند که خدا بابایت را رحمت کند و جای او خالی است و اگر می‌آمد و شما را در این حال می‌دید که شما روی موکت زندگی می‌کنید قهراً نمی‌گذاشت این چنین زندگی کنید، چرا شما فقط این طور زندگی می‌کنید در حالی که هیچ پاسداری این چنین زندگی نمی‌کند. این یکی از ویژگی‌های اخلاقی شهید باکری بود که اصلاً به دنیا وابسته نبود و هیچ‌گونه وابستگی و دلبستگی به دنیا و تعلقات دنیوی نداشت و خیلی راحت توانسته بود از تعلقات دنیوی دل بکند و راهی را انتخاب کرده بود که راه پیغمبران عزیم ‌الشأن اسلام (ص) و ائمه اطهار بود همسر . _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
سال 1376 یکی از زیباترین خاطرات زندگیم رقم خورد . و ما عقد کردیم،یک هفته از عقد مان گذشته بود،زنگ خانه به صدا در آمد و جلیل با کاغذی در دست به منزلمان آمد خیلی ناراحت بود،پرسیدم چه شده؟ گفت: ماموریتی به من محول شده و باید به جزیره بروم ،ما آن زمان خیلی وابسته هم بودیم و این خیلی ناراحت کننده بود،چهل روز ماموریت جلیل برای من 40 سال گذشت هر روزم پر می شد از دلتنگی های عاشقانه ، بغض ، اشک های بی دلیل... مثل الان اصلا انگار باید از همان اوایل زندگیم به این دور بودن ها خودم را وفق میدادم تا در این روزها کمتر نبودنش را بهانه کنم و صبور باشم شهید . _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
مادر شهید می گوید: سختیهایی که همسر شهید همت کشید، فکر نکنم در زمان ما کسی کشیده باشد، خودش می گفت: خدایا من چه کنم با این همه تنهایی (روزها، ماهها) و دزد (چند بار در نبود همت) و عقرب (یک روز 25 عقرب کشتم حتی در رختخواب کودکم) و موشک (خانه شان در معرض موشک باران و او تنها در شهر دزفول غریب بود). امّا در پرتو زندگی با همّت که اینچنین با محبت بود، می گفت: «در اوج تمام آن سختیها، محرومیتها، ترسها و حتی ناامیدیها، خودم را خوشبخت ترین زن دنیا می دانستم. . _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
از خصوصیات بارز شهید مهدی باکری، یکی وارستگی و ساده‌زیستی ایشان بود که زبانزد خاص و عام بود. در اوایل زندگی مشترکمان شهید رفتند جبهه و بعد از اینکه برگشتند، گفتند که برویم یک مقدار وسایل خانه تهیه کنیم. البته در اوایل ازدواج‌مان بعضی از لوازم ضروری را خانواده ما فراهم کرده بودند، ولی با این همه مهدی حتی به وسایل اولیه و ابتدایی زندگی‌مان ایراد و اشکال وارد می‌کردند و می‌گفتند که ما از این هم ساده‌تر می‌توانیم زندگی کنیم همسر . _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan