eitaa logo
دانایی مقدمه توانایی(آتش به اختیار)
467 دنبال‌کننده
34.8هزار عکس
27.8هزار ویدیو
109 فایل
#دانایی_مقدمه_توانایی، خود را به موضوعی خاص از مسایل اجتماعی محدود نمی کند. هدف آن روشنگری وانتقال مفاهیم اسلامی_انسانی و انقلابی است و شعر و ادبیات سوگلی این کانال است. ارتباط با مدیر @malh1380
مشاهده در ایتا
دانلود
به تعبیر در زمانه‌ما گفتار به وراجّی و ژاژخایی بدل شده؛ وراجّی همان یاوه‌ای است که در آن فقط حرف زدن اهمیت دارد و نه محتوای سخن. و این چنین کسی زبان دیگری را نمیفهمد. همه سخن می‌گویند ولی همزبانی در کار نیست. در عین حال گم‌شدن در هیاهوی یاوه‌ها و همرنگ جماعت شدن همان غفلت و خلسه‌ی لذت‌بخشی است که ما را از دلشوره‌های هستی‌شناختی نجات می‌دهد و از دست خویشتن اصیل می‌رهاند. وحید یامین‌پور _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
برخی از سر ناراحتی می‌گویند رای قومیتی بود که فلانی را رئیس جمهور کرد. اما مگر آراء حزبی و جناحی همه نوعی رای قبیلگی نیست؟ بسیاری از همان‌ها که رای قوم و قبیله را نقد می‌کنند خود ملاک صلاحیت را قبیلگی می‌فهمند و گرفتار حب و بغض و رفاقت‌اند. طرفداری از سیاست و قدرت اغلب متعلَّق عالم خیال است و تمایل و تنفرش را از سلطه تصاویر وهمی می‌گیرد. از قضا آن‌که به جهت هم‌زبانی به هم‌شهری‌اش رای داده چه بسا با صرافت طبع به آنچه اعتمادش را برانگیخته رای داده است. در نظام درک او، هویت قومی و زبانی منشاء اعتبار و اعتماد است و نه هویت حزبی و قبیله‌ی سیاسی. آری رای قومی و قبیلگی قابل انتقاد است اما این نقد، برای کسانیکه خود به گونه‌‌ی مدرن نیست‌انگارانه‌‌ای از تعلق به قبیله گرفتارند، شاید مجاز نباشد و حتی متضمن نوعی تحقیر باشد. رشد، در پرتو عقل قدسی میسور و میسر است نه وهم و تعلق به قوم و قبیله یا تعلقات نیست‌انگارانه‌ی حزبی. کار سیاسی برای نظام اسلامی از نقطه‌ی رشد عقل قدسی جامعه آغاز می‌شود. وحید یامین.پور . _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
انسانی که به اندازه‌گیری و انباشت اطلاعات رو می‌آورد، به اندیشیدن پشت میکند. علم جدید، انسان بی‌اندیشه می‌سازد. اولین تاثیر بیگانگی با اندیشه، آوارگی است. اندیشیدن با "ریشه داشتن" همراه است. انسان بیگانه با اندیشه، روی زمین جایی برای سُکنی گزیدن و ریشه دوانیدن پیدا نمی‌کند. ما اغلب مسکن داریم ولی سُکنی، نه. به همین جهت انسانِ آواره، به توریسم و سپس به مهاجرت رو میاورد. ولی هیچ مقصدی برای توریست یا مهاجر، محلی برای سکنی نیست. انسان بدون انس با اندیشه، همه جا آواره است. او با زمینی که ریشه‌هایش را بپروراند، بیگانه است. وحید یامین‌پور . _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
من لا یقرا ، يعش خارج التاريخ!
از دیشب سه بار گریه کردم؛ بار اول با دیدن آن مرد مستاصل که با بغض از مردم میخواست ویدئوی برهنه شدن زنش را بازنشر نکنند. التماس میکرد... او دو تا فرزند دارد. داریم شرف‌مان را به شهوت بازنشر شگفتی‌های مجازی می‌بازیم. نشخوار کردن تصاویر این عریانی برای سرگرمی همان غلبه تکنیک بر خِرد انسانی است. این گوشی نیست که دست ماست، ما هستیم که در دست گوشی و در اختیار آن قرار گرفتیم، مسخ شده‌ایم، بی‌اراده شده‌ایم. تکنولوژی خِرد ما رو زایل کرده. بار دوم با خواندن توییت وحید اشتری در سرنوشت آن مدافع حرم، که یک بیچارگی مالی او را به‌کنج زندان انداخته. گویی یک مار سمّی کوچک که لای خاک‌های بیابان پنهانی می‌خزد، ناگاه پای پیشقراول قهرمان یک سپاه را نیش زده و او را از پا انداخته باشد. حکایت فتنه‌های دنیای پول‌زده با مردانی که هر یک درفش افتخار تاریخ را به دست دارند، همین است. حالا نوشته که بسیار پیش‌قدم شده‌اند که آن جوانمرد را آزاد کنند. و سوم؛ دیدن ذوق و شادمانی جوانان لبنانی از شنیدن سرود دیروز بچه‌دبستانی‌ها پیش حضرت آقا. آنها خود را در غربت و بی‌کسی و خیانت امّت رها شده می‌بینند. هر پیامی از سر صدق و دوستی آنها را زنده‌تر می‌کند. خاکستر غم را می‌تکانند و باز برمی‌خیزند. هر سه، حال بشر غربت‌زده در عصر عسرت است. جهان، غربتکده است. ما برادران و خواهران تنی هستیم که از کودکی ما را از هم جدا کرده‌اند. گاهی هنگام زل زدن در چشم هم چیزی محو از گذشته را بیاد می‌آوریم... وحید یامین‌پور _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
در ادبیات و زبان فارسی کلمه "هنر" بر معنایی متفاوت از آنچه امروز استفاده می‌شود، دلالت داشته است‌. خواجه نصیرالدین طوسی در کتاب "اخلاق ناصری" به چهار هنران اشاره دارد که مقصودش چهار فضیلت شجاعت ، عدالت، دانایی و عفت است. همچنین حافظ: گر در سرت هوای وصال است حافظا باید که خاک درگه اهل «هنر» شوی یا: قلندران حقیقت به نیم جو نخرند قبای اطلس آنکس که‌از "هنر" عاریست برابر گذاشتن "هنر" برای Art انتخاب فرهنگستان زبان در حدود ۹۰ سال پیش بود. انتساب اثر هنری مانند تابلوهای نقاشی یا قطعات موسیقی و... به نبوغ و خلاقیت فردی، نتیجه تهی کردن "هنر" از معنای حقیقی‌اش و انباشتن آن از تلقی سوبژکتیویستی است. "هنر" که نیک‌مردی و فضیلت‌مندی است، افاضه از حق است و شعر و هنر دریافتی از عالم بالا و نه منتسب به نبوغ و خلاقیت فردی. چنانکه حافظ می‌گوید: در پس آینه طوطی صفتم داشته‌اند آنچه استاد ازل گفت بگو می‌گویم یا: حسد چه می‌بری ای سست نظم بر حافظ قبول خاطر و لطف سخن، خداداد است وحید یامین‌پور _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
. مدرنیته و تحدید آزادی وحید یامین‌پور توتالیتاریسم(توتالیتاریانیسم) امکاناتی لازم دارد که فقط در مدرنیته قابل دستیابی است. مهمترین امکان توتالیتاریسم، امکان نظارت بر مردم، پیش‌بینی ذهنیات‌شان و تاثیر بر کنش‌های آنهاست که به مدد پیشرفت تکنولوژی‌های انضباطی فراهم شده است. شبکه‌های اجتماعی، علم تحلیل داده(دیتا ماینینگ) و هوش مصنوعی مهمترین امکان شکل‌گیری دولت توتالیتر در سلب آزادی و حتی نفی اختیار انسان است. دقت در تاثیرات تکنولوژی‌های ارتباطی بر کاربران کافی است که حکم "مرگ سوژه" فوکو را بپذیریم. در جهان پیشاتجدد، خشونت سخت و آزادی توأمان وجود داشت. در جهان متجدد، خشونت سخت و خشونت نرم توأمان نافی آزادی و اراده انسانی اند. . _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
🔻چرا ایرانی‌ها "یه کتی" راه رفتن را دوست دارند؟ امروز در کلاس تاریخ تفکر و تمدن در باب مقایسه ماجرای دن‌کیشوت در قرن ۱۷ و فرهنگ فتوت و عیّاری در ایران حرف زدم. اینکه سروانتس این کتاب را به عنوان مرثیه‌ای بر مرگ شوالیه‌ها نوشت. ناکجاآبادی که دیگر از ابَر مردها و شجاعان و جنگجویان که حامی عدالت و فقرا هستند، خبری نیست. آنچنان که در ایران جوانمردی و عیاری و پهلوانی و قلندری از معنای درونی که نوعی گره خوردگی به تصوف و ملامتیان بود تا حدودی به وادی لوطی‌ها و داش‌ها فرو افتاد. اما محبوبیت تاریخی عیاران و پهلوانان چه در فرهنگ ملامتی‌گری و مرام ناموس‌پرستی و چه در فُرم ظاهری‌اش که اندام ورزیده و شلنگ انداختن هنگام راه رفتن است، باقی ماند. سینما هم ما از الباقی این محبوبیت تاریخی در خلق شخصیت‌هایی مثل قیصر بهره بردند، هرچند که همین شخصیت‌ها خود مرثیه‌ای بودند بر فقدان تاریخی پهلوانان حقیقی و لِه شدن مقلدان آنها زیر دست و پای مدرنیته‌ای که فضیلت را در سوداگری و لذت‌طلبی خلاصه کرده بود. با ظهور انقلاب اسلامی حقیقت فتوّت و پهلوانی که با هنر رزم و جنگاوری و شجاعت و پاک‌چشمی پیوند داشت در فرهنگ دفاع مقدس مجدداً بازتولید شد، در آن‌سو به مدد فیلم‌فارسی و نمایش‌های رو حوضی و... خاطره‌ای از فُرم تاریخی لوطی‌گری که تهی از باطن معنوی شده بود در "یه کتی" راه رفتن و شلنگ انداختن و کلاه و سبیل و... به حیاتش ادامه داد. حافظ و سایر بزرگان حکمت و هنر ما تلاش بسیار کردند تا از حقیقت باطنی این مرام والا در برابر ظواهر ریاکارانه و فُرم تهی از معنا محافظت کنند؛ نه هرکه طرف کُله کج نهاد و تند نشست کلاهداری و آیین سروری داند هزار نکته باریک‌تر ز مو اینجاست نه هر که سر بتراشد قلندری داند وحید یامین‌پور . _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
به هر میزان اُنس و آشنایی ما با چیزها بیشتر می‌شود، نسبت به آنها مسئولانه‌تر سخن خواهیم گفت و بعید است در قبال آنها با صدای بلند و لحن بی‌پروا نقادی کنیم. سخنِ اُنس، از جنس نجواست. غالباً بی‌پروایی در قضاوت نسبت به اشخاص و چیزها از سر بیگانگی و دوری است. باید به‌خودمان فرصت بدهیم تا قصه‌ها را بشنویم که از خُشکی بیگانگی به طراوت اُنس وارد شویم. . و _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
جنگ اخیر همه اولویت‌هایمان را به‌هم ریخت. اینکه چه کاری الان لازم است، ضروری‌تر است، فوری تر است... حتی کتاب‌های روی میز از من می‌پرسند آیا الان وقت مطالعه کتابی مثل من است؟ برنامه‌های فردا، هفته بعد، ماه آینده... برای زمانی بیرون از زمان اکنون تنظیم شده بود. حالا باید همه را تغییر داد. چه بسا حتی رژیم غذایی؛ جنس روابط با دیگران، سفرها، سرگرمی‌ها... اگر جنگ به ما هشدار داده باشد که چیزهایی که در گمان و پندار شما دور بود، بسیار نزدیکتر از چیزی است که فکر می‌کردید... اگر از آن آدمها هستید که می‌توانید مستقلاً برنامه‌ها و اولویت‌ها و فوریت‌های‌تان را تغییر بدهید، خیلی خوش‌بختید. بسیاری هستند که تغییر برای‌شان محال یا وابسته به چندین متغیر بیرون از اراده‌ی آنهاست. مثلا کسانی‌که زندگی‌شان به سرمایه‌گذاری در دلار، طلا، بورس، مِلک، ماشین و... گره خورده! ذهن و قلب آنها به میله‌های نمودارهای بازارهای جهانی قلاب شده. بالا و پایین رفتنش به اراده‌هایی در برج‌های نیویورک یا پستوهای سبزه میدان متصل است. بی‌اراده در تغییر یا ثبات. هنگام جنگ، که مرحله‌ای از ظهور است، بسیاری به اضطراب می‌افتند که کاش بتوان زمان ظهور -جنگ- را به تاخیر انداخت تا کارهایشان به سرانجام و سامان (سود مورد انتظار) برسد. یا آنها که در آستانه فارغ‌التحصیلی یا استخدام در یک اداره یا شرکت‌اند، یا یک قدم مانده تا موفقیتی بزرگ را در چیزی کسب کنند... حتی آنها که برای تابستان بلیط رزرو کرده‌اند، یا حتی آنها که طبق برنامه عبادی‌شان تصمیم داشتند به حج عُمره یا کربلا بروند. تغییر که همان اراده الهی در شکستن تصمیم بندگان است، در برابر آرزو و اراده ماست. اینچنین است که حج و زیارت کربلا چنانچه بیرون از پرانتز جنگ و ظهور باشد، ما را به حالی می‌اندازد که آرزوی تاخیر در ظهور را داشته باشیم. هرچند بر زبان دعای فرج بخوانیم! برنامه‌های‌مان را مرور کنیم؛ حقیقتاً توان و آمادگی تغییر تمام عیار آنها را داریم؟ یا جان و قلب ما ثبات و سکوت و سکون و عدم تغییر را می‌طلبد؟ وحید یامین‌پور . _ ! وارد شوید! @daneshvadanestan
اگر تعبیر یا جمله معناداری وجود داشته باشد که مترجم‌گوگل و هوش مصنوعی نتواند آنرا ترجمه کند یا ترجمه‌اش مضحک و نارسا باشد، آن تعبیر یا جمله، یا شعر است یا شاعرانه. آنچه مترجم‌گوگل از پس ترجمه‌اش برمی‌آید، زبان روزمرگی است؛ زبان داد و ستد و دلالی و علم. آنچه بر اساس اراده از زبان صادر می‌شود؛ آنچه که ینطق عن الهوی است. شعر و شاعرانگی چون از لسان‌الغیب می‌تراود و در هشیاری و بیداری پنهان است، هنگام ترجمه یا مهمل می‌شود یا مضحک. هکذا وحی... هیچ شعری به شعری همانند خود قابل ترجمه نیست. هر شعری فقط یکبار و در یک زبان متولد می‌شود. اینچنین است تفکر؛ همانا تفکر در زبان متولد می‌شود. وحید یامین‌پور
انسانی که به اندازه‌گیری و انباشت اطلاعات رو می‌آورد، به اندیشیدن پشت میکند. علم جدید، انسان بی‌اندیشه می‌سازد. اولین تاثیر بیگانگی با اندیشه، آوارگی است. اندیشیدن با "ریشه داشتن" همراه است. انسان بیگانه با اندیشه، روی زمین جایی برای سُکنی گزیدن و ریشه دوانیدن پیدا نمی‌کند. ما اغلب مسکن داریم ولی سُکنی، نه. به همین جهت انسانِ آواره، به توریسم و سپس به مهاجرت رو میاورد. ولی هیچ مقصدی برای توریست یا مهاجر، محلی برای سکنی نیست. انسان بدون انس با اندیشه، همه جا آواره است. او با زمینی که ریشه‌هایش را بپروراند، بیگانه است. وحید یامین‌پور