💢غایب اصلی ما هستیم نه امام زمان عج💢
🔰آیت الله جوادی آملی:
ما اصرار نکنیم امام(ع) را ببینیم تمام تلاش و کوشش ما این باشد که امام، ما را ببیند و گرنه کسانی بودند که مدتهای مدید پیغمبر(ص) را دیدند، پشت سرش نماز پنج وقت را میخواندند، آن هم در مسجدالنبی که بعد از مسجدالحرام بهترین مسجد روی زمین است، ولی مشکلشان حل نشد.
⭕️وجود مبارک امام چون #خلیفة_الله است دو نگاه دارد چون مستخلفعنهاش، یعنی الله #دو_نگاه دارد، خدای سبحان یک نگاه عمومی دارد که «و الله بکل شیء بصیر» خب #همه را #میبیند و #هر_کاری ما بکنیم ذات اقدس الهی می بیند.
✴️اما یک #نگاه_خصوصی که خدا بعضیها را نگاه نمیکند با بعضیها حرف نمیزند آن نگاه #مهم است، در بخشهایی از آیات مربوط به معاد دارد که «لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ» خدا با بعضیها حرف نمیزند بعضیها را نگاه نمیکند، خب آن نگاه، #نگاه_تشریفی است.
🌾وجود مبارک ولی عصر(عج) نیز دو نگاه دارد، یک #نگاه_عمومی است که ما هر کاری بکنیم #اعمال را به عرض حضرت میرسانند و ایشان میبیند، هم #نگاه_خصوصی دارد، معلوم می شود ما #غایبیم نه امام!
💟مبادا کسی خیال کند حالا حضرت وقتی #خواب است نگاه نمیکند، او که با #چشم_ظاهری نگاه نمی کند، پیامبر اسلام در حدیث شریفی می فرمایند #قلب ما که #نمیخوابد «تنام عینی و لا ینام قلبی» ما
همیشه بیداریم.!
💎 کانال گنجینه عرفان 💎
@ganjeneh_marefat
در محضر علما
🌹🕊 بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌قسمت ۵ بوی تند بنزین روانی ام کرده و او ه
🌹🕊 بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق
🕌قسمت ۶
او با لبخندی فاتحانه خبر داد...
_مبارزه یعنی این! اگه میخوای #مبارزه کنی الان وقتشه نازنین! باور کن این حرکت میتونه به #ایران ختم بشه، بشرطی که ما بخوایم! تو همون دختری هستی که به خاطر اعتقاداتت قیام کردی! همون دختری که ملکه قلب پسر مبارزی مثل من شد!
با هر کلمه دستانم را بین انگشتان مردانه اش فشار میداد تا از قدرتش انگیزه بگیرم..
و نمیدانستم از من چه میخواهد که صدایش به زیر افتاد و عاشقانه تمنا کرد
_من میخوام برگردم #سوریه...
یک
لحظه احساس کردم هیچ صدایی نمیشنوم و قلبم طوری تکان خورد که کلامش را شکستم
_پس من چی..؟؟
نفسش از غصه بند آمده و صدایش به سختی شنیده می شد
_قول میدم خیلی زود ببرمت پیش خودم!
کاسه دلم از ترس پُر شده بود و به هر بهانه ای چنگ میزدم که کودکانه پرسیدم
_هنوز که درسمون تموم نشده!
و نفهمید برای از دست ندادنش التماس میکنم که از جا پرید و عصبی فریاد کشید..
_مردم دارن دسته دسته کشته میشن، تو فکر درس و مدرکی؟
به هوای 🔥عشق سعد🔥 از #همه بریده بودم و او هم میخواست #تنهایم بگذارد...
که به دست و پا زدن افتادم..
_چرا منو با خودت نمیبری سوریه؟
نفس تندی کشید که حرارتش را حس کردم، با قامت بلندش به سمتم خم شد و با صدایی خفه پرسید
_نازنین! ایندفعه فقط #شعار و #تجمع و #شیشه_شکستن نیست! ایندفعه مثل این بنزین و فندکه، میتونی تحمل کنی؟
دلم میلرزید..
و نباید اجازه میدادم این لرزش را حس کند..
که با نگاهم در چشمانش فرو رفتم و #محکم حرف زدم..
_برا من فرقی نداره! بالاخره یه جایی باید ریشه این #دیکتاتوری خشک بشه، اگه تو فکر میکنی....
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
💠 کانال در محضر علما⇩⇩⇩
🆔 @dar_mahzare_olma
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈