#خاطرات_شهید بچّه‌ها محاصره شده بودند.... نیروهای پشتیبانی نمی‌توانستند کمک برسانند. همه تشنه و گرسنه بودند. «کارور» هرچه تلاش کرد و خودش را به آب و آتش زد تا بتواند لااقل کمی آب برای رفع تشنگی نیروهایش تهیّه کند، موفّق نشد. در همین لحظه، بچّه‌ها «کارور» را دیدند که با قدم‌های استوار به طرف «تپّه‌های بازی دراز» می‌رود. تیمّم کرد و روی یکی از تپّه‌ها ایستاد. «تکبیره الاحرام» را با صدای بلند گفت و شروع کرد به #نماز خواندن. مدّتی طول کشید تا به رکوع رفت و چند دقیقه‌ای طول کشید تا سر از رکوع برداشت و به خاک افتاد. نمازش که تمام شد، دست‌هایش را بالای سرش برد و چشم‌هایش را بست. نمی‌دانم با چه حالی، با چه اخلاصی، چگونه دعا کرد که در همان لحظه، صدای «الله اکبر» و فریاد شادی بچّه‌ها به گوش رسید. باران، نم نم شروع به باریدن کرد... #شهید_محمدرضا_کارور🌷 #درس_اخلاق ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊

༺﷽༻ #گزارش_تصویری از #نوزدهمین جلسه آموزشی #نوجوانان_حسینی 📸 | ویژه #ماه_محرم | #درس_اخلاق و شرح حدیث به کلام حجت الاسلام شیخ #مهدی_احمدپور ریاست محترم کانون قرآنی #ثقلین !!! و آموزش و تفصیل و شرح : 1️⃣ تکرار و تمرین #درس_های گذشته 2️⃣ ارائه تکالیف #فراگیران به کلاس دهه اول و دوم #محرم خود را چگونه گذراندیم 3️⃣ اهمیت برنامه ریزی در #مداحی 4️⃣ #هیئت_آموزشی | ویژه نوجوانان | #ماه_محرم 5️⃣ خواندن چند نفر از #فراگیران_نوجوان در #هیئت_آموزشی مدرس: برادرمحمّدجواد #شیفته_آذر ۴ مرداد۱۴۰۳🔖