#شعر_ولایی
#حدیث #رباعی
💠 #امام_باقر (علیهالسلام)
إِنَّمَا شِيعَتُنَا مَنْ أَطَاعَ اللهَ
به راستی شیعه ما کسی است که خدا را اطاعت کند.
📗 الأمالی للطوسی، ص۲۷۳
🔹شیعۀ راستین🔹
قلبی که در آن، نور خدا خواهد بود
در راه یقین، قبلهنما خواهد بود
آنکس که اطاعت از خداوند کند
او شیعۀ راستین ما خواهد بود
#حسین_شنوائی
🚩مَرکَزِ آموزِشِ تَخَصُصیِ
مَداحیِ |داٰرْألْسَّلآم | 🎤 👇
http://eitaa.com/joinchat/1634336780Cff38e3faa0
#امام_باقر علیهالسلام
#قصیده
🔹آیینۀ خیر الاَنام🔹
ای فروغ دانشت تا صبح محشر مستدام
وی تو را پیش از ولادت، داده پیغمبر سلام
منشأ کل کمال و باقر کل علوم
هفتمین نور و ششم مولایی و پنجم امام
اِنس و جان آرند حاجت در حریمت روز و شب
آسمان گردیده بر دور مزارت صبح و شام
این عجب نَبْوَد که بخشی چشم جابر را شفا
زخم دل را میدهی با یک نگاهت التیام
ساکنان آسمان را لحظه لحظه، دم به دم
از بقیعت عطر و بوی جنت آید بر مشام
در کمال و در جلال و علم و حلم و خلق و خو
پای تا سر، سر به سر آیینۀ خیر الاَنام...
کودکی بودی که از تیغ بیانت ناگهان
روز در چشم یزید بیحیا آمد چو شام
لال شد از پاسخ و زد بر دهن مهر سکوت
طشت رسوایی او افتاد از بالای بام
تو سر بالای نی دیدی به سن کودکی
گه به دشت کربلا، گه کوفه، گاهی شهر شام
خیمههای آل عصمت را که آتش میزدند
میدویدی در بیابان اشکریز و تشنهکام...
ماجرای کربلا و شام و کوفه بس نبود
از چه دیگر این همه آزار دیدی از هشام
بارها آوردت از شهر مدینه تا دمشق
از وجودت هتک حرمت کرد جای احترام
گاه آوردت به زندان، گاه پای تخت خویش
گاه زد زخم زبان و گاه میزد اتهام
حیف کز زهر جفا گردید قلبت چاک چاک
مرغ روحت پر زد از تن، جانب دارالسلام
بسکه بر جان عزیزت روز و شب آمد ستم
دادی از سوز جگر بر شیعیانت این پیام
تا به صحرای منا گریند بهر غربتت
حاجیان هنگام حج، پیر و جوان و خاص و عام
دوست دارم بر تو گریم در بیابان بقیع
کردهاند این گریه را بر من حرامیها حرام
در کنار قبر بیشمع و چراغت روز و شب
هم بشر سوزد چو شمع و هم ملک گرید مدام
از چه شد صد چاک قلبت با چنان قدر و جلال
وز چه ویران مانده قبرت با چنان جاه و مقام
بر تو میگریم که بردی کوه غم از کودکی
بر تو میگریم که شد با خون دل عمرت تمام...
📝 #غلامرضا_سازگار
📗 #نخل_میثم
🚩مَرکَزِ آموزِشِ تَخَصُصیِ
مَداحیِ |داٰرْألْسَّلآم | 🎤 👇
http://eitaa.com/joinchat/1634336780Cff38e3faa0
🌺 ملامت جاهلانه
🍃 محمد، پسر منکدر، یکی از دانشمندان اهل سنت، میگوید: روزی در شدت گرما به بیرون از مدینه رفته بودم. دیدم امام باقر (علیهالسلام) با اندام توانمند و فربه خود، به دو تن از غلامانش تکیه کرده و مشغول کشاورزی است. با خود گفتم: پیر مردی از بزرگان قریش، در این وقت، در هوای گرم، در طلب مال دنیاست!
🍃 من تصمیم گرفتم او را موعظه کنم. نزدیک رفته، سلام کردم و گفتم: آیا سزاوار است مرد شریفی مثل شما در این هوای گرم، با اندام سنگین، در پی دنیاطلبی باشد؟ اگر در این موقع و در چنین حالی، مرگت فرا رسد، چه خواهی کرد؟
✨حضرت دستهایش را از دوش غلامها برداشت و روی پا ایستاد و فرمود:
به خدا سوگند! اگر در این حال بمیرم، در حال فرمانبرداری و طاعت خداوند جان سپردهام. تو خیال میکنی عبادت، فقط نماز و ذکر و دعاست. تأمین مخارج زندگی از راه حلال، خود نوعی عبادت است و من میخواهم با کار و کوشش، خود را از تو و دیگران بینیاز سازم.✨
🍃 آری آنگاه باید از فرا رسیدن مرگ بترسم که در حال گناه باشم و در حالت نافرمانی خدا از دنیا بروم. خداوند ما را موظف کرده که بار دوش دیگران نباشم و اگر کار نکنیم، دست نیاز به سوی تو و امثال تو دراز خواهیم کرد.
🍃 محمد بن مکندر عرض کرد: خدایت رحمت کند، من میخواستم شما را موعظه کنم، شما مرا موعظه کردید!
📚 داستانهای بحار الانوار، ج 2، ص 101 - 102
👇👇👇
🚩مَرکَزِ آموزِشِ تَخَصُصیِ
مَداحیِ |داٰرْألْسَّلآم | 🎤 👇
http://eitaa.com/joinchat/1634336780Cff38e3faa0
آموزش مداحی دارالسّلام
#دعای_عرفه اهالی دارالسّلام بسم الله وعده ما گلزار شهدای گمنام ورامین
گوگل مپ
یادمان شهدای گمنام
ورامين، استان تهران
https://goo.gl/maps/xqR7rv4u7WD2
آموزش مداحی دارالسّلام
#دعای_عرفه اهالی دارالسّلام بسم الله وعده ما گلزار شهدای گمنام ورامین
یکی از رفقا نقل می کرد: در روز عرفه ای کربلا بودم، توی صحن نشسته بودم که یک عربی که با پای پیاده به کربلا آمده بود، پای مجروح و خونینش را بلند کرد و به زبان عربی با امام حسین (علیه السلام ) صحبت می کرد. من از مسافری که عربی بلد بود پرسیدم: او به امام حسین (علیه السلام) چه می گوید؟
✨ گفت : می گوید یا امام حسین من از راه دور آمدم و تو را پیدا کردم، تو هم باید در روز قیامت و در صحرای محشر بگردی و مرا پیدا کنی! ✨
خوش به حال این افراد، خوش به حال این عقیده ها، خدا کند ماهم مثل این ها چنین عقیده ای داشته باشیم. امام، دور و نزدیک ندارد.
[ آیت الله مجتهدی تهرانی، در محضر مجتهدی، ج 1، ص66]
🚩مَرکَزِ آموزِشِ تَخَصُصیِ
مَداحیِ |داٰرْألْسَّلآم | 🎤 👇
http://eitaa.com/joinchat/1634336780Cff38e3faa0
آموزش مداحی دارالسّلام
#دعای_عرفه اهالی دارالسّلام بسم الله وعده ما گلزار شهدای گمنام ورامین
#شعر_عاشورایی
#عرفه
#غزل
«یا صاحبی فی وحدتی» یاور ندارم
با تو ولی باکی از این لشکر ندارم
از ابتدای راه گفتم «حَسبِیَ الله»
نقشی به جز این، روی انگشتر ندارم
من آسمانم را به تو تقدیم کردم
دور و برم یک ماه، یک اختر ندارم
دور از حبیب خویش ماندن، غربت این است
درد من از این نیست که یاور ندارم
«یا رادَّ یوسف عَلَی یعقوب» بنگر
دیگر علی اکبر، علی اکبر ندارم
«یا رازقَ الطّفل الصَغیر» اصغر فدایت
غیر از همین لاله، گلی دیگر ندارم
دارم سَر و سِرّی در این هنگامه با تو
میآید آن ساعت که دیگر سر ندارم
با عضو عضو پیکرم میگویم اینک
ترسی ز تیر و نیزه و خنجر ندارم
هر زخم با تو حرفهایی تازه دارد
ذکری، مناجاتی از این بهتر ندارم
این شمرها احساسشان را سربریدند
اینها مسلماناند؟ نه باور ندارم...
📝 #عباس_همتی
🚩مَرکَزِ آموزِشِ تَخَصُصیِ
مَداحیِ |داٰرْألْسَّلآم | 🎤 👇
http://eitaa.com/joinchat/1634336780Cff38e3faa0
آموزش مداحی دارالسّلام
#معرفی_کتاب 🚩مَرکَزِ آموزِشِ تَخَصُصیِ مَداحیِ |داٰرْألْسَّلآم | 🎤 👇 http://eitaa.com/joinchat/
#عرفه
#غزل_مثنوی
چون اشک، رازِ عشق را باید عیان گفت
باید که از چشمان او با هر زبان گفت
باید به قول عرشیان، چشمان او را
آیینههای روشن هفتآسمان گفت
چشم غزل روشن شد آن وقتی که با اشک
از گفتههای چشم او با دیگران گفت
آمد به میدان باسلاح چشمهایش
با اشکهایش گریه گریه ناگهان گفت:
ای لطف بسیار تو برمن بیکرانه
تنها دلیل ندبههای عاشقانه
عشق تو در این سینه کاری ژرف دارد
مولای من این عبد با تو حرف دارد
ای که سراپا حرفم و تو گوش هستی
شوق مرا زیباترین آغوش هستی
آرامش آغوش تو مانند دریاست
«آنجا که باید دل به دریا زد همینجاست»
فانوس اشکی دارم و فانوس آهی
میجویمت با اشک و آهم یا الهی
از مادرم آموختم پروانه باشم
از کودکی عبد در این خانه باشم
از مادر من مهربانتر کیست جز تو؟
از مادر من مهربانتر نیست جز تو
تو صاحب تورات و انجیل و زبوری
روشنترین تصویر از آیات نوری
«یا صاحبی فی وحدتی»، پشت و پناهم!
«یا عُدَّتی فی شِدَّتی»، بیتکیهگاهم
از خود نکردی لحظهای هم ناامیدم
تنها مرا مگذار ای تنها امیدم!
هرگز مگیر از چشمهایم خندهات را
در آتش خشمت مسوزان بندهات را
رحمی به اشک و التماسم کن الهی
از آتش دوزخ خلاصم کن الهی
با هر فرازی تشنهتر میشد گلویش
بغضی امانش را برید و بیامان گفت
شاید رباب و نجمه در خیمه شنیدند
آنجا که از مهر خدا با کودکان گفت
«رَبِّ بِما ألبَستنی»، یعقوب چشمش
با اشک از پیراهن آرام جان گفت
او گفت از دندان و لبهایش در آن روز
تفسیر آن را شرحه شرحه خیزران گفت
«أشکُو إلیکَ غُربتی وَ بَعدَ داری»
این جمله را سمت مزاری بینشان گفت
اشک از دو چشمش چون دو مشک باز میریخت
اشکی که با عباس از آب روان گفت
بعد از دعا خورشید از آن سرزمین رفت
عید آمد و ماه بنیهاشم اذان گفت
📝 #رضا_خورشیدیفرد
🚩مَرکَزِ آموزِشِ تَخَصُصیِ
مَداحیِ |داٰرْألْسَّلآم | 🎤 👇
http://eitaa.com/joinchat/1634336780Cff38e3faa0
یا برای همه یا برای هیچ کس
🍃 بوی عید همه جا به مشام می رسید. مردم هر جا همدیگر رو میدیدند مبارک باد میگفتند. عید رنگ و بوی شهر را دگرگون کرده بود. اما علی (ع) آرام نداشت. خشم، چهره مهربانش را در هم کشیده بود. قدم می زد و با خود می گفت: دختر من؟ گردنبند بیت المال؟
🍃 خزانه دار، پی در پی عذرخواهی می کرد و توضیح می داد که دختر شما، آن گردنبند را فقط سه روز امانت گرفته است؛ نه بیشتر و من خودم این امانت را ضمانت کرده ام. اگر هر بلایی سر آن گردنبند بیاید، من جبران می کنم.
🍃 امیرالمومنین علی (ع) می شنید، اما همچنان فریاد می زد: دختر من؟ گردنبند بیت المال؟
🍃 خزانه دار کوفه، دوباره توضیح می داد: ای امیر مومنان، دختر شما آن گردنبند را از آنِ خود مکرده است؛ امانت برده است و من آن را ضامنم.
🍃 گفت: اگر تو را ضامن نکرده بود، سوگند به الله هرگز او را نمیبخشیدم.
🍃 آنگاه به خانه رفت و دختر را دید که قربان را عید گرفته است. چشم در چشم دخترش دوخت و گفت: آیا جز تو هیچ دختر دیگری در کوفه میتوانست چنین زینتی از بیت المال امانت بگیرد؟ چرا برای خود چیزی را خواستی که دست دیگران از آن کوتاه است؟ گناه زنان دیگر چیست که دختران خلیفه نیستند؟
📚 منبع: المناقب، ابن شهرآشوب، ج2، ص 108
👇👇👇
🚩مَرکَزِ آموزِشِ تَخَصُصیِ
مَداحیِ |داٰرْألْسَّلآم | 🎤 👇
http://eitaa.com/joinchat/1634336780Cff38e3faa0
🍃﷽🍃
#بسته_معرفتی_دارالسلام
شامل 📚کتاب های مربوط به واقعه #غدیرخم
باهمکاری شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی شهرستان ورامین آماده ارائه به اهالی مرکز جهت مطالعه
و تعالی فرهنگ مغفول مانده #نذرکتاب 😍
#عیدالله_اکبر
#غدیرخم
🚩مَرکَزِ آموزِشِ تَخَصُصیِ
مَداحیِ |داٰرْألْسَّلآم | 🎤 👇
http://eitaa.com/joinchat/1634336780Cff38e3faa0