eitaa logo
دربان
8 دنبال‌کننده
56 عکس
0 ویدیو
1 فایل
کتاب، تاریخ، اتفاقات روز و ... ارتباط با ادمین: @mohamadreza_khorasanizadeh https://t.me/darban6 لینک دپوی #جمعه_ها_با_کتاب در تلگرام و اکانت اینستا: https://www.instagram.com/mohammadrezakh?igsh=Y2pidzlnNjB5aTM1
مشاهده در ایتا
دانلود
300 شبیه اثر فائضه غفارحدادی. نشر شهید کاظمی شبیه رمانی است از افراد گوناگون در شرایط مختلف که تلاش می‌کنند فرزند زمانه خود باشند و بهترین انتخاب‌ها و عملکرد را با توجه به شرایط‌شان داشته باشند. این افراد ممکن است دانشجویانی ایرانی در فرانسه باشند یا پزشکانی مشهور و متعهد که به جای نشستن در مطب‌هایشان به مناطق جنگ‌زده در سوریه برای کمک به مردم رفته‌اند. در این داستان که به خوبی به مسئله ظهور و مهدویت نیز پرداخته است، برای نشان دادن انتخاب‌های درست، از بیان دیگر انتخاب‌ها استفاده شده و مصداق مثل معروف اشیا با اضدادشان شناخته می‌شوند، است. تقابل اسلام حقیقی با تفکر داعشی یکی از این نمونه‌ها است. چکه ای از کتاب: زمانه در حرکته. ما هم در حرکتیم. باید سرعتمون رو با زمانه تنظیم کنیم. نکنه سرمون گرم چیزهای مهم زندگی بشه و چیزهای مهم‌تر نرسیم؟ نکنه چشم باز کنیم ببینیم از از زمانه جا موندیم؟ نکنه یه وقت ببینیم مدت‌هاست دیگه حرکت نمی‌کنیم و ساکنیم؟
jome ha ba ketab.pdf
508.3K
لیست 300 عنوان کتاب معرفی شده در . در این فایل نام هر کتاب، نویسنده، مترجم، ناشر و موضوع اصلی آن آمده و برای مطالعه متن معرفی و بخشی از کتاب می‌توانید به کانال تلگرامی حقیر مراجعه کنید: https://t.me/darban6
اولین تجربه جدی و رسمی معلمیم برمی‌گرده به سال تحصیلی 91-92. سال دوم دانشگاه و یه جوون 19-20 ساله ای بودم که برگشتم به فضای خاص مدرسه‌ای که توش تحصیل کرده بودم و شدم معلم جغرافی دوم راهنمایی! خیلی تجربه خوبی بود الحمدلله. بعد از اون سال دیگه نشد برم مدرسه درس بدم ولی تو فضاهای مختلف با دانش آموزا و کلا نوجوونا ارتباط داشتم. تا اینکه سال گذشته بعد از حدود 10-11 سال، دوباره برگشتم به فضای تدریس در مدرسه و اینبار ادبیات! یک آرزوی قدیمی که داشت تاریک می‌شد، یهو روشن شد الحمدلله و چقدر با اتفاقات خوب و جذابی همراه شد. معلمی بیشتر از اینکه یاد دادن باشه، یاد گرفتنه. شناخت فضای روز نوجوونا، دغدغه‌ها و توانمندی‌ها و رویاهاشون، اینکه باید خودتو به روز کنی و به دانسته‌های قبلی اکتفا نکنی و هزاران اتفاق جذاب دیگه. پ. ن. مهمترین قاب امسال معلمیم رو این قفسه کتاب میدونم که با تلاش خود بچه‌ها راه افتاد.
301 ویولون زن روی پل اثر خسرو باباخانی. نشر جام‌جم در یک خط، کتاب روایت رنج اعتیاد و شیرینی رهایی از آن است. خسرو باباخانی نویسنده‌ای که سال‌ها درگیر اعتیاد بوده، با جسارتی خاص شرح زندگی و رنج ها و سختی‌هایش را از آن دوران نوشته که حقیقتا تن آدم را می‌لرزاند و بعد بطور شگفت آوری حس ناب رهایی و کمک را تصویر کرده که عجیب به دل می‌نشیند. ویولن زن روی پل از آن کتاب‌هایی است که هرکسی بخواند می‌تواند نکته‌ای را برای خود از دل این ماجراها برگیرد و در زندگیش به کار بگیرد. رهایی از اعتیاد و هر رنجی مانند و نزدیک به آن، و نحوه برخورد با افراد درگیر، آدابی دارد که این کتاب آدابش را به خوبی بیان کرده است. چکه ای از کتاب: عمل بر حس مقدم است. یعنی اگر بخواهی بنشینی و منتظر بمانی تا حس انجام کاری به‌وجود آید، ول معطل هستی. به من یاد دادند عمل کنی، حسش را به‌وجود می‌آورد.
از فردا 19 اردیبهشت، نمایشگاه کتاب شروع میشه به امید خدا شاید این یادداشت‌های حقیر در مجله اینترنتی شبکه کتاب به کارتون بیاد: B2n.ir/ketabtv-bon ثبت نام بن تخفیف نمایشگاه کتاب تهران 1403 B2n.ir/ketabtv-masir مسیرهای دسترسی به نمایشگاه کتاب تهران 1403 B2n.ir/ketabtv-tibf آنچه باید در مورد نمایشگاه کتاب تهران امسال بدانید! B2n.ir/saatnamayeshgah چه زمانی بهتر است به نمایشگاه کتاب برویم؟
302 ناتا اثر زهرا باقری. نشر شهید کاظمی ناتا دختر نوجوانی است که بخاطر فقر خانواده به‌عنوان کنیزی از آفریقا فروخته می‌شود و سر از حجاز و یثرب و خانه سعد بن عباده درمی‌آورد. در این زمان کم‌کم آوازه سخنان پیامبر در مکه به گوش یثربیان رسیده است و فضای این شهر به سمت گرویدن به اسلام و در نهایت هجرت پیامبر می‌رسد و نوری در دل ناتا برای رهایی با ورود اسلام طبق تعالیم پیامبر روشن می‌شود. در ادامه برخی وقایع مهم دوران پیامبر در مدینه تا ماجرای سقیفه را در این داستان مرور می‌کنیم. تغییر و تحولات اجتماعی و فرهنگی پس از ورود پیامبر به مدینه نسبت به قبل از آن، تا حد خوبی بیان شده است. در طول داستان هرجا که نویسنده روی موضوعی تمرکز کرده، بسیار عالی توانسته آنرا به تصویر بکشد ولی در برخی قسمت‌ها بعضی از روایت‌ها خیلی سریع و مروروار رد می‌شوند. داستان دو راوی دارد: ناتا و خوله دختر سعد که این دو زاویه دید به بیان بهتر داستان کمک کرده فقط برخی قسمت‌ها تکرار روایت‌ها کمی اضافه به نظر می‌آید. در کل کتاب خوبی است. چکه ای از کتاب: وقتی فهمیدیم گروه زیادی از مهاجران بردگان آزاد شده‌اند امید به رهایی از نام و نشان برده در ما زنده‌تر شد. کاش می‌شد روزی به پیامبر بگویم که در خانه‌ها هنوز مثل شما با بردگان رفتار نمی‌کنند. هنوز زود بود این خوی وحشی در جزیره العرب رام شود؛ امید داشتم به فرداها.
ان شاء الله امروز از ساعت 17 تا 20 و روز چهارشنبه از حوالی 11 تا 20 در غرفه مشاوره با طعم کتاب در بخش کودک و نوجوان هستم. خوشحال میشم اگر کمکی برمیاد، تشریف بیارید
303 پسری که دور دنیا را رکاب زد اثر الستر هامفریز. ترجمه لیدا هادی. نشر ادامه (اطراف) تام پسربچه‌ای مدرسه‌ای و عاشق جهانگردی است که تصمیم می‌گیرد با دوچرخه‌اش به آرزویش برسد. از خانه‌اش در انگلیس حرکت می‌کند و با دوچرخه به فرانسه و سپس چند کشور دیگر اروپایی می‌رود تا به استانبول می‌رسد و از آنجا به غرب آسیا و اردن و سپس با رد شدن از کانال سوئز به مصر می‌رود و از سودان، کنیا، تانزانیا، مالاوی، لسوتو می‌گذرد تا در آفریقای جنوبی به کیپ تاون جنوبیترین نقطه آفریقا می‌رسد. در این بین برخی از نکات مربوط به هر منطقه و مسائل پیش آمده در راه را بیان می‌کند. در جلد دوم، تام با کشتی از جنوب آفریقا به جنوب آمریکای جنوبی می‌رود و در ادامه جهانگردی با دوچرخه‌اش، از شیلی پرو، کلمبیا، کانال پاناما، مکزیک، آمریکا و کانادا عبور می‌کند و به آلاسکا شمالی ترین نقطه قاره آمریکا می‌رسد. تام در ادامه سفرش در جلد سوم به سیبری می‌رود و بعد از طی کردن مسیری در برف و یخ از روسیه به ژاپن و چین می‌رسد. از آنجا هم راهی قرقیزستان و قزاقستان می‌شود و با عبور از دریای خزر، به آذربایجان می‌رود و بعد از چند سال دوباره به استانبول می‌رسد. تام دوباره اروپا را رکاب می‌زند تا به خانه‌اش در انگلیس برسد. این مجموعه سه جلدی برای نوجوانان کتاب جذاب و پرهیچانی است. کتاب، داستانی است که براساس تجربه نویسنده که در 25 سالگی به مدت 4 سال دور دنیا را رکاب زده، نوشته شده است.
304 الف لام خمینی. اثر هدایت الله بهبودی. نشر موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی کتاب روایت زندگی امام خمینی از به دنیا آمدنشان در سال 1281 تا پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن سال 1357 است. نویسنده تلاش بسیاری کرده که در بیان این سیر 76 ساله، به ابعاد مختلف زندگی امام و گاه نزدیکان اثرگذار و مرتبط با ایشان بپردازد. در این کتاب روابط خانوادگی امام، سال‌های تحصیل ایشان، ورود به حوزه علمیه قم، ازدواج‌شان با بانو قدس ایران، ارتباط و گاه اختلاف نظر با علما و روحانیون بزرگ در زمان‌های مختلف، آغاز سخنرانی‌ها و اقدامات در مخالفت با شاه، زندانی شدن‌ها و تبعید‌ها، بیان اهداف قیام، نحوه ارتباطات و سازماندهی تشکیلاتی ایشان، توجه ویژه ایشان به مردم مخصوصا قشر مستضعف، شجاعت خاص امام در عمل به موقع و بسیاری دیگر از موارد مرتبط با زندگی، اندیشه‌ها و حرکت امام خمینی و شرایط جامعه ایران به خوبی بیان شده است.
باسم حبیب بیست روز است که به لطف خدا پدر شده‌ام. حس عجیبی است. این حس که یک نفر دیگر که تمام سلاحش به نظر گریه می‌آید، این طور به پدر و مادرش وابسته است و رفع تمام نیازهایش از جانب ما باید باشد، مسئولیت بسیار خاصی است  و البته که این خداست که رافع همه نیازهاست. عوض کردن پوشک و گرفتن آروغ بعد از شیر و بغل کردن ها و شب بیداری ها و دکتر و واکسن و... همه به کنار، این محبت خاص به وجود آمده بسیار بسیار جذاب است. اولین در آغوش گرفتن در همان ساعات اولیه پس از تولدش، از متفاوت‌ترین تجربه‌های زندگیم بود و ایجاد یک جریان قوی که جرقه‌های اولیه‌اش از همان اولین لحظه فهمیدن وجودش یا اولین دیدنش در سونوگرافی آغاز شده و حال در یک نمودار صعودی رو به افزایش است. و در پدری اولش تو فکر می‌کنی که مدام باید به این طفل صغیر یاد بدهی اما سریع میفهمی که اتفاقا در این مسیر این تو هستی که باید مدام یاد بگیری آن‌هم دقیقا از خودش. مثلا این طور که به من می چسبد و صورتش را کنار گردن و گوشم می‌چرخاند و گاه کتفم را با فک کوچکش می‌گیرد و می‌خواهد همه‌جوره خودش را به پدرش نزدیک نگه دارد، فکر می‌کنم کاش من هم این طوری خودم را به امام زمانم می‌چسباندم مگر نه اینکه رسول فرمود من و علی پدران این امتیم و ما فرزندان چقدر بی‌توجه به پدر... پ. ن.١. روزی که رفتم گواهی تولدش رو بگیرم، چند روز بعد از قضیه پدر دوقلوهای فلسطینی بود که رفته بود گواهی ولادت بچه‌هاش رو بگیره و وقتی برگشت دیگه خبری از همسر و بچه‌هایش نبود و شهید شده بودند. این روزها حال متفاوت‌تری نسبت به بچه‌های غزه پیدا کردم... پ.ن.٢. پسرم در ایام اربعین و روضه‌های سیدالشهدا به دنیا آمد و من خیلی به گردنش نگاه می‌کنم و روضه علی اصغر برایم جور دیگری شده...