#ڪلام_شهیـــد:
خدا ، بہ صاحب الزمان صبر دهد
زیرا او منتظر ماست
نہ اینڪہ ما منتظر او باشیم
هـنگامی میشـود گفت منتظریم
ڪہ خود را اصلاح ڪنیم
#شهـید_احمد_محمد_مشلب
https://eitaa.com/daremtedadghadir
♥️ عرفهای در کنار مادرم
🔆 روایت رهبر انقلاب از انجام اعمال روز عرفه در کنار خانواده
🌸 رهبرانقلاب: یادم است هنوز بالغ نبودم که اعمال روز عرفه را بجا آوردم. مادرم خیلی اهل دعا و توجّه و اعمال مستحبّی بود. میرفتیم یک گوشه حیاط منزل و ساعتهای متمادی، اعمال روز عرفه را انجام میدادیم. مادرم میخواند، من و بعضی از برادر و خواهرها هم بودند، میخواندیم. دوره جوانی و نوجوانی من اینگونه بود؛ دوره اُنس با معنویات و با دعا و نیایش. ۷۶/۱۱/۱۴
https://eitaa.com/daremtedadghadir
بیان لطیفی در جلالت شأن قاسم بن الحسن علیه السلام
بسم الله الرحمن الرحیم وصلی الله علی محمّد وآله الطاهرین.
از دیرباز مرسوم است شب و روز ششم از دههی اول محرمالحرام را به یاد نوجوان ۱۳سالهی امام مجتبی علیه السلام، حضرت قاسم عرض ادب و عزاداری میکنند.
قرآن کریم آورده است: در ماجرای امتحان حضرت ابراهیم علیه السلام به ذبح فرزند، وقتی حضرت مسألهی مأموریت الهی خود را با اسماعیل علیه السلام مطرح، و از وی نظرخواهی کرد، اسماعیل علیه السلام عرضه داشت:
«يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنشَاءَاللهُ مِنَ الصَّابِرِينَ»
ﭘﺪﺭم! ﺁﻧﭽﻪ را ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﺄﻣﻮﺭ ﺷﺪﻩای، ﺍﻧﺠﺎم ﺩﻩ؛ ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺷﻜﻴﺒﺎﻳﺎﻥ ﺧﻮﺍهی یافت. سورهی صافات، ۱۰۲.
شب عاشورا، امام حسین علیه السلام بیعتش را از همه برداشته، اذن ترخیص داد و فرمود: اینها فردا با غیر من کار ندارند و اگر بر من دست پیدا کنند، از کشتن بقیه بینیاز خواهند بود؛ اصحاب امتناع کرده، هریک به زبانی اظهار وفاداری و مقاومت نمودند و امام که چنین دید، ضمن تجلیل از ایشان، جایگاههای آنان را در بهشت نشانشان داد. قاسم بن الحسن علیه السلام که نوجوانی ۱۳ساله بود، پیش آمده، عرض کرد: عموجان! آیا فردا من هم شهید خواهم شد؟! و در پاسخ به نظرخواهی امام که مرگ [در راه خدا] را چگونه میبینی، اظهار داشت: «أحلیٰ مِنَ العَسَل ؛ ازعسل شیرینتر است».
چند نکتهی لطیف در تفاوت این دو جریان با یکدیگر:
- ابراهیم و فرزندش علیهما السلام هردو پیامبر الهی بودند، در حالی که قاسم، نه پیامبر و نه امام، که نوجوانی نابالغ بیش نبود.
- مسألهی ذبح اسماعیل علیه السلام یک دستور صریح از طرف خداوند (به منظور امتحان ابراهیم علیه السلام) بود، در حالی که شهادت قاسم کاملاً انتخابی و داوطلبانه بود؛ قاسم حتی مکلف به نماز و روزه هم نشده بود، چه رسد به جهاد و جانبازی در راه خدا.
- اسماعیل علیه السلام سودای کشته شدن در راه خدا نداشت و اگر مأموریت الهی پدر، و سؤال و نظرخواهی پدر نبود، به زندگی عادی خود مشغول بود، در حالی که قاسم خود به دنبال شهادت رفت؛ شاید اگر قاسم خدمت عمو نمیآمد و از اشتیاق خود برای شهادت سخن نگفته بود، حضرت هم اصلاً با وی مطرح نمیکرد و از او نمیخواست جانش را در راه خدا قربانی نماید؛ وقتی حضرت همهی اصحاب را مرخص میکند، چه داعی و انگیزهای برای توقع از یک نوجوان نورس برای کشته شدن میتواند داشته باشد؟!
- اسماعیل علیه السلام بنا به دستور بودن قضیه، اعلام رضایت نموده، قول صبر بر آن داد [صبر نوعاً واکنشی در برابر امر سخت و ناگوار است که قلباً بر وفق مراد نیست] در حالی که قاسم مرگ [در راه خدا و در حمایت از ولی خدا] را از عسل شیرینتر عنوان کرد.
- اسماعیل نهایتاً ذبح نشد (و اصلاً بنا هم نبود ذبح شود، بلکه صرفاً امتحانی الهی بود)، در حالی که حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام، هم ذبح شد، هم پیکر مطهرش تکهتکه شد، هم سر مطهرش جدا شد، هم ...
- چه بسیار نوجوانان ۱۳سالهای که از قاسم بن الحسن علیه السلام الگو گرفتند و به تأسی از آنحضرت در راه خدا شهید شدند (نمونهاش شهید حسین فهمیده که امام امت، او را رهبر خویش نامید) اما جریان حضرت اسماعیل علیه السلام الگوسازیای برای کسی به دنبال نداشت؛ چرا، به صورت کلی (آنهم نسبت به حضرت ابراهیم علیه السلام، نه مستقیماً خود ایشان) تسلیم بودن در برابر فرمان، اراده، و خواست الهی را میرساند، اما حقیقتاً خود ظاهر و روبنای آن ماجرا برای هیچکس هیچ الگوسازیای به دنبال نداشت (هیچ پدری سودای ذبح فرزند به دلش نمیافتد و هیچ فرزندی ملکف [یا حتی تشویق] به پذیرش چنین امری نمیشود).
والسلام علیکم ورحمةالله وبرکاته
علیرضا احمدی دهبالایی (ایلامی)
https://eitaa.com/daremtedadghadir
7.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای عنایت امام حسین علیه السلام به یک جوان از زبان حجت الاسلام عالی
https://eitaa.com/daremtedadghadir
مداحی_آنلاین_مرد_بیمار_و_دیدار_با.mp3
2.71M
💠مرد بیمار و دیدار با امام رضا(ع)
🎤 #سخنرانی
🎤حجت الاسلام #دارستانی
https://eitaa.com/daremtedadghadir
بیان لطیفی در جلالت شأن قاسم بن الحسن علیه السلام
بسم الله الرحمن الرحیم وصلی الله علی محمّد وآله الطاهرین.
از دیرباز مرسوم است شب و روز ششم از دههی اول محرمالحرام را به یاد نوجوان ۱۳سالهی امام مجتبی علیه السلام، حضرت قاسم عرض ادب و عزاداری میکنند.
قرآن کریم آورده است: در ماجرای امتحان حضرت ابراهیم علیه السلام به ذبح فرزند، وقتی حضرت مسألهی مأموریت الهی خود را با اسماعیل علیه السلام مطرح، و از وی نظرخواهی کرد، اسماعیل علیه السلام عرضه داشت:
«يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنشَاءَاللهُ مِنَ الصَّابِرِينَ»
ﭘﺪﺭم! ﺁﻧﭽﻪ را ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﺄﻣﻮﺭ ﺷﺪﻩای، ﺍﻧﺠﺎم ﺩﻩ؛ ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺷﻜﻴﺒﺎﻳﺎﻥ ﺧﻮﺍهی یافت. سورهی صافات، ۱۰۲.
شب عاشورا، امام حسین علیه السلام بیعتش را از همه برداشته، اذن ترخیص داد و فرمود: اینها فردا با غیر من کار ندارند و اگر بر من دست پیدا کنند، از کشتن بقیه بینیاز خواهند بود؛ اصحاب امتناع کرده، هریک به زبانی اظهار وفاداری و مقاومت نمودند و امام که چنین دید، ضمن تجلیل از ایشان، جایگاههای آنان را در بهشت نشانشان داد. قاسم بن الحسن علیه السلام که نوجوانی ۱۳ساله بود، پیش آمده، عرض کرد: عموجان! آیا فردا من هم شهید خواهم شد؟! و در پاسخ به نظرخواهی امام که مرگ [در راه خدا] را چگونه میبینی، اظهار داشت: «أحلیٰ مِنَ العَسَل ؛ ازعسل شیرینتر است».
چند نکتهی لطیف در تفاوت این دو جریان با یکدیگر:
- ابراهیم و فرزندش علیهما السلام هردو پیامبر الهی بودند، در حالی که قاسم، نه پیامبر و نه امام، که نوجوانی نابالغ بیش نبود.
- مسألهی ذبح اسماعیل علیه السلام یک دستور صریح از طرف خداوند (به منظور امتحان ابراهیم علیه السلام) بود، در حالی که شهادت قاسم کاملاً انتخابی و داوطلبانه بود؛ قاسم حتی مکلف به نماز و روزه هم نشده بود، چه رسد به جهاد و جانبازی در راه خدا.
- اسماعیل علیه السلام سودای کشته شدن در راه خدا نداشت و اگر مأموریت الهی پدر، و سؤال و نظرخواهی پدر نبود، به زندگی عادی خود مشغول بود، در حالی که قاسم خود به دنبال شهادت رفت؛ شاید اگر قاسم خدمت عمو نمیآمد و از اشتیاق خود برای شهادت سخن نگفته بود، حضرت هم اصلاً با وی مطرح نمیکرد و از او نمیخواست جانش را در راه خدا قربانی نماید؛ وقتی حضرت همهی اصحاب را مرخص میکند، چه داعی و انگیزهای برای توقع از یک نوجوان نورس برای کشته شدن میتواند داشته باشد؟!
- اسماعیل علیه السلام بنا به دستور بودن قضیه، اعلام رضایت نموده، قول صبر بر آن داد [صبر نوعاً واکنشی در برابر امر سخت و ناگوار است که قلباً بر وفق مراد نیست] در حالی که قاسم مرگ [در راه خدا و در حمایت از ولی خدا] را از عسل شیرینتر عنوان کرد.
- اسماعیل نهایتاً ذبح نشد (و اصلاً بنا هم نبود ذبح شود، بلکه صرفاً امتحانی الهی بود)، در حالی که حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام، هم ذبح شد، هم پیکر مطهرش تکهتکه شد، هم سر مطهرش جدا شد، هم ...
- چه بسیار نوجوانان ۱۳سالهای که از قاسم بن الحسن علیه السلام الگو گرفتند و به تأسی از آنحضرت در راه خدا شهید شدند (نمونهاش شهید حسین فهمیده که امام امت، او را رهبر خویش نامید) اما جریان حضرت اسماعیل علیه السلام الگوسازیای برای کسی به دنبال نداشت؛ چرا، به صورت کلی (آنهم نسبت به حضرت ابراهیم علیه السلام، نه مستقیماً خود ایشان) تسلیم بودن در برابر فرمان، اراده، و خواست الهی را میرساند، اما حقیقتاً خود ظاهر و روبنای آن ماجرا برای هیچکس هیچ الگوسازیای به دنبال نداشت (هیچ پدری سودای ذبح فرزند به دلش نمیافتد و هیچ فرزندی ملکف [یا حتی تشویق] به پذیرش چنین امری نمیشود).
والسلام علیکم ورحمةالله وبرکاته
علیرضا احمدی دهبالایی (ایلامی)
https://eitaa.com/daremtedadghadir
پاسخ توهین با طعم شیرینی دانمارکی
#داستانی_پرجاذبه از تلافی توهین به مقدسات
به غیرتمان بر خورده بود! سال 2005 بود و دولت دانمارک اجازه داده بود تا در یکی از مطبوعاتش، کاریکاتورهایی توهینآمیز به ساحت مقدّس پیامبر اسلام (ص) چاپ و منتشر شود.
در پی این اقدام بیادبانه، بسیاری از اصناف و گروههای کشور، برای نشاندادن انزجارشان از این حرکت اهانتبار، در حدّ وسعشان، کاری کردند؛ حتّی تلاشهای کوچک؛ مثلاً در صنف قنّادی، نام شیرینی دانمارکی را به شیرینی « #گلمحمّدی » تغییر دادند.
دولت ایران هم واردات بسیاری از کالاهای دانمارکی به کشور را ممنوع کرد؛ به جز اقلام دارویی و درمانی، نظیر فاکتور هفت که برای بیماران هموفیلی حیاتی است.
ما هم باید برای نشاندادن خشم اسلامیمان، در تخصّص خودمان، کاری میکردیم. بنابراین، دست گذاشتیم روی #فاکتور_هفت و کمر بستیم برای تولید آن.
بعضی از متخصّصین در کشور گفتند: «به این پروژهی شکستخورده، ورود نکنید!» ترس آنها پُر بیراه نبود! دنیا نتوانسته بود از پس تولید این مولکول بزرگ و بسیار پیچیده بر بیاید و تنها سازندهی آن، #دانمارک بود.
بعضی از سودجویان هم که از واردات این داروی بسیار گرانقیمت منفعت میبردند، جلوی راهمان سنگاندازی کردند. اما ما نه به ابهّت مولکول فکر میکردیم و نه طعنهی سودجوها! ما فقط به فکر دادن جوابِ درخور به #حرکت_اهانتبار_دانمارک بودیم.
سرانجام، توانستیم در همان زمانی که دانمارک، فروش فاکتور هفت به ایران را قطع کرد، این دارو را تولید کنیم و علاوه بر تأمین نیاز داخل، آن را به کشورهای مختلف، مثل ترکیه، روسیه، مکزیک و ... بفروشیم و به دوّمین تولیدکنندهی فاکتور هفت در جهان تبدیل شویم.
به روایت دکتر فریدون مهبودی (شرکت دارویی سیناژن)
https://eitaa.com/daremtedadghadir
12.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 رهایی، شعار اصلی دین اسلام
🔻شعار اصلی دین ما اعتقادی نیست! اجتماعیه!
🔻مردم و سران مکه خدا را قبول داشتند، اما تحت نفوذ غیر خدا بودند!
🔻شعار «لاالهالاالله» علیه نفوذ اجتماعی احزاب(قبایل) در مردم بود، نه علیه بتپرستی!
🔻فراعنۀ زمان پیامبر(ص)، بزرگان مُعتقد و خداشناس احزاب بودند!
https://eitaa.com/daremtedadghadir
5.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌ میگن؛ عزاداری و روضه خونی ریشه قرآنی و روایی نداره، اینا رو آخوندا درست کردن ...
✅ پاسخ استاد قرائتی
https://eitaa.com/daremtedadghadir
🔹داستان رضا سگ باز
یه لات بود تو مشهد.*
هم سگ خرید و فروش می کرد، هم دعواهاش حسابی سگی بود!!
🔸یه روز داشت می رفت سمت کوهسنگی برای دعوا(!) و غذا خوردن که دید یه ماشین با آرم ”ستاد جنگهای نامنظم“ داره تعقیبش می کنه.
🔹شهید چمران از ماشین پیاده شد و دست اونو گرفت و گفت: ”فکر کردی خیلی مردی؟!“
رضا گفت:بروبچه ها که اینجور میگن.....!!!
چمران بهش گفت: اگه مردی بیا بریم جبهه!!
به غیرتش بر خورد، راضی شد و راه افتاد سمت جبهه......!
مدتی بعد....
🔹شهید چمران تو اتاق نشسته بود که یه دفعه دید داره صدای دعوا میاد....!
چند لحظه بعد با دستبند، رضارو آوردن تو اتاق و انداختنش رو زمین و گفتن: ”این کیه آوردی جبهه؟!“
رضا شروع کرد به فحش دادن. (فحشای رکیک!) اما چمران مشغول نوشتن بود!
وقتی دید چمران توجه نمی کنه، یه دفعه سرش داد زد:
”آهای کچل با تو ام.....! “
🔸یکدفعه شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت: ”بله عزیزم! چی شده عزیزم؟ چیه آقا رضا؟ چه اتفاقی افتاده؟“
رضا گفت: داشتم می رفتم بیرون که سیگار بخرم ولی با دژبان دعوام شد!!!!
چمران: ”آقا رضا چی میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید.....!“
چمران و آقا رضا تنها تو سنگر.....
رضا به چمران گفت: میشه یه دو تا فحش بهم بدی؟! کِشیده ای، چیزی؟!!
شهید چمران: چرا؟!
رضا: من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده....!
تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه.....
🔸شهید چمران: اشتباه فکر می کنی.....! یکی اون بالاست که هر چی بهش بدی می کنم، نه تنها بدی نمی کنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده!
هِی آبرو بهم میده.....
تو هم یکیو داشتی که هِی بهش بدی می کردی ولی اون بهت خوبی می کرده.....!
🔹منم با خودم گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده و منم بهش بگم بله عزیزم.....! تا یکمی منم مثل اون (خدا) بشم …!
🔸رضا جا خورد!....
..... رفت و تو سنگر نشست.
آدمی که مغرور بود و زیر بار کسی نمی رفت، زار زار گریه می کرد!
تو گریه هاش می گفت: یعنی یکی بوده که هر چی بدی کردم بهم خوبی کرده؟؟؟؟
🔸اذان شد.
رضا اولین نماز عمرش بود. رفت وضو گرفت.
..... سر نماز، موقع قنوت صدای گریش بلند شد!!!!
وسط نماز، صدای سوت خمپاره اومد. پشت سر صدای خمپاره هم صدای زمین افتادن اومد.....
🌹رضارو خدا واسه خودش جدا کرد......! (فقط چند لحظه بعد از توبه کردن ش)🌹🌹
🌹🌹🌹یه توبه و نماز واقعی........
*✍️خاطرات شهید مصطفی چمران*
https://eitaa.com/daremtedadghadir
19.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ پاسخی به صحبت های جواد خیابانی در برنامه مهلا
https://eitaa.com/daremtedadghadir
🔴 جانباز هشت سال دفاع مقدس که برای سرود ملی به هر سختی شده خودشو به زحمت میندازه!
VS
🔹وطن فروش مثلا ورزشکاری که زورش میاد پرچمو یکم بالا بگیره!
https://eitaa.com/daremtedadghadir