دَر حالِ مَرِمَّت🏚🌱
🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃 🍃 🪴| ۷۶اُمین کتاب ۱۴۰۳ 📖| مرثیهای بر یک رهایی 🖋|جم
══•✼🌸📖🌸✼•══
بنظرم یکی از کارهای مهمی که کتابها انجام میدهند، فهم منطق دیگران در شرایط مختلف است.
این کار باعث میشود ما سازوکار و مسیر فکری افراد را بفهمیم و بتوانیم دقیقتر درکشان کنیم. برای همین است که نوعا کتابخوانها کمتر آدمهارا قضاوت میکنند و در همدلی قویتر هستند.
در این کتاب با ۱۰ روایت از طلاق مواجه هستیم. ده زن و مردی که مستقیم یا غیرمستقیم درگیر این موضوع بودهاند برایمان از زندگی در بستر جدایی میگویند.
کتاب روی موضوعات همهگیر و خوبی دست گذاشته است ولی به دلیل فرم ضعیف و عمیق نشدن در تجربیات ممکن است مخاطب در پایان بعضی از روایتها حس«خب که چی؟» بهش دست بدهد.
گرچه مهرستان مسیر خوب و درستی را آغاز کرده است و این ضعف را شاید بتوان به پای تازهکار بودند این انتشارات گذاشت.
══•✼🌸📖🌸✼•══
هدایت شده از حامد کاشانی
9.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
﷽
در تاریخ درباره ما خواهند نوشت؛
«نسلِ ندیده»
نسلی که ندید روزهای بدر و حنین و صفین را..
نسلی که هزار و اندی سال، بعد از حسین(ع) به ظهر عاشورا رسید..
نسلی که فقط فیلم و تصویر خمینی(ره) به دستش رسید و سهمش از شهدا، فقط بوسیدن خاکِ مزارشان بود.
نسلی که رهبرش را فقط از دریچهی چهل و چند اینچی دید و عاشقش شد.
و نسلی که حسرت دیدن ۵اسفندِ بیروت و پرچم زردش به دلش ماند....
کاش میان این همه نرسیدن و ندیدن، روزی شما بیایی و همه این ندیدنها جبران شود به گریههایی که تاریِ چشم نمیگذارد آنروزها را خوب ببینیم.
#اناعلیالعهد🏴
بعد ازخطخطی: عکس از کانال خانم حریرعادلی
دَر حالِ مَرِمَّت🏚🌱
_____ نَـــصُلا🌿
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
﷽
با محمد به سوره نصر رسیدیم.
شبها قبل خواب و روزها بین بازی برایش سوره را میخوانم
طبق معمول، من چندین بار سوره را در گوشش میخوانم و بعدش، گفتنِ آخرین کلمهیِ آیه را به پسرک میسپارم. اینطوری آرام آرام سورهها را حفظ میکنیم.
برای سوره نصر اصرار کرد که از روی قرآن برایش بخوانم، قرآن زیپی قهوهای را خودش از کتابخانه میآورد و به دستم میدهد و جلویم مشغول بازی با کامیون میشود.
صفحه ۶۰۳ را باز میکنم.
بلند و شمرده میخوانم:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ﴿١﴾
برای گفتن ف فتح دندانهایم را به لب پایین فشار میدهم و ح را تا جایی که میتوانم حلقی میگویم.
نگاهم میکند. ادامه میدهم:
_وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا.
تمام صورت و دهانم را برای تلفظ درست و واضح افواجا تکان میدهم. از پشت کامیون بلند میشود و به سمتم هلش میدهد.
_فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا.
و باز هم تمام تلاشم را میکنم تا حروف به حروف توابا را دقیق و با لحنی متفاوت بیان کنم تا در ذهنش حک شود.
بعد از چند روز خواندن و تکرار کردن امید دارم که مثل سورههای قبلی، بتواند دیگر آخر آیهها را تکرار کند.
پیچگوشتی زردش را دست گرفته و با چرخ کامیون درگیر میشود.
میگویم:
محمد! اذا جا...
سریع میگوید:
نصلا(نصرالله)
میگویم:
والفتح!
با تاکید که یعنی باید این را تکرار کنی.
_رایت الناس یدخلون فی دین اللهِ ...
و منتظر جوابش میمانم. زل زده به چشمهایم و با خنده بهم میفهماند که ادامهش را خودم باید بگویم.
_افواجا. فسبح بحمد ربک واستغفره انه کانَ....
باز هم میخندد و با پیچ گوشتی سرش را میخاراند. ادامه میدهم.
-توابا.
چندبار با هم همین مسیر را طی میکنیم. اما تنها کلمهای که از این سوره سهمش میشود، همان نصرالله نصفه و نیمه است.
دور خانه میچرخد و باخنده فریاد میزند: نصلا، نصلا.
ذوقش در دلم قند میشود. قرآن را میبوسم و بلند میشوم.
راضیم اگر سهم کودکم از این سوره فقط همین یک کلمه باشد.
حفظ کامل سوره، بماند برای روزهای دیگر.
«جا نظری»
____
⚜| رهبر انقلاب:
بزرگترین دانشمندان ممکن است یک ابزار بسیار پیچیدهی الکترونیکی را به وجود آورند؛ موشکهای قارهپیما بسازند، وسایل تسخیر فضا را اختراع کنند، اما هیچ یک از اینها اهمیت آن را ندارد که کسی یک انسان والا به وجود آورد.
مادر است که فرهنگ و معرفت و تمدن و ویژگیهای اخلاقی یک قوم و جامعه را با جسمِ خود، با روحِ خود، با خُلقِ خود و با رفتار خود، دانسته و ندانسته به فرزند منتقل میکند.🪴
هدایت شده از حامد کاشانی
غربت و تنهایی ما را هیچکس نمیتواند برطرف کند.
این حسّ غربت، ندید گرفته شدنها و... کمکی است تا همدم حقیقی، أنیس نفوس و طبیب جانها را یاد کنیم.
از در و دیوار میخوریم اما یک نفر را داریم
و یقین که
او میآید...
اللهم عجل لولیک الفرج
_____
امروز یکم گلاب بریزید کف دستتون
و به سر و صورتتون بمالید.
هم سرحال میشید از عطرِ گلاب، هم توی کمتر از یه دقیقه، یکی از اعمالِ امروز _روز اول ماه مبارک_ رو انجام دادید.😁🌱