eitaa logo
بصیرت و روشنگری
185 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
3.2هزار ویدیو
77 فایل
اکثر فعالیت کانال فرستادن مطالب روشنگری،امر به معروف،خودسازی،خودشناسی،جهاد تبیین،کلیپ و سخنان تاثیر گذار استاد شجاعی و استاد پناهیان و محفل هست. کانال وقت حضرت مهدی و شما دعوت شده‌ حضرتی😉 انتشار مطالب نوعی کمک به ظهور مهدی فاطمه است... کپی باذکرصلوات!
مشاهده در ایتا
دانلود
هروقت به راهت شک کردی ، این جمله از شهید رو به خاطر بیار...👆 اگر عاشق شهدا هستیم، اگر خودمون رو مدیون شهدا و خانوادشون میدونیم... پس باید به وصایاشون عمل کنیم، تا منافق نباشیم.🌹 به ما بپیوندید✨
خاطرات در مورد
5.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. . . 🔴 عظمت شب (امشب) 🔵 مرحوم آیت الله ناصری: شب ۲۵ ذی القعده (امشب) شبی است که هر کسی درِ خانه خدا برود ، محروم بر نمی‌گردد . 🌕 چه خوب است که امشب دعای ما به درگاه الهی فرج ارواحنا فداه باشد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🚨کاندید بود زمانی که کمتر کسی برای گلوله‌های دشمن کاندید میشد..! به رئیس جمهوری نیازمندیم که برای مبارزه با دشمنان داخلی و خارجی و سرفرازی ایران عزیزمان کاندید شود و جان و آبرویش را کف دستش گرفته باشد، نه آنان که برای تمایل به غرب و وادادگی در مقابل غربزدگان و لیبرال‌های داخلی سر از پا نمیشناسند!
هدایت شده از بصیرت و روشنگری
خاطرات در مورد
هدایت شده از بصیرت و روشنگری
🚨کاندید بود زمانی که کمتر کسی برای گلوله‌های دشمن کاندید میشد..! به رئیس جمهوری نیازمندیم که برای مبارزه با دشمنان داخلی و خارجی و سرفرازی ایران عزیزمان کاندید شود و جان و آبرویش را کف دستش گرفته باشد، نه آنان که برای تمایل به غرب و وادادگی در مقابل غربزدگان و لیبرال‌های داخلی سر از پا نمیشناسند!
از خیابان آرام آرام در حال گذر بودم!🤔 . 🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی؟... جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...😞 . 🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از 😓 از کوچه گذشتم... . به سومین کوچه رسیدم! 🌷شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: و در کجای زندگی ات قرار دارد؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... . به چهارمین کوچه! 🌷شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی؟! برای خودت چه کردی؟! برای دفاع از !؟! همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... . 🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم! شدم، از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... . 🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ، نگهبانی ... کم آوردم... گذشتم... . هفتمین کوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم ! هم ! هم ! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و تهدیدشان می‌کرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم... . 🌷هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را می‌کردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ... . پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میکردند،برایشان... . اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود...😭😭😭 . دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با چه کردم! تمام شد... . از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا، نمی توان گذشت... 📣 از انتشار این متن کوتاهی نکنید •┈••✾🍃🦋🍃✾••┈• ✨🌱@darhasratshahadat_313🌱✨