تعدادی حشره کوچک در یک برکه، زیر آب زندگی می کردند...
آنها تمام مدت میترسیدند از آب بیرون بروند و بمیرند؛ یک روز یکی از آنها بر اساس ندای درونی از ساقه یک علف شروع به بالا رفتن کرد، همه فریاد می زدند که مرگ تنها چیزی است که عاید او میشود، چون هر حشره ای که بیرون رفته بود برنگشته بود...!
وقتی حشره به سطح آب رسید نور آفتاب تن خسته او را نوازش داد و او که از فرط خستگی دیگر رمقی نداشت روی برگ آن گیاه خوابید.
وقتی از خواب بیدار شد به یک سنجاقک تبدیل شده بود؛ حس پرواز پاداش بالا آمدنش بود.
سنجاقک بر فراز برکه شروع به پرواز کرد و پرواز چنان لذتی به او داد که با زندگی محصور در آب قابل مقایسه نبود؛ تصمیم داشت برگردد و به دوستانش هم بگوید که بالای آن ساقه ها کسی نمی میرد ولی نمی توانست وارد آب شود چون به موجود دیگری تبدیل شده بود...!!
«شاید بیرون رفتن از شرایط فعلی ترسناک باشد، اما مطمئن باشید خارج از پیله تنهایی، غم و ترس، تلاش برای رفتن به سوی کمال عالی است!»
#اريک_امانوئل_اشمیت
@darjostojuyearamesh
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀208
دو نوع "هیولا" در این دنیا وجود دارد؛
آنها که فقط به فکر خودشانند و آنهایی که فقط به فکر دیگران هستند.
به عبارتی، آدمهای "شرور خودخواه" و آدمهای "شرور فداکار".
گروه اول به لذت و موفقیت خودش بیش از هر چیز بها میدهد. البته با تمام این اوصاف، در بدی به گَردِ پای گروه دوم هم نمیرسد.
"شرورهای فداکار" باعث بزرگترین ویرانیها میشوند، چون هیچچیز جلودارشان نیست، نه لذت و نه شکمسیری، نه پول و نه شهرت.
چرا؟ چون "شرورهای فداکار" فقط به فکر دیگران هستند.
آنها از دایرهی شرارت فردی پا را فراتر میگذارند، به مقامات بالای حکومتی میرسند. "موسولینی"، "فرانکو" یا "استالین" سرشار از احساس رسالتاند.
از نظر خودشان، آنها به چیزی جز "مصالح مردم" فکر نمیکنند. آنها یقین دارند که کار خوبی میکنند، وقتی آزادیها را سلب میکنند، وقتی مخالفانشان را به زندان میاندازند، یا حتی وقتی آنها را اعدام میکنند.
آنها سهم دیگران را نادیده میگیرند.
آنها سر در آرمانهایشان دارند و پای در خون.
#آدولفه_ه_دو_زندگی
#اریک_امانوئل_اشمیت
@darjostojuyearamesh
5805