Strawberry moon`

تقدیمی ؛ اگه ایتا یه مدرسه بود و شما دانش آموز اون مدرسه بودید کدوم دانش آموز مدرسه بودید؟ با توجه به شخصیتی که تو کانالتون نشون میدید سعی میکنم کرکترتون+ یه سناریو همراهش بهتون تقدیم کنم می‌دونم زیاد فور نمیشه پس ظرفیت نداره هر موقع تونستم آمادش میکنم ، معلوم نیست چقد طول بکشه تا موقعی که تقدیمی و میدم بزارید تو کانالتون بمونه -سارا

عجیب و خاص بود ممنونم⁦⁦♡

‎  ˖  ̣ ݁ : Dark wild ✿ ! ៹ 𝖬𝖾𝗇𝗍𝖺𝗅 𝖠𝗀𝖾 : 𝟧𝟧 𝖺𝖻𝗈𝗎𝗍 : شخصیت اجتماع‌گریزی که از ارتباط با آدم‌ها چندان لذت نمیبره و اگر در موارد ضروری نباشه یا اگر بهش نزدیک نباشید ترجیح میده بهتون نزدیک نشه. از بغل‌های‌ گرم و محکم خوشش میاد - @dark_wild

نشستم سن عقلی هایی که برای بقیه بود رو چک کردم(بله، واقعا این کار رو کردم. خوندن چندتا عدد اونقدرا که فکرشو بکنید وقت نمی‌بره) و خب پیر ذهن ترینشون بودم. و بله، از بغل های گرم و محکم، خوشم میاد. مزه ی شکلات تلخ میدن. و در نهایت، ممنون.

خودم: *سحرِ شن های روان: بشدت خوش برخوردی *رها ی نفس عشق: حرفای قشنگش که پرسپکتیو ادمو به کلی میتونه تغیر بده. حتی من! *ادمین دارک اند وایلد: جوری که میتونه احساساتشو به قشنگ ترین شکل ممکن در قالب پست هاش نشونمون بده>>> *ادمین همینجوری الکی: مثل یه تیکه ابری. نرم سفید و تمیز و بغلی *لیلیث اسکوبی دو: شاید خودش خبر نداشته باشه ولی من همیشه یه حس حمایت از طرفش دریافت کردم. *ادمین ویکتور: به قدری دوسش دارم که اصلا نمیتونم. تو مهربونی یا مهربون توئه؟! :> *139 ِ اسم کانال را گربه خورد: تو جز معدود افرادی توی ایتا هستی که ارزش واقعی گوربه هارو درک میکنی. بهت تبریک میوگویم. *نورِ ژیپسوفیلیا: وقتی وارد چنلت میشم احساس سبز و زنده بودن میکنم. حسی که هرکسی نمیتونه به من القا کنه! *لیل میوِ بلوبری پای: تو معنای واقعی اکلیل رو میدی دختر:"> *هارو(فعلا چنل نداره): دلم واست تنگ شده. برگرد تا بتونیم باهات "سادگی در عین حال زیبایی" رو دوباره تجربه کنیم. *ادمین ویولت: تصورت میکنم که نشستی توی یه بالکن. نزدیک غروبه. آیس لاته با کوکی کره ای میخوری و کی دراما نگاه میکنی. همینقدر لذتبخش. *نورمن و قتل خانه‌ش: تو ترسناکی‌‌. ولی این ترسناکی لازمه تا بتونی فکت هارو واسمون اشکار کنی. و به خاطر این خیلی ارزشمندی. *ادمین نون خامه ای: تنها کسیه که حرفاش میتونه واقعیت اینکه ما یه سری نوجوون سرخورده هستیم رو نشون بده. با چاشنی طنز‌! *ادمین های عشاق گوربایان: گوربه؟ گوربه که دیگه توصیف نداره فقط باید بغلش کرد :d *ادمینِ آبی من: تو؟ قشنگ؟ زیبا؟ روح نواز؟ آرههه *بوک لاور/ باران بر بام/میم دال/مد گرل از خواهران سالواتوره: شما واقعنی گیلی گیلی ترین آبجیای دنیا این. بوس به لپاتوننننن *مستغرق جیغتوس: وقتی یادم میاد وقتی که میتونستم به اندازه کافی محکم بغلت نکردم بگضی میشم بمولا. هق. مهمون نواز؟ یسس هم تو چنلش هم تو دنیای واقعیییی *سکیدو جیغتوس: احساس میکنم خیلی کول و خفنی نمیدونم چرا. و همینطور احساس میکنم باید لپای خیلی نرم و هلویی ای داشته باشی که بازم نمیدونم چرا. هیخی *تسوکیِ تینیج آپ: تسو=مود . حرفی باقی نمیمونه. *ادمین موز غمگین: بارها حس و حال لحظه ای منو اتفاقی داشتی و توی چنلت ثبتش کردی‌. وقتی میخونمشون احساس تنهایی نمیکنم. *زهرا متانویا: راستش نمیخوام مثل یه سریا زیاده روی کنم ولی وقتی تو دارک ترین حالتم بودم نجاتم دادی. مهربون ترین اونی ایتا *بابونهِ بابونه هایی با عطر لیمو ترش: قاطعیت تو واقعا زیباست. *پریچرِ ambivalence: سلیقه ی موسیقی تو با اختلاف از کل جماعت ایتا بهتره *مسیحاِ roam: تو سبزی‌. این بهترینه. *ادمینای جادوی کلمات پارت دو: هنرمند؟ هنرمند‌. *ریزاِ کوئرنسیا: به قدری تو مرتب و منظمی کاش مامان منم از تو یاد میگرفت. *ماحیه از خیاطه: سلیقه ی تورو نمیتونم توصیف کنم چون هیچ کلمه ای واسش ساخته نشده‌‌. کاشششش همه مثل تو بودن‌. *ادمینِ 14 که دم به دقیقه اسمشو عوض میکنه: دلم میخواد بغلت کنم بهت بگم همه چی درست میشه. بعدش یه لیوان شیرموز بدم دستت. *غزل unholy: دارک ساید قشنگی داری. *پشمالو سیاه و شوکول اکلیلی از خونه پیشولیا: شما دو تا دونه بچه گوربه این که همش تو سر کله هم میزنین ولی این درواقع اینطوری دارین خوش میگذرونین. گوگولی؟ بیش از حد. *فو از اوکی باشه: اهای میو میو شده تو چرا انقد مهربون و خوبیییی نه چرا اخهه:"'] *ادمین چنل we: چنل تو جز چنلایه که اگه دیلیت بخوره یا فیلتر شه ایتا دیگه مثل قبلش نمیشه:">

ببینید چی پیدا کردم این برای مهره واقعا منو میگه؟ دختر نمی‌دونم اینجا هستی یا نه، ولی در هر حال مرسی واقعا. با ارزشه برام.

قشنگ بعضی صبح هایی که بیدار میشم یک لحظه تصمیم میگیرم همچی رو رها کنم مثل من همین امروز بیدار میشم و بدنم با درد غافلگیرم می‌کنه ، روحم با رخوت میشه امروز کارورزی رو نرم ؟ نه می افتم آخه واقعا برام مهم نیست! خب نرو تهران چی ؟ میشه عامدانه نرسم به قطار ؟ میشه فقط بخوابم ، فقط بخوابم و هیچی حس نکنم گور بابای تمام جوانب بیداری

پسر من واقعا خسته ام فکر میکنم خواب درستش می‌کنه ولی نمیکنه انزوا درستش می‌کنه ولی نمیکنه مشغولیت درستش می‌کنه ولی نمیکنه دلم محبت میخواد دلم میخواد غمگنانه لم بدم و شکایت کنم از همچی یکی گوش بده نوازشم کنه بهم حق بده و اطمینان بده همچی درست میشه

جالب شده امروز از خواب بیدار شدم، خیلی ناباور بودم که صبح شده خستگی محض وجودمو گرفته بود تک جمله ی مادرم به دادم رسید: می‌خوای نری؟ از قبل برنامه ای نداشتم که به کلاسام نرسم ولی جواب مثبت دادم به مادرم: یعنی نرم؟ باشه پس نمیرم، واقعا خستم. به همین سادگی ماجرا رو تموم کردیم. البته نمی دونم آخر ترم چی بشه ولی نهایتش اینه برم و باهاشون صحبت کنم بعد چند روز بد، بعد چند روز پرکار، واقعا این غیبت و نرفتن غیرمنتظره، خوب بود واقعا خوب بود (پسِ ذهنم فکر کردم، آیا این رویای کس دیگری بود که من زندگیش کردم؟)