اگر میدانستـے چقدر دوستت دارم ،
لبانت بھ تبسم بدل میشدند و چشمانت
به سپیده دم .
صدایم کن !
نه به نامی که میشناسۍام ، به نامی کھ
میدانی و یک بار برایت گفتھام، هر زمان
کہ آرام نبودی آرام صدایم بزن ! در کنج
دیـوار اتاقت جـوانہ خواهـم زد بیآنکه
ببینیو چند قطره اشککتابت رو خیس
خواهم کرد .
𝗹𝘂𝗺𝗶𝗻𝗼𝘂𝘀.
💔🚶🏼♂؛
بہ ترتیب فیلمها ؛
1. بهارجوانۍ
2. پنتهاووس
3. اسنودراپ
4. عاشقانماھ
5. سرآستینقرمز
من از این شنبههایِ بیتو زیاد دیدهام
خستهام از این تقویمهای پوچ، پس تو
در کدامین روز خفتهای ؟
و غمۍ کہ مانعی در چشم مییابد ،
راه خود را به درون باز میکند تا بر
اندوه بیفزاید .