خیاللار دئیرم یاخجی کی وارلار ،
یوخسا نئجه من سنی گوجاخلیاجاخدم
بو قدر اوزاق مسافهدن سنی ؟
𝗹𝘂𝗺𝗶𝗻𝗼𝘂𝘀.
خیاللار دئیرم یاخجی کی وارلار ، یوخسا نئجه من سنی گوجاخلیاجاخدم بو قدر اوزاق مسافهدن سنی ؟
خیالات، میگویم چه خوب که هستند .
وگرنه چگونھ میتوانستم به آغوش
بکشمت تو را از این همه مسافت
طولانی ؟
از طلوعِ کودکۍ ناگهان به غروب پیرۍ
رسیدهایم ، ما جوانی را در کوچهای
بنبست گذراندهایم .
آدمهایِ ترک شده خطرناکند ؛
چرا کھ یک بار به تمامۍ، ویران شدهاند
و بازگشتهاند، با قلبی که در سینه ندارند .