هیچوقت سوپرایز نشدم ، هیچوقت کسي
تو تنهاییام نیومد دنبالم ، هیچوقت کسي
برایِ خودم بھم پیام نداد .
کسي خوشحالم نکرد ، واقعي دوسم نداشت.
هوا ك بارونی بود کسي زنگ نزد پاشو بریم
قدم بزنیم ..
وقتایي ك از گریه بالشتم خیس میشد کسي
پیشم نبود ، هیچوقت کسي بیمقدمه زنگ
نزد و حالمو بپرسه .
من همیشه فقط خودم و خودم بودم .
این باعث شد خیلی قویتر از قبل باشم .
تا حالا به اون درجه از غیرِ قابلِ تحمل
بودنِ زندگیت رسیدي كِ بگي :
«خدایا تورو خدا ؟»
تنهام گذاشتي تو روزایی كِ احتیاج داشتم
به تو ؛ اینكِ پناهِ قلبِ بیپناهم باشي ،
اینكِ اُمیدِ ذهنِ نا امیدم باشي .
احتیاج داشتم به تو از تهِ دل ، وقتایی ك
اشكهامو داشتم میشمردم از نبودنت .
اشكهایي ك ریختم برای رفتنت وَ وَ وَ .
تو با رفتنت تمام من را تمام کردي .
باشد كِ من حکمِ اعدامم را گرفتم ، تو
من را به مرگ دعوت کردی .
کاش میفھمیدي منِ بیتو چقدر غمیگنِ .
چقدر غصه میخوره ، چقدر چشماش رو
دوخته به در ك در باز شه وُ تو بیایی .
چشم انتظارم بیایي ، ولي من تا آخر
میتونم برات صبر کنم ، صبر کردن برای
تو بھترینُ تلخترین اتفاق دنیاست =)) .