دیگه هیچوقت نمیخوام ببینمت با اینكِ
قرار از ندیدنت بسوزم ولي مجبورم بسازم .
حاضر نیستم دیگه از خودم بگذرم و بیام
سمتِ تو، با اینكِ قراره از دلتنگي برایِ تو
مرضِ نابودي رو هم بگذرونم .
اونقدر حواسمون بود ك دلِ کسي نشکنه
ك دلِ خودمون خوردو خاکشیر شده وَ
هیچکسم نفهمیده .
یکی از رفتارهای رومُخی كِ وجود داره
این هست ك کسي که دوسش داری پیاماتو
دیر سین کنه .
از اینك دیگه هیچکی درکم نمیکنه، هیچکس
نیست حالم رو بپرسه، هیچکس نیست
بپرسه زندم یا مردم دارم نفس میکشم یا
چي ؟ همه فقط رفتن رو بلدن، هیشکي
موندن رو بلد نیست .