eitaa logo
در محضر علما
864 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
2.2هزار ویدیو
15 فایل
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ادمینmiead313@ کانال در محضر علما وابسته به مرکز فرهنگی مسجدالنبی(ص) می‌باشد .
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 امام حسن علیه السلام برای حج عمره به سوی مکه عظیمت کردند. در این سفر، فرزند زبیر ایشان را همراهی می کرد. در طول مسیر ، در مکانی زیر یک درخت خرمای خشکیده به استراحت پرداختند. ابن زبیر به امام علیه السلام عرض کرد: لو کان فی هذا النخل رطب اکلناه. ای کاش این درخت ، خرمای تازه داشت و از آن می خوردیم. امام علیه السلام فرمود: او انت تشتهی الرطب. آیا تو به خرمای تازه اشتهایی داری؟ او گفت: آری. امام حسن علیه السلام سر را به سوی آسمان بلند نمودند و دعایی خواندند. در این هنگام درخت ، سبز شد و پر از برگ گردید و دارای خرمای فراوانی شد و یاران ایشان از آن درخت بالا رفتند و خرمای زیادی چیدند. مدینة المعاجز، چاپ قدیم، صفحه ۲۰۷ مناقب ابن شهر آشوب، همان، جلد ۳ ، صفحه ۱۷۳
📖 ﻫﻨﮕﺎمی که ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻥ ﺯﻻﻝ ﺑﺎﺷﯽ، ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﻮﺭﯼ ﻣﯽ ﺑﺨﺸﺪ ﺁﻧﭽﻨﺎﻥ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﻧﯽ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ می دﺍﺭﻧﺪ ﺍﺯ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﻧﯽ ﻭ ﻧﯿﺎﺯﻫﺎﯾﺖ ﺍﺯ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﻧﯽ ﭼﻪ ﺷﺪ! ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﭘﺎﮎ ﻧﯿﺘﯽ ﻭ ﭘﺎﮎ ﻧﯿﺖ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﻪ، ﺑﺪﻭﻥ ﺍﺳﺘﺜﻨﺎﺀ ، ﺧﯿﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ. ﭼﻮﻥ ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ، ﺳﻌﺎﺩﺕ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺧﻮﺷﯽ ﺍﻭ ﻧﻤﯿﮑﺎﻫﺪ ﻭ ﺑﯽ ﻧﯿﺎﺯﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺯ ﺛﺮﻭﺕ ﺍﻭ ﮐﻢ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﺳﻼﻣﺖ آﻧﻬﺎ ﻋﺎﻓﯿﺖ ﻭ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺳﻠﺐ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ. ﭘﺲ ﭼﻪ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻧﯿﮏ ﺍﻧﺪﯾﺶ ﻭ ﺧﯿﺮ ﺧﻮﺍﻩ ﺑﺎﺷﯿﻢ
📖 خداوند فرمود اگر بنـده ‌های گنه کار من بداننـد چقـدر مشتاق توبه و برگشتن آنها هستم از شـوق جان میدادند. إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِين. قطعا خـدا کسانی کـه پیـوسته به درگاهـش توبه کـنند را دوست می ‌دارد. سوره بقره آیه ۲۲۲. و رسول مهربانی چقدر زیبا فرمود: هيچ چيز در دنيا نزد خداوند عزوجل محبوب تر از جوان توبه كننده نيست. مـشکاة الانـوار فی غـرر الاخبار ، جلد ۱،
📖 یک گیاه مثل شمعدانی به محض این که یـک بـرگ آن زرد شـد او را بچـیـن. چـرا؟ چـون گازهایی تولیـد می‌ کـند کـه اگر به برگ‌ های سبز بخورد آنها راهم زرد میکند. رفیق ‌ناباب مثل همان برگ های زرد را دارد باید قیچی کرد وگرنه آدمی را مثل خود می کند. رفاقت ‌با هر کسی ‌ممنـون. امیرالمومنین على عليـه السلام: جَليسُ الخَيرِ نِعمَة ، جَليسُ الشَّرِّ نِقمَةَ ؛ همنشين خوب نعمت و همنشين بد، بلا و مصيبت است
📖 امیرالمؤمنین علیه السلام درباره بوی گند گناه زنا فرمودند: هنگامی که روز قیامت فرا برسد، خداوند باد بدبویی را به وزیدن مےاندازد که از بوی آن اهل محشر ناراحت مےشوند، تا آنجا که این باد مےخواهد نفس مردم را بگیرد. در این هنگام منادی صدا می زند: آیا می دانید بویی که شما را اذیت کرد، بوی چیست؟ مردم می گویند: خیر. همین قدر می دانیم که خیلی اذیت شدیم، به حدی که بیش از این امکان نداشت. به آنان می گویند: این بوی زناکاران است که زنا کرده و بی توبه از دنیا رفتند. آن ها را لعنت کنید که لعنت خدا بر آنان باد. و در صحرای محشر کسی نمی ماند، مگر این که می گوید: خدایا زناکاران را لعنت کن. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ص٥٦٥
📖 الهى خودت آگاهى که دریاى دلم را جـزر و مـد اسـت ، یابـاسـط بسـطـم ده و یـا قابض قبضم کن. الهى دست با ادب دراز اسـت و پـاى بى ‌ادب ، یا باسـط الیـدیـن بالرحمۀ خذ بیدى. الهى بسیار کسانى دعوى بندگى کرده‌اند و دم از ترك دنیا زده اند ، تا دنیا بدیشان روى آورد ، جـز وى همـه را پـشت پا زده انـد . ایـن بـنـده در معـرض امتحان در نیامده ، شرمسار است بحق خودت ثبت قلبى على دینک. الـهى ناتـوانـم و در راهــم و گـردنـه ‌هـاى سخت در پیش است و رهـزن هاى بسیار در کمین و بار گـران بـر دوش یا هـادى اهــدنا الصـراط المستقیـم صـراط الـذین انعمت علیهـم غیـرالمغضـوب علیهـم و لا الضالین. الـهـى از روى آفـتــاب و مـاه و ستـارگـان شرمنده ام ، از انس و جان شرمنده ام. حتى از روى شیطان شرمنده ام، که همه در کار خود استـوارند و ایـن سست عهد، ناپایدار. الهی‌ نامه استاد حسن زاده املی
📖 عبید در زمان پیرى با اینکه چهار پسر داشت تنها بود و فرزندانش هزینه زندگى او را تامین نمیکردند، لذا او چاره اى اندیشید و هر یک از پسران را جداگانه فراخواند و به او می گفت: من علاقه خاصی به تو دارم و فقط به تو این موضوع را می ‌گویم. حاصل یک عمر تلاش من ثروتی است که در خمره ای گذاشته و در جائی دفن کرده ام. پس از مرگم از فلان دوست مکان آن را پرسیده و آن ثروت را براى خود بردار. این وصیت جداگانه باعث شد که پسرها به پدر رسیدگى و محبت کنند و عبید نیز آخر عمرش با آسایش زندگی کرد تا از دنیا رفت. پسرانش بعد از دفن پدر نشانی دفینه را ازدوست وی گرفته آنجا را حفر کردند تا سر و کله خـمره پیدا شد. وقتى خمره را باز کردند، داخلش از سکه‌ های طلا خالی و تنها ورقی یافتند که بیت شعری در آن بود. روی ورق نوشته شده بود: خداى داند و من دانم و تو هم دانى ، که یک فُلوس ندارد
📖 غسل جمعه مستحب موکد است که دارای ثواب زیاد وفواید فراوانی می باشد و در بعضى از روایات دارد که: غسل جمعه را ترک نمی‏کند، مگر شخص ‏فاسق. حضرت علی علیه السلام : اگر کسی غسل جمعه را ترک کند او در هم و غم خواهد بود تا جمعه ديگر. حضرت صادق علیه السلام: غسل جمعه پاک کننده وکفارۀ گناهان است ميان دو جمعه. حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله: هر کس غسل جمعه کند گناهانش آمرزيده ميشود تماماً و به هر قدمی که بر می دارد از برای غسل جمعه، بيست حسنه برايش نوشته می شود. حضرت علی علیه السلام: غسل جمعه واجب است بر هر مسلمان. حضرت صادق علیه السلام: هر کس عمداً غسل جمعه را ترک کند بايد استغفار نمايد. حضرت صادق علیه السلام: غسل جمعه بر هر مرد و زنی چه آزاد باشد چه بنده ، واجب است. حضرت صادق علیه السلام: وقت غسل جمعه قبل از ظهر بهتر است وهر چه به زوال ظهر نزديکتر باشد افضل تر است. حضرت صادق علیه السلام: اگر روز جمعه گذشت روز شنبه قضاء کند واگر روز پنج شنبه رسيد و می ترسد روز جمعه دسترسی به آب پيدا نکند،روز پنج شنبه غسل را بجا آورد. حلیت المتقین باب ۷
📖 امام محمد باقر علیه السلام فرمودند: اى جابر! هر كس ماه رمضان را دريابد و روزهـاى آن را روزه بگيـرد و پاسـى از شب هاى ايـن ماه را به دعـا بپـردازد ، و دامـن و زبان خود را از آلـودگى به حرام نگهدارد وچشمش را از هرچه حرام الهى است بپوشاند، و از آزار ديگران بپرهيزد، مانند روزى كه ازمادر زاده شده است از گناهان پاك مى‌ شود. جابر مى‌گويد عرض كـردم فدايت گردم! ايـن چـه حديث نيكـويى است ، حضرت فرمود واين چه شرط‌ سختى‌است. منبع ثواب الاعمال ، صفحه ۱۷۸
📖 آینه ‌ها سه نوع هستند: ساده که تصـویر هـر چیـز را همـان گـونه کـه هست نـشان می دهـد ؛ مـحدب یا کوژ که تصویر را کوچک نشان میدهد ومُقَعَر که تصویر را بزرگ نشان می ‌دهد. عقل ، آینه سـاده ‌ای اسـت و هـر چیـز را همان گـونه که هست نشان می ‌دهـد. اما نفس انسان، آینه‌ای است که در آنِ واحد هـم مقعـر و هم محدب است ؛ آنچه را خود می‌ پسندد ، بزرگ جلوه می ‌دهـد و آنچه را نمیپسندد، کوچک نمایش میدهد
📖 ابن مسعـود میگوید از رسول خدا سوال کردم کدام یک از اعمال نیک در نزد خدا محبوبتر است؟ حضرت فرمـودند نماز اول وقت! دوباره سوال کردم پس از آن چیزی برتر است؟ حضرت فرمود نیکی کردن به پدر و مـادر . دوباره سـوال نمـودم پس از آن چیست؟ فرمود جهاد در راه خدا. منبع وسائل الشیعه جلد ۴ صفحه ۱۲۲
📖 بهترين دوست از منظر امام سجاد عليه السلام پنج فرد را در نظر داشته باش و با آن ها همراه و هم صحبت و رفيق راه مشو. بپرهيز از همراهي و رفاقت با دروغگو؛ زيرا او به منزله سرابي است كه دور را به تو نزديك و نزديك را از تو دور سازد؛ و بپرهيز از رفاقت با فاسق؛ زيرا او تو را بفروشد به لقمه اي از خوراكي يا كمتر از آن؛ و بپرهيز از رفاقت با بخيل؛ زيرا او تو را محروم مي كند از مالش در وقتي كه تو نهايت احتياج را به او داري؛ و بپرهيز از رفاقت با احمق؛ زيرا او مي خواهد به تو سود رساند (ولي به واسطه حماقتش) به تو زيان مي رساند؛ و بپرهيز از رفاقت با كسي كه قطع پيوند خويشاوندي كرده است زيرا من يافتم او را كه در سه جاي قرآن از رحمت خداوند به دور شمرده شده است. الكافي، ج۲، ص۳۶
📖 استاد فاطمی‌نیا می فرمودند فرد وارد قیامت میشود ، تعجب می کند ؛ خدایا پس چه شد؟ نماز ها و... ؟ می گویند تو دل شکستی، ریا کردی، زهر زبان ریختی. جوان عزیز اگر عروج می خواهی ، می خواهی به جایی برسی از خانه خودتان شروع کن! دل خواهرت را شکستی. برو درستش کن حلالیت بطلب؛ دل مادر و پدر را شکستی؛ از خانه شروع کنید
📖 ناصرالدین شاه شیری داشت که هر هفته یک گـوسفند جیـره داشـت. به شـاه خبـر دادند که چه نشسته‌ای که نگهبان شیر، یک ران گوسفند را می ‌دزدد. شاه دستور داد نگهبانی مـواظب اولی باشـد. پس از مدتی آن دو باهم ساخت و پاخت کردند و علاوه بر اینکه هر دو ران را میدزدیدند دل و جگرش را هم می ‌خوردند. شاه خبـردار شـد و یکی از دربـاری‌ هـا را فرستاد کـه نگهبان آن دو باشـد. این یکی چـون ‌دربـاری بــود دو بـرابـر آن‌ دو نفــر برمیداشت . ‌پـس از مـدتی به شـاه خبـر دادند جناب شاه ،شیر از گرسنگی دارد می‌میرد. جستجو کردند و دیدند که این سه با هم ساخته‌ اند و همـه اندام‌ های گـوسفند را می‌برند وشیر بیچاره فقط دنبه گوسفند برایـش می ‌مـانـد. ناچـار هـر سـه را کنار گذاشت و گفت اشتباه کردم. یک نگهبان دزد بهتر از سه نگهبان دزد بود
📖 امام محمد باقر علیه السلام: اگر به تو ستم کردند، تو ستم مکن، اگر به تو خیانت کردند، تو خیانت مکن، اگر تو را تکذیب کردند، عصبانی نشو، اگر ستایشت کردند شاد مشو، و اگر نکوهشت کردند دلگیر مشو. اگر نکوهشت کردند، به جای دلگیر شدن؛ تفکر کن!اگر دیدی آنچه درباره تو گفته شده در تو هست، بدان که افتادن تو از چشم خداوند، از مصیبت افتادن از چشم مردم بزرگتر است. اما اگر آنچه که درباره‌ات گفته‌اند واقعیت نداشته باشد، این خود ثوابی است که بدون زحمت به دست آورده‌ای. اگر همه همشهریانت بر ضدّ تو همصدا شوند و بگویند: «تو مرد بدی هستی» نباید اندوهگین شوی. و اگر همه بگویند: «تو مرد خوبی هستی» این سخن تو را شاد نسازد. بلکه خودت را با قرآن بسنج. اگر دیدی پوینده راه قرآن هستی و به آن "عمل" می‌کنی؛ پس استوار و شاد باش؛ زیرا آنچه درباره تو گفته شده است، به تو زیانی نمی‌رساند. اما اگر دیدی از قرآن جدا افتاده‌ای، دیگر چرا باید خودت را فریب دهی؟ تحف العقول
📖 عبدالمجـید رضـازاده‌ جـانباز ۶۴ درصـد میگفت یک روز با همرزمانم داخل سنگر نشسته بودیم که هوس کردیم با بیسیم‌ عـراقـی‌ ها را اذیـت کنـیـم ، مـن گـوشی بیسیم را گـرفـتـم و روی فـرکانس یک عراقی کـه از قبل به دسـت آورده بـودم چـنـد بـار صـدا زدم ، صـفــر مـن واحـد، اسمعـونی اجـب ، بعـد از چنـد بار تکـرار صدایی جواب داد الموت الصدام. تعجب کردم و خنده بچه ‌ها بلند شد. از رو نرفتم و گفتـم بچه‌ ها انگار این‌ ها از یگان ‌های خودمان هستند ، بگـذارید سر به سرشان بگـذاریـم ، دوباره با بی ‌سیـم گفتم انت جیش الخمینی. باگفتن این جمله من ، طرف‌ مقابل که فقط از عربی المـوت را بلـد بـود ، بـا عصبانـیـت گـفت الموت بر تو و... همینکه دیدم هوا پَسِ گفتم باباما ایرانی هستیـم و شما را سـر کار گذاشته بودیم ولی فـرد آن طـرف بیسیم ، عکس ‌العمل جدی ‌تـری نشان داد و این بار گفت مرگ برمنافق بالاخره شما راهم نابود میکنیم نوکران صدام ، خود فروخته ‌ها و ... با این اوضاع بیسیم را خاموش کـردم و با بـچـه ‌ها ، مشـغـول تمیـز کـردن سنگـر شدیم ، تازه فهمیده بودیـم که به اشتباه فـرکـانـس مسـئـول پشتیبانی گردان را گرفته بودم. بعد ازاین دیگه‌ هوس سر به سرگذاشتن عراقی‌ ها کاملاً از سرمان پرید
📖 وقتی که حجاب را به دخترم آموختم ... اما عفاف را به پسرم نیاموختم...به پسرم یاد دادم که حیا و نجابت فقط مخصوص زن است. وقتی که به دخترم گفتم که باید به برادرش احترام بگذارد...اما به پسرم نگفتم که به همان اندازه به خواهرش احترام بگذارد...برتر بودن مردانه را به پسرم یادآوری کردم. وقتی که دخترم را برای یک ساعت دیر آمدن به خانه بازخواست کردم...اما به پسرم اجازه دادم که آخر شب به خانه برگردد ... به پسرم آموختم که او بر خلاف خواهرش می‌تواند خطا کند. وقتی که عشق ورزیدن را برای دخترم نادرست دانستم ...اما از رابطه داشتن پسرم با دختری نامحرم ذوق زده شدم که پسرم بزرگ شده ... هوسباز بودن را به پسرم آموختم. وقتی که از کودکی به دخترم یاد دادم که زن باشد، کدبانو، صبور و فداکار باشد... اما به پسرم فقط آموختم که قوی و قدرتمند باشد..تنها نامی از خانواده را به پسرم آموختم نه مسئولیت خانواده را بله...من هم مقصرم که وظیفه والدین را به درستی انجام ندادم. من هم به عنوان یک پدر یا مادر، مقصرم که به جای اصلاح خودم و تربیت صحیح فقط به جامعه ام انتقاد کردم.جامعه هرگز به خودی خود درست نمی‌شود.جامعه نمونه‌ بزرگی از همان خانواده است...
📖 با پدرم رفته بودیم سیرک ، توی صف خرید بلیط، يه زن و شوهر با چهار تا بچه‌ شون جلوی ما بودند. وقتی به باجه رسيدند و متصدی باجه قیمت بلیط‌ ها رو بهشون گفت ، ناگهان رنگ صورت مرد تغییر کرد و نگاهی به همسرش انداخت، معلوم بود که پول کافی ندارد و نميدانست چه بکند.!! ناگهان ‌پدرم دست در جیبش کرد و مبلغی پول روی زمین انداخت سپس خم شد و پول را از زمین برداشت و به شانه مرد زد و گفت ببخشید آقا ، این پول از جیب شما افتاد. مرد که متوجه موضوع شده بود ، بهت زده به پدرم نگاه کرد و گفت متشکرم آقا!! مرد شریفی بود ولی برای اینکه پیش بچه هايش شرمنده نشود ، کمک پدرم را پذیرفت؛ بعد از اين که بچه ها همراه پدر و مادرشان داخل سیرک شدند ، ما آهسته از صف خارج شدیم و به طرف خانه خود برگشتیم و من در دلم به داشتن چنین پدری افتخار کردم. این زیباترین سیرکی بود که به عمرم رفته بودم. سعی کنیم ثروتمند زندگی کنیم ، بجاى آنكه ثروتمند بميريم!
📖 مردی درحال نشاط و خوشحالى خدمت امام جـواد علیه السـلام رسیـد. حـضرت فـرمــود چه خبـر اسـت کـه ایـن چـنـیـن مسرور و خوشحالى؟ آن مرد عرض کرد ای فرزند رسـول خدا، از پـدر شما شنیدم که مى‌ فرمود بهترین روز شادى انسان، روزى است که خداوند توفیـق انجام کـارهاى نیک و خیرات و احسانات به او دهد و او را درحل مشکل های برادران دینى موفق بدارد. امـروز نیازمـنـدانى از جاهاى مـختلف به من مـراجعه کردند و به خواست خداوند گـرفتاری‌ هایشان حـل شـد و نیاز ده نفر ازنیازمندان را برطرف کردم، بدین جهت چنیـن سـرور و شادى به مـن دست داده است. مولا فرمودبه جانم‌ سوگند که شایسته است کـه چنیـن شـاد و خوشحال باشى، به شـرط اینکه اعمالت را ضایع نکـرده و نـیـز در آیـنـده باطل نکنى . بحـارالانـوار جلد ۶۸ ، صفحه ۱۵۹
📖 استاد قرائتی میفرمود يکروز منزل ديدم خانم دستگيره ‌هاى زيادى دوخته که با اون ها ظرف ‌هاى داغ غذا را بر میدارند یکی رو برداشتم و به جلسه درس رفتم خواستم جايزه بدهم ، به شاگرد گفتـم سه مورد جايزه دارم یکی رو خودت انتخاب کن: اول يک دوره تفسير الميزان که ۲۰ جلد است. دوم مقدارى پول، سوم چيزى که به آتش و گرماى دنيا نسوزى گفت استاد مورد سوّم من هم دستگيره ‌ها را بيرون آوردم به او دادم ، با دیدن دستگیره ها تمام کلاس خنديدند
شکستن دل و بداخلاقی عامل کاهش رزق: همچنان که اخلاق خوب، موجب جلب رحمت و محبت خداوند، محبوبیت بین مردم؛ افزایش رزق و روزی و برکت در زندگی خواهد شد، اخلاق بد و شکستن دل نیز برعکس موجب ناخشنودی خداوند، ناخرسندی ، کاهش رزق و روزی و بی برکتی در زندگی می شود. به گواهی امام علی (ع): روزی انسانی که دل انسان دیگر را بواسطه زبانش میشکند تنگ می شود. و بنابر روایت دیگری: بداخلاقی نسبت به دیگران موجب بی برکتی، واگذار شدن او به خودش (و محرومیت از الطاف خاص خداوند) و آسیب دیدن زندگی او خواهد شد.
📖 عذاب الهی انواع و اقسام گوناگون دارد كه برخي از اقسام آن عبارت است از: عذاب استيصال: عذابي است كه در اثر آن تمامي افراد يك گروه و يا يك قوم نابود مي گردد، نظير آنچه در امتهاي گذشته اتفاق مي افتاد. عذاب غير استيصال: عذابهايي كه به هلاكت تمامي افراد يك امت منجرنمي شود مثل وقوع اختلاف، جنگ و درگيري. عذاب هاي معنوي: عذاب هايي است كه مربوط به بُعد معنوي و روح انسان مي شود، مانند دور شدن از رحمت الهي، نهاده شدن مهر ضلالت بر دل انسان و سلب توفيق از انجام اعمال عبادي. در روایات داریم که بزرگترین عذاب دوری از یاد خداست. عذاب هاي جسمي: عذاب هايي است كه مربوط به جسم و تن انسان مي شود مانند غرق شدن و فرو رفتن در زمين. عذاب هاي اخروي: عذاب هايي است كه در جهان آخرت دامن انسان را مي گيرد. اينكه عذاب الهي معلول ظلم است و بعد از اتمام حجت امهال واقع مي شود شامل همة انواع عذاب مي گردد و اما تعيين نوع آن بستگي به شرايط و عوامل ديگر دارد. مصباح يزدي، محمد تقي، راه و راهنما شناسي، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)، چاپ دوم،۱۳۷۹، ص۱۲۹
📖 انسان شدن به این است که از محرمات الهی فاصله گرفته شود. اگر بتوانی از کلک زدن صرف نظر کنی، آن گاه انسان می شوی. وقتی انسان شدی، خوب و بد را می فهمی. ... مادامی که انسان، گرم دنیا باشد این ها را نمی فهمد. چون آن قدر گرفتاری دنیا زیاد است که اگر برای اقتصاد، صد سال هم تلاش کند تمام نمی شود؛ اگر انسان، افسار نفس را رها (کرد) ، ... خدا را فراموش کرد، حقوق و حدود را فراموش کرد، حاضر است کشوری را نابود کند، کره زمین را نابود کند. ولی وقتی مَردِ خُدا باشد، به خاطر یک بچه یتیم هم خوابش نمی برد. این، فرق راه حق و باطل است. اگر در برابر بچه یتیم خوابت برد، انسان نیستی و به مقام انسانیت نرسیده ای! اگر توانستی دروغها را تعطیل کنی. کلک ها و نقشه ها را - که اسمش را روشنفکری می گذاری - تعطیل کنی، آن وقت ممکن است به انسانیّت برسی و در این حال می فهمی که سخنان پیامبر، روی حساب است. نردبان آسمان ، آیت الله بهاءالدینی؛ص ۱۰۹
📖 امام صادق علیه السلام میفرماید: هر که سوره قدر رادر یکی از نمازهای واجب قراءت کند منادیی ندا میدهد: ای بنده خدا خداوند گناهان گذشته تو را آمرزید پس اعمالت را از سر گیر. ثواب الاعمال، ص ۱۲۴. امام رضا علیه السلام می فرماید: هر مومنی که هنگام وضو گرفتن سوره قدر را بخواند از گناهانش خارج می شود مانند آن روزی که از مادر متولد شده است. فقه الرضا، صفحه ۷۰. امام صادق علیه السلام می فرماید: هرکس سوره قدر را بر آبی بخواند واز آن بنوشد خداوند نوری در چشمان او قرار دهد. مستدرک الوسایل، ج۴، ص۳۱۴. امام صادق علیه السلام می فرماید: هرکس سوره قدر راهنگام خواب یازده مرتبه بخواند خداوند یازده فرشته را مامور می کند تا او را از شر هر شیطانی حفظ نمایند و می فرماید: هرکس سوره قدر را شفیع قرار دهد واز درگاه خداوند در خواستی نماید خداوند شفاعتش را پذیرفته و درخواستش را اجابت می نماید. مستدرک الوسایل، ج۴، ص ۲۹۲
معلّم از دانش‌آموز سوالی کرد امّا او نتوانست جواب دهد، همه او را تمسخر کردند. معلّم متوجّه شد که او اعتماد به نفس پایینی دارد. زنگ آخر وقتی همه رفتند معلّم، او را صدا زد و به او برگه‌ای داد که بیت شعری روی آن بود و از او خواست آن بیت شعر را حفظ کرده و با هیچ‌کس در این مورد صحبت نکند. روز بعد، معلّم همان بیت شعر را روی تخته نوشت و به سرعت آن را پاک کرد و از بچّه‌ها خواست هر کس توانسته شعر را سریع حفظ کند، دستش را بالا ببرد. تنها کسی که دست خود را بالا برد و شعر را خواند همان دانش آموز بود. بچّه‌ها از این که او توانسته در فرصت کم شعر را حفظ کند مات و مبهوت شدند. معلّم خواست برای او دست بزنند. معلّم هر روز این کار را تکرار می‌کرد و از بچّه‌ها می‌خواست تشویقش کنند. دیگر کسی او را مسخره نمی‌کرد و دارای اعتماد به نفس شد و احساس کرد دیگر آن شخصی که همواره او را "خِنگ" می‌ نامیدند، نیست و تمام تلاش خود را می‌کرد که همیشه احساس خوبِ برتر بودن و باهوش بودن را حفظ کند. آن سال با معدّلی خوب قبول شد. به کلاس‌های بالاتر رفت. وارد دانشگاه شد. مدرک دکترای فوق تخصص پزشکی گرفت و اکنون پدر پیوند کبد جهان است. کتاب زندگانی دکتر ملک حسینی