eitaa logo
شفا خانه طیبات *مشاوره*فروش*
487 دنبال‌کننده
562 عکس
68 ویدیو
1 فایل
اینجا مکانی برای سالم زیستن و درمان شماست با افتخار موسسه درمانی طب سنتی طیبات جهت درمان قطعی و تضمینی بسیاری از بیماری های لاعلاج داروهای صددرصد گیاهی را در اختیار شما قرار می دهد. مشاوره👇 @tebsaalem
مشاهده در ایتا
دانلود
💚🍃 هـوا بسیار گرم بـود 😓 بلاخره پـیش از غـروب اتـوبوس بـہ دروازه ڪربـلـا رسیـد💞 مـرد با عـجـلہ یڪ خـانہ در اطـراف حرم اجـاره ڪرد و زن را در آنـجا بسترے ڪرد امـا زن لحظہ بـہ لحظہ حـالش وخیـم تـر میـشـد 💔 مـرد بـا اصـرار زیـاد بلاخـره زت را بہ دڪـتر بـرد..... دڪتـر پـس از معایـنہ سـرے تڪان داد و گفـت:مـتأسـفم😔 بـچـہ شـمـا در شـڪم مـادر مـرده اسـت. عـلـت آن هگم بـدے راه و تـڪـان خـوردن زيـاد مـاشـیـن بـوده اســــ😔💔ـــــت. زن گـریہ میڪرد و به مـرد گفت: عــلــے اڪـبـر! دلـم عـجـيـب هـواے حـرم آقـا أباعـبـدالله را ڪرده اسـت❣ بہ هـر سـختے ڪہ بود مـرد زن را بہ حـرم رساند ، زن در گـوشہ‌اے نـشـست و شـروع بہ گریہ ڪردن ڪـرد💔😔 ڪم ڪم چـشـمـان اشـڪ آلـود زن پـرخـواب شـد. پـلـڪ هـايـش روے هـم افـتـاد و بہ خـواب رفـت. در خـواب بـانـوے بـلـنـد بـالا و بـاوقـارے را ديـد ڪه لـبـاس عـربـے زيـبـايـے بہ تـن داشـت. چـهـره‌اش نـورانے و پاڪيزه بـود و در حـالـے ڪہ نــوزادیـے را در دسـتـانـش گـرفـتـہ بـود بـہ سـوے زن آمد. نـوزاد را آرام بہ زن داد و فـرمود: « بــيـا بـچہ‌ات را بگـير!» زن بچـہ را گرفت و از خـواب پـرید. سرانـجام مـدتـے بـعـد از بـازگـشـت آنهـا بـہ ايـران، در روز دوازدهـم فـرورديــن سـال ۱۳۳۳ بـچـہ در شـهـر قـمـشـہ، بـہ دنـيـا آمـد و شـد : 🌹 ❤️🍃 @Beit_l_shohada 🍃❤️
شفا خانه طیبات *مشاوره*فروش*
خـتـم #صـلواتـ امـشب نـثار روح معظّم شـهید #حـاج‌مـحـمد‌ابـراهـیـم‌هـمّـتـ❤️🍃 تـعداد صـلواتے ڪه نذ
مـمـنون از شرڪتتون عزیزان خـدا خـیرتون بـده❤️🍃 خـتـم امـشب بـا فـرستادن ۴۳۱۰ صـلوات نـثار روح معـظّم شـهید بـزرگـوار ♥️🕊 به پـایان رسیـد🌹 در خـتـم فردا شـب شریڪ باشید💞 بـراے اضافه شدن به جمع خـتممون ڪانال رو نـشر بدید اجرتون با شهدا❣ 🌸 انـتقادات:👇🌹 @Khadem_l_shohada
همسر شهید ❤️ می گوید: «ابراهیم بعد از چند ماه عملیات به خانه آمد. سر تا پا خاکی بود و چشم هایش سرخ شده بود. به محض اینکه آمد، وضو گرفت و رفت که نماز بخواند. به او گفتم: حاجی لااقل یک خستگی دَر کُن، بعد نماز بخوان. سر سجاده اش ایستاد و در حالی که آستین هایش را پایین می زد، به من گفت: من باعجله آمدم که نماز اول وقتم از دست نرود. این قدر خسته بود که احساس می کردم، هر لحظه ممکن است موقع نماز از حال برود». ❣ (الـتـماس دعاے فرجـ😞💔) ❤️🍃 @Beit_l_shohada 🍃❤️