3.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#داستان / استوری
🌺🌸🌺
❤️شب جمعه های امام حسینی
💐 با ما همراه شوید👇
═══✼❉❉❉✼═══
📍لینک کانال دارالقرآن بسیج فارس در ایتا:
Eitaa.com/darolghoranFARS
📍لینک کانال دارالقرآن بسیج فارس در روبیکا:
https://rubika.ir/darolghoran_basij
═══✼❉❉❉✼═══
🔰دارالقرآن بسیج استان فارس
#داستان
#سوره_فلق
در کنار برکه آبی مار سبزی🐍 زندگی می کرد. این مار یک دوست داشت که پوست بدنش زرد بود.
مار 🐍همیشه به دوستش حسودی اش می شد و دوست داشت مثل دوستش پوست بدنش زرد باشد. چون مارهای دیگر مار زرد را بیشتر دوست داشتند.
این حسادت کار دست مار سبز🐍 داد و یک روز تصمیم گرفت دوستش را نیش بزند.
بله نیشی که خداوند برای دفاع از دشمن بهش داده بود رو به خاطر حسادت برای دوستش استفاده کرد.
مار سبز 🐍بعد از اینکه دوستش را نیش زد پشیمان شد. اما پشیمانی دیگر فایده ای نداشت او با نیشش به دوستش شر رسانده بود. و بهترین دوستش را از دست داده بود.
#سوره_فلق
💐 با کانال ما همراه شوید 👇
═══✼❉❉❉✼═══
📍لینک کانال دارالقرآن بسیج فارس در ایتا:
Eitaa.com/darolghoranFARS
📍لینک کانال دارالقرآن بسیج فارس در روبیکا:
https://rubika.ir/darolghoran_basij
═══✼❉❉❉✼═══
🔰دارالقرآن بسیج استان فارس
#داستان
#سوره_کوثر
#قسمت_اول
کوثر 9 سالشه و تازه به سن تکلیف رسیده او دیگر الان برای خودش خانمی شده.
آخر هفته بود و کوثر همراه مامان و بابا و برادر کوچکش رفتند بیرون شهر. اونا رفتند دل کوه
موقع نماز بود و کوثر خانم می خواست برای نماز وضو بگیرد. او همراه بابا دنبال یک چشمه آب می گشتند تا بتوانند وضو بگیرند و کوثر به باباش گفت بابا یادتونه پارسال که اومدیم اینجا یک چشمه کوچک بود الان کجاست؟
بابا با حسرت گفت "بله دخترم اون چشمه به خاطر خشکسالی خشک شده..
اما من یادمه که یک چشمه دیگر هم آن طرف کوه بود بیا بریم اونجا ببینیم هست"
آن دو به آن طرف کوه رفتند.
و از دور صدای چشمه را شنیدند کوثر با خوشحالی به طرف چشمه دوید و گفت بابا این چشمه هنوز آب داره.
بابا گفت بله دخترم این چشمه چون به کوه نزدیک تره خشک نشده
ادامه دارد...
💐 با کانال ما همراه شوید 👇
═══✼❉❉❉✼═══
📍لینک کانال دارالقرآن بسیج فارس در ایتا:
Eitaa.com/darolghoranFARS
📍لینک کانال دارالقرآن بسیج فارس در روبیکا:
https://rubika.ir/darolghoran_basij
═══✼❉❉❉✼═══
🔰دارالقرآن بسیج استان فارس
#قسمت_دوم
کوثر داشت برای وضو گرفتن آماده می شد بابا حرفش رو ادامه داد و گفت کوثر جان.. من وقتی این چشمه رو دیدم یاد اسم تو افتادم.
کوثر با تعجب به بابا نگاهی کرد و گفت یاد اسم من؟ چرا؟
بابا گفت این چشمه مثل معنی اسم توست. چشمه ی با برکت... 💦💦
کوثر یعنی خوبی که چون به خدا وصله با برکت و زیاده و تموم نمیشه.
کوثر خیلی از معنی اسمش خوشش اومده بود او قبلا هم معنی اسمش رو میدونست اما الان خیلی قشنگ تر اون رو فهمید.
کوثر در حالی که مسح پاهایش تمام شده بود رو به بابا کرد و گفت بابا اسم من رو از سوره کوثر انتخاب کردید. بابا که داشت آستین هایش را برای وضو بالا می داد گفت بله دخترم.. در سوره کوثر یکی از معنی های کوثر، حضرت فاطمه سلام الله علیها است که به خاطر با برکت بودن نسلشان و وجود امامان ما خداوند به ایشان کوثر می گوید کوثری که به پیامبرش هدیه داده است.
کوثر و بابا وضو گرفتند و از چشمه به طرف مادر و برادرش به راه افتادند کوثر و برادر کوچک و مادرش نمازشان را به بابا اقتدا کردند.
آن روز بابا در نمازش بعد از سوره حمد سوره کوثر را خواند. کوثر در دلش آرزو کرد که مثل حضرت فاطمه خوب و با برکت باشد
#داستان
#سوره_کوثر
💐 با کانال ما همراه شوید 👇
═══✼❉❉❉✼═══
📍لینک کانال دارالقرآن بسیج فارس در ایتا:
Eitaa.com/darolghoranFARS
📍لینک کانال دارالقرآن بسیج فارس در روبیکا:
https://rubika.ir/darolghoran_basij
═══✼❉❉❉✼═══
🔰دارالقرآن بسیج استان فارس
✅ درس سیزدهم: اهمیت بیان داستان های توحیدی
🔹 اهمیت شروع تربیت توحیدی در کودکی
🔹اهمیت گفتن داستان های توحیدی برای کودکان
#داستان
═══✼❉❉❉✼═══
📮 Eitaa.com/darolghoranFARS
📮 https://rubika.ir/darolghoran_basij
═══✼❉❉❉✼═══
🔰دارالقرآن بسیج استان فارس